تنها یک قول همسرشهیدم باقی مانده/ماجرای شهادت آقای اصغرِ حاج قاسم
سایر خبرها
ادعای عجیب برای قتل همسر؛ روی سرش مار بود!
زنم قبول نمی کرد و همین موضوع باعث اختلافات ما شده بود تا اینکه بالاخره او را به قتل رساندم. متهم دیروز در اظهاراتی جدید گفت: 17 سال قبل ازدواج کردم و بعد از مداوای طولانی بچه دار شدیم. با همسرم اختلافاتی داشتیم؛ مثلا او قبول نمی کرد به شهرستان برویم، اما انگیزه قتل این نبود. من نگهبان پارکینگ هستم و 10 روز قبل در محل کارم خواب بودم که احساس کردم دارم خفه می شوم، بیدار که شدم، متوجه شدم ...
حاج قاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچه هایم کشید
دین 97 بود. تازه شب قبلش از شمال رسیده بودم که آقایی با تلفن منزل تماس گرفت و گفت: منزل هستید؟ سردار سلیمانی می خواهد بیاید خانه تان . باور نمی کردم با هیجان گفتم: بله بله هستیم. گفت: خب پس سردار ساعت 10 صبح می رسد منزل شما. بچه ها خواب بودند. خانه را مرتب کردم و تماس گرفتم با خانواده همسرم که بیایند منزل ما که متأسفانه دیر هم رسیدند. بعد با شور و شوقی که بیشتر در وجود خودم بود بچه ها ...
بانوی جانبازی که از لندرور سپاه به وانت ضد کرونا رسید + تصاویر
اجاره خوابگاه. در روزهایی که بیمار بودم با یک سری از دوستان فعال در زمینه پزشکی مشورت هایی کردم. سعی کردم با جوانب بیماری کرونا بیشتر آشنا شوم. اینطوری هم خودم را برای مبارزه با این بیماری آماده می کردم و هم تا حدودی به دوستان و آشنایان اطلاع رسانی کردم. متوجه شدم برای مبارزه با این بیماری، یک سری پیش نیازهایی لازم است که ما امکان تهیه آنرا با جمع آوری کمک های مردم داریم. پیامک هایی را ...
خانوادگی و بچگی
بازیگری خوب باشد همین کافی است و خودشان می آیند دنبالش، اما این طور نبود. بازیگر خودش باید دنبال نقش برود، اما من زیر بار این قاعده نمی رفتم شاید یکی از دلایل کم کاری ام هم همین است بلد نیستم با ارتباطات برای خودم کار بتراشم، اصولا انسان سمجی نیستم. او ازدواج کرد و صاحب فرزند پسری بنام پرهام است. اما 8 سال بعد از همسرش جدا شد می گوید : همسر سابقم می گفت که هنوز هم می بینمش فکر میکنه حرف حرف ...
پرداخت دیه، تاوان قتل شوهر
سنی ما زیاد بود با این حال به خاطر مشکلاتی که در زندگی داشتم مجبور به ازدواج شدم. ما زندگی سختی داشتیم و خانواده فقیری بودیم اما سعید وضع مالی خوبی داشت و من تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم و 18 سال اختلاف سنی را نادیده گرفتم. اما بعد از مدتی متوجه شدم او مردی عصبی و بداخلاق است. مدتی بعد باردار شدم و تصور کردم شاید تولد فرزندمان اخلاقش را بهتر کند. اما فرقی در اخلاق و رفتارش نداشت. چند سال بعد دختر ...
شوهر اول، قاتل شوهر دوم شد
موقت ازدواج کرده و این موضوع را از من پنهان کرده بود. شاید اگر همسر سابقم به من می گفت شوکه نمی شدم و این اتفاق نمی افتاد. از روز حادثه بگو، چه شد که دست به جنایت زدی؟ چند وقتی بود که بچه هایم را ندیده بودم. روز حادثه به خانه همسرسابقم رفتم تا بچه ها را ببینم. دلم خیلی برایشان تنگ شده بود. وقتی زنگ آپارتمان را زدم مقتول در را باز کرد. با دیدن مردی غریبه شوکه شدم. پرسیدم شما در این خانه ...
حرف های تلخ مردی که لباس خونی اش، راز قتل همسر را فاش کرد
صدای دلخراش همسرم از خواب بیدار شدم و وقتی به داخل پذیرایی آمدم سایه انسانی را دیدم که از بالکن فرار کرد و بعد هم با جسد خونین همسرم روبه رو شدم. آنقدر شوکه شده بودم که لحظاتی همانجا مات و مبهوت ماندم و وقتی به خودم آمدم در خانه ام را باز کردم و از همسایه ها درخواست کمک کردم. وی گفت: احتمال می دهم افراد بی خانمان برای سرقت از بالکن وارد خانه ام شده و همسرم را به قتل رسانده اند. صحبت های همسایه ...
عذرخواهی سرپرست پرسپولیس برای دعواهای مجازی با قلعه نویی!
افشین پیروانی در گفت وگو با برنامه فوتبال برتر پیرامون حواشی و تنش های به وجود آمده در فضای مجازی و برخی اهالی فوتبال بخاطر مباحث مطرح شده از طرف او، ابراز کرد: شاید یک سری حرف ها بخاطر تعطیلی فوتبال و خانه نشین بودن عنوان شد، اما من بخاطر پست و مسؤولیتی که دارم، ابتدا باید از تیم پرسپولیس و میلیون ها تماشاگر دفاع کنم. اگر آن لحظه کاری کردم و حرفی زدم، بخاطر وظایفم بوده است. او ادامه ...
روایتی تکان دهنده از شهادت یک روحانی به دست داعش/ همسر شهید: این اندازه از قساوت تروریست ها برایم قابل ...
مجردم محسوب بودند. معمولاً وارد فضای بازی شان می شدم و همین عاملی شده بود تا روحیه ای شبیه پسر ها پیدا کنم. روی همین حساب در مقایسه با بقیه دختران فامیل یا هم کلاسی هایم در مدرسه، جسارت و شجاعت انجام کار های سخت و متفاوت را داشتم و مثل برادرهایم از نظر شخصیتی روحیه مستقلی پیدا کرده بودم. بین برادرها، اصغر آقا به نوعی سرگروه و مدیر ما به حساب می آمدند. حاج اصغر مثل پدر و مادرم، روحیه انجام کار های ...
ماجرای زنی که شوهرش را کشت
در توضیح زندگی اش به مأموران گفت: من همسر دوم سعید هستم. او سال ها قبل از همسر اولش جدا شد و بعد با من ازدواج کرد. زمانی که سعید به خواستگاری آمد، مردی میان سال بود. من می دانستم او قبلا ازدواج کرده و جدا شده است و یک فرزند هم دارد، اما شرایط زندگی ام طوری بود که چاره ای به جز ازدواج با او نداشتم. زندگی سختی داشتم. ما خانواده فقیری بودیم و با توجه به اینکه سعید وضع مالی نسبتا خوبی داشت ...
ماجرای زنی که شوهرش را کشت
مأموران گفت: من همسر دوم سعید هستم. او سال ها قبل از همسر اولش جدا شد و بعد با من ازدواج کرد. زمانی که سعید به خواستگاری آمد، مردی میان سال بود. من می دانستم او قبلا ازدواج کرده و جدا شده است و یک فرزند هم دارد، اما شرایط زندگی ام طوری بود که چاره ای به جز ازدواج با او نداشتم. زندگی سختی داشتم. ما خانواده فقیری بودیم و با توجه به اینکه سعید وضع مالی نسبتا خوبی داشت، تصمیم گرفتم با او ...
جنجال کشف حجاب روناک یونسی در آغوش همسرش + عکس و بیوگرافی
اقعیتش من خودم رو به یک اصل مهم متعهد کردم: "مهربان باشم و قضاوت نکنم!" توصیه م به شما هم همینه. چون با قضاوت، صمیمیت و مهربونی از بین آدم ها می ره، و نفرت و فاصله جایگزین می شه! آدم هایی که مدام به خودشون اجازه می دن هر حرفی بزنن، همیشه تنها می مونن! خواستم بگم: من به خاطر داشتن خانواده خوبم(همسر و فرزندم) خودم رو خوشبخت می دونم ...
زالوی کرونا به جان معیشت کارگران افتاده
، متوجه نگاهش و بریده بریده حرف زدن هایش شده بودم، گویی که دل نگرانی داشته باشد که دیر برسد و بسته های نان تمام بشود، وسط صحبت هایش گفت: ببین من بروم نان بگیرم، امشب باید نان می بردم خانه ، در حالی که کیسه لباس های کارگری اش را زد زیر بغلش، رفت سراغ 206نقره ای، حالا کنار ماشین پر بود از بهمن هایی که تقاضای یک کیسه نان چندتایی داشتند، به خودم گفتم منتظر بمانم تا برگردد، اما پشیمان شدم، چیزی که می خواستم از بهمن بشنوم را حالا با چشمانم دیده بودم. شعار سال ،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی،تاریخ انتشار:9اردیبهشت1399،کد خبر:3286،www.hamdelidaily. ...
شهیدی که حامی جوانان راه گم کرده سوری بود
این کتاب زندگینامه همسرم از ابتدا تا شهادت است و بخشی از زندگی خودم نیز از زمان آشنایی تا شهادت ایشان آورده شده است. شهید محمد پورهنگ چه فعالیتی داشت؟ ایشان طلبه بودند و می گفتند من از هر موقعیتی برای تبلیغ استفاده می کنم. ابتدای اعزام به سوریه کار نظامی می کرد. با توجه به روحیه و شرایط منطقه برای انجام کار فرهنگی یک الگوبرداری کوچک از شهید چمران کرد. همسرم به خانواده های جنگ ...
مرد عصبانی شوهر همسر سابقش را کشت
برای دیدن او رفته بودم که مرد جوانی در را باز کرد. تعجب کردم و پرسیدم کیست؟ که ثریا گفت: همسرم است. با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم. تصور اینکه مرد غریبه ای بالای سر بچه هایم باشد برایم ناراحت کننده بود. نمی دانستی که همسرت ازدواج مجدد کرده است؟ نه. اصلاً حرفی به من نزده بود. برای همین با دیدن مرد ناشناس شوکه شدم. چه شد که او را به قتل رساندی؟ نمی خواستم ...
قتل همسر به علت مشکلات مالی
اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت؛ به خاطر مشکلات مالی و مخالفت همسرم برای بازگشت به زادگاهمان مرتکب این قتل شدم. متهم با دستور بازپرس شعبه 11 دادسرای جنایی تهران تحویل اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و دختر هشت ماهه او تا شناسایی خانواده مقتول تحویل شیرخوارگاه آمنه شد. چند روز به کشتن همسرم فکر کردم مهرداد 43 ساله هنوز در شوک قتل همسرش است و باور نمی کند یک تصمیم ...
همسرکشی به خاطر بی پولی
او قرار داشت. مهدی، همسر مقتول در تحقیقات به تیم جنایی گفت: همسرم به همراه دخترم داخل سالن خوابیده بود و من در اتاق خواب بودم. نیمه شب متوجه سر و صدا شدم و وحشت زده خودم را به سالن رساندم. سایه ای را در بالکن خانه دیدم و سراسیمه به سمت همسر و فرزندم رفتم اما او را کشته بودند. فکر می کنم همسرم را یکی از معتادان و بی خانمان هایی کشته است که داخل بیابان مقابل خانه مان زندگی می کند. دیشب در ...
بیوگرافی ژاله صامتی + عکس های این بازیگر و همسرش و اطلاعات زندگی شخصی و هنری
) ولی من که 48 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بود و این موضوع کمی نگرانم کرد تا اینکه بالاخره زنگ زدم به بخش پرستاری و گفتم خانم پرستار نمی دانم چرا دختر من نمی خوابد در حالی که همه بچه ها خواب هستند. پرستار هم گفت خب ...
روایت نجات پرستارگرفتار درخودرو سارق زورگیر
می شد در تعقیب و گریز وی برای توقف او چند بار با خودرو خودم به خودرو او زدم تا اینکه در چراغ قرمز شهرک باغمیشه مانع حرکت او شدم. بلافاصله بغل خودرو سارق را گرفتم و راهش را سد کردم در این حین دیدم که خانم داخل خودرو برای رهایی با سارق درگیر شده و سارق تهدید می کرد که حرف نزن ، سرت را می برم . راننده سارق تلاش کرد که فرار کند اما با همکاری مردم گرفتیم و به پلیس زنگ زدیم و ...
همسرکشی در اوج فقر
. دیگر از این زندگی خسته شده بودم. دلم می خواست خودم را هم بکشم اما می ترسیدم. وقتی همسرم خواب بود خنجری برداشتم؛ رفتم بالای سرش. او اما خوابش سبک بود. خصوصا از زمانی که مادر شده بود به خاطر فرزندمان کم می خوابید. چشمانش را باز کرد و مرا خنجر به دست دید. با هم درگیر شدیم. تقلا می کرد و فریاد می زد اما من با بی رحمی او را کشتم. اصلا انگار خودم نبودم. با هم درگیری داشتید؟ خیلی دعوا می کردیم ...
ویدیو دیده نشده تمرین بدنسازی سحرقریشی + فیلم و عکس
ز همسرم هیچ خبری ندارم. در دادگاه از او شکایت کردم تا جلوی کارش را بگیرم، اما چون خودم اجاز کار به او داده ام، تقاضایم برای ممنوع الکار شدنش رد شد. من از نظر شرعی راضی نیستم همسرم این کار را ادامه دهد. اخوان ذاکری با اشاره به اینکه تقریبا اکثرا تهیه کنندگان با شنیدن عدم رضایت من از سحر در فیلم هایشان استفاده نکردند، گفته بود: تهیه کننده سریال دلنوازان با من برخورد بدی کرد و از او برای ...
لذت عشق پس از فراق طولانی
نمی کردند به عشق آن به دانشگاه رفتم، تا سن 19 سالگی نمی توانستم از این حس دیرینه او را آگاه کنم و او از هیچ کدام این ها خبر نداشت، فقط من بودم که با دیدنش قلبم سر از پا نمی شناخت و نمی توانستم خودم را کنترل کنم، صورتم سرخ گون می شد، نفسم بالا نمی آمد ، چشمانم که به آن خیره می شد انگار که چیزی در درون گلویم گیر می کرد، یک بغض، یک حرف که باید به او بگویم تا چقدر خاطر او را می خواهم.هیچ عقده ای از ...
سه بار خبر شهادتم پخش شده/ آرزویم شهادت است / به جای سراغ گرفتن ، می گفتند یونس منزوی شده !
همواره در دستور کار خودم داشته باشم و به بقیه هم در عمل این راه را توصیه کنم. * از دوران جنگ تحمیلی بگویید؟ چه شد که عازم جبهه شدید؟ من از سال 62 به عضویت سپاه درآمدم. همان اول به تیپ آموزش لشکر 27 محمد رسول الله رفتم. آموزش نظامی لشکر را بنده واگذار کردند. یادم می آید در گردان میثم لشکر، محمدرضا طاهری هم جزئی از رزمندگان بود و من با او مراوده هیئتی داشتم. آن سال ها محمدرضا ...
ماجراهای یک جانباز از سفر با دوچرخه
دانشگاه شدم. با وجود عوارضی که جنگ بر جسم و روحم به یادگار گذاشته بود توانستم 25 سال به جامعه خدمت کنم. متاسفانه گاهی شدت عوارض ناشی از جنگ موجب می شد که برای بهبودی وضعیتم در بیمارستان بستری شوم. پس از بازنشستگی سایکل توریست شدم پیش از اینکه یک سایکل توریست حرفه ای بشوم دوچرخه سواری کرده بودم. اما از آنجایی که همدان به دلیل تاریخچه ای که دارد یک استان تاریخی است؛ شاهد بودم که ...
اگر مثل قلعه نویی بودم حقم را از چشمان بعضی ها بیرون می کشیدم
.... در بازی با تراکتورسازی توسط علی آذری مصدوم شدم. بماند که بعضی ها گفتند شاید تو را عمدی زده باشد که من اصلاً این حرف را قبول نکردم. آن بازی باعث شد تا من از رسیدن به آرزویم محروم شوم. بعد از مصدومیت رفتم بیمارستان میلاد عمو نصی آمد بالای سرم گفت مجاهد کل فوتبالت از دست رفت. راست می گفت همه چیز را از دست دادم. می شد با پول آن انتقال(انتقال به بارسا) سد شادگان را هم ساخت. می شد با آن ...
وزیر صنایع سنگین
بلند باشد و کاظم رادیو صدایش نزنند. یا کسی یک پایش بلنگد و مفتخر نشود به لقب شَله. غیرممکن بود بگذارند طرف لحظه ای از عیب و ایرادش غافل بشود. البته من اسم های دیگری هم داشتم که بنا به موقعیت استفاده می شدند. مثل خرس قطبی که بعد از خواب عصر بهش ملقب می شدم یا کله تی بی تی که بعد از کوتاه کردن موها و به خاطر شکل کله ام نصیبم می شد. توی مدرسه البته به خاطر جو فرهنگی خاصش و شکم هر روز گنده تر از دیروزِ ...