سایر منابع:
سایر خبرها
از کشف حجاب رضا خان تا دیدار امام
جمع شده بودند، ولی کسی جرئت نمی کرد جلو بیاید. پدر به مأموران ناسزا می گفت و بر سرشان داد می زد؛ اما آن ها توجهی نمی کردند. مادرم با دو دست موهایش را پوشانده بود. بابا ابروهایش درهم بود قفسه سینه اش بالا و پایین می رفت و تند نفس می کشید. از دیدن این اوضاع حسابی ترسیده بودم. زدم زیر گریه و خودم را بیشتر در آغوشش فرو بردم. این ماجرا هنوز هم پیرزن را ناراحت می کند. گوشه چادرش را توی مشتش ...
سکانسی از یک ناممکن
، شناختمش؛ مرد جوانی که از بهترین های اُپتیک کار کشور است و در یک مغازه ای کوچک واقع در طبقه دوم یک پاساژی در اطراف میدان ساعت مشغول به کار است و چندین نفر نیز از طریق او صاحب شغل شده اند. مردی با بال های آهنین به جای دست عدسی عینک های اُپتیک یکی از شغل هایی است که ظرافت و حساسیت خاصی را می طلبد. برای این کار باید انگشتان توانمند و مهارت ویژه ای داشت اما نکته جالب این است که آقا ...
نجات خانواده چهار نفری از درون شعله های آتش و دود + تصویر
سازی محل ، یک اکیپ به طبقه چهارم مجتمع اعزام یک خانواده چهار نفری که زن و کودک در میان آنها بود از درون دود و شعله نجات دادند . وی همچنین گفت ، آتش نشانان با قطع جریان اصلی برق و گاز ساختمان، با استفاده از لوله های آبرسان شعله های آتش را مهار و از گسترش حریق جلوگیری کردند. رئیس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز اظهارکرد: علت حریق توسط کارشناسان سازمان در دست بررسی است. ...
ردپای مهاجم سابق پرسپولیس در پرونده یک قتل
برسر جای پارک خودرو، باعث مرگ مرد 75ساله شده بودند، شکایت کردند. در ادامه زن مستاجر و فرزندانش برای تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران احضار شده و زن میانسال به بازپرس جنایی گفت: من و دو فرزندم از 10 ماه پیش از حادثه، مستاجر این ساختمان شدیم. مقتول تمایلی نداشت ما در اینجا زندگی کنیم و به عناوین مختلف با ما درگیری داشت. شب قبل از حادثه از شهرستان مهمان داشتیم و پسرم خودروی امانتی دایی اش ...
حق السکوت برای مخفی کردن راز قتل شوهر
.... به دنبال اظهارات این زن، متهم به قتل بازداشت شد و اعتراف کرد. اما در ادامه تحقیقات روشن شد متهم مدتی قبل سند چند خانه و زمین را به نام مژگان کرده است. این مرد در این باره به مأموران پلیس گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و می خواستیم از هم جدا شویم، چون می ترسیدم همسرم اموالم را توقیف کند خانه و زمین ها را به نام مژگان سند زدم. من عاشق او بودم و قرار گذاشته بودیم مدتی بعد از کشته ...
انتظاری: ترس از پرواز باعث نابودی فوتبالم شد
بین پاهای میرزاپور رد شد و به گل تبدیل شد. آن گل واقعا به من چسبید و به نظر خودم همان باعث شد تا انگیزه مان را برای قهرمانی از دست ندهیم و در آخرین بازی هم با گل ابراهیم اسدی قهرمان شویم. سال دومی بود که در پرسپولیس بودم. با ذوب آهن در ورزشگاه تختی بازی داشتیم و یکی از بهترین بازی های خودم را به نمایش گذاشتم. واقعا خوب بودم و با وجود شکست هم بهترین بازیکن زمین شدم. در پایان بازی اما علی ...
ماجرای پر دردسر یک کلیک اشتباه!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، سال ها زحمت کشیدم، هر ماه ذره ای از حقوقم را پس انداز کردم تا دستمان نزد کسی دراز نشود و در آرامش زندگی کنیم اما با یک کلیک اشتباه در فضای مجازی همه اندوخته ها و سرمایه زندگی مان را از دست دادم و حالا در مخمصه ای افتاده ام که حتی نمی توانم به چهره شوهرم نگاه کنم و ... زن جوان که هراسان و اشک ریزان وارد کلانتری شده بود تا شاید دستان پرتوان ...
می خوای فالتو بگیرُم/ بازار داغ فال گیران غیربومی در آمل
خبرگزاری فارس مازندران سرویس اجتماعی | همراه همکاری از سطح یکی از خیابان های شهر آمل می گذشتیم، گوشه ای از خیابان سه زن با پوشش خاص سنتی نظرمان را به خود جلب کرد، سه زنی که با فاصله دو متری روی زمین نشسته بودند و با لهجه خاص حرف می زدند. سؤال برای مان پیش آمد که حضور آنها با این سبک پوشش آن هم گوشه ای از خیابون چهار زانو نشستن برای چیست؟ با دیدن شان ذهنم تداعی به سال های دور شد که در ...
روح الله زم: فراخوان رضا پهلوی را منتشر کردم، یک نفر هم به محل تجمع نیامد!/ به مردم خیانت نکردم، اشتباه ...
گردانندگی شبکه آمدنیوز شد، تصریح کرد: آنجا دیگر همکاری من با سایت سحام شروع شد و آنها گفتند چون دیگر اخبار خاص به تو می رسد و این اخبار چون به دست رسانه های دیگر نمی رسد، شما بیا و خبرنگار سحام نیوز بشو. که بعد از آن بود که تقریبا یک سال و نیم خبرنگار سحام نیوز بودم که دوران اوج سحام نیوز هم بود. زم درباره خطوط قرمز سحام نیوز گفت: این سایت نیز به هر حال خطوط قرمز خود را دارد. خطوط قرمز آنها ...
سریال محبوب زنان و مردان قبلِ انقلاب؛ دایی جان ناپلئون
عجله نکن. جوابت را به من بده. من همان شب پرواز داشتم که دوباره برگردم شیراز . او در ادامه عنوان کرد: کتاب را گرفتم ازش و غروب که سوار هواپیما شدم و داشتیم برمی گشتیم، من توی راه شروع کردم این را خواندن. تا وقتی رسیدیم به فرودگاه شیراز چیزی حدود 35 تا 40 صفحه اش را خوانده بودم. بلافاصله رفتم به هتل و به ایرج زنگ زدم و گفتم من این را می سازم. او هم خوشحال شد و دیگر چند وقت بعد کارمان در شیراز تمام ...
خلاف های بزرگ با دستانی کوچک
نگاه می کند. بچه ها به دنبال توپ می دوند و بدون توجه به هوای گرم، با لذت هر چه تمامتر قدرت خود را برای به دست آوردن توپ و شوت کردن آن به دروازه خیالی به نمایش می گذارند اما این چهره واقعی ماجرا نیست. به گفته همراهم تعدادی از آنها خودشان را این جا سرگرم و به شکل نمایشی بازی می کنند تا مشتری از راه برسد و مواد مخدر را به او برسانند. باورت بشود یا نه از بین همین نوجوانانی که میب ...
معرفی کتاب اردوگاه عذاب، نوشته هرتا مولر
سبکی که مال پدرم بود، پالتویی گران قیمت با یقه مخمل که مال پدربزرگم بود، شلوارکی که مال عمو ادوین بود، پاپیچ هایی که مال همسایه مان، هر کارپ بودند و دستکش های سبز پشمی که مال خاله فینی بودند. فقط شال زرشکی ابریشمی و کیف اصلاح مال خودم بودند؛ هدیه هایی از کریسمس پارسال. ژانویه 1945 بود و جنگ هنوز جریان داشت. همه، در هراس اعزام من به ناکجاآبادی در روسیه در سر سیاه زمستان، می خواستند چیزی ...
دست خدای مارادونا فیلم می شود/ پائولو سورنتینو سازنده فیلم
زیبایی بزرگ است. هرچند جزییاتی از فیلم اعلام نشده اما اسم فیلم می تواند یادآور حرکت دیه گو مارادونا فوتبالیست آرژانتینی باشد که خودش شخصیت فیلم جوانی سورنتینو در سال 2015 بود. سورنتینو همان سال در مصاحبه ای گفته بود مارادونا جانش را نجات داد. وی گفته بود: وقتی 16 ساله بودم پدر و مادرم را در یک حادثه بر اثر سیستم گرمایش خانه ییلاقی مان در کوهستان از دست دادم. همیشه با هم می رفتیم ...
گفتگو با قاتلی که دوست داشت سوپراستار شود
که دیگر دیرشده و منتظر دادگاه و سرنوشتی است که اولیای دم مقتول برایش رقم خواهند زد. در حاشیه جلسه بازجویی فرصتی دست داد تا با او گفت وگو کنیم که در ادامه می خوانید. با مقتول آشنا بودی؟ آن زن هم محلی مان و عمه پدری ام بود. او مامای قدیمی و شکسته بند محله بود و قتل او همه را شوکه کرد. با هم اختلاف داشتید؟ من با او مشکل نداشتم. او از چندی پیش با مادربزرگم ...
وزیر بهداشت: من مدت ها جلوی دوربین نیامدم؛ چون هم قهر بودم، هم دل شکسته بودم و هم عصبانی
ایران با همه زحمت ها در طرح تحول سلامت، میزان تخت به ازای هزار نفر جمعیت، یک و شش دهم است. در حالی که فرانسه 7.7 تخت به ازای هزار نفر جمعیت دارد. این کاستی های مادی در اوج تحریم بود. وی اظهار کرد: به عزیزی گفتم که چرا ماسک نزدی و کرونا گرفتی؟ با بغض گفت که وقتی رفتم توی بیمارستان و دیدم پرستار ماسک ندارد، ماسک را برداشتم. اینجا چنین روزهایی را گذراندیم. یک پزشک و پرستار ما آن افتضاحی که ...
مهاجری: بازیکنان مان واقعا می خواهند جبران کنند/ مقابل پرسپولیس تلاش می کنیم پیروز شویم
...؛ چرا که سه دوره قهرمان لیگ شدند و امسال هم شانس اول قهرمانی هستند. سرمربی ماشین سازی با بیان این که این قول را می تواند بدهد که بازیکنانش واقعا می خواهند جبران کنند، گفت: کاستی هایی در گذشته داشتیم و نتایجی که می خواستیم را نگرفتیم. این بازیکنان نیاز به اعتماد به نفس دارند تا بتوانیم نتایج خوبی کسب کنیم. تمام تلاش مان را برای بردن انجام می دهیم ولی همه چیز دست ما نیست. استراتژی ...
دنیا روی سرم خراب شد وقتی قرص های اعتیادآور دخترم را پیدا کردم
جدی ترین، مهم ترین و تلخ ترین اتفاق زندگی ام رخ خواهد داد... رضا 9 سال از من بزرگ تر بود او گاهی وقت ها به منزلمان می آمد من هم داخل اتاق پنهان می شدم مادرم دعوایم می کرد و می گفت برو یک چای برای شوهرت بریز و کنارش بنشین! اما من از چشم های رضا می ترسیدم. اولین بار که رضا دستانم را گرفت احساس گناه کردم و تا یک هفته با او قهر بودم و خودم را در خانه زندانی کردم. دو سال بعد به خانه بخت رفتم ...
نیمی از من متعلق به چیزهایی است که دیگر وجود ندارند!
شعار سال : نانسی ویسون دینان، پاریس ریویو — در سال 1990، جیکوب میسون با بازی های ویدئویی خداحافظی کرد. من مدرسۀ راهنمایی می رفتم و می دانستم اتفاقی برای او افتاده، اما بیش از ده سال طول کشید تا واقعاً با او همدل شوم. من، مثل همۀ بچه های آن سن وسال، بیشتر به خودم توجه داشتم. جیکوب در همان محلۀ ما زندگی می کرد و مادرش با مادرم دوست بود اما من هنوز او را درست نمی شناختم. اتفاقی افتاده بود که او دیگر نمی خواست بازی کند. کنسول نینتندو و بازی هایش را برداشتم، از جمله نسخه های اصلی ماریو و ز ...
اعتمادبه نفس زلاتان: من از اول فصل بودم میلان قهرمان می شد!
فوق العاده ای شکل می گرفت. زلاتان در پایان تأکید کرد: من واقعاً دارم از روزهای حضورم در میلان لذت می برم، چون وقتی که به آمریکا رفتم مصدوم شد و می خواستم دوباره احساس کنم که زنده ام. من 38 ساله ام و الان هم قدت بدنی که سابق داشتم را دیگر ندارم، اما هوشیارانه به این قضیه نگاه می کنم. پس تلاش نمی کنم که در این سن و سال کارهایی را انجام دهم که در 20 سالگی انجام می دادم. با این حال نیامده ام که دست روی دست بگذارم. من به میلان نیامده ام که مترسک باشم. اگر اینجا هستم برای کمک به تیم، باشگاه و هواداران است. ...
کارگردانی که مارادونا جانش را نجات داد، دست خدا را می سازد
گرمایش خانه ییلاقی مان در کوهستان بود جایی که همیشه عادت داشتم بروم از دست دادم، آن آخر هفته من به آنجا نرفتم چون می خواستم به تماشای مارادونا و ناپولی بنشینم و این بازی زندگی من را نجات داد. سورنتینو در واکنش به ساخت این پروژه گفت: از ایده ساخت فیلم در شهر زادگاهم آن هم بیست سال بعد از ساخت اولین فیلمم هیجان زده هستم. دست خدا اولین فیلم شخصی و خصوصی در حرفه کاری من است. دیوید کاز ...
ناگفته های دستفروش نجات گر کلینیک سینا از شب حادثه
.... در نهایت او توانست 10 نفر را از درون ساختمان در حال آتش سوزی نجات دهد. در مورد شب حادثه با عنایت آزغ صحبت کردیم. چه شد که برای کار، تهران را انتخاب کردید؟ تا سیکل درس خواندم. در روستا کار نبود. از سال 85 به تهران آمدم و کارگری می کردم اما مدتی بیکار بودم و از شش ماه پیش دست فروشی می کنم. شب حادثه کجا بودید و چه شد که تصمیم گرفتید به داخل ساختمان بروید ...
ساز من و ساز فواد
سازها را ببرند، اتومبیلی از کرمان از سازمان میراث فرهنگی آمد و حدود 50 ساز دف و دایره را که از ایران طی سال ها تحقیق گردآوری کرده بودم به مسئولان دادم. تمام اتومبیل شان پر شد از دف و دایره. ساز من و ساز او که برایم شاخص بودند، در میان دایره های گمنام، غریب و ناآشنا شده بودند! سازها همه رفتند کرمان به جایگاه همیشگی شان؛ یعنی زادگاه فواد. ...
چی شد چادری شدم!
قشنگیه این داستان به قول اون بنده خدا این جا بود که وقتی چادرم حاضر شد رفتم که بگیرم خانومه که اتفاقا" سیده هم بودند و مادر شهید بهم گفت که نذر کرده بود که اگه مشکل دخترش حل بشه واسه 10 نفر چادر مجانی بدوزه و یکی ازون 10 نفر، من بودم... من مثل همه چادری نشدم که از چشم نامحرم مصون بمونم، چادر سر کردم چون خدا باهام حرف زده بود، چون عاشق خدا شدم..." قولی که باعث چادری شدنم شد ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، سه شنبه 18 تیر 1268؛ حقیقتا مردکه یک بهشت شدادی ساخته است و روی حضرت موسی ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سه شنبه، امروز که دهم ذی قعهد است باید از این جا یک ساعت بعدازظهر برویم به باغ و پارک و قصر وادستون که مال فردیناند روچیل است، لیکن باید اول برویم به پارک و قصر آلفرد روچیل آن جا ناهار بخوریم، بعد از ناهار برویم به وادستون که شب را در وادستون فردیناند روچیل بخوابیم. خلاصه از خواب برخاسته، رخت پوشیده، هوا اگرچه ابر بود اما نمی بارید. کالسکه حاضر کرده بودند، رفتم. من و لرد و راولینسون نشستیم در کالسکه. عزیزالسلطان [ملیجک دوم]، مجدالدوله، میرزا محمدخان، اکبرخان هم در ...
فوتیِ کرونا دو ماه پس از مرگ به خانه بازگشت
...> نجات مادر و دختر سقوط کرده در آب سرپرست سازمان آتش نشانی قزوین گفت: ساعت 5 و 50 دقیقه صبح دیروز در بلوار معلم شهر قزوین یک دختر 9 ساله به داخل کانال آب افتاد و سپس مادرش در اقدام برای نجات او به داخل آب سقوط کرد. او اضافه کرد: نیروهای آتش نشانی توانستند هر دو نفر را از آب بیرون بکشند و نجات دهند. سقوط مرگبار دختر 19 ساله از بالای ساختمان چهار طبقه ...
جوان فداکار چراغی در شب سیاهکاری مفسدان
پایگاه خبری آوای رودکوف- ولی الله شجاع پوریان: در آموزه های دین مبین اسلام بر اهمیت فداکاری واز خودگذشتگی برای کمک به هم نوعان به ویژه نجات انسان ها تاکید بسیار شده است؛آیه معروف 32 از سوره مائده نجات یک انسان را صرف از نظر عقیده اش برابر نجات همه انسان ها می داند و می فرماید اگر کسی یک نفر را نجات دهد و زنده کند،انگار همه مردم را زنده کرده است. امام صادق علیه السلام مصادیق نجات انسان ها را یاری ...
دست خدا مارادونا فیلم می شود
: " وقتی 16 ساله بودم پدر و مادرم را در یک حادثه بر اثر نقص سیستم گرمایش خانه ییلاقی مان در کوهستان از دست دادم. همیشه با هم می رفتیم اما من چون می خواستم بازی مارادونا در تیم ناپولی را ببینم در خانه ماندم و زندگی ام نجات یافت. " در تنها واکنش سورنتینو ابراز خرسندی کرده که فیلمی در مورد شخصیت فوتبالی مورد علاقه اش در شهر زادگاه خود یعنی ناپل خواهد ساخت. منبع: ورایتی کد خبر 432828 ...