سه شنبه ۰۸ خردادساعت ۲۲:۴۸May 2024 28
جستجوی پیشرفته
وارث ۱۴۰۰/۰۲/۲۷ - ۲۳:۳۷

احمد بابایی برای دختران شهید افغانستان؛ گرگ است آن که زیر پا گُل را نبیند

گفتی من و خورشید می سوزیم با هم دعوت شدید امشب به خوان غم، شما هم آشفته چون خورشید، از دیوار، از چشم باران کشیده مثل هرشب، کار از چشم گفتی بگو از داس... من از گُل نوشتم بی اختیار از غربت کابل نوشتم آنجا که حاشا غصه ی ما را فزون کرد داس تماشا چشم گل را شطّ خون کرد ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)