سایر منابع:
سایر خبرها
آیت الله بهجت و ارتباط حضرت امام با ایشان
...، در همه اُمورشان، که آن خودش یک بحث مفصل دارد، و باید من شخصیت امام را از اول تولدش تا آن وقت برای شما بگویم که یک وقتی اگر آمدید اینجا برایتان می گویم. بعد از اینکه با ایشان آشنا شدیم سنه 36 بود که آشنا شدم. بنده سنه 26 که آمدم قم درس آقای بروجردی رفتم و بعد درس امام رفتم و درس آیهالله بهجت و درس علامه. چهار استاد ما داشتیم. یک روز از همین صحن حضرت معصومه با آیت الله مصباح یزدی می ...
گفتگو با شاعر افغانستانی ساکن مشهد: خواندن شاهنامه در افغانستان رواج زیادی دارد
است که مردم آنجا معتقدند اینجا جایی است که رستم در آن استراحت می کرد. معبد نوبهار در بلخ نیز در شاهنامه وجود دارد. از سال آخر دبیرستان شعر می گویم این شاعر جوان مهاجر گفت: مرگ عمویم باعث شد تا اولین شعرم را بسرایم. درونم از کلمات لبریز بود و باید آن ها را بیان می کردم. عمویم کارگر ساختمان بود و برایش حادثه ای پیش آمد که منجر به فوت شد. این حادثه برایم بسیار دردناک بود و باعث شد تا ...
آهو: امام رضا(ع) ضامنم شد/ دختر فراری که از سرنوشت رومینا گریخت
از صحبت های معاون اجتماعی بهزیستی است که روز قبل در پاسخ به سوالاتم درباره روش های کاهش آسیب های فضای مجازی گفته بود. آهو را نگاه می کنم، از چهره ای که به وسیله ماسک پوشیده شده، فقط دو چشم سیاه و درشت سهم نگاه من است، چشمانی که هنوز روایتگر معصومیت کودکانه اوست، معصومیتی که از دست نرفته... آهو اولین شب فرار به حرم پناه برد وقتی از او می خواهم برایم شرح فرارش را ...
مچ اندازی کرونا با نوجوانان و جوانان/ جهادی هایی که کمرنگ شده اند
خبرگزاری مهر گروه سلامت: وضعیت این روزهای بیمارستان بقیه الله با وضعیت حدود دو ماه پیشش خیلی فرق کرده است. آن روزها که برای اولین بار به این مرکز درمانی رفته بودم، پرستاران لبخند به لب داشتند و همه با دستشان علامت پیروزی را نشان می دادند و به غیر از یک الی دو بیمار باقی بیمارها وضعیت جسمانی بدی نداشتند و در یک کلام همه در تکاپوی شکست کرونا و بازگشت به روزهای قبل از کرونا بودند. اما این ...
نویسنده مُردن
، خسته و بی حوصله روی کاناپه وسط هال خوابیدم که باز فردا شود و یک روز تکراری دیگر را شروع کنم؛ اما هیچ وقت فکر نمی کردم که فردایم این قدر عجیب وغریب شود. اصلا هم به خاطر نمی آورم که چطور این اتفاق برایم افتاد. این ها کی بودند؟ حتما وقتی خوابم برده بود، آمدند توی خانه و دست و پایم را بستند و مرا به این ناکجاآبادی آوردند که نمی شناسمش. ول کُن هم نیستند. هی خاک می ریزند. اگر قصد اخاذی دارند، چرا مثل آدم ...
رهبر انقلاب به کدام سفرنامه های حج تقریظ نوشتند
در دوم خرداد 1377 فرمودند: انصافاً شما سفرنامه های حج خیلی خوبی را منتشر کرده اید. شما هرچه سفرنامه حج منتشر کرده اید، من خوانده ام. یعنی یکی از دلخوشی های من در فصل حج، خواندن سفرنامه حج است. نوشته ایشان (رحیم مخدومی) را هم خواندم. بسیار خوب نوشته است. من تقریظ قشنگی هم در پشت آن، برای ایشان نوشتم. اتفاقاً همین چند روز قبل از این، تصادفاً چشمم به آن افتاد ... انسان لذت می برد وقتی می بیند که چنین ...
ناگفته های علوی تبار از دوران جنگ و قتل های زنجیره ای [+فیلم]
فهمیدم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. یک کتابی پیدا کرده بودم در روابط عمومی سپاه اهواز که مال محمد شیخو، فرمانده ارتش آزادی بخش آلبانی، بود. حرف اصلی آن کتاب این بود. به یاد دارم با ولع می خواندم که این همان چیزی بود که من می خواهم... *این کتاب را در کجا می خواندید؟ جبهه. از سوله سپاه اهواز هر کتابی را که می خواستم می گرفتم و می خواندم *کجای جبهه؟ ...
روایت یکی از داوطلبان تزریق واکسن کرونا از روند آزمایشات در آکسفورد
. بعد از برگشتن به خانه کمی نگران شده بودم. به هر حال اثرات جانبی واکسن از سردرد تا سندرم گیلن-باره را شامل می شود که می توانست به تضعیف بدن و حتی مرگ منتهی شود. در جلسه غربالگری حتی توضیحاتی هم در این باره داده شد که واکسن می تواند به تشدید اثرات کووید منجر شود. تنها دلگرمی من این بود که این واکسن قبلا روی هزاران نفر دیگر آزمایش شده و خبری از اثرات جانبی شدید نبوده است. روز ...
و رجایی عفوک...
روز پیش خبر از ابتلای شدیدش به کرونا دادند و امروز صبح از رحلت غم انگیزش! امید که در سایه رحمت خدا، آرام بیاساید. این بلیه به رغم تلخی هایش، چه آشکار به ما نمایاند که در هر آن، چه مراوده تنگاتنگی با مرگ داریم و در عین حال، آن را از خویش دور می بینیم! پناه بر خدا! چشم هایش.... کامران نجف زاده ، خبرنگار: روح ا...! کجا رفتی یکهو؟ نگفتی چین می افتد زیر چشمان بچه ها؟ نگفتی حالا ما ...
لطفا ماسک روی ماسک نزنید
سعیده میرزایی امروز بعد از چیزی قریب به پنج ماه که از روزهای کرونایی میگذرد ناگهان به این فکر کردم که کدام یک از ما در خوشبینانه ترین حالت فکر می کردیم این ویروس ناشناخته و مرموز تا الاندر زندگی ما جا خوش کرده و حتی پا را فراتر بگذارد و روز به روز منحوس تر و پلیدتر از قبل جسم و روح و روان ما را درگیر بد قلقی خود کند؟ به یاد جمله گزارشگر کشتی افتادم که در مسابقات کشتی برای حریف مقابل ...
شرایط لازم برای ازدواج را باید خود افراد ایجاد کنند/ خانواده ها به بهانه دلسوزی، برای ازدواج معلولان ...
طرحهای نوین یکی از شرکتهای بیمه ای. گفت و گوی ما را با این زوج موفق به مناسبت روز ازدواج بخوانید: * واقعیت زندگی متاهلی چقدر با برداشت شما از ازدواج در دوران مجردی فرق داشت؟ پرستو: برای من تفاوت محسوسی نداشت جز اینکه نقش عوامل بیرونی مثل خانواده ها را در کیفیت زندگی متأهلی دست کم گرفته بودم. فکر می کردم می شود مانند یک متغیر، کنترلش کرد یا حتی تأثیرش را به صفر رساند ...
تروریست ها جگر پسرم را از پیکرش بیرون کشیدند
الیه راجعون را خواندم. سخن پایانی؟ حمید بیشتر از فرزندان دیگرم در زندگی ام حضور دارد. خداوند می فرماید کسی که شهید می شود من خونبهایش می شوم. بعد از شهادتش، به عینه حضورش را دیدیم. من سه فرزند دیگر دارم، اما حمید را زنده تر می دانم. اصلاً فکر نمی کنیم حمید در جمع ما نیست. حمید آن قدر زنده است که به واسطه او زنده شدیم و باب دیگری به روی ما باز شد. نه ما که هر کس با او ارتباط ...
از عدم توجه مسئولان به هنرمندان سپاسگزارم
دو روز قبل یکی از روزنامه نگاران جوان کشورمان که مدتی هم سردبیر جام جم بود، بعد از دست و پنجه نرم کردن با بیماری کرونا، جان خودش را از دست داد؛ روح الله رجایی. جالب اینجاست که همین دیروز متنی به نقل از اسماعیل رمضانی مدیرکل روابط عمومی هلال احمر منتشر شد که در آن توضیح داده شده بود، زنده یاد رجایی پیش از آنکه ناچار به تحویل تلفن همراهش در بیمارستان بشود، به رمضانی پیامی داده بود با این محتوا ...
درفراق روح الله رجایی
سبک بال رفتی و این چه حسادتی ست که تمام وجود مارا آکنده که چرا فقط روح الله؟ دیشب یکی از دوستان می گفت: تحریره ها ماتم زده، هیچ تولید نمی کنند که مهمترین خبر این روز پرواز برادر بود برای همیشه؛ یقین دارم که احسن الحال را تجربه می کند ولی جای خالی روح الله تا همیشه ی زندکی باقی خواهد ماند. حالا روح الله در خاک آرام گرفته است و هزاران دل بی قرار نبودن او، برسر می زنند. نام او تا ابد باقی ...
چند خبر کوتاه از بازار نشر
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا ، چاپ دوم کتاب به اضافه مردم ، انتشار کتاب های دوران کوران و ناگفته هایی از جنگ 33 روزه از مهم ترین اخبار بازار نشر هستند. در کمتر از یک ماه؛ به اضافه مردم به چاپ دوم رسید کتاب به اضافه مردم ؛ ده اصل اساسی در کار فرهنگی که حدود یک ماه پیش به همت انتشارات راه یار منتشر شده بود. در بخشی از مقدمه این کتاب که به قلم روح الله ...
هر طور صلاح است آقای سردبیر!
زنگ بزند و نمی زند، چند روز است که دیگر پیام نمی دهد. آه از پیام هایی که هیچ وقت پاک نمی شوند، پیام هایی که یک عمر می مانند و می شوند آیینه عذاب. پیام هایی که بابت کار، روزی صدها بار رد و بدل می شدند. بارها در کشاکش کار اختلاف نظر پیش می آمد و هر بار نهایتا بحثمان با این پیام من ختم میشد: "باشه داداش جان! هر طور صلاحه..." امروز آخرین پیام من به روح الله همین است؛ باشه داداش ...
در سوگ معلم
...، خبری است که چند روز پیش در صفحه روح الله رجایی خواندم: آسیاب به نوبت است و شتر کرونا... بغض می کنم این بار و توی دلم می گویم: کور شوی کرونا... یک بار دیگر، صفحه اش را باز می کنم. زیر آخرین پست روح الله رجایی، نوشته 6 روز قبل خودنمایی می کند... حالا بهانه ای دارم که گذشته یادم بیایید.. 10 سال پیش بود انگار، سال 98. خبری از این تلخی ها نبود. ترم اول ...
جریان سازی به سبک روح الله
رسانه ها باشند چندان اهمیت ندارد؛ اصلاً از آن فراری ست؛ همان قدر که نامش با فونت کوچک جایی از گزارشش نوشته شود کافی است. می خواهم بگویم بدون اغراق خبرنگاران و روزنامه نگاران معصوم هستند. تکلیف این موضوع را باید همین جا مشخص می کردم که چندان بی ربط با ادامه این دستنویس نیست. اما روح الله یک روزنامه نگار بود؛ یک حرفه ای. یک حرفه ای تمام عیار که در مواجهه با دوستان روزنامه نگارش سوژه وار ...
روایت عاشقانه از دوران کرونا در دوران کوران منتشر شد
ایهام را به نگارش درآورده است، این بار با حضور در بیمارستان های مسیح دانشوری، بعثت و بقیه الله، و با گفتگو با کادر درمانی اعم از پزشکان و پرستاران، سعی بر خلق داستانی تلفیقی داشته که بر مبنای مسائل روز، مخصوصا بیماری کرونا باشد. کتاب در بستر دو ماه ابتدایی شیوع ویروس کرونا به نگارش درآمده است. در بخشی از این رمان می خوانیم: از مرور خاطرات، لبخندِ سردی روی صورتم می نشیند و سریع محو می شود ...
روایت غم انگیز همسر شهید رضایی نژاد از لحظه ترور این دانشمند هسته ای
شب آورده بودنش بیمارستان با آن سر و شکل ژولیده روی تخت روبروی من نشست لبخند زد و پرسید: مامان خوبی؟ گفتم خوبم زندگی مامان. خیالش از من که راحت شد پرسید بابا کجاست؟ آتش گرفتم باورم نمی شد نمی داند چه اتفاقی افتاده. می گفتم آرمیتا که دید... طول کشید که این اتفاق را درک کند و با آن کنار بیاید. هنوز هم گاهی در مورد آن روز با هم حرف می زنیم. هیچ وقت، اما به آرمیتا نگفته ...
و رجایی عفوک.../ دلنوشته های اهالی رسانه در سوگ روح الله رجایی
.... روز اولی که رجایی به جام جم آمد با من تماس گرفت که علی جان هر کاری داری به من بگو، اما فرصت نشد در این چند ماه همدیگر را ببینیم. البته رفاقت من و روح ا... از همشهری جوان شروع شد که جزو مخاطبان این مجله بودم و روح ا... آنجا بود. خیلی باحال و باصفا بود. از مرگش خیلی ناراحتم و احساس می کنم مرگ به اندازه یک بغل یا یک بوسه به من نزدیک تر است. روحش شاد و جایش در مطبوعات سبز. آقای خوش ...
خداحافظ رفیق
پیدا و مشکل مرا حل کرد. چند روز پیش که خبر ابتلای او به کرونا منتشر شد، همکارانش ویدئویی از او در شبکه های اجتماعی منتشر کردند که در آن از امید می گفت، همان موقع پیامکی برایش فرستادم و جویای احوالش شدم و گفتم با شجاعتی که از تو سراغ دارم، حتما بر بیماری پیروز می شوی. تمام این چند روز منتظر پاسخش بودم تا اینکه متأسفانه خبر درگذشتش را خواندم و عمیقا متاثر شدم. ای دریغ و دریغ و دریغ که او هنوز به ...
حاج کمال آچار فرانسه خیابان شهدا/ پیری که شیدای سیدالشهداست
...؛ شاید مردم محله مثل سال های قبل نتوانند دور هم جمع شوند اما همین که جوان ها بیایند و به عشق سیدالشهدا با کارهای هنری عکس یادگاری بگیرند کافی است، کرونا ، داغ پذیرایی را به دلمان گذاشت اما برای آقایمان سینه که میتوانیم بزنیم. چشم هایم را بستم و سوالی را که در ذهنم جاری شده بود با خودم مرور کردم، وقت رفتن و دو دل بودم برای پرسیدن سوال عشق از عاشقی که در تب معشوقش میسوخت، اما بالاخره ...
سیرتا پیاز زندگینامه مارال فرجاد + تصاویر
کودکی طعم خاص و عجیب آن را خیلی دوست داشتم و همیشه در حال ناخنک زدن بودم! البته خودم تابه حال هیچ وقت سمنو درست نکرده بودم. اینستاگرام مارال فرجاد بیش از نیم میلیون دنبال کننده دراین شبکه اجتماعی دارد و تا کنون بیش از هزار پست به اشتراک گزاشته است.. آدرس صفحه اینستاگرام: maralfarjad@ شروع فعالیت ورود به دنیای بازیگری مارال فرجاد به ...
خاطرات احمدپورمخبر از زبان خودش؛ از رفاقت با تختی تا درگیری با فرمانده ارتش شاهنشاهی!
اذیتتان نکرد؟ هیچ! خیلی هم خوش گذشت. همه آن ها حمید لولایی، مریم امیرجلالی، همگی با عشق کار می کردند و هوای ما را هم داشتند و احترام می گذاشتند. اما کار خستگی دارد! نه، اصلاً. کار که تمام شد من شاکی شده بودم کاشکی بیشتر بود. به خدا والا! آقاجون مثل واقعیت خود شماست نه؟ خودتان را بازی می کنید. احسنت! بارک الله! من خودساخته ام. حرکت طبیعیم هم همین ...
دیدار عجیب امام خمینی و شیخ احمد کافی در نجف
.... مرحوم کافی گمان کرده بود که من می خواهم سخنرانی کنم یا اینکه دکلمه بخوانم، آن زمان مرسوم بود بچه های هم سن ما در مراسم ها دکلمه اجرا می کردند. من بلند شدم و شروع به خواندن کردم و چون روز جمعه بودم شعری برای امام زمان خواندم که مرحوم کافی همیشه می خواند. بیت اول این شعر این بود: خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد/غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد . روز آخر مراسم بود و چون روضه حضرت زهرا خوانده ...
تا چند دقیقه دیگر سقوط می کنیم!
از هارلن کوبن، کارن اسلوتر یا لیزا اونگر که به دستم برسد، می خوانم اما دوست دارم نویسندگان جدید را هم کشف کنم؛ به خصوص افرادی که کار اول خود را منتشر کرده اند. نویسندگان فوق العاده ای وجود دارند که آثار بی نظیری نوشته اند. دوست دارم هر کتابی از هر نویسنده ای را بخوانم. کتاب یا ژانر مورد علاقه شما چیست؟ کتاب مورد علاقه من بسته به روز، دقیقه و روحیه ام تغییر می کند، اما بسیاری از کتاب ...
2200 اخطار به اصناف دشتستان داده شد/ توسعه بیمارستان مهر
اتحاد خبر - مهشید شهنه مطلق: فرماندار دشتستان گفت: به دلیل عدم رعایت پروتکل های بهداشتی اصناف، دو هزار و 243 اخطار به اصناف دشتستان داده شد. به گزارش اتحاد خبر، فتح الله نوروزی روز سه شنبه در نشست شورای اداری شهرستان دشتستان با اشاره به اینکه راه اندازی گشت های نظارت و بازرسی بر صنوف در سطح دشتستان انجام شده، اظهار کرد: از میان 29 هزار و 113 بازدید، دو هزار و 243 اخطار در خصوص عدم ...
گفت وگو با مادلین آلبرایت: در موقعیت فاجعه باری قرار داریم/ کرونا بر جامعه آمریکایی های سیاهپوست بیشتر ...
بودند که یکی از زنان همسایه بهم گفت که چرا بیشتر در خانه نمی مانم و وقت بیشتری بهشان اختصاص نمی دهم. بعدها بسته به شرایط این جملات و انتقادات تغییر کردند. وقتی بچه ها بزرگ تر شدند، یک زن دیگر گفت که چرا در ایستگاه اتوبوس مدرسه منتظر آن ها نمی مانم و ازشان استقبال نمی کنم. و در موقعیت های دیگر هم ایراداتی از این دست. تمام این مسایل مرا به این نتیجه رساندند که زنان چرا این قدر همدیگر را قضاوت می کنند و ...
ازخدا جوییم توفیق خدمت خالصانه
عناوین قهرمانی دررشته ورزشی جودو هستم وهمچنین در این رشته رزمی دارای گواهینامه کمربند سیاه دان( 1) می باشم و در حال حاضر در سایررشته های ورزشی ازجمله شنا و بدنسازی نیز مشغول هستم. -اما از سوابق خدمتی خودم در آموزش و پرورش که در کسوت دبیرمعارف اسلامی و مربی امور تربیتی و پرورشی از سال 1370 تا 1382 در مناطق 3و 6 و 11 مشغول به تدریس بودم که برایم تداعی ومرور خاطرات آن زمان همواره خاطره انگیز و ...