سایر منابع:
سایر خبرها
دلم برای آن روزها تنگ شده/ حاج محمد طاهری فکر کرد شهید شده ام/آقا شعرم را اصلاح کردند
کاربرد نداشت. در حین عملیات تیر به پایم اصابت کرد و سیاتیک پایم قطع شد که باعث شد الان مچ پای بنده فلج است. در جریان آن روز مرا برای مداوا با هلی کوپتر به عقب آوردند. به تبریز رفتیم و از تبریز به راه آهن تهران منتقل شدم. حاج رضا پور احمد پس از مجروحیت در بیمارستان آن موقع محمد طاهری در سپاه فعالیت می کرد و برای کمک به مجروحان در منطقه حاضر شده بود. گفتم محمدرضا بگو این ها مرا ...
افشاگری ژوله از سانسور اجرایش در خندوانه!
.... من اندازه آن جایگاهی که در آن قرار گرفته ام نیستم. فارغ از هر گونه شکست نفسی، واقعا دور اول می گفتم خدا کند حذف بشوم. دور بعدی را می خواهم چه کنم؟ الان نمی خواهم حذف بشوم؛ ولی واقعا نمی دانم دفعه بعد را چه کنم. سریال درحاشیه اصلا از لحاظ متن چیزی برای دفاع ندارد. آن قدر که همه چیز به هم ریخت و اصلا آن کاری که می خواستیم بکنیم نشد و در مونتاژ قسمت ها بی سر و ته شد و ... ...
دو چشم صدام را در کربلای3 کور کردیم
، علتش چه بود؟ در طریق القدس برای اولین بار یگان ها شهدای زیادی دادند و شهید خرازی و تعداد دیگری از فرماندهان استعفا دادند. آن روز 200 شهید داده بودیم و فکر می کردیم این تعداد شهید خیلی زیاد است و باید استعفا داد. محسن رضایی جریان را به امام گفت و ایشان همه را خواست. آنجا امام فرمودند خدا را شکر کنید شماها قبل از اینکه به دنیا بیاید برای چنین جا و مسئولیتی انتخاب شده بودید. بی تدبیری و ...
اتهام: ارزان فروشی!
خوب و سازش با مردم مهم است. من میوه درجه یک را از میدان می خریدم و با سود کم به مردم می فروختم. هر روز تعداد مشتری هایم بیشتر می شد خیلی از میوه فروش های محل اعتراض کردند که تو کارو بار ما را از رونق انداخته ای . حاج آقا حیدری از کسبه بی انصاف گلایه می کند؛ آنقدر قیمت بالا روی جنس هایشان می گذارند که کسی میوه هایشان را نمی خرد و دست آخر می گندد. جنس را از دلال می خرند و می خواهند با سود زیاد به ...
لقب بلبل خمینی (ره) را رادیو عراق به من داد / در هزار گروه تلگرامی عضو هستم
سلیمانی و حاج مرتضی قربانی و... در دیدار با مقام معظم رهبری حضور داشتند و اکثر نوحه هایی که خوانده بودم را شنیده بودند، چراکه مثلا لشکر 25 ماموریت کربلا می رفتند و حاج مرتضی من را دعوت میکرد یا حاج قاسم وقتی به کرمان میرفتند،خودشان سخنران بودند و من هم در قرارگاه مداحی میکردم و وقتی در آن دیدار دوباره آن نوحه ها را میخواندم، برایشان خاطره ها زنده میشد. آقا هم که خودشان با بچه های جنگ عجین بودند و همه ...
پیغام صدام را در جلسه خصوصی به امام گفتم
اخبار سیاسی ، پیغام صدام را در جلسه خصوصی به امام گفتم: وقتی که مرحوم حاج احمد آقا آمد و این پیشنهاد امام را به من داد من به ایشان گفتم که مصلحت نمی دانم که سفیر شوم چراکه به هر حال من سابقه کار دیپلماتیک ندارم و یکسری آموزش هایی لازم دارد و من که طلبه ای بودم که هرچند در فعالیت های سیاسی و مبارزاتی بودم اما کار دیپلماتیک نکرده بودم. به گزارشبه نقل از الف، خدا به سلامت دارد امام موسی ...
علامه امینی کوه ابتکار بود
، من خدمت ایشان رسیدم، یک جزوه کوچک به اندازه یک دفترچه همراه من بود و حدود 15 حدیث از صحیح بخاری و مسلم داخل آن نوشته بودم که اگر بنا شد کسی بگوید صحیح بخاری و مسلم مشکلاتی دارد و احادیث خلاف عقل مثلاً دارد همراهم باشد؛ دفترچه جیبی را که به علامه امینی نشان دادم، ایشان به من فرمود چه کسی به تو گفته که وارد این کار شوی؟ من از این حرف ایشان ترسیدم، ولی دیدم که ایشان می خواهد تشویق کند، سپس گفتم من ...
گفتگو با حامد حدادی، آسمانخراش ایرانی
خودم می گفتم چرا امروز که مهمترین روز زندگی بچه هاست بد بازی می کنی. ما 6 بازیکن داشتیم که سرباز بودند و نگاه شان به این قهرمانی بود تا معارف شوند و پیروزی در فینال برایشان اهمیت زیادی داشت. امید آنها به ما بزرگترها و به خصوص من بود. ناراحتی من هم از این بود. ناراحتی مردم و نتیجه گرفتن به کنار اما واقعا برای بچه ها ناراحت بودم. اکنون هم که چهره هایشان به یادم می آید دلم می گیرد. در 40 ثانیه سرنوشت ...
روایت دیدار پس از 18 سال اسارت !
.... گفتم: یعنی ممکنه حسین آزاد بشه؟ گفتند: ما فقط برای همین می ریم، ان شاءالله، بله. دو سه ساعت بعد آقای صانعی که نماینده ی نیرو هوایی بود از مرز قصرشیرین تماس گرفت و گفت: مژده بده خانم لشگری! حسین آزاد شد! گفتم: حتمی خودشه آقای صانعی؟ شما مطمئن اید؟ با گریه گفت: بله ... خودشه، حسین لشگری آزاد شد. علی رفته بود بیرون و در خانه تنها بودم. گوشی را گذاشتم و یک دل سیر گریه کردم. برای این همه ...
قیمت مسکن به کجا خواهد رسید؟
سال دیگه را نداشته باشید.. بعد از رفع تحریم ها مردم تازه متوجه فاجعه اقتصادی دولت نهم و دهم می شونند.. استخوان اقتصاد پودر شده و تا دوباره استخوان شود باید انتظار کشید.. میگم دوستان این با این پستها که گاها در اینجا گذاشته میشه نکنه نویسندش یه بچه یا دیوونه است ما هم سرکار باشیم. من که ته دلم فکر می کنم این یارو بهزاده الان بری خونشون ببینی یه بچه 6 یا 7 ساله نشسته پشت کامپیوتر و ...
ناگفته هایی از سقوط C130 حامل فرماندهان ارتش و سپاه
منتظر برخورد بودم. تنها چیزی که از هواپیما باقی مانده بود، باطری بود. با دیسپچ تماس گرفتم و وضعیت را اطلاع دادم و گفتم من مسیر را از پالایشگاه منحرف کردم، دیگر هر اقدامی که می دانید بکنید. سانحه ما صد در صد است. به بچه ها هم گفتم بروید پایین و هر کسی کار خودش را بکند. هواپیمای C130 این امکان را دارد که اگر در شرایطی همه چیز از دست رفت و برق و هیدرولیک هم نبود، از یک سیستم ...
آخرین نوشته قاری جان باخته منا در وبلاگش؛ قرآن، من شرمنده توام!
کار می کرد، یک بار دیگر هم پیش آقا رفته بود؛ ولی دوباره هم رفت. خیلی دوست داشت آقا را ببیند. بچه ماخوذ به حیا و کم حرفی بود. تمام وقتش را صرف تلاوت و درسش می کرد. * خودتان چه احساسی داشتید وقتی که شنیدید شاگرد چندین ساله تان بعد از سال ها، مقام برتری مالزی را برای ایران به دست آورد؟ بیژنی: ما یک سرمایه را از دست دادیم که هنوز شکوفایی اش ادامه داشت. این محصول نگاه و ایدئولوژی ...
حمزه زاده: انتشار همه پروژه ها تا سال 95/ شاه آبادی: تقویم تولید سوره آماده شد/ الوندی: رونمایی از 80 ...
ارسال کنند. فراخوان ما هم شکل مطبوعاتی و رسانه ای داشت و هم فراخوان تلفنی بود. یعنی ما زنگ می زدیم به نویسنده ها یا شاعرها و می گفتیم ما چنین پروه ای داریم اگر کاری داشتید برای ما بفرستید. برخی از این هنرمندان یک هفته ای کارشان را برای ما ارسال می کردند ولی برخی نه، می گفتند مثلا ما یک ماه وقت نیاز داریم که کارمان را آماده کنیم. بنابراین آثار به صورت تدریجی به دست ما می رسید. مثلا از همان آبان ماه ...
روایتی از دوران اسارت؛ روزهای الرشید
. مامان با دیدن عکس من گریه کرده بود. فکر کرده بود فک من تیر خورده و ناقص شده، از بس لاغر شده بودم. این عکس بعد از 19 روز اعتصاب غذا گرفته شده بود. برگه هایی آبی به ما دادند که نامه بنویسیم. 24 ساعته به دست خانواده هایمان می رسید. هرچه می خواستیم، می توانستیم بنویسیم؛ اما دلم نیامد چیزی بنویسم که کسی را نگران کند. بعد از این همه وقت، باید نامه ام آنها را تسلی می داد. به کاغذ آبی خیره شدم. خودکار را ...
روایت هاشمی از انتخابات 84
خودش را ندیده می گرفت و می گفت که رقیب من فلانی (هاشمی رفسنجانی) است و مسأله را به این طرف آورده بود که حرف ناحقی بود. من در آن انتخابات از کسی حمایت نکرده بودم که ایشان این گونه می گفت. بعد هم حرف هایی زد که من در مراسم امام(ره) که ایشان را دیدم، گفتم که شما خیلی حرف های خلاف گفتید. خودتان اصلاح کنید و اگر اصلاح نکنید، من باید جواب بدهم. کاغذی هم به او دادید؟ همان بود که می ...
محمد هاشمی از ناگفته های جنگ در صداوسیما می گوید
مرد سریال در لوکیشن سریال که در یک خانه بود این سریال را ضبط کرده بودند و از تلویزیون پخش می شد. قسمت چهارم این سریال که پخش شد یک عده در نماز جمعه 15 هزار نفر توماری را علیه صداوسیما امضا کردند که خواستار توقف پخش این سریال شدند و دلیل آن را نداشتن حجاب بازیگر خانم سریال عنوان کردند. روزنامه کیهان هم روز شنبه این تومار را منتشر کرد. بعد از این موضوع من خدمت امام رفتم و به ایشان گفتم که چنین ...
زندگینامه فرشته کریمی بهترین فوتسالیست زن آسیا+عکس
خواهرهایم که صحبت کردم، گفتند همه چیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد. ولی تلفن را که قطع کردم، به اینستاگرام رفتم و دیدم چه اتفاقی در عربستان افتاده. دیدم دو هزار نفر مرده اند و می دانستم که اگر به خواهرم زنگ بزنم، راستش را به من نمی گوید. زنگ زدم به نیلوفر اردلان. گفتم پدر و مادرم مکه هستند و می ترسم برایشان اتفاقی افتاده باشد. خودش گفت الان زنگ می زنم به آن ها. نیلوفر زنگ زد و پدرم گوشی را برداشت ...
از قابلمه ی غنیمتی تا عکس حجله ای پیش از شهادت
.... در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم، گوش هایم تقریبا چیزی نمی شنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده، از موج انفجارها کمی گیج بودم...! دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاده اند، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکش سیاه شده بود و ترکش های آن تمامی صورتش را گرفته بود. بی اختیار ...
عاشق بودیم و عاشقانه کار کردیم
زدم به صراحت می گفت که حیف که شرایط جور نیست و من در پاسخ گفتم من همه دوستان را جمع خواهم کرد. بعد از آن تمام مسئولیت ها را قبول کردم و در حقیقت موفق شدم گروهی از استادان را دور هم جمع کنم. درهر حال می خواهم بگویم که حافظ نیز به خاطر اینکه من هم یک ذهنیت متفاوتی داشتم خیلی توانسته تأثیرگذار باشد. اگر من فقط یک آدم سنتی بودم شاید نمی توانستم روی حافظ تأثیر بگذارم و در نهایت هم به یک زبان مشترک با ...
محمد هاشمی و ناگفته هایش از جنگ در صداوسیما
سریال شدند و دلیل آن را نداشتن حجاب بازیگر خانم سریال عنوان کردند. روزنامه کیهان هم روز شنبه این تومار را منتشر کرد. بعد از این موضوع من خدمت امام رفتم و به ایشان گفتم که چنین اتفاقی رخ داده است. تکلیف ما نسبت به این سریال چیست، پخشش را متوقف کنیم یا ادامه دهیم؟ امام فرمودند: به نظرم لیبرال ها اینها را هم فریب دادند. شما به کار خودتان ادامه دهید. امام فقط همین جمله را به من گفتند. منظورشان ...
با زندگی روتین و مجردی مهرانه مهین ترابی آشنا شوید!
را روتین کند و تنهایی انجام دهد، اما من تنهایی انجام نمی دهم، بنابراین هر وقت دوستی پیشنهاد دهد یا من وقت داشته باشم و با دوستانم تماس بگیرم این کار را انجام می دهم. مثلا دیشب به بام تهران رفتم و یک ساعتی پیاده روی کردم. در هفته فکر کنم حدود دو، سه بار این اتفاق می افتد اما به عنوان مثال اینکه بخواهم بروم باشگاه مثلا بدنسازی این کار را انجام نمی دهم، چون با کارهای کادربندی شده اصولا راحت نیستم ...
بعد از جنگ جهاد را تعطیل نکردیم
ادامه بیان خاطراتش گفت: وقتی رزمندگان مجروح را به ورزشگاه آزادی آورده بودند، من هم همراه با دیگر بانوان جهادگر برای کمک رفته بودم. این بانوی جهادگر بیان کرد: وقتی خبر آمدن امام(ره) را شنیدم همراه با جمعی از خواهران برای استقبال از امام برای اولین بار به تهران رفتم اما وقتی در بهشت زهرا بودم بعد از آن که همه رفتند من گم شدم و بعد با یکی از خانم هایی که آن جا حضور داشت به شوش رفتم. ...
عباسعلی: برخی ها، شخصیت آدم را خُرد می کنند اما می خواهم حالا حالاها برای ایران طلا بگیرم
اعتقادی ندارم اما در روزهای آخر تمرین قرار شد 50 میلیون تومان از طرف وزارت ورزش و جوانان اهدا شود تا میان نفرات تقسیم شود. واقعا اینطور است که اصلا به جایزه فکر نمی کنم و تنها فکرم را معطوف به کارم می کنم. اگر قرار بود به پاداش گرفتن فکر کنم، نمی توانستم مثلا در اینچئون به آن نتیجه برسم. تسنیم: بعد از قهرمانی در ژاپن پاداشی از سوی مسئولان فدراسیون گرفتید؟ نه پاداشی دریافت ...
گفت وگو با بهروز شعیبی/ بچه مسلمان همه فیلم ها و بچه مثبت سینما
که قرار بود در آن کار بازی کنم و همان جا آقای ابراهیمی فر پرسید تو می خواهی توی گروه کارگردانی بیایی؟ من هم از خدا خواسته گفتم بله و بعد از آن به جای بازی به طور جدی فقط دستیاری کردم و با فاصله گهگداری بازی می کردم. تا طلا و مس که دوباره بازیگری جدی تر شد، ولی دستیاری و کارگردانی در این سال ها کار اصلی من بوده است، کاری که در آن مداومت داشتم. لیلا، نخستین کار تلویزیونی ات بود که به ...
تنها راه نجات کشور تبعیت از ولایت فقیه است / برای گرفتن سهمیه جانبازی به جبهه نرفتم
به گزارش خبرگزاری فارس از نطنز، در ایام هفته دفاع مقدس فرصتی دست داد تا با کسی گفت وگو کنیم که جانباز 70 درصد بوده و 120 بار مورد عمل جراحی قرار گرفته است. وی در ابتدای صحبتش گفت: اگر برای شخصیت سازی از من می خواهید گزارش بگیرید من حاضر نیستم و تنها برای نشر اسلام و حفظ انقلاب و ارزش های دفاع مقدس حاضرم هر جایی صحبت کنم. سید حسن رسول زاده حسینی اوره جانباز 70 درصدی که در پنج ...
نقش والدین در کاهش آسیب پذیری کودکان
زندگی ام باقی بمانید. لطفا نامه بنویسید، تلفن بزنید و از من سوال های زیادی بکنید که نشانه توجه به من باشد. وقتی در زندگی ام دخالت نکنید، حس می کنم برایتان مهم نیستم و واقعا دوستم ندارید. لطفا کار زیاد و دعوا را رها کنید و با هم کنار بیایید. سعی کنید در زمینه چیزهایی که مربوط به من است به توافق برسید. وقتی درباره من دعوا می کنید، حس می کنم کار غلطی کرده ام و احساس گناه می کنم. من ...
چگونه با ورشکستگی یا بیکاری همسرمان برخورد کنیم؟
به خانه آمد، تا او را دیدم نگران احوالش شدم و شروع کردم به سوال پیچ کردنش، هر چقدر از او سوال می کردم، او پاسخ نمی داد و از گفتن حقیقت طفره می رفت. پنج روزی خانه بود بدون آن که سرکار برود یا حرفی از اخراجش بزند تا این که روز ششم بغض گلویش ترکید و گفت: نمی دانم چه کنم؟ از این به بعد چگونه باید هزینه های زندگی را تامین کنم و از همه مهم تر چطور از پس مخارج فرزند تازه متولد شده مان برآیم؟! ...
حرف های شنیدنی یک رزمنده دفاع مقدس
ماشاب رفتیم که منطقه ی امنی بود. نسیم دهلران: از وضعیت اجتماعی محل زندگی در شروع جنگ برایمان بگویید. زندگی ما عشایری بود و وقتی که فرار کردیم من کلاس چهارم ابتدایی بودم و یک سال هم به دلیل جنگ از تحصیل عقب افتادم و پیش خانواده پدرم در عشایر ماندم. در سال 1360 جهت ادامه تحصیل به آبدانان رفتم و در آنجا در اردوگاه رسالت پیش خانواده برادرم به تحصیل ادامه دادم تا اینکه با کمک دیگر ...
آیت الله هاشمی: احمدی نژاد خلاف گفت، 88 از کسی دفاع نکردم
. انتخاباتی که احمدی نژاد در مناظره مشهورش ، مدعی شد هاشمی، حامی همه جانبه ی میرحسین موسوی است. آیت الله اما در این گفت و گو صراحتاً می گوید: من در آن انتخابات از کسی حمایت نکرده بودم که ایشان این گونه می گفت. بعد هم حرف هایی زد که من در مراسم امام(ره) که ایشان را دیدم، گفتم که شما خیلی حرف های خلاف گفتید. خودتان اصلاح کنید و اگر اصلاح نکنید، من باید جواب بدهم هاشمی 81 ساله که هنوز ورزش می ...
چالش های رحم جایگزین
های خاص خودش را دارد و بیان مشکل ها به این معنا نیست که ما روشی را در اینجا رد یا تاکید کنیم ولی ویژگی ای که درمان ناباروری نسبت به درمان سایر بیماری ها دارد، این است که ما برای به نتیجه رسیدن به جای یک نفر با چند نفر در ارتباط هستیم و این کار را مشکل می کند؛ مثلا جزو مفاد اصلی که باید در قرارداد ذکر شود، این است که نباید زنی که صاحب رحم است، در طول مدت بارداری در معرض ضرب و شتم یا دعوا و مرافعه ...