سایر خبرها
زخم فراوان داشتم دارم هنوز آن جوی خون ها تازه، آن اندوه ها تازه ست هنوز آن زخم ها کز عید قربان داشتم دارم چه گل هایی که پرپر شد به دشت برچی کابل هنوز آن گریه ها کز درد افغان داشتم دارم فراوان ظلم ها از آل صهیون رفت بر طفلان فراوان شکوه از این نامسلمان داشتم، دارم ز صبرا و شتیلا زخم هایی مانده بر روحم شکایت ها ...
تیره از ماه نو از آشوب بغداد گفت آنچه دید جوان شدچو برگ گل شنبلید چنین گفت : کان کو ز راه خرد به تیزی ز بی دانشی بگذرد نترسد ز کردار چرخ بلند شود زندگانیش ناسود مند و گفت: اگر این کار بد که گفتی مرا خوش آید خور و خواب من در آتش بود ولی چون پدر دستور کشتن من را داد در تیسفون نماندم. اکنون هم او را همچون بنده ای هستم و هرچه بگوید می شنوم .همان زمان با غم و ...
نتیجه ای مثبت در بر داشت. به روزنامه برگشتم و با استادی کامل گزارش خبری ام را نوشتم؛ گزارشی فاجعه آمیز و افتضاح! فکر کردم اولین روز کارم در روزنامه کیهان، همان آخرین روز خواهد بود، ولی نمی دانم چرا استخدام شدم با حقوق 500 تومان ( پنج هزار ریال) که در آن روزها حقوق خوبی بود. من در سال 1349 تحصیلات خود را در رشته روزنامه نگاری در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی آغاز کردم ...
...، گم کردن اولویت ها، تن دادن به ساختار فرسوده، جهت گیری های چندگانه و متعارض، بوروکراسی ناکارآمد و مزاحم، سیاست زدگی، چشم دوختن به بیرون و تحقیر توان داخلی سبب شد که انرژی متراکم و بی بدیل قوه اجرایی، نه تنها به صورت کامل و موثر استفاده نشود، بلکه خود، منشأ پیدایش مسائل پیچیده در کشور باشد. البته فشار سنگین و بی رحمانه بدخواهان و معاندان انقلاب اسلامی در طول این چهار دهه، حتما بر وضع غیرقابل ...
... ای ناکثان و داعشیان پشت کیستید؟ این خشت خون به دولت و جاه که می زنید؟ ای قصرتان تباه و شب و روزتان سیاه این زخم ها به حال تباه که می زنید تکبیر و "لااله" شما کبر و کافری ست بت های خدعه! دم ز "اله" که می زنید؟ (علی رضا قزوه- ایران) در ادامه، عبدالجبار کاکایی از شاعران نام اور ایران این شعر را تقدیم به حضار کرد: ...
از پست سر دهانش را گرفتم و او در حالی که غافلگیر شده بود روی زمین افتاد. بلافاصله دست و پای او را نگه داشتم و پسرعمویم با چاقویی که همراه داشت چند ضربه به او زد. در حال فرار بودیم که صاحب باغ ما را دید. از ترس نتوانستیم فرار کنیم و همانجا روی زمین نشستیم. متهم در آخر گفت: از کاری که کردم پشیمان نیستم. او همه خانواده مرا کشت و در این سال ها به خاطر غم عزیزانم خواب و خوراک نداشتم. با مرگ آن ها خیلی ...
یکی با درد عاشقی معتاد می شود. یکی از داغ عزیزانش، یکی ترس از کنکور، یکی تفریح و خوشگذرانی. حواستان به این شیطان هزار رنگ اگر نباشد، از جایی ضربه خواهید خورد که فکرش هم در مخیله تان نمی گنجد. بدی اش هم این است که همه فکر می کنند عقل کل هستند و حواسشان هست. وقتی اولین پک را به سیگار می زنند خیالشان راحت است که تفریحی است. وقتی سیگارشان قلیان و قلیانشان قرص و... می شود، فکر می کنند هوشیارند و اوضاع تحت کنترل شان است ...
اهوازیان در این همایش با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مدافع حرم گفت: اگر امروز شاه مسعود زنده بود، اگر امروز ربانی بود، شاید سیاست زده های غرب، کرزای و رئیس جمهور وقت و ... الان جان این دختران را هدیه نمی دادند چون مشکل افغانستان این است که مرد میدان ندارد. وی افزود:21 اردیبهشت سالگرد شکست اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان بود. برادران مجاهد افغان کاری کردند که یکی از ابر قدرت های جهان ر ...
تن آسوده ایم در میان دام، آسودن خطاست گله را با گرگ پیمودن خطاست الغرض از زخم ما خون می چکد خون ما از چنگ صهیون می چکد وای بر آنان که نالان نیستند آگه از مکر شغالان نیستند رنگ های گل چه فرقی می کند غزه و کابل چه فرقی می کند بمب با موشک چه فرقی می کند کشتن کودک چه فرقی می کند خون مظلوم است و دامنگیر ماست ...
بایرامی را در برج میلاد دیدم. ایشان برادرانه مرا سرزنش کردند که چرا باشگاه نمی آیی؛ که البته برای یک لحظه ناراحت شدم؛ اما بعد که دقت کردم، متوجه شدم که چه نیت خیرخواهانه ای داشتند. البته ورزش از همان کودکی با وجودم عجین بود و بیشتر وقت من در باشگاه ورزشی می گذشت. برادرانم هم اهل ورزش بودند. اما به خاطر شرایط جسمی ام از باشگاه فاصله گرفته بودم. فاش نیوز: چطور این پیوند دوباره برقرارشد ...