سایر منابع:
سایر خبرها
قتل زن تنها به بهانه تحویل بسته معیشتی / بیکاری قاتل بخاطر کرونا! + عکس
کردم اما به خاطر همه گیری کارگاه تعطیل شده و بیکار شدم. 10 میلیون تومان از صاحب کارم قرض گرفته بودم اما نمی توانستم بدهی ام را بدهم .من در مدت بیکاری با یکی از ارگان های دولتی همکاری دور داشتم و در توزیع بسته های معیشتی با آنها کمک می کردم .به همین خاطر چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی دادم.اما پسران او مخالف این ماجرا بودند. وی در تشریح گفت: آخرین بار به خانه عمه پدرم ...
شکایت از 4 آشنا به اتهام قتل مرد جواهرساز
زیادی را پس انداز کرده است و مقدار زیادی از اموالش را هم در صندوق امانات بانکی نگهداری می کند. قتل برای سرقت میلیاردی وی ادامه داد: پدرم هیچ بیماری نداشت و سالم بود و روز حادثه هم از همه روز ها سر حال تر بود که مباشرش با من تماس گرفت و گفت حال پدرم بد شده است و برای درمان او را به بیمارستان منتقل کرده است که به سرعت خودم را به بیمارستان رساندم و در کمال ناباوری تیم پزشکی اعلام کردند که ...
سرقت میلیاردی از مرد جواهرساز بعد از مرگش
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، شامگاه چهاردهم خرداد امسال یکی از ماموران پلیس تهران به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی اطلاع داد مردی 73ساله در یکی از بیمارستان های تهران فوت کرده که مرگ او مشکوک است. در حالی که تحقیقات ادامه داشت؛ دو روز پیش پسر مرد فوت شده نزد بازپرس جنایی آمد و از نامادری، دوخواهرناتنی و مردی که دوست و مباشر پدرش بود به اتهام قتل پدرش و سرقت اموال میلیاردی او ...
رمزگشایی از مرگ اسرارآمیزِ مرد جواهرساز
مجید است و حتی کلید خانه پدرم را هم داشت. روز حادثه من برای انجام برخی کارهای اداری از خانه بیرون رفتم. درحالی که پدرم در خانه خواب بود و هیچ مشکلی نداشت. ساعتی بعد ناگهان مجید به من زنگ زد ودرحالی که سراسیمه بود گفت پدرم حالش بد شده و او اورژانس را خبر کرده است. خیلی ترسیده بودم، مجید می گفت با پدرم قرار کاری داشته اما هرچه زنگ زده او جواب نداده است. برای همین نگران شده و خود را به خانه پدرم ...
تئاتر شاهرخ؛ گروهی که در کتابخانه جان گرفت
ارادتمندان به اهل بیت (ع) بود. دکان خیاطی پدرم در پانزده متری پاسرو، یکی از محله های بسیار قدیمی گرگان بود. تا جایی که به یاد دارم معمولاً معرکه گیرها، پرده خوانان، نقالان و پهلوانان دوره گرد به اجرای برنامه های خاص خودشان می پرداختند و من از هر فرصتی که پیش می آمد، استفاده می کردم و تماشاگر پر و پا قرص آن ها بودم. روزی کاری برای پدرم پیش آمده بود و دکان را به من سپرد، اما من از این ...
طلاهای میلیاردی مرد مرده ناگهان ناپدید شد / در تهران فاش شد
چند وقت یک بار برای دیدن پدر و مادرم به ایران می آیم. پدر و مادرم به خاطر اختلافاتی که داشتند سال ها قبل از هم جدا شده و پدرم با زن دیگری کرد و از او صاحب دو دختر شد، اما این ازدواج هم چند سال قبل به طلاق رسید. او ادامه داد: پدرم مباشری به نام حمید داشت که کارهایش را انجام می داد. چند روز قبل حمید با من تماس گرفت و گفت به خانه پدرم رفته اما هر چه زنگ زده کسی در را باز نکرده به ناچار با ...
زن 20 ساله: عاشق دوست برادرم شدم اما....
را ندارند و به همین دلیل فرزندانم را گرفتند و مرا از خانه خودشان بیرون انداختند. اگرچه در شهر آواره شده بودم اما روی بازگشت نزد خانواده ام را هم نداشتم چرا که پدرم به دلیل اصرارهای من برای ازدواج با محمد، هنوز از من دلگیر بود. در این وضعیت به ناچار با جست و جو در آگهی نیازمندی های روزنامه، پیرزنی را پیدا کردم که نیاز به پرستار داشت . خیلی زود به نشانی منزل پیرزن رفتم و با پذیرفتن شرایطش مشغول کار ...
نجات یک زندگی با هدیه سرخ
اهدا کرده می گوید: اهدای خون را وظیفه انسانی می دانم. احساس می کنم همه کسانی که در بیمارستان ها چشم انتظار اهدای خون هستند خواهر و برادرم هستند. او ادامه می دهد: از طرفی باور دارم که اهدای خون به سلامت جسم کمک می کند چون خودم در این سن تا به حال کمتر پیش آمده قرص بخورم. کشاورز که از زمان شیوع کرونا 3 بار خون داده، درباره اهدای خون در این روزهای کرونایی می گوید: کرونا نباید مانع از اهدای خون شود چون ...
خواب امام را دیدم و رضایتنامه جبهه را انگشت زدم
نوشتاری است از لحظات حضور ما در خانه پدری شهید و همکلامی مان با اقدس حصاری مادر شهید رضا حصاری. مادران مکتب زینب (س) بعد از چند تماس تلفنی و پیگیری های لازم دیدار با خانواده شهید رضا حصاری در عباس آباد مشکین دشت هماهنگ شد. پیشتر از صبوری و مهربانی این مادر شهید شنیده بودم و دوست داشتم زیارتش کنم. مادرانی که در مکتب زینب (س) تلمذ کرده اند و از عمه سادات الگو می گیرند قطعاً همه آن ...
ازدواج های منفعت طلبانه و آسیب خانواده از بی اخلاقی و پرخاشگری
...، رفتیم. در ادامه مشروح این گفت وگو از نظر می گذرد. ایکنا در دهه های اخیر چه تحولی به فروپاشی عاطفی در خانواده ایرانی اسلامی منجر شد؟ ابتدا باید به انقلابی که رخ داد توجه کنیم، زیرا قبل از آن خانواده ها گسترده بودند و سپس شرایط جامعه موجب شد که خانواده های گسترده به هسته ای تبدیل شوند. زمانی پدر، مادر، عمه، عمو و خاله در یک خانه زندگی می کردند و خانه ها بزرگ بود و وقتی که ...
نمی شود به راحتی از کنار اسم عادل فردوسی پور گذشت/ اکبر میثاقیان تنها فوتبالیستی بود که می شناختم و سر ...
...: شنیدیم این روزها بوکس کار می کنید. چه شد که از بین این همه رشته ورزشی بوکس را انتخاب کردید؟ از سال 67 که بوکس آزاد شد، این رشته را شروع کردم. بعد از آن به سربازی رفتم و در رشته های دیگر ورزش کردم تا اینکه پارسال سر سریال نوروز رنگی که مشهد بودم، دوستان قدیمی را دیدم و دو مرتبه ترغیب شدم که بوکس را شروع کنم. مدتی زیر نظر دوست خوبم ارشاد روح بخشیان که پدرش از مربیان ...
شعرخوانی زوج های شاعر
تو را به ذهن آیینه های یاد فراموش خانه ام هر شب سکوت بکر تو تکرار می شود در ضبط صوت عاشق و خاموش خانه ام آه ای درخت بید که مجنون تر از منی افتاده است زلف تو بر دوش خانه ام از لطف هم نشینی با چشم های تو خو کرده است خنده به دمنوش خانه ام ای دست گرم عشق بدون حضور تو غم می شود دومرتبه تن پوش خانه ام زوج شاعر دیگری که ...
کلهر: سینما همه چیز جریان خداستیز است و با آن برایتان دین می سازد/ ما از عرضه سینمای ملاقلی پور و حاتمی ...
جنگ ندارد. من جبهه رفتم، همان اوایل سه ماه از جنگ گذشته بود جنوب رفتم و از نزدیک جنگ را دیده ام. یعنی همان زمان که اهواز زیر بمباران بود من دو شب از نزدیک زیر همان بمباران در اهواز خوابیدم و از نزدیک همه چیز را دیدم و لازم نبود کسی برایم جنگ را تعریف کند. به مدیران گفتم قطعاً کسی که این برنامه را نوشته جبهه نرفته اما حرف ها، مطالب خیلی خوبی است. جنس برنامه درباره عرفان و معنویات از ...
عصر شعر مجازی با هم تا بهشت برگزار شد
...، مدهوش خانه ام گویا نشسته عشق در آغوش خانه ام اینجا میان هر تپش قلب زندگی پیچیده است نام تو در گوش خانه ام نسپرده اند صورت ماه تو را به ذهن آیینه های یاد فراموش خانه ام هر شب سکوت بکر تو تکرار می شود در ضبط صوت عاشق و خاموش خانه ام آه ای درخت بید که مجنون تر از منی افتاده است زلف تو بر دوش خانه ...
درخواست قصاص برای قاتل عمه / پدربزرگ و مادربزرگ نوه شان را نبخشیدند
و پدربزرگم همه اموالش را به نام عمویم کرده بود و او هم حاضر نبود حق پدرم را بدهد به همین خاطر از او کینه داشتم اما در مقابل عمه ام را خیلی دوست داشتم. وی در ادامه اظهار کرد: آن شب وقتی به خانه عمه ام رفتم قرص خورده بودم و حال خوبی نداشتم بعد هم از مشکلات زندگی ام گفتم و چون عمو و پدربزرگم را عامل این مشکلات می دانستم از آنها بدگویی کردم که عمه ام عصبانی شد و سیلی محکمی به صورتم زد و ...
قتل 8 دختربچه 7 ساله ایرانی! / از آتنا اصلانی تا ستایش قریشی + تصاویر
جدا شدند. بعد از طلاق آن ها بود که عمویم قیم من شد. با مادرم در ارتباط بودم، اما از روزی که او نیز ازدواج کرد امیدم از همه دنیا قطع شد. فکر می کردم به آخر خط رسیده ام و همه به چشم تحقیر نگاهم می کنند. البته عمو کاظم بیشترین سعی خود را داشت تا کم و کسری نداشته باشم، اما من از زندگی کینه و نفرت به دل گرفته بودم. ستایش قریشی 7 ساله به دست پسر همسایه شان به قتل رسید 23 ...
به عشق زیارت به ایران آمدم/ ازدواجم را لطف امام رضا(ع) می دانم
او گفتم که شاید لازمست وقتی بیشتر درمورد اسلام آموختم تغییر دین بدهم . نمی خواستم سریع تغییر دین بدهم زیرا این کار برای من کار آسانی نبود. تصمیم داشتم وقتی به دانشگاه رفتم تغییر دین بدهم زیرا تا آن زمان نمی توانستم به مسجد بروم. من این را به یحیی گفتم. او گفت که نیاز نیست که به مسجد بروم و می توانم هر زمان که آمادگی آن را دارم شهادتین را بگویم و در خانه نماز بخوانم. در 15 دسامبر سال 2001 (29 ...
حال خوب تعبیر وارونه یک رویا / جیرانی قصه را برای مان رو نمی کرد
به بازیگر هم می دهد تا مروری بر کارش داشته باشد و ایرادات و اشکالات بازیگری اش را رصد کند. خسرو مهر درباره نحوه پیوستن خود به تیم بازیگران این سریال توضیح داد: یک شب در خانه بودم که آلاله هاشمی تماس گرفت و آدرسی را در خیابان الهیه داد و گفت خودت را زودتر به اینجا برسان. همان اول کار، حضور دو نفر نظرم را جلب کرد؛ فریدون جیرانی و فرهاد قائمیان. حضور همین دو نفر هم کافی بود که پیشنهاد بازی ...
رابطه جنسی همزمان شوهرم با یک زن و یک دختر ! / او شیطان است!
. پرینت را روی میز گذاشتم طوری که جلوی دیدش باشد و او هم دید. گفت برای چه پرینت گرفتی؟ شروع کرد به داد و بیداد کردن و دعوا. از این رفتارهایی که مردها دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند. گفتم مگر کاری کردی که می ترسی؟ کلی با هم درگیر شدیم. عین روانی ها سرش را به در و دیوار می کوبید تا بگوید هیچ کاری نکرده است. اما گولش را نخوردم. وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم. الان پنج ماه ...
مطالعه کتابِ امانتی زیر نور ماه
. گفتم آمدم در کتاب خانه ثبت نام کنم. عکس من را گرفت و یک کارت کتاب خانه که پشتش نام و تاریخ کتاب های امانتی نوشته می شد؛ به من داد و گفت تو حالا می توانی برای یک هفته یک کتاب ببری. من در میان قفسه ها با شوقی وصف ناپذیر می گشتم و اولین کتاب انتخابی من از روی علاقه و سوال هایی بود که طی زمان برایم ایجاد شده بود. وقتی شب ها در فصل پاییز می خواستم بخوابم؛ صدای غازهایی که از فراز خانه ما کوچ می کردند را ...
خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، 23 خرداد 1377: به عزت الله اکبری [تالار پشتی] نماینده مجلس گفتم از ...
و برای کارهای عمرانی فرهنگی، کمک خواستند و از اقدامات عمرانی دولت سازندگی، قدردانی کردند. سلمانی برای اصلاح آمد. صبح در مسیر خانه به دفتر، برای معاینه شنوایی گوش [توسط] دکتر [محمد] فرهادی، به بیمارستان رسول اکرم (ص) رفتم. بعضی از اعضای تیم کاشت حلزون بودند. چند آزمایش [شنوایی سنجی] شد؛ اکثر موارد طبیعی و خوب است. قرار شد، به خاطر صدایی که گاه به گاه درگوش ایجاد می شود، آخرشب قبل از خواب، یک قرص بخورم. لینک کوتاه کپی لینک ...
9 سال حبس برای قاتل و خواهرزنش
بودم خیلی سنگین بود. فریبا ادامه داد: یک روز با خواهرم درددل کردم و به او گفتم از این زندگی خسته شده ام و از او خواستم تا با همکاری شوهرش نادر را از بین ببریم. بعد هم نقشه قتلش را کشیدیم. من به نادر قرص خواب دادم و از خانه بیرون رفتم و بعد هم شوهر خواهرم مهدی با اسلحه وارد شد و او را کشت. با اعتراف های فریبا، مهدی هم بازداشت شد و به قتل باجناقش اعتراف کرد. پس از ...
بچه آشغالی صدایش می زدند؛ اما فردی فیگرز مخترع و میلیاردر شد
به چرخه برگردانم. او بعد از مدرسه مشغول این کار شد. فردی می گوید: به خاطر پول این کار را نمی کردم. من فرصت داشتم تا کاری را انجام دهم که عاشقش بودم و از آن لذت می بردم. دوسال بعد فرصتی برای برنامه نویسی پیش آمد. کوئینسی به یک سیستم برای کنترل کردنِ فشار آب سطح شهر نیاز داشت و یک شرکت 600000 دلار برای تهیه یک برنامه کامیپوتری اختصاص داده بود. فردی یادش می آید که شهردار ناگهان ...
مرگ مشکوک پسربچه تهرانی در پارک رازی / جلوی چشم مادر خشک شد و جان باخت
نزدیکی خیابان قزوین رفته که ساعت حدود 9 شب در داخل باغچه ای دچار برق گرفتگی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده، اما در نهایت صبح پنج شنبه با وجود تلاش تیم پزشکی به خاطر شدت حادثه روی تخت بیمارستان فوت می کند. با اعلام این خبر تیم جنایی برای تحقیق راهی بیمارستان شدند که دریافتند امیر علی شش ساله شامگاه قبل همراه عمو و خانواده اش به پارک رفته و هنگام بازی به دلیلی که احتمال می رود او برای ...
در رسانه | اعتیاد، معضلی که سن و سال و جنسیت نمی شناسد
ام معتاد هستم. وی ادامه داد: اعتیاد بلایی خانمان سوز است و به کسی که به این دام گرفتار شود، هیچ رحم نمی کند و معنی خانه و خانواده را از بین می برد. مهدیه با بیان اینکه اعتیاد باعث شده تا او تنها فرزندش را از دست بدهد، گفت: همسرم یکی از مصرف کننده های مواد مخدر شیشه بود که یک شب به دلیل نامرغوب بودن مواد مصرفی، سنگ کوب و فوت کرد. وی ادامه داد: پس از فوت همسرم، زندگی ...
کرامات حضرت معصومه(سلام الله علیها)
عنایاتی از حضرت معصومه سلام الله علیها اشاره کرده، که یک نمونه آن را در اینجا می آوریم: در سالی که برای زیارت حضرت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام ملقب به حضرت معصومه سلام الله علیها به قم مشرف شدم، کیسه ای داشتم که مخصوص پول طلا بود، همواره مقدار معینی طلای مسکوک در آن می گذاشتم و همراه خود می بردم . در یک شب جمعه ای دو اشرفی طلا در آن کیسه نهادم و برای آستان بوسی دختر باب الحوائج به ...
محمد جواد دلشاد؛ صحافی با دل شاد
در اسفند سال 1311 در خیابان مولوی تهران به دنیا آمدم. پدرم در مسجد جامع خرده فروشی می کرد و در سال 1322 از دنیا رفت. ما چهار پسر و یک دختر بودیم و تنها من وارد این صنعت شدم. نه ساله بودم و برای اینکه حرفه ای یاد بگیرم مرا به یک مغازه ماله فروشی بردند اما بعد از مدتی که هیچ علاقه ای به این کار پیدا نکردم از آن جا بیرون زدم. در آن زمان یک همسایه به نام آقای شهیدی داشتیم که مرا برای کار به شرکت ...
گفت و گو با آرام عیدی پور از یک عمر عشق به واترپلو
، حس رقابت , هیجان و مسابقه همه دست در دست هم خاطرات کودکی ام را رقم زدند. پس از آن پا به عرصه جوانی گذاشتم. آب ترکیب خوبی از ماهیچه ها و فرم بدنم ساخته بود تا جائیکه بعدها، چونکه ورزشهای تیمی و با توپ را دوست داشتم، سیر طبیعی پیشرفتم مرا به سوی رشته واترپلو هدایت کرد و رفتم که نقش هر چند ناچیز خود را در این ورزش در ایران بازی کنم. * در حال حاضر کجا زندگی می کنید و هنوز هم در رشته های ...