سایر منابع:
سایر خبرها
این شهید، یخچال مورد نیازش را هم بخشید
محمدحسن می خواست اعزام شود، پدر شهید رو به مادرش کرد و گفت: بلند شو ببین این بچه دارد چه کار می کند؟ نمی خواهد برود؟ جا می ماند. مادرش بلند شد و در اتاق را باز کرد. با تعجب گفت: داری قرآن می خوانی؟ از داخل اتاق شنیدم که گفت: صبر کن! الان می آیم. موقع خداحافظی ساکش را که برداشت، مادرش او را بوسید و گفت: برو پسرم! شیرم را حلالت کردم! به دست های مادرش بوسه زد. بعد به مادرش گفت: صدای خودم را وقتی قرآن می ...
کدام صفت حضرت موسی(ع) او را هم سخن خداوند کرد؟
وحی کرد که: آیا می دانی به چه علتی تو را برای تکلم و سخن گفتن برگزیدم، نه مخلوقات دیگر را؟ آن حضرت گفت: نه ای پروردگارم. خداوند فرمود: به این دلیل که بندگانم را آزمودم. در بین ایشان احدی را از تو در مقابل خود خاضع تر نیافتم، چراکه هرگاه نماز می خوانی گونه های خود را بر خاک می نهی و اظهار خضوع و خضوع می نمایی. در روایت دیگری نیز از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: مدت سی یا چهل ...
معمای پیاده روی در عمق 4متری آب!
.... من تا به حال به کربلا و مکه مشرف شدم اما سعادت نداشتم به پابوس امام رضا(ع) بیایم که امیدوارم به این آرزویم برسم. نفسم را 5 دقیقه زیر آبحبس می کنم از او درباره حداکثر زمانی که قادر است نفسش را در زیر آب حبس کند، می پرسم که می گوید: با تلاش و پشتکار تاکنون توانسته ام 5 دقیقه بدون این که نفس بکشم در زیر آب بمانم اما بعد از شیوع کرونا به علت نداشتن تمرین و بسته شدن استخرها ...
منافقین با حرف های کذب به دنبال نگران کردن خانواده های مفقودین بودند
استخاره هایش برای رفتن برادرش به جبهه، توضیح داد: معنای فارسی جواب استخاره ی اول من این بود کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خدا بر یاری آنها تواناست. قرآن را بستم و بار دیگر استخاره کردم، همان صفحه و همان آیه آمد، بار سوم کتاب خدا را گشودم که این بار با آیه بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابودشدنی است مواجه شدم، فهمیدم که او رفتنی است ...
روایت زندگی راوی مرکز اسناد در عملیات کربلای 4
حسین دارد نماز شب می خواند؛ طوری توی نماز الهی العفو می گفت که گریه ام گرفت. با خودم گفتم: خدایا! این بچه ها با این سن کمشون گناهی ندارن که اینجوری با تو مناجات می کنند. اینا بین تولد و شهادتشون فاصله ای نیست. سال 65 که از زیارت خانه خدا برگشت، انگار دیگر بند به این دنیا نبود. یک هفته قبل از عملیات کربلای 4 با عجله آمد خانه، گفت: مامان! اجازه بده من برم جبهه گفتم: حسین جان من الآن وضعیتم ...
معمار شهرک اکباتان کیست؟+مصاحبه جدید
پروژه چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که این همکاری ادامه پیدا نکرد؟ من مدرسه ای در فخرآباد ساخته بودم که یکی از شاگردهای آن مدرسه آقای صادق خرازی بود. آقای کمال خرازی هم آنجا درس می داد. زمانی که کمال خرازی در آمریکا بود، در نیویورک با آنها صحبت کردم. او گفت با آقای رفسنجانی و آقای مرعشی که رئیس دفترش بود صحبت کردیم که شما به مملکت تان برگردید و اتفاق های گذشته همه فراموش شود. خیلی اصرار کرد که ...
آسمان هست غزل هست کبوتر داریم...
هی می گفت: بو بسم ا... بو بسم ا... . هی لب گاز می گرفت، هی با انگشتش روی خاک چیزهایی می نوشت و بعد به پدرم زنگ می زد که حبیب یک خروس بکش و همه دلاشوب بودیم. هی هرچی می پرسیدیم چی شده، بی بی می گفت: شب نالمونه... نالمون... و ما هرچه بیشتر دنبال سر هفت جوان می گشتیم بیشتر چیزی پیدا نمی کردیم. آن شب هم همین بود. تازه اذان گفته بودند که زمین رمبید. تو گویی یک موجود موهوم و غریب زیر زمین ...
یادبودی برای فاطمی ترین عملیات دفاع مقدس؛ وقتی 45 غواص بجنوردی رهسپار بهشت شدند+تصاویر
مطالعه و استفاده از دانش مهندسی در جبهه استفاده می کرد. وقتی دوست طلبه اش خبر شهادت حمید را آورد و بعد از یک ماه پیکرش بازگشت٬ برای شناسایی به سردخانه رفتیم، در بین شهدا می چرخیدم که بدن از هم پاشیده شهیدی مرا به خود جذب کرد. خوب که جلو رفتم از قد و هیکلش شک کردم که نکند حمید باشد؛ اما چون مدت زیادی در باتلاق ها مانده بود و تیر و ترکش زیادی به سر و صورتش اصابت کرده بود٬ قابل شناسایی ...
کتابی که خاطرات قرن بیست و یکم آلبرایت را روایت می کند
.... روزنامه نگارها از من می پرسیدند: می خواهید چگونه در خاطرات مردم به یادگار بمانید؟ من هم می گفتم: اصلاً چرا در خاطرات کسی به یادگار بمانم. من که قرار بود بمیرم. سر جایم بودم و کلی کار داشتم که بعد از آن انجام بدهم. روشن اینکه پیش از همه چیز باید فهرستی از اولویت های خودم درست می کردم ولی از طرفی اصلاً دوست ندارم ذهنم را ببندم به همین دلیل خودم را برای زندگی بعد از کار دولتی آماده کردم و در ...
شهید خلیل احمدی: به این دنیا دل نبندید/ بهترین مرگ برای ما شهادت است
شهیدان را ادامه دهید؛ به این زندگی دنیوی دل نبندید؛ مرگ سراغ همه خواهد آمد و چه بهتر که انسان مرگش شهادت در راه خدا باشد. و تو ای مادرم و ای خانواده ام! اگر گریه کردید، به یاد امام حسین و اصحابش گریه کنید؛ افتخار کنید که من در راه حسین عزیز شهید شدم؛ صبور باشید و به خدا توکل کنید؛ مبادا خدا را فراموش کنید؛ حجاب را رعایت کنید؛ در تربیت دخترم مریم بکوشید؛ پدر بزرگوارم! نماز 3 سال من قضا شده ...
تولید سالیانه 6 تن پسته با عمل به توصیه شهید سلیمانی/ نبود اراده در مسئولان؛ گره کور تولید است/ احداث ...
سال ها در مسئولیت های مختلف در سپاه مشغول فعالیت بودم. سه سال با شهید سلیمانی همکار بودم این کارآفرین موفق ادامه داد: مدتی به عنوان مسئول ستاد آزادگان شهرستان قاین مشغول بودم، سپس برای مأموریت در سیستان و بلوچستان به نیروی قدس سپاه فراخوان شدم و حدود سه سال با سردار رشید اسلام شهید قاسم سلیمانی همکار بودیم. پردل خاطرنشان کرد: طی چند سال در جاهایی زندگی کردیم که باد ...
چند خبر از خدمات و فعالیت های حوزه های علمیه؛ بررسی مشکلات مبلغان استان فارس / بانوان طلبه به خانه ...
از دیگر برنامه های سرپرست معاونت تبلیغ حوزه های علمیه در شیراز ببود بانوان طلبه و بسیجی لرستان با ابعاد حماسه 9 دی آشنا می شوند آرزو فلاحی نیا، استاد حوزه علمیه خواهران لرستان و مدیر مدرسه علمیه بنت الرسول (س) الشتر در گفتگو با حوزه در خرم آباد با اشاره به اینکه حماسه 9 دی حماسه ای تاریخی در راستای لبیک به مقام عظمای ولایت بود، گفت: 9 دی حماسه ای مردمی برای دفاع از ولایت و ...
تولید سالیانه 6 تن پسته با عمل به توصیه شهید سلیمانی/ نبود اراده در مسئولان؛ گره کور تولید است
تعدادی از اسرا به وطن بازگشتیم و سال ها در مسئولیت های مختلف در سپاه مشغول فعالیت بودم. سه سال با شهید سلیمانی همکار بودم این کارآفرین موفق ادامه داد: مدتی به عنوان مسئول ستاد آزادگان شهرستان قاین مشغول بودم، سپس برای مأموریت در سیستان و بلوچستان به نیروی قدس سپاه فراخوان شدم و حدود سه سال با سردار رشید اسلام شهید قاسم سلیمانی همکار بودیم. پردل خاطرنشان کرد: طی چند ...
در گفت وگو اختصاصی با حوزه مطرح شد: (بخش اول) ماجرای جوانمردی 150 نوجوان فلسطینی در دفاع از حرم حضرت ...
ماموریت دوره تبلیغی نیز دو تا سه ماه بود. بعد از ارتحال امام خمینی (ره) با خانواده ام در لبنان مستقر شدم و در نمایندگی ولی فقیه در سپاه به عنوان نیروی تبلیغی در جبهه و در مناطقی که سپاه مقراتی داشت در دوره ها شرکت نموده و مشغول تدریس و تبلیغ بودم. پر واضح است که آثار پر برکت رزمندگان جبهه های خودمان آثار معنوی، آثار ادعیه ها و شهادت ها و درس های اخلاقی که در آنجا برگزار می شد، اثر وضعی ...
کلید سرقت طلایی در دست دوست خیانتکار
کلید خانه شان را در ماشین من جا گذاشت. من هم کلید را برداشتم و تصمیم گرفتم که طلا های دوستم را سرقت کنم. از آنجا که جای نگهداری جواهراتش را یاد گرفته بودم منتظر فرصت مناسب ماندم تا اینکه که یک روز در نبود او و خانواده اش وارد خانه شان شده و طلا ها را سرقت کردم. طلا های سرقت شده را هم در چند طلافروشی به مبلغ یکصد میلیون تومان فروختم. با اطلاعاتی که شراره در اختیار پلیس گذاشت مقداری از طلا های سرقت شده کشف شد. سرهنگ کارآگاه سید علی شریفی، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران گفت: با کامل شدن تحقیقات متهم به دستور قاضی راهی زندان شد. ...
معراجی های آذربایجان غربی(6): شهید طلبه ای که نذر امام حسین(ع) شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، سوم اسفند ماه سی و چهارمین سالگرد عروج آسمانی شهید رحیم نیری جوان است که سال 65 در جزیره ام الرصاص به فیض عظمای شهادت نائل شد. رحیم (بیناتی) نیری جوان در سال 1341 در یک خانواده مذهبی و متدین و شهید پرور چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه خاقانی، مقطع راهنمایی تحصیلی را در مدرسه بهار و سال های متوسطه را در دبیرستان شهید مصطفی ...
رئیس مجتمع فقه، حقوق و قضای اسلامی تبیین کرد: از راه اندازی مجتمع فقه، حقوق و قضای اسلامی تا تربیت طلاب ...
ماه سال 90 وارد دستگاه قضا شدم و اولین مسئولیتم معاونت آموزش و تحقیقات بود، از آیت الله لاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه که تولیت مدرسه ولی عصر(عج) در قم را بر عهده داشت، تقاضا کردم که مساعدت نماید تا مدرسه ه ایی جهت تربیت طلاب برای ورود به دستگاه قضا تاسیس شود. این در خواست مورد موافقت قرار گرفت و این مرکز از سال 91 به صورت رسمی شروع به کار کرد و تا کنون در این مرکز 9 دوره فقه القضاء برگزار گ ...
رزق آسمانی | مروری بر اسباب معنوی موثر در افزایش رزق
: من دشمن می دارم کسی را که دعا به زبان بگشاید و بگوید: روزی ام بده؛ ولی کسب و کار را رها کند. در روایت دیگری راوی میگوید: محضر امام صادق(ع) شرفیاب بودم. امام احوالات مردی را پرسیدند. عرض شد: نیازمند شده است. پرسیدند: امروز چه میکند؟ عرض شد: درخانه به عبادت خدا مشغول است. پرسیدند: هزینه زندگی اش از کجا تامین میگردد؟ گفته شد: از ناحیه برخی برادران. فرمود: به خدا سوگند! کسی که هزینه زندگی اورا می دهد ...
آشوب فکری؛ کثرت یا وحدت
به گزارش ایکنا، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی، استاد حوزه و دانشگاه، یادداشتی را تحت عنوان آشوب فکری؛ کثرت یا وحدت؟! در اختیار ایکنا قرار داده است. در متن این یادداشت آمده است؛ در سال های تحصیلات حوزوی، همواره چهارراه بیمارستانِ شهر مقدّس قم برای نگارنده، یا مقصد حرکت بود یا مبدأ حرکت؛ یعنی یا از خانه به سمت این چهارراه (برای درس و بحث) می رفتم یا بالعکس. اما این همۀ ماجرا نبود ...
خاطرات آیت الله شاهرودی از شهید صدر/ شب فرار شاه،شهید صدر با لحنی حماسی گفت: الیوم تحقق آمال الانبیا
کسی برود. آقای صدر آمدند به نجف و این را گفتند و فردای آن روز دفتر آقای خویی تکذیب کردند. آسید جمال گفت که پدر من این را نگفته؛ و آقای خویی رفتند انگلستان و اگر مقاومت امام (ره) و مقاومت مرحوم آیت الله شاهرودی نبود، حوزه از دست رفته بود. در عین حال خیلی ها به قم رفتند. فضلای حوزه علمیه نجف ایرانی ها بودند. در میان عرب ها کمتر طلبه فاضلی پیدا می شد. لبنانی ها هم محدود بودند. اجمالا اینکه ماجرای ...
الحمدلله غرق نعمتیم، حالیمون نیست، استغفرالله
مدرسه علمیه معصومیه شدم و قید دانشگاه را زدم. همان سالِ نخست طلبگی با دوستان طلبه اتوبوسی اجاره کردیم و راهی تهران شدیم تا از نمایشگاه کتاب دیدن کنیم. نمایشگاه بزرگی بود و غرفه های فراوانی داشت، قرار بود بعد از خرید کتاب، رأس ساعت چهار در محل قرار باشیم و به قم برگردیم؛ اما در این میان، من که همه پولم را کتاب خریده بودم، دیر به محل قرار رسیدم، اثری از دوستان و اتوبوس نبود، آنها راهی قم ...
خاطرات و ناگفته های آیت الله موسوی خلخالی از علما و بزرگان حوزه نجف
... 3- مرحوم آیت الله شیخ مرتضی طالقانی آقای شیخ مرتضی طالقانی مرد بسیار با تقوا و پرهیزگار و بسیار مرد آراسته ای بود؛ خدمت ایشان مطول و یک مقدار شرح لمعه خواندیم، ایشان حجره ای داشت در مدرسه سید؛ از عاداتش این بود که در همان حجره ای که در آن مجرد زندگی می کرد اوقات اذان، اذان می گفت خب همه طلبه ها صدای ایشان را می شنیدند، ایشان فوت کرد ما هم از فوت ایشان خیلی متأثر شدیم، من ایشان را ...
کرونا و گرانی، شهرستانی های تهران را فراری می دهد
روزنامه هشمهری - فهیمه طباطبایی: غروب همان روز که کامیون اسباب و لوازم خانه شان را از تهران آورد به هندوآباد و همه اهالی ده دیدند که یک بچه شهری برای همیشه آمده تا در روستا زندگی کند، درست وسط نماز مغرب و عشاء، آنجا که امام جماعت از ثواب نماز غفیله حرف می زد، یکی از مرد های روستا از صف عقب دست گذاشت روی شانه اش و گفت: واقعا واسه همیشه اومدی اینجا زندگی کنی؟ همه از هندوآباد می رن تهران یا اصفهان ...
سکان دار کشتی فقاهت در نجف
منزل ما مهمان بود، نهار میل کردند و بعد گفتند من همین جا استراحت می کنم، بعد از اینجا وضو می گیرم می روم مسجد و درس، بعد فرمودند آن کتابی را که می خواهم درس بگویم حاضر کنید که من از خواب بیدار شدم مطالعه کنم. ایشان از خواب بیدار شد و پس از گرفتن وضو کتاب دراسات را به ایشان دادم کمتر از 10 دقیقه نشد ایشان کتاب را نگاه کرد و گذاشت روی زمین، بعد شروع کرد به چایی میل کردن، گفتم آقا مطالعه تان همین بود ...
طلاب و مساله کیفی سازی در امر پژوهش
بعد هم تبدیل به خروجی و محصول شود. این فرایند طبیعتاً چند زیرساخت لازم دارد. ما در عرصه پژوهش و پژوهشگری شاهد هستیم که پژوهش های خوبی انجام می شود، ولی باید توجه داشته باشیم که حوزه علمیه قم در حدود سه سالی هست که گام جدیدی را برداشته در قالب طرح هدایت علمی و تربیتی طلاب، براساس این طرح برنامه ریزی های منسجمی انجام شد و مراکز هدایت علمی و تربیتی در سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم راه ا ...
زوج جهادگر همدانی روزهای بودن در کنار بیماران کرونایی را روایت می کنند
بود که متوجه شدم خانم مسنی که در مدت یک هفته حضورم در بیمارستان با من صمیمی شده بود به رحمت خدا رفته است. وی اظهار داشت: زمانی که متوجه می شدم بیماری بهبود پیدا کرده و مرخص شده نیز خوشحال می شدم، اما در کل بخش کرونا خاطره قشنگی برای بیماران، کادر درمان و جهادگران رقم نمی زند. ربیعی این طلبه جهادگر اظهار داشت: به توکل به خدا برای نیروهای جهادی که به بیمارستان ها اعزام می شوند ...
بغضی که با یک تماسِ ناخوانده ترکید/من همسرش هستم خانم؛ باقر شهید شد!
عجیب بود که چطور به طول مکالمه ی چهل و چند دقیقه مان گریه کرده بود؛ مغزم در برابر این همه عاشقی سوت کشید، مگر می شود اینقدر کسی را دوست داشت، آن هم بعد از بیست و چند سال زجر و صبوری و زندگی نکردن! به آخر گفت وگو رسیده بودم اما نشد که براتم را از عاشقی این بانو نگیرم؛ نخواستم گریه کنم، جلوی خودم را گرفته بودم اما بغض است دیگر، برای فاش شدن دنبال بهانه میگردد: _دوستش داشتید؟ ...
نیلوفر جلیلوند: پدرم می خواست از بدی های جامعه هنری به دور باشیمنیلوفر جلیلوند
بدهد اما پدرم هفته ای یکبار این کار را انجام می داد.پدرم هیچ وقت مرا دعوا نمی کرد و اگر اختلافی با مادرم داشتم مرا آشتی می داد. (بغض و گریه) بین همه را آشتی می داد و همه کدروت ها را با یک لبخند و جوک درست می کرد. انگار یک قدرتی از خدا گرفته بود که بتواند همه را راضی نگاه دارد. دوست نداشت هیچگاه بر سر فرزندانمان فریاد بزنیم به من می گفت:" با لیلا و سیروس سعی کن مهربان تر باشی." پدرم خیلی مرد با ...