هدیه ویژه طالبان به خبرنگاران: شلاق برای حمل دوربین عکاسی!
سایر منابع:
سایر خبرها
نگذارید فرهنگ فارسی در افغانستان به فراموشی سپرده شود
بخشی از صحبت هایش با ارجاع شنوندگان به شرایط افغانستان در دوره پیشین سلطه طالبان گفت: در حضور اول طالبان به طور کل فرهنگ و شعر و ادبیات فارسی ممنوع شد و در آن روزگار من که کودکی بیش نبودم وقتی با فارسی صحبت می کردیم طالب با شلاق می زد! ما آن روزگار را هم تجربه کردیم. پنجشیری بودن به تنهایی خودش جرم بود و طالبان اگر از کسی می پرسیدند که از کجایی و می گفتی که از پنجشیر، زندانیت می کردند! یک بار که 16 ...
متقیان: قبل از پارالمپیک 6 بار تست دوپینگ دادم/ مرا با فرغون به مدرسه می بردند
شود و یا پاهای مان لرزش پیدا کند، چون این موارد خطا محسوب می شود. نوک نیزه باید با چمن برخورد کند و اثر آن روی چمن بماند نباید نیزه با کمر به چمن برخورد کند. پرتاب چهارمم 24 متر و 42 بود که آن هم رکورد را رد کرده بود. برنده مدال طلای پرتاب نیزه در پارالمپیک افزود: یک سال بعد از تولدم تب شدید داشتم، مادرم مرا به مرکز بهداشت برد به خاطر اینکه به من واکسن فلج اطفال زدند دو پایم معلول شد ...
موکافات چوس فیل
افتادَه بودم، نَظاره کردم همراه دوستش با عجله بی سمت آن طرف سرَک (خیابان) روان شده و با ترس مرا نَظاره مَی کونند. - بعدش چَه؟ - هیچ، نَظیر نجیب که دید دارم خفَه مَی شوم داخل دکان برفت و یَک آبی معدنی برایم آورد و نَجاتم بَداد. بعد برای گرفتن تاکسی بی آن طرف سرَک روان شدیم. دوباره آنها فرار بَکردند و بی داخل دکان روان شدند. اما نَدانم چَرا داشتند همَه جا را اسپری پیف پاف مَی زدند. خَیلی بی من برخورد کرد. همان جا تصمیم بَگرفتم بی سمت طالیبان برگردم... نجیب ...
رابطه خیابانی و آینده ای که خراب شد/ بابک تنم را می خواست !
باد رفته است به خانواده ام رحم کند ولی بابک مرا تهدید کرد اگر بیشتر از این اصرار کنم فیلم هایی را که از روابط غیراخلاقی و هوسرانی های بی شرمانه در اختیارش است برای خانواده ام ارسال می کند! حالا دیگر چاره ای جز سکوت نداشتم و آینده ای تاریک و وحشتناک را برای خودم تصور می کردم، تاوان سختی را برای این عشق خیابانی داده بودم و آن زمانی که لبخندزنان به لانه های مجردی می رفتم تا طعمه ای برای هوسرانی باشم ...
9 سال بلاتکلیفی مرد اعدامی در زندان
با هم نداشتیم و فقط گاهی با هم درد دل می کردیم. در پایان هیأت قضات وارد شور شدند و به درخواست اولیای دم، متهم به قصاص محکوم شد. دو متهم دیگر نیز به شلاق محکوم شدند. حکم صادره در دیوان عالی کشور تأیید شد اما اولیای دم پیگیر اجرای حکم نشدند و به این ترتیب قاتل 9 سال در زندان بلاتکلیف ماند تا اینکه نامه ای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست. سپس طبق ماده 429 قانون مجازات ...
مچ گیری از زن خیانتکار و مرد نامحرم توسط شوهرش! / قتل خونین در تهران برای فرار ! + عکس
با هم رابطه پنهانی داشتیم. چون قرار بود آن شب همسرم در خانه همسایه بماند و در کارها به او کمک کند برهان را به خانه مان دعوت کردم. اما یکباره شوهرم سر رسید و چون برهان را در خانه مان دید او را در اتاق حبس کرد. همان موقع برهان برای نجات از دو دوستش کمک خواست. برهان نیز به رابطه پنهانی با زن جوان اعتراف کرد و گفت: من از دوستانم خواسته بودم به کمک بیایند و مرا فراری دهند،اما هر گز نمی ...
اعتقاد قلبیم باعث پیروزیم شد
اینهمه حرکت را انجام دادم و وقتی پیروز شدم در حال خودم نبودم. وی درباره خطاهای پرتاب نیزه گفت: نباید لگن از نشینمنگاه بلند شود و یا پاها لرزش پیدا کند چون این موارد خطا محسوب می شود. نوک نیزه باید با چمن برخورد کند و اثر آن روی چمن بماند نباید نیزه با کمر به چمن برخورد کند. پرتاب چهارمم 24 متر و 42 بود که آن هم رکورد را رد کرده بود. برنده مدال طلای پرتاب نیزه در پارالمپیک افزود ...
9 سال بلاتکلیف در برزخ قصاص یا بخشش
بودم که دوستم برهان پیامک زد و ادعا کرد طالب او را در اتاقی زندانی کرده و برای نجات خود کمک خواست. فکر کردم طالب او را به گروگان گرفته و همراه یکی از دوستانم راهی خانه مورد نظر شدیم. وقتی به آنجا رسیدیم، همسایه ها مقابل خانه طالب جمع شده بودند. برای نجات دوستم با مرد صاحبخانه درگیر شده و با چاقو ضربه ای به پهلویش زدم که باعث مرگ او شد. بعد از قتل تازه متوجه رابطه پنهانی برهان با همسر مقتول شدم ...
عکس زنان افغانستانی بعد و قبل از طالبان
پوتین بلند از سوی طالبان با شلاق تنبیه شده بود. دختر جوان باز هم تاکید می کند که چیزی از زمان طالبان به خاطر ندارد اما کتاب ها و روایت های اطرافیان برایش خیلی وحشتناک است: وقتی پدرم بعد از یک سال و نیم از بند طالبان آزاد شد، مادرم را از صدایش شناخت. پدر به خاطر ضربه هایی که به سرش وارد شده بود، یک چشمش را از دست داده بود. در اواخر حکومت طالبان هم یک بار که پدر از خانه بیرون رفته بود، به دلیل اینکه ریش ...
هنوز کسی نظری ندارد
باقی بخش های سفارت خلوت تر بود و کارمندانش هم چای می خوردند و درباره آخرین فیلم هایی که از کارهای طالبان دیده بودند حرف می زدند. کمی که گذشت متوجه حضور من شدند. مرد متصدی گفت ما چیزی صادر نمی کنیم. ولی لب مرز انگار صادر می کنند و یک شماره به من داد که خودش هم از تلگرام پیدا کرده بود. موقع رفتن پرسیدم اینجا متعلق به دولت قبل است یا طالبان. گفت قبل. خودم از سؤال متناقضم تعجب کردم. پرچم افغانستان و نه ...
من از بچگی پرسپولیسی ام اما اینجا شعبه پرسپولیس نیست!/ از آقا یحیی دلخور نیستم/ به پرسپولیس زنگ نزدم؛ ...
کلاس گذاشتم و قبول نکردم و بعضی جاها هم گفتند که من خودم تماس گرفتم و درخواست کردم. باید بگویم که نه تماسی از من بوده و نه درخواستی از باشگاه. من از بچگی پرسپولیسی بودم. * من از آقا یحیی دلخور نیستم. سلیقه فوتبالی است و من چرا باید دلخور باشم. بعد از آن ماجرا 10 بار در جاهای مختلف ایشان را دیدم و حتی چندین بار در رستوران ها ایشان را دیدم. خیلی راحت سمت ایشان رفتم و با توجه به احترامی که ...
گزارش تسنیم از افغانستان| ممانعت طالبان از کار خبری خبرنگاران تسنیم در پنجشیر
در بخشهای متعددی از کوه ها نیروهای احمد مسعود حضور دارند و می توانند به نیروهای طالبان حمله کنند. (فیلم این گفتگو به زودی منتشر می شود) اصرارهای خبرنگاران برای باقی ماندن در منطقه جوابی نگرفت. این مسئول منطقه ای طالبان برای اطمینان از خروج خبرنگاران تسنیم از منطقه، از سردبیر سیاسی و بین الملل تسنیم خواست که در ماشین خود آنها بنشیند، خودروی تویوتایی که غیر از این مسئول منطقه ...
ایران، افغانستان و طالبان
مشترکات که بگذریم ما همسایه نزدیک یکدیگریم و در بد و نیک هم شریکیم و از یکدیگر تاثیر می پذیریم. اگر معیار ایران در برخورد با طالبان، اصول و قواعد بازی حسن همجواری و روابط بین الملل باشد، طالبان نمی تواند دغدغه دولت و ملت ایران را دخالت در امور داخلی افغانستان بشمارد، زیرا برآمدن طالبان در افغانستان، محصول خواست اکثریت شهروندان افغان بر پایه اصول حاکمیت ملی نیست. در افغانستان نه همه پرسی ...
آخرین وضعیت کامران پارسی نژاد پس از ابتلا به کرونا
...، یکی از آن ها حسین قرائی است. او جزء معدود کسانی بود که کمکم کرد و از سازمان تبلیغات اسلامی خواست مبلغی به من اختصاص دهند. این نویسنده ادامه داد: از دیگر دوستانم که تاکنون همراهم است، مجتبی رحماندوست است. در شرایط ابتلایم به کرونا هیچ یک از نهاد های فرهنگی به من کمک نکردند. سال ها در انجمن قلم ایران بودم. این انجمن از نظر سازمانی به من کمکی نکرد تنها راضیه تجار به طور خودجوش پیگیر ...
طالبان با آنچه تصور می کردیم فرق داشت!
. حالا برای برخورد با آنها کمی بی پروا تر بودیم. جوری که اگر شوخی می کردند جواب می دادیم و اگر جدی می گفتند می ایستادیم. حتی برای قیمت ویزای 80دلاری کلی چانه زدیم. طالبان با آنچه تصور می کردیم فرق داشت، نه بهتر بود و نه بدتر. طالبان یک چیز دیگری بود به نسبت آنچه در ذهن ما زندگی می کرد. کاری که آنها با ما می کنند دومین مرزبان که گذرنامه ها را مهر می کرد به اصطلاح خودشان یک مجاهد ...
اگر نگران روایات امثال من هستید خودتان بیایید اینجا روایت کنید
شعار سال: مهدی بختیاری مدیرکل سیاسی تسنیم نزدیک به سپاه در پاسخ به انتقاد ها نسبت به روایت آن ها از طالبان و افغانستان نوشت: آمدن به افغانستان و رفتن به هرکجای این کشور، کار سختی نیست. اگر نگران روایات امثال من هستید، خودتان بیایید اینجا روایت کنید؛ تضمین می کنم که نه خطری دارد و نه کسی جلوی شما را می گیرد. (تازه برخی دوستان خبرنگار که به نوعی وظیفه شان هم هست). حتی مسیر پنجشیر هم ...
اشعار شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
حسین قربانچه: اینگونه شده مرا مقدر در خواب ببینمت مکرر محتاج همند ، چون دو عاشق دختر به پدر ، پدر به دختر صد بار تو را بغل بگیرم یکبار مرا بگیر در بر شرح لب چاک چاک ما را بگذار برای وقت دیگر زیرا که شب وصال زشت است احوال کسی شود مکدر ای کاش خودم می آمدم من اندر طلب سر تو با سر من فرش ...
گلایه شدید بازیکن سابق پرسپولیس/ ماجرا چیست؟
بازیکن سابق پرسپولیس ضمن گلایه از مدیران این باشگاه گفت: دو تا کانال و پیج اینستاگرامی از طریق افرادی زده اند و سریع ما را جلوی هوادار می گذارند!
احمدزاده : قرار بود فصل گذاشته به سپاهان بیایم
پرسپولیس شکل گرفت اما نه تماسی گرفتند و نه من حرفی در اینباره زدم. خیلی جاها گفتند باشگاه پرسپولیس پیشنهاد داده و من کلاس گذاشتم و قبول نکردم و بعضی جاها هم گفتند که من خودم تماس گرفتم و درخواست کردم. باید بگویم که نه تماسی از من بوده و نه درخواستی از باشگاه. من از بچگی در پرسپولیس بودم و همیشه برای آنها احترام قائل هستم. من از آقا یحیی دلخور نیستم. سلیقه فوتبالی است و من چرا باید دلخور ...
نگذارید فرهنگ فارسی درافغانستان به فراموشی سپرده شود
ممنوع شد و در آن روزگار من که کودکی بیش نبودم وقتی با فارسی صحبت می کردیم طالب با شلاق می زد! ما آن روزگار را هم تجربه کردیم. پنجشیری بودن به تنهایی خودش جرم بود و طالبان اگر از کسی می پرسیدند که از کجایی و می گفتی که از پنجشیر، زندانیت می کردند! یک بار که 16 سال بیشتر نداشتم در جایی طالبان مرا دستگیر کردند و گفتند که از کجا هستی؟ گفتم که من از پنجشیر هستم! گفت بسیار خب سلاح تان کجا هست؟ من گفتم اگر ...
وای حضرت زکریا! شما هستید؟
های خانه که می خواستند به سینما بروند مرا هم به عنوان همراه با خودشان می بردند. شاید این حرکت به نوعی آنها را در برابر آزار و اذیت برخی افراد محافظت می کرد. این فیلم دیدن ها در ناخودآگاه من تاثیر گذاشته بود و به نوعی جذب بازی و نمایش شده بودم. بعدا به واسطه کارم در چاپخانه به خواندن رمان کشش پیدا کردم و آثاری از نویسنده های مختلف خواندم. شاید بتوانم بگویم همین ادبیات مرا به سمت کار هنری کشاند. می ...
دام اینستاگرامی پسرجوان برای سرقت های سریالی
این مدتی که تنها زندگی می کردم سرم به کار خودم گرم بود و با کسی هم رفت و آمد نداشتم تا اینکه یک ماه قبل در اینستاگرام با پسر جوانی به نام کامران آشنا شدم که خودش را مهندس معرفی کرد و مدعی بود در یک شرکت تجاری مشغول به کار و مجرد است. ما مدتی با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم که او به من ابراز علاقه کرد و گفت دوست دارد با من ازدواج کند. او با حرف هایش مرا فریب داد و من هم به او اعتماد کردم ...
عاملان جنایت در باغ فرحزاد محاکمه شدند
برگشتم و همسرم مرا دید اصرار کرد حقیقت را بگویم. او با شنیدن حرف هایم خواست به اداره پلیس برویم که قبول کردم. با این ادعا، پرونده برای تحقیقات بیشتر و دستگیری دیگر متهمان به دادسرا ارجاع شد تا اینکه شش متهم دیگر شناسایی و بازداشت شدند. متهمان جرمشان را انکار کردند و تنها یکی از آن ها گفت: آن روز احد شاکی را به آن خانه باغ آورد و دوستانم او را آزار دادند، اما من فقط نظاره گر بودم و زن جوان را آزار ...
شلاق زدن خبرنگاران بازداشتی در تظاهرات کابل
که آن به معنای بازداشت تعبیر شده است، در این مورد هم ما کوشش می کنیم در آینده با آن ها برخورد خوب تر صورت بگیرد. نهادهای مدافع خبرنگاران در داخل و بیرون از کشور وضعیت کنونی را در برابر خبرنگاران نگران کننده می دانند و خواهان پایان دادن خشونت ها در برابر خبرنگاران شده اند.
چوب و شلاق برای مقابله با تجمع
از زندانیان سابق گوانتانامو هستند. این زنان همچنین پوستر هایی را با خود حمل می کردند که روی آن نوشته شده بود: دنیا چقدر بی رحمانه تماشایمان می کند. طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، زنان در تجمع پس از تهدید های طالبان متفرق شدند. بازداشت و آزادی خبرنگاران نیرو های طالبان در جریان پوشش تظاهرات زنان معترض در کابل، چندین خبرنگار را بازداشت کرد. تعدادی از آنها ساعاتی بعد آزاد شدند ...
مرگ سارق پس از سرقت گوشی آیفون
به خانه ام بودم که 6 مرد سوار بر سه موتورسیکلت به من نزدیک شدند. من در حال صحبت با تلفن همراهم که آیفون 12 است بودم و وقتی مردان موتور سوار به من نزدیک شدند متوجه شدم که قصد سرقت گوشی مرا دارند. یکی از آنها از موتور پیاده شد و به سمت من آمد و چاقوی بزرگی را روی گردن من گذاشت و گوشی تلفن همراهم را خواست. برای حفظ جانم، گوشی تلفن همراهم را به وی دادم. مالباخته گفت: گوشی را که ...
ماجرای درگیری لفظی پرتابگر طلایی ایران در پارالمپیک با ورزشکار آمریکایی
بازویم را شنیدم. همان موقع به مربی گفتم اگر اجازه می دهید از سکو پایین بیایم و مسابقه را ادامه ندهم. فکر می کردم نیزه زیر خط 30 متر فرود آمده، درحالی که آن خطی که دیده بودم خط 31متر بود. همان لحظه ای که مربی می خواست به داوران مسابقه بگوید مرا از سکوی پرتاب پایین بیاورند اعلام کردند که پرتاب من 31 متر و 27 سانتی متر بوده و همان لحظه درد دستم را فراموش کردم. بعد هم که رکورد پارالمپیک را ...
مصطفی اسدبیگی و امیر تاجیک مهمان های برنامه شب نشینی هجده شهریور
داشته باشد، هنرمند نمی تواند هنجارها و وقایع جامعه را ببیند و با آن ها همسو نباشد،به همین خاطر دو اثر شادی که تولید کرده بودم را در ایام کرونا منتشر نکردم و در عوض کاری را نوشتیم که در آن صحبت از روح است و خستگی های روح را به تصویر کشیدیم. وی روند تولید یک قطعه موسیقی را اینطور تشریح کرد: برای تولید یک قطعه سوژه را باید انتخاب کرد؛البته کارهای سفارشی بر اساس خواست سفارش دهنده نوشته و ...
فرار از مرگ دلخراش!
را قربانی پول کرد و مرا پای سفره عقد نشاند. پدرم نیز که در اختیار مادرم بود هیچ مخالفتی نکرد و این گونه من و منصور با هم ازدواج کردیم. با وجود این من به این زندگی اجباری تن دادم و رفت و آمد منصور به خانه ما بیشتر شد. روابط همسرم با مادرم نیز آن قدر نزدیک شده بود که بسیاری از مرزهای اخلاقی را زیر پا گذاشته بودند و من از این وضعیت بسیار نگران و ناراحت بودم. تا این که یک روز مادرم مرا به ...
می شود این شعر را به دستش برسانید
هرگز دعاهای مرا نشنید پُر کرده گوش کهکشان ها را هوار درد گاهی کنار زندگی درد است، اما من تنها کمی هم زندگی کردم ، کنار درد چشمان غمگین می شود هر روز زیباتر تندیسی از زیبایی ام، یک شاهکار درد می خواستم درد دلم را ... باز فرصت نیست دارد دوباره راه می افتد قطار درد --2-- آخرین اسمی که با شک، بر لبش آورد بودم واقعا نشناخت؟یا عشقی که ...