سایر منابع:
سایر خبرها
دبیر: هرجا حس کنم به درد کشتی نمی خورم می روم خانه نشین می شوم
به گزارش ایلنا، علیرضا دبیر در حاشیه مسابقات کشتی فرنگی جام تختی در خصوص ابطال حکم فعالیت هیات علمی ها در فدراسیون ها، عنوان کرد: همان قدر که ماده و تبصره وجود دارد تا قانونی تصویب شود، همان قدر هم برای رد قانون تبصره وجود دارد. هر جا حس کنم به درد کشتی نمی خورم، دستشان را می بوسم و به زندگی ام می رسم. تا زمانی که باشم، کار می کنم و اهل استعفا هم نیستم. رئیس فدراسیون کشتی افزود: من ...
طعمه ها مقاومت می کردند، چاقو می زدیم!
؟ متوجه نبودم که کار بدی است، حالا خیلی پشیمانم! وقتی تصاویر بستری بودن آن نوجوان را در بیمارستان دیدی چه حالی داشتی؟ ناراحت شدم! هنگام زورگیری مشروب نوشیده بودم و حال مناسبی نداشتم. خوشبختی را در چه می دانی؟ در آزادی و زندگی در کنار خانواده! سابقه هم داری؟ بله! یک بار به خاطر سرقت تلویزیون به زندان افتادم. به زورگیران دیگر چه می گویی؟ زورگیری کار بدی است . عاقبت ندارد، بالاخره پلیس به سراغ شان می رود. ...
زادروز هوشنگ ابتهاج؛ سایه ات مستدام آقای سایه!
را از دست نداده است. اما چرا نگرانی؟ به یاد می آورم سال ها پیش در بیان خاطره ای گفته بود هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسی های او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر می خواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیش گویی کند. آن مرد گویا روحانی و اهل دل بوده و چند مورد را برای هر یک می نویسد. سایه می گوید چون از آن ...
آشنایی با ایده های غلط منجر به ازدواج!
محمد رضا دژکام - روان شناس و مشاور خانواده تحریریه زندگی آنلاین : پرسش مراجع: پسری 35 ساله هستم که مدتی است پدر و مادرم اصرار دارند ازدواج کنم. من تنها فرزند خانواده هستم و والدینم می گویند که تو باید زودتر ازدواج کنی و سروسامان بگیری و ما بتوانیم نوه ی خود را ببینیم. حتی چندین بار هم برای من به خواستگاری رفته اند و خودشان فردی را انتخاب کرده اند! ولی من دوست دارم همسرم را ...
واکنش نفسیه روشن به شهادت دو خلبان+عکس
هواپیمایی است که چند صد نفر مسافر دارد و باید محیط آرامی برای او فراهم شود و آرام باشد. خاطرش از زمین و زمینی ها گرم باشد که بتواند با آرامش سر کارش باشد. به همین خاطر ما سعی می کنیم که با آرامش زندگی کنیم و این آرامش را به یکدیگر منتقل کنیم. زمان هایی که عصبانی می شوید چه کار می کنید؟ - زمانی که خیلی عصبانی می شوم، سعی می کنم کتاب بخوانم یا فیلم ببینم. کارهایی که حواسم را پرت ...
یواشکی های سردار برای رفتن به سوریه + عکس
...> همسر شهید: گفتم چرا رفتی سوریه؟ گفت رفتم دیگر، دوست داشتم بروم سوریه. من واقعا دوست نداشتم دیگر برود سوریه؛ گفتم بیا افغانستان؛ دیگر رفتی در اردوی ملی، بس است، دیگر نرو. گفت نه، من به خاطر بی بی زینب آمده ام و باید بروم سوریه. **: یادم هست یک بار گفتید که شهید امیری گفته بود: من چهارده سال است در افغانستان، نظامی هستم، الان وظیفه من آنجا تمام شده و وظیفه ام در سوریه شروع شده؛ این را ...
124 هزار صلوات مهریه عروس خانم
ازدواج کنم، اما من هر بار می گفتم نه و بهانه ای می آوردم. می خواستم در زندگی جدیدم مستقل باشم و استقلال مالی برایم خیلی مهم بود، اما چون دانشجو بودم نه شرایط مالی خوبی داشتم و نه کار! زمانی که در تهران دانشجوی کارشناسی ارشد شدم اصرار های پدرم هم بیشتر شد. برای اینکه بیخیال ماجرای ازدواجم شوند چند خواستگاری هم رفتم، اما هر بار به بهانه ای به خانواده گفتم تفاهم نداریم و نه! تا اینکه نوروز 97 برای ...
چرا جوانان کمتر ازدواج می کنند؟
تمایل چندانی به ازدواج ندارد: گاهی اوقات به ازدواج فکر می کنم اما فقط دو دلیل دارد و آن هم ترس از تنهایی در سال های آینده و خوشحال کردن پدر و مادرم است. اما مهم ترین دلیلی که تا کنون مجرد مانده ام، نبود وضعیت ثابت اقتصادی است. من در حال حاضر خودم هستم و زندگی ام را به نحوی می گذرانم اما زمانی که متاهل شوم باید از نظر اقتصادی مخارج فرد دیگری را هم تامین کنم. از طرفی افزایش ازدواج های ناموفق بین ...
خطای شناختی چگونه زندگی زناشویی را تلخ می کند؟
دچار نقص فنی هواپیما شده است، احتمال وقوع مجدد آن را بسیار بیشتر از مقدار واقعی آن در نظر می گیرد و یا فردی که یک بار از همسرش بی وفایی دیده، احتمال تکرار آن را صددرصد می بیند. این خطای شناختی می تواند منجر به افسردگی و رفتارهای اجتنابی در افراد شود. به طور مثال: چون در این کار موفق نشدم، هیچ وقت موفق نخواهم شد و یا چون مادر همسرم این حرف را زد، دیگه خونه شون نمیرم. 3. فیلتر ...
صبوری و تحمل سختی ها رمز پیروزی و موفقیت است
استاد و پدرش شروع به فعالیت کرده است، تصریح کرد: پدرم از اساتید قلمزنی است، من نیز از کودکی با هنر آشنا شدم و جرقه شروع به کارم در رواق هنری برج میلاد زده شد. وی در رابطه با کارهایی که تاکنون انجام داده است، اظهار کرد: در 10 سال گذشته در کنار مشبک فلز، هنر ملیله سازی زنجان و مینای خانه بندی را یاد گرفتم و هم اکنون مشغول ساخت زیورالات نقره هستم، در کنار آن زیورآلات مشبک کاری روی تابلو و ...
حاشیه ی جدید سحر قریشی در ترکیه
. امروز وقتی با خانواده ام بیرون می روم، مادرم دیگر نسبت به علاقه و واکنش مردم عادی رفتار می کند ولی گاهی اوقات خیلی کلافه و خسته می شود؛ مثلا زمانی که برای صرف شام به رستوران می رویم، آنقدر که من از جایم بلند می شوم تا با مردم عکس بیندازم یا جواب سلام و احوالپرسی آنها را بدهم، خانواده ام کلافه می شود؛ به همین خاطر ترجیحا زیاد با من بیرون نمی آیند یا مثلا زیاد نمی توانم به خانه اقوام بروم و معمولا ...
بافتن نقش های ذهنی رنگارنگ بر روی گلیم و گبه های زیبای قشقایی
معلولانی است که شاهد موفقیت آن ها بوده ایم رویا کرمی یکی از این معلولان موفق و با اراده و پشتکار قوی است که با وجود معلولیت از ناحیه چشم توانسته آثار زیبایی از هنر صنایع دستی خلق کند. کرمی گفت: متولد 1354 هستم، سال 1373 ازدواج کردم و دارای 3 فرزند، دو دختر و یک پسر و ساکن روستای روزبدان شهرستان فیروزآباد هستم، تحصیلات خود را تا پایه سوم راهنمایی ادامه دادم اما به دلیل مشکلاتی که بر سر ...
روایتی از زندگی شخصی و حرفه ای حمید بابادینیا که از قدیمی ترین اعضای سازمان نظام صنفی رایانه ای استان ...
و رأی سوم تهران را آوردم. در دور دوم هیئت مدیره، باز هم کمیسیون شبکه راه می افتد: این بار فعالیتم را قدری بیشتر کردم و سه کمیسیون را در دست گرفتم؛ یک کمیسیون افتا راه انداختم و یکی هم کمیسیون مشاورین . چون من عضو هیئت مدیره بودم اسماً می بایست رئیس کمیسیون مشاورین هم می شدم، ولی ریاست آن کمیسیون را در اختیار خانم داننده گذاشتم. کمیسیون افتا را هم راه انداختیم. خانم آریا آن موقع دبیر ...
با مترجم بی ادعای محله لادن آشنا شوید
بندد و می گوید: شاید بنا به موقعیت هایی که در آن قرار گرفته ام گاهی نوشته ام و می نویسم، اما خودم را نویسنده نمی دانم. مترجم هستم که البته ترجمه کتاب هم داستان خودش را دارد. بعد ادامه می دهد: یکی از بخت یاری های بزرگ من در زندگی این بود که سال 68 وقتی وارد دانشگاه شدم. به دانشکده ادبیات زبان های خارجی اصفهان رفتم و ادبیات فرانسه خواندم. این انتخاب مرا در مسیری قرار داد که با آدم های ...
می خواهم با پرسپولیس هم استقلال را ببرم و هم جام بگیرم/ گل محمدی به من اعتماد به نفس داد/ زندگی در ایران ...
؛ به نظرت امسال هم این اتفاق می افتد؟ پرسپولیس تیم بسیار بزرگی است و هر سال برای قهرمانی تلاش می کند. امسال هم ما نتایج خوبی گرفتیم و همه سعی خودمان را می کنیم تا بتوانیم قهرمان شویم. باید روی بازی های خودمان تمرکز لازم را داشته باشیم و بتوانیم اختلاف امتیاز با صدر جدول را جبران کنیم و در پایان فصل قهرمان شویم. خودم خیلی دوست دارم با پرسپولیس قهرمان شوم و جام بگیرم. به طور ...
از اختلاف خونین 2کارگردان تا عمل های زیبایی در زیرزمین
سرقت می کنی؟ به خاطر هیجانش. سرقت برایم یک تفریح محسوب می شود. هر وقت شیشه یا گل می کشم و یا قرص روانگردان مصرف می کنم دچار توهمات عجیبی می شوم تا حدی که دلم می خواهد سرقت کنم. با موبایل سرقتی چه می کنی؟ من فقط گوشی مدل بالا سرقت می کردم و موبایل های سرقتی را مالخر از ما می خرید. راستش چون برای من پول اهمیتی ندارد دقیق نمی دانم سهمم چقدر می شد. پدرمن پولدار است و مادرم هم اهل ...
خانم ها درباره کمبود فضای مخصوص زنان در مترو چه می گویند؟
شلوغی مترو و حضور آقایان در واگن های بانوان از سوار شدن به قطار منصرف شدم و در حالی که عجله داشتم منتظر قطار بعدی ایستادم. البته قطار های بعدی هم دست کمی از آنها نداشتند! ساعت 9 صبح طبق روال همیشه وارد مترو می شوم. خط صادقیه را پیش می گیرم و به سمت واگن های مخصوص بانوان می روم. روی نوار زرد رنگ بزرگی که بر روی دیوار و زمین قرار دارد نوشته شده مخصوص بانوان با این حال چند آقا از این نوار زرد ...
حدادی فر: با 10 بازی ملی به سربازی رفتم/ امیدوارم شرایط ذوب آهن بهتر شود
به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز، این روزها که بحث سربازی دو مدافع استقلال داغ شده است، قاسم حدادی فر طی گفتگویی که با خبرنگار ما انجام داد در خصوص اینکه خودش توانست معافیت بگیرد اما کمی بعد مجبور شد به سربازی برود اظهار داشت: بله من در آن مقطع دانشجو بودم و توانستم معافیت تحصیلی بگیرم ولی بعد از چند وقت رد شدم و به همین خاطر مجبور شدم باشگاه ذوب آهن را ترک کنم و راهی تراکتور شوم. آن روزها برایم خیلی ...
داستانی جالب از ماجرای آشنایی زوج مخترع ایرانی
را نشان کرده بود تا به خواستگاری بروم. در نهایت مادرم وقت ملاقاتی را گذاشت تا من و دختر مد نظرش همدیگر را ملاقات کنیم، وقتی من خانم رومینا را دیدم متوجه شدم دختری که عاشقش شده بودم همان دختری است که مادرم هم مد نظر داشته است. سمیرا رومینا درباره موضوع ازدواجشان گفت: دو باری که همسرم من را دیده بود متأسفانه من او را ندیده بودم و در واقع برای اولین بار در رستورانی که مادرشان ...
جانباز فتنه 88 در سوریه شفا می گرفت!
برایتان آورده ایم. تنش هم نکرده بود، فقط یک بار تن کرده بود، چون خیلی اهل لباس نظامی بود. پدر حسین مداح کاروان بود، خیلی می رفت کربلا؛ هر وقت می رفت کربلا جدیدترین لباس نظامی را می خرید و برای حسین می آورد. حسین می گفت بابا! سوغات یادت نرود... لباس نظامی می آورد، حسین همیشه هم از لباس نظامی های خودش استفاده می کرد؛ لباس های مال سوریه و سپاه را نمی گرفت. بعد تعجب کردم که این لباس مال حسین ...
یادی از محمدمحسن و حمید سماعی یکتا؛ پدر و پسری که در عملیات خیبر آسمانی شدند
یافت نشد. متأسفانه پیراهن بر اثر ترکش پاره شده بود و وصیت نامه پیدا نشد. فقط گوشه ای از پیراهن حمید را برای مادرم یادگار برداشتند؛ تکه ای که همیشه همراهش بود و حتی با آن به خاک سپرده شد. مادر تا زمانی که زنده بود، خدا را شکر می کرد که همسر و فرزندش در راه خدا و اسلام شهید شده اند. نسرین سماعی یکتا / فرزند و خواهر شهید تقاضای پدر از پسر تا آن روز گریه آقاجان را ندیده ...
ستاره اسبق پرسپولیس: یادم نمی رود از کجا به پرتغال رسیدم
ادامه بخش هایی از آن را مرور می کنیم. هفته پیش یکی از بهترین شب های فوتبالی را در پرتغال سپری کردی؛ هر چند این هفته بازی را واگذار کردید. از دوگلی که زدی صحبت کن و اینکه خیلی آماده نشان دادی. بله، به شخصه در بهترین شرایط فوتبالی ام قرار دارم. خوش حالم؛ اما نمی خواهم در این سطح باقی بمانم. همه چیز دست خودم است و دوست دارم باز هم پیشرفت کنم. به خاطر این دو گل خیلی خوش حالم و این ...
برای زندگی کردن جنگیدم
نه یک باره بلکه به مرور من را به سمت موفقیت پیش برد. طبیعی است که غمگین بودن برای مریم راحت تر از شادبودن بود، اما او راه سخت را انتخاب کرد: از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم کار هایی را انجام بدهم که حالم را خوب می کرد. خیلی از مواقع به جای اینکه روی تخت دراز کشیده باشم، به سقف خیره شوم و به حال و احوال بد فکر کنم، از خواهرم یا مادرم کمک می گرفتم تا با صندلی چرخ دار به حیاط خانه بروم، آسمان ...
طراحان مد و لباس غربی از نقوش شرقی روی پوشاک استفاده می کنند
برخاست کردن با افراد بزرگ باعث شد، تعامل با افراد مختلف و فرهنگ های گوناگون را یاد بگیرم. به یمن این مراودات در مدرسه هم همیشه نماینده می شدم و رابطی بین دانش آموزان خوب و بد و معلمان و مدیر مدرسه بودم و به این طریق روابط عمومی ام قوی شد. از طرفی هر روز از فضای خون آلود و پردرد بیمارستان بیشتر بدم می آمد. اما مادرم آرزو داشت دندان پزشک شوم برای همین مرتب مرا با دندان پزشکان موفق رودررو می کرد تا ...
خجالت از مربی قرآن، تلنگری برای محجبه شدن/ دلم می خواست اولین چادرم را خودم خریده باشم
خیلی دوست دارم و خدا را شکر می کنم که در طول این پنج سال آن را کنار نگذاشته ام و هنوز عاشقش هستم و پس از هر بار استفاده، آن را می بوسم. پیش از این علاقه ای به افراد چادری نداشتم، شاید به این دلیل بود که نگاه خوبی به من نداشتند اما رفتار محبت آمیز یک مربی موجب شد من از خدا خجالت بکشم. از افراد محجبه درخواست می کنم با لبخند و خوش رویی نسبت به افراد بدحجاب یا بی حجاب موجب تغییر نگاه آن ها نسبت به محجبه ها شوند. گفت وگو از زهرا احمدی برزگر انتهای پیام/ ...
پزشکی که کارنامه اش در غرب آسیا درخشید
: حامد نیکوپور هستم، متولد سال 1360 و در یک خانواده اهل بوشهر به دنیا آمدم، پدرم کارمند و مادرم آموزگار کلاس اول بود و در خانواده 6 نفره ما، من فرزند سوم خانواده بودم و هر سه برادرم تحصیلات عالی در دانشگاه های خوب دارند، تا کلاس سوم دبستان در بوشهر بودم و بعد از آن تحصیلاتم را در شیراز گذراندم و دوران متوسطه را در دبیرستان توحید طی کردم و در رشته پزشکی عمومی دانشگاه شیراز پذیرفته شدم. مدرک پزشکی ...
گلایه های همسر فرمانده گردان کمیل
قلم | qalamna.ir : روزنامه جوان در ادامه نوشت: همسر شهید، طوبی عظیمی هنوز دلتنگ همسر است و خاطرات خوب بودن در کنار شهید ثابت نیا هیچ گاه از ذهنش پاک نمی شود. او به تنهایی دو یادگار شهید را بزرگ کرده و حالا از بی مهری ها و تبعیض ها نسبت به خانواده شهدا گلایه دارد. در ادامه گفت وگو با همسر شهید ثابت نیا را که به مرور خاطرات و فعالیت های ایشان اختصاص دارد می خوانید. شما اولین بار شهید ثابت نیا را کجا دیدید و آشنایی تان چطور منجر به ازدواج شد؟ اولین باری که من ایشان را دیدم برای مهمانی خانه خواهرم از شهرستان میانه به تهران آمده بودم. همراه خوا ...
زندگینامه حاج عبدالله عظیمی جانباز 70درصد کواری
بار بمیرم و بار دیگر زنده شوم دوست دارم به جبهه بروم و مثل الآن دوباره جانباز شوم. من این ویلچر و پای مصنوعی و عصا را مقدس می دانم و آن را خیلی دوست دارم. من چهل سال است که دو پایم قطع شده و در این چهل سال، چهل ثانیه نادم و پشیمان نیستم. یعنی سالی یک ثانیه هم نه. همه ی مردمی که مرا می شناسند می دانند من از روحیه بالایی برخوردار بودم. چه روز اولی که پاهایم قطع شده بود و چه تا الآن که ازلحاظ روحی ...
روایت یک طلبه از تبلیغ در مناطق محروم/ تلاش برای خودکفایی مردمی که 6 ماه در برف محاصره می شوند
نگران پدر و مادرم بودم. از این فکرها خحالت کشیدم، این بندگان خدا سال هاست بدون هیچ خواسته ای اینجا سکونت دارم حالا من به فکر خودم و خانواده ام هستم. توی همین فکرها بودم که با صدای کَبلایی و بقیه به خودم آمدم، پسرم کجایی پس؟ درست می شود خدا بزرگ است و این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست. با مکاتبات و تماس های تلفنی فراوانی سعی کردیم تا مقدمات ساخت جاده را قبل ...