سایر منابع:
سایر خبرها
افشاگری همتی از پشت پرده جنجالی کاندیدای ریاست جمهوری
گفته بود: بالاخره باید صحبت کنیم، حالا همه بروند شرکت کنند ببینیم چه می شود. طبق روایت همتی، پس از ثبت نام در انتخابات روحانی از او می پرسد که چرا نامزد شده است: گفتم با خودتان هماهنگ کردم، گفت چه زمانی؟ گفتم سرپایی صحبت کردیم. گفت آنکه جلسه نبود. گفتم چه فرقی می کند آقای دکتر با شما صحبت کردم و گفتید ثبت نام کنید، حالا ثبت نام کرده ام و کاری نمی شود کرد. خیلی بحث ادامه پیدا نکرد. در آن ...
بهزاد نبوی: اگر مردم پای صندوق ها بیایند، باز هم خاتمی و روحانی رأی می آورند / همتی: روحانی گفت یا ...
عبدالناصر همتی: آقای جهانگیری خیلی عصبانی به نظر می رسیدند. بحث هایی در خصوص تایید صلاحیت ها و اینکه دولت چه کاری باید بکند، شد. آقای روحانی گفت: آقای همتی شما می خواهید بمانید؟ گفتم: یعنی چه؟ گفت: یعنی می خواهی انتخابات را ادامه بدهی یا استعفا می دهی؟ گفتم الان که تأیید صلاحیت شدم، استعفا بدهم؟ معنایی ندارد و اگر با این ترکیب تایید شده کنار بروم، برای نظام خوب نیست. گفت: نمی شود، شما یا باید بانک مرکزی باشید یا در انتخابات، باید یکی را انتخاب کنید. خیلی صریح این حرف را زد. ...
مرجع فرهنگی و فرهنگ مرجع
تقلیل یافت. سابق بر این کسانی که در محاکم نظامی محکوم به اعدام می شدند، 10 روز فرصت فرجام خواهی داشتند و پس از آن حکم اجرا می شد. شب دهم وقتی منتظر اجرای حکم بودم، دو سرهنگ آمدند و گفتند ما حامل خبر خوبی هستیم؛ شما مورد عفو قرار گرفته اید. اما در همین سال های زندان بود که خبر رحلت پدر را دریافت کردم، در دهم تیر 1354. و درگذشت پدر، که تکیه گاه آدمی است، دشوار است، حال اگر در زندان اتفاق ...
فرمانده ای که جلودار گردانش بود وقتی قاب عکس شهید بوی بهشت می دهد
می کنم که هنوز زنده است. عکسش را در خانه گذاشته ام وقتی که از روبروی آن رد می شوم، عطر عجیبی در اتاق می پیچد. فکر می کردم اشتباه می کنم؛ اما یک روز زمانی که خواهرم به خانه ما آمده بود، بوی عطر را احساس کرد و گفت: بوی عطر احساس می کنم، من گفتم: شاید خودتان عطر زده اید. پاسخ داد: من حساسیت دارم و عطر استفاده نمی کنم. چگونه خبر شهادت پسرتان را به شما اعلام کردند؟ اول ماه رمضان بود، می ...
جدیدترین مصاحبه بهروز وثوقی ؛ او ایران می خواهد!
. شیشه ماشین همم پایین بود. یک دفعه دیدم یک کلاه آمد تو دستی آمد تو که به زلزله زده های بویین زیمرا کمک کند. صورتش معلوم نبود. من همین طور که از شیشه بالا را نگاه می کردم، دیدم تختی است. این قدر هیجان زده شده بودم که هرچه توی جیب هام بود، ریختم تو کلاهش تشکر کرد و رفت. این گذشت تا زمانی که نزدیک سبزه میدان یک پارکی بود که روبه روش باشگاهی بود و توی آن سالن تختی کشتی می گرفت. من چون خیلی تختی ...
بیو گرافی علیرضا معمری
داشتم و خیلی زود تو سیکل اول ( کلاس هفتم تا نهم را سیکل اول و کلاس دهم تا دوازدهم را سیکل دوم می گفتند) عضو تیم مدرسه شدم. تو هیمن فاصله خانواده من به لویزان ٬ شمیران نقل مکان کرد. بقیه والیبال من تو شمیران تو باشگاه اسدی شکل گرفت. بطوریکه وقتی در کلاس سوم دبیرستان بودم برای سیکل دوم بازی می کردم. دو دوره منتخب آموزشگاه های شمیران شدم. سال 1352 دیپلم گرفتم .بلافاصله به استخدام نیروی ...
معتقد به توقیف نیستم/به بازیگری که 43 سال اجازه کار نداشت مجوز دادیم/مخالف اباحه گری هستم
که 43 سال در جمهوری اسلامی مجوز بازی نداشته. آمد پیش من. من به او مجوز دادم. از قضا خیلی جاها آمدند تخطئه کردند که اسماعیلی دارد به بازیگران خارج از کشور مجوز می دهد. گفتم چه اشکالی دارد؟ هیچ اشکالی ندارد. تئاترش هم 10 روز است دارد راحت اجرا می شود ببینید به این معنا حوزه هنر جای ابلاغ نیست، حوزه هنر این است که شما می گویید من این نبایدهای حداقلی را دارم که باید رعایت شود اما اگر من ...
روایت هایی تکان دهنده از سرقت
که پیدا میشه و اگه روشن باشه با برنامه همیاب 24 می تونن پیداش کنن مگه اینکه قطعاتشو بفروشن. معمولا هم گوشی های دزدی به اتباع یا اهالی شهرهای دور فروخته میشه. فرداش رفتم کلانتری و پرونده تشکیل دادم. بعد از دو هفته، فعلا که خبری نشده. روز بعدشم متوجه شدم تو همون محدوده گوشی همکارمو دزدیدن. او ترس سوءاستفاده از عکس های شخصی اش را دارد: اطلاعات گوشیم خیلی برام مهم بود. عکسای خانوادگیمم توی ...
وقتی که دل گره می خورد به مزار شهدا
دلیل می شد، و او دیده بود که چگونه با یادگاری سال ها پیشش، همان پلاکی که نام شهید حسین علم الهدی بر آن حک شده بود، قهر کرده و به رفاقتش شک کرده بودم و بماند که چه قدر رجزخوانی کردم که مروت این نبود و چه و چه، اما حالا او روبه رویم ایستاده بود و با مهربانی لبخند می زد و مرا به ورود دعوت می کرد. سراپا خجالت؛ اما با شوقی که مرا به سوی آن مزار می کشید وارد شدم... از دالان سربلند سربند های سبز و سرخش ...
دفاع مقدس کشور را بیمه کرد
...، ساواک و کشورهایی که ما را دوست نداشتند و نفوذ می کردند وجود داشتند، هیچ چیز بعید نبود. وقتی که جنگ شد برای حفظ انقلاب، حاضر به جنگ هم شدیم. سال 60 آموزش ها را در صفر 5 تکاوران کلاه سبزها در ارتش شروع کردیم. بعد با قطار از کرمان عازم اهواز شدیم. آیا داوطلبانه به جبهه رفتید؟ بله. عضو بسیج بودم و داوطلبانه به جبهه رفتم. در شروع جنگ، لشکر و تیپ وجود نداشت. اوایل به عنوان ...
عملیات بدر و فرمانده ای که در آن مفقود شد
...، از سپاه آمدند و گفتند: مجروح شده چند روز بعد هم آمدند و اسلحه و نوارهای عبدالحسین را از کتابخانه برداشتند و بردند و آخر هم گفتند: مفقود الجسد شده است. انتظارش را داشتم خودش قبلاً به من گفته بود. در طول 27 سال، هر سال برایش سالگرد می گرفتم تا بچه ها که بزرگ شدند خودشان برگزار می کردند. اجازه ندادند سپاه بگیرد، گفتند که بیت المال است. برگرفته از خاطره ای نقل شده در سایت تبیان شهید عبدالحسین برونسی خاطرات شهدای دفاع مقدس خاطرات شهید برونسی ...
بازی علی شادمان در فیلم مردن در آب مطهر
سریال کیمیا به کارگردانی جواد افشار نیز که سال 1394 از شبکه دوم سیما پخش شد ایفای نقش کرده است. او در آخرین تجربه بازیگری خود در مجموعه دیوار به دیوار ایفای نقش کرده است. مطالب مرتبط: شاید تنها چیزی که در آن زمان اصلا به آن فکر نمی کردم این بود که روزی بازیگر شوم چون در آن سن و سال خیلی نمی شود برای آینده تصمیم گیری کرد و درواقع این اتفاقی که برایم رخ داد باعث شد تلنگری به من ...
از رفت و آمد خطیبی تا معرفی رحمتی/ مرفاوی: مدیران آلومینیوم گفتند ضعف تو این است که آدم سالمی هستی/ برای ...
خود اشاره کنم. ابتدای فصل هم رییس هیات مدیره به من گفت برنامه شما کاملا جامع است اما فوتبال ایران جای آدم های سالم نیست. من از این حرف ناراحت شدم. یعنی چی که فوتبال ایران جای آدم های سالم نیست. این حرف را نزنید. باشگاه هم با من عکس گرفت. هم مهدی رحمتی و هم سیروس پورموسوی و در نهایت یکی از عکس ها را به رسانه ها داد. قسمت نبود سرمربی تیم آلومینیوم اراک شوم اما باز هم می گویم ای کاش من مطلع می شدم قرار است باشگاه با دو مربی دیگر هم در یک روز صحبت کند و در این صورت من به اراک نمی رفتم. انتهای پیام/ ...
رخت شوی خانه یا زیارتگاه
حوض آب کشی کنند. وقتی بلند می شدم، از درد پا و کمر، چند قدم خمیده و لنگان لنگان راه می رفتم. حقوق شوهرم ناچیز بود ولی مدام تاید، وایتکس، چکمه و دستکش می خریدم و می بردم رخت شویی. (صفحه 157) خانم احمد نژاد: هر کاری لازم بود انجام می دادم تا خانم ها توی رخت شویی مشکل کمتری داشته باشند. شده بودم نیروی تدارکات آنجا. بدون اینکه بگویند، حتی آب و چای هم می بردم و می دادم دستشان. بنده های خدا ...
محمدرضا حیاتی دوباره به تلویزیون بر می گردد؟ + واکنش ها و فیلم
. آقای چاوشی هم جایگاه خاص خود را دارد و این دعواها جالب نیست. فردای آن روز گفتند این درگیری ها برمی گردد به مواضع همسر ایشان درباره حضرت علی (ع).گفتم اصلا اطلاع ندارم و حرف من ناظر به مصداق اختلافات نبوده است. البته در همان مصاحبه حسن نیت شما مشخص است ولی در هر حال روی دیگری از شما عیان کرد. حتی وقتی به خاطر شرایط کاری فرزندان تان بغض می کنید، برای مخاطب قابل لمس است که نگران همه جوان های ...
سخنگوی دولت: باید وکیل مدافع مردم باشم
مسائل بپردازم و مواضعم را بیان کنم. متن گفت وگوی خبرگزاری فارس با علی بهادری جهرمی را در ادامه می خوانید: *شما در گذشته یعنی زمان دولت اصلاحات عضو مجلس شورای دانش آموزی شدید. چه شد که این اتفاق افتاد؟ مجلس دانش آموزی یک مجلس انتخابی بود. در دولت موسوم به دوم خرداد طرحی داده شد مبنی بر این که مدارس شورای دانش آموزی داشته باشند. انتخابات در مدرسه برگزار می شد و منتخبین ...
حرفِ مردم
مریم عرفانیان همراه چند نفر از خانم های همسایه ، کنار در حیاط مشغول صحبت بودیم. پسرم تا سر کوچه آمد؛ ولی همین که چشمش به ما افتاد، راهش را کج کرد و از در جنوبی به خانه رفت. از کارش متعجب شدم! وقتی به خانه رفتم، با دلخوری پرسیدم: چرا پیش ما نیومدی و احوال پرسی نکردی؟ چرا مستقیم از در حیاط وارد نشدی؟ آرام جواب داد: نمی خواستم از اون در بیام؛ چون مجبور می شدم دوستای شما رو ...
قتل و به آتش کشیدن دوست صمیمی
، گفت: حدود 5 سال قبل با مهران آشنا شدم، او دو خودروی تاکسی داشت و من برایش کار می کردم. از آنجایی که مدتی بود خودش نمی توانست با تاکسی کار کند از من خواست با خودرواش کار کنم و برای تمدید مجوز تاکسیرانی اش هم باهم می رفتیم تا مشکلی برایش رخ ندهد. بعد از مدتی هم دوستانه یکی از تاکسی هایش را به من داد. روز حادثه مهران را سوار کردم تا با هم صحبت کنیم. بعد هم او را مقابل خانه خواهرش پیاده کردم ...
حسین سال ها بعد از شهادت عکسش را به مادر رساند!
آخرین بار ببینیم. می مانم تا شهید شوم در ادامه گفت و گوی مان، علی حیدری، شوهر عمه شهید هم روایتی از حسین تعریف می کند: یک روز در حیاط خانه نشسته بودم و حسین داشت در اتاق نماز می خواند. چند روز بود از جبهه به مرخصی آمده بود. وقتی نمازش تمام شد آمد کنارم نشست. به شوخی گفتم: صدام را کشتی! در جوابم گفت این سری که رفتم یا صدام را می کشم یا خودم شهید می شوم. بعد گفتم: حسین اگر از من می ...
جشن تولد نگین معتضدی برای همسرش+عکس
معتضدی خواهر وی در عرصهٔ نویسندگی فعالیت دارد و در برخی قسمت های شاید برای شما اتفاق بیفتد همکاری داشته است. عکس های نگین معتضدی ازدواج نگین معتضدی نگین معتضدی متاهل است و در سال 95 ازدواج کرده است. اسم همسر او جواد خیرخواه می باشد. بخشی از مصاحبه ی نگین معتضدی جراحی زیبایی نکرده ام و نمی کنم وی درباره از دست دادن تعداد زیادی نقش بخاطر فرم بینی اش صحبت ...
سرنوشت نامعلوم میراث عکاس اصفهانی
این عکاس پیشکسوت با بیان اینکه در سال های اخیر، اغلب خانه اش پاتوقی برای عکاسان جوانی بوده که به وسایل عکاسی نیاز داشته اند، به ایسنا می گوید: دانشجویان ابتدای هر ترم تحصیلی برای در اختیار داشتن این وسایل به من مراجعه می کردند، وسایل را امانت می بردند و پس از پایان کار، تحویل می دادند. او توضیح می دهد: روزی تعدادی از اساتید دانشگاه هنر که ...
حاج قاسم می گفت جهاد مغنیه را برای روزهای سخت تربیت می کنم
. * شما آیا خاطره ای از این جلوه های محبت حاج قاسم در ذهن دارید؟ در ساختمانی که بودم، به حاج قاسم خبر دادند که دو تا از بچه ها در منطقه سوریه شهید شدند. حاج قاسم فکر می کرد چطور این مسئله را در جامعه مطرح کند. مسائل این هایی که امروز می شنوید نبود. اگر یک جایی تشییع جنازه ای می شد، همه مردم می پرسیدند که این فرد کجا شهید شده است؟ اوایل نمی توانستند اینها را اعلام کنند. حاج ...
آیا نائینی از مبانی خود در مشروطه فاصله گرفت؟/ گزارشی از دیدار استاد فاضل لنکرانی با آیت الله سیستانی در ...
به گزارش شبکه اجتهاد ، استاد محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سفر زیارتی اخیر خود به عتبات عالیات با حضرت آیت الله سیدعلی سیستانی از مراجع تقلید شیعه دیدار و گفتگو کرد که طی گزارشی بخشی از آن و نیز دیدارهای دیگر را می خوانید؛ آیت الله العظمی سیستانی محور بزرگی برای مرجعیت در دنیای شیعه هستند. در ...
خداحافظ، ما رفتیم تهرون
.... یک آن ازهمان فاصلۀ 40-50متری، متوجه تکان خوردن های مشکوکی شدم. باخودم گفتم امکان دارد کسی از آنها زنده باشد و به کمک نیازداشته باشد. بی خیال خمپاره ها شدم و با ذکر وجعلنا به طرف آمبولانس دویدم. کنارش که رسیدم، سریع روی زمین دراز کشیدم. سعی کردم در فرصت اندک، باچشمانم اطراف را بکاوم و هرکه را زنده است، پیدا کنم. تنهای تنها، کنار آمبولانسی که می سوخت، دراز کشیده بودم، ولی هیچ ندیدم جز تکه های بدن که درحال جان دادن بودند؛ دستها، پاها وسرهایی که به اطراف پاشیده بودند. آن چه ازدور دیده بودم، چیزی نبود جز تکان های غیرارادی دست وپای قطع شدۀ شهدایی که بدن شان متلاشی شده بود. ...
شمشیر تیز منصوریان علیه مجیدی| برای پرسپولیس چهار نشان نمی دهم
افتخار می کنم که روزی مهدی قائدی را آوردم. گفتند پایش کج است، اما گفتم نابغه فوتبال است. امروز هم 8-7 نابغه را در آبادان قایم کردم، ولی برای من مهم ترین مسئله در زندگی این است که اگر روزی عکس پرویز دهداری و مربیان سابقم را دیدم از خودم خجالت بکشم. منصوریان عنوان کرد: محمد خرمگاه و حسین کاظمی 10 سال یک روند فوتبالیست های تاپ بودند و فقط در سه سال آخر فوتبالیست نبودند. نمی خواهم بیشتر از این ...
چه کسی واژه اصولگرا را ابداع کرد؟
خواهند با شما صحبت کنند. آقای هاشمی به من گفت که چرا فیلم را پخش نکردید؟ معترض بود. گفتم وزیر کشور شما مخالف بودند. گفت کار درستی نبود و باید پخش می کردید، همین الآن بگویید پخش کنند. گفتم آقای هاشمی من الآن منزل هستم و ویدئو در کشوی من است، حداقل نیم ساعت طول می کشد که بروم به آنجا، گفت هر طور شده بروید و هر زمان رسیدید این فیلم را پخش کنید. گفتند اصلاً کار درستی نکردند. من هم گفتم آقای نوری وزیر ...
مسئولان تاکیدات رهبر انقلاب را پشت گوش انداختند/ ماجرای نامه 5 هزار دانشجو نخبه به رهبری در سال 97 چه ...
ما مسئولیت این 5 هزار نفر را برعهده دارید فعلا در فلان سمت بمانید بعد از آنکه دولت مورد حمایت ما قدرت را در دست گرفت طرح ها را به سمت اجرایی شدن پیش ببریم. اما بنده همان زمان مخالفت کردم چراکه با این نوع دیدگاه مخالفم و معتقد بودم ترجیح دادن منافع شخصی به منافع ملی یک پارادوکس بزرگی است و وقتی وارد ساختار معیوب می شدم دیگر نمی توانستم از طرح ها و ایده های جوانان نخبه حرف بزنم. خنده تلخ من ...
به روز رسانی| کنایه منصوریان به مجیدی: این ره که می روی به ترکستان است/ سکوها مال من بود چون از خانه به ...
توانیم بگوییم برای استقلالی ها کسی بالاتر از امیرخان قلعه نویی نیست. اگر من 15-10 سال تلاش کنم و 5-4 قهرمانی بیاورم، یک روز به او نگاه می کنم و می گویم تا زمانی که پدرم زنده بود شما، عمو نصی، بهتاش فریبا و کاظم اولیایی را دعایتان کرد همانگونه که مادرم که در قید حیات است و خانواده ام دعایتان می کنند. می خواهم به عنوان برادر فرهاد مجیدی را نصیحت کنم. دوران فوتبال می گذرد و قهرمانی ها پشت سر هم می ...
باید بیدار باشیم ولی نیستیم!/وضعیت را خطرناک می بینم
دانشگاه "برکلی" فارغ التحصیل شدم، به ایران بازگشتم. بورسیه دانشگاه تهران بودم، اما یکی از دوستانم که در دانشگاه "برکلی" در رشته مهندسی تحصیل کرده بود، از دانشگاه "صنعتی آریامهر" آن زمان و "شریف" فعلی خیلی تعریف کرد. مکاتبه ای با این دانشگاه داشتم که سریع قبول کردند و سال 1349 در این دانشگاه مشغول تدریس شدم. در زمان دکتر "محمدرضا امین" رئیس (نایب التولیه) قبلی دانشگاه، قانونی تصویب شده بود که رؤسای ...
شاد بودن تنها انتقامی که شهید رضا قندالی از دنیا گرفت
..... در بعضی جاها ارتفاع برف به سه متر هم می رسید. مسیر طوری صعب العبور بود که رفتن چند ساعت طول می کشید،رضا با شوخ طبعی ِ همیشگی اش ما را به خنده واداشت به رضا گفتم همراه من بیاید اما قبول نکرد..... من دوباره به خط رفتم و برگشتم. تعدادی از بچّه های سمنان با ما بودند. پشت بی سیم به زبان سمنانی چیزی می گفتند. من مشکوک شدم که مبادا از بچّه های ما کسی طوری شده باشد. با اصرار از آنها خواستم که اگر ...