سایر منابع:
سایر خبرها
رفتار عجیب فدراسیون با خط خورده های تیم امید
تیم ملی امید ایران از رقابت های مقدماتی المپیک حذف شد ولی حواشی پیرامون این تیم هم چنان ادامه دارد. جدیدترین حاشیه مربوط به بحث پاداش های بازیکنان است که صدای برخی نفرات مثل علیرضا آرتا را درآورده است. ظاهرا فدراسیون فوتبال فروردین ماه به بازیکنان تیم امید وعده داده بود در صورت صعود به رقابت های قهرمانی آسیا به آن ها پاداش می دهد ولی پس از صعود این پاداش را فقط به بازیکنانی که در مرحله نهایی همراه تیم بودند پرداخت کرده و بازیکنانی مثل علیرضا آرتا که برای دور پایانی از لیست تیم خوردند، پاداشی دریافت نکرده اند. منبع خبر : روز نو ...
تابش: ژاوی سرمربی السد است اما نام ها تعیین کننده نیستند
به گزارش وانانیوز، مسعود تابش در خصوص برتری 4 بر صفر تیم فوتبال سپاهان ایران مقابل العین امارات در هفته اول مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا اظهار داشت: ما تیم خوبی داریم. با اینکه ولسیانی و مهدی زاده را در اختیار نداشتیم، اما بچه های ما عالی بازی کردند و با انگیزه بالا در زمین ظاهر شدند. وی افزود: پیش از مسابقات، بازیکنان توجیه شده بودند که سپاهان قرار است به عنوان یک مدعی و ...
میرهاشم حسینی: بدقولی در قبال المپیکی ها زشت و خنده دار است
میلیونی را برای یک سال و آن هم با کسر مالیات به ما پرداخت می کنند. حسینی با انتقاد از بدقولی درباره دادن پاداش به المپیکی ها، اظهار کرد: این کار واقعا زشت و خنده دار است که پاداش و حقوق را یکی کرده اند و 6 میلیون مالیات کسر کرده اند. ما 3 سال پشت سر هم در مسابقات زیادی حضور داشتیم، وزن کم کردیم و مدام در اردوها بودیم اما با ما اینطور رفتار می کنند. هدف ما شاد کردن دل مردم است اما وقتی مسوولان قول می ...
جزئیات پرداخت پاداش پایان سال +جدول پرداخت در 10 سال اخیر
حداقل عیدی کارگران در پایان سال 98 معادل 3 میلیون و 34 هزار تومان و حداکثر عیدی نیز معادل 4 میلیون و 550 هزار و 647 تومان است. علاوه بر پرداخت عیدی، کارفرما نیز مکلف است به کارگرانی که یک سال از اشتغال آنها در همان کارگاه (محل خدمت) می گذرد، معادل یک پایه حقوق به عنوان حق سنوات یا همان مزایای پایان خدمت پرداخت کند. جدول زیر میزان عیدی کارمندان و کارگران از سال 1390 تا کنون را نشان می دهد. این مطلب برایم مفید است بلی 140 نفر این پست را پسندیده اند ...
نماز حاج قاسم با تربت یک شهید
...؛ اصلا دلمان نمی خواست سردار از منزلمان بروند؛ موقع خداحافظی به سردار گفتم برای من و بچه ها دعا بفرمایید. سردار گفتند شما باید ما را دعا بفرمایید. دعا بفرمایید که من شهید بشوم. با این جمله سردار جا خوردم و گفتم سردار الان زود است؛ ان شاءالله سال های سال سایه تان بالای سر ما باشد و آخر عمرتان به شهادت. ایشان خم شدند و بچه ها را بوسیدند. چندین بار از سردار خواهش کردم که باز هم در کنار ما بمانند ...
من در استقلال اختیاری ندارم!
سرپرست تیم فوتبال استقلال گفت: امروز استقلال را در فرودگاه همراهی و تمام کار های تیم را انجام دادم، اما اختیاری در استقلال ندارم و معتقدم مدیران باشگاه وقت کافی برای رسیدگی به امروز تیم را ندارند. به گزارش فارس، سعید رمضانی سرپرست تیم فوتبال استقلال امروز در شرایطی که آبی پوشان را تا فرودگاه همراهی کرد و اقدامات لازم در مورد سفر استقلال به کویت را انجام داد در دقیقه 90 تصمیم گرفت تیمش ...
مادر 4+1
نمی دادم و براشون از بیرون شیر می گرفتم. تا دو ماه هم شیر خودم رو می دادم هم شیرخشک. بهزیستی تا یکسالگی به بچه ها شیرخشک داد ولی برای پوشک اصلا کمکی نکردن. مبلغی که ماهانه به چندقلوها داده می شه را از ما دریغ کردند چون تهران بودجه نداره. الان دو سال هست که این مسئله را پیگیری می کنیم و آخرین باری که با بهزیستی صحبت کردیم گفتن 12 بهمن ماه کمک معیشتی رو پرداخت می کنن اما 12ام هم هیچ اتفاقی نیفتاد ...
به پویش مجلس شفاف و ضدفساد بپیوندید
شرکت یا سازمان دولتی، خصوصی یا خصولتی (عمومی غیر دولتی و...) به هر نوع نباشم و به استخدام دولت یا شرکتها و نهادهای دولتی و عمومی غیردولتی در نیایم. در طول دوره نمایندگی، فقط حقوق و مزایای نمایندگی دریافت کنم و از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دولتی یا خصوصی یا عمومی غیردولتی، هیچ نوع حقوق، پاداش، حق مشاوره، کمیسیون، حق جلسه و امثال آنها دریافت نکنم. کسب و کار خصوصی یا خانوادگی قبل از نمایندگی ام از ...
ماجرای درگذشت فرزند شهید قاسم سلیمانی
هم راننده حاجی بودم. در عملیات والفجر 8 حاجی به من مسئولیت داد که باید با کمپرسی ها کار کرده و آنها را مدیریت کنم. خودم رانندگی کمپرسی را در مرحله نهایی انجام می دادم که یک دفعه دیدم حاج قاسم هم کنارم هست و دارد کمک و نظارت می کند. بعد از پایان جنگ با حاج قاسم رفتیم قرارگاه قدس و بعدش هم حاج قاسم گفت برای انجام مأموریتی باید به تهران برویم و یکی دو سالی آنجا هستیم. ما هم رفتیم، ولی تا شهادتش ...
ارادت و خضوع سردار دل ها به مادرش / رضایت نامه کتبی سردار جهان از مادرش
الگویی برای نسل آینده و آن ها که ازدواج می کنند، قرار گیرد و احترام همدیگر را نگه دارند. او افزود: حاج قاسم بعد از سخن من گفت: درست هم هست، هر وقت مادرم را به تهران می آوردم، بیشتر از 3 یا 4 روز نمی ماند و برای رفتن اصرار می کرد. من می گفتم: مادر تازه آمده ای؟ می گفت: من به پدرتان قول دادم و باید بروم و اگر من را نبری، خودم می روم یا به برادرت سهراب یا حسین می گویم من را ببرند. ...
سایه بلند حاج قاسم
فرمودند حقیر و رفقا برایش دعا کنیم. یک بار تماسی گرفتند و خواستند با رفقای شهید زاده ام به دیدارش برویم. تاکید داشتند جناح و رفتار سیاسی در انتخاب بچه ها تاثیر نداشته باشد. برای او، همه ما عزیز بودیم؛ مانند پدری که هر فرزندش نگاه و سلیقه ای دارد و برای او فقط مهم، پدر بودن و اتحاد بین فرزندانش بود. روز موعود رسید و گرد او صمیمانه نشستیم. یکی از شهیدزادگان شروع به بحث سیاسی کرد و ...
مادر منتظر ماست
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: پسرم! دلم تنگ می شود، تو را به خدا دو سه هفته یک بار بچه ها را بردار بیاور شامی، ناهاری دور هم باشیم دلم باز شود. آیا من حق ندارم ماهی یکی دو بار عروس و نوه هایم را ببینم؟ این گلایه همیشگی مادر است و من همیشه با بهانه هایی همچون بچه ها درس و امتحان دارند، خودمان درگیر کار و اضافه کاری هستیم و امثالهم سعی می کنم طوری که دلش نشکند نرفتن ها و سر نزدن های مان را ...
زن هزار چهره ام
می گوید از رانندگی تاکسی و مربی بدنسازی گرفته تا مشاوره، روان شناسی، کمک بهیاری بیمارستان، منشی و معلمی را تجربه کرده و فکر می کند این رزق و روزی بچه ها بوده که به او قدرت داده از پس همه این شغل ها بربیاید. عصر یک روز سرد زمستانی، مهمان بانویی از جنس تلاش و فداکاری شدیم؛ گلناز 46 ساله با روی باز ما را در خانه کوچک اما گرمش پذیرفت و برایمان از تلخ و شیرینی های 27 سال مادری و بزرگ کردن ...
حاج قاسم باران رحمت بود
نمونه معرفی اش کنم. رسانه در زمانه ما یعنی همه چیز ضربدر دروغ، منهای دلسوزی به علاوه تزویر، تقسیم بر مردم؛ هرچه این هنر افزون تر لابُد جاذبه بیشتر این را از شما به یاد داریم در گفت وگوی بوق اشغال سال 79 حالا چگونه می اندیشین؟ چهار عمل اصلی که با گذشت زمان تغییر نمی کند. اعداد و ارقام فقط کم و زیاد می شود. البته کم نه، فقط زیاد می شود. کارهای شما به گفته برخی ها برای ...
زندگی برمدار محبت مادر
ادامه دادم. دو پسرم دوره راهنمایی درس خوانده و شاگرد اول کلاس بودند و دو دخترم دانش آموز دبستان بودند. مجبور بودم به مدرسه بچه ها سر بزنم ، پدرشان به این چیزها کار نداشت همه کارها به عهده خودم بود حتی یادم می آید یک روز شوهرم، پسرم اسماعیل را برای زدن واکسن به درمانگاه برده بود وقتی به خانه آمد کارت بهداشت را روی طاقچه گذاشت و با عصبانیت گفت کار من نیست هر روز با یک بچه این طرف و آن طرف ...
صدقیانی: استقلال را دوست داریم ولی قلبا پرسپولیسی هستیم/ با اولین حقوقم برای مادرم کادو خریدم
نقش اساسی داشتند به خصوص مادرم که در همه زمینه ها مرا یاری کردند و در پیشرفت من نقش اصلی را داشتند. شما برای تماشای بازی های دخترتان می روید؟ مادر: بله من همه بازی ها را رفتم. حتی خانوادگی رفتیم و بازی که در آبادان برای فینال داشتند تماشا کردیم و قهرمان هم شدند. می گویند مادرها وقتی بازی بچه هایشان را تماشا می کنند خیلی استرس دارند. شما چطور؟ تا حالا خیلی شده دخترم ...
مهم ترین عناوین روزنامه های دانشگاهی کشور در 26 بهمن
.... برای خودم درس بود. یک سال از قضیه گذشته و بچه مستأصل می شود ولی سردا در همه نامه ها کافی بود به کسی که نامه را می آورد بگوید زینب من این مشکل را دارد. حتی در این مشکل حق با فرزند او بود. پیگیری کردیم و حل شد و دختر سردار نقل می کرد که من به بابا گفتم استادی -نااستادی از دید من- متوجه شده بابای من پاسدار است و نمره من را به عمد نداده است. نمره درس عمومی یعنی زبان انگلیسی بود. می گفتند دخترم ...
مادربزرگ سخت کوش منطقه 2
برکت زندگی اش می دانسته است: سال ها مادرم در بستر بیماری بود و سرطان داشت. همیشه به او سر می زدم و از او پرستاری می کرم تا اینکه فوت کرد. بعد از او، ناپدری ام بیمار شد. چون فرزندی نداشت مسئولیت مراقبت از او را هم من برعهده گرفتم. او را جمع و جور می کردم و همه کار های شخصی اش نظیر حمام بردن را هم انجام می دادم. اکنون که با این سن و سال سالم هستم و روی پا های خودم راه می روم به این دلیل است که خیلی ...
ماجرای درگذشت فرزند سردار سلیمانی /چرا دختر حاج قاسم بیشتر از دیگر فرزندان فعال است؟
مدت را با حاجی بودیم. حاج قاسم شما را به چه اسمی صدا می زد؟ جهانشاهی، نصرالله و... فرقی نداشت، ولی با احترام و رفاقت. به بچه هایش هم از همان اول تأکید کرده بود به من بگویند عمو، چون من از وقتی بچه ها کوچک بودند، وقت هایی که سردار مأموریت بود کارهای خانواده حاجی را انجام می دادم و خانواده من و خانواده حاجی چون همسایه بودیم، همیشه در رفت و آمد بودند. بچه های حاجی را از همان ...
روی نیمکت ذخیره نظام هستم/ آقای روحانی در برابر انتقاد بسیار عصبانی می شوند
به مردم است. بالاخره رئیس جمهور رای مردم را دارد. شما که می گویید نقد کنیم در حالی که در سرازیری و انتهای دولت هستیم. رفتار آقای روحانی رفتاری خشن است، دیسیپلین و پروتکل ها در رفتار معمولی ایشان هست. من از همان روز اول که ایشان رای آورد مواردی را داشتم پیگیری می کردم و احساس کردم که ایشان خیلی پروتکل دارد. ای کاش این پروتکل ها را هم همه جا رعایت بکنند. من یکبار راجع به خنده ایشان با آقای بوریس ...
داستان مامان سعیده و 7 فرزندخوانده اش
ها و مناطق اطراف رسید. این موضوع تنها به کمک مردم رخ داد و حالا علاوه بر لباس و نوشت افزار برای دانش آموزان، سبد کالا برای خانواده های تهیدست هم تدارک می بینیم، خرج معالجه برخی مریض ها را می پردازیم و حتی چند مورد آزادی زندانی هم داشته ایم. واقعا از لطف خداوند و اعتماد مردم باید تشکر کنم، هرچند من هم شفاف سازی و ارائه گزارش عملکرد به مردم را در اولویت قرار دادم. قناعت را باید از این بچه ...
مومن حقیقی در عبادت خالصانه خود از خداوند طلبکار نمی شود
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان ، حجت الاسلام والمسلمین میرهاشم حسینی شامگاه جمعه، 25 بهمن در هیات نورالرضا(ع) به سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: خداوند متعال دوستدار توبه کنندگان است. تولیت مدرسه علمیه آیت الله حق شناس(ره) با اشاره به روایتی از ائمه معصومین(ع) تصریح کرد: خداوند متعال بهترین پاداش ها را به کسی عنایت می کند که خالصانه او را عبادت کند. حجت الاسلام ...
وقتی پازل زندگی یک زن کامل می شود...
حال مادرانه اش می گوید: روزهای اول که هنوز علمی از بچه داری نداشتم شب ها چند بار فرزند چندماهه ام را از خواب بیدار می کردم و به او شیر می دادم، با هر حرکت او از خواب می پریدم و الان که او نزدیک به دو سال سن دارد باز هم شب ها تا صبح چند بار بیدار می شوم تا از سردی و گرمی هوای اتاقش آسوده خاطر شوم. مرضیه که یک بازیگر تئاتر است در حیطه کاریش نقش های مختلفی از جمله نقش مادر شهید، مادر باردار ...
مادرانه های زنی با 5 فرزند معلول ذهنی
کردند که خیران به ما کمک کنند. از آن موقع شوهرم گفت این بچه ها مال تو هستند و مال من نیستند! ما را رها کرد و زن دیگری را صیغه کرد. 3 سالِ تمام یک تنه همه کار های خانه را می کردم؛ بچه ها را حمام می بردم، ریش و سبیل هایشان را می زدم و ناخن هایشان را می گرفتم. خیریه به ما خواربار می داد و همیشه خودم می گرفتم، البته حالا هم همین طور است، چون سید خجالت می کشد. خلاصه سرت را درد نیاورم، بعد از اینکه پسرم ...
لباس شخصی ها هنوز در هنر نفوذ دارند
توده را برایم تعریف کرد و دیدم چقدر داستان جذابی دارد. اوج به شما پیشنهاد ساخت این فیلم را داد؟ نه، اصلا این کار سفارشی نیست. بچه های اوج حتی من را نمی شناختند. طرح فیلمنامه را که نوشتم آن ها آن را خواندند و خوششان آمد، بعد وارد مذاکره برای قرارداد ساخت فیلم شدیم. تقریبا همه بازیگران فیلم لباس شخصی از بازیگران تئاتری هستند که برای تماشاگر عادی سینما چهره های ...
تفکر 35 ساله گذشته تغییرات جدید را برنمی تابد/مدرک دادنی است، اما علم دادنی نیست
. به عنوان مثال یکی از بحث های جدی در دانشگاه آزاد که پیشرو شد و مربوط به نوآوری است، بحث بذر بود. بذر صیفی جات که 600 میلیون بذر داریم که همه وارداتی است و 3 درصد داخلی است. کارخانه بذر ایرانی را در واحد مجلسی راه اندازی می کنیم و خیار و گوجه فرنگی و فلفل که بذر هیبرید آن در دانشگاه آزاد کار شده بود و جوانانی پای آن ایستاده بودند، این را منصه ظهور رساندند. کاملاً در مرحله اول برنامه را به جد پیش می ...
تصدی پست و مقام نباید رفتار افراد را تغییر دهد/ مسئولین باید با مردم روراست باشند/ زمانی که ولی امر ...
: من وظیفه خودم می دانم که درباره یکایک شما این چهار چیز را رعایت کنم. اگر عمل کردم البته این نعمتی است که خدا به شما داده است؛ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَیْکُمُ النِّعْمَةُ. ولی در مقابل، من هم بر شما حقی خواهم داشت. ابتدا حقوق مردم را می شمارد و سپس می فرماید اگر من این حقوق شما را رعایت کردم، بر شما حقوقی خواهم داشت. اطاعت؛ اولین حق حاکم بر مردم حق اول این است که من والی می شوم و ...
مادر نیستم، عاشقم
کنم دیدم یک لکه سیاه روی بدنش هست. خاله ام پنج دختر داشت و همین یک پسر، برای همین آقا مهدی برایش خیلی عزیز بود. بچه را بردیم دکتر، آزمایش نوشت و گفت باید بروید بیمارستان امین یک عمل کوچک دارد. خاله ام که مادربزرگ بچه بود گفت نه ما بیمارستان امین نمی بریمش چون همه دانشجو اند و نمی شود بچه را دستشان داد! گفتم که آقا مهدی نوه عزیز کرده اش بود. بچه را بردیم پیش یک دکتر دیگر و گفت خانوم این بچه نه دردش ...
لطیفه آبا نامادری لطیف تر از مادر
مادر زن هم آمد، مریم دختر بزرگم بود و شاید من مادر اصلی اش نبودم ولی حکم بچه بزرگ برایم داشت، با او مشورت می کردم و با هم درد و دل می کردیم، هر عید برایش عیدانه می بردم؛ لباس عروسی را بر تنش کردم و به خانه بخت فرستادم، با اینکه خودم خیلی از وسایل را نداشتم ولی جهیزیه خیلی خوبی به او دادم تا حس نکند که مادری ندارد. خیلی ها گفتن حسن را خفه کن! او با یادآوری برخی خاطرات تلخ آن ...
از وقتی که ک را ت می گفتم!
را پرت می کنم و خواستند بیایند داخل، مدرسه باشد و خانه ی کسی نباشد که بخواهند به آن آسیبی برسانند و ضربه ای به آن بخورد. این یک مورد از انقلاب بود، موردهای دیگر هم داشتیم. یادم هست همان موقع ها با بچه های کم سن و سال البته بزرگتر از خودم، شب ها تا دیروقت آتش روشن می کردیم در محله که یک حالت پاسداری از محله داشت چون آن زمان نیروهای امنیتی واقعاً قابل اعتماد نبودند و خیلی اوقات می آمدند ...