پدری که هیچوقت به دست بی قرار بهبود فریبا نخندید+عکس
سایر خبرها
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید/سردار سلیمانی: ازدواجت جهاد بود
غیر منتظره باعث شده بودم اصلا نتوانم حرفی بزنم. در مراسم ما سردار قاآنی لطف کرد و از طرف حاج قاسم آمد. *مهمانی که حضورش را باور نمی کردم روز 7 فروردین سال 98 آقایی با تلفن خانه ما تماس گرفت و گفت: اگر آمادگی دارید قرار است سردار فردا به منزل شما بیاید. تلفن را قطع کردم و فکر کردم منظورشان از سردار همان برادر پاسداری است که از محل خدمت همسرم گاهی به خانه ما و بقیه شهدا سر می زد ...
سرقت های سریالی 2 رقیب عشقی پس از دوئل خونین
دختری فریبکار بود که اصلا نمی فهمید عشق یعنی چه. حتی سر قول خودش هم نماند. به خاطر او دست به اشتباهی بزرگ زدم که مسیر زندگی ام تغییر کرد. یعنی به خاطر او دزد شدی؟ بله. چون می خواستم هرچه او می خواهد برایش فراهم کنم. نمی خواستم حسرت به دلش بماند. می خواستم او را خوشبخت کنم، اما خودم را بدبخت کردم. چطور با او آشنا شدی؟ حدود دو سال و نیم قبل در یک پارتی شبانه با نسترن دوست شدم ...
انتقام عجیب خواستگاران شکست خورده از نوعروس
دست آمده از سرقت برای آن دختر خودرو و طلا خریدم. متهم به سرقت ادامه داد: در جریان سرقت و زورگیری هایی که انجام دادیم من و چند نفر از اعضای باندمان بازداشت شدیم. زندان افتادم و دو سال در حبس بودم تا این که چندی پیش از زندان آزاد شدم و دوباره سراغ شیوا رفتم که متوجه شدم او با بهرام دوست شده است. سراغ بهرام رفتم که پی بردم شیوا از او هم به بهانه ازدواج پول و طلا گرفته و بعد با مردی ازدواج کرده ...
قرنطینه با توپ
. از مصدومیت و شرایط فوتبال صحبت کردیم. همین بهانه آشنایی شد و بعد هم با خواهر و خانواده ام صحبت کردند و همینطوری پیش رفت تا ازدواج کردیم. یک سال است که به خاطر این ازدواج از فوتبال دوری. قرار بود اینجا بازی کنم. برای بازی باید کارت اقامت داشته باشی. اقدام کرده بودم و کارتم آماده بود. یک دفعه مجبور شدم به ایران برگردم. همان موقع ماشین ما را دزد زده بود و همه مدارک و پاسپورت من را هم ...
زندگی غیررسمی در پارک هنرمندان جریان دارد!
برید بیرون بدون اینکه جوابی به او بدهم به تماس تصویری ام ادامه دادم و به سمت شرق در همان خیابان ورشو که حالا بعد از ویلا اسمش شده شاداب، راهم را ادامه دادم. نزدیک انتهای خیابان بودم که دیدم پارک هنرمندان را هم بسته اند ولی تعدادی موتور، حدود 20 موتور جلوی درب غربی آن پارک کرده اند. از روی همان نوارهای زرد محدود کننده رد شدم و به داخل پارک رفتم. زندگی در پارک هنرمندان به شدت جریان داشت ...
عشق و انتقام؛ انگیزه های پسری برای دزدی
. از طرفی من شغل مناسبی نداشتم، به همین دلیل چاره ای برایم نمانده بود جز اینکه دزدی کنم و از این راه وسایلی را که مهسا می خواهد برایش بخرم. بعد از مدتی به اتهام سرقت دستگیر شدم و دو سال تمام در زندان بودم. وقتی از حبس آزاد شدم، به سراغ مهسا رفتم، اما فهمیدم او با پسری به اسم آرش دوست شده است. متهم ادامه داد: من به خاطر مهسا به زندان افتاده بودم و نمی توانستم تحمل کنم پسری دیگر با او دوست باشد، به ...
افشای رسوایی اخلاقی ستاره چلسی
. این موضوع کم کم داشت من را اذیت می کرد. تابستان سال گذشته وقتی گفت: قرار است همراه تیم چلسی به اردوی ژاپن برود، از اینکه او بیش از حد به این بازیکن نزدیک شده است نگران شدم و به خودش هم گفتم. وقتی که برگشت از او پرسیدم اتفاقی نیفتاد؟ و او گفت: نه. تا اینجا من هنوز پیام ها را ندیده بودم. چند هفته بعد بود که آن اتفاق افتاد. آرون که مدیر پروژه ساختمانی است، سپتامبر سال گذشته و یک شب قبل از ...
رویای گُل طلایی!
مخدر روی آوردم و خرید و فروش آن را آغاز کردم. هر بار دستگیر می شدم بعد از تحمل حبس مجدد اعتیاد و کار خلاف را آغاز می کردم. 33 سال داشتم که به اصرار مادرم تصمیم به ازدواج گرفتم، به قول معروف مادرم خودش برید و خودش دوخت اما زندگی مشترک من چند سال بیشتر دوام نداشت و با وجود داشتن دو فرزند من و همسرم از یکدیگر جدا شدیم. دلیل اصلی اختلاف مان اعتیاد من به مواد مخدر بود و به همین دلیل هم زندگی ام ...
یاوری : هیچ وقت دنبال پول نبودم
تیم ملی دعوت شدم. سال اول به عنوان بوکسور رزرو در تیم ملی بودم، در 13 سال حضورم در تیم ملی در یک وزن ثابت بودم و هیچ تغییری نکرد. سال 1342 ازدواج کردم، یک دوره کوتاه هم به آمریکا رفتم و زیر نظر جولی مندرس سرمربی تیم آمریکا در المپیک رم آموزش دیدم. 8 ماه در آمریکا دوره دیدم و بعد از یک سال همراه همسرم به تهران بازگشتیم. چند سال در تیم ملی بودید؟ 13 سال. در بازی های آسیایی 1337 توکیو ...
برنامه فوتبال برتر/ از افشاگری هاشمی درباره صندوق خالی پرسپولیس تا راز داور شدن پزشک بسکتبالیست
...> من گرایشی به استقلال و پرسپولیس نداشتم، اما فوتبال را دوست داشتم. قطعا طرفدار یکی از این تیم ها بودم، اما پس از شروع داوری این حس در من کشته شد و دوست داشتم خودم برنده باشم. سال 90 ازدواج کردم و همسرم پزشک است. رضا کرمانشاهی معلم تاریخ و حمید حاج ملک آتش نشان است. تلاش داوران ما کمتر از کشور های دیگر نبوده، اما این کار در ایران شغل نیست. نمی دانم به من پول داده اند یا خیر، چراکه کارتم دست همسرم ...
منِ عزیز : نامه های یک رمان نویس به خودِ آینده اش اگر نامه ای برای خود ده سال بعدتان بنویسید، چه چیزهایی ...
وچهارساله ملول و ناامید بود. یک دهه منتظر چه بوده ام؟ خود کوچک ترم خود بزرگ ترم را زمین زده بود. وقتی دوست پسرم صفحات دست نوشتۀ مسخرۀ من را خواند، بلند بلند خندید. خشمگین شدم. چند ساعت بعد در همان روز نامه ای به خود سی و چهارساله ام نوشتم؛ می خواستم ثابت کنم فراتر از چیزی هستم که قبلاً نشان می دادم. اینکه احمق و پسرندیده نبودم. اگر این نامه ها کاغذ کاربن آینده ام بودند، می خواستم تصریح کنم که دارم ...
پرستار داوطلب شدیم تا شما تنها نمانید
گروه اجتماعی خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: خدا خدا می کنند سیر نزولی آمار مبتلایان به کرونا ادامه دار شود،چرا که بیشتر از هر کسی خبر دارند از حال و روز پرستاران بیمارستان های کرونایی.تمام این روزهایی که خیلی ها سفت و سخت پاگیر قرنطینه خانگی هستند و گاهی با تماشای تصویر رنگ پریده پرستاران در قاب جادویی نم اشکی به چشمانشان می نشیند، هستند جوانانی که خودشان را به قرنطینه بیماران کرونایی رساندند برای خدمت داوطلبانه. روایت لیلا از احساسات ضد و نقیض در قرنطینه خانگی لیلا یاراحمدی یکی از ...
سکوت قاتل یک خانواده
همسایه افزود: شب قبل من و همسرم در خانه بودیم. ما مستأجر پدربزرگ قربانیان هستیم و در طبقه بالای خانه آنها زندگی می کنیم. آن شب ناگهان صدای شبیه صدای انفجار آمد. احساس کردم که صدا از پشت بام آمده و چون نمی توانستم راه بروم و از طرفی می ترسیدم همسرم را تنها به پشت بام بفرستم، برای همین با پلیس تماس گرفتم. دقایقی بعد مأموران آمدند و به پشت بام رفتند و آنجا را گشتند اما چیز مشکوکی نبود. آن شب خوابیدیم و ...
کریمی: به پارگی رباطم عادت کرده بودم/ از بیمارستان مرخص شدم
علیرضا کریمی در گفتگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس در خصوص شرایط جسمانی اش بعد از عمل جراحی اظهار داشت: تازه 24 ساعت از جراحی می گذرد و پایم متورم است. بعد از 10 روز مشخص می شود شرایط چگونه خواهد بود. دکترها از این عمل راضی بودند و امیدوارم عمل خوبی باشد. لحظاتی پیش از بیمارستان مرخص شدم و در حال حاضر در خانه هستم. نایب قهرمان وزن 92 کیلوگرم کشتی آزاد جهان افزود: 6 ماه دیگر می توانم ...
وقتی دختر 20 ساله مشهدی عاشق گنده لات محله شان شد !
تباهی کشاند و هر روز باید مواد بیشتری مصرف می کرد. خلاصه، در مدت کوتاهی همسرم همه چیز را از دست داد و من هم برای آن که سرنوشت فرزندانم مانند پدرشان نشود، از او طلاق گرفتم تا آن ها آینده بهتری داشته باشند ولی باز هم با مشکلات بعد از طلاق دست به گریبان شدم و باید برای تامین هزینه های زندگی کار می کردم. وقتی خسته و کوفته به منزل باز می گشتم حوصله هیچ کاری را نداشتم به طوری که استخوان هایم زیر ...
خودشناسی، معنا و روان شناسی؛ مصاحبه با آقای فراز قورچیان
ها عضو شدم که برای رهایی از هم وابستگی بود و آنجا جز رهبرهای قوی شدم و سال ها برای مردم در گمنامی کلاس برگزار کردم و خالصانه بود. پایه ها از آنجا شکل گرفت و یک روز در بازار تصمیم گرفتم که کار نکنم، دچار ورشکستگی مالی شده بودم. به یاد دارم که برای مجله ی موفقیت ایمیل زدم که می خواهم مقاله بنویسم و آنها خوشحال شدند و در مجله 2 صفحه به من اختصاص دادند و من شروع کردم به نوشتن و برند من حقیقی آن موقع ...
عفتم را در حالی که مست بودم باختم ! / علیرضا شوهرم قهر کرد و من همان شب به پارتی رفته بودم
غرور و خودخواهی مرا به این جا کشاند و اگر شوهرم بفهمد کجا و چگونه دستگیر شده ام بدون هیچ عذر و بهانه ای طلاقم خواهد داد، چون او خیلی نصیحتم کرد تا دست از لج بازی بردارم و خودم را اصلاح کنم. اما افسوس که من گوش به فرمان مادرم بودم و با اشتباهاتی که مرتکب شدم خودم را بدبخت و روسیاه کردم. زن 26 ساله که توسط مأموران کلانتری به همراه چند زن و مرد جوان در یک مجلس پارتی دستگیر شده است در ...
حاجی برات شهادت را در جوار خانه خدا گرفت
همسرش دانشجوی دانشگاه مشهد بودند. دوره انقلاب فرهنگی که دانشگاه ها را تعطیل کردند، جاری ام که مربی پرورشی خواهرم بود، بحث خواستگاری از من را مطرح کرد. آن موقع 21 ساله و معلم دبستان بودم. سال 61 با محمود آقا ازدواج کردم و یک پسر از شهید به یادگار دارم که بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. پسرم خرداد 1365 به دنیا آمد و همسرم اسفند سال 1364 به شهادت رسید. زمان جنگ ازدواج با یک پاسدار سختی های ...
ملی پوش اسبق وزنه برداری: با وجود چند عنوان قهرمانی آسیا، بیکارم
داستان زندگی قهرمانی رشید شریفی وزنه بردار دسته سنگین وزن ایران شنیدنی است. او که قرار بود پس از المپیک 2008 پکن جانشین حسین رضازاده شود به یک باره به خاطر مثبت شدن نمونه دوپینگش چهار سال محروم و در ادامه دچار مصدومیت های پیاپی شد مصدومیتی که این وزنه بردار را از دنیای قهرمانی دور کرد. حال پس از گذشت نزدیک به 10 سال او به بیان این محرومیت پرداخت و گفت: داستان آن محرومیت برای خودم هنوز ...
از خاکریز دفاع تا صحنه هنر
با خواندن کتاب های جک لندن و برخی مجلات آن دوران، با شعر، داستان و مقوله های ادبی آشنا و به شدت جذب نوشتن شدم. این علاقه طوری در من پیدا شده بود که در پانزده یا شانزده سالگی دست به قلم شدم و شروع به نوشتن قطعات ادبی، شعر و داستان کردم، حتی یک قطعه ادبی کوتاه برای مجله جوانان فرستادم که چاپ شد. در دوره قبل از انقلاب هم عاشق تئاتر بودم و پنهانی به دیدن نمایش ها یا سینما می رفتم. حس می کنم همان سال ها ...
آقای کارگردان از اتهام قتل همسرش تبرئه شد
فقط یک کلید داشت که دست همسرم بود. صبح مثل همیشه از خانه بیرون رفتم و ساعت 7 عصر که به خانه برگشتم هر چه زنگ در را زدم کسی در را باز نکرد و جوابی نداد. به تلفن همراهش زنگ زدم که خاموش بود. درنهایت با کمک کلید ساز وارد خانه شدم و جسد او را دیدم. من به خاطر کارم شب ها دیر به خانه می آمدم. همسرم از این موضوع ناراحت بود و مدام شکایت می کرد. شب حادثه نیز سر این موضوع باهم بحثمان شد و کتک کاری کردیم. صبح ...
پدر بچه الهه کیست؟/ خیانت به شوهر به خاطر مرد جوان
دانشجویی به نام هومن آشنا شدم. او پژو206 داشت و همان طور که من می خواستم لباس می پوشید. وی بیان کرد: با دیدن او که در همسایگی ما زندگی می کرد روابط تلفنی ما آغاز شد و من بدون اطلاع همسرم با او به شهرهای شمالی کشور رفتم و درآنجا در حالی که نامزد داشتم صیغه هومن شدم، وقتی نامزدم از ماجرا مطلع شد مرا طلاق داد. الهه گفت: پس از پایان سفر دیگر هیچ خبری از هومن نداشتم تا اینکه متوجه ...
شوکه شدن مهران مدیری از سن ژیلا صادقی
دورهمی شد و ژیلا صادقی گفت چون من خیلی شاد و خوب زندگی کردم.ورود ژیلا صادقی به دنیای اجرا این بانوی مجری کشورمان درباره نحوه ورودش به دنیای اجرا گفت:من در دوران دانشجویی به بازیگری علاقه مند بودم اما بعد از مدتی احساس کردم که این فضا متناسب به ویژگی های شخصیتی من نیست و چون به پدر و مادرم قول داده بودم که کاری انجام بدهم که آنها راضی باشند با خودم تصمیم گرفتم و از دنیای بازیگری خداحافظی کردم ...
کرونا، زن جوان را از دست راننده متجاوز نجات داد!
: حدود 40 روز از خانه بیرون نرفته بودم چون با شیوع ویروس کرونا می ترسیدم مبتلا شوم و خانواده ام نیز گرفتار شوند تا اینکه مجبور شدم به خاطر تهیه مایحتاج خانه به خرید بروم. کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستادم تا به محله یافت آباد بروم. تصمیم داشتم به یک مرکز فروش بروم تا همه وسایل را از یک جا تهیه کنم. اما خبری از تاکسی نبود، خیابان خیلی خلوت بود و من همچنان به انتظار ایستادم. تا اینکه بعد ...
خانه ما میزبان کرونا
سخت بود که من هم یکی از همان هایی شدم که در اخبار ووهان چین دیده بودم. بعد از گذشت چند ماه از فوت مادر عزیزم به جرات قسم می خورم این ایام هر لحظه که به عکسش نگاه می کردم می گفتم خدار را شکر که نیستی که خبر این حال من را بشنوی و رنج ببری. اما نگرانی دیگرم برادرها، خواهرانم و تمام عزیزانی بود که می خواستند با حضورشان مایه آرامش من باشند ولی متاسفانه مجبور بودم با تندخویی اجازه ...
گربه ای که فوتبالیست مشهور و همسرش را تا آستانۀ طلاق پیش برد + عکس
به گزارش رکنا، فرانچسکو توتی سوپراستار سال های نه چندان دور تیم ملی ایتالیا و باشگاه آ اس رم، خاطره ای جالب از اتفاقی که یک گربه میان وی و همسرش ایجاد کرده بود، را به میان آورده است. از همسرم عصبانی بودم. او یک گربه بی مو خرید و نامش را دونا پائولا گذاشت. گربه لوسی است. شب ها اصرار دارد که درون تختخواب و کنار پای ما بخوابد. این گربه بسیار احساساتی است اما تقریبا نزدیک بود باعث جدایی ما شود! هرچند که من بعدها عاشق این گربه شدم!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: آیا این خبر مفید بود؟ 0 0 منبع خبر : رکنا ...
آدم ربایی مدرن به سبک گلدکوئست/ خانواده ها به شدت مراقب شیادان باشند
؛ عکس پسرم را نشان خیلی از ساکنان آنجا دادیم، هیچ کس ندیده بودش. ناامید از همه جا به این فکر افتادیم که به بهانه لپ تاپ با آن ها قرار بگذاریم و بعد تعقیبشان کنیم. در میدان پونک قرار گذاشتیم. میلاد مرادی سر قرار آمد. ماسک زده بود. به خاطر اینکه بتوانیم اطلاعاتی در مورد پسرم ازش بگیریم، خواستیم که داخل ماشین بنشیند. بعد از آنکه دید ما داریم سوالات زیادی می پرسیم، یک دفعه مشتی بر صورت همسرم ...
کولاکوویچ: برای یک مربی حضور در المپیک رویا است/ احترام زیادی برای ایرانیان قائل هستم
ایگور کولاکوویچ سرمربی اسبق تیم ملی والیبال ایران در مصاحبه با سایت لهستانی oneset گفت وگویی را انجام داده است که در ادامه می خوانید. زندگی شما و همسرتان که هر 2 مربی هستید در یک منزل چگونه است؟ من و همسرم اکثر اوقات یکدیگر را نمی بینیم. هنگامی که هدایت تیم ملی ایران، را بر عهده داشتم غیرممکن بود که همسرم برای همیشه کنار ...