زن جوان: گرفتار نقشه شومِ شاگرد مغازه شدم
سایر منابع:
سایر خبرها
زنِ جوان: درگیر سناریوی خیانت شوهرم شدم
.... خلاصه بعد از یک سال دوران نامزدی، زندگی مشترک من و جمال در حالی آغاز شد که رفتارهای سرد و بی روح همسرم همچنان ادامه داشت و هیچ تغییری در زندگی ما به وجود نیامد. آرام آرام دچار افسردگی شدم، زیرا ذره ای محبت از همسرم نمی دیدم. بعد از آن که پسرم بهداد به دنیا آمد، روزی جمال مقابلم ایستاد و خیلی راحت گفت: من هیچ علاقه ای به تو نداشتم و تنها به اصرار خانواده ام تن به این ازدواج دادم. ...
شوهرم می خواهد با زن دیگری ازدواج کند
زن 40 ساله که مدعی بود شعله های انتقام از همسرش همچنان در وجودش زبانه می کشد اما از رسوایی و آبروریزی هم می ترسد درباره مشکلی که زندگی اش را به اشک های گرم و سوزان شبانه روز پیوند می داد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتریگفت: 18 سال بیشتر نداشتم که با آرین ازدواج کردم. مدتی بعد او در یکی از ادارات دولتی استخدام شد و این گونه زندگی ما روی ریل خوشبختی قرار گرفت. همسرم در امور فرهنگی ...
این صندلی را برای بیماران گذاشتند، من حالم خوب است
...، فیلم سازی و مجری گری دوره گذراند، تا اینکه با اصرار خودش برای رفتن به ماموریت در سوریه و ساخت مستند حاضر شد. آقای باغبانی همچنین می گوید؛ این اعزام پس از آغاز جنگ در سوریه شکل گرفت بار اول پسرم بعد از 40 روز به کشور بازگشت، درست ماه رمضان بود، ولی دوباره فردای عید فطر به سوریه رفت نوزدهم مرداد ماه سال 1392 راهی شد و بیست وهشتم همان ماه خبر شهادتش به گوش مان رسید. پدر ...
مجبور به تن فروشی بودم ! شوهرم را کشتم
قرنطینه و پای چوبه دار رفت که در نهایت اولیای دم با تامین دیه گذشت کردند. در واقع اولین ورودم به پرونده های قتل برای جلب رضایت از اولیای دم همین مورد بود و بعد از آن سه سال به صورت گمنام به فعالیتم ادامه دادم. این را هم بگویم فقط به خاطر دل خودم این کار را می کنم نه چیز دیگری. به خاطر خانواده زندانیان به زندانیان کمک می کنم همین که بتوانم به حرف مردم گوش کنم و برای حل مشکلات شان ...
سرقت مرغ و تخم مرغ با کلت و کلاش!
به خانه ها و دعوای زناشویی هم رسیده است. چندی قبل مردی با مراجعه به پلیس آگاهی از همسرش به اتهام سرقت مسلحانه شکایت کرد و گفت: در خانه خواب بودم که همسرم با سلاح بالای سرم آمد و خواست جای طلا، سکه و دلارهایم را به او بگویم وگرنه مرا می کشد. از ترس جای اموال را لو دادم و همسرم و مردی که به خانه ام آمده بود، 48سکه طلا، 20هزار دلار و 10هزار یورو را سرقت کردند و متواری شدند. بررسی های پلیس نشان می داد ...
همسرم روزی صد بار به من زنگ می زند
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: 8 ماه بیشتر نیست که ازدواج کرده ام. ولی حالا پشیمانم. همسرم زیادی به من توجه دارد. او مرتب می خواهد مرا کنترل کند و از همه کارهایم سر در بیاورد. در صورتی که پیش از ازدواج اینگونه نبود. او روزی صد بار با من تماس می گیرد. هرچه به او می گویم کار دارم ...
مرتضی مصفا، تاریخ متحرک دندانپزشکی ایران من 68 سال پیش دندانپزشک شدم
سنی ازدواج کردید؟ بعد از اینکه درسم تمام شد مطب زدم و چند سالی کار کردم و بعدها در سن 36 سالگی با همسرم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. مادرهمسرم از بیماران من بود ووقتی ازدواج کردیم ایشان 20 ساله بودند. سپید: به نظرم همچنان با عشق زندگی می کنید؟ یکی از بزرگترین شانس های من در زندگی ازدواجم بود. 50 سال از زندگی ما می گذرد و من همیشه غرق عشق و محبت ایشان بودم، چه من و چه 4 فرزندم همیشه با ...
قطع شدن دست امید 14 ساله در خشم انفجاری مرد همسایه + عکس
رسیدگی به این پرونده از بیست و دوم اسفند ماه سال 98 به دنبال انفجار مهیب در دستان پسر 14 ساله ای به نام امید آغاز شد . به گزارش رکنا، در این ماجرا صدای در شهرک ولیعصر پیچید و امید که ترقه در دستانش منفجر شده بود به شدت آسیب دید .وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. اگر چه با تلاش پزشکان دست وی قطع نشد اما عصب های دست راستش و انگشتان وی آسیب جدی دید. ...
با ماسک و جوراب نو وارد شوید!
. او تعریف می کند که خانواده ها هر کدام رفتاری متفاوت در برخورد با آنها دارند و چندتایی هم در ذهنش مانده: یک بار در خانه را باز کردم دیدم تمام مسیری را که قرار بود راه بروم سفره یک بار مصرف پهن کرده بودند تا پایم را روی فرش نگذارم. اول ناراحت شدم اما بعد حق دادم و حتی خوشحال هم شدم. یک بار هم زنی مسن که همسرش به تازگی عمل قلب کرده بود روی همه شیرآلاتی که قرار بود تعمیر یا تعویض شوند را با نایلون و ...
متن و ترجمه ی دعای ابوحمزه ثمالی
و هنگام سحر که می شد این دعا را می خواندند. خدایا مرا به کیفرت ادب منما، و با نقشه ای با من نیرنگ مکن، پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالیکه جز نزد تو یافت نمی شود، و از کجا برایم نجاتی است، درحالیکه جز به تو فراهم نمی گردد، نه آنکه نیکی کرد از کمک و رحمتت بی نیاز شد، و نه آنکه بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت، و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت. پروردگارا، پروردگارا ...
اسید پاشی به صورت همسر به خاطر طلاق و مهاجرت
. همسرم بعد از این حادثه دخترمان را با خودش برد و از خانه بیرون رفت. من که به شدت احساس سوختگی می کردم فریاد می کشیدم تا اینکه همسایه ها به دادم رسیدند و مرا به بیمارستان انتقال دادند. شاکی ادامه داد: در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم و مشخص شد که از ناحیه چشم چپ نابینا شده ام. علاوه بر این صورتم به شدت دچار سوختگی شده بود. وقتی در بیمارستان علت این حادثه را پرسیدند تصمیم گرفتم برای حفظ آبروی ...
تجربه حس پدر و مادری بعد از پنج سال
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما ؛ مرتضی حاجی زاد و راضیه بابایی؛ مرتضی ماجرای ازدواج شان را تعریف کرد و گفت: قبل از ازدواج خارج از کشور بودم با دختر خاله ام موضوع ازدواج ام را مطرح کردم و او همسرم را پیشنهاد داد که با آنها همسایه بودند؛ 28 سال ام بود و تصمیم به ازدواج گرفتم؛ در خواستکاری در همان نگاه اول عاشق شدم. راضیه در ادامه گفت: من خواستگاران زیادی داشتم در خانواده ای بودم که ...
سبک زندگی شهید آیت الله شاه آبادی+ فیلم
، خیلی مواظب بود که من ناراحت نشوم و ایشان که به این شکل رعایت مرا می کرد خوب، طبیعی است که علاقه من به ایشان هم بیشتر می شد. از خدا می خواستم که کمکم کند، قلب آدم گنجایش دو تا محبت ندارد، محبت ایشان تمام قلب مرا گرفته بود، می گفتم جایی نگذاشته برای محبت خدا و خیلی ناراحت بودم که چرا این قدر علاقه ام به ایشان زیاد شده، شبی که این خواب را دیدم خیلی در خواب بی تابی کرده بودم. وقتی بیدار شدم ...
ام اس ، شیرین و فرهاد را به هم رساند/ وقتی بیماری برای عروس خانم، تولد دوباره شد
. اما پدرم آنقدر رفت و پیگیری کرد تا قبول کردند برای بار سوم پرونده ام به کمیسیون برود. این، وقتی بود که دوره شیمی درمانی را گذرانده بودم. مدارکش را که دیدند، درخواستم را قبول کردند و مستمری بگیر بیمه شدم. بعد از این بود که موضوع ازدواج را مطرح کردم. پدر و مادرم که در آن یک سال از من ناامید شده بودند، اول باور نمی کردند. اما وقتی جدیتم را دیدند، با خوشحالی برایم آستین بالا زدند. دارو تحریم ...
دوست دارم دوباره به کانون بیایم
.... از همان روز بیشتر وقتم را در کانون می گذرانم. چند سال بعد هم برادرهایم که از من کوچک تر هستند عضو شدند. در چه زمینه ای در کانون فعالیت می کنی؟ نقاشی، معرق، کتاب خوانی، سفالگری، سرود،کاردستی و ... . از کودکی به این هنرها علاقه داشتم ولی رفتنم به کانون و شرکت در این کارگاه ها باعث شد که علاقه ام به این هنرها مخصوصا نقاشی بیشتر بشود. در کارگاه نقاشی همه وسایل را ...
یک وعده غذای گرم مهمان ما باشید
بعد خودرویی توقف می کند و چند نفر از آن پیاده می شوند و بدون معطلی ظرف های یکبارمصرف غذا را در میان کارتن خواب ها توزیع می کنند. در میان جمعیت بانوی جوانی را می بینیم و از سر کنجکاوی نزدیک می رویم. از صورت لاغر و چشمان گود رفته اش ناگفته پیداست که اعتیاد دارد. همان طور که تند تند و ایستاده مشغول خوردن غذا است می گوید: تعجب می کنید که یک زن جوان معتاد باشد، 10 سال پیش شوهرم بچه 6 ماهه ام ...
گریه های کودک و فاش شدن قتل مادر
تحقیق در محل جنایت بودند، همسر مقتول به خانه اش بازگشت. وی که از مرگ همسرش شوکه شده بود به مأموران گفت: من روز شنبه برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم. شب شیفت بودم و همسرم به همراه پسرم در خانه بودند. من و همسرم هیچ اختلافی با هم نداشتیم و حتی شب قبل با هم تلفنی صحبت کردیم. همسرم از اینکه قرار بود کسی به خانه بیاید حرفی نزد و روز بعد خواهرزاده همسرم به من زنگ زد و سراغش ...
آیت الله درچه ای؛ مرجعی که مبارزه با خرافات را فریاد می زد/ برخی معتقد به شهادت آیت الله درچه ای هستند
درچه ای در سال 1264 قمری در خانه ای محقر و ساده، اما غرق صفا و معنویت به دنیا آمد. پدرش سید مرتضی وبردرانش از عالمان دین بودند. ایشان ادبیات عرب را نزد پدرش آموخت و به آموزش فقه و اصول روی آورد که به خواست پدر به حوزه علمیه اصفهان رفته و زیر نظر برادر بزرگش سیدمحمدحسین بقیه دوران تحصیل را گذراند. وی افزود: ایشان در 13 سالگی در حوزه صاحب نام می شود و وقتی دوران مقدماتی و عالی را طی می ...
جزئیات شکنجه مرگبار پسر 6 ساله توسط ناپدری
رفتن بچه را داخل پتو گذاشتم و از خانه بیرون رفتم و سپس جسدش را در یکی از خیابان ها رها کردم. مادر رسول که تازه از ماجرای قتل پسرش باخبر شده بود در حالی که گریه می کرد گفت: من از همسر سابقم به خاطر اینکه به زندان افتاد جدا شدم و مدتی بعد هم با این همسرم ازدواج کردم اما بعد ازمدتی فهمیدم که او هم به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارد. من در این مدت نمی دانستم که او پسرم را کشته است او می گفت رسول گم شده است من مدت ها به دنبال پسرم گشتم اما او را پیدا نکردم. پس از اعترافات مرد جنایتکار، وی با قرار بازداشت برای تکمیل پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی استان البرز قرار دارد. ...
حرف های مادر یکی از شهدای عراقی دفاع مقدس
گونه ها هستند که به کمکش می آیند تا راوی شوند و از شهادت دردانه اش بگویند: حسن در تاریخ 19 دی 61 به منطقه جنوب رفت و بعد از یک ماه حضور در خطوط مقدم جبهه در 19 بهمن همان سال در منطقه فکه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مفقودالاثر شد. مادر دست روی صورتش می کشد و اشک هایش را پاک می کند و مادرانه هایش را این گونه از سر می گیرد: حدود 9 سال از عاقبت پسرم بی خبر بودیم. دلتنگی های من و ...
هادی عاشق زنم شده بود! او را کشتم
کشته است. این درحالی بود که وقتی مأموران درباره شهریار تحقیق کردند متوجه شدند که او هم 20 سال قبل کشته شده اما راز قتل او هیچگاه فاش نشده بود. پس از آن سیامک دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و در نهایت اتهام قتل هادی را پذیرفت و گفت: من و هادی سال ها با هم دوست بودیم. او بنگاهدار بود و همه کارهای ملکی من را انجام می داد تا اینکه یک روز متوجه شدم به همسرم نظر دارد. به همین خاطر او را کشتم و ...
متهم به قتل: به خاطر دخترانم مرا ببخشید
بچه ها را به من نمی دهد. آنقدر عصبانی شدم که گفتم همین امروز طلاقت می دهم حتی به چند دفترخانه هم رفتیم اما همه جا تعطیل بود. همسرم وقتی دید دیگر به ماندنش اصرار نکردم خیلی عصبانی شد و چاقو کشید. دختر یک سال و نیمه ام ترسیده بود و گریه می کرد. همسرم به من و خانواده ام فحاشی کرد و من هم از شدت ناراحتی چاقو را از او گرفتم و چندین ضربه به او زدم که جان باخت. از کاری که کرده بودم پشیمان شدم ...
اسم شهید را که می آوردند عبدالکریم تبسم خاصی می کرد
چیزی که مبلغین دین می گویند تأثیر لقمه حلال است. درآمدم از شغل معلمی و کشاورزی بود. من زودتر از همه معلمان سرکار می رفتم. اگر مدیر بودم سعی می کردم کارم را به نحو احسن انجام دهم تا حقوقی که می گیرم حلال و پاک باشد. سرشت وجود پسرم پاک بود. پدربزرگم باسواد، مؤمن و خیلی شجاع بود که روی حق الناس و لقمه حلال حساس بود. مردم می گفتند عبدالکریم مثل پدربزرگ و جدش است. من و همسرم سعی کردیم پسرم خوب تربیت شود ...
یادی از شهیدحسین ثابت خواه که 34 سال پیش در منطقه بانه به معبود خود پیوست
زهرا بیات | شهرآرانیوز - حسین ثابت خواه، پنجم مرداد ماه سال 1345 در مشهد چشم به جهان گشود. کودکی آرام و ساکت بود. برای یادگیری قرآن به مکتب رفت و مقطع ابتدایی را در مدرسه، ولی عصر (عج) و دوره راهنمایی را در مدرسه پاسداران گذراند. پس از آن ترک تحصیل کرد. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود. محبت و گذشت را سر لوحه کارش قرار داده بود و دیگران را برای انجام کار های خوب تشویق می کرد. از جمله خودش به ...
روایتی زوجی که 20 سال است صبح ها جلوی در منزلشان برای رهگذران سپند دود می کنند
ایام که پیش می آید، گلایه ای قدیمی تازه می شود، از قرار معلوم آن زمان بدون اطلاع به همسرش عازم سربازی و باعث کلی دلواپسی می شود. آقا مختار می گوید: آخر آن زمان حال و هوا یک جور دیگر بود، خیلی ها خانه و زندگی شان را رها می کردند تا بروند جبهه، من هم مثل همان ها یهویی رفتم. 14 ماه کردستان بودم، بعدش منتقل شدم مریوان و در عملیات والفجر 4 حضور داشتم و... در مجموع 21 ماه سابقه جبهه دارم. ...
مواجهه همسر مدافع حرم با تکه های جگر شوهر! + عکس
به گزارش دیار آفتاب ؛ به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق - گفتگوی چند قسمتی با پدر و مادر بزرگوار شهید مدافع حرم، حاج اصغر پاشاپور که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، انگیزه خوبی بود تا ضمن گفتگو با سرکار خانم زینب پاشاپور، با نحوه شهادت و سیره و منش شهید حجت الاسلام حاج محمد پورهنگ (داماد خانواده) نیز آشنا شویم. گفتگوها با خانواده شهید حاج اصغر پاشاپور را اینجا بخوانید: ...
چگونگی آموزش قدردانی به کودک
که پدر و مادر برایشان انجام می دهند سپاسگزار باشند. حس قدردانی هم برای کودکان و هم برای والدین خوب است. قدردانی کردن باعث می شود شما زندگی شادتری داشته باشید و از زندگی راضی تر باشید. هنگامی که ما قدردانی می کنیم در حقیقت از اتفاقات مثبت زندگی لذت می بریم و وقتی حس شکرگزاری خودمان را به دیگران ابراز می کنیم، یک ارتباط قوی با آن ها برقرار می کنیم. هر چه ما بیشتر قدردان محبت یکدیگر باشیم، بیشتر سعی ...
روایت یک کسب و کار خانوادگی در همسایگی رود ارس/ از بقالی تا صادرات 65 تن گوجه
حمایتی وجود داشت و نه کسی که مرا راهنمایی کند. اما امید خودم را از دست ندادم. از طریق خانواده همسرم که اهل جلفا بودند خبردار شدم که در منطقه آزاد ارس جهت احداث گلخانه به داوطلبان زمین واگذار می کنند. برای اینکار باید حداقل 200 میلیون تومان در حساب بانکی شخص وجود داشت تا زمین را واگذار کنند. این کارافرین ادامه داد: سوپرمارکت را با تمام وسایلش فروختم و پولش را در حساب بانکی واریز کردم تا ...