سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی از شهید مدافع حرم دزفول / شیوه متفاوت شهید ابوالقاسمی برای هدایت گنده لات ها
به یکی دو نفر، تذکر اخلاقی داده بودند و آن ها هم رفته بودند و دار و دسته شان را آورده بودند برای درگیرشدن! اوضاع مناسبی نبود. مسئله لحظه به لحظه پیچیده تر و گره، کم کم داشت کور می شد. درگیری لفظی تبدیل به زد و خورد شد. الان مهم ترین موضوع کنترل اوضاع بود. باید وضعیت را مدیریت می کردم! با تلاش فراوان، بچه ها را یکی یکی، فرستادم به سمت خانه هایشان و خودم برای حل مشکل در مسجد ماندم. ...
داریوش ارجمند: وقتی ویلن خریدم، پدرم گفت غلط کردی
همه جا سکوت محض است. ارجمند با اشاره به این که عثمان گفت من به تو دوتار یاد نمی دهم ، ادامه داد: من هم گفتم ببخشید من آبجی ندارم که به تو بدهم. او ادامه داستان را این طور تعریف کرد: خودم رفتم و شروع کردم از بچه های بجنورد و چندتایی که برای قوچان بودند، یاد گرفتن. آن زمان در ارشاد خراسان رئیس اداره امور هنری بودم. با شنیدن و نوار و این ها دیلینگ دیلینگی می کردم تا فیلم جست ...
4 دعای حاج آقا مجتبی تهرانی برای فرزندان
به گزارش مشرق ، در کتاب خاطرات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند: وقتی تازه می خواستم به بچه دار شدن فکر کنم در محل دفتر مرجعیت، خدمتشان رسیدم؛ عرض کردم تازه می خواهیم به فکر بچه دار شدن بیفتیم، چه کنیم؟ فرمودند: خوب کردی اول آمدی پیش من. بهترین ماه های سال برای انعقاد نطفه، ماه رمضان است، نزدیک های نیمه ماه هم از همه بهتر است، چون هر دو روزه گرفتید و هر دو ...
ماندگارترین عکسی که گرفتم از خانم زهرا سعیدی بوده است/ پشتکار رمز موفقیت عکاسی من بوده است
معرفی بفرمایید؟ فاطمه منصوری نسب، در چهاردهمین روز از ماه مهر متولد شدم، اصالتا بختیاری هستم ، مجرد و فرزند آخر خانواده هستم. از سال 1392 به صورت حرفه ای تا به امروز کار عکاسی می کنم. چطور شد وارد حرفه عکاسی شدید؟ من سال اول راهنمایی بودم که علاوه بر درس خواندن خیلی علاقه داشتم که به هنر عکاسی گرایش پیدا کنم. در کنار تحصیل تصمیم گرفتم کلاس های عکاسی و دوره های آن را ...
هیس! مدرسه ها همه خوابند!
عالم برسد و سیاه ها را بی رنگ و سفیدها را پررنگ تر کنند. البته غم انگیز است که باید اعتراف کنم، کرونا، فاصله ی طبقاتی در حوزه ی آموزش را بیش تر کرده و همین امروز، در حالی که برخی از بچه ها، با فشارهای غیر علمی مدرسه هایشان در کلاس های غیرحضوری دست و پنجه نرم می کنند، مدارس فراوانی هم وجود دارند که برخی از دانش آموزانش، اصلاً وسیله ای برای ورود به دنیای مجازی ندارند و یا اگر هم دارند، معلم ...
وقتی داستانی جذاب است، نوع روایت کردن آن مهم می شود/ روایتی بکر و منحصربه فرد در گستره فرهنگ مقاومت
بعد از آن دست به قلم شد؛ به گفته خودش: 5 سال بود که کار و زندگی ام تحقیق و مصاحبه در مورد زندگی آدم های جنگ بود. سرانجام احساس کردم که می توانم خودم قلم دست بگیرم و بنویسم. از نوجوانی استعداد نوشتن را با خودم داشتم. خیلی وقت ها خاطرات زندگی ام را به شکل داستان می نوشتم. به همین دلیل، عمیق شدن در زندگی آدم های جنگ من را به این نقطه رساند که می توانم داستان هایشان را بنویسم. اسارت در هور ...
میکل آرتتا و پاسخ به نگرانی ها درباره بیماری اوبامیانگ
به گزارش "ورزش سه"، پیر امریک اوبامیانگ چند روز پیش ابتلای خود به بیماری مالاریا را تایید کرد. اوبامیانگ در پست اینستاگرامی خود نوشت: "سلام بچه ها، ممنون برای تمام تماس ها و پیغام ها. متاسفانه من چند هفته پیش و در زمانی که مشغول انجام وظیفه در تیم ملی گابن بودم مبتلا به مالاریا شدم. این هفته چند روزی را در بیمارستان گذراندم اما با تشکر از دکترهای خوبی که به سرعت این ویروس را تشخیص دادند و ...
مرد جنگ باشی، غرب و جنوب فرقی ندارد
از اینکه در خوزستان حضور پیدا کنند، بیشترشان به جبهه غرب رفته بودند. حرف هایی از وحشی گری ضدانقلاب در کردستان می زدند که دل آدم را می لرزاند! خصوصاً من در آن سن کم، از حضور در کردستان می ترسیدم و بیشتر دوست داشتم به جنوب بروم تا اینکه در کوه های سرد کردستانات، با دشمنی که غالباً دیده نمی شد درگیر شوم! بعد از آموزشی وقتی نوبت به تقسیم رسید، از شانس ما را به سنندج فرستادند. راستش خجالت می کشیدم ...
زن آقای دکتر برایم شوهر پیدا کرد تا از دکتر فاصله بگیرم !
. او با آن ها در زندان آشنا شده بود و همه اوقاتش را با دوستانش می گذراند. با آن که محمدتقی بیکار بود و ما در خانه مادرشوهرم زندگی می کردیم، اما وقتی به رفت و آمدهای او با دوستانش اعتراض می کردم، با مشت و لگد پاسخم را می داد و همه درآمدم را صرف خرید موادمخدر می کرد. من هم که به شدت احساس بی کسی و تنهایی می کردم مجبور بودم در برابر کتک های او سکوت کنم. تا این که چند روز قبل از شدت خماری مرا کتک زد و از خانه مادرش بیرون انداخت. دوباره به خانواده دکتر پناه بردم تا بتوانم با گرفتن مهریه ام سرپناهی برای خودم اجاره کنم و ... حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
قتل یک زن تهرانی سر سجاده نماز + عکس
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، عصر بیست و ششم شهریور ماه 93 به ماموران کلانتری یافت اباد خبر رسید زن 70 ساله ای به نام عفت در خانه اش و سر سجاده نماز کشته شده است. پلیس به بررسی پرداخت و دریافت همه و جواهران این زن شده است. همسر قربانی به پلیس گفت: برای خواندن نماز به مسجد رفتم اما وقتی برگشتم و در زدم همسرم در را باز نکرد. نگران شدم و فرزندانم را خبر کردم اما آنها بعد از شکستن قفل در با ...
داستان مرتضی سلطانی کارآفرین نمونه ایرانی
ای ارزشمند برای کودکی تنها، این کفش ها هنوز از بهترین خاطرات و ارزشمندترین دارایی های من هستند. البته در آن سن و سال من هم دنیایی از آرزوهای قشنگ داشتم، مثل آرزوی همه بچه های هم سن و سال خودم، هرچند متفاوت از آنها زندگی می گذراندم. البته آسمان زندگی من بی فروغ نبود چشمان مادری مهربان، چون ستارگان تابنده، شب های تاریک مرا روشن می کرد و بارقه های امید را در دلم زنده نگه می داشت. در دنیای ...
فکری: از جلو آمدن بازیکنان مس استفاده کردیم
خیلی به ما کمک کرد تا بچه ها بتوانند با آرامش بیشتری به بازی های آینده فکر کنند. سرمربی نفت مسجد سیلمان گفت: در مرحله بعد دنبال این هستیم که به جایگاه بهتر برسیم و امتیازهای خوبی را جمع کنیم. فکری گفت: با توجه به شناختی که از تیم داشتم دوباره آن را انتخاب کردم و از آنجا که با هدایت خودم به لیگ برتر آمده بود، دوست داشتم باز هم کمک کنم. بازیکنان خوب و با پتانسیلی داریم و مسئولین ...
پشت جلدهایی که آدم را به گریه می اندازد!
کرده و فقط شبانه روز از ذهنش کار کشیده و مانند زنبور عسل فقط عسل تولید کرده که به درد دیگران می خورد و خودش مانند زنبور است و نیش دارد. مطالعه کتاب خوب است اما ماندن در کنار همسر و بودن در کنار خانواده، دورهمی با خانواده در عصر کرونا، نه دورهمی در کنار فامیل، می تواند بهترین مطالعه اجتماع باشد. یکی از دوستان من قسم می خورد زمانی که وارد خانه می شدم، بچه ها می گفتند مامان مامان عمو دا ...
راه میانبر آقای عطّار برای پولدار شدن / از بلال فروشی در پارک تا سرپرستی 10 هزار یتیم
کرد زندگی من هم مانند همه افراد جامعه بود به سختی کار می کردم و درآمد ناچیزی داشتم و به سختی گذران زندگی می کردم، همه چیز از خواندن قرآن شروع شد آن هم از سال 1385. در سال های گذشته هم قرآن می خواندم و گشایش های زیادی در زندگی ام دیده بودم اما این بار فرق داشت و توجه به معنی و تدبر بیشتر بود وقتی به سوره فجر رسیدم این جرقه در زندگی من زده شد. خیلی ها که در زندگی ...
یک زن موفق بلوچ با عضایی سفید
توانستم افراد را مخصوصا تحصیل کرده ها را قانع کردم. مخالفت ها با این کارم از مردم عادی گرفته تا همسایه ها و حتی در خانواده خودم هم بوده است. تا مدتی هم به عنوان آشغال جمع کن معروف بودم! گاهی وقت ها که بیرون می رفتم، می گفتند سیما بیا آشغال ها را تو جمع کن اما ناراحت نمی شدم چون هدفم را دوست داشتم. با دیدن زباله در طبیعت حالم بد می شود این حافظ و دوستدار طبیعت درباره دلایل تصمیم اش ...
روایت تلخ و شیرینی پزشکی که برای خود مرز ندارد
سلامت در این منطقه به وجود آمد و همکاری کودکان و خانواده هایشان موجب درمان این بیماری شد و بیشتر بچه ها بهبود یافتند. این پزشک بدون مرز در مورد درمان مشکل چشمی یکی از کودکان روستای ذکری گفت: در سفرهایی پیاپی که به آن روستا داشتم متوجه بیماری چشم راست یکی از کودکان به نام طاهره شدم، طی مشورتی که با دکتر قاضی زاده هاشمی با وزیر پیشین بهداشت داشتم موضوع را با وی مطرح کردم و با توجه به اهمیت موضوع ...
زن متاهل: با رفتارهای خطرناک همسرم احساس ناامنی میکنم
ام در حالی آغاز شد که مادر بیمارم از دنیا رفت و من که از معنای مرگ چیزی نمی دانستم، لباس سیاه بر تن کردم و از مهر مادری محروم شدم. به همین دلیل هم هیچ تصور ذهنی از مادرم ندارم. در این شرایط تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم ولی چون هیچ علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم، در همان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم و به دنبال هنر خیاطی رفتم. بزرگ تر که شدم تازه فهمیدم پدرم نیز بیماری سرطان ...
فکری: به مس ضربه زدیم / دوست دارم دوباره به مسجد سلیمان کمک کنم
مرحله بعد دنبال این هستیم که به جایگاه بهتر برسیم و امتیازهای خوبی را جمع کنیم. فکری گفت: با توجه به شناختی که از تیم داشتم دوباره آن را انتخاب کردم و از آنجا که با هدایت خودم به لیگ برتر آمده بود، دوست داشتم باز هم کمک کنم. بازیکنان خوب و با پتانسیلی داریم و مسئولین شهری و استانی هم کمک خوبی می کنند و پای کار هستند. وی در مورد نبود تماشاگران عنوان کرد: آخرین روزی که اینجا بودم ورزشگاه پر بود و از حضور تماشاگران خاطره خوبی دارم. درست است الان آنها را نداریم، اما با تمام وجود حس شان می کنم و تمام تلاش خود را می کنیم که آنها را خوشحال کنیم. ...
مثل ماه و روایت های هنرمندی که به معلولیتش می بالد
پرسم چرا من، مگر چه کار خوبی کرده بودم که مرا این قدر زیبا آفریدی؟ این را واقعیت می گویم. شریعتی در پاسخ به این مطلب که شاید مردم فکر کنند که شعار می دهی، یادآور شد: من آن قدر این باور را دارم که اطرافیان من فراموش کردند که من با آنها تفاوت دارم، یعنی مرا باور کردند، من از جسمم لذت می برم و البته رفتار پدر و مادر در اینکه این عزت نفس را داشته باشم هم بی تأثیر نبوده، چون به نظر من شما ...
صاحب نوای دل نشین دعای سحر را بشناسید
مناجاتش را در دستگاه های شور و ماهور می خواند و به واسطه صدای پرحجم و گیرا، مخاطبان زیادی داشت. آقای موسوی قهار در یک مصاحبه می گوید: سرودی اول انقلاب خواندم به اسم شهیدم من؛ شعر این سرود از خودم بود و سال 1359 در حسینیه جماران در محضر امام خمینی آن را خواندم. دوره ای بود که مردم فوج فوج به جبهه اعزام می شدند و حال و هوای کشور متفاوت از همیشه بود. پس از خواندن شهیدم من، امام خمینی (ره ...
بی بی و حاج رشید با قرآن مأنوسم کردند
نوجوانان خواست که برای خواندن یکی از سوره های قرآن به جایگاه مراسم بروند، من تنها کودکی بودم که داوطلب شدم. هر چقدر هم خواهرهایم تلاش کردند که مانعم شوند فایده ای نداشت. آن زمان فقط 6 سال داشتم. خواهرانم می گفتند: مجید نرو، پیش این جمعیت تپق می زنی، آبرویت می رود. اما گوش من به این حرف ها بدهکار نبود. آن روز مجید به جایگاه رفت و آنقدر غرا و گیرا قرآن تلاوت کرد که شیرینی تلاوت های امروز این قاری ...
چرا محسن قاضی مرادی بچه دار نشد؟ + عکس
کردم کارگردانان فکر می کردند که من دیگر اصلا نمی خواهم در هیچ کاری حضور داشته باشم. پذیرش کارهای شهرستان را هم به دلیل ترک خانه و مسئولیت همسری برایم سخت بود. بازیگر”سوغات فرنگ” با اشاره به اینکه فرزندی ندارد، عنوان کرد: من دو بار باردار شدم اما به دلیل مشکلاتی صاحب فرزند نشدم. خانواده این هنرمند با تایید این خبر به ایسنا اعلام کردند که این بازیگر که چند سالی است که از ...
اظهارات عامل تعرض های سریالی به زنان در مشهد
چند تحصیل کردی؟ تا پنجم ابتدایی درس خواندم اما بعد درس و مدرسه را رها کردم تا سر کار بروم! پدرت چه کاره است؟ کشاورز بود اما الان دیگر نمی تواند کار کند. بعد از ترک تحصیل دنبال چه شغلی رفتی؟ به شاگردی در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شدم. چند سال آنجا کار کردی؟ شش سال در تعمیرگاه بودم ولی بعد به کار فروشندگی سیم و کابل روی آوردم ...
سیدجلیل زهرایی هنرمند محله کارمندان اول از هنر عکاسی می گوید
. سید جلیل زهرایی داستان یکی از این مقام ها را این طور تعریف می کند: یک روز که داشتم عکس های دوربینم را بالا و پایین می کردم به عکسی بر خوردم که خودم نگرفته بودم. عکسی از امینه و دختر عمه اش در حال بازی. متوجه شدم که این عکس را فاطمه گرفته. فاطمه آن موقع 11سال بیشتر نداشت و من از قاب بندی و نگاه خوبش متعجب شدم. به پیشنهاد دوست عکاسم عکس را برای جشنواره کودک و نوجوان فرستادیم و فاطمه موفق به کسب ...
سعدی سخنگوی اخلاق ایرانیان است
م مدرسه خواندم. تصحیح عبدالعظیم قریب بود و بخش هایی را البته متوجه نمی شدم. اما مهم این بود که کتاب کشش داشت و آن را خواندم و فهمیدم. هنوز تصحیح را ندیده بودم. به هر حال این کتاب ها، آثاری نیستند که به سن خاصی محدود شوند و در تمام سنین می توان تکه هایی از آن ها را بیرون آورد و مطالعه کرد. انتخاب مطالب مناسب گروه های سنی مختلف از این آثار به عهده معلمان و مربیان است. کسی که معلم دبستان است باید این ...
امین طاهری وتوضیح آن اتفاق باورنکردنی
غافلگیر شدم و دیگر نتوانستم کاری کنم. البته به این شگرد رقیب آشنا بودم و می دانستم که او قبلا کمیل قاسمی را هم با همین روش شکست داده. در واقع با این آگاهی روی تشک رفتم، اما بازهم یک لحظه غفلت باعث شد طلا را از دست بدهم. خیلی حیف شد که نتوانستم طلا بگیرم چون واقعا خودم را مستحق قهرمانی می دانستم. این ملی پوش سنگین وزن ایران مثل برخی از کارشناسان اعتقاد دارد می تواند از این شکست درس بگیرد ...
درباره مستند مهمان که برگزیده پنجاهمین جشنواره فیلم رشد در بخش ملی شد
های سال قبل را داشتم و یک کار تطبیقی کردم. از شرایط جدید عکس گرفتم و با گذاشتن آن ها کنار هم اهمیت بازسازی روستا ها را نشان دادم. البته این فیلم بیشتر یک کار تمرینی بود و آن را در آرشیو نگه داشته ام. جذب قاریان قرآن به عنوان معلم میلاد از کودکی با قران مأنوس بوده و به خواندن آن علاقه داشته است. همین باعث شده بود در مسابقات قرآن دوره های مختلف تحصیلی و دانشگاه شرکت کند و رتبه های ...
روزت مبارک آقای عاشق!
ها می شنیدیم. آن روز ها سه بار سعدی برای من به طرز شگفت آوری تکرار شد؛ اول در نامه ای دست نویس که خانم معلم هنر کلاس پنجم دبستان برایم نوشت. نامه خانم زایر آتیه با این شعر آغاز شده بود: پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است که بر این در همه را پشت عبادت، خم از اوست . بار دوم در کلاس آقای محبی ، معلم ادبیات سوم دبیرستان بود. همه جزئیات صورت این مرد را به یاد دارم. آقای محبی چهل و هشت ...