سایر منابع:
سایر خبرها
داستان برخورد وحشیانه با دو کودک
مورد ضرب و شتم ماموران شهرداری قرار گرفته بود، از وی دلجویی کرد. در این دیدار عموی کودک می گوید: چهار ماه قبل در حالی که داشتیم زباله ها را جمع می کردیم، ماموران شهرداری به سراغ این کودک 12ساله آمدند و وی را کتک زدند. تا من سر برسم، کودک از فرط ضربات وارد شده، روی زمین افتاده بود. زاکانی در ادامه مدت زمان بستری بودن کودک را جویا می شود که عموی وی اعلام می کند: 15 روز در بیمارستان بستری بود. ...
تنبیه بدنی دانش آموز 7 ساله در ایلام
مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بدنش کبود شده است. با دیدن کبودی و تورم دست و بدن پسرم به حدی ناراحت شدم که آرزوی مرگ کردم. پسرم گفته که معلم روی دستش آب ریخته و بعد او را تنبیه کرده است. روز بعد با مراجعه به پاسگاه از معلم فرزندم شکایت کردم و سپس به آموزش و پرورش شهرستان چوار رفتم و آنجا هم علیه او طرح شکایت کردم. به رئیس آموزش و پرورش هم گفتم معلم حق تنبیه دارد، اما شکنجه خیر. ...
جزئیات مرگ دختر نخبه اهوازی از زبان خانواده او | معرفی فرد خاطی به مراجع قضایی | مطب پزشک متخلف پلمپ شد
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایلنا، پدر دختر نخبه اهوازی که دچار مرگ مغزی شده و حالا در کما به سر می برد، گفت: مهرنوش یک قطعه از بهشت بود که 19 سال پیش خدا به ما امانت داد و حالا امانتش را از ما گرفت و برد. اول مقاومت کردم و گفتم نه این همه وجود من است ولی وقتی به خودم آمدم، دیدم صاحب اصلی دخترم خداست و گفتم خدایا مالک تو هستی. اگر دوست داشتی دوباره به من ببخشش و اگر نخواستی امانتت را از ما ...
تنها بانوی شهید تفحص شده در کشور را بشناسید
زندگی به دست می آورد به امید اینکه بتواند شوهرش را آزاد کند. آن هایی که شعار کرکننده دفاع از خلق کُرد را می دهند، نتوانستند این خواهر آزادی خواه ما را تحمل کنند، بعد از یک ماه شکنجه های وحشیانه او را به همراه یک برادر بسیجی در ارتفاعات به شهادت رساندند. شاه محمد محمودی، همسر این بانوی شهید ماجرای اسارت خود و شهادت همسرش را اینگونه روایت می کرد: سال 1361 در روستای باقرآباد زندگی می کردم ...
روایت رهگذری از بازدید میدانی معاون اول از کسبه خیابان کارگر
مخبر صحبت کردن و آخرش عکس یادگاری گرفتن و رفتن. تو مسیر از موقعیت استفاده کردم و از اندیکا و استانداری خوزستان تا داستان وزیر آموزش و پرورش و ستاد اجرایی و ... سوالاتم رو پرسیدم و نکاتی ام ایشون گفتند. آخرشم گفت بیا بریم خونه و ... منم گفتم خوابگاه خدمت باشیم و ... گفت حتما یه سر خوابگاه تون سر می زنم. خلاصه اینم روایت بازارگردی امشب ما با جناب مخبر. با همه نقدهایی که به ایشون و باقی آقایون دولتی دارم و داریم این روحیه مردمی و پیگیری میدانی و بی تکلف مسئولین ارشد مملکت قابل ستایش است. والسلام انتهای پیام ...
چایخانه سنتی اهواز؛ میزبان رشادت زنان و مادران در پشت جبهه ها / چرا یادمان مهم دفاع مقدس تبدیل به تالار ...
عروسی بهشت هویزه به فعالیت خود ادامه می دهد. احیای یادمان چایخانه، تنها آرزوی زنان مجاهد فاطمه میرحبیبی، معروف به خانم سادات از زنانی بود که در طول 8 سال دفاع مقدس در پشت خط مقدم جبهه های جنگ در چایخانه اهواز یا پایگاه شهید علم الهدی مشغول خدمت به رزمندگان و جبهه بود. او در نهایت چند سال پیش با این آرزو که بعد از 25 سال یادمانی در پایگاه شهید علم الهدی برای شهدایی که اعضای بدن آن ...
راز پلاک سوخته به چاپ چهارم رسید/شهید مدافع حرمی که کتاب زندگی خودش را نوشت!
سقای ادب امضا شد. شهید طهماسبی بعد از سه روز از اعزام دومش به سوریه در روستای القراصی حومهٔ جنوبی شهر حلب سوریه در حالی که به دیوار ساختمان مهمات تکیه داد بود، حوالی ساعت 10 صبح مورد اصابت موشک تاو آمریکایی قرار گرفت و با اقتدا به حضرت زهرا (س) و با پیکری سوخته در نیمهٔ خرداد سال 1395 همزمان با سالگرد رحلت پیر خمین به دیدار مولا و سرورش حضرت سیدالشهدا (ع) شتافت. ساعت و روز ...
پرواز با بال سوخته/ روایت رشادت یک خلبان ارتش
...، در خیابان کوروش اهواز بودیم، یخ در بهشت خوردیم، شهید سجادی آن روز می گفت خوب است که شهید شویم اما کاش می دانستیم چه بر سر همسر و فرزندانمان می آید. این همرزم شهید قلخانی اضافه می کند: بعد از آوازخوانی شهید قلخانی با بچه ها جوک می گفتیم و حرکات نمایشی برای خندان همدیگر انجام می دادیم و در نهایت پس از ساعت ها شاد بودن گفتم خدا به خیر بگذارند، این همه خندیدیم انشالله که فردا اتفاق ...
شکنجه دانش آموزایلامی توسط معلم
...، نهار نخورده بود و فقط گریه کرده بود تا در نهایت ماجرای کتک خوردنش توسط معلم را برای همسرم بازگو کرد. وی با بیان اینکه چشم دیدن بدن کبود پسرم را نداشتم بیان داشت: عصر که به خانه آمدم با دیدن دست های کبود و متورم پسرم آرزو کردم که بمیرم، تحمل دیدن آزار هیچ کودکی را ندارم اما باز هم به قانون تمکین کردم و روز بعد با مراجعه به پاسگاه از معلم فرزندم شکایت کردم و سپس به آموزش و پرورش ...
اشک های یک تکاور
پیش فرمانده گردان. ستوان زارعیان مطالب خود را بازگو کرد. فرمانده گردان گفت: مرخصی ماهانه نوبتی شماست، برنامه آن را عوض نکنید. دید که چاره ای ندارد گفت: جناب سرهنگ من به اهواز می روم اگر به همسرم مرخصی دادند من هم از مرخصی ام استفاده می کنم، در غیر این صورت، من هم برمی گردم. شب ستوان زارعیان به اهواز رفت و صبح ساعت 10 او را در سنگرهای ستاد دیدم. تعجّب کردم. گفتم: زارعیان چرا برگشتی؟! جواب داد: در ...
لباس عروس و کارت عروسی ازدواج جدید الهام حمیدی | شوهر ثروتمند الهام حمیدی کیست؟
: الهام حمیدی در 13 بهمن 97 با متن زیر خبر ازدواج خود را منتشر کرد: ای در دل من، میل و تمنا، همه تو ! وَندَر سر من، مایه ی سودا، همه تو ! هر چند به روزگار در مینگرم امروز همه تویی و فردا همه تو علیرضا صادقی همسر الهام حمیدی کیست همسر این خانم هنرمند علیرضا صادقی بوده که در کار بیزینس و تجارت فعالیت دارد و از سرمایه دارهای سرشناس ...
دریغا پنجشنبه عصرهای من...
کتاب را از دست داد؛ دو آدم خیلی نزدیک به آن خود دیگر که خود اصلی من بود. اولی دوست نزدیک من اصغر جعفرپیشه است. صداش می کردم آقا جعفری. پدرش در دهه 30 و 40 سلطان کتاب شهر بود و خیلی از کتاب هایی را که امروز نایابند همشهری های من در آن سال ها از پیشخان جعفریِ پدر خریده اند. بعد از انقلاب جعفریِ جوان از انگلستان برگشت و راه پدر را ادامه داد با عشق تمام که آن فروشگاه دو سه دهنه با پیشنهادهای ...
عکس شوک آور از ریحانه پارسا !
این بود که با اتمام مدرسه و حین تحصیل در دانشگاه، کار تئاتر رابه صورت حرفه ای شروع کنم و تصور می کردم بعد از چند سال چنین اتفاقی برایم می افتد، اما پدر سکوی پرش من شده است . او گفته: برای نقش لیلا در سریال پدر حدود 250 نفر که حتی عده ای از آنها بازیگران شناخته شده بودند تست دادند اما در نهایت من پذیرفته شدم و خیلی خوشحالم. خدا را شکر توانایی های من به چشم کارگردان آقای توفیقی و نویسنده ...
من چیز زیادی نمی خواهم؛ یا عروسی لاکچری یا طلاق با پرداخت همه مهریه/ بگومگوی زوج جوان در دادگاه
بعد از جشن از مراسم ما با آب و تاب تعریف می کنند چرا نمی خواهد برایم جشن بگیرد. مهرداد گفت: جناب قاضی پدر من فرش فروشی دارد خودم هم آنجا کار می کنم اما گرفتن مراسم عروسی در فلان هتل، اجاره خانه ویلایی و سفر ماه عسل به خارج از کشور برایم مقدور نیست اگر دنیا در همان مرحله خواستگاری خواسته هایش را می گفت من هرگز قبول نمی کردم اما او تا یک ماه بعد از عقد هم حرفی نمی زد و همه چی خوب بود تا ...
من و حسن یزدانی پرسپولیسی هستیم زارع استقلالی
گرفت و گفتم پس من هم می توانم و این اتفاق افتاد. او دوبنده را هم به عنوان یادگاری در اتاق از من گرفت. یزدانی در مورد تاثیر پدرش در موفقیت هایش بیان کرد: اگر پدرم نباشد کار من سخت است. پدرم از کوچکی روی رفت و آمدها، تغذیه و حتی لباس پوشیدنم حساسیت داشت و از بچگی خیلی اجازه نمی داد بیرون بروم و کلا دوست داشت با کسانی که او می گوید معاشرت کنم. الان بیشتر دوستان من ورزشکاراند و پدرم دوست دارد ...
راننده تاکسی ای که 40 سال است تصادف نکرده/ از پیدا کردن کیف میلیاردی تا برگرداندن پول جهیزیه
کند و ادامه می دهد: حدود 30 سال پیش یک روز پیر زنی را در خیابان ملک سوار کردم و بعد از پیاده شدن و رفتن پیرمرد، دیدم کاغذی لوله کرده زیر پا افتاده است. باز کردم و دیدم در آن النگوهای پهنی است. به خودم گفتم بالاخره این خانم بر می گردد؛ همان جا ایستادم. بعد از 10 دقیقه دیدم خانمی حدود 70 ساله هراسان و مضطرب آمد. رو به من کرد و گفت: شما یک تاکسی ندیدی؟ گفتم نه؛ گریه کرد و گفت: ای وای! همه ...
همسر این شهید، آمریکایی نیست
بعد پانسمان می کرد. در عالی قاپو همه غفور را می شناختند. دوستانش تعریف می کنند زمانی که غفور برای گذراندن دوره های خلبانی به امریکا رفته بود، به دوستانش گفته بود هرطوری شده برای روز عاشورا تماس می گیرد تا فقط صدای عزاداری و دسته ها را بشنود. زمانی که شهید جدی به نیروی هوایی پیوست پدر و مادرم کمی نگرانی داشتند، چون خلبانی شغلی است که احتمال خطر در آن زیاد است. خلبان جنگنده بودن نیز خطراتش خیلی ...
ریشه های خیانت های زناشویی کجاست؟
که هر بار جواد بعد از گذشت چند روز به سراغم می آمد و مرا به منزل می برد. تنهایی و در خانه ماندن مرا کم کم منزوی و گوشه گیر کرده بود تا اینکه برای فرار از این وضعیت با یکی از دوستان قدیمی ام ارتباط برقرار کردم به طوری که در تمام لحظات کنار هم بودیم چیزی نگذشت که این رفت و آمدهای دونفره به رفت و آمد خانوادگی تبدیل شد. جواد هم وقتی می دید دیگر به او گیر نمی دهم از این بابت خوشحال ...
آموزش عشوه و ناز برای همسر + فیلم
اداری صحبت نکنید. همیشه وقتی قصد عشوه گری دارید، نوع حرف زدن تون باید کش دار باشه. حرف های عاشقانه، درخواست ها، خواهش ها و ... رو باید کش دار بگید. مثلا: علی! منو نیگاه! حالت بدن هم مهمه! همیشه سر به سمت چپ یا راست باید خم باشه. اگه قصد تحریک جنسی ندارید، ما موهاتون بازی کنید. اگه رابطه می خواید که در شماره یک عرض شد با دست چپ چه کار کنید. 3 – شیوه ی لباس پوشیدن ...
یک سال قبل از شهادتش مزارش را نشانمان داد
دردانه اش بماند. عکس خانوادگی حمید احسانی شروع زندگی مشترک نرگس جعفری، همسر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون حمید احسانی نخستین روزهای آشنایی با خانواده حمید را این گونه روایت می کند: پدر حمید، روحانی بود. در یک مراسم روضه از طریق یکی از آشنایان، خانواده من و حمید را به هم معرفی کردند و بعد از مدتی خانواده حمید به خواستگاری ام آمدند. جواب من و حمید منفی بود. چون سن من کم بود ...
قتل شوهر همسر سابق در درگیری شبانه
از اطلاع از وقوع نزاعی خونین به محل درگیری رفتند و دریافتند دعوا میان چند مرد رخ داده و منصور 40ساله زخمی و به بیمارستان منتقل شده است.منصور تحت درمان قرار گرفت، اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. همسر مقتول به نام شکوفه که شاهد ماجرا بود، به مأموران گفت: من سال ها قبل با مردی به نام احسان ازدواج کردم و صاحب سه فرزند شدم. من و احسان با هم تفاهم نداشتیم، به ...
جوانمرگی پسر، پدر را پیر کرد / روحش هم فرشته شد + فیلم
به ما برگرداند.ام یک روز بعد بود که پزشگان گفتند که او دچار مرگ مغزی شده ودیگر به زندگی بازنمی گردد.شنیدن این خبر برای ما خیلی سخت و ناراحت کننده بود. اهدای عضو مرد جوان با اعلام مرگ مغزی سیدمحسن، پزشکان با خانواده او صحبت کردند تا با رضایت آنها اعضای بدن فرزندشان به بیماران نیازمند اهدا شود. سیدعباس میگوید: وقتی درجریان ماجرا قرار گرفتیم موضوع را باخانواده در ...
قیمت خودرو
ساله بود که آن پسر هم جانش را از دست داده بود. پدر بداخلاق خانواده، مضنون اصلی پرونده وقوع این حادثه زمانی برملا شد که شوهر این خانوم یعنی پدر خانواده بعد از 5 روز به خانه برگشت، با پلیس تماس گرفت و خودش قفل در را شکاند و دید که پنج بدن بی جان داخل خانه افتاده است تا این که متوجه شد یکی از فرزندانش زنده است. پلیس به دنبال این بود که انگیزه این خودکشی چه چیزی بوده است ...
مرد زندانی به خاطر فرزندانش بخشیده شد
با پذیرش اتهام قتل گفت: چند روز قبل از حادثه مادرم به خاطر عمل جراحی از شهرستان به تهران آمده بود. آن شب دایی و برادرانم هم در خانه ما بودند که همسر سابقم تماس گرفت و گفت می خواهد به آنجا بیاید و بچه ها را ببرد، به او گفتم دیروقت است. فردا خودم بچه ها را به خانه ات برمی گردانم اما چند دقیقه بعد دیدم زنگ خانه مان به صدا درآمد و همسرش که چوبی هم در دست داشت با صدای بلند شروع به فحاشی کرد ...
وقتی دل یک ایل شکست/ روایتی از شهادت هدایت الله حسینی پور
... برادر، خبر شهادت سید هدایت درسته، فقط به خاطر خدا کاری کن کسی متوجه نشود هرچه سریعتر برگردید. سرمای دستانش را حس کردم رنگ رخسارش به سفیدی گرایید لبهایش می لرزید گفتم: برادر،سنگ صبور پدر و فامیل باش، برگردید عروسی سید عمران را قبل از رسیدن پیکر شهید برگزار کنید خودت خوب میدانی عموزاده چندبار هیزم عروسی آورد و هر بار کارش گره خورد، خدا را خوش نمی آید بعد از چند سال بخاطر فوت ...
قربون صدقه زن شاهرخ استخری برای شوهرش | جنجال جدید خانواده استخری
بزمی پور پدر سپیده بزمی پور است که وی یکی از بهترین نقاشان رنگ روغن می باشد و مستند ساز معروف ایرانی است که اکنون با مادر سپیده در بلژیک زندگی می کند. همچنین سپیده یک برادر بزرگتر از خودش به اسم سعید دارد .سعید بزمی پور برادر سپیده اکنون 33 ساله شده است و صاحب یکی از بهترین برندهای لوازم آرایشی در تهران است در سال 1380 خانم بزمی پور همراه با پدر و مادر و برادرش تصمیم به مهاجرت به کشور ...
نگار جواهریان چگونه بازیگر شد؟!
در سینما خوابگاه دختران در سال 1380 بود که در آن فیلم نقش واقعی خودش در زندگی را ایفا کرد! یعنی دوست صمیمی باران کوثری که مطابق قصه دختران جوانی بودند که مورد حمله خوبان عالم (!) قرار می گرفتند . نگار جواهریان البته بعدها مشغله حرفه ای و تغییرات شخصیتی باعث شد این دو دوست دیگر فرصت چندانی برای ادامه این ارتباط تنگاتنگ نداشته باشند اما برای همیشه نحوه ورود جواهریان به سینما از طریق دوستی با باران کوثری به ثبت رسیده است. ...
یوسف تیموری مجری مسابقه همزاد من کیست؟
طور که گفتم بوکس بود که یک مدت به صورت پیوسته نشد انجام دهم، اما دوباره مشغولش هستم و روزانه تمرین می کنم همان طور که می دانید بوکس کمک می کند در بازیگری هم ریتم بدن درست باشد. برای بازیگری مثل من، ازدواج با یک دختر ایرانی کمی سخت بود. به دلیل اینکه ناخودآگاه زمینه ذهنی نسبت به میزان جدیت حرف های من داشتند که شاید دروغ است و من در حال نقش بازی کردنم. واقعیت این است که به مسئله زندگی ...
زیر پوست کابل
حاج فتح الله و مدینه بازار که بالاشهر کابل محسوب می شود را گرفتم.گفتند فروشنده های آنجا می توانند راهنمایی ام کنند. با 100 افغانی تاکسی دربست گرفتم و خودم را به چهارراه رساندم. وقتی چند متر پیاده رفتم از دیدن این همه عکس مدل، مانکن و لباس های مجلسی پشت ویترین ها تعجب کردم. روزهای اول ورود طالبان به کابل عکس هایی منتشر شد که در و دیوارهای منقوش به عکس زنان را رنگ می کنند، اما اینجا تعداد زیادی پاساژ ...