سایر منابع:
سایر خبرها
باورهای کهنه مادر
نمی دانستم گریه می کردم و می گفتم اما من درس دارم باید کنکور بدهم ولی مادرم توجه نمی کرد. کوروش یک مغازه کوچک الکتریکی داشت که پول زیادی از آن در نمی آمد. با همه این احوال ما با هم ازدواج کردیم و با کادوهای عقد و عروسی توانستیم حداقل های مورد نیاز یک زندگی را تهیه کنیم چون مادرم به خاطر عصبانیتی که از من داشت، هیچ جهیزیه ای به من نداد. همان سال دانشگاه قبول شدم. من چیزی از ...
رویای خانه دار شدن
.... مادرم زنم گفت در شهرستان حداقل سقفی هست و خودشان هم از دختر و نوه شان نگهداری می کنند. بعد رفتن خانمم با 40 تومن پول رهنی که داشتم یک واحد زیر همکف 30 متری اجاره کردم. واقعا خسته شده ام؛ من به خیال خودم ادبیات خوانده بودم که شاعر و نویسنده شوم، اما الان فقط یک مرد درهم شکسته ام که نه غروری نزد همسر و خانواده اش دارد و نه رویی برای دیدن ماهی یک بار همسرش. کاش زمان چند سال به عقب باز می گشت که ...
نشریه ادبی چامه با پرونده ویژه منصور اوجی منتشر شد
.... خاطره بانمکی درباره نام گذاری این مجموعه شعر با مهدی اخوان ثالث دارد که خواندنی است. در اردیبهشت که به شیراز رفته بودم و چه اردیبهشتی؟! به خانه ایشان زنگ زدم و تو می دانی که اوجی نه تلفن همراه دارد و نه اتومبیل. از قصد خود برای اختصاص چامه شماره 12 به ایشان سخن گفتم. او پذیرفت و گفت هر کاری که می کنید حتماً به صواب است. این در حالی بود که هم ضیاالدین خالقی و هم بابک طیبی پیشاپیش به ...
دشواری های یک نماینده زن
...، مگر اینکه عده ای آن را خط قرمز کنند. همین اخیرا خانم لاجوردی، عضو جدید فراکسیون زنان گفته مسأله زنان ما کودک همسری نیست و هرکس با هر سنی اگر عاقل باشد، می تواند ازدواج کند. بله، درحالی که ما معتقدیم یک خانواده پویا، پایدار و مدنظر نظام در صورتی می تواند شکل بگیرد که حداقل ها در آن رعایت شود، یعنی کسی که این مسئولیت را قبول می کند، بتواند آن را درک کند، این برای بچه های زیر 13 سال ...
روایتی خواندنی از یک شب حضور حاج قاسم بین نیروهای دشمن
نقشه تروریست ها را برملا کرد اتفاق جالبی که سر نماز حاج قاسم رخ داد دلتنگی سوزناک مادر شهید مدافع حرم + فیلم من پنج فرزند داشتم که کوچکترین آن ها شیرخواره بود حتی موقعی که به من گفتند به عنوان راننده باید بروی جبهه، نامه را که به همسرم نشان دادم ایشان گفت امر دست خداوند است، 26 ساله بودم که معرفی شدم به پادگان قدس و بعد از آموزش عازم جبهه شدم و بعد از 45 روز اول به کرمان برگشتم. ...
شرط یک و نیم میلیارد تومانی برای نجات داماد تهرانی از اعدام
برای او ناهار از بیرون بخرم. روز حادثه هم برای او غذا خریدم و به خانه رفتم. اغلب چند ساعتی به خانه می رفتم و استراحت می کردم و بعد از آن به محل کارم برمی گشتم. آن روز همسرم بعد از غذا گفت: نمی خواهی به سر کارت بروی؟ گفتم نیم ساعت دیگر می روم، بعد با تلفن همراهش مشغول صحبت با مادرش شد. نمی دانم پشت تلفن مادرش به او چه گفته بود که وقتی تماسش را قطع کرد با عصبانیت به من گفت: چرا پیش خانواده ام از من ...
حرف های ضد کی روشی امید ابراهیمی
دو کلاس مربیگری رفته است. منتظر است کلاس های بعدی شروع شود و مطمئنم در کار مربیگری موفق خواهد شد. با توجه به اینکه تو همچنان چغر و بد بدن هستی و می توانی بازی کنی، ممکن است در آینده به تیمی بروی که خسرو مربی اش باشد؟! (خنده) مگر چقدر می توانم بازی کنم؟ چند سال دیگر در فوتبال هستم؟ این اتفاق بعید است بیفتد. الان 32 سال سن دارم. تلاش می کنم تا چند سال آینده بازی کنم و عملکرد ...
هنر با پولسازی سازگار نیست
بهزاد رفتم، به من گفت اگر دختر رضاشاه بودی قبولت نمی کردم، اما من مدت ها نزد پدرت کار کرده ام و با همان لهجه اصفهانی هم به من گفت که حسین تو بالاخره یک چیزی می شوی. استاد بهزاد هم طراحی را به من آموخت. بعد از او، نزد استاد مصورالملک رفتم که طرح هایی به من داد و از من خواست آنها را طراحی کنم. می گفت تو قلم را مثل شمشیر به دست گرفته ای و داری به جنگ مردان می روی. در روز چند ساعت کار می کردید ...
افشاگری روز؛ چرا امید استقلال رفت؟
خاموش بود. حالا من قراردادم را با الاهلی بسته ام، به من پیام می دهند توروخدا بیا قرارداد ببندد! من شوکه شده بودم. 10 روز یک تماس تلفنی نگرفتند بعد وقتی فهمیدند من با الاهلی قرارداد بسته ام نمی دانم چرا یکهو یادشان افتاد امید ابراهیمی هم هست و باید به او زنگ بزنیم که برگرد! من به دوستان همان موقع گفتم کاری نمی شود کرد. بعد از آن اشتباهی صورت گرفت که من را ناراحت کرد. با توجه به عملکردی که در این سال ...
شهیدی که خار چشم منافقان بود
مادرم هم هیچ ایرادی از ایشان نگرفتند و اصلا سختگیری نکردند؛ چون پاک بود و با ایمان. در هر صورت صحبت ها صورت گرفت و کارها انجام شد و ما با هم ازدواج کردیم. حاصل این ازدواج سه فرزند است، دو دختر که متولد سال های 62 و 63 هستند و یک پسر که در سال 65 به دنیا آمد. صبور بود و باگذشت همسرم خیلی صبور بود، اگر از کسی بدی می دید خیلی صبوری می کرد، همیشه به ما هم می گفت اگر چیزی از کسی دیدید بگذرید ...
بعد از قرارداد گفتند توروخدا برگرد! | واکاوی ماجرای جدایی امید ابراهیمی از استقلال بعد از 2 سال
به گزارش شهرآرانیوز، کشف امیر قلعه نویی از لیگ دسته اول بود. زمانی که در بوشهر بازی می کرد، خیلی ها او را یکی از جوانان زحمتکش این خطه می دانستند؛ اما قلعه نویی او را به اصفهان برد تا در کنار زاینده رود دوران درخشانش در فوتبال ایران را شروع کند. ستاره خط میانی تیم ملی که در جام جهانی توانست نمایش قابل قبولی مقابل قدرت های فوتبال جهان داشته باشد، بلافاصله بعد از بازگشت ...
منزل اسدزاده، ارث نوه یتیم من است!
. البته در همین سال اخر هم ازاسد خواستم که ملک را تخلیه کند و گفتم پارمیس بزرگ شده و با براش کارهایی بکنیم، اما اسد در جوابم گفت:هوشنگ جان این اخر عمری منو بی خونه مون نکن! دیدار آخرتان با زنده یاد اسدزاده چطور شکل گرفت؟ زنده یاد محمد نوری از دوستان قدیمم پیش از فوت بیمار شد. یک هفته قبل از فوت محمد نوری نیم ساعت سه ربع باهم تلفنی صحبت کردیم و به او گفتم می خواهم بیایم و تو را ...
آغاز تندرویهای ترامپ علیه ایران و تروریستی دانستن سپاه
آژانس های اطلاعاتی دستور می دهم که تحلیل های بیشتری انجام داده و تجزیه وتحلیل دقیقی فرای آنچه قبلاً بررسی شده است را انجام دهند. خوشحال شده بودم. گفتم که مشتاقانه منتظر دیدنش هستم و ترامپ گفت: حتماً کشورهای عربی بی تفاوت در قبال فلسطین (کمی بعد در ماه نوامبر هم زمان با روز تولدم که معتقدم کاملاً هم تصادفی بوده است، ترامپ شمال[6] را به لیست دولت های حامی تروریسم که ...
هما؛ عاشقانه ای در دل جنگ
درنمی آید. - من که چیزیم نشده دکترم رفتم پماد داده دوتا... اصلا به خاطر همین اومدم اهواز. دیگر چیزی نمی توانستم بگویم و فقط می خواستم در تحمل دردهایش سهیم باشم پمادها را از از کوله اش برداشتم و با خون دل مالیدم به پشتش و تنها دلخوشی ام این بود که محسن چند روزی پیش من و فاطمه می ماند. بعدش فاطمه را بغل کرد و گفت: برم راحت بخوابم می خواهم تا صبح دخترم را بغل کنم ...
روایتی از مرگ 7 پناه جو در مرز ایران و ترکیه
و پدر کامران خیلی جوان اند؛ هیچ کدام هنوز به 40 سال نرسیده اند و کامران و برادر کوچکش، کامیار، حاصل زندگی مشترک آنها بودند. عباس، پدر کامران، کارمند یکی از شرکت های تابعه شهرداری است و خانه شان را چند سال قبل پیش خرید کرده اند؛ خانه ای که شاید یکی از زیباترین آپارتمان های کوچه باشد و حالا هنوز بعد از 40 روز سیاهپوش است. تمام دیوارهای آپارتمان مزین به عکس کامران و سیاهپوش است. خانواده اش هنوز ...
روایتی تلخ از سرگذشت پدری که مواد مخدر را انتخاب کرد
مغازه شاگردی می کرد. اوضاع پدرم خیلی بدتر شده بود و دیگر شیشه و کراک هم مصرف می کرد هر دفعه من و مادرم را برای اینکه از او پول بگیرد کتک میزد آخر هم پولی را که می خواست می گرفت و تا چند روز خانه نمی آمد. مادرم خیلی از این وضعیت خسته شده بود چندین بار تصمیم به جدایی گرفت من چون ناراحتی مادرم را میدیدم راضی به جدایی شان بودم اما برادرم با خواهش و تمنا مادرم را منصرف می کرد و همه ی ...
ماجرای برج هایی که طبری از رفیق حسین فریدون رشوه گرفت
... وی افزود: تنها چیزی که برای من مهم بود این بود که توافقات را با کسی منعقد کنم که از ناحیه خود در ایران باشد. من با نجفی و پدر وی از حدود 35 سال قبل رفت و آمد خانوادگی داشتم و منشا قرارداد های شفاهی بین بنده و وی در فاصله سال های 83 تا 85 از آنجا ناشی می شود که نجفی به من گفت دنبال فردی است تا جایگزین مشایخ کند و به من گفت بهترین گزینه تو هستی. متهم طبری گفت: از سال 83 تا 85 جهت ...
جزئیات مرگ عامل اسیدپاشی به دختر تبریزی در زندان +عکس
به گزارش خلیج فارس به نقل از تابناک؛وی خاطر نشان کرد: بعد از دفاعیات مفصل متهم به اشد مجازات قانونی از شعبه اول دادگاه کیفری استان محکوم گردید. پایان پرونده معصومه جلیل پور وکیل خانواده جلیل پور گفت: پیرو فرجام خواهی بعمل آمده پرونده در یکی از شعبات دیوان عالی کشور در حال رسیدگی بود که متهم فوت نمود و بدین ترتیب عملا این پرون ...
محاکمه عاملان ربودن مرد بیلیاردباز
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، شاکی که مردی میانسال و از بیلیاردبازهای حرفه ای است در تشریح ماجرای ربوده شدن خود به قضات شعبه یازدهم گفت: این ماجرا حدود یک سال قبل اتفاق افتاد و یک هفته قبل از ربوده شدنم من به همراه سه نفر از دوستانم و چند نفر از هم باشگاهی هایم برای برگزاری مسابقات کشوری بیلیارد به بندر انزلی رفته بودیم و با دوستانم یک ویلا اجاره کردیم. بعد از بازگشت از سفر یک روز که به ...
ترامپ: جو بایدن آمریکا را نابود خواهد کرد
ها تعداد بیشتری از این افراد را دارند و صبر کنید تا ببینید که چه اتفاقی می افتد. زیرا شما یادداشت ها را از جلسه های کاخ سفید و همه موارد مشاهده کرده اید. آنچه اتفاق می افتد مایه ننگ است. این یک وضع فاسد است. ما آن ها را حین جاسوسی از ستاد مبارزات انتخاباتی خود بازداشت کردیم. آن ها جاسوسی می کردند. من گفتم مدت ها قبل این موضوع وجود داشت و شما آن را به یاد دارید؟ اما من آن را بدون درنگ ...
جدیدترین اس ام اس و پیامک زیبای فلسفی
میکنن . . . زندگی زیباست حتی اگر کور باشی ، خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی ، اما بی ارزش است اگرثانیه ای عاشق نباشی . هرگز برای عاشق شدن ، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبات می نشاند قبل از ازدواج چشمهایت را کاملا باز کن. اما بعد از ازدواج کمی ...
بیوگرافی سید جلال حسینی + تصاویر
خیلی مشکل داشتم. سال اول بازی کردیم اما سال دوم با وجود اینکه نایب قهرمان شدیم پول ما را ندادند. بعد فردی به نام سیاسی و خواجه وند به پرسپولیس آمدند. به هر حال مشکلاتی پیش آمد که من به دنبال مسائل آن هستم. مصاحبه فوتبالی با سید فوتبال ایران با پیراهن ملوان خداحافظی می کنم با وجود آن که دو سال با پرسپولیس قرارداد دارم روی حرفم هستم و با پیراهن ملوان خداحافظی می کنم ...
خاطرات یک وکیل/ تازه داماد،فردای ماه عسل ، زن دیگری را یواشکی صیغه کرد و به خانه برد!
چنین رفتاری ندادم،طوری که چند جلسه را فقط با لیلا صحبت کردم تا ذهن وی را اماده ی متارکه کنم،اتفاقی که برای لیلا و خانواده اش غمی معادل مرگ داشت و این بزرگترین چالش پیش رو بود. در نهایت به لیلا گفتم :حاصل ساعت ها مطالعه و مشاوره با متخصصین امر به نتیجه ای جز متارکه نرسیده ام اما آنچه که دستگیرم شده از منظر علمی رفتار کاظم را توجیه می کند پسری مانند کاظم که سال ها عطش شهوت را درون خودش خاموش ...
حال ناخوش بزرگترین سیرک تهران +عکس
می کنه. عمو فخرالدین با کوله باری از چند دهه کار، خانه اش مسکن مهر است و چند سالی می شود که با قرض و قوله آن را خریده است؛ با درآمدی که از سیرک دارم، خونه داشتن برام یه آرزو بود. شانس آوردم که مسکن مهر ثبت نام کردم و الان دارم توی همون خونه تو حاشیه تهران زندگی می کنم. بعد حرفش را اینطور ادامه می دهد: درآمد ما توی سیرک بد نیست، اما چون نصف سال به دلایل مختلف سیرک تعطیل می شه، مدتی که سیرک برپاست ...
دوباره زندگی ام را می سازم
زندگی امان خوب است و من راضی هستم. می گفتم او فقط از رفت و آمد خوشش نمی آید. اشک گوشه چشمش را پاک می کند و می گوید: چند جلسه مشاوره رفتیم. بعد از هر جلسه چند روزی تغییر می کرد ولی دوباره برمی گشت به خانه اولش. با خواهر و مادرش صحبت کردم می گفتند تو صبر کن، به مرور زمان درست می شود. سه سال به هر سختی بود صبر کردم. دلم نمی خواست آشیانه ام را خراب کنم. دوست داشتم زندگی کنیم، بچه دار شویم و کانون ...
افشاگری امید ابراهیمی درباره جنجال جدایی از استقلال
چیزهایی به من می گویند. فقط خواستم در این گفت و گو واقعیت ها را بگویم تا مردم بدانند جریان چه بوده. بازهم می گویم. من نه قبل از جام جهانی با الاهلی بستم ونه موبایلم را به روی استقلالی ها بستم. چون استقلال را قلبا دوست دارم و همیشه با جان و دل برای این تیم بازی کردم، دوست داشتم مردم در جریان یکسری چیزها باشند و سوء تفاهمات به وجود آمده برطرف شود. بعد از دو سال این حرف ها را بازگو کردم تا طرفداران در ...
مرد بیلیاردباز گرفتار شد | مرد بیلیاردباز در دام گروگان گیران
بیلیارد بازی می کنم و به مسابقات بیلیارد هم بسیار علاقه دارم. مدتی قبل از اینکه ربوده شوم، در شهر انزلی مسابقات کشوری بیلیارد برگزار شد و من به اتفاق دو نفر از دوستان و چند نفر از هم باشگاهی هایم یک ویلا در انزلی اجاره کردیم و یک هفته در آنجا بودیم . بعد از یک هفته که برگشتیم یک روز من دوباره به باشگاه رفتم و چند ساعتی هم آنجا بودم وقتی از باشگاه بیرون آمدم به سمت ماشین رفتم همین که سوار شدم و می ...
این زن تهرانی خیلی زود پیر شد + عکس
... تو خیابون. برای کار در یک خانه می رفتم که با همسرم آشنا شدم، دو ماهی باهاش دوست بودم بعد هم ازدواج کردم، اما از اولش نمی دونستم معتاده و مواد مصرف می کنه. پدر همسرم بهم گفت خانم پرستار (چون خانه های مردم کار می کردم به این اسم صدام می زدند) پسر من به درد شما نمی خوره، این پسر منو به زانو درآورده و می دونم شمارو سینه خیز می بره، اما چون عاشقش شده بودم اصلا متوجه نبودم و شوهرم هم بهم می گفت ...
مروری بر پیدا و پنهان خدمات رسانه ای به فساد اداری
شصتی های همیشه مشکل ساز. نوجوانی ، شاگرد پدرم بودم و در جوانی جای پدر ازکارافتاده ام -مثل خیلی از مردم- دنبال یه لقمه نون حلال. به هر ضرب و زوری که بود، دیپلمم رو گرفتم. چون پولی در بساط نداشتیم، خبری از کلاس خصوصی، مدرسه غیرانتفاعی، کتاب و فیلم آموزشی نبود، برای همین مثل بعضی ها نتونستم دانشگاه دولتی قبول بشم. روزها کارگری می کردم و یک خط درمیان تو کلاس های بی خاصیت، حاضری می زدم تا بالاخره دونه ...
گفت و گو با یادگار شهید شهریاری
چون قرائت قرآن ب ه صورت تحقیق و ترتیل و اذان در مجلس دارای رتبه های اول و دوم بوده و ب ه صورت موقت در مجلس ب ه عنوان امام جماعت انجام وظیفه کرده ام. در یکی از ماه های مبارک رمضان در مجلس برای همکاران از تفسیر شریف المیزان تفسیر گفتم. چندین بار که آخرین آن تیر 94 بود به دیدار مقام معظم رهبری مشرف شدم. در قم نیز از طرف چند دانشگاه پیشنهاد تدریس دریافت کرده ام. ...