صدیقه کیانفر بازیگر سینما درگذشت
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت های سردار چهارباغی از شهید سلیمانی
بود ده سال طول می کشید تا بتواند چنین انسجامی به وجود بیاورد، شهادتش باعث این کار شد. ** بچه ها حاج قاسم آمده! در همان منطقه خناسر صبح زود هوا تاریک، روشن بود، اذان را گفتند، ایشان نماز را خواند، گفت: حاج محمود بیا برویم گفتم: کجا؟ گفت: خناسر گفتم: خناسر؟ دشمن هنوز آن جاست، نصفش ما هستیم و نصفش دشمن! گفت: نه، بیا برویم، می ترسی؟ گفتم: نه! چه ترسی؟ بیا برویم. رفتیم ...
دفاع از حقانیت قرآن در شبکه تلویزیونی برزیل/ رد پای مدیر اسرائیلی در مدارس آمریکای جنوبی+ فیلم
ایران با عراق است؛ تقریباً به یک شکل تلفظ می شود. البته پس از قصه برجام، اسم ایران به خاطر ابعاد سیاسی که داشت، در خیلی از مناطق دنیا سر زبان ها افتاد. من هم کاری که از دستمان بر می آمد، اینگونه بود که دستاوردها و پیشرفت های انقلاب را در قالب عکس نوشته به مخاطبان خودمان ارسال می کردم. عکس العمل مردم آنجا این چنین بود که ما شناختی از ایران نداشتیم و فکر نمی کردیم کشوری که این همه سال در گیر ...
رحمانی: ما بدبخت شدیم و پرسپولیس به هیچی نرسید
تا خوب شدم و سال بعد به تراکتور رفتم، آنجا شش ماه به من اضافه دادند در حالی که من کارم در نیم فصل تمام شده بود." او دراین رابطه که چه کسانی در ماجرای معافیت ها نقش داشتند گفت: " چند نفر با آقای دهکردی مدیرعامل فولاد مشکل داشتند و به آقای دایی گفتند که این تیم مشکل سربازی دارد و می توانید قهرمان شوید. متاسفانه همه بچه ها را بدبخت کردند خیلی از بازیکنان دچار صدمه شدند و پرسپولیس هم به هیچی نرسید" ...
پیکر صدیقه کیانفر در بهشت زهرا(س) آرام گرفت/ همت: مادر مهربان رادیو را از دست دادیم
کشورمان ثبت کنیم. به گزارش فارس، امید زندگانی نیز در سخنانی که با بغض و گریه همراه بود، عنوان داشت: سال گذشته با ایشان همکاری داشتم و می گفتند انرژی ام ضعیف شده چه کنم؟ حفظ دیالوگ ها برایشان سخت بود و با واکر می آمدند. وی ادامه داد: به من گفت دکتر سراغ داری تا من بروم کمی جان بگیرم و بهتر شوم؟ گفتم بله برایتان پیدا می کنم و نمی دانستم قرار است انقدر زود از دنیا برود. خانم کیانفر ...
از شایعه دوپینگ رضازاده تا حضور رمال در تیم ملی!
آرنج برخواه شکست. اتفاق های دیگری افتاد. جریاناتی پیش آمده بود. آنجا حسین توکلی افتاد گروه B و وزنه نزد. البته رئیس فدراسیون وزنه برداری هم کک اش نمی گزید، چون رضازاده بود و طلا رابرای شان می گرفت. نیش عقرب سال 2004 بدنم آماده بود. شاهین هم آمده بود دسته 94 کیلوگرم. اصغر ابراهیمی هم بود و خلاصه همه با تجربه بودند. داشتیم تمرین می کردیم که خوردیم به تعطیلات. من رفتم کرمانشاه که ...
فرش قرمز آسمان برای صدیقه کیانفر + فیلم
. طباطبایی گفت: خانم کیانفر از معدود بازیگران ایرانی است که در همه حوزه های هنرهای نمایشی کار کرد و تا سال های آخر عمرش هم کار کرد. ایشان در 86 سالگی در صحنه تئاتر بازی داشت. طباطبایی از سوسن پرور برای ساخت تئاتر و همکاری با کیانفر تشکر کرد و ادامه داد: مهمترین ویژگی کیانفر مهربانی اش بود و کسانی که با او کار کردند به او می گفتند مادر مهربان. نبود ایشان خسران است و خسران بعدی نبود کتاب و یا ...
خرمشهر به روایت موزه دفاع مقدس
جنگ اتفاق خوبی نیست، جنگ ویرانی است، جنگزدگی است، ترس است، خشونت و تباهی است. اما اگر ناچار شدی باید دفاع کنی، بگذار فقط آنها بجنگند و تو فقط دفاع کن، از جان و ناموس و چهار گوشه وطن. امروز که برای مرور خاطرات به موزه دفاع مقدس خرمشهر رفتم باز هم با خودم گفتم کاش جنگی نبود که برایش موزه بسازیم، وقتی وارد موزه دفاع مقدس خرمشهر می شوی به یکباره همه عالم را فراموش می کنی و در کانال های و خاکریزها گم می شوی، سرت را پایین می گیری و پاورچین پاورچین راه می روی با صدای هر خمپاری روی زمین دراز می کشی و با زخمی شدن هر رزمنده همچون امدادگری به کمکش می روی، خمپاره ها اما امان نمی دهند و تو فقط در حال بی سیم زدن هستی، حاجی پس چی شد؟ بچه ها دارن تلف می شن... و بچه ها یک به یک جانانه می جنگند و می جنگند در نبردی نا برابر. از دور صدایی می شنوم که می خواند... ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته... . 576 روز سخت و طاقت فرسا، 576 روز خمسه خمسه، خمپاره و آرپی جی و شهادت جهان آراها و بالاخر خرمشهر، خونین شهر آزاد شد و خرمشهر را خدا آزاد کرد. منبع: برنا ...
حرف های صریح بهدادسلیمی از پشت پرده دست های کثیف در المپیک ریو
و ختافه را خریدم.بازی شروع شد و تمام شد با نتیجه صفر- صفر.رفتم بعد از بازی جستجو کردم و دیدم که از 4 سال قبل تا آن زمان بارسلونا در خانه با هیچ تیمی صفر- صفر نکرده بود. گفتم این هم از شانس ماست.بعد از آن برگشتم ایران و بارسلونا بازی بعدش را 6 بر صفر برد. آقا کوروش اصرار زیادی به زود خوابیدن داشت.من برق ها را خاموش می کردم و با سیم کارتی که خریده بودم با خانمم حرف می زدم.گفتم آقا کوروش ...
صدیقه کیانفر در قطعه هنرمندان آرام گرفت
زدی من الان بیمارستان هستم پس باید خوب شوم تا بیایم و بازی کنم. چون اصولا به کار تیمی معتقدم. در کار بعدی هم نقش ایشان محفوظ بود و بازی داشت. الان هم نمایشنامه ای نوشتم که متنی هم برای خانم کیانفر بود که متاسفانه اجل مهلت نداد. آخرین بار 12 فروردین با او صحبت کردم و خواستم که ببینمش. او گفت فرصت هست اما فرصت الان پیش آمد. در ادامه مراسم تدفین و خاکسپاری کیانفر انجام شد. این بازیگر پیشکسوت روز دوشنبه پنجم خرداد به دلیل ایست قلبی درگذشت. ارسال دیدگاه نام: ایمیل: دیدگاه: ...
چندین بار تا مرز شهادت رفته بود و اما آن دفعه قسمتش مجروحیت بود. خیلی خودم را نگه داشتم گریه نکنم، رفتم ...
های گریه کردم. خبر شهادت همسرم چند ساعت بعد در فضای مجازی منتشر می شود. من اما بی خبر رفتم دنبال بچه ها و آمدیم خانه. دوستم هم منزل پیشمان بود. تلفن های مشکوک به او می شد. حس کرده بودم و در دلم می گفتم خدا کند کذب باشد اما وقتی برادرم آمد خانه مان مطمئن شدم. شنیدن خبر شهادت عزیزت اگر چه خیلی افتخار دارد اما واقعا سخت است. *تازه اول جوانی ام دو روز قبل از مصطفی شهید ...
رفت و آمد ارواح
بزرگ ترین شهر آمریکا بود در آن موقع 11 میلیون نفر جمعیت داشت. اول کسی به این خبر توجه نکرد. چند نفری بیشتر نمرده بودند ولی مرگ خیلی زود سراغ بیمار آمده بود. از اولین علامات بیماری، ارغوانی شدن صورت و همه بدن مریض بود. بیست و چهار ساعت بعد از رسیدن این خبر، معلوم شد که در شیکاگو که شهر بزرگی بود این بیماری دیده شده. همان روز از لندن بزرگ ترین شهر دنیا اطلاع دادند که از دو هفته پیش سرگرم مبارزه با این ...
پیکر صدیقه کیانفر در خانه ابدی آرام گرفت
این مراسم با اشاره به اینکه سال گذشته با ایشان همکاری داشته و او احساس ضعف و کاهش انرژی داشته است، گفت: حفظ کردن دیالوگ برایش سخت بود و با واکر می آمد، به من گفت دکتر سراغ داری تا من بروم کمی جان بگیرم و بهتر شوم. گفتم بله برایتان پیدا می کنم نمی دانستم قرار است آنقدر زود از دنیا برود. وی افزود: خانم کیانفر می گفت هر چه تا الان کار کردم طلب هایم را نمی دهند و برای خرج زندگی باید کار کنم ...
از دستگیری رضاگله دار تا قفل شدن اسلحه
که می گوید آگاه باش دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند . مامورانی که آن شب در عملیات همراهش بودند، حال خوبی ندارند و نمی توانند مصاحبه کنند، شنیده بودم میلاد از آن دسته افسرانی است که بعد از هر عملیات گزارش عملیات را به صورت خبر تنظیم می کند و به همراه عکس برای بچه های اطلاع رسانی پلیس پیشگیری ارسال می کند، تا هم مردم خیالشان راحت شود که سارق و اوباش محله آنها دستگیر شده و هم ...
کاهش اضطراب کودکان، در دوران کرونا
با دقت گوش دهد. 4. سپس با توجه به موقعیت مکانی فرزندتان، با این جملات ادامه دهید: حالا بدنت را تصور کن که به کاناپه تکیه داده است، تصور کن در یک جای راحت هستی و هیچ دغدغه ای نداری، پشت گردن، کمر، دست ها و شکمت را تصور کن که در آرامش کامل هستند. حالا نوبت سر و صورت است. چشمانت کاملا بسته اند، تو جریان هوایی که وارد سوراخ های بینی می شوند، به خوبی حس می کنی، حالا دندان هایت را شل کن. ...
صدایش هنوز در جاده ابریشم می پیچد! + صوت
به گزارش ایسنا، پرویز بهرام صدای ماندگار دوبله ایران ششم خرداد ماه 98 در سن 86 سالگی درگذشت. دیگر نقش های ماندگار این دوبلور برجسته کشورمان صداپیشگی در مجموعه های کارآگاه کاستر و راز بقا بوده است. بهرام دانش آموخته رشته حقوق قضایی بود. او کار دوبله را از اواخر دهه 20 از طریق ملاقاتی که با لطیف پور و جعفر والی که از دوستان وی بودند و حضور در دوبلهٔ فیلم ایتالیایی هنرپیشه شروع کرد. خبرنگار ایسنا در گفت وگویی که ...
مهران رجبی: بعد از ماجرای عین الاسد کسی جرات دست درازی به خاک ما را ندارد
عنوان یک فرمانده ارشد نظامی هیچ همراه یا محافظی نداشتند. او در ادامه گفت: یادم هست به شوخی به ایشان گفتم که حاج قاسم اگر شما را به خانه برسانم برای دوران سربازی پسرم علیرضا خوب خواهد شد؟ و ایشان در جواب با خنده به من گفتند خودت می دانی اما اینطوری سربازی پسرت حومه ادلب می افتد رجبی که جزو اولین داوطلبان برای عیادت بیماران کرونایی بود گفت: اوایل که کرونا وارد کشور شده بود به همراه ...
مرا با حاکم شرع اشتباه گرفتند
چاقویی در باغچه پیدا شده است که گفته اند تو آن را انداخته ای. مرا که داخل سلول انداختند، مسعود را از سلولش بیرون آورده بودند و در راهرو بود. کنار سلول من آمد و پرسید: تو کی هستی؟ گفتم: علی قزوینی ام. می توانی کمی آب به من برسانی. رفت یکی دوتا لیوان پیدا کرد و برایم آب آورد. سه روزی مرا آنجا نگه داشتند. بعدازظهر آن روز یکی دوساعت در سلول را باز کردند و من به راهرو رفتم و با بچه ها از پشت در ...
بازیگری که برای حضور در جبهه از تحصیل در فرانسه دست کشید
خبرگزاری میزان - فارس نوشت: داریوش ارجمند بازیگر پیشکوست سینما، تلویزیون و تئاتر در برنامه تلویزیونی رادیو فتح با اجرای محمد حسین سرو ضمن تبریک روز آزادی خرمشهر گفت: آزادسازی خرمشهر از افتخارات بزرگ کشور ما محسوب می شود. من در زمان جنگ در فرانسه تحصیل می کردم اما در همان سالهای نخست جنگ به ایران بازگشتم و به جبهه رفتم. او افزود: از من پرسیدند چرا می خوای به جبهه بروی و من در جواب گفتم ...
شیار 143 یادآور خاطرات شهید یعقوبی/ شهادت دوباره
بعد مستقر شدیم برای خودمان سنگر درست و شروع به پدافند کردیم. تمام کار ها روی روال خودش انجام شد و هیچ اشتباهی در آن رخ نداد، اما از ساعت 5 صبح همه چیز تغییر کرد، آتش دشمن سنگین شده بود و در این آتش سه نفر از هم رزمانمان به شهادت رسیدند. وقتی هوا روشن شد 20 تانک در مقابل ما ایستاده بودند از بی سیم کمک خواستیم، ولی به ما گفتند مقاومت کنید تا نیرو ها برسند. به بچه ها گفتم آرپی جی ها را ...
معاون صدا:صدیقه کیانفر نامی نیک از خود به یادگار گذاشت
گرانقدر عرصه رادیو، تئاتر و تلویزیون نامی نیک از خود به یادگار گذاشت و بازیگری هنرمندانه او در نمایش های رادیویی در تاریخ به یادگار خواهد ماند. از درگاه خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه الهی و برای عموم بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم. صدیقه کیانفر، هنرمند عرصه رادیو، تلویزیون و تئاتر صبح روز دوشنبه (پنجم خرداد ماه) بر اثر سکته قلبی درگذشت. او متولد 1311 و در مجموعه های بچه های ...
برای صدیقه کیانفر، آشنای غریب
ما تصویری که از او به خاطر داریم مادر یا مادر بزرگ مهربان سریال هاست؛ البته که چهره آرام و دلنشینش هم جز این را پذیرا نبود. این بانوی هنرمند در سال های پایانی عمر دلگیر، گوشه گیر و گله مند از کسانی بود که می توانستند شرایط را برایش فراهم کنند تا باز هم بتواند با عشق به نقش هایش جان دهد. اما اجل مهلت دلجویی نداد. صدیقه کیانفر صبح روز گذشته یعنی (پنجم خرداد ماه) با یک عمر خاطره ...
فصل عجیب و غریب ابومسلم/ یک جادوگر تیم را ارنج می کرد!
ستاره جوانان پرسپولیس بود و بهترین گل زن رده های پایه این تیم لقب گرفت. در 22 سالگی سابقه 10 سال بازی برای تیم محبوب دوران کودکی اش را داشت و عنوان جوان ترین بازیکن لیگ برتر را به خود اختصاص داده بود، اما به یک باره همه چیز خراب شد و یک اتفاق او را از عرش به فرش رساند. احسان خرسندی که یکی از پرورش یافتگان آکادمی پرسپولیس بود، روز گذشته در یک مصاحبه تصویری با سایت طرف داری حاضر شد و از زمان حضورش ...
بختیار رحمانی: یک اشتباه کردم، گفتند تبانی کردی!
دادم و خورد به چند نفر و رفت برگشت و گل شد، بعد گفتند بختیار تبانی کرده! آنقدر به من حرف می زدند که باور نمی کنید! من یک استوری گذاشتم که فدای سرم، اما خیلی حرف زدند. 20 روز بعد از این که رفته بودم و لباسم را برای خدمت گرفته بودم، رییس منابع انسانی پادگان تبریز به من زنگ زد و گفت بهتر است بروی سر تمرینات. چون هم برای خودت بد می شود و هم ما که اصلا آقای قلعه نویی در جریان نبودند. او که ...
ماجرای بازسازی گنبد حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به توصیه ی آیت الله بهجت
بودم جای شما، نگاهم افتاد به گنبد، گفتم من بلند بشوم بروم بالای پشت بام گنبد ببینم گنبد چه خبر است. این طلایی که شما الان می بینید اینجا روی گنبد است این در حدود 125 یا 150 سال قبل طلا شده بود. در زمان یکی از شاه ها، طلا شدن اینجا هم می دانید چی هست؟ یک پوسته زیر دارد آجری، یک پوسته رو مس است، روی مس را طلا می کنند، می آورند نصب می کنند آنجا. من رفتم بالا، متوجه شدم که این پوسته رو که ...
درباره رحیم مؤذن زاده اردبیلی
خوشحال بود و می گفت به آرزویش رسیده است. من رفتم اداره اوقاف و گفتم حال پدرم خوب نیست، از نظر پزشکی تاییدش نکنید. گفتند مگر می شود، موذن زاده را رد کرد. این مرد باید به زیارت خانه خدا برود. 4ماه قبل از درگذشتش بود که با وضع خرابی که داشت به مکه رفت. من خیلی نگرانش بودم. روزی که آمد، سریع خودم را به او رساندم و دیدم حالش زیاد خوب نیست . موذن زاده اردبیلی پس از بازگشت از سفر حج به علت پیشروی بیماری سرطان در بیمارستان بستری می شود. پزشکان برای بهبود او دست به کار می شوند اما سرطان دیگر تمام بدن او را فرا گرفته بود و سرانجام در پنجم خرداد 1384 خورشیدی دارفانی را وداع گفت. ...
حرف های دلنشین و شنیدنی رزمنده اندیمشکی دفاع مقدس/ رزمندگان عاشقانه به ندای هل من ناصر ینصرنی رهبرشان ...
تکلیف کرده است، این در حالی است که قهرمان ذهنی افرادی همچون من بچه هایی بودند که با کمی اختلاف سن به جبهه رفته و مدت ها بعد خبر شهادت و اسارت آنها به گوش رسید که در نهایت با این الگو پذیری و اعتقاد راستین به امام(ره) به جبهه رفتیم. این رزمنده دفاع مقدس در شرح یکی از مهمترین عملیات هایی که در آن حضور داشته این چنین گفت: بنده در عملیات بیت المقدس در گردان عمار به عنوان جانشین گردان بودم و ...
این ناراحتی زکریا برای من قابل فهم بود؛ چون روی سربازهایش خیلی حساس بود. حتی یک دفترچه داشت که داخل آن ...
کمدشو باز کرد، یک پاکت سیگار داد دست من که توش چند تا سیگار مونده بود. بهم گفت: آقای شیری اینا رو هم له کن. می خوام قول بدم دیگه لب به سیگار نزنم. گفتم: معلومه از رفتارت خوشش اومده. جوونه دیگه، باید هواشو داشته باشی. زکریا گفت: دلم از این می سوزه که کار درست وحسابی هم نداره. بخواد سمت سیگار هم بره که وضعش هر روز بدتر می شه. این ناراحتی زکریا برای من قابل فهم بود ...
روزی روزگاری مسجدسلیمان
گوسفندها را هم دزدها شبانه ربوده بودند،گفتم بروم حالا برایشان کار کنم تا وقت کوچ شود، بعد هم خودم با " کناری" پسر دالو ماهپاره حرف زدم و گفتم تا کی می خواهی چوپانی عباسقلی قدرنشناس را بکنی و هی کتک بخوری ، برویم پیش این خارجی ها خوب " پیل " می دهند، و بعد هم یکی یکی همه آمدند " ها بووم" . سال سال " گله میرون" بود . درخت ها و درختچه های "دره خرسون" را مرتب می بریدند. صدای ممتد دیگ بخار و مته حفاری ...