سایر منابع:
سایر خبرها
روایت تسنیم از شیرزنی که برای دفاع از مرز و بوم کشور از تمام زندگی اش گذشت / ام الشهدای هرمزگان را بیشتر ...
همواره آماده شهادت فرزندانش در جبهه حق بود. ناگفته های ماجرای شهادت فاطمه نیک پدر و مادرم به همراه حاج سلیمان مدنی، یکی از برادرزاده های مادرم که خود جانباز 70 درصد بود، سال 66 با کاروانی متشکل از خانواده ایثارگران و شهدا، به مکه مکرمه اعزام شدند قبل از راهپیمایی در کاروان اعلام کردند که امام دستور داده اند تا افراد مسن بدلیل گرمای شدید هوا در مرداد ماه و کهولت سن، در این ...
ناگفته هایی از زندگی شهیدی که پس از 28 سال به آغوش خانواده بازگشت
بسیار فعال بود، در مناسبت های مختلف مسجد محل مشارکت جدی داشت، حتی تا پاسی از شب بدون آنکه ترسی به دل راه بدهد، به عنوان بسیجی در گشت محله حضور داشت تا مبادا همسایگان با خطری روبرو شوند. برادر شهید محمد منتظری با تاکید بر اینکه برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کرد، از مخالفت های پدر برای جبهه رفتن این شهید بازگو کرد و گفت: پدرم به محمدآقا می گفت برای سن شما بهتراست الان درس بخوانید تا اینکه ...
شهیدی که با شناسنامه دوستش شهید شد/ ثبت رسمی شهادت رضا بعد از 36 سال
در راه میهن جان داده اند، هیچ کس تاکنون از من نپرسیده شما که برادر شهیدی چه خاطره ای از برادرت داری و خودت که در جبهه بوده ای چه خاطره ای داری. آیا با فوت پدر و مادر شهدا باید آن ها را فراموش کنیم؟ ما هر چه داریم از جانفشانی این عزیزان است وباید در همه حال به یادشان باشیم. و اما این روزها در ایام وزیدن پیغام فتح ، فصل کوچ عشایر هم هست کوچ مادری که فرزند شهیدش در کنار سیاه چادرش در دل ...
شهید رجبی: رمز پیروزی ملت وحدت است/نفس هایتان را مطیع عقلتان کنید
به گزارش خبرگزاری مهر ، شهید خدمتعلی رجبی یکم فروردین ماه سال 1341 در روستای هشتجین از توابع خلخال به دنیا آمد و هفتم اسفند ماه سال 1362 در حالی که معاونت گردان تخریب لشکر 31 عاشورا را برعهده داشت در عملیات خیبر به مقام عالی شهادت رسید در گرامی داشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس خبرگزاری مهر اردبیل بخشی از وصیت نامه ناب این شهید را منتشر می کند که چنین نوشته است: نجات همه پیروی از امام و ...
به حکم ولایت فقیه ملبس به لباس مقدس و پرمعنویت سپاه شدم
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاعغ مقدس زندگی نامه و وصیت نامه سردار شهید حجت الله مستشرق را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید: حجت الله در سال 1342 از خانواده مذهبی و سنتی در شهر ساری دیده به جهان گشود. ایشان در سن 8 الی 9 سالگی به همراه والدین و یکی از برادران خود به نام حسن (که در عملیات فتح المبین به مدت 10 سال اسیردست دژخیمان ب ...
بسترهای بیشتری برای معرفی شهدا و جانبازان فراهم شود
شعرسُرایی در حوزه فرهنگ پایداری و تجلیل از مقام شامخ شهدا و جانبازان قدم بردارم و فعالیت هایی را انجام بدهم تا سهم کوچکی در معرفی مقام آن ها به جامعه امروز داشته باشم. وی با اشاره به این که براساس انگیزه ای که خانواده در این مسیر به من دادند خاطراتی که مادرم و افراد خانواده از برادر شهیدم و ویژگی های مثبت شخصیتش تعریف می کردند و همچنین خاطرات پدرم از شهدا باعث ایجاد انگیزه و علاقه مندی من ...
حرف امام برای ما حجت بود
این عزم بی تأثیر نبود. در مجموع می توان شرایط حضور در جبهه را چندوجهی دانست که دفاع از خاک، دفاع از ملت و ناموس و دفاع از انقلاب اسلامی و ارزش های انقلاب و وطن پرستی می تواند اضلاع آن را تشکیل دهد. نگاه پدر و مادرتان به تمایل و حضور شما در جبهه چه بود؟ چون سن کمی داشتم، پدرم ابتدا مخالف حضور من در جبهه بود، اما مادرم از همان اول که از علاقه ام برای حضور در جبهه با او صحبت کردم، نسبت ...
راه شهدا را ادامه دهید تا راه کربلا و قدس آزاد شود
سالگرد دفاع مقدس و در زادروز ولادت شهید هاشم آقاجانی زندگی نامه و وصیت نامه این شهید بزرگوار را از نظر می گذرانیم. زندگی نامه شهید : در آغازین روز پاییز سال 1348، در خانواده ای متدیّن در بابل دیده به جهان گشود و کاشانه قربان و جهان را شادی بخشید. هاشم به دلیل مهاجرت خانواده، دوره ابتدائی اش را در دبستان بهشت آیین روستای بیشه سر بابل گذراند. سپس جهت تحصیل در مدرسه ...
برای شهید شدن دعا می کردم
شهادت که در شرح آن می گوید: ما با مواهب و جذابیت های عالم خیلی آشنا نبودیم و ریشه چندانی در خاک نداشتیم، ولی از طرف دیگر متاثر از آموزش ها و فضای مذهبی و معنوی جامعه و خانواده این نگاه ریشه دوانده و عمیق شده بود. ما به معنای مثبت کلمه، فرزندان زمان خودمان بودیم. مشروح گفت وگوی همشهری با نجفی در پی می آید: چند ساله بودید که به جبهه رفتید؟ از 14سالگی شروع کردم، ولی تلاش های زیادی را ...
پسر تهرانی پدرش را در آتش سوزی کشت +عکس
بنزین خریدم، خمار بودم و از پدرم کینه به دل داشتم، به خانه بازگشتم و بنزین را داخل اتاق و انباری ریختم و پس از آن فندک زدم که مادرم و برادر کوچکترم از ناحیه دست دچار سوختگی شدند و پای خودم نیز در زمان فرار سوخت اما پدرم به خاطر دودگرفتگی شد و داخل خانه بیهوش روی زمین افتاده بود. چطور دستگیر شدی؟ همسایه ها متوجه شده بودند که من خانه را به آتش کشیدم و به پلیس خبر دادند و قبل ...
از امت حزب اللهی می خواهم که حضورشان را در صحنه حفظ کنند
در خصوص دیدگاه حجت الله به شهادت می گوید: من چون پدرم به مدت دو سال مفقودالاثر شده بود، یک بار به او گفتم: تو چقدر به جبهه می روی؟ لااقل تو بمان! ایشان در جوابم گفت: پدر تو شهید شد؛ ما راه شان را ادامه می دهیم. جبهه ما وجب به وجبش شهدا خون ریختند. این سردار رشید اسلام، سرانجام در تک دشمن در منطقه جنوب در جزیره مجنون، هنگامی که مسئول محور یک اطلاعات و عملیات بود، در تاریخ 4/4/67، پس از ...
مادر سه شهید دفاع مقدس: اجرای عدالت و احقاق حق خواسته امروز ماست
در شأن خانواده سه شهید نبوده است، این اعتبار زیر سؤال رفته است. پای درددل خانواده میرعلی اکبری نشسته و از جزئیات نگرانی امروزشان پرسیده ایم. گفتگوی تسنیم با این مادر و فرزند در ادامه می آید: * خانم میرعلی اکبری! از فرزندانتان بگویید و شهدایتان. شش پسر داشتم که سه تایشان در جبهه شهید شدند، دوتایشان فوت شدند و فقط یکی از پسرانم برایم مانده است. یک دختر دارم. دامادم فوت ...
روایتی از دختران بوشهری که در دفاع مقدس قد کشیدند
.... ظهر که بیدار شدیم دیدیم روی پشت بام خانه های محل، پتوها آویز شده بود. کاش تصویری از آن داشتم. چون پتوهای یک شکل، صحنه جالبی ساخته بود. مادرم، خانه را مدیریت می کرد پدرم از طرف نیروگاه مأمور شده بود تا در جبهه راننده آمبولانس باشد. همه نگران حال او بودن ولی من بیشتر از همه نگران بودم. چون به انصار المجاهدین، آمار شهدای بوشهر در هر عملیات اعلام می شد، اما یاد گرفته ...
اسبقیان: تلاش های حاج مهرآئین فراموش شدنی نیست/ خانواده او در مکتب اسلام پرورش یافت
ولایت بود. وی ادامه داد: امروز در منزل شما حاضر شدیم تا ثابت کنیم مرحوم مهرآئین و تلاش های او هرگز فراموش شدنی نیست. وظیفه ما است که به عنوان خدمتگزاران عرصه ورزش، به خصوص ورزش جانبازان و معلولین، دین مان را به امام خمینی (ره)، شهدا، جانبازان، ایثارگران و خانواده های محترم آنها ادا کنیم. رئیس فدراسیون در پایان گفت: این خانواده با وجود پدر سرافراز جانباز و دو فرزند شهید، نشان داد ...
پلیس با الگوبرداری از مکتب "حاج قاسم"، شهید تقدیم امنیت می کند
بود و یکی از این سرمایه ها شهدا هستند و این سرمایه گذاری باعث شده شیطنت های دشمنان ما از زمان انقلاب و جنگ و در طول این چهل سال ناکام بماند. وی ادامه داد: شهید "رئیسی" عزیز فردی صادق، با اخلاص، ساده زیست، پاک و شجاع بود که در مقابل کسانی که قصد اخلال در نظم و امنیت استان را داشتند با آغوش باز و با روحیه شهادت طلبی ایستاد و یک بار دیگر نشان داد درب شهادت باز و آرزوی همه ما شهادت در راه ...
آنها که هم قد تفنگشان بودند
خودمان مشتاق بازخوانی اش شدیم. جنگ ، کاروان شهدا و بزرگداشت دفاع مقدس مرزی داشت بین آنها که برایش شیون می کردند و جماعتی مثل من که هاج و واج از کنار شیون ها و بزرگداشت آن ور خطی ها می گذشتیم. جنگ و دفاع مقدس مال خودی هایش شد و ما نه سهمی از آن داشتیم و نه شوقی برای ورود به آن... تا 3سال پیش که خبر بازگرداندن پیکر حسن جنگجو همان نوجوانی که عکس تفنگ به دستش روی یک زمین گلی را همه ما دیده ...
راه و رسالت شهدا را ادامه دهید/شهدا از خط اصیل ولایت فقیه پیروی کرده اند
حلال نمایید. راه و رسالت شهدا را ادامه دهید ای برادر و ای خواهرم امیدوارم که مرا ببخشید از اینکه برای شما برادر شایسته ای نبودم از شما تقاضا دارم که راه رسالت شهیدان را در پناه ایزد منان ادامه دهید. ان شاء الله بتوانید ادامه داده . این بنده بنده ای شایسته ای برای او نبودم و در دنیا جز گناه و معصیت کاری دیگر نکرده ام. ای برادر و ای خواهر حزب الله همیشه در ...
بی ادعا شهادت را برگزید
در آذرماه 1382 مصوبه ای در بنیاد شهید تصویب شد که بر اساس آن باقیمانده مفقودان دفاع مقدس، شهید اعلام شدند و نام آن ها با عنوان شهدای جاویدالاثر ثبت شد و از آن زمان در منزل عمه ام سنگ مزاری برای عبد درست کردیم و هر سال برایش همان جا یادمانی می گیریم زیرا او مزاری ندارد. او در ادامه بیان می کند: پس از 15 سال چشم انتظاری با برادر کوچک عبد، علی ازدواج کردم. محمدرضا، حسین و فاطمه حاصل این ...
مداحی که در جبهه کودکستان راه انداخت/ آخرین حرف ها با حاج محمدرضا طاهری
خواهرش می گوید: محسن از 12 سالگی برای کمک به درآمد خانواده کار می کرد. در انبار یک کارخانه مشغول به کار بود؛ اما هر کمکی که می توانست، انجام می داد. برادرم با درآمد خود یک ماشین خرید و زمانی که به جبهه رفت، در اولین نامه خود نوشت: لطفاً خودرو من را فروخته و بخشی از پول آن را به نیازمندان و مابقی را برای کمک به جبهه بفرستید . پس از شهادت محسن همکارانش می گفتند، محسن به جای ما اضافه کار می ماند، اما به ...
اسلام و نظام جمهوری اسلامی هدیه الهی است/ باید پاسدار ارزش های شهدا باشیم
...، مسجد برویم و پیشرفت کنیم. وی ادامه داد: راه تکامل و پیشرفت باز است و کسی جرات ندارد به کشور و مردم ما با ظلم و تجاوز نگاه کند. امام جمعه کردکوی گفت: امروز کشور ما در دنیا عزیز است و این عزت را مدیون ایثارگران، جانبازان و خانواده شهدا هستیم. وی تاکید کرد: وظیفه ماست که فرهنگ ایثار و شهادت را حفظ کنیم و به نسل جدید و آنهایی که از جبهه و جنگ نمی دانند انتقال ...
روایت رزمنده ای که 9 بار مجروح شد
تاکید ویژه ای داشت، هفت بردار و دو خواهر دارم، تحصیلات خود را تا قبل از آغاز جنگ تحمیلی تا پایه هفتم ادامه دادم، هم اکنون 57 سال سن دارم و بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستم. ورود به جبهه در سن 19 سالگی بنا بر اطاعت از فرمان امام خمینی(ره) از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی وارد جبهه شدم، خانواده ام هیچ گونه مخالفتی برای حضور من و سه برادر دیگرم در جبهه نداشتند، هشت سال در جبهه ...
پایی که بعد از 14 سال تنها بازگشت/ شهیدصوفی مغز متفکر جنگ
پدر و مادر بساز بود. به سرکشی خانواده شهدا اهمیت می داد. شب عیدی بود که آمد خانه. دید برای میهمانان آجیل گذاشته ایم. گفت جمع کنید این ها را. رفت به اتاقی دیگر. رفتیم سراغش و گفت ما فردا 12 شهید داریم و شما آجیل گذاشته اید وسط؟ روز بعد همراهش رفتیم به تشییع شهدا.شهدا را که به محل کمیته می آوردند بچه های کوچک را می برد کنار شهدا و به آنها می گفت شما هم بزرگ شوید تا شهید شوید. می گفت بروید ...
شهادت درسی است گران بها که پیامبران وارث آن هستند
چون می دانم که سپاه مدرسه عشق است عشق به لقاءالله و می توان در آنجا خودسازی کرد و پا به جبهه های نبرد گذاشت و می دانم که میدان جنگ لحظات مرگ و زندگیست و شهادت را آرزو کردم که بار الهی من نمی خواهم که در بستر بمیرم می روم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و می دانم که به شهادت می رسم و از خداوند متعال می خواهم اگر لیاقتی را داشتم بدنم مانند بدن فاطمه زهرا مفقودالجسد بشود. شهادت درسی ...
مادر یکی از شهدای فاطمیون: پیکر پسرم سر نداشت
) تبرک آورده است، الان هم به مرخصی آمده است و به ما گفته پارچه را بین خواهر و برادر ها به نیت تبرک تقسیم کنیم. از مادرم پرسیدم: محمدرضا برای زیارت به سوریه رفته است؟ مادر گفت: نه، سوریه جنگ است و محمدرضا هم برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) آنجاست. به مادر گفتم: خطرناک است و اگر محمدرضا به شهادت برسد، کسی نیست که پیکرش را برایمان بیاورد. وی ادامه داد: محمدرضا برای ...
این دوشنبه شهدایی مصادف شد با اولین رو هفته دفاع مقدس
. زخم های تن داداش روح الله، دیدنی تر ش کرده بود. پیکر روح الله در سالروز وفات حضرت زینب(س) با حضور مسئولان لشکری و استانی، خانواده های شهدا و ایثارگران و خیل عظیم مردم شهرستان کرج تشییع و در آستان مقدس امامزاده عبدالله در جوار برادر شهیدش نور الله امیری در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. خواهر دو شهید مدافع حرم شدن چه حال و هوایی دارد؟ به نظرتان چه وظیفه ای بر دوش دارید؟ ...
چله عزت|جهاد با پای مصنوعی؛ از تخریب تا اطلاعات عملیات
موضوع شهادت علیرضا چنین می گوید: دکتر زاکانی که الآن رئیس پژوهشگاه مجلس است از دوستان صمیمی او بود و در جبهه هم همرزم برادرم بود. 13 فروردین آقای زاکانی متوجه ماجرا می شود و پیگیری می کند تا پیکر برادرم به معراج تهران منتقل شود. بعد هم از طریق هیأت امنای مسجد لرزاده و بچه های پایگاه بسیج خبر شهادت را به خانواده و پدرم دادند. بیش از 10 روز بین شهادت و تشییع و تدفین پیکرش فاصله بود. انتهای پیام/ ...
خوزستان کوچک در قلب تبریز/ مهاجرین، از آبادان تا کوی لاله
زیادی در بدنش داشت. من در جبهه مجروح شده بودم و پدرم هم اینجا مجروح شد." خانواده خفایی، پدر خانواده امام جماعت حسینیه است حاجت های برآورده شده در حسینیه مهاجرین او با اشاره به ساخت حسینیه مهاجرین می گوید:" سال 62 این حسینیه کلنگ زنی شد و سال 64 هم کار ساخت آن تمام شد اما جالب است که بدانید بیشتر کارهایش را همین مهاجرین انجام دادند و حالا هم که مرمت و بازسازی و رنگ ...
خدایا تو می دانی که هر لحظه آماده ام تا در راه تو این جان ناقابل را فدا کنم
محمدرضا تا سطح معاون اول گروهان هم پیش رفته بود ولی در عملیات والفجر 4، حاضر نشد این سمت را قبول کند و مسئول گروه شد؛ به هر حال این دو شهید ضمن این که در جبهه مورد اعتماد بودند، مشوق بچه های نعیم آباد برای آمدن به جبهه بودند و معمولاً مسئول بچه های نعیم آباد محسوب می شدند. در آنجا یعنی در مراسم شهید عاصی زاده در مقر خاکی، بچه های نعیم آباد دور این دو برادر حلقه زده بودند؛ یکی دیگر از ...
بغضی که پس از 32 سال ترکید
خانواده 2 ماه قبل از شهادتش بود که قبل از رفتن به جبهه ساعت چهار صبح به سمت زمین کشاورزی پدر رفت و به تنهایی بذر در زمین کاشت و پس از آن بی خبر، راهی جبهه های نبرد شد. از آن روز دیگر خبری از او به گوش خانواده نرسید و پدر و مادر 32 سال چشم انتظار خبری از سعیدشان بودند. حتی زمانی که شامگاه 27 شهریورماه 99 خبر بازگشت پیکر پاک شهید سعید رحیمی پس از 32 سال در رسانه ها منتشر شد پدر و مادر از ...
کوچه ای با 33 دلیر مرد
از ایران اسلامی داشته باشیم. برادر شهید جواد ایام می گفت : سال 59 در همان روز های ابتدایی شروع جنگ تحمیلی یکی از جوانان محل در جبهه های جنوب به شهادت رسید و خبر شهادتش برای برادرم و خیلی از ما انگیزه ای شد تا مسیر رفتن به جبهه را انتخاب کنیم. راه شهدا ادامه دارد سید محمد مرتضوی نسل جدید مقاومت این کوچه است، شش سال پیش در قامت یک مدافع به سوریه رفت و بعد از چند ماه ...