گفتگو با پدر مشهدی که دختر 5 ساله اش را به قتل رساند!
سایر منابع:
سایر خبرها
تهدیدهای دختر جوان، جانش را گرفت
: هفت سال قبل ازدواج کردم. دختری خردسال دارم. به عنوان خیاط در کارگاه تولیدی کار می کنم. مقتول در مغازه شکلات فروشی دایی خود در محله مان کار می کرد. دخترم را برای خرید به آنجا می بردم. سه هفته قبل از قتل وقتی فهمید خیاط هستم، پنج پیراهن سفارش داد. بعد از آن ارتباط و گفت وگوی واتس اپی مان شروع شد. عکس خصوصی برایش فرستادم و پیام های عاشقانه میان ما رد و بدل شد. بعد از چند روز از ترس این که همسرم ...
رفتار محبت آمیز شهید با همسرش
نامه و خاطرات سردار فاتح هور ، شهید سرلشکر علی هاشمی می پردازد. خبرگزاری میزان در سلسله برش هایی، به بازخوانی این کتاب می پردازد. *** محبت همسر شهید رفت سری به پدر و مادرش زد و بعد آمد خانه. کمی از او دلگیر بودم. گفتم: چرا اینقدر دیربه دیر می آی؟ نمیگی من اینجا تنهام؟ علی مثل همیشه با لبخند جواب داد و گفت: ای بابا خانوم، من که خوب می یام خونه. بچه هایی هستند تو قرارگاه که یک ...
قصاص؛ مجازات قتل عمه/ آشنایی من با دختر جوانی در اینستاگرام اوضاع را تغییر داد
به عنوان ولی دم درخواست قصاص او را مطرح کردند. مادربزرگ میثم گفت: یک سال از کشته شدن دخترم می گذرد و هنوز نمی توانم باور کنم نوه ام دست به چنین کاری زده باشد. میثم نیز در دفاع از خودش گفت: باور کنید من عمه ام را دوست داشتم و هرگز راضی به مرگ او نبودم. شب حادثه به یک پارتی شبانه دعوت شده بودم، به همین دلیل همراه دوستم به خیابان ناصرخسرو رفتیم و قرص اکس خریدیم. ما قرص را خورده بودیم که دوستانم ...
شکایتی که با قتل پایان یافت/ هومن عکس شکایتم را در اینستاگرام گذاشت و مرا مسخره می کرد
شروع شد با چاقو چندین ضربه به من زد و من هم برای دفاع از خودم چاقوی او را گرفتم و چند ضربه زدم. قصد کشتن او را نداشتم فقط می خواستم از خودم دفاع کنم. هیچ کدام از برادرهایم در این قتل نقشی نداشتند و حتی برادر کوچکم زخمی هم شد. بعد از جنایت چه کردید؟ با برادرهایم فرار کردیم و یک هفته بعد، از ماجرای قتل باخبر شدیم و هر بار خانه یکی از اقوام بودیم تا اینکه به خانه خواهرم رفتیم و دستگیر شدیم. ...
شهیدی که در بیان احساسات عاشقانه خیلی راحت بود!
شهید شد. باردار بودم. وقتی خبر شهادت عباس را شنیدم حالم بد شد؛ اما نمی توانستم جلوی گریه ام را بگیرم. یک هفته بعد از فشار و ناراحتی پسرم به دنیا آمد. اسمش را گذاشتم مهدی. بچۀ شیرین و آرامی بود. نگاهش که می کردم غم عباس را از دلم می برد. مهدی پسری حرف گوش کن بود. خیلی به من و آقاش احترام می گذاشت. هر بار از مدرسه می آمد خانه تا دست یا پای ما را نمی بوسید نمی نشست. خیلی هم توی خانه کمکم ...
ناگفته های سقوط مرگبار پسر جوان از طبقه چهارم ساختمانی در خیابان پیامبر
حادثه 24 - چند ماه پس از سقوط مرگبار پس جوانی از طبقه چهارم ساختمانی در خیابان پیامبر که گفته می شد مواد مخدر قارچ مصرف کرده است، مادرش می گوید گزارش پزشکی قانونی نشان می دهد پسرش مواد مخدر مصرف نکرده و به احتمال زیاد به قتل رسیده است. در خانه اش بود، میهمان داشت، دوستانش آنجا بودند. اما از آن شب مرموز هیچ کس هیچ چیز نمی داند یا نمی خواهد حقیقت را بگوید. تنها صداهای درگیری و یک جسد روی ...
ماجرای قتل دختر جوان / مهرنوش مرا به خانه مجردی اش برد+جزئیات
مرد جوان به قتل دختر تهرانی در خانه جدید او اعتراف کرد. مرد متأهل که دختر جوانی را در خانه جدیدش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده بود، 7 روز پس از این جنایت به پلیس مراجعه و راز این جنایت را برملا کرد. شامگاه 27 تیر امسال خبر قتل دختری جوان با ضربه های چاقو در خانه اش به بازپرس مصطفی واحدی اعلام شد. طبق نظریه پزشکی قانونی از زمان مرگ حدود 5 ساعت می گذشت و سالم بودن در ورودی ...
پدر شهید: فرزندانم شناسنامه ندارند!+عکس
... **: اینجا رفتند برای تدریس و این حرف ها را شنیدند؟ پدر شهید: نه، آنجا در افغانستان. می گفتند شما مزدوران ایران هستید. مادر شهید: بعد از یکسال که ما اینجا آمدیم، آنها هم آمدند. پدر شهید: من گفتم: دخترم ولش کن اصلا بیا ایران. من خودم رفتم برایش پاسپورتش را گرفتم و از راه قانونی هم آوردمش. ولی الان مشکل عمده ی ما اینها هستند. جوان های ما بلاتکلیف ماندند. یک روز ...
قسمت 2 / پس از قتل ناصرالدین شاه سه شب بازار کاشان با مسئولیت من باز بود
که هرچه تو با نوکر من سلوک کنی من همان با نوکران تو رفتار خواهم کرد. حکومت در صدد اصلاح برآمد و دو نفر از تجار محترم را واسطه ی صلح قرار داد و نوکر مرا به همراهی آن ها برای من فرستاد من هم نوکرهای او را با نهایت مهر به آنی مرخص نمودم. هرچند این کار به مسالمه و مصالحه انجام گرفت ولی باطنا مایه ی بغض و عداوت حکومت با من شد از آن به بعد به کلی از کارها کناره کرده و به خانه نشستم. این سخن را به حکم ...
دامادی که از محل عروسی اش خبر نداشت
؟ حداقل بگو یک مولودی بخونیم. حاجی سرش رو عین یک داماد حرفگوش کن پایین انداخت و شروع کرد به خندیدن. سفره که پهن شد بساط سر و صدا و شوخی بچه ها هم به پا شد و... بعد از مراسم، حاجی رو کرد به من و گفت: سید فردا صبح ساعت هشت اینجا باش گفتم: بابا حالا چند روز جزیره رو ول کن به حال خودش، ناسلامتی تازه دامادی. حاجی هم گفت: نه بابا نمیشه، کار ها مونده، جنگ که منتظر من نمی مونه . حاجی بعد از عروسی در یکی از اتاق های منزل عمویش ساکن شد. ولی بعد از مدتی اتاقی را روبه روی خانه مادرش کرایه کرد تا هر وقت به خانه برمی گشت سری هم به مادرش بزند و خانمش هم تنها نماند. انتهای پیام/ ...
دلتنگی مهناز افشار برای ایران / عکس
مهناز افشار متولد 21 خرداد 1356 در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون است و مهناز افشار تحصیلکرده دیپلم تجربی و دوره 4 ساله رشته تدوین در یک موسسه غیرانتفاعی است. مهناز افشار از 21 سالگی جلوی دوربین رفت و مهناز افشار حالا بخاطر شرایطی، ساکن آلمان است دو برادر دارد که یکی جواهرساز و دیگری تولیدی سلفون دارد و تنها خواهر مهناز افشار هم آرایشگر است. پدر مهناز افشار سالهاست فوت کرده و مادرش خانه دار می ...
مسئولیت شما ادامه دادن راه شهداست
منم که از خودم خبر دارم و میدانم که اسیری هستم در بند شیطان. سگ نفس دائماً بر من حمله ور می شود. با شروع انقلاب در دل خود نوری را مشاهده کردم که نغمه آستان ربوبیت تو را سر داده بود. این تحول روز ها و شب ها بر من بیشتر آشکار شد. مرا به سوی تو میکشید، در اندرون من حالات روحانی ریشه دوانده بود. تا اینکه به من توفیق دادی که پای به مکانی بگذارم که همه اش نور و صفا و همه اش عشق بود؛ و آن خاک ...
جزییات محاکمه دوباره حمید صفت به اتهام قتل ناپدری
. من هر بار از اختلاف آن ها مطلع می شدم به مادرم تذکر می دادم و از متوفی نیز خواهش می کردم مشاجره نکنند. متوفی و مادرم 10 سال با هم زندگی کردند که من در پنج سال اول خانه پدر خودم بودم. سه سال بعد را با آن ها زندگی کردم و دو سال آخر نیز خانه مستقل گرفتم. متهم درباره ورزش بوکس گفت: در دادگاه مطرح شده بود من بوکسور حرفه ای هستم. واقعیت این است که من همیشه برای سلامتی و لاغری ورزش می کردم و ...
بالاخره فهمیدم که 2 بچه کافی نیست!
. خانواده همسرم معتقد بودند که بعد از شش ماه، زندگی مستقل خودمان را شروع کنیم، به خاطر همین با کمک پدرشوهرم، یک خانه خریدیم؛ (البته این خانه را با برادر شوهرم شریک بودیم )؛ چون می خواستم عروسی ساده باشد، پیشنهاد کردم که به پابوس امام رضا(ع) برویم و از طرف خانواده همسرم پذیرفته شد. (این سفر را با هزینه خیلی کم به صورت چارتری با هواپیما رفتیم و عنایت امام رضا(ع) بهترین سفر، در بهترین هتل ...
تیغ های بی تقوایی بر حکمرانی امام علی(ع)/ داود مهدوی زادگان
قرار می دهیم. او گفت: پیش سالار خودت برگرد که ما با اجبار بیعت کردیم و مرا نیازی به محاکمه با او نیست. من از پیش زبیر نزد طلحه رفتم و مردم خود را آماده و استوار می کردند و من درحالی که قرآن در دست داشتم از میان مردم که خشونت می کردند، گذشتم و طلحه را دیدم که زره پوشیده و قبضه شمشیر در دست دارد و مرکبش آماده است. به او گفتم: امیر المؤمنین می گوید: چه چیز تو را بر قیام و خروج واداشته است و به چه ...
زن 33 ساله: صیغه مردی 40 ساله شدم که در خانه مادرم می ماند
زن 33 ساله که با چشمانی اشک بار دست به دامان قانون آویخته بود تا راهی برای حل مشکلش بیابد، در حالی که بیان می کرد از نگاه کردن به چشمان مادرم شرم دارم، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 14 سال بیشتر نداشتم که پدرم را به خاطر بیماری سرطان از دست دادم و به همین خاطر دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. از آن روز به بعد مادرم در خانه های مردم کارگری می کرد تا من و خواهر و ...
قاتل: دلم برای دخترم تنگ شده است
قتل رساندم. یعنی هرکسی از شما پول بخواهد باید او را بکشی؟ نه، من می خواستم او را بترسانم و از خانه اش بیرون بیایم که چاقو به او اصابت کرد و بعد هم نفهمیدم که چند ضربه به او چاقو زدم. درباره روز حادثه توضیح بده. مقتول آپارتمانش را تازه خریده بود و آن روز گفت که قرار است تعمیرکار ساختمانی برای تعمیرات به خانه اش برود و از من خواست او را به خانه اش برسانم. من با موتور سیکلتم ...
بوکسور تهرانی عمه اش را ناک اوت کرد / قاتل رویا اعدام می شود + عکس
جان عمه اش را گرفت. از قرص اکس استفاده کرده بود. پسر به دلیل سیلی و وضع مالی دست به قتل زد. سرخاک عمه خود بازداشت شد. تنها ولی دم زن برای پسر بوکسور قصاص خواستند. رسیدگی به این پرونده از بیست و سوم تیرماه سال 99 به دنبال تماس با ماموران کلانتری 130 نازی آباد آغاز شد.یک زن به ماموران گفت جسد دوستش به نام رویا را در خانه اش پیدا کرده است. به گزارش رکنا، ماموران پلیس به خانه زن ...
ادعای عجیب قاتل دختر تهرانی در منزل جدیدش +عکس
خونین دختر 32 ساله ای در ساختمانی در خیابان صفا شرقی قرار گرفتند. قتل دختر جوان در شرق تهران بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس مصطفی واحدی از شعبه 11 دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند و کارآگاهان در گام نخست پی بردند ه دختر جوان به تازگی این خانه را خریداری کرده است. کارآگاهان وقتی پای در صحنه جرم گذاشتند با جسد ...
ماجرای مرگ پدرخوانده حمید صفت | دادگاه حمید صفت بازهم به تعویق افتاد
درباره زمان برگزاری جلسه بعدی دادگاه نیز گفت: جلسه بعدی از مشخص شدن جواب استعلام صورت گرفته از کمیسیون 11 نفره پزشکی قانونی برگزار می شود. ماجرای مرگ پدرخوانده حمید صفت حمید رضا امیری صفت مشهور به حمید صفت 28 مرداد ماه 96 به اتهام قتل همسر مادرش بازداشت شد. مادر حمید، از حدود 10 سال قبل از حادثه، پس از جدایی از شوهر اولش، با هوشنگ 66 ساله ازدواج کرده بود و حمید هم ...
شهادت بر قله ایثار
پیدا کردم که حبیب ا... شهید شده است. صغری ظریف ، مادر شهید نماز بر هرکاری واجب است زمانی که حبیب ا... نوجوان بود، یک بار ساعت2:30بامداد به خانه برگشته بود. وقتی از این موضوع آگاه شدم، با او صحبت کردم و گفتم: دیروقت به خانه نرو، مادر ناراحت می شود. گفت: از مسیری که می آمدم، شخص مریضی را دیدم که کنار جاده نشسته بود. چون دیروقت بود و ماشین نمی آمد، از من خواست که اگر می توانم او ...
ناگفته های حمید صفت در دادگاه کیفری / چرا خواننده معروف قاتل نیست؟
حادثه 24 - حمید صفت، خواننده رپ که به اتهام قتل شوهرِ مادرش محاکمه و به قصاص محکوم شده بود، پس از نقض حکمش در دیوانعالی کشور برای دومین مرتبه در دادگاه کیفری محاکمه شد. او در این جلسه در دفاع از خودش گفت که از بیماری مقتول بی اطلاع بوده و مرگ وی یک حادثه است نه قتل. حمید صفت پیش از روز 24 مرداد ماه سال 96 چندان مشهور نبود. رپری که به شکل زیرزمینی فعالیت می کرد و مخاطبان چندانی نداشت ...
نامه ای به آقای رییس جمهور
شما بخواهم. من حقم را می خواهم. صبح نگار، دخترم را می گویم، گفت وسط شهر یک سطل بزرگ (از این سطل های بزرگ خیارشور و ترشی که آبی رنگ است) گذاشته اند و یک عده آدمِ دولتی نامه ها را می گیرند و می اندازند آن تو. گفت هفت تا سطل تا حالا پر شده که درهاشان را بسته اند و آن ها را چیده اند یک گوشه؛ مردم صف کشیده اند نامه هاشان را تحویل می دهند و التماس می کنند که حتماً به دست جنابعالی برسانند ...
غدیر در مدائن به چاپ چهاردهم رسید
: "سلام بر تو ای حذیفه! که در روز های سختی مولایت را تنها نگذاشتی. سلام بر تو که منافقین را خوب می شناختی و حق را کتمان نکردی. . ." چند روزی بود که مسلم آرام و قرار نداشت و از خوراک هم افتاده بود. مادرش که تغییر حال او را خوب فهمیده بود، تنها سنگ صبورش شد تا غوغای درون مسلم را آرام کند. صبح زود، وقتی که هنوز خورشید به تمامی از افق بیرون نیامده بود، جوان ایرانی کوله بارش را بست، اسبش ...
عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند + گفتگو با قاتل
کنم . من یک کارگر ساده بودم و این مبلغ را هم نداشتم. بحث مان شد و تهدیدم کرد که عکسم را برای همسرم می فرستد و همین باعث شد تا کنترلم را از دست بدهم و با ضربات چاقو جانش را بگیرم. بعد از قتل هم فقط موبایلش را برداشتم نه کیف پولش را. موبایل را هم به خاطر عکس شخصی که از من داشت و پیام هایی که رد و بدل شده بود با خودم بردم. اما از آن روز به بعد به شدت عذاب وجدان دارم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم تا شاید کمی از بار این احساس بد از روی دوشم برداشته شود. ...
سناریوی پلید عروس کینه جو برای مادر شوهر
نیست کند و او هم دو دخترش را مسموم کرده و به قتل می رساند. پس از این من درباره حرف های مادرشوهرم تحقیق کردم که فهمیدم او از شوهر اولش طلاق گرفته و با مرد دیگری ازدواج کرده است. مادر شوهرم زمان طلاق دو دختر هفت و هشت ساله داشته که مدتی پس از جدایی از شوهرش دو دخترش به طرز مرموزی به کام مرگ می روند و بعد هم او با مرد مورد علاقه اش ازدواج می کند که حاصل ازدواج دومش شوهر من است. وی ادامه داد: من ...
داستان/ روستا
...، اما یادت نره که ما تو راهی داریم . بااکراه باشه ای گفتم . محمدحسین به خاطر شغلش مجبور بود به شهر برگردد . بعد از این که محمدحسین چمدان ها را به اتاق برد، سمیه خانم سمتم آمد و گفت : لیلی خانم با من احساس راحتی کنید شما هم مثل دختر من هستید . لبخندی بهش زدم و تشکر کردم . در همین حین محمدحسین از اتاق بیرون آمد و گفت : خب لیلی خانم ! اگه ...