اسید پاشی به صورت همسر به خاطر طلاق و مهاجرت
سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم می خواهد با زن دیگری ازدواج کند
خاص به دخل فروشگاه ها دستبرد می زدم ولی مدتی بعد پشیمان شدم چرا که با این کار بار گناهانم بیشتر می شد به همین دلیل از خیر این دستبردها گذشتم و تصمیم گرفتم پول های سرقتی را به صاحبان مغازه ها بازگردانم و با کار کردن در بیرون از منزل مهریه هوویم را تامین کنم. همسرم از کارهای ناشایست من خبری نداشت ولی هنگامی که به او گفتم قصد دارم با کار کردن در بیرون از منزل پول مهریه هوویم را فراهم کنم، او ...
محاکمه 2 جوان به اتهام آزار دختر کندذهن
تماس گرفتم و متوجه شدم تلفنش خاموش است. ساعت هشت شب بود که بعد از تماس های مکرر فهمیدم تلفنش روشن شده است. با دخترم صحبت کردم و فهمیدم شروین او را همراه خودش برده است. او دخترم را به خانه ای برده و با دوستش به دخترم تعرض کرده بودند. من درخواست مجازات شروین را دارم. گفته های این زن در حالی بود که در زمان حادثه دختر به پزشکی قانونی رفته و آزار و اذیت او مورد تأیید قرار گرفته بود. ...
با اصرار مادرش، شکنجه اش می دادم
کرد پسرم ممنوع الملاقات است. تو مهران را ترغیب می کردی پسرت را شکنجه کند؟ نه. او می خواهد تقصیر را گردن من بیندازد. پس چرا جلوی کتک های او را نمی گرفتی؟ مهران مرا هم کتک می زد. چطور متوجه مرگ آرش شدی؟ وقتی مهران گوشی ام را داد عکس او را دیدم که برای شناسایی منتشر شده بود. با شماره زیر عکس تماس گرفتم که افسر اداره آگاهی جواب داد و متوجه شدم او به قتل ...
گفتگوی تلخ با تبهکار 15 ساله / هر کام مرگ 30 هزار تومان!
ای؟ بله! یک بار برادرم مرا در خانه بستری کرد و با داروهایی که برایم گرفته بود حدود سه ماه پاک بودم ولی بعد از آن دوباره و پنهانی ادامه دادم. یعنی هنوز هم کسی از اطرافیانت نمی داند که معتادی؟ چرا! فقط مدتی بعد از ترک پنهانی مصرف کردم ولی خیلی زود همه فهمیدند که باز هم به سراغ مواد رفته ام. پدر و مادرت تو را سرزنش نمی کنند؟ البته مقصر اصلی آن ها ...
آیا طلاق آخرین گزینه باقی مانده از ازدواجم است
تهران (پانا) - تعریف طلاق چیست؟ چه عواملی روی جدایی و طلاق اثر می گذارند؟ شنیده شدن نام طلاق سبب شده که این گزینه در ذهن همه زوج هایی که به مشکلی بر می خورند وجود داشته باشد. آیا با مفهومی به نام طلاق عاطفی آشنا هستید؟ آیا می دانید ممکن است بتوانید زندگی مشتر ک تان را ادامه دهید و نام طلاق را فراموش کنید؟ به گزارش بیتوته، اگر به فکر خاتمه ازدواجتان هستید بهتر است با نگاهی آگاهانه عوامل ...
زن جوان: ناخواسته گرفتار سناریوی شوم همسر شدم
دوران نامزدی، زندگی مشترک من و جمال در حالی آغاز شد که رفتار های سرد و بی روح همسرم همچنان ادامه داشت و هیچ تغییری در زندگی ما به وجود نیامد. آرام آرام دچار افسردگی شدم، زیرا ذره ای محبت از همسرم نمی دیدم. بعد از آن که پسرم بهداد به دنیا آمد، روزی جمال مقابلم ایستاد و خیلی راحت گفت: من هیچ علاقه ای به تو نداشتم و تنها به اصرار خانواده ام تن به این ازدواج دادم. حالا هم تو می توانی آزاد باشی! آن روز ...
نوعروس: به خاطر اینستاگرام از همسرم طلاق گرفتم
با همسر اولم زندگی خوبی داشتم تا اینکه از پیام های خصوصی در گوشی اش متوجه شدم همسرم در اینستاگرام یک صفحه مخفی دارد، نتوانستم تحمل کنم و دیگر به ادامه زندگی با او فکر نکردم و به زندگی مشترک با او برای همیشه پایان دادم. چند ماهی شوکه بودم و دلم نمی خواست کسی را ببینم. از شبکه های مجازی متنفر شدم. یک گوشی ساده خریدم تا خودم هم نتوانم شبکه ای را به روی گوشی ام نصب کنم. بعد از گذشت چند سال ...
آبروریزی خواهرشوهر فقط بخاطر یک پیشنهاد
حیوان را نجس می داند، به شدت مخالفت کرد. در همین اثنا یک روز بعدازظهر خواهرشوهرم به منظور گردش قصد خروج از منزل را داشت که همسرم به او پیشنهاد کرد برای پیشگیری از سرقت احتمالی یا وقوع حادثه ای ناگوار، طلاهایش را از دست و گردنش خارج کند و در خانه بگذارد. مهشید هم پذیرفت و طلاهایش را درون چمدان مسافرتی اش گذاشت. چند ساعت بعد و در حالی که هنوز مهشید به منزل بازنگشته بود، مادرم با علامت و اشاره به من ...
زنم را به خاطر ازدواج با سحر کشتم ! / با نامزد برادر زنم دوست شدم !
به گزارش رکنا، این مرد جنایتکار 2 سال قبل با خوراندن قرص برنج به همسرش او را به قتل رسانده بود. وی وقتی دستگیر شد به مأموران گفت: چند ماه است که با زنی به نام سحر ارتباط و قصد ازدواج داشتم. من به خواستگاری آن دختر هم رفته بودم، اما نمی توانستم همسرم مینا را طلاق بدهم، چون من و مینا نسبت فامیلی هم داشتیم و ممکن بود با جدایی ما کل فامیل به هم بریزد. من و مینا اختلافات شدیدی داشتیم. روز ...
شوهرم بعد از زایمان سرد مزاج شده است
...: من31 و همسرم 35 ساله است. 13ساله ازدواج کردیم و سه فرزند داریم. دو دختر 12 و 8 ساله و یک پسر 1 ساله داریم. از آخرین زایمان من اخلاق شوهرم عوض شده و دیگه مثل قبل نیست خیلی خودشو میگیره بی احساس و بی محبت شده و اصلا نسبت به مسائل اصلا عکس العمل نشون نمیده و به شدت نسبت به رابطه جنسی بی تفاوت شده و براش مهم نیست و از هر راهی وارد شدم بازم به نتیجه نرسیدم و چندین بار شماره های زن های ...
نگهبان طمعکار؛ سردسته راهزنان مسلح
که با دست و پای بسته روی زمین افتاده بود. مرد جوان می گفت که در دام راهزنان جاده ای گرفتار شده و چند ساعتی گروگانشان بوده است. فرد رهگذر با دیدن این وضعیت دست و پای مرد جوان را باز کرده و با پلیس تماس گرفت. گروگانگیری 4ساعته وقتی گزارش این حادثه به پلیس اعلام شد تیمی از مأموران تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. مرد جوان نیز در توضیح ماجرای گروگانگیری گفت: من راننده کامیون ...
مجبور به تن فروشی بودم ! شوهرم را کشتم
نمی شناخت چون آن زمان، بچه ها کوچک بودند که او روانه زندان شده بود. دو، سه مورد پرونده دیگر هم مدت زمان حبس زندانی طولانی شد و زمانی که مادران شان در جریان آزادی فرزندشان قرار گرفتند، متاسفانه از شدت خوشحالی ذوق مرگ شدند و فوت کردند. دستجردی که خودش صاحب یک پسر است، درباره واکنش همسر و فرزندش به این فعالیت هایش می گوید: چون همسرم در دوران جنگ اسیر بوده؛ همیشه مرا تشویق و حمایت می کند، طوری که در ...
سرقت مرغ و تخم مرغ با کلت و کلاش!
...، جلوی او را گرفتیم ولی مقاومت کرد. ناگهان یک تیر از اسلحه همدستم شلیک شد و به پای من خورد. وقتی من تیر خوردم، همدستم فرار کرد و من هم قصد فرار داشتم که دستگیر شدم. با اعترافات این سارق، همدست او هم به جرم سرقت مسلحانه دستگیر شد. سارقان مسلح محموله های غذایی گاهی سارقان برای سرقت مواد غذایی مثل برنج و روغن نقشه سرقت مسلحانه طراحی می کنند. مرد میانسالی آذرماه ...
چوبه دار در انتظار مرد همسرکش
جدا شوم، چون همه فامیل به هم می ریخت. من و میترا اختلافات شدیدی با هم داشتیم. روز حادثه همسرم گفت سردرد دارد . من مقداری قرص برنج را داخل کپسول ریخته و روی اوپن آشپزخانه گذاشته بودم، وقتی پرسید قرص ها کجاست، آن قرص را نشان دادم و او هم یک کپسول را که داخلش پر از قرص برنج بود، برداشت و بلعید. من بلافاصله از کارم پشیمان شدم و با اورژانس تماس گرفتم. سعی کردم کاری کنم که بالا بیاورد. وقتی ...
این صندلی را برای بیماران گذاشتند، من حالم خوب است
...، دو سه باری تلفنی صحبت کردیم و بعد ازدواج کردیم، دوران نامزدی مان 6 ماه و نیم به طول انجامید بعدش عروسی کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. خانم مهدی پور، ادامه می دهد؛ سال 1389 بود که دخترمان رضوانه خانم به دنیا آمد، یک سال بعد همسرم وارد حوزه هنری شد و به کسب مهارت در زمینه ساخت مستند و فیلمبرداری پرداخت، دلش می خواست فقط خدمت کند، در کنارش اهل خانواده هم بود هر فرصتی هر چند کوتاه ...
نقشه نگهبان برای سرقت مسلحانه محموله های میلیاردی
شورآباد برای بررسی باد لاستیک کامیونم توقف کردم که ناگهان دو مرد مسلح یکی از سمت شاگرد و دیگری از سمت راننده سوار خودروام شدند. سارقان مسلح دو خودروی پراید و پژو داشتند و با تهدید سلاح مرا سوار خودروی پراید کردند. یکی از سارقان نیز پشت فرمان خودروی من نشست و به راه افتادند. آن ها دست و پا و چشم هایم را بسته بودند، به همین دلیل جایی را نمی دیدم. در نهایت پس از 4 ساعت مرا دست و پا بسته در بیابان رها کردند ...
ضرب و شتم 2 آتش نشان مشهدی در پی آتش سوزی بازار مصلی!
شدم که متاسفانه واقعیت دارد؛ ماجرا ازاین قرار است که فردی ساعت 21:31 با مرکز فرماندهی 125 تماس می گیرد و خبر از حریق انبارها را می دهد. ساعت 21:33 یعنی دو دقیقه بعد دو دستگاه خودروی آتش نشان به محل می رسند و با مشاهده گستردگی حریق درخواست نیروی کمکی می کنند که 25 خودرو از 16 ایستگاه مجاور ظرف 6 دقیقه بعد به محل می رسند. نکته ناراحت کننده اینکه مالکان محل و عوامل زمانی که به محل می رسند و ...
اسیدپاشی به شوهر برای مهاجرت
: چشم و گوش بسته در مسیر رسوایی قرار گرفتم! مرد جوان ادامه داد: بعد از این ماجرا خانواده همسرم به دیدنم آمدند و از من خواستند از شادی شکایت نکنم. چون همسرم را دوست دارم و دلم نمی خواست که برای او اتفاق بدی رخ بدهد به همین دلیل از شکایت منصرف شدم. در بیمارستان از من درباره علت سوختگی پرسیدند که به آن ها گفتم همسرم این کار را انجام داده، اما شکایتی از او ندارم. بعد از بهبود نسبی ...
قاتل همسر در انتظار چوبه دار
قتل بازداشت شد. مرد جوان به پلیس آگاهی منتقل شد تا اینکه در روند بازجویی ها به قتل همسرش با خوراندن قرص برنج اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: همسرم یکی از اقوام دور ما بود که با هم ازدواج کردیم. من فوق دیپلم دارم و در شرکت توزیع آب معدنی کار می کردم. زندگی خوبی داشتیم، اما مدتی قبل به مواد مخدر معتاد شدم و قرص مصرف می کردم. چند ماه قبل از حادثه برادرزنم قصد ازدواج داشت به همین خاطر ...
بریدن گلوی همسر به دلیل اختلاف خانوادگی
همان شب در یکی از محله های کرج شناسایی و دستگیر شد. مرد جوان در ابتدا مدعی بود در زمان قتل دچار اختلالات روانی شده و به همین دلیل همسرش را کشته است. تحقیقات دراین باره ادامه داشت و متهم برای بررسی سلامت روانی اش به پزشکی قانونی معرفی شد. رئیس پلیس آگاهی البرز با اشاره به بازسازی صحنه قتل توسط متهم گفت: مرد جوان دوشنبه- دیروز- با انتقال به محل جنایت به بازسازی صحنه قتل پرداخت و مدعی شد: همسرم ...
نگهبان انبار سردسته راهزنان مسلح بود
سرویس حوادث جوان آنلاین: روز یک شنبه 24 اسفند سال قبل مردی با مأموران پلیس کهریزک در جنوب تهران تماس گرفت و گفت مرد جوان دست و پا بسته ای را در بیابان های قلعه نو پیدا کرده است. این مرد به مأموران گفت: در حال عبور از بیابان های اطراف بودم که صدای کمک خواهی و ناله ای به گوشم رسید. در حالی که شوکه شده بودم رد صدا را گرفتم تا اینکه داخل گودالی با مرد جوانی روبه رو شدم که دست و پایش با طناب بسته و ...
یک آهنگ زوج جوان را از طلاق نجات داد
خوانده ام به نام گول همسر، یکبار جوانی مرا دید و گفت که من و همسرم قرار بود از هم جدا شویم اما بعد از شنیدن این آهنگ شما با هم آشتی کردیم. گفتنی است جشن رمضان 1400، به تهیه کنندگی کاوه امیری و سردبیری فرزانه پزشکی، کاری از گروه اجتماعی شبکه پنج سیماست که در شب های ماه مبارک رمضان حوالی ساعت 21:30 تقدیم حضور بینندگان می شود. طلاق جشن رمضان زوج جوان آهنگ شبکه پنج سیما ویژه برنامه ماه رمضان کاوه امیری ...
اخبار حوادث امروز (7 اردیبهشت 1400) از ورود کرونای آفریقایی به ایران تا اسید پاشی به همسر به خاطر طلاق
خانوادگی مادرزنش را در کرمانشاه به قتل رسانده و فراری شده بود 6 ماه بعد در کرمان دستگیر شد. اسید پاشی به صورت همسر به خاطر طلاق و مهاجرت همسرم به روی من اسید پاشید تا از من جدا شود و دخترم را با خودش به اروپا ببرد . مردی جوان دیروز با حضور در دادسرای جنایی تهران با مطرح کردن این ادعا از همسرش به اتهام اسیدپاشی شکایت کرد و خواستار بازداشت او شد. حمله خونین همراه بیمار ...
طلاق بخاطر اختلاف سن
غر و لند می کرد. انگار برای مرد جوان قضیه حضور در دادگاه خیلی جدی نیست اما برای همسرش ماجرا به گونه دیگری است. طلاق بخاطر اختلاف سن منشی دادگاه دقایقی بعد این زوج را به داخل شعبه فرا خواند؛ خوانده سیاوش... و خواهان پریسا.... هر دو از روی نیمکت بلند شدند به داخل شعبه رفتند. قاضی پرونده مردی پنجاه و چند ساله با موهای جو گندمی و کت و شلوار راه راه در حال ...
اسیدپاشی روی شوهر برای مهاجرت
. همسرم می خواست از من طلاق بگیرد و همراه دختر دو ساله ام به یکی از کشور های اروپایی مهاجرت کند، اما من دوست داشتم با او زندگی کنم و به همین خاطر با پیشنهاد او موافقت نکردم. او هر روز اصرار و مرا اذیت می کرد که به او گفتم اجازه نمی دهم دخترم را با خودش به خارج از کشور ببرد. اسیدپاشی در خواب وی ادامه داد: چندی قبل پس از انجام کار های ساختمان خسته و کوفته به اتاق سرایداری رفتم و ...
اسیدپاشی زن جوان بر روی شوهرش/ او قصد سفر به اروپا داشت
کردم که همسایه ها به کمکم آمدند و مرا به بیمارستان منتقل کردند. مرد جوان ادامه داد: از ناحیه صورت دچار سوختگی شدم و از ناحیه چشم چپ کور شدم و وقتی از بیمارستان مرخص شدم بزرگان فامیل وساطت کردند و با میانجیگری خواستند که از همسرم شکایت نکنم و من با توجه به اینکه همسرم را دوست دارم و عاشقش هستم از او شکایت نکردم و و فکر می کردم ماجرای طلاق گرفتن پایان گرفته و همسرم دیگر به دنبال جدایی نیست ...
متهم به قتل همسر: به خاطر دخترانم مرا ببخشید
مرد خشمگین که پس از قتل همسرش در تهران با جسدش تا دزفول رفته بود در حالی پای میز محاکمه ایستاد که خانواده مقتول دامادشان را بخشیده اند. فروردین سال گذشته مردی با مراجعه به پلیس دزفول گفت: من همسرم را کشته ام و جسدش الان داخل خودروام است. وقتی مأموران جسد زن جوان را بیرون کشیدند متهم را بازداشت کردند و تحویل مراجع قضایی دادند. مرد جوان در بازجویی ها گفت: من و همسرم ...
بخشش مردی که همسرش را کشت
می کرد. او مدام با من دعوا می کرد تا اینکه مدتی قبل گفت می خواهد از من جدا شود. سعی کردم موضوع را بین خودم و همسرم حل کنم اما بعد از مدتی متوجه شدم او در تصمیمش جدی است و موضوع را به خانواده همسرم گفتم. آنها با زیبا صحبت و سعی کردند او را پشیمان کنند. موضوع فقط من نبودم؛ دو دختر داشتم که اگر از همسرم جدا می شدم آنها به شدت آسیب می دیدند. متهم ادامه داد: همسرم هر کاری می خواست می کردم ...
یادی از شهیدحسین ثابت خواه که 34 سال پیش در منطقه بانه به معبود خود پیوست
. بعد از شهادتش خواب دیدم که با لباس سیاه و با یک خانم سیده (که پوشیه زده بودند) به خانه ما آمدند. گفت: مادر بلند شو که می خواهیم به مکه برویم. هر چه زودتر کارهایتان را انجام دهید. گذرنامه و لباس هایم آماده بود. آن ها مرا به مکه بردند. ابتدا به قبرستان بقیع در مدینه رفتیم وقتی می خواستیم به حرم پیغمبر (ص) برویم، از خواب بیدار شدم. نوه کوچکم که مریض بود، مرا از خواب بیدار کرد. صبح زود به حرم امام رضا ...