سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف آقای ستاره : پدر و عموهای من همه پرسپولیسی هستند
...> * چهار سالم بود که یکی از همسایگان ما من را به یک باشگاه فوتبال برد و آنجا ثبت نام کردم و ماجرای فوتبالیست شدن من از آنجا شروع شد. من از ابتدا به عنوان مهاجم، هافبک راست و وینگر راست بازی می کردم و پله پله بالا آمدم تا به هامبورگ رسیدم. * بعد از چند گل حساس که زدم در سال 2008 با تیم هانزاروستوک به ایران آمدم و با تیم ملی بازی داشتیم و در آنجا دیده شدم. اردوی ما در دوبی بود و بعد به ...
داستان دختر پولدار با جوجو
دختر پاسخم را بدهد اما وقتی با برخورد مناسب او روبه رو شدم و خوش رفتاری و خوش زبانی او را دیدم دیگر چیزی نمی فهمیدم. حالا عاشق دختر 19 ساله ای به نام رزیتا شده بودم که مرا جوجو صدا می زد اما من ناراحت نمی شدم چرا که فکر می کردم او به خاطر سن کم و هیکل کوچکم مرا جوجو می نامد . با این حال دوست داشتم مرد زندگی اش شوم. او هم همه کارهای روزمره اش را به من می سپرد چرا که رزیتا با پدر و نامادری اش زندگی می ...
با آن حرف حنیف در تلویزیون از حال رفتم!/ یک خاطره از هادی دارم که تا به حال نگفته ام/ دوست داریم مهدی ...
خیلی تعجب کردم. چرا تعجب کردید؟ خبرنگار سوال کرد “نگران دربی نیستید و اینکه برای مهار بازیکنی مثل نوروزی چه برنامه ای دارید” بعد حنیف جواب داد که نه نمی ترسیم و نگران هم نیستیم ولی نوروزی کیست؟ ...و خودش را به شکلی نشان داد که هادی را نمی شناسد! خیلی ناراحت شدم. بلافاصله در حین تماشای برنامه به هادی گفتم؛ “مگر شما چند روز پیش با هم تلفنی صحبت نمی کردید؟ همین الان به حنیف زنگ ...
قیمت خودرو
یک بار هم از پول اجاره چیزی به من نداده است. وی ادامه داد: روز حادثه درحالی که عصبانی بودم به سراغش رفتم و به او گفتم می توانی مقداری از پول اجاره خانه را در خانه خرج کنی که او گفت حاضر نیست چنین کاری کند. همین باعث دعوای مان شد و من که از دست او عصبانی بودم بی آنکه به عواقب کارم فکر کنم چاقویی برداشتم و ضربه ای به او زدم. وقتی به خود آمدم متوجه شدم که همسرم فوت شده است. هنوز هم باورم ...
مرتضی با تن مجروح به دنبال دوستان شهیدش رفت!
تهران است؟ مادر شهید: من خودم درست نمی دانم، بله حاشیه تهران است؛ شاید سمت پاکدشت و آن طرف ها باشد. بعد گفتش که من می روم آنجا و فردا صبح می آیم. ایشان رفتند و بچه هایش هم اینجا بودند؛ صبح ساعت ده یازده بود دیدم زنگ زدند؛ بلند شدم در را باز کردم؛ دیدم آقا مرتضی است؛ آمد و گفت مامان من امروز اعزامم، باید بروم؛ پرواز دارم؛ گفتم کجا؟ گفت سوریه. گفتم شما گفتی یک هفته دیگر می روم ...
قلعه نویی: قبل از اسکوچیچ، برای هدایت تیم ملی انتخاب شدم اما ... + ویدیو
دستی باشگاه (سپاهان) رضایت داشته باشند که در نهایت آقای عظیمیان مخالفت کرد و من هم تمکین کردم. سرمربی گل گهر درباره اینکه آیا حسرت این اتفاق را می خورد، گفت: بعد از اتفاقی که دوره اول تیم ملی برایم رخ داد و در حق من ظلم شد، 14 سال مبارزه کردم و سختی کشیدم و در شهرستان ها و تیم های بی پول بودم. به چیزی که می خواستم رسیدم. این لطف و بزرگی آقای بهاروند و کشوری بود که می دانستند درگیر مسابقات ...
مشکل دروازه بان پرسپولیس مشخص شد
.... من نیز با بلیت شخصی خودم را به ایران رساندم و در حالی که هیچ کس از آمدنم اطلاعی نداشت، ساعت یک بامداد به منزل مادری ام رفتم و ساعت هشت صبح به اتفاق مجید صالح نیا در هتل المپیک به تیم ملحق شدم. همبازیان شما در پرسپولیس شوکه نشدند؟ چرا، بازیکنان زمانی که مرا دیدند شوکه شدند. آن روز برای پرسپولیس به میدان رفتم و وقتی که خانواده و اقوام مرا در تلویزیون دیدند باورشان نمی شد که ...
بانویی که به تنهایی یک اداره کار است!
... برای شنیدن صحبت های خانم آشوری گفت وگویی با این تعاونگر زنجانی ترتیب داده ایم که در ذیل می آید: فارس: خانم آشوری ممنونم از فرصتی که در اختیارمان گذاشتید برایمان بگویید که چه شد به تشکیل تعاونی روی آوردید و هدفتان چه بود؟ من هم از شما تشکر می کنم، اجازه بدهید نخست یک مقدمه ای از خود بگویم، من از 18 سالگی فعالیت می کنم، 10 سال پیش تنها زن کارآفرین استان زنجان بودم که ...
مرتضی با تن مجروح به دنبال دوستان شهیدش رفت!
تهران است؟ مادر شهید: من خودم درست نمی دانم، بله حاشیه تهران است؛ شاید سمت پاکدشت و آن طرف ها باشد. بعد گفتش که من می روم آنجا و فردا صبح می آیم. ایشان رفتند و بچه هایش هم اینجا بودند؛ صبح ساعت ده یازده بود دیدم زنگ زدند؛ بلند شدم در را باز کردم؛ دیدم آقا مرتضی است؛ آمد و گفت مامان من امروز اعزامم، باید بروم؛ پرواز دارم؛ گفتم کجا؟ گفت سوریه. گفتم شما گفتی یک هفته دیگر می روم؟ گفت ...
از رفت و آمد خطیبی تا معرفی رحمتی/ مرفاوی: مدیران آلومینیوم گفتند ضعف تو این است که آدم سالمی هستی/ برای ...
که بخشی از آن را ادامه می خوانید: گفتند اگر از کارخانه فشار نیاروند سرمربی تیم می شوی مرفاوی: زمانی که وارد اراک شدم متوجه شدم پیش از من باشگاه با مهدی رحمتی صحبت کرده و قرار است بعد از من هم صحبتی با سیروس پورموسوی داشته باشند. جلسه من با باشگاه ساعت 11 برگزار شد و به من گفتند کار شما تمام است و اگر فشاری از کارخانه به اعضای هیات مدیره وارد نشود شما سرمربی تیم می شوی. ...
اخبار کوتاه از فوتبال
با مهدی رحمتی جلسه دارد و بعد از من قرار است با سیروس پورموسوی صحبت کند به اراک نمی رفتم. این یک رفتار غیر اخلاقی و غیرحرفه ای بود. سه ساعت با ماشین شخصی خود به اراک رفتم و سه ساعت برگشتم. تو این 6 ساعت اگر اتفاقی برای من رخ می داد چه کسی جواب می داد؟ زمانی که وارد جلسه شدم متوجه شدم با مهدی رحمتی مذاکره کرده اند و بعد او را نگه داشته اند که با من هم مذاکره کنند و بعد هم با سیروس ...
خشم ستاره ملی پوش؛ خیلی نامرد هستید!
از برگشت قرار بود استراحتی کنم و بعد از آن به لیگ بروم. ما بازیکنان پول مان را از باشگاه دریافت می کنیم و مجبور هستیم به مواردی که باشگاه و مربیان به ما می گویند گوش کنیم و قوانین را رعایت کنیم. سه یا چهار روز اولی که از مسابقات بازگشتم، آقای تندروان مربی تیم ارومیه اصرار داشتند من با آقای بهبودی چند جلسه ای تمرین کنم چون آقای بهبودی می خواستند به مسابقات باشگاه های آسیا بروند. در تهران من یک یا دو ...
یادآوری 6 تایی شدن استقلال در دربی پیش از دربی حساس
من هم نمی خواهم خیلی چیزها را بگویم. متأسفانه باشگاه، من و برخی بازیکنان را متهم کرد که با حریف دست به یکی کرده ایم! من چهار گل خوردم و مرحوم ناصر حجازی دو گل. از اتهاماتی که به من زده شد، خیلی ناراحت شدم. ، وی با یادآوری این موضوع خاطر نشان کرد: وقتی باشگاه ما را فراخواند توضیح دادیم که این اتهامات درست نیست. نسبت به من بدبین بودند و نمی دانید چطور آن روزها را با ناراحتی، زجر و بدبختی ...
شرزود تمیروف در دربی گلزنی می کند ؟ خط و نشان برای استقلال
.... پرسپولیس یکی از بزرگترین باشگاه های آسیا است و خیلی از بازیکنان دوست دارند در این باشگاه بازی کنند. من بعد از جدایی از پاختاکور به دنبال یک تجربه جدید بودم و دوست داشتم فوتبالم را در خارج از ازبکستان دنبال کنم. وقتی پیشنهاد پرسپولیس رسید خیلی خوشحال شدم و تصمیم گرفتم با این تیم قرارداد امضا کنم و در حال حاضر هم خیلی از انتخابم راضی هستم. آن هایی که در آبادان بودند، دیدند که بعد از ...
روایت هایی تکان دهنده از سرقت
می کشد. به گزارش فکرشهر از ایسنا، رفته بودم جلسه دفاع یکی از دوستام، دانشگاه آزاد قزوین. حدود ساعت یازده، یازده و نیم داشتم برمی گشتم تهران. بعد از هشتگرد، دیدم یه پراید از پشت هی چراغ میده. توی آینه نگاه کردم، دیدم انگار سه نفر سوار ماشینن. پامو رو گاز فشار دادم. تویوتا دارم. سرعتش خوبه. دیدم هر چی تندتر میرم، پرایده هم پابه پام داره میاد. خداییش فکر نمیکردم پراید انقدر خوب بره. خلاصه ...
جدیدترین مصاحبه بهروز وثوقی ؛ او ایران می خواهد!
و روحیه تان را نگه داشتید، درباره این صحبت کنیم که چطور توانستید؟ وقتی من سینما را شروع کردم، به دلیل این که کسی من را نمی شناخت و از دوبله وارد سینما شده بودم، به همین دلیل تا مدتی به من پیشنهاد می شد که با این رل را بازی کنه، ولی از یک زمانی به بعد، دیگر من انتخاب می کردم این ها با هم فرق می کرد، یعنی یک زمانی من انخاب می شده، چون قدذتی به آن شکل نداشتم در کارم و یک زمانی دیگر من ...
می خواهم قاری برتر جهان اسلام بمانم / بانوان می توانند در قرائت صاحب سبک باشند
داشتند و به من خیلی کمک کردند و با این امید پیش رفتم. بار اول که در مرحله کشوری حضور پیدا کردم از رقبا ترسیدم و در آن سال، رتبه چهارم را به دست آوردم و خیلی ناراحت شدم. ایکنا به نظر شما پیشرفت کُند قاری کافی است؟ می خواهم بگویم که همه کسانی که به این مسیر علاقه دارند آن را از هرجا که می توانند شروع کنند و تک بعدی نباشند. مثلاً یک نفر قاری خوبی است تلاش کند تا مرتل خوبی شود ...
بلاخره “لیلی و مجنون” بعد 32 سال به هم رسیدند/ عکس
در یکی از برنامه های تلویزیونی قصه عشقی روایت شد که لیلی و مجنونش 32 سال طول کشید به یکدیگر برسند. به گزارش وقت صبح ، کیومرث تیموری، داماد 50 ساله درباره قصه عشقش گفت: در هفت سالگی متوجه شدم که دختر عمه ام را برای من نشان کرده اند. این در ذهن من مانده بود و همیشه فکر می کردم نامزد دارم. وی افزود: منتظر بزرگ شدن دختر عم ام بودم تا با هم زندگی کنیم، اما قصه این گونه رقم نخورد ...
جوان ترین عضو کابینه: سیاستمداران جوان بی محاباترند!/ درجلسات دولت وکیل مدافع مردم هستم
مقطع دبیرستان مشغول تحصیل بودم. در انتخابات مدرسه به عنوان رئیس شورای دانش آموزی مدرسه انتخاب شدم. بعد از مدرسه، در هر منطقه شهری بین روسای شورای دانش آموزی مدارس انتخابات برگزار می شد که برگزیدگان عضو شورای دانش آموزی منطقه می شدند و در نهایت هم اعضای شورای دانش آموزی استان انتخاب می شدند. از بین اعضای هیئت رئیسه هر استان، اعضای شورای دانش آموزی کشوری انتخاب می شدند. یک فرآیند این چنینی با رای دانش آ ...
به قتلگاه که رسیدم دیگر ادریس را ندیدم
درباره لحظه شهادت پسرش یادآور می شود: دوستش می گفت لحظه شهادتش هنوز موهایش خیس بود و لبخند روی لبانش جاری شده بود؛ من بخاطر شهادت پسرم خیلی ناراحت بودم و بی قراری می کردم تا اینکه آمدیم ایران و مراسم خاکسپاری پسرم صورت گرفت؛ بعد از اینکه او را خاکسپاری کردند خیلی اتفاقی و در لحظه ای دلم آرام شد. مادر شهید درباره احساس حضور پسرش درکنار خود بیان می کند: کربلا که رفتم وقتی دور ضریح می ...
اسلامی: ممنون از هم تیمی هایم که غر نمی زنند
به گزارش "ورزش سه"، محمدحسین اسلامی وینگر 20 ساله ذوب آهن که 12 بار برای این تیم به میدان رفته یکی از ستاره های تیمش در دیدار با آلومینیوم اراک بود، او در ابتدا خودش را معرفی کرد و به خبرنگار ما گفت: من اول فصل از امیدها سر تمرین بزرگسالان حاضر شدم آقای تارتار از من خوشش آمد و با تیم به اردوی تهران رفتم و رسماً به بزرگسالان دعوت شدم. او در مورد اعتماد مهدی تارتار به جوان ها ادامه داد ...
قتل و به آتش کشیدن دوست صمیمی
، گفت: حدود 5 سال قبل با مهران آشنا شدم، او دو خودروی تاکسی داشت و من برایش کار می کردم. از آنجایی که مدتی بود خودش نمی توانست با تاکسی کار کند از من خواست با خودرواش کار کنم و برای تمدید مجوز تاکسیرانی اش هم باهم می رفتیم تا مشکلی برایش رخ ندهد. بعد از مدتی هم دوستانه یکی از تاکسی هایش را به من داد. روز حادثه مهران را سوار کردم تا با هم صحبت کنیم. بعد هم او را مقابل خانه خواهرش پیاده کردم ...
ناگفته های دختر وزنه بردار ایران: دنبال حقم بودم اما گفتند وارد حاشیه نشو
، از هیات تهران گفتند، می خواهیم مراسمی بگیریم و از شما و آقای داودی تقدیر کنیم. گفتم آقای داودی مدال گرفته اما من عملکرد خوبی نداشتم. جواب دادند که شما نماینده تهران و برای ما ارزشمند هستید، در این تاریخ به مراسم بیاید. روز بعد از طریق پیامک به من گفتند مراسم به دلیل کرونا کنسل شده است اما چند روز بعد از طریق اخبار و رسانه متوجه شدم که مراسم برگزار شده است. نمی دانم چرا آنگونه رفتار کردند و نخواستند ...
مرفاوی: گفتند باید شارلاتان باشی!
رسانه ها داد. قسمت نبود سرمربی تیم آلومینیوم اراک شوم اما باز هم می گویم ای کاش من مطلع می شدم قرار است باشگاه با دو مربی دیگر در یک روز صحبت کند و در این صورت من به اراک نمی رفتم. به من گفتند برای مربیگری باید شارلاتان باشی. صمد مرفاوی رسول خطیبی تیم فوتبال آلومینیوم اراک
بیو گرافی علیرضا معمری
هوایی در آمدم .در مقطع خیلی کوتاه به باشگاه دیهیم رفتم.اولین مربی رسمی که دیدم مرحوم داود دارابیان بود( دارابیان در تاریخ 1400 به دیار باقی شتافت) .وقتی وارد نیروی هوایی شدم ٬ آن موقع مسابقات نیروهای مسلح برگزار میشد. سال 1353 به عنوان بازیکن مسابقات ارتش های جهان انتخاب شدم که قرار بود در کشور چین برگزار شود. چون آن موقع به صورت شبانه روزی دانشجو بودم نتوانستم به اردوی انتخابی مسابقات بروم. بعدا ...
رونمایی نفیسه روشن از همسرش
هم جواب درستی نمی داد. حالم خیلی بعد بود. وقتی بعد از نیم ساعت شماره اش را روی گوشی دیدم، فقط گفتم خدا را شکر. بعد با هم صحبت کردیم و گفت که ما در حال استارت زدن بودیم که آن هواپیما جلوی ما به زمین خورد و ما مجبور دیم صبر کنیم و اتفاقات دیگر. خیلی ناراحت شدم که آن همه عزیز از بین رفت. همکاران زیادی را از دست داد و کاپیتان آن هواپیما استاد بهنام بد و اما خب از سوی دیگر خدا را شکر کردم که ...
قیمت خودرو
هم جواب درستی نمی داد. حالم خیلی بعد بود. وقتی بعد از نیم ساعت شماره اش را روی گوشی دیدم، فقط گفتم خدا را شکر. بعد با هم صحبت کردیم و گفت که ما در حال استارت زدن بودیم که آن هواپیما جلوی ما به زمین خورد و ما مجبور دیم صبر کنیم و اتفاقات دیگر. خیلی ناراحت شدم که آن همه عزیز از بین رفت. همکاران زیادی را از دست داد و کاپیتان آن هواپیما استاد بهنام بد و اما خب از سوی دیگر خدا را شکر کردم که ...
عکس | تغییر سبک لباس پوشیدن در آستانه 70 سالگی | نادیده گرفتن قوانین مد چه احساسی دارد؟
گاهی جین و تیشرت اما هرگز دوست نداشتم در میان جمع بایستم. بعد از تصادف، مدام به پوشیدن شلوارک فکر می کردم، اما وقتی در زمستان با شلوارک بیرون می رفتم، با نظرات تند مردم روبرو می شدم و این من را ناراحت و مضطرب کرد. یکی از دوستان به من پیشنهاد داد کت و دامن سنتی اسکاتلندی بپوشم. در سفری که با همسرم به ادینبورگ داشتم آن را با خودم بردم زیرا لباس مراسم خاص است با این حال متوجه شدم ...
خاطره داریوش سلیمی از یک گریم سنگین
به گزارش ایسنا، داریوش سلیمی درباره ورودش به عرصه بازیگری گفت: من با سریال "آینه عبرت" وارد این رشته شدم و زمانی که بازیگری را آغاز کردم متوجه جدیت آن شدم. بعد از بازی در دو الی سه نقش متفاوت متوجه شدم نیاز به آموزش دارم و در نتیجه به کلاس های استاد سمندریان رفتم. اکنون با سابقه حدود 200 سریال، تله فیلم و فیلم سینمایی اینجا حضور دارم. او ادامه داد: نوروز سال گذشته سریال "نوروز رنگی" را ...