سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراضات بنزینی چرا به وقوع پیوست و چه باید کرد؟
. اصلاً دولت آمد و 30 میلیون از این 60 میلیون را حذف کرد باید این پول بین 30 میلیون باقی مانده توزیع شود، البته اصلاً اساس این کار غلط است. هر کشوری بخواهد به مردم مستقیم پول بدهد لطفی به مردم نمی کند باید به جای آن پول به مردم سرویس بدهد. حتی زمانی که احمدی نژاد هم این کار را کرد بنده گفتم این کار غلط است پول های این شکلی مشکل مردم را حل نمی کند و ایجاد تورم پول می کند و قیمت ها را چند ...
سیستم دولتی مدت هاست توان و انگیزه مقابله با سودجویی ها را از دست داده و عرصه را یکپارچه به دلالان ...
تابناک ، مهدی خرم دل؛ رضا میرکریمی جزو فیلمسازانی است که در سال های حضورش در سینمای ایران تحت تاثیر موج های زودگذر، مسیر فیلمسازی را دستخوش تغییر نکرده و امضای خاص خودش را دارد. رضا میرکریمی در پایان دومین دهه فیلمسازی اش، نگاه پخته تری یافته و اکنون فیلم قصر شیرین به عنوان نهمین فیلمش، به مراتب بهتر از آثار پیشین است و نشان می دهد، او فراگیری و ارتقای سطح توانایی اش را هنوز متوقف نکرده و به آنچه تاکنون به دست آورده قانع نیست. میرکریمی که با زیر نور ماه جایزه بهترین ف ...
از اهل قرآن عذرخواهم
گر دیگران گناهان تو را دیده اند، گفته اند که این را بیان کنید و به اشتباه خود اقرار کنید. چطور من صادقانه در اینجا گفتم که فقیه و مفسری به من گفته این را نباید برای الآن مطرح می کردی و قبول کردم، باید اشتباه را پذیرفت و اعلام کرد. یک روز، پیامبر(ص) ما نشسته بود و خدمت ایشان آمدند و گفتند که بچه ما زیاد خرما می خورد، به او نصیحت کنید که نخورد. پیامبر(ص) گفت فردا بیایید. فردا که آمد این ...
من دست و پای تو!
ما را دیدند و رفتند گفتند دایی یک خانمی آمده و با شما کار دارد. ایشان گفته بود بروید و اسمش را بپرسید. وقتی اسمم را گفتم گفته بودند بگویید بیایند. داخل که رفتم خانم برادر ایشان هم آمد و کمی که صحبت کردیم، ایشان گفت اگر شما تمایل دارید بروید محضر و عقد کنید. من هم همین کار را کردم و یک روز با یک ترفند شناسنامه ام را برداشتم و از خانه بیرون آمدم و به خانه آنها رفتم. همه خانواده آنها ...
زیباکلام: بی تفاوتی روحانی ما را شرمنده مردم کرده است
شد را نداشت و این واقعا حیرت انگیز است . زیباکلام گفت: بی توجهی به افکار عمومی فقط داستان امروز نیست. وقتی او بعد از گذشت 100روز از ریاست جمهوری اش نخستین سخنانش را با مردم زد و اسمش را گذاشت گزارش 100روزه نامه ای سرگشاده به او نوشتم و گفتم که آقای روحانی چرا مردم را بچه فرض کرده اید؟ او می توانست نه تنها در موضوع بنزین که در تمام مسائل به مردم توضیح دهد و افکار عمومی را قانع کند یا ...
آقای مشاور تا حالا کجا بودی که راننده مسافرکش را ندیدی؟!/دستورات رئیس جمهور آنلاین رصد می شود/ یارانه 16 ...
این واقعا حیرت انگیز است . زیباکلام گفت: بی توجهی به افکار عمومی فقط داستان امروز نیست. وقتی او بعد از گذشت 100روز از ریاست جمهوری اش نخستین سخنانش را با مردم زد و اسمش را گذاشت گزارش 100روزه نامه ای سرگشاده به او نوشتم و گفتم که آقای روحانی چرا مردم را بچه فرض کرده اید؟ او می توانست نه تنها در موضوع بنزین که در تمام مسائل به مردم توضیح دهد و افکار عمومی را قانع کند یا اگر هم افکار عمومی ...
دو جناح مقابل در مجموعه نظام می توانند باشند و فعالیت کنند؛ ولی شرطش این است که به قانون اساسی وفادار ...
در انرژی اتمی است که مردم در جریان آن قرار گرفته اند و می دانند در این بخش چه اتفاقی افتاده است؛ یک نمونه ی دیگر، بحث سلول های بنیادی است که حیرت بینندگان خارجی را برانگیخت. نمونه های فراوان دیگری هم وجود دارد. من دیروز برای بازدید از مجتمع مس سرچشمه به آن جا رفته بودم. یک روز همین مس سرچشمه را انگلیسی ها و بعد هم امریکایی ها می خواستند اداره کنند؛ چند سال هم کار و طراحی کردند، اما راه ...
جلوی 200 میلیارد تومان از سفرهای غیرضروری مجلس را گرفتم/ ریاست حداد عادل بهتر از لاریجانی بود
بحث این چیزها نبود. بعد یکباره و یک شبه بنزین را گران کردند. روز میلاد پیامبر اکرم چندین جشن رفتم. جشن ها هم افرادی که متدین هستند و حضور دارند، اینها غرغر می کردند و معترض بودند. تازه فکر می کردند ما که ارتباط خودمانی با آنها داریم ما این را گران کردیم. گفتم ما هم در تلویزیون شنیدیم. درب تمام رئیس ها بسته است. حدیث امام رضا (ع) است که می فرمایند از همان در برگردید، از آن پستو نروید. دیپلماسی آرنج ...
خاطرات آیت الله هاشمی؛ 11 آذر 1371 تا 1375: رئیس جمهور بوسنی خواسته آموزش های نظامی را در ایران انجام ...
...؛ جالب است. تمیز و منظم بودند. کارگرانی شاداب و راضی دارند.[1] ظهر به دفترم برگشتم. عفت و فاطی و مهدی هم ناهار آمدند. عصر به جلسه هیأت دولت رفتم. تبصره های بودجه در دستور بود. بعد از جلسه هیأت دولت به دفترم برگشتم. تا ساعت نُه و نیم شب کارها را انجام دادم. قسمتی را به خانه آوردم که فردا همراهم به کیش ببرم. سال 1372 تقریباً همه روزه در این هفته باران داشته ایم ...
آفت زُدایی از انقلاب مأموریت جوانان در گام دوم/ وسعت نظر رهبر انقلاب در مقابل مخالفین جذاب است/ این ...
...، سنجیده، حساب شده و جامع نگر برخوردار هست، تعبیرهای بجایی است و بنده هم باید اعتراف کنم که با همه ی آن چه گفتم، حقِ اهمیت این بیانیه و ارزشش ادا نمی شود. سؤالی ناظر به شرایط اجتماعی صدور این بیانیه برای برخی افراد و حتی بعضی عناصر مؤمن مطرح است. بالاخره در بُرهه ای هستیم که از جنبه های مختلف مشکلاتی وجود دارد، فشارهای اقتصادی زیاد است و مردم بعضی گلایه ها را دارند. در چنین شرایطی ...
زلال معرفت - 4 سؤالات جدید مسابقه پیام کوتاه درس هایی از قرآن استاد قرائتی
مسلمان ها [پای تخته] گاهی مسلمان ها بد عمل می کنند. می گوید: اگر دین این است من این دین را قبول ندارم. امام فرمود: طوری عمل کنید که مردم عاشق ما شوند و فرار نکنند. اگر جمهوری اسلامی در صادراتش کلک زد، مثلاً میوه می خواهد صادر کند، پرتقال های پوسیده را زیر گذاشت و پرتقال های خوب را رو گذاشت، این کشتی میوه به کویت و دبی و هرجا می رود. وقتی این پرتقال ها را برداشتند دیدند زیرش پوسیده است، می گویند ...
فرصت در غروب (شماره دوم)/ نشریه کانون علمی و تربیتی جهان اسلام
به اینگونه می گذشت؟ الآن ده روز می شد که من هر بار که تصمیم گرفته بودم تا بال و پرم را روی زندگیم بگشایم و به آن سر و سامانی بدهم، پر و بالم با افسردگی و اندوه فرو می افتاد. حوادث چگونه و به چه سرعت جنبش و حرکت و زندگی را به سکوت و خمودی و مرگ بدل می سازد. همان شب در فرودگاه تهران ساعت از 11 شب گذشته است. روی تنها پتویی که بر کف گسترده ام دراز می کشم سر و صدای مردم مثل چرخ ...
آفتاب آمد دلیل آفتاب
... ببینید در پشت پرده و هنگامی که درباره صلاحیت های افراد تصمیم می گیرند چگونه داوری و قضاوت می کنند. بنده در عمرم حتی یک بار هم آقای روحانی را از نزدیک ندیده و با او هم کلام نشده ام یک بار هم که از طرف روزنامه نگاران در جمعی عمومی یادداشتی انتقادی خواندم وسطش اعلام کردند وقت تمام است و من هم سخن خود را قطع کردم و بعد آقای روحانی نامزد مورد تایید شورای محترم نگهبان به مدت 45 دقیقه پاسخ آن 5 ...
10 آذر نظر کامبیز دیرباز درباره ماجرای مهناز افشار
چیز دیگری باشد اما نمی خواهم بگویم. من خودم هیچ وقت این رفتار را نداشتم، هیچ وقت سعی بر شوآف نداشتم. کلمه یک تابعیتی هم که نوشتم، برای این بود که به مردم بگویم من هم مثل شما هستم، بچه ام هم در همین کشور به دنیا آمده است، خودم هم قرار نیست جایی بروم. ولی مساله اینجاست که هنرمندان هم که همه خانم افشار یا ایکس و ایگرگ نیستند، یک خانواده چندین و چندصدنفری هستند که ممکن است اعتقادات مختلفی داشته باشند ...
در کیفیت مدارس دولتی عدالت نداریم
. البته بعد از مدت ها در سال 93 در اساسنامه مدارس عشایری تصویب شد که باید سهمیه خاص برای فرهنگیان در دانشگاه شهید رجایی و دانشگاه فرهنگیان برای بچه های عشایر گذاشته شود که این مساله هم تا امروز که با شما صحبت می کنم، تحقق پیدا نکرده است. اگر دانش آموز عشایری را که دیپلم گرفته است در دانشسرای عشایری آموزش بدهیم، ایل خود و مردم خود را می شناسد و عرق و وابستگی دارد و در قیاس با یک سربازمعلمی که هیچ ...
ناگفته های کامبیز دیرباز از پست خبرسازش درباره اغتشاشگران
وطنش بایستد و کار کند. اینکه می گوییم ما تا آخرین قطره خون مان در وطن هستیم که نباید شعار باشد، اینکه من یک امکان مالی پیدا کنم، سریع از کشور بروم که نشد عرق ملی. شاید اسمش چیز دیگری باشد، اما نمی خواهم بگویم. من خودم هیچ وقت این رفتار را نداشتم، هیچ وقت سعی بر شوآف نداشتم. کلمه یک تابعیتی هم که نوشتم، برای این بود که به مردم بگویم من هم مثل شما هستم، بچه ام هم در همین کشور به دنیا آمده ...
سرها در گریبان است!
اولش زن و بچه خیلی عصبانی بودند خدایی هم حق داشتند اما من هر جا در تهران رفتم کاری پیدا نکردم. دیگر کم کم در رانندگی جا افتادم حداقل آقا بالاسر ندارم. مصطفی هم تقریباً 50 ساله است و فقط دوست دارد از گرانی هایی که بعد از بالا رفتن بنزین اتفاق خواهد افتاد حرف بزند. مثل یک کارشناس جا افتاده: آقا مگر می شود بنزین بالا برود و گرانی نشود؟ دودوتا چهارتاست. اصلاً هیچ اتفاقی نیفتد هم کرایه حمل و نقل که بالا می رود... بحث روز هر جمعی که این روزها دیده ام عواقب گرانی بنزین بود و تنگدست تر شدن مردم. لینک کوتاه لینک کپی شد ...
داستان کوتاه فردا نوشته ی صادق هدایت
تونه جای پنج نفر هوای اتاق را خراب بکنه. اما همیشه لب هاش وازه و با دهن نفس می کشه. از یوسف اشتهاردی خوشم نمی یاد: بچه ناتو دوبه هم زنی است. اشتهارد هم باید جایی شبیه ساوه و زرند باشه. کمی بزرگ تر یا کوچک تر، اما لابد خانه های گلی و مردم تب نوبه ای چشم دردی داره، مثلاً به من چه که می آد بغل گوشم می گه:”عباس سوزاک گرفته”. پیرهن ابریشمی را که به من قالب زد، خوب کلاه سرم گذاشت! نمی دونم ...
دفاعیه محمدمنصور هاشمی از مدرسه علوم انسانی فرهنگ؛ مدرسه فرهنگ و پاسخ به پرسش هایی ناظر به مسأله عدالت ...
که به طور قطع دغدغه خاطر من هم هست و امیدوارم توضیحات بعدی ام این را روشن کند. در فیلمی دختری از پسری می پرسد “بچه ی کجایی؟” و پسر جواب می دهد “بچه پایین”، می پرسد “پایین کجا؟” و جواب می شنود “پایین همه جا”! هیچ ابایی ندارم بگویم من دقیقا بچه پایین همه جا هستم. کسانی که بعدِ ماجرای بیانیه گشتند تبار دوستان امضاکننده را درآوردند تا “آقازادگی” همه را اثبات کنند و حتی از اینکه داییِ مادر ...
تشابه ترورهای منافقین در دهه 60 و داعش در دهه 90
. تا اینکه بحث 14 اسفند 1359 دانشگاه تهران شد و بی نظمی که بنی صدر ایجاد کرد. درگیری های بین منافقین و گروه های حزب اللهی شروع شد و تا 30 خرداد 1360 ادامه داشت. روز 30 خرداد 1360 جزء یکی از روزهای بسیار مهمی است که منافقین به پشتیبانی بنی صدر وارد فاز نظامی شدند و کشتار مردم را از تهران شروع کردند که بتوانند بنی صدر را حاکم کنند. بعد از فرار بنی صدر و فرار سران منافقین خط فاز نظامی آن ها ...
مردی که برای همیشه از گیلان رفت
چهل و هفت و هشت به بعد، غزل هایی چاپ می کرد که با حنجره زخمی تغزل منزوی پهلو می زد و با نئوکلاسیک های شیبانی برابری می کرد. آن سال ها را پشت سر گذاشتم تا اینکه در 1356 همکار اداری او شدم. چیزی که از او کمتر می خواستند کار اداری بود. او حسابدار بود، اما هر اهل ذوقی که پا به فرهنگ و هنر می گذاشت، سراغ شعر او را می گرفت و او هم با تلفن خبرم می کرد و با هم شعر می گفتیم و شعر می شنیدیم. در شب های شعر ...
عکس لورفته از بغل کردن خانم بازیگر توسط شهاب حسینی + عکس و بیوگرافی
زمان قبل از انقلاب سیاسی بودند، اخراجم کردند. بعد از آن رفتم رشته زبان و ادبیات انگلیسی و سرنوشت طوری رقم خورد که دبیر بشوم. 30سال کارمند آموزش پرورش بودم. البته فعالیت های دیگری هم داشتم؛ مثل فعالیت های تجاری. در کنار این فعالیت هایی که گفتم، شعر هم می گفتم و داستان هم می نوشتم. حتی یادم هست چند فیلمنامه هم نوشتم اما مهم تر از همه، ترجمه هایی بود که در آن زمان انجام دادم. دو ...
روایت دست اول از روز و روزگار اولین حاکم شرع انقلاب/ ناگفته هایی از شیخ صادق خلخالی
رفتیم که پیرمردی به بازویم زد و گفت: حاج آقا صفا! من شما را می شناسم، شیخ مرا به خانه اش راه نمی دهد، من می خواهم پنج دقیقه با او صحبت کنم، شما کاری کن که مرا راه بدهد! رفتم مسجد و برگشتیم و داشتیم استراحت می کردیم و تنقلات می خوردیم که قضیه را به ایشان گفتم. گفت: می شناسمش، شوهر خواهرم است، نمی خواهم با او ملاقات کنم، باعث کسالتم می شود! فردای آن روز، آن آقا مرا در خیابان دید و پرسید: حاج آقا! چطور ...