کار عجیب بنیاد عجبشیر!
سایر منابع:
سایر خبرها
مراسم بزرگداشتی برای یک پیشکسوت
در آن عنوان کرد: خیلی خوشحالم در خدمت شما هستم. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید. وی در این پیام عنوان کرد: حال خوشی ندارم. شرایط به گونه ای بوده است که مدت هاست که نتوانستم کاری داشته باشم. از شما عزیزان که جویای احوال من هستید خیلی ممنونم شما باعث شادی و انرژی دادن به من می شوید. دختر کاویانی نیز در این جلسه گفت: از طرف پدر عذرخواهی می کنم که نتوانست در اینجا حضور پیدا کند. من عشق را از او آموختم او عاشق است و همیشه نگران مردمش بود. من عشق خالصانه را از پدرم آموختم و امیدوارم بتوانم مثل او باشم./برترین ها ...
هنرمندی که رنج زندگی مان را کم کرد
نتوانست در اینجا حضور پیدا کند. من عشق را از او آموختم او عاشق است و همیشه نگران مردمش بود. من عشق خالصانه را از پدرم آموختم و امیدوارم بتوانم مثل او باشم. استقبال مردمی از این مراسم به حدی بود که در ابتدا بخشی از مردم پشت درها ماندند و امکان حضور در محل برگزاری مراسم را پیدا نکردند.
آغاز هفتمین جشنواره فیلم شهر
بهرامی برای سریال پرده نشین اهدا شد. وی بعد از دریافت این جایزه گفت: از دست دادن مادربزرگم رنج بزرگی بود و این جایزه را به بزرگترین مرد زندگی ام پدرم اهدا می کنم. تندیس و دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد هم به فرهاد آییش برای بازی در سریال پرده نشین اهدا شد. وی بیان کرد: از محمود رضوی و بهروز شعیبی برای شجاعتشان برای انتخاب این نقش تشکر می کنم. تندیس و دیپلم بهترین کارگردانی ...
هدیه معتمدآریا به دختر فردوس کاویانی
و انرژی دادن به من می شوید. دختر کاویانی نیز در این جلسه گفت: از طرف پدر عذرخواهی می کنم که نتوانست در اینجا حضور پیدا کند. من عشق را از او آموختم او عاشق است و همیشه نگران مردمش بود. من عشق خالصانه را از پدرم آموختم و امیدوارم بتوانم مثل او باشم.
نجفی: قتل عمد را قبول ندارم
...: گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم و اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد. وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه ...
نجفی اتهام قتل عمد "میترا استاد" را نپذیرفت/ پسر میترا استاد: او باید قصاص شود/ وکیل خانواده استاد: ...
راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش می آمد، این کار را انجام می دادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئله ای پیش نیاید. وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر مزار پدرم خودکشی کنم، برای برداشتن کارت حمل سلاح از ...
ادعای پسر ترامپ: 95 درصد مردم آمریکا حامی پیام های پدرم علیه زنان دموکرات کنگره هستند
پسر رئیس جمهور آمریکا مدعی شد 95 درصد مردم این کشور حامی اظهارات نژادپرستانه پدرش علیه زنان دموکرات کنگره هستند.
رهبر معظم انقلاب تلافی دزدی دریایی انگلیس را تایید کردند/ آیت الله بشیر نجفی به شایعات زمزم پاسخ داد/ ...
هایی که داده اند عمل کنند. محمد ابراهیم زکزکی ادامه داد: پدرم با اجازه مسئولان کادونا در نهایت به یک تلفن دسترسی پیدا کرده است. بنابراین اکنون ما می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم. تاریخ دادرسی نیز تعیین شده است و بسیاری از وعده ها نیز به خانواده ما داده شده است! موارد فوق خبرهای خوب این هفته بود. اما خبر بد اینکه پدرم برای بار دوم سکته کرده است!فرزند رهبر جنبش اسلامی نیجریه با بیان اینکه این سکته ...
عریضه نویسی که آرزوی وکالت داشت/ اگر امکانات روستایی بود، من هم استاندار می شدم!
.... من عاشق درس خواندن بودم. خیلی هم استعداد داشتم اما وضع پدرم بد بود. کمک کار کشاورزی هم می خواست. آن موقع مثل حالا نبود که امکانات باشد. جاده درست و درمان هم نداشتیم. ماندم همان روستا و کشاورزی کردم. مدرسه برایم تمام شد. آقا ببخشید اینجا مرکز خرید کجاست؟ دختر به نظر مسافر است. اینجا جای گردشگری است. از یک طرف به بازار تبریز می رسد و از سویی دیگر به پیاده راه تربیت که یادگار جاده ...
مسیر پرونده نجفی دگرگون می شود؟
دیگری بگیرم. اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم. پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد. وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال 94 بوده است و من آن موقع بود که این را متوجه شدم در ادامه به ترمینال ...
ابهام و انکار در پرونده قتل میترا استاد
تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر می کردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم.این متهم گفت: کارت حمل سلاح را در کمد قسمت جعبه داروها گذاشته بودم آن را برداشتم دیدم زمان آن تا سال 94 است بعد از مدت ها تازه فهمیدم تاریخ اعتبار آن تمام شده است. نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که برداشتن اسلحه اشتباه بود 5 گلوله شلیک شد اگر قصد قتل ...
دفاع مقدس، سرآغاز مقطع حیات طیبه ملت سلحشور ایران
رفتیم و شهدا و مجروحین را با آمبولانس جابه جا می کردیم، برادرم که شهید شد خانواده به مدت دو هفته از شهر خارج شدند. بنده به همراه دو برادر و پدرم در شهر مانده بودیم. قبل از آغاز رسمی جنگ درگیری هایی در مرزها به وجود آمد و عملاً جنگ شروع شده بود، روزی که صدام رسماً به ایران حمله کرد ما مشغول تشییع جنازه یکی از شهدا در خیابان 40 متری بودیم. در ادامه این گفت و گو می خوانیم: عملیات تروریستی در ...
به یاد استاد؛ این بار ناصر ملک مطیعی
از چند ماه متضرر شدن، سینما را تعطیل کرد پدرم کارمند وزارت پست و تلگراف بود به هرحال این عشق به سینما درمن غریبه نبود “پادشاه صاحبقران” یک مجموعه تلویزیونی تاریخی است که درسال 1354 توسط علی حاتمی ساخته شده و ناصر ملک مطیعی در ان بازیگر نقش “امیر کبیر” بود، هنگامی که علیخان و سایر عمّال حکومت برای اجرای فرمان شاه و قتل امیرکبیر به حمام فین کاشان رفته اند، امیر کبیر ملک مطیعی ...
ابهامات جدید پرونده قتل استاد
بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم. اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم. پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد. وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال 94 بوده است ...
مهرانه مهین ترابی از سریال همسران تا امروز +عکس
شاد و سلامت باشید. وی در این پیام گفت: حال خوشی ندارم. شرایط به گونه ای بوده که مدت هاست که نتوانستم کاری انجام دهم. از شما عزیزان که جویای احوال من هستید خیلی ممنونم. شما به من انرژی می دهید. دختر کاویانی نیز در این جلسه گفت: از طرف پدر عذرخواهی می کنم که نتوانست در اینجا حضور پیدا کند. من عشق را از او آموختم او عاشق و همیشه نگران مردم است. من عشق خالصانه را از پدرم آموختم و امیدوارم بتوانم مثل او باشم. ...
آزادی عالم بزرگ جهان اسلام مطالبه جهانی
به علت یک سوء تفاهم، تنها من و یک نماینده قانونی توانستیم به دیدار با آنها برویم و دیگران مجبور شدند تا به مکان تفتیش و نگهبانی برگردند. زکزاکی ادامه داد: پدرم با اجازه مسئولان کادونا در نهایت به یک تلفن دسترسی پیدا کرده است. بنابراین اکنون ما می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم. تاریخ دادرسی نیز تعیین شده است و بسیاری از وعده ها نیز به خانواده ما داده شده است! موارد فوق خبرهای خوب این هفته ...
حال خوب طالقانی از تشک کشتی تا کمک به نیازمندان
بوده و هست.انقلابی هم بوده و هست.کنار مردم بوده و هست و برای همین است مردم دوستش دارند.اهل ادا و اصول و خودنمایی نیست که بیاید برای خودی نشان دادن به مردم کمک کند و همه اعتبارش را بگذارد که قدم خیری برای نیازمندان یا بیماران بردارد.مرامش کمک کردن است؛ مرام پهلوانی اش که اولین اصولش را از بچگی از پدرش یاد گرفته است.خودش می گوید: بچه که بودم گاهی با پدرم همراه می شدم.شب ها پدرم غذا و خوردنی برای ...
ثبت بنیاد فرهنگی مادر در 75 کشور جهان/برگزاری نکوداشت مقام مادر در گرجستان
دکتر وفایی رئیس نظام مهندسی از دکتر سید ضیاء هاشمی و آقای سیاوش فرزندان برومند این استان تجلیل شد اما از مادران آنها تجلیل نشده من خاک پای مادران ایران زمین هستم، من یک روستازاده فقیر بودم اما خدا به من توفیق داد بیایم از مقام مادر تجلیل کنم. محمدی در ادامه گذری به زندگی کودکیش زد و گفت: من در دشت ارژن فارس در چادر سیاه به دنیا آمدم با پافشاری پدرم و مادرم به خارج کشور رفتم اما وقتی برگشتم ...
مرد بیکار، پدرش را کشت
موضوع با دستور بازپرس کشیک قتل به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع داده شد. با حضور کارآگاهان در صحنه جنایت و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد فردی که با پلیس 110 تماس گرفته پسر مقتول به نام صابر 33 ساله است. او در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: شب در اتاق خودم بودم و با هدستی که به گوش داشتم در حال گوش دادن به موزیک بودم. صبح از اتاقم بیرون آمدم و ناگهان با جسد خون آلود پدرم مواجه شدم و ...
پا جای پای حسینی اخلاق در خانواده +عکس
متولد شده بین دو نماز در مسجد و با حضور نمازگزاران برگزار شود، این سنت حسنه را در مسجد انجام می دهد که پیرامون علت آن اظهار داشت: مرحوم پدرم (حجت الاسلام سیدعلی اکبر حسینی) از همان ابتدا که افرادی برای گفتن اذان و اقامه در گوش نوزادان به وی مراجعه می کردند، تاکید داشتند که در مسجد و در جمع نمازگزاران انجام شود و این سنت را در حدود 10 سال اخیر در مسجد فائق انجام می دادند. وی با اشاره به ...
قتل پدر به دلیل اختلافات ناشی از بیکاری
اتاقم بیرون آمدم و ناگهان با جسد خون آلود پدرم مواجه شدم و اطلاعی از قتل ندارم. من با پدر و مادرم زندگی می کنم و شب قبل از حادثه مادرم به منزل خواهرم رفته بود. کارآگاهان پس از شنیدن اظهارات پسر مقتول، در بازرسی منزل او البسه شسته شده اش را از حمام کشف کردند. با جمع بندی اطلاعات به دست آمده پسر مقتول به عنوان مظنون به قتل دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شد. با انتقال متهم، او در ...
دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد برگزار شد+جزئیات جلسه
بازپرس گفتم: اصلاً چنین موضوعی مطرح نبود. زمانی که راننده از پیش من رفت، تنها راهی که به نظرم رسید، رفتن به قم بود تا مزار پدر و پدربزرگم را زیارت کنم و آنجا بود که تصمیم گرفتم به قم بروم. وی ادامه داد: در زمان رفتن به قم اسلحه را نیز با خودم بردم، چراکه اول با خود گفتم که شاید در زمان رفتن من به آگاهی بهتر باشد این اسلحه همراه من حمل شود و دوم اینکه شاید بر سر مزار پدرم اقدام به خودکشی ...
از یتیمی در شیرخوارگاه تا غربت در گلزار شهدا
ذوق نوجوانی نامه ها را باز کردیم و شروع کردیم به خواندن. مثلاً من می گفتم دمش گرم! مادرم برایمان آش پشت پا پخته! آن یکی می گفت پدرم فلان چیز را نوشته و ... من دیدم این دوبرادر بغض کرده اند. ثابت که ظاهراً کمی بزرگ تر بود برادرش را صدا کرد و دوتایی بیرون رفتند. بلند شدم و دیدم این دوتا سرهایشان روی شانه هم دور می شوند و گریه می کنند. نفهمیدم ماجرا چیست. شهید ثاقب شهابی نشاط در جبهه ...
نجفی: قصد قتل نداشتم
دو کیف که به او داده بودم، بگذارم تا او نتواند نامه را بخواند و بعد به قم و زیارت حضرت معصومه (س) و مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم و اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم، باز هم باید اسلحه همراهم باشد ...
رویای باران در بعدازظهر آفتابی
ترکی جمله ای گفت و دختر که می دانست مادرش نمی تواند بیشتر از این فارسی حرف بزند صحبت او را قطع کرد و گفت: ما خانوادگی به سالن اومدیم پدرم با دو برادرم در قسمت آقایان نشسته اند. دلم می خواهد بدانم مادر با این سن و سال از تیم ملی والیبال چقدر اطلاع دارد، اینکه می گویند ارومیه ای ها همه والیبالی هستند تا چقدر درست است برای همین به مادر می گویم شما بازیکنان والیبال را می شناسید؟ چشم هایش را نازک می ...
محمد علی نجفی: من اصلا عنوان مهدور الدم را بکار نبردم/ فرزند مقتوله: نجفی بار ها مادرم را به قتل با ...
بازپرس بار ها می خواست آن را در دهان من بگذارد، اما من نگفتم. وی ادامه داد: آن نامه را نوشتم داخل کیف گذاشتم و به راننده دادم. بعد از آن به زیارت حضرت معصومه (س) در قم و قبور پدر و مادرم رفتم تا آنجا تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر می کردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم. این متهم گفت: کارت حمل سلاح را در کمد قسمت جعبه داور ها گذاشته بودم آن ...
دادگاه قتل میترا استاد| نجفی: قتل عمد را قبول ندارم؛چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم اما منصرف شدم/قاضی: ...
از نوشتن نامه، آن را داخل کیف گذاشتم و می خواستم حتی راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش می آمد، این کار را انجام می دادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئله ای پیش نیاید. وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر ...
مشروح دومین جلسه دادگاه رسیدگی به قتل میترا استاد/ماجرای گلوله اسرار آمیزی که به سه بخش بدن مقتول اصابت ...
مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم و اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد. وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی ...
جزئیات لحظه قتل میترا استاد از زبان نجفی/ پسر استاد: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم
پیش من رفت، تنها راهی که به نظرم رسید، رفتن به قم بود تا مزار پدر و پدربزرگم را زیارت کنم و آنجا بود که تصمیم گرفتم به قم بروم. وی ادامه داد: در زمان رفتن به قم اسلحه را نیز با خودم بردم، چراکه اول با خود گفتم که شاید در زمان رفتن من به آگاهی بهتر باشد این اسلحه همراه من حمل شود و دوم اینکه شاید بر سر مزار پدرم اقدام به خودکشی کنم؛ در زمان جمع کردن وسایل خود برای رفتن به قم به سراغ کمد ...
نجفی: هیچ وقت مدعی مهدورالدم بودن میترا نبودم
.... بعد به قم و زیارت حضرت معصومه (س) و مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم. اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم. پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد. وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر ...