سایر منابع:
سایر خبرها
حماسه تک تیرانداز گمنام از جهاد افغانستان تا آزادسازی سوسنگرد + عکس
جانبه را از روایت ها به دست آورد. زالی ادامه داد: تدوین کتاب از اسفند سال گذشته شروع و من با مطالعه منابع، خاطرات را از متن مصاحبه ها استخراج کردم و سعی کردم ابعاد مختلف شخصیتی وی را مورد بررسی قرار دهم و ویژگی های منحصر به فرد شهید را پررنگ تر نشان دهم. فکر می کنم تا دو ماه دیگه کتاب به اتمام برسد و روانه بازار نشر شود. نویسنده کتاب یادگاران شهید تجلایی تصریح کرد: شخصیت شهید ...
تخریب چی یعنی رفتن در قلب دشمن
کشور نبود، بلکه جنگ ابرقدرت های دنیا با ایران بود اما نتوانستند در برابر بسیج اراده مردم ایران اسلامی تاب بیاورند و مردم ایران اسلامی با دست خالی و تکیه بر سلاح ایمان و امید مردانه ایستادند و از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند. همه فرزندان ملت در زمینه پیشبرد دفاع مقدس نقش و اهمیت داشتند و نیروهای مردمی مختلفی از جمله نیروهای تخریب چی براساس فکر و ابتکار خود مردم شکل گرفت که به مناسبت هفته دفاع ...
برگ برنده مجری، تسخیر قلب مخاطب است
داشتم اشتیاق، دلهره، ابهام در هم آمیخته بود، من و دوربین زیر نور بودیم و تمام استودیو تاریک بود بوی چوب و رنگ آکسسوار صحنه را هنوز حس می کنم. سین: بهترین خاطره شما از اجرا؟ جیم: در تمام این سال ها با پلاتوهای ماه محرم دگرگون می شدم، و زمانی که شعرهای قیصر امین پور را می خواندم حال خوبی داشتم. سین: تلخ ترین خاطره شما از اجرا؟ جیم: زلزله بم و سقوط هواپیمای 130 c که ...
حیدری، فردین سینمای ایران می شود؟
رادست به سر می کردم تا این که این اواخر یک بار به دفترم آمد و گفت بالاخره چه می کنی؟ من با گروه فیلمبرداری هم قرارداد بسته ام. راستش را بخواهید من هیچ وقت صراحتا نه نگفته بودم و همیشه جور رد کرده بودم که به او برنخورد، چون علاقه ای به این موضوع نداشتم و البته بیشتر می ترسیدم. چون این فضا فضای من نبود و احساس می کردم اگر وارد این فضا شوم چون کشتی گیر هستم، مردم از من انتظار دارند برایشان کشتی گیر ...
رضا رفیع: آماده ام با جناب خان هم مسابقه بدهم
نیست که بخواهم از آن سخن به میان آورم. همچنان که می دانید،خودم نیز در سری قبل خندوانه مهمان آن شدم که بسیار هم خاطره انگیز شد و مورد محبت رامبد قرار گرفت. چندان که بر روی آنتن از من دعوت به همکاری کرد. رفاقت قندپهلو و خندوانه را خودم زمانی در یک گفتگو با رامبد مطرح کردم و گفتم بیا یک برنامه مشترک بسازیم به نام "قندوانه"!.. خندید و دست دادیم؛ بلاتشبیه عین مقامات بلندپایه کشوری که یادداشت ...
حرفهای خواندنی استاد پیشکسوت برگزیده بیوشیمی بالینی
نمی دانیم که فلان چیز را بخریم یا نیازی به این وسیله نداریم. نکته ای که خیلی مورد توجه قرار نمی گیرد. من یاد گرفته بودم که کفش ملی بهترین کفش جهان است. حتی وقتی دانشگاه تهران قبول شدم و به تهران آمدم، همکلاسی های خیلی پولداری داشتم که با راننده و ماشین شخصی می آمدند و من دلم برای آن ها می سوخت که چرا کفش ملی نمی پوشند. با خودم می گفتم یعنی این ها نمی دانند که این کفش ها دوام ...
چرا ورزشکار فحش می دهد؟قرار دعوا می گذارد یا می خواهد پناهنده شود؟
عبدالحمید احمدی را روزنامه نگاران ورزشی از انجمن ورزشی نویسان می شناسند جایی که او سالهاست ریاستش را بر عهده دارد . او اما دو سالی می شود که معاون فرهنگی وزیر ورزش است و از نزدیک ترین ها به آقای وزیر. جایی که متولی برخورد با ضد فرهنگ ها در ورزش است. حوادث تلخی مثل دعواها در زمین های مسابقه ، فساد ، دوپینگ و همه پلشتی های ورزش. اما او و مجموعه تحت امرش در این دو سال چه کرده اند. این بهانه گفت و ...
پایان رابطه شوم
. از آنجا که دادگاه انقلاب مرا به اتهام محارب به اعدام محکوم کرده، چیزی برای از دست دادن ندارم. ناهید وقتی مقابل هیات قضات قرار گرفت، اتهام مشارکت را نپذیرفت و گفت: من از ماجرای قتل شوهرم خبر ندارم. ارتباط من با هوشنگ هم غیراخلاقی نبود و نمی دانم چرا مرتکب قتل شده است. زن جوان حرف هایش در مراحل بازجویی را منکر شد و قضات دادگاه بعد از شور حکم به قصاص هوشنگ دادند اما ناهید را از اتهام ...
اولین گفتگو با حبیب پس از بازگشت به ایران
وقت بخواهم کنسرت برگزار می کنم. پیشنهاد خیلی خوبی از خارج کشور داشتم. اگر آن طرف آب بودم الان 7،8 کنسرت می رفتم. آنجا اگر یک آهنگی گل کند خواننده پیشنهاد چندین کنسرت پشت سر هم خواهد داشت! اما من خواستم ایران بمانم. به خاطر خانواده ام. پول چرک کف دست است. همه این توجه ها باعث می شود از مسیر و سبک خود دور شوید و به سمت کارهای بازاری بروید؟ این را که می گویم شاید بعضی ها ناراحت شوند ...
مهران احمدی: فعلا قصد ندارم در تلویزیون بازی کنم
...؛ مگر اینکه اتفاق ویژه ای بیفتد. وی سپس اظهار کرد: اصولا بازیگری هستم که معتقدم خوب نیست آدم همیشه در تلویزیون حضور داشته باشد. من بعد از پایتخت 3 دیگر در تلویزیون حضور نداشتم. احمدی در پایان درباره عدم حضور در پایتخت 4 در حالی که بینندگان تا لحظه آخر منتظر آمدن شخصیت بهبود بودند و فقط نام او در داستان برده می شد، به خبرنگار ایسنا گفت: ناراحت شدم از اینکه در پایتخت4 ...
معرفی گنج جنگ هم تومان می خواهد و هم توان
، این بود که هیچ چیز جز خدا نبود. خدا به مردم فرمود که ان تنصر الله ینصرکم و مردم هم به این پیام خداوند گوش سپردند. خدا فرمود که من هیچ گاه در عهد خودم، پیمان شکنی نمی کنم؛ مردم هم اعتماد به قول خدا کردند. خدا به مردم ایران انگار فرمود که اگر شما در راه من تلاش کنید، من از شما دفاع می کنم: ان الله یدافع عن الذین آمنوا . در دفاع ما، این خداوند بود که هشت سال از ما دفاع کرد؛ پس دفاع، دفاع مقدس بود ...
اولین مجری نابینای رسانه ملی /عکس
باشد اگر بدانید این برنامه در منزل شخصی خانم مجری تصویربرداری شده است. علایی بارها در حین ضبط برنامه برای مهمانانش چای دم کرده و شربت و شیرینی آماده کرده است. و به قول خودش همه چیز در این برنامه واقعی واقعی است. نمی توانستم قبول کنم نابینا شدم مسیح علایی متولد متولد 22 مهر سال 57 در تهران است. پدرش یکی از همافران ارتش بود. بنابراین از دوم ابتدایی با خانواده اش به دزفول رفت و دوم و سوم ...
مسکن در دو راهی ارزانی و گرانی
علت کاهش پیک جمعیتی و عدم قدرت خرید است. تازه افزایش قیمت در سال 91، باعث کاهش بیشتر قدرت خرید مردم شده است و اینها باعث می شود رکود در مسکن تا چند سال آینده ادامه داشته باشد. 6- با آنکه نقدینگی در این سالها افزایش یافته، پس چرا همه می گویند ما پول نداریم. برای اینکه دو نکته مورد غفلت قرار گرفته است. یک اینکه در این سالها تعداد موسسات و بانکهای تحت پوشش بانک مرکزی افزایش یافته و این موسسات ...
پیش بینی یک موسسه معتبر از وضعیت مسکن
موافقم زیرا: در تمام دنیا اجناس گران می شود زیرا لازمه گردش تولید و حرکت به سمت پیشرفت هر اقتصادی افزایش چند درصدی قیمتها است بطوری که آدام اسمیت و پیروانش در اقتصاد کنترل شده آن را لازم می دانند . لیکن در 40 سال گذشته ایران نیز به گواه شما این بوده بجز در مواردی که دولتها یا حوادث خاص باعث افزایشی غیر معمول در آن شده اند. ولی سه سال پیش با از دست دادن کنترل اقتصاد و نبود اقتصاددان قیمتها همگی 3 ...
فرمان زندگی و فرمان اتوبوس در دستان یک مادر
کردید؟ جیم: چون به شغل مردانه و هیجان خیلی علاقه داشتم ، و از رانندگی خوشم می آمد برای همین به سمت رانندگی رفته و موفق شدم. سین: چند سال است که به این حرفه مشغولید؟ جیم: من حرفه رانندگی را از سرویس مدارس شروع و بعد هم با دریافت دفترچه تاکسیرانی و خرید یک تاکسی مشغول به کار شدم و چون دوست داشتم راننده کامیون باشم و در جاده هم رانندگی کنم ، به سراغ گواهینامه پایه یک ...
بازیکنان و کادر فنی تیم فوتبال هف سمنان خواستار حمایت مردم و مسئولین شهر و استان برای صعود هستند
بزرگتر از من بودند هیچوقت نشد توو هم سن های خودم بازی کنم به همین علت تونستم چیزایه زیادی یاد بگیرم از بزرگتر خودم . و از مربیام خیلی خیلی تشکر میکنم. تیم هف سمنان امسال به نظر من خیلی بهتر از ساله قبل شده از همه نظر.بچها همشون یکدل هستن و همه هم دل شدیم که امسال اگه خدا بخواد صعود کنیم و ایشالا که همه دست به دسته هم داده و صعود میکنیم. سمنان واقعا آرومه مردم هاش خوب هستن و همه ورزش دوست ...
در آغوش گرفتن فرزند انگیزه کاهش شدید وزن این مادر شد + تصاویر
اینکه به رختخواب می رفتند تمام کشوها را دنبال شکلات می گشتم؛ بنابراین علی رغم ورزش کردن وزنم کم نشد و به شوهرم گفتم که دیگر به کلاس های ورزشی نمی روم. خودم هم باورم شده بود که دیگر نمی توانم وزن کم کنم؛ اما اتفاقی که سال 2012 افتاد باعث شد به کلی تغییر کنم؛ داشتم با جک به خانه برمی گشتم که ماشینی پر از نوجوان از کنارمان رد شد و یکی از آن ها فریاد زد گاو چاق و دیگری فریاد زد یکم وزن کم کن و عربده کشان ...
اهدای سلول های چشم همسرم هم افاقه نکرد
رزمندگان هم می توانند به عملیاتی در غرب کشور اعزام شوند آنجا بود که تصمیم گرفتم به غرب کشور اعزام شوم و اینجا بود که دیگر تا آخر جنگ تسویه نکردم و اعزام اولی ماندم. یوسفی خاطرنشان می کند: حتی زمانی که مسئول تخریب بودم همه می گفتند شما بار اولی هستید و مسئول تخریب شدید، من تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتم و تا سال 70 اهواز بودم و در آنجا مانند دوران جنگ تحمیلی خط داشتیم. این ...
شبنم مقدمی و برادرش و یک دنیا خاطره
بازی در فیلمش را قبول کنم یا نه؟ بهترین هدیه ای که از برادرم گرفته ام شبنم مقدمی: حدود 15 سال پیش من تازه خانه خریده بودم و به شدت از نظر مالی در تنگنا قرارداشتم چون همه پول و پس اندازم پای خرید خانه رفته بود. یادم هست که در همان ایام و روز زن برادرم به پشت صحنه اجرای تئاترم آمد و برایم ساعتی زیبا به عنوان هدیه آورد و گفت تو مهم ترین زن ِزندگی من هستی . هرگز آن روز را فراموش نمی ...
اغلب اش خاطرات سانسور و اعتراض است، تا ویژگی های دنیایی که باید ساخته شود/ گفتگوی داریوش مهرجویی و مسعود ...
برای شما و چند کارگردان دیگر تهیه کنندگی کرد. مهرجویی: بله، رویکرد ما روی سینمای تجاری هم تأثیر گذاشت. آن ها هم سعی کردند با این جریان همراه شوند اما از سال 1974 به بعد سختگیری ها خیلی شدید شد. شروع کردند به توقیف فیلم ها. پروداکشن از 70 فیلم در سال، رسید به سه فیلم و بعد هم به صفر. اصلاً همه دست کشیدند از سینما. در عوض همه جا پر از فیلم های خارجی بود، آن هم فیلم های وقیح خارجی. ...
8 ساعت زیر تیغ آفتاب، بدون محدودیت سنی
تومان درمی آورم. آجرها را می چینم و می شمرم و علامت می گذارم. همه پول ها را به پدرم می دهند، پدرم هم آخر سر روزی پنچ هزار به من می دهد که برای خودم باشد. خانه مان در همین شال است. سه - چهار ماه سال را اینجا آجر می زنم، باقی سال را هم کارهای دیگر می کنم؛ باغبانی و این چیزها. ولی خوب با همین درآمد کارگری هر شش تا بچه ام را فرستاده ام دانشگاه آزاد، اینجا دانشگاه دولتی نداریم، فقط پیام نور ...
زنی که دیر به خانه بیاید، باید او را کشت!
خودم دارم که همگی ازدواج کرده اند و تنها من بودم که با مادرم زندگی می کردم و در کارگاه صنعتی پدرم که به خانواده ارث رسیده بود مشغول کار بودم و شکر خدا از نظر مالی مشکل خاصی نداشتیم و به قول معروف دستمان به دهانمان می رسید. خانواده ات با ازدواج تو و پریسا موافق نبودند؟ ابتدا موافق بودند، ولی بعد از گذشت مدتی دیگر رفتارهای پریسا برایشان قابل تحمل نبود، هرچند از ابتدا هم چون فهمیده ...
از حکمت طواف پسر به بهانه خانه کعبه تا بوسه مادر بر گلوی سرباز ولایت
...، تازه فهمیدم که چه کار خطرناکی را انجام می دادیم. تو عملیات والفجر شش من بی سیم چی گروهان بودم، حدوداً یک دسته از گروهان ما را بچه های حسین آباد بهشهر تشکیل می دادند، یادم می آید وقتی پشت بی سیم گفتند؛ هر طوری شده به خط بزنید من توان گفتن این پیام را به فرمانده نداشتم، چون هنوز میدان مین باز نشده بود؛ پیش خودم می گفتم اگر من این فرمان را به فرمانده گروهان بدهم همه بچه های حسین ...
گفتگوی خواندنی بادندانپزشک بهایی که شیعه شد
پدرام نوایی نوبری متولد 1365 از بدو تولد در تبریز ساکن بودم و بر حسب این که پدر بزرگم قبل از انقلاب از دین مبین اسلام خارج شده و به فرقه ضاله بهاییت روی آورده بودند، پدرم نیز بر عقاید این فرقه باور داشتند و بنده هم به خاطر بهایی بودن پدر و مادرم بهایی بودم. سال 1387 پس از اخذ دیپلم جهت ادامه تحصیل در رشته دندانپزشکی عازم کشور آذربایجان شدم و در سال 93 پس از پایان درسم، به میهن عزیزم بازگشتم و هم ...
گزیده ای از برترین نقل قول های بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا
میز و در هر خانه ای باشد. اما در آن زمان نمی دانستیم که باید برای تحقق این هدف به یک شرکت بزرگ تبدیل شویم. دائما با خود می گفتم آیا می توانیم دو برابر بزرگ تر از اندازه فعلی مان شویم؟ در باب لذت بردن از تفریحات قدیمی من ظرف شستن را دوست دارم و این کار را هر شب انجام می دهم. افراد دیگری هم در خانه هستند که داوطلب انجام این کار می شوند اما من شیوه ظرف شستن خودم را دوست دارم. ...
پرداخت کلیشه ای به جنگ خیانت است/ عشق؛ مهمترین ویژگی چمران
عجین شده است. وی با اشاره به اینکه اگرچه این غیاث مع الفارق است اما من هم در این سالیان همواره درد را تجربه کرده ام، گفت: تصور اینکه شما چهل و نُه سال زندگی کنید و حاصل آن چگالی حیرت انگیز زندگی چمران باشد، شوخی ست و ماها نمی توانیم. اما مرور دردهای شخصی خودم برای ایفای نقش به من کمک زیادی کرد و در هر شبی که پیش از اجرا به دردهایم فکر کردم، به نظرم آن شب نزدیکی بیشتری با شهید چمران داشتم و ...
خواب راحت کنار جسد عراقی!
بیدار شوند بالش و پتوی کزایی را سر به نیست می کردم. دست به کار شدم. کشان کشان جسد را چند متر دورتر بردم و پتو را رویش کشیدم. در راه برگشت به طرف بچه ها بودم که متوجه فرمانده شدم. بدون گفتن حرف و با اشاره دست به من فهماند که از جایم تکان نخورم و تمام قد بایستم. بعد آرام آرام رزمنده ها را بیدار کرد و گفت که از محل دور شوند. بعد از دور شدن رزمنده ها فریاد زد:فقط بدو، فکر نکن، فقط سریع بدو. من ...
انصاریان: من بلال فروش بودم
خودم عاشق 90 پکن بودم و بازیکنانی مثل خداداد عزیزی، علی دایی، کریم باقری و مهدی مهدوی کیا که بعد از سال 98 که تیم ملی رفت جام جهانی یا آسیایی که شروع شد توانستند لژیونر شوند. من آن دوره را دوست داشتم بخاطر همین دیگر حالی برای بازی کردن نداشتم. انتخاب هایی که بعد از پرسپولیس کردی باعث نشد این اتفاق بیفتد و زده شوی؟ چرا. بدترین گزینه انتخابم در زندگی و اشتباه محض زندگی ام استیل ...
روایت زنانه رانندگی در تهران
: تجربه دیگرم، باز هم تصادفی بود که سر یک تقاطع داشتم و به ماشینی برخورد کردم که از خیابان فرعی بیرون می آمد. تا وقتی پلیس بیاید، هم عابرها و هم راننده به من تلقین می کردند که من مقصرم، در حالی که خودم می دانستم مقصر نیستم، اما همه من را چون زن بودم مقصر می دانستند تا وقتی که پلیس آمد و راننده مقابل را مقصر شناخت. این وقت ها خیلی عصبانی می شوم اما کاری نمی شود کرد. فرخنده درباره تجربه ...
بانوی امدادگر و پرستار دفاع مقدس
خانه خداحافظی نکردم، بیمارستان بودم که قرار شد سریعاً به فرودگاه برویم. یک دست لباس و کمی وسایل شخصی که توی کمدم داشتم را برداشتم. از بیمارستان با خواهرم تماس گرفتم و گفتم که دارم می روم. اگر برگشتم که هیچی. اگر هم بر نگشتم حلالم کنید. همه چیز را گذاشتید و با جانی در دست و دلی پر ایمان، راه افتادید به سمت مشقت های پاوه و به پاس شجاعت و تلاش های بی دریغتان لقب سمیه جنگ را از شهید چمران ...