یک لیوان دلستر ده ها میلیون تومان خسارت زد!
سایر خبرها
مدیر اخراجی مدرسه آزارگر دختران تهرانی بود/ او طعمه هایش را با آبمیوه بیهوش می کرد
درباره چگونگی آشنایی اش با متهم گفت: یک روز در نزدیکی دادگاه خانواده بعنوان مسافر سوار خودروی متهم شدم. او شروع به صحبت کرد و گفت با همسرش دچار اختلاف شده و کارشان به دادگاه خانواده کشیده شده است. او طوری حرف می زد که اعتمادم را به خودش جلب کرد و پیشنهاد ازدواج داد. در ادامه شماره کارت عابربانکم را گرفت و در چند مرحله مبالغ کلانی پول به حسابم واریز شد و طبق قرارمان من هم پولها را به حساب خودش واریز ...
دخترم شش سال کنار قبر مادرش بازی کرد!
.... مادر افسانه هم که همیشه به من شک داشت، از من شکایت کرد و بازداشت شدم و اعتراف کردم. مواد از من قاتل ساخت دو سال از فاش شدن راز ماجرا می گذرد. دختر افسانه حالا 13 سال دارد. دخترکی لاغر که به قد و قواره اش نمی خورد 13ساله باشد اما زبان که باز می کند، لحن کلامش پخته تر از سنش نشان می دهد. مثل بیگانه ای در چند قدمی پدرش، روی صندلی سالن دادگاه می نشیند. آمده تا ...
نبرد رستم و سهراب در میانه کوچه چهارشنبه بازار
همان قهوه خانه شب ها شاهنامه می خواند. نقال خوبی بود، قهوه خانه هم بزرگ. مردم گوش تا گوش می نشستند، ساکت. صبح ها هم رسم بود کاسب ها، مثل پدر من، اول می رفتند داخل صحن. شیخ حر عاملی و شیخ حسنعلی نخودکی و چند قبر دیگر را فاتحه ای می خواندند و سالمی هم به حضرت می دادند. بعد می آمدند و مغازه ها را باز می کردند. این اعتقاد مغازه دار های آن موقع بود. همان موقع هم قبل اینکه مغازه ها را باز کنند، مرشد ...
داماد پیر ثروتمند پای عروس جوان تهرانی را برید !
رسیدگی به پرونده پیشرو از یک سال قبل به دنبال شکایت مرد سالخورده ای که به کلانتری تجریش رفته بود از داماد 60 ساله اش به نام احمد آغاز شد. او گفت: دامادم که 30 سال از دخترم به نام بهناز بزرگتر است بعد از جدایی از همسر اولش به دخترم آمد و دو سال قبل آن ها با هم ازدواج کردند. داماد مرد ثروتمندی است و آن ها زندگی خوبی داشتند تا اینکه چند روز قبل دخترم هراسان با من تماس گرفت و حرف هایی زد ...
ماجرای قتل تکان دهنده شیما چه بود؟
عصبانی شدم و شالی که دور گردنش بود را کشیدم و بعد از یک دقیقه متوجه شدم شیما فوت شده است. همان شب یک مانتو بزرگ تن شیما کردم و جسدش را داخل نایلون فرش لوله شده گذاشتم و بعد جسد بسته بندی شده را با یک ملحفه بسته بندی کردم و بعد از یک ساعت از قتل جسد را روی صندلی عقب خودرویم گذاشته و به سمت خانه صاحبخانه ام که در نزدیکی خانه ام بود، رفتم و خودرو را یک کوچه بالاتر از محل دفن جسد پارک کردم و پیاده به خانه صاحبخانه ام رفتم و در باغچه حیاط خانه شروع به کندن کردم. ...
ماجرای ترور خانواده سردار خلیفه سلطانی چه بود؟
ری مردم پرداخت. او وارد دبیرستانی شد و در میدان عمل، فرزندان اسلام را با معارف اسلامی آشنا کرد. برنامه ریزی طرح ترور در قالب یک تصادف زمانی که پدر و مادرم در گیلان غرب حضور داشتند، طرح ترور آنها را در قالب یک تصادف برنامه ریزی کردند، ماجرا هم به این صورت بود که پدرم برای مأموریت، از باختران قصد رفتن به اصفهان را داشت، از او خواستند تا با هلی کوپتر یا ماشین سپاه برود، اما او قب ...
خوشگذرانی دالتون های مخوف با خودروهای میلیاردی زنان مشهدی! + عکس
سارقان خارج کند، با پیکری زخمی سوئیچ را برداشت و بعد از فرار دزدان پژوسوار، ماجرا را به پلیس گزارش داد. در پی وقوع دومین سرقت مسلحانه و با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرای سرقت از زنان راننده، این پرونده با دستور قاضی شعبه 607 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد. این گونه بود که گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره عملیات ویژه با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده ...
عمو یحیی، قهوه چی محبوب سلبریتی ها از قصاص نجات یافت
صاحب قهوه خانه ای زیر پله ای در خیابان دربند هستم. مقتول 35 سال شریکم بود و قهوه خانه ما به پاتوق بازیگران و سلبریتی ها تبدیل شده بود. او قول داده بود که سرقفلی مغازه را به من برگرداند اما هر بار طفره می رفت. روز حادثه از او خواستم که به قولش عمل کند اما گفت که تصمیم ندارد سرقفلی را به من برگرداند و به همین خاطر عصبانی شدم و با چاقویی که در دست داشتم به یک ضربه به او زدم که متاسفانه باعث مرگش شد. ...
مرهم زخم ها
...> بله، تقریبا در هر سفری که می رفتم، به یک بیماری مبتلا می شدم. در غنا مالاریا گرفتم، در کنیا تیفوئید، در برونئی، نیدل استیک شدم؛ یعنی تیغ آلوده به خون مبتلا به اچ ای وی وارد بدنم شد، در گینه به دلیل گرمای شدید و کم آبی بدنم، سنگ کلیه گرفتم. از همه اینها شدیدتر هم ابتلایم به مالاریا بود. سال2009 بود که برای ویزیت چند بیمار به یکی از روستاها در شمال آکرا رفته بودم و 3، 4شب ماندم، همان جا مبتلا به ...
سرقت های سریالی مدیر اخراجی از زنان
به من پیشنهاد ازدواج داد و گفت همسرش چند سال قبل فوت کرده و مجرد است. او مرا با حرف هایش فریب داد و عقد موقت کردیم. پس از این به خانه اش در سعادت آباد رفتم و حتی یک تخته فرش گرانقیمت و تلویزیونم را به خانه اش بردم و کارت بانکی ام را که تمامی دارایی ام داخل آن بود در اختیارش قرار داده بودم تا اینکه یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم خبری از او نیست. ساعتی بعد مردی به عنوان صاحبخانه زنگ خانه را ...
ازدواج مالباخته با کلاهبردار!
ضمانت موفق شدم او را از زندان آزاد کنم بعد از این ماجرا فرج به مشهد آمد و مرا متقاعد کرد تا به مدت یک سال به عقد موقت او در بیایم. او همچنین قول داد که دیگر به دنبال خلاف نرود و کمک کند تا بدهی ها را بپردازد ولی چند روز بعد متوجه مکالمه های تلفنی مشکوک او شدم طوری که مدام به طور پنهانی و با افراد ناشناس صحبت می کرد.یک روز که من خواب بودم و فرج هم مشغول استحمام بود زنگ تلفنش به صدا درآمد. از روی ...
آموزش سرقت با تیر وکمان فقط 500 هزار تومان
را از ترک موتورش پیاده کند تا او در این ماجرا دستگیر نشود. اما عجله زوج جوان باعث شد که همسرش تعادل خود را از دست بدهد و به زمین بیفتد و این ماجرا باعث سقط جنین 4 ماهه آنها شد. ایده سرقت از طرف چه کسی بود؟ ایده را من دادم، اما همسرم خیلی خوشش آمد و از آن استقبال کرد. بعد از آن من بی خیال ماجرا شدم، ولی پریچهر، همسرم، آنقدر اصرار کرد که قبول کردم. چه شد که چنین ایده ای به ...
فیلم گریه های مرد جانباز سنندجی یادتان است؟ / پلیس متهمان بی رحم را بازداشت کرد !
گفته بود ما نمی گذاریم در این محل ریشه داشته باشید.نفر سوم کسی بود که چند سال قبل حدود 200 اصله درختم را قطع کرد و از او شکایت کردم ومحکوم هم شد.چهارمین نفر هم کسی بود که به من می گفت به من زمین و آب ندادند،چرا به تو دادند؟ از این افراد بازجویی شد اما آنها گفتند نقشی در این ماجرا ندارند.پلیس می گفت ردپای 8 نفر در باغ بوده است اما نقطه زنی انجام ندادند تا رد آنها را پیدا کنند. زارعی در ...
پدر قربانی پسر خشمگین شد
... ازدواج مالباخته با کلاهبردار! بعد از 25 سال زندگی مشترک از همسرم طلاق گرفتم تا به آسایش برسم، اما از چند ماه قبل گرفتار چرب زبانی های مردی شدم که از کلاهبرداران سایت دیوار بود و مرا تا مرز نابودی کشاند. به گونه ای که ... بیشتر بخوانید پدر قربانی پسر خشمگین شد مرد میانسال که به دنبال اختلاف مالی، پدرش را با ضربه های چاقو به قتل رسانده بود پس از دستگیری مدعی ...
مطلقه شدن آقای معلم او را شیطان کرد / کلکسیونی از جرایم سیاه برای معلم اخراجی
قبل با متهم آشنا شدم. از من خواست برای او بسته ای جابجا کنم و به این بهانه من را به دماوند کشاند و در آنجا با خوراندن من را بیهوش کرد.سپس به من تعرض کرد و از من فیلم سیاه گرفت. بعد تهدیدم کرد که اگر شکایت کنم ، فیلم را پخش می کند." شاکی دوم زنی مالباخته بود که در طرح شکایت خود گفت:"مدتی قبل در سه راه افسریه اتفاقی با متهم هم کلام شدم.بعد سوار خودرو پژو پارس او شدم.گفت 12 سال قبل زن و ...
معمای مرگ دختر جوانی که تنها چند روز تا ازدواجش مانده بود!
می شد و چون چند روزی زمان می برد نامزدم هم با من آمد و صاحبکار ویلایی در اختیارمان گذاشت. چند روز در آنجا بودیم تا اینکه کار من تمام شد و شب قبل از حادثه به سمت تهران به راه افتادیم. در راه چون گرسنه شده بودیم در یک رستوران بین راهی دیزی خوردیم؛ اما چند ساعت بعد فهمیدیم که هر دو نفرمان مسموم شده ایم. حدود ساعت 6صبح بود که به خانه رسیدیم اما حال هیچ کدام مان خوب نبود. من دچار حالت تهوع شده بودم و ...
قیمت خودرو
مغازه سمساری؛ وی بعد از گذشت 2 ساعت، به هوش می آید و، چون حال مساعدی نداشته است، تصمیم می گیرد خودش را به یکی از مراکز درمانی برساند، اما به علت بی حالی و ضعف بدنی، در طول مسیر با 10 خودرو و یک عابرپیاده تصادف کرده و خسارت مضاعفی بر خود وارد می کند منبع: خبرگزاری صدا و سیما
بازداشت مجرمانی با کلکسیونی از جرایم
اقلام را سال گذشته در انبار ها جاسازی کرده بودند تا امسال با قیمت بیشتر بفروشند. رئیس پلیس تهران خاطر نشان کرد: زن و مردی هم در این طرح بازداشت شدند که به عنوان مشتری به مغازه سمساری در مسعودیه رفته و با تعارف دلستر مسموم مغازه دار را بدحال و اموالی به ارزش 10 میلیون تومان را دزدیده بودند. شاکی که دنبال شان بود با ده خودرو تصادف کرد و به کما رفت که معجزه آسا زنده ماند. قدرت ...
ماجرای قتل 2 کودک خردسال؛ قاتل عوض شد!
وارد منزلم شدم ، یک زن از پنجره فرار کرد و شوهرم با چاقو به سوی من هجوم آورد؛ اما من به خاطر فرار آن زن نمی توانستم موضوع را اثبات کنم. وی مدعی شد: تا این که بار دیگر همسرم را با زنی به نام م در یک کافه با هم دیدم و به پلیس 110 زنگ زدم که برای چند روز روانه زندان شدند.مدتی بعد از این ماجرا همسرم پیشنهاد داد تا از لنگرود به لاهیجان مهاجرت کنیم وقتی همه لوازم و اسباب و اثاثیه را جمع کردم ناگهان جابر ...
افشای دروغ بودن این شایعه تلخ درباره “زهره فکور صبور”
و این مرد نخستین کسی بود که پس از ورود به خانه با جسد بی جان او که در اتاق خواب افتاده بود روبه رو شده و پلیس و اورژانس را خبر کرده بود. تیم جنایی در کنار جسد چند ورق قرص پیدا کرد. پزشکان علت اولیه مرگ را مسمومیت دارویی اعلام کردند. با وجود این جسد برای انجام آزمایش های تخصصی تر با دستور قاضی محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس پرونده به پزشکی قانونی انتقال یافت. از همان زمان، افرادی ...
لیلی؛ جلوه گاه فرهنگ و اصالت قوم لر
خچال راه پله ای بود که به طبقه بالا می رفت، در حالی که سبد خرید دستم بود و هنوز آن را حساب نکرده بودم، پله های راه پله تاریک را یکی یکی بالا رفتم، سمت چپم صدای پچ پچ کنان مردی در روشنایی می آمد. تا خواستم سرک بکشم به زنگوله های آویزان از در خوردم، و درنگ درنگ صدا دادند، راهی نبود باید داخل میشدم، بعد از چند ثانیه کلنجار رفتن با خودم، وارد شدم و بعد از سلام به فروشنده تمام مغازه را برانداز ...
بیرون پریدن از ماشین برای نجات از دست پسر شیطان صفت
بازداشت متهم صادر شد. چند روز بعد اما دخترجوان بار دیگر راهی دادسرا شد تا شکایت دیگری از مرد فریبکار مطرح کند. وی این بار گفت: پس از آنکه محسن متوجه شکایت من شد تماس ها و تهدیدهایش را شروع کرد. او مدام در شبکه های اجتماعی برایم پیام های تهدید آمیز می فرستد و می گوید که اگر شکایتم را پس نگیرم، زندگی مرا نابود خواهد کرد. او حتی مرا تهدید به قتل و اسیدپاشی کرده است و می گوید که پس از این باید از هر موتور ...
روایت هنرمندی که همه چیز را مینیاتوری می سازد!
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان: زهرا رسولی- عصر یک روز برای پیگیری یک سوژه خبری به یکی از خیابان های شلوغ شهر می روم، مثل همیشه جایی برای پارک کردن نیست، مجبور می شوم مقابل یک مغازه پارک کنم، قبل از اینکه به سراغ سوژه بروم از صاحب مغازه عذرخواهی می کنم، ببخشید حاج آقا اگر مزاحم کسب تان است! با روی گشاده جواب می دهد: این را نگویید، می خواهید برایتان بشورم؟ چقدر دلگرم می شوم از حرفهایش. ...
دستمزدی از جنس دعا/ پزشک جهادگری که سرمایه اش دعای عاقبت بخیری بیماران است
گروه جهادی دکتر علی محمدی پزشک عمومی فعال در گروه جهادی شهید بقایی سوادکوه در گفت وگو با فارس می گوید: خیلی اتفاقی با این گروه جهادی آشنا شدم ماجرا برمی گردد به چند ماه قبل که با همکارانم برای ویزیت به روستایی محروم رفته بودیم و با این گروه آشنا شدم و به عضویت این گروه درآمدم. وقتی با این گروه جهادی آشنا شدم خدمات شان را دیدم که خیلی گسترده است و حتی به بحث پزشکی خلاصه نمی ...
فوق لیسانسه ها به دنبال گنج در بوتیک | این زوج جوان از مهندسی برق به اینجا رسیدند
هرکس وارد مغازه می شود، گمان می کند خواهر و برادریم. پس از پایان دوره کارشناسی ارشد در مهرماه 1396 با حقوق اندکی در یکی از شرکت های اپراتور تلفن همراه به مدت 9 ماه به عنوان کارآموز مشغول به کار شدم. سپس در یکی از شرکت های فرعی که زیرمجموعه شرکت اصلی بود، کار خود را ادامه دادم. در بدو ورود، حقوقم 8 برابر شد. بعد از حدود 2 سال دوباره به کار اولم به عنوان مدیر یک قسمت برگشتم و حقوقم با ...
نان به نرخ جان/گزارش میدانی از شوتی سواران جنوب
.... وقتی با پراید شوتی کار می کردم هر سرویس 200 هزار تومان داشتم که 60 هزار تومان بنزین ماشین و 40 هزار تومان هم خرج غذا و چیزهای دیگر می شد و این کار خطرناک، تنها برای 100 هزار تومان بود. در همین مسیر یک بار توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده و برای آنکه بتوانم ماشینم را آزاد کنم، مجبور شدم تا پول قرض کنم که این هم باعث شد بدهکار دوستم بشوم. جریمه دولتی هم داشتم و وامی هم روی دستم بود. اینها روز به ...
فریب خریداران لوازم خانگی برای تعویض قطعات/ شماره مشتریان چگونه به دست شرکت های کلاهبردار می رسد؟
معروف خریداری کردم. چند روز پیش با من تماس گرفته و گفتند که ما از خدمات پس از فروش همان برند تماس گرفته ایم، شما یخچال فریزر خریداری کرده اید و موعد تعویض فیلتر تصفیه آب یخچال ساید شما فرا رسیده است. وی ادامه داد : من هم به تماس گیرنده گفتم بیایید برای تعویض و آنها نیز آمدند. پس از تعویض فیلتر تصفیه، مبلغ 700 هزار تومان نیز از بنده دریافت کرده و از منزل ما خارج شدند. فردای آن روز متوجه شدم ...
محکومیت غیابی زوج سارق به 20 سال حبس
محدوده وقوع جرم، یک تیم از مأموران انتظامی برای بررسی میدانی ماجرا به محل اعزام شدند. اجرای نقشه در شاهنامه 76 وقتی تیم تجسس به منطقه رسید آن ها با مرد میانسالی روبه رو شدند که خود را مالک یک دستگاه خودرو سواری پراید معرفی کرد که برای تأمین نیاز مادی و گذران زندگی در روز چند ساعت مسافرکشی می کرد. در ادامه فرد شاکی گفت: حدود ساعت 5/4 صبح بود که به خیابان طبرسی دوم رسیدم و در جست وجوی مسافر بودم که یک ...