سایر منابع:
سایر خبرها
محسن رضایی گفت: این مردِ جنگ است
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس ، سایت پارس نوشت: یک شب بعد از نماز، وقتی از مسجد محله بیرون آمدیم بسیجی ها به ما که تازه از افغانستان به ایران آمده بودیم، گفتند: شما برادران افغانستانی ما هستید، این روزها به کمکتان برای گشت های شبانه در خیابان های مشهد نیاز داریم، همراهی مان می کنید؟ من و چند نفر از هموطنانم مشتاقانه این پیشنهاد برادران ایرانی مان را پذیرفتیم و از آن وقت شدیم یار و همراه ...
نوجوانی که 6 ماه با شهیدهمت زندگی کرد
به جبهه برسانم. داستان اعزام به جبهه سردار علی ثابت هم شنیدنی است... می گوید: کلاس دوم راهنمایی در مدرسه موسوی واقع در خیابان 17 شهریور تهران درس می خواندم. با ابروهای پرپشت و عینکی بزرگ که تمام صورتم را گرفته بود. ریش و سبیل هم نداشتم به قول معروف بچه بودم. یادم هست که یک شب تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده به جبهه بروم. صبح زود به قصد رفتن از مدرسه از خانه خارج شدم و خودم را به راه آهن ...
مرا بکشید اما چادر از سرم بر ندارید
. من، ابراهیم، حسن، محمد، حسین و فاطمه در روستا به دنیا آمدیم اما بعد از مهاجرت پدر به همراه ایشان به اصفهان مهاجرت کردیم. مادر خانه دار بودند و اهل روستای دهنو اصفهان. ایشان آخوندزاده بودند و پدرشان از معتمدین طلبه ای بودند که در تربیت بچه ها خیلی تلاش نمود. پدر در سال 1389 فوت کردند و از شش فرزند ایشان چهار نفر شهید شدند و حسین فوت کردند و من تنها بازمانده آن خانواده هستم. از شهید ...
گفتگو با دو رزمنده دیروز و فعال اقتصادی امروز
در حوزه مهندسی راه بود. فعالیت در این حوزه بود که علاقه مرا به بخش راهسازی برای خودم آشکار کرد. آن سال ها باید راهی ساخته می شد برای آنکه رزمندگان بتوانند از آن عبور کنند و بعد از پایان جنگ بود که من اقدام به تحصیل در این رشته کردم. نوع کاری که در جبهه انجام می شد با امروز بسیار متفاوت است، زیرا آن زمان زیر شدیدترین بمباران ها باید پروژه ها پیش می رفت. در جبهه هر روز ما سه شیفت کار می کردیم و زیر ...
اینجا معراج است؛ آغازی برای عزیمت
...... . مادر، پسرت کی شهید شد؟ بچه ام سرباز وظیفه بود مادر... بچه بزرگم بود. 22 ماه جبهه بود. راننده ماشین نفربر بود. بین سردشت و سنندج مهمات پخش می کرد. نیرو پخش می کرد. فقط با خدا عهد کرده بودم که جنازه اش نسوزد. رفته بود گیلانغرب دکترها را بیاورد. ماشینش را به رگبار بستند. خودش و تمام دکترها شهید شدند... ... خیابان خیام پر است از هیاهوی زندگی. روبه روی ساختمان ...
علت تماس 30 باره ظریف با معاونش؟/ مداحان مجالس ترحیم راه ورود به مجلس!/ گزینه های احمدی نژادی ها برای ...
خارجه کشورمان در ادامه گفت: محمد بن نایف ولیعد عربستان نماینده ویژه ای را در این باره تعیین و این نماینده به محل استقرار آقای قاضی عسگر نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی رفت و همه حرفها را شنید و دوباره بن نایف به آقای قاضی عسگر پیام داد که به سرعت دستور داده ایم کارها پیش برود. مداحان مجالس ترحیم راه ورود به مجلس! کاندیداهای احتمالی دوره دهم مجلس شورای اسلامی از حوزه ...
علت تماس 30 باره ظریف با معاونش؟/ مداحان مجالس ترحیم راه ورود به مجلس!/ گزینه های احمدی نژادی ها برای ...
عنوان رسالتش پذیرفته بود علیرغم پیشنهادات فراوان در کشور ماند و دلیل نرفتن رو عشق به مردمش عنوان کرد. نظر خاتمی در باره سرلیستی ناطق در جبهه اصلاحات محمدرضا خاتمی فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: "محمدرضا خاتمی” در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درمورد روند شکل گیری ائتلاف اصلاح طلبان در انتخابات آینده اظهار داشت: روند ائتلاف اصلاح طلبان در حال پیگیری و رسیدن به یک لیست واحد می باشد ...
بروجردی؛ مردی که شناخته نشد
هست که زمان وضع حمل او فرا رسیده. منتهی با توجه به عدم امنیت در سطح شهر، بردن او به بیمارستان غیر ممکن است. شهید بروجردی، بلافاصله نشانی آن خانه را گرفت، تنها و بدون محافظ، سوار بر ماشین فرسوده به آنجا رفت و با کمک شوهر آن خانم، او را به بیمارستان سنندج منتقل کرد. تنها بعد از اطمینان خاطر از وضعیت این خانواده کرد بود که از بیمارستان به پادگان برگشت. اصولا دلسوزی محمد نسبت به مردم ...
شبی که پای خندوانه گریه کردم...
جناب خان هم دیشب جناب خان همیشگی نبود. دیشب در برنامه خندوانه در برابر جانبازان جنگ همه ما کم آوردیم حتی جناب خان. کوتاه درباره یک دیدار صمیمی و خودمانی در آسایشگاه امام خمینی (ره) مشهد دوپینگ علی مسعودی با انرژی جانبازان مازیار حکاک - علی مسعودی فیلمنامه نویس خوش ذوق کشورمان که این روزها بعد از استندآپ کمدی هایش در خندوانه به چهره محبوبی تبدیل شده و مردم او را به نام علی ...
ناگفته های حضور زنان در دفاع مقدس باید رونمایی شود/ ضعف عمل رسانه ملی در معرفی چهره زنان رزمنده
چه حوادثی است در ایستگاه راه آهن اندیمشک از همسرم جدا شده و به سوی آبادان حرکت کردم و با خود فکر می کردم چه بپو شم؟ و چطور این دو بچه را برای شرکت در مهمانی سر و سامانی بدهم؟ اشیاء داغ و سیاه کف حیات! نه تنها من و خانواده من بلکه مردم همه زندگی عادی خود را داشتند، جنگ همه چیز را عوض کرد! حتی واژه های جدید را به ادبیات مردم وارد کرد، مردم را با تسلحیات نظامی آشنا کرد، جنگ ...
حق شهدا به خوبی ادا نشده است / پشتیبانی از ولایت فقیه سفارش موکد شهدا
...، به واسطه شهدا به میز و صندلی رسیده است، تصریح کرد: قرار بود در این مملکت خانواده شهدا چشم و چرغ ملت باشند ولی در دوره های مختلف مسئولان و غیرمسئولان رعایت نکردند. این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به حضور تعدادی از جانبازان اعصاب و روان در برنامه پربیننده خند وانه، گفت: شهدا و ایثارگران به جبهه ها رفتند تا تن به ذلت ندهیم، قامتمان استوار بماند، مقابل دشمن خم به ابرو نیاوریم، از ...
برابر بزرگ جانباز انقلاب تنها با زبان اشک و چشم دل سخن گفتیم
قبل از اعزام به جبهه دوره های خنثی سازی مین را گذرانده بودم و از آنجا که عشق و علاقه زیادی به جبهه داشتم 27 مرداد 62 از طرف جهاد سازندگی به سوسنگرد، پادگان حمیدیه اعزام شدم. زمان مجروحیت تنها ائمه معصومین(ع) را صدا می زدم در سوسنگرد که مستقر شدیم روز جمعه بود که بچه ها را برای اردو به شهرهای اطراف اهواز بردیم؛ بعد از آن رفتیم سینما رکس آبادان و از آنجا عازم مزار شهدای سینما ...
دردها و رنجه های به یادگار مانده از این هشت مقدس
، تخت بیمارستان، تاول، دارو و قرص های آرامبخش است. نباید فراموش کنیم اگر اینان نبودند ایران امن و مقتدر الان ما، ایران نبود و جایگاه و حیات خلوت اجانب و بیگانگان می شد واقعیت این است که ما در هر جایگاه و مقام و منصبی تا ابد به این دلاورمردان مدیون هستیم و هر چه داریم مرهون شاهکار ایثارگران است. اکنون وظیفه همه ما بویژه نسل جوان و نوجوان بعد از جنگ است که تا وقتی ایران و ایرانی پابرجاست در برابر این ...
بنیاد در آینه مطبوعات
که نفس خود را در حج ابراهیمی آن روز های دفاع مقدس قربانی کرده بودند باحضور مردم،خانواده شهدا و ایثارگران، نیروهای مسلح و جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس برگزار شد. چهارشنبه گذشته نیز مسئولان، فرماندهان و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس به دیدار یادگاران روزهای حماسه و ایثار در آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) مشهد رفتند و یک بار دیگر دیدار یاران با یادگاران تازه شد. تجدید میثاق با شهدا ...
به بچه ها می گفتم از ادبشان خجالت می کشم/ هنوز با یاد آن ها زندگی می کنم
مان را بدهیم و به کاشان برگردیم. با آن ها رفیق بودیم و در سایه ی این رفاقت در کارهایمان موفق نیز بودیم. چند خاطره از شهدایی که شاگرد شما بودند بفرمایید. اولا این نکته را بگویم که این دانش آموزانی که شهید شدند، همه از بچه های درس خوان مدرسه بودند. این نبود که جبهه و جنگ، آنان را از درس بازدارد. انصافا دبیران خوبی هم در مدرسه بودند، آن طور که به خاطر دارم استاد خبازی، دبیر ریاضی ...
آکادمی خنده رامبد جوان!
قبول کردم مهمان برنامه باشم چون هم رامبد را دوست داشتم و هم شنیده بودم از اطرافیانم که خندوانه خیلی مورد توجه واقع شده و مردم آن را دوست دارند. همه زندگی خاطره است و مدام اتفاقات جالبی در آن می افتد که بعد از مدتی می بینی می توانی آن را برای همه تعریف کنی و آنها بخندند یا تعجب کنند و خاصیت استندآپ کمدی پیدا کند. من و رامبد قبل از این برنامه با هم رفت وآمدهایی داشتیم که با همین لحن با ...
هفت خاطره رهبر انقلاب از دوران دفاع مقدس
مشکلات بزرگ از جمله این مشکل حل خواهد شد. خطبه های نماز جمعه 1366/8/29 *الله اکبر میرزا جواد آقا تهرانی پای خمپاره انداز گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان می شناسند، آقای حاج میرزا جواد آقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشت خمیده ی با عصا، ایشان چند بار جبهه رفته. یک بار ایشان از جبهه ...
علی مسعودی: ننه ام را به خندوانه می آورم!
* همه دوست دارند بدانند که بعد از خندوانه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ احساس نمی کنید محبوبیتی که پیدا کردید کار را برایتان سخت می کند؟ ببینید چون خودتان هم از بچه های مشهد هستید، می دانید که ما ارادت زیادی به امام رضا(ع) داریم. من در تمام نوشته هایم ابتدا می نویسم به نام خدا و بعد گوشه سمت راست را با یا ضامن آهو تمام می کنم. در اصل یک جور امضایم است. خودم 14سال پیش در شرایط خیلی بدی بودم در اوج ناامیدی رفتم پشت پنجره فولاد امام رضا(ع) دستم را نزدم به پنجره فولاد، بلکه پشتم را چسباندم و احساس کردم امام رضا(ع) باید پشتم باشد، مثل پدری که از بچه اش حمایت م ...
حال و هوای دفاع مقدس غواص ها بوی نعنا می دهند و خاک ها ی نرم کوشک
رسیدم به آن گشت رویایی و آن آخرین شناسایی قبل از عملیات و حمیدی نور را دیدم که کنار جاده خاکی افتاده تو دام عراقی ها و نگهبان عراقی نزدیکش می شود و او به حال سجده می رود و نگهبان پا روی کمرش می گذارد و می گذرد. می بینمش که از تیررس دور می شود و به من می گوید: محسن! من از سجده برات رهایی گرفته ام. و می بینمش که از آن به بعد سجده های طولانی اش زبان زد همه می شود و بچه ها را می بینم که کم ...
وقت از جلو نظام دست ارتشی ها و سپاهی ها بر دوش همدیگر بود
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، عملیات ثامن الائمه آغاز پیروزی های نیروهای ایرانی در جبهه نبرد با دشمن بعثی بود، در این عملیات توانستیم با شکست حصر آبادان نیروهای دشمن که به خاک مان تجاوز کرده بودند را به عقب برانیم. در ادامه خاطره سردار "محمدجعفر اسدی" از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در ادامه می خوانید: تکه نان را که زد توی ماست چکیده و گذاشت توی دهانش، چهره اش باز شد. بارک الله ...
وقتی عشق جغرافیا نمی شناسد
نگهداری بچه ها ، تدارک مایحتاج رزمندگان ، پذیرایی از فرماندهان جنگ و اعلام خبر شهادت رزمندگان در آن زمان را برعهده داشت . لطفا کمی درباره مبارزات تان قبل از انقلاب بگویید ؟ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه همسرم برای تظاهرات به بهشهرمی رفتیم که در یکی از همین تظاهرات ، مامورین مرا شناسایی و برای دستگیری به خانه مان آمدند . آن روزبه سرعت خودم را به منزل رساندم و ...
عمل "پیوند قرنیه" هر 15 ماه یک بار؛ اهدای سلول های چشم همسرم هم افاقه نکرد
به مشهد عازم شدم و از میدان تختی این شهر در قالب کاروان بزرگی از رزمندگان با پای پیاده به حرم مطهر رضوی مشرف شدیم و سپس عازم راه آهن شدیم، یکی از فیوضاتی که رزمندگان خراسانی از آن برخوردار بودند این بود که قبل از رفتن به جبهه و زمانی که برای مرخصی برمی گشتیم ابتدا به پابوسی امام رضا(ع) مشرف می شدیم. آن روز بعد از اینکه با قطار اعزام شدیم مسیری 47 ساعته تا اهواز را طی کردیم اما به دلیل عطشی که ...
گفت وگوی خواندنی سرلشکر رشید با دریابان شمخانی- بخش دوم
، یعنی امکان داشت، معادله برعکس باشد. اتفاقاً، همان روزی که شما در حسینیه سخنرانی کردید. بلندگو صحبت امام(ره) را پخش کرد که همه پیش ایشان آمدند، ایشان سخنرانی کردند و مردم گریستند و بعد وضع تغییر کرد، یعنی معادله به همان سرعت عوض شد. رشید: آقای شمخانی! حالا شما در اهواز بودید. فکر می کنید بچه ها شهید جهان آرا را چطور نگاه می کردند؟ بالاخره پانصد تا از این کادرها هم در سپاه و گوشه و کنار ...
کارها را به مردم بسپاریم
و بوم و امام شهداست و باید قدرشناسی کنیم از خانواده های معظم شهدا و برای همه جانبازان عزیز مخصوصا جانبازان اعصاب و روان و جانبازان شیمیایی که مظلوم ترین جانبازان هستند، آرزوی شفای عاجل داشته باشیم. وی با تسلیت به خانواده های داغدار حادثه بیت الله الحرام نیز بیان کرد: این حادثه تلخ همه را غمزده کرده است. در این حادثه تعدادی از مومنین و هموطنان مان را از دست داده ایم؛ حادثه ای که حاصل بی ...