سایر خبرها
اعجاز لبخند یک شهید در گرمای جبهه
نظرم پرداختم. تابوت ها را به گونه ای قرار داده بودند که از قسمت سرِ جسد ها به سمت پا ها کمی شیب داشتند. همینطور که می گذشتم، ناگهان چشمم به تابوتی افتاد که یک جوان داخل آن خوابیده بود و داشت لبخند می زد، با خودم گفتم این را ببین! در وضعیتی که این همه شهید آورده اند و این همه جنازۀ تکه و پاره اینجاست، این جوان برای شوخی و یا برای اینکه ثابت کند که نمی ترسد، رفته و داخل تابوت خوابیده و از این کارِ ...
گستره ی عملیاتی من به فرمان رهبری تا عمق پایتخت کفر است/ هلی کوپتری که مانند جنگنده فانتوم مانور می داد
درد می آمد و روح بلندش آزرده می گشت، اما طبق قول خودش اگر چه می تواند آنان را رسوا و افشا نماید، اما به خاطر فرمان و اراده حضرت امام سکوت اختیار می کند. حمایت از تولید ملی به سبک ققنوس مادر گرانقدر امیر خلبان شهید علی اکبر شیرودی روایت می کند: علی اکبر، بعد از اینکه از جبهه برگشت، به من گفت: مادر جان! می دانی ما امسال چیکار کردیم تا آذوقه به اندازه کافی داشته باشیم؟ بعد ادامه ...
استقبال امام خمینی (ره) از طرح جسورانه شهید شفیع زاده / شکار نفوذی ها با کمک شهید مهدی باکری
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس : اردیبهشت، ماهی است که رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس و افرادی که آن دوران درخشان را درک کردند را یاد رشادت ها و مجاهدت های فردی می اندازد که مسئول پشتیبانی جنگ و حمایت توپخانه ای از رزمندگان بود. حرف از سردار شهید حسن شفیع زاده است؛ شهیدی که بعد از آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان توسط رژیم بعثی، با یک دسته خمپاره انداز به همراه شهید مهدی باکری به جبهه رفت و تمام ...
با حضور در جبهه ها انتقام خون ما را از کفار بگیرید
پدر پیر و مادر پیرم خواهشمندم که مرا در این طول عمری که کردم حلال کرده باشید و باری پدر و مادر عزیز شما باید افتخار کنید که همچنین فرزندی پروریده اید و تا این سن رسیده و در راه خدا کشته شده است. پدر از مرگ من شما هیچ ناراحت نباشید که خدا با صابرین است و بعد از من برادرانم را به دانشگاه همیشگی یعنی جبهه جنگ چه در ایران یا در خارج فرق نمی کند به یاری اسلام روانه سازید. من از برادران هم سن ...
همسرکشی در اوج فقر
دانست که درون من چه می گذرد. همان شب تصمیم گرفتم او را بکشم و منتظر ماندم تا خوابش ببرد. چرا داستان سرایی کردی؟ فکر می کردم اگر چنین داستانی را ببافم کسی به من مشکوک نمی شود. دست بچه ام را می گیرم و می روم شهرستان اما خبر نداشتم که خیلی زود لو می روم. حالا هم به شدت از کاری که کردم پشیمانم. بچه ام هم بی مادر شد و هم بی پدر. بچه ای که خدا بعد ازسال ها به ما هدیه داد. چون ما نمی توانستیم بچه دار شویم. سال ها بود که درمان می کردیم و البته هزینه های زیادی هم برای درمان ناباروری دادیم تا اینکه بالاخره زنم بعد از 14سال زندگی باردار شد اما عمر خوشبختی مان کوتاه بود. ...
روایتی از والفجر 8 و “سردار آتش”
...... که همزمان جبهه دشمن را با اهداف مشخص بزنند. این موضوع به آموزش های تخصصی نیاز داشت که به همت شهید شفیع زاده سازماندهی شد. جهانسری در گفتگو با ایسنا می گوید: در پنج سال اول جنگ با تلفات سنگین با دشمن مقابله می کردیم، اما از سال پنجم جنگ و بعد از ساماندهی توپخانه، شرایط به گونه ای دیگر پیش رفت؛ در زمان اجرای عملیات والفجر 8 نیز شهید شفیع زاده خطاب به فرمانده کل گفت: “اگر اجازه دهید ...
سبک زندگی شهید آیت الله شاه آبادی+ فیلم
رفتن دیرشان شده بود و من به ایشان رسیدگی می کردم و بعد رفتند و بعد هم خبر شهادت را آوردند. در خواب خیلی بی تابی می کردم اما به عکس در بیداری این حالت را نداشتم، من داغ دیده بودم و خدا یک نیروی صبری به من داد. قبل از شهادت ایشان من مصیبت های زیادی دیده بودم. پدرم 4 ماه بود که مرحوم شده بود. برادرها و بچه ام سال قبلش کشته شده بودند، خلاصه خیلی ناراحت بودم و حاج آقا خیلی رعایت مرا می کرد ...
پس از شهادتم افتخار کنید که فرزندی تربیت کردید که علی اکبروار شهید شد
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از آذربایجان شرقی، شهید محمدرضا اکبرنیا در 5 اردیبهشت ماه سال 1347 در شهرستان مراغه بدنیا آمد و در 25 دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه طی عملیات کربلای 5 به مقام شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید: (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون) کسانی که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد ...
درگذشت 7 تن از والدین دارای چند شهید در هفته گذشته
شهیدان والامقام قاسم و یعقوب سلیمانی روز چهارشنبه سوم اردیبهشت 1399 در سن 82 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست. بسیجی قاسم سلیمانی در سال 1361 در خرمشهر و بسیجی یعقوب سلیمانی در سال 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل آمدند. حاج نبی نونچی پدر شهیدان والامقام محمدرضا، احمد و عبدالمجید نونچی از شهرستان دزفول در سن 90 سالگی به فرزندان شهیدش پیوست. بسیجی شهید محمدرضا نونچی در سال 1361 در عملیات رمضان، پاسدار شهید احمد نونچی در سال 1364 در اروندرود و شهید عبدالمجید نونچی در سال 1366 در دزفول به فیض شهادت نائل آمدند. ...
سه بار خبر شهادتم پخش شده/ آرزویم شهادت است / به جای سراغ گرفتن ، می گفتند یونس منزوی شده !
بنی فاطمه به شوخی به یکی از دوستان در پاسخ این خبر گفته بود یونس هم پر کشید. او هم به حاج احمد واعظی گفته بود و در راه تهران خودش را آماده تشییع جنازه من کرد. حتی به خود من گفت یادت باشد یک بار تشییع جنازه ات آمدم اگر به واقع نیامدم گلایه نکنید... *پس این اعلام شهادت ها سابقه داشته است؟ بله. یک بار هم بعد از عملیات کربلای 8 برایمان ختم گرفته بودند. در خط عراق مجروح شدم و 45 ...
پیشنهاد کتاب برای شب های قرنطینه کرونایی: دیدار جان ، روایتی از پایان چشم انتظاری مادر شهید بخشی
کتاب از زمان تولد تا زمان حضور وی در جبهه است که از زبان مادر این شهید بزرگوار روایت شده، فصل دوم از زبان خود شهید تا زمان شهادتش روایت شده و در فصل سوم از آنجا که پیکر شهید بخشی بعد از شهادت پیدا نشد و شک در مورد شهادت وی وجود داشت روایتی از مادر وی به دوران انتظار تا زمان پیدا شدن پیکر این شهید بزرگوار باز می گردد. وی در مورد شیوه نگارش کتاب دیدار جان ابراز کرد: کتاب دیدار جان را بر ...
پدر و مادرم می گفتند، هر فردی باید از کشورش دفاع کند
...، هرکس لایق شهادت باشد، شهید می شود و اگر هم لایق نباشد برمی گردد. من افتخار می کنم که برادر شهید هستم. به گزارش پایگاه خبری حیات ، پاسدار شهید ایرج رفیعی نصر آباد علیا، فرزند جان محمد، در آغازین روز سال 1346، در روستای سیوکی جلیل استان کهگیلویه و بویر احمد درخانواده ای مذهبی متولد شد. وی 2 برادر و 5خواهر داشت و فرزند دوم خانواده بود. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. وی پس از سپری ...
42 سال زندگی با 6 قاب عکس
. حسن و محمد هم می روند. حسن عضو سپاه پاسداران می شود و در درگیری با منافقین شهید می شود و محمد هم در جبهه های جنگ تحمیلی. همین قاب عکس هایی که حالا هر کدام بالای چهار دهه عمر دارند، 40 سال زندگی مامان سکینه بوده اند. احتمالا هر بار چشم هایش را می بسته و پیری شان را می دیده، جوانی بچه هایشان و عروسی ها و شادی های بسیاری که می توانند فقط در ذهن یک مادر باشند، حتی اگر سال های طولانی از شهادت فرزندانش و ...
پیرزنی که روز قیامت سربلند خواهد بود+ تصاویر
؛ ولی ساواک خانه هایشان را شناسایی می کند خانه های که توسط منافقین لو می رود. آنها نتوانسته بودند کینه اعضای این گروه را فراموش کنند. روز 31 فروردین 56 سکینه خانم فاطمه دخترش و مرتضی دامادش را در راه خدا داد و آنها توسط ساواک به شهادت رسیدند. مدت کوتاهی بعد ابراهیم جعفریان و همسرش نیز که توسط ساواک دستگیر شده بودند نیز به شهادت می رسند. حسن فرزند سوم این مادر نیز که برای انجام یک مأموریت ...
شهدای قرآنی استان گیلان را بیشتر بشناسیم
) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1365 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. ششم تیر 1366، در ماووت عراق با سمت فرمانده تیپ در اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شکم و پهلو، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است. برادرانش حسین و رضا نیز به شهادت رسیده اند. شهید حمیدرضا مصطفی دوست فشتمی ا ول فروردین 1342 ...
نوجوان هایی که تاریخ ساز شدند
همه چیز بود. بعد گم شدن پسرعمه در هیاهوی پاوه، پسرعمه ای که برگشت، اما سرانجامش شهادت در اسلام آباد غرب شد، آن هم به دست شقی ترین انسان نما های روی زمین. من با جنگ بزرگ می شدم درست مثل هم سن و سال های خودم. پسرعمو که رفت و از شلمچه برنگشت دیگر جای شک نبود که خیلی چیز ها در وجودم تغییر خواهد کرد. بسیج و پست های شبانه آن و سال های پرخطر ناگهان از منِ نوجوان آدمی ساخت که شب ها وقتی از پست ...
مجاهدی شریف ، خدمتگزاری مخلص
افتاده بود در خواب دیدم که ایشان زمان رفتن دیرشان شده بود و من به ایشان رسیدگی می کردم و بعد رفتند و بعد هم خبر شهادت را آوردند. در خواب خیلی بی تابی می کردم اما به عکس در بیداری این حالت را نداشتم، من داغ دیده بودم و خدا یک نیروی صبری به من داد. قبل از شهادت ایشان من مصیبت های زیادی دیده بودم. پدرم 4 ماه بود که مرحوم شده بود. برادرها و بچه ام سال قبلش کشته شده بودند، خلاصه خیلی ناراحت بودم و حاج ...
نوجوانی که گمشده خود را در جبهه یافت
و امتحاناتش را می داد، او در آخر در 29 دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید. به خاطر وصیت پسرم به جبهه رفتم بعد از او به خاطر وصیتی که کرده بود رفتم جبهه، روزی که آتش بس شد من در شلمچه بودم، من به خاطر وصیت پسرم رفته بودم رفتم تا اسلحه او زمین نماند، تا سه راهی حسینیه رفتم؛ اما نگذاشتند جلوتر بروم، می گفتند پسر این آقا شهید شده و به خاطر وصیت پسرش آمده، این را ...
ادامه دهنده اهداف راه شهداء باشید
...:2:0 1399/02/06 به مناسبت سالگرد شهادت شهید حاج محمود طاهری در پیشبرد انقلاب اسلامی کوشا باشید و تا جان در بدن دارید، مطیع فرمان امام عزیز باشید. روحانیت مبارز را تنها نگذارید، مساجد را خالی نکنید و ادامه دهنده اهداف راه شهداء باشید و بخاطر عمر چند روزه این دنیای فانی، از رفتن به جبهه های نور علیه ظلمت نهراسید زیرا که اگر هم در آنجا کشته شوید، خداوند در دنیای بعد از مرگ وعده بهشت ...
راه شهیدان همان راه اسلام است
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شما پدر و مادر عزیزم که مرا به این سن و سال رساندید و مرا تحویل جامعه اسلامی و مکتبی و الهی دادید. امید وارم که مرا ببخشید و اگر اشتباهی یا گناهی از من سرزده باشد مرا عفو کنید. از خدای متعال درخواست کنید که مرا ببخشد. پدر و مادر عزیزم شما خوشحال باشید که پسری بزرگ کردید و در راه اسلام و قرآن دادید. مادر مهربان من اگر شهید شدم، هر ...
شهید چمران گفت برگرد و قانونی بیا!
نیز به شهادت می رسد. احمد ترکانلو در صحبت هایش از بی مهر هایی که پس از جنگ نسبت به او شده بود گلایه دارد و بسیار ناراحت است. او در گفتگو با ما گوشه ای از خاطراتش در دفاع مقدس را برایمان بازگو می کند که در ادامه می خوانید. از چه زمانی وارد جبهه های جنگ شدید؟ من در تاریخ 31 شهریور 1359 که مصادف با اولین روز جنگ بود خدمت سربازی ام تمام شد. از پادگان به خانه آمده بودم که ساعت دو ...
کتاب مردی با چفیه سرخ وارد بازار نشر کتاب می شود
...! آقا بلند نمی شن، چیکارش باید کرد؟ مدتی گذشت، حاج محمود همین طور غُرولُند می کرد. هیچ کدام بلند نشدند که نماز بخوانند و آفتاب صبح در حال طلوع بود. وقتی نور وارد سنگر شد، تازه متوجه شدیم که اینها جنازه عراقی اند و شب را در کنار جنازه های عراقی خوابیده بودیم. بعد از این همه عصبانیت و غُرولُند تازه بساط خنده مان جور شده بود! پایان پیام/ 126 ...
برات شهادت را در جوار خانه خدا گرفت
خواستگاری و بعد از ازدواج مدام از شهادت حرف می زد و می گفت من به این نیت ازدواج کردم که نسلم باقی بماند و سنت رسول خدا را انجام بدهم و بعد شهید شوم. حرف هایشان را گوش می دادم، ولی باور نمی کردم. می گفتم آنقدر رزمنده در نوبت شهادت هستند که نوبت شما نمی شود، اما روز آخر در چهره اش می دیدم که شهید می شود. هربار که به جبهه می رفت با خنده بدرقه شان می کردم، ولی آخرین دفعه گریه کردم. دست خودم نبود. گفتم ...
از شهادت برای امنیت تا خدمت در سنگر سلامت/ شاخه گلی از بهشت برای سردار سلیمانی
نائب الزیاره شما هستم، حالش خوب بود، ولی 21فروردین یعنی دو روز بعد در سال 1395 در حالی که در بیابان مشغول تمرین بودیم یکی از دوستان پاسدارم گفت از حسین خبر داری می دانی پرواز کرد! این را که شنیدم به یاد بی قراری های خانوادش افتادم. [گریه امانش را بریده، به راستی حسین شهید شد چه کسی فکرش را می کرد..] *شهادت؛ مزد مجاهدت و عرق ریختن در راه خدا هم رزم شهید بواس می ...
نابودی 150 تانک عراقی در آتش خشم رزمندگان
... بعد از تصرف ارتفاعات الله اکبر ، عراقی ها سوسنگرد را نیز اشغال کرده و تا حمیدیه پیش آمده بودند. تانک های شان در بیابان های اطراف حمیدیه پخش شده و اموال مردم را غارت کرده و جنایت های زیادی انجام داده بودند. افرادی از بسیج عشایری و سپاه خرم آباد و اهواز آمده بودند که بسیار رشید و شجاع بودند. آن ها تا شب صبر کرده و طرح ها را تهیه کردند و نزدیک نیمه شب با نیرو های ارتش راه افتادند. همه ...
درگذشت چندین والدین شهید در روزهای اخیر
به گزارش ایسنا، در چند روز گذشته تا کنون تعداد از والدین شهدا به فرزندان شهیدشان پیوسته اند. از جمله آنها مرحومه حاجیه خانم نبات افراشته مادر شهیدان احمد و اسماعیل ایرانپور است. احمد هفتم اردیبهشت 1340 و اسماعیل دهم خرداد 1343 در شهرستان بافت چشم متولد شد و به ترتیب دوم آذر 1362 در ابوغریب و اول تیر 1366 بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسیدند. همچنین حاج نبی نونچی پدر ...
جالب ترین آدرس در ایران (+عکس)
...> جالب ترین آدرس در ایران اولین ساکنان این محله بودیم فاطمه عباسی متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده و از 18 سالگی در این محله ساکن شده است. خودش می گوید که از اولین ساکنان این منطقه بوده و تمام فرزندانش به جز فرزند ارشدش در این محله متولد شده اند. از حاج آقا می گوید که اولین اذان سحرهای ماه رمضان در این محله را او می گفته است از فرزندانی که اینقدر ...
خانه ای در زیر زمین؛ زندگی بی خانمان های تهران در تونل های زیرزمینی
همشهری از زندگی مورچه ای بی خانمان های تهران در تونل های زیرزمینی شوش گزارش می دهد. گسترش نیوز - دالان تونل باریکی است؛ خانه زیرزمینی معتادان در میدان شوش. کسی نمی داند چند سال است که کارتن خواب های قدیمی شوش راز این تونل را بین خودشان نگه داشته اند. مثل مورچه کارگر وقت و بی وقت کهنه لباس و خنزر پنزرهای دزدی را با خودشان به زمین مخروبه می برند. آن را از دهانه باریک به کف ...
کتاب شهیدحسین بیدخ از شهدای هشت سال دفاع مقدس دزفول منتشر شد +تصاویر
نجمه فرهادنژاد نویسنده کتاب فروردین 61 در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم در دزفول، اظهارداشت: این کتاب که در حدود 100 صفحه و توسط انتشارات سرزمین نور و به همت مرکز فرهنگی دفاع مقدس به چاپ رسیده، شامل مجموعه خاطراتی از زندگی شهیدحسین بیدخ است که در عملیات فتح المبین به درجه رفیع شهادت نائل آماده است. وی افزود: این کتاب با مقدمه ای از دکتر محمدرضا سنگری آغاز و بعد از پیشگفتار نویسنده ...