سایر منابع:
سایر خبرها
پیام تبریک روز جهانی کودک 1401 با عکس نوشته پروفایل و استوری
رو بسازی من و بابا همیشه عاشقانه دوست داریم و در کنارت هستیم پیام تبریک روز جهانی کودک به دخترم دختر عزیزم وقتی کنارم هستی تمام دردهایم را فراموش می کنم وقتی شادمانه می خندی و به یکدیگر عشق می ورزیم دنیا از آن من است حال که تو را دارم دیگر از خدای خود چه می خواهم دلبندم همیشه به خاطر وجود نازنینت خدا را شاکرم تو بهترین هدیه خداوند به من هستی ...
پیام تبریک روز دختر | عکس نوشته تبریک روز دختر
داره دختری باش که مردی به اون نیاز داره و این دو با هم خیلی متفاوتند روزت مبارک تو ببین، وحشی چشمان توأم دختر خوب که چنین بی سر و سامان توأم دختر خوب خوشترین خاطره در خلوت خونین خیال خواب لبخند و پری خوان توأم دختر خوب ! روزت مبارک میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت میشه با تو پر کشید توی راه ...
شهیدی که آخرین پیامک همسرش را ندید!
...> محمدحسین قبل اینکه تلفن زنگ بخورد، چند لحظه قبلش، چند بار برگشت و گفت بابا! بابا! در حالی که محمدحسین فقط 5 ماهش بود! و در آن سن، بچه اصلا صحبت نمی کند. ما تعجب کرده بودیم در این سن بچه چرا دارد صحبت می کند. چند بار قشنگ گفت بابا! بابا! . آن روز صحبت کردیم و خیلی خوشحال شد و گفت وای! یعنی تا من از ماموریت برگردد محمدحسین می گوید بابا؟! تو را به خدا ازش فیلم بگیر و بده داداشت بیاورد برایم، چون ...
نگاهی درست تر به ازدواج
...! پری خانم یک وای! خدا مرگم بده! گفت، بلند شد، ساسان را زد زیر بغلش و رفت سمت دستشویی؛ صدای ساسان از دور شنیده می شد که داد می زد به من چه! بابا گفت شرشون رو کم کنند ! هدی رفت و یک لیوان آب برای نوید آورد. آقا پرویزسعی کرد به روی خودش نیاورد که چه شنیده و چه تف شده؛ گفت بله! می گفتم... اگه مبنای حقوق، شکمی باشه که الان نونتون توی روغنه با شوق ملت به تولید بچه. اخبار می گفت هر کی بچه ...
با یک سلام، حضرت آقا نظر کند | امام رضا(ع) در شعر شاعران افغانستانی
سید محمدرضا هاشمی | شهرآرانیوز؛ حضرت امام رضا(ع) محبوبیت زیادی نزد مسلمانان افغانستان بخصوص شیعیان این کشور دارد. چه بسیار ارادتمندانی که در طول سالیان دراز همه زندگی خود را به عشق زیارت حرم ایشان فروختند، رنج سفر را به جان خریدند تا به پابوسی آقا امام هشتم بیایند و چه بسیار مردان و زنانی که در حسرت سلام به آقا در صحن و سرای حرمش بمانند و رخت از جهان بستند. وجود مضجع قدسی ...
افشای پیشینۀ نژادپرستی کانادا توسط ایرانیان مقیم این کشور
تراژدی که در پوشش رنگ و لعاب خود را پنهان کرده، پرداخته و ابعاد نژادپرستی کنونی در کانادا را واکاویده است: Ajdemarang اژدمارنگ @ajdemarang تیراندازی دیروز تگزاس که 19 تا بچه توش کشته شدن رو دیدید؟ دیدید چه قدر دردناکه که یه بچه کشته بشه؟ یکی از هم کلاسی هاشون تو مصاحبه گفته بود ما بچه های خوبی بودیم! چرا این کارو با ما کردن؟ ما که کار اشتباهی نکردیم! حالا در نظر ...
فال حافظ امروز 10 خرداد با تفسیر دقیق
...> آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند تعبیر فال حافظ : تفسیر فال حافظ امروز شما نشان می دهد وظیفه ای به عهده تان گذاشته اند که فکر می کردید از پس آن برنمی آیید اما با ایمان راسخ و دوری از گناه به خوبی از انجام آن برآمدید. شکر خدا را به جا می آورید که از یک ...
داستان کامل قسمت 500 سریال ترکی روزگاری در چکوروا بدون سانسور
مطالب مرتبط وزیر فرهنگ: راه اندازی میز امورفرهنگی در مجموعه های ورزشی مطالب مرتبط وزیر فرهنگ: راه اندازی میز امورفرهنگی در مجموعه های ورزشی مطالب مرتبط وزیر فرهنگ: راه اندازی میز امورفرهنگی در مجموعه های ورزشی مطالب مرتبط وزیر فرهنگ: راه اندازی میز امورفرهنگی در مجموعه های ورزشی ...
طنز/ با تیترون
تو شهرداری برازجون! ** احمد خاتمی: گرانی افسارگسیخته است اما خدمتگزاران دلسوزند تیترون: حاج اقا حالا که گرانی رکاب نمیده، چطوره بعضی خدمتگزاران رو افسار بزنیم؟ ** سازمان ثبت اسناد: دفاتر سنتی ازدواج و طلاق برچیده می شود تیترون: یعنی واتساپی عقد کنیم؟ ** پیشنهاد بیژن بیرنگ به مدیران جدید تلویزیون: اگر این کاره نیستید، استعفا دهید تیترون ...
سروده هایی در مدح امام رضا(ع): خوش به حالم که اهل ایرانم / خادم بارگاه سلطانم
ی قالیچه ها را طرح آهو می زنند وه چه تصویری ست هر شب آبشاران بهشت روبروی حوض گوهرشاد زانو می زنند هر سحر کوه گناهان را که می ریزد زمین خادمانت از حیاط صحن جارو می زنند خسته از درهای بسته دستهای نا امید عاقبت بر پنجره فولاد تو رو می زنند حسن لطفی قسم به دیده ی یعقوب و بوی پیرهنی قسم به شوق اویس و به جذبه ای یمنی ...
طلاب مکتب امام(ره) مشتاق همراهی با رزمنده ها بودند
...، اما حاج آقا همان جا رو کرد به من و گفت آقای اسدی! خداوند تبارک و تعالی همه ما انسان ها رو هدایت می کنه. یه وقت یه کسی از شما آدرسی می پرسه، شما به اش راه رو نشون می دین. یه وقت یه هدایتِ بالاتریه که شما روی کاغذ برای اون کروکی می کشین که از کدوم راه بره بهتره و زودتر می رسه، اما یه وقتی اونو سوار ماشین می کنی و می بری سرِ آدرسی که دنبالشه. بعد رو کردند به بچه ها و ادامه دادند شماها رو خدا از ...
فرهنگ مقاومت در گفتار و سیره حجت الاسلام سیّد عبدالله فاطمی نیا / عاشقِ اهل بیت و شهدا و رهبری
روی قبر پسرش می خوابد. می گوید من دیگر خانه نمی آیم. شوهرش به یک نفر از صلحای نجف می گوید این زن دیگر دارد از دست می رود. می گوید حرم که مشرف می شوید، امیرالمؤمنین را شفیع قرار بدهید، از خدا بخواهد یک آرامشی برای این زن پیدا بشود. [پس از دعا کردنِ آن مرد صالح]اون شب که اون خانوم بر حسب معمول می رود روی قبر بچه اش بخوابد، صدا می شنود می گوید مادر این قدر گریه نکن، من فرزند تو نیستم، من یک شهید ...
آوافون مرکز فروش قسطی گوشی های اپل
شرایط اقساطی که داره، فاقد گارانتیه، خریدتون خریدی به صرفه و اقتصادی و مناسب نیست. چونکه گارانتی درحقیقت، یک نوع ضمانته که شما اطمینان پیدا کنید که محصولتون، مشکلی نداره. تمامی محصولات آوافون دارای 7 روز مهلت تست هستند. ضمنا خرید اقساطی موبایل نه فقط تو ایران بلکه در تمام جهان رایج شده. در جوامع مختلف و پیشرفته از روشی برای فروش اقساطی گوشی موبایل استفاده می شه که به اون باندلینگ میگن . ...
همه مردان سینمای ایران را متجاوز کردید!
مدرک میخوام چک کنم ونه پیگیر میشم! به نظرم خیلی راحت در ایران و خیلی کشورهای دیگه میشه به شخصی تعرض جنسی کرد و هم خیلی راحت میشه محکوم کرد یک مرد رو و ابروش رو برد ! لبه تیغی هست که اصلا قاضی خوبی نخواهم بود. * من رنج کتایون ریاحی از این فاجعه رو درک میکنم، اما نمیفهمم چرا الان گفته، خب اون زمان که خودت توی اوج توجه بودی میگفتی، اون زمان که همه دهن باز میکردن میگفتی، توی این بیست ونج سال ...
مخالفت توییتری با موضع گیری دوگانه احسان کرمی/ دلش آبادان و خودش عروسی
بیشترشون از پارتی و عروسی ساسی مانکن درآمده، راستی نگران تظاهرات تجزیه طلبان در آبادان نیستید؟ به نظرتون #برزو_ارجمند و #احسان_کرمی وسط عروسی #ساسی_مانکن که دشمن سلامت روح و روان بچه های ما هست چی میخواستن؟ عزاداری به سبک سلبریتی ها :/ دیگه برای ما ادای حال بدا رو در نیارین! #احسان_کرمی #پیمان_معادی آقای #احسان_کرمی نامحترم اجتماع #سلام_فرمانده جشن نبود جشن، عروسی ...
گلایه ها از تاخیر در برداشت یارانه خرداد/ کالا برگ نمی خواهیم
. کالا برگ به درد ما فقیرها نمی خورد. من که یه سال نیم کیلو شکر نمیخورم شما ها چیزهای میدین که اصلا به درد ماها نمیخوره. شاید کسی خواست سنگ بخوره شما لطف کنید پول مردمو بدین. - خواهشن یارانه پرداختی ماهیانه قطع نشود. حداقل با اون مبلغ ناچیز تو این بازار اقتصادی که هیچ نظارتی تو بازار نیست فیش برق و گاز را پرداخت کنیم. اقای رییسی توروبه جدت قسم کالابرگ ندین پول نقد بیشتر لازم داریم ...
قصه کربلا 7 هزارتایی شد
پیامبر آخرین از بین آن ها و عدم توان مردم در انکار پیامبر و سالام و خلافت و کشورگشایی ها و اخلاص علی و شجاعت علی و عدل علی و خلافت علی و نامردمی نامردان و مردی مردان و خواست خدا و تمکین حسین، ولی خدا. این اتفاق باعث شد آخرین پسر دختر یک پیامبر از شرق دا غرب عالم جسمش بر پهنه خاک بیفتد و بشود آنچه نباید. انگار همه دنیا خواب نما شده بودند. خون نواده رسول خدا که زمین ریخت کم کم خواب ...
هشتگ روز
جمعه بود. کدوم تاریخی در ایران بوده که جمعه عزای عمومی اعلام بشه. همیشه توی روزهای هفته عزا اعلام می کنن. یا کاش بچه های هیأت هنر یا هیأت خوزستانی های تهران بیان تو شهر برای آبادان سنج و دمام بزنن. انتشار فیلم و عکس از معدوم سازی جوجه یک روزه اخلاقی نیست. دولت برای حمایت از صنعت طیور برنامه دارد.نمی دانم زنده به گور کردن جوجه های یک روزه عملی غیراخلاقی است یا خیر، ولی بخش بازاریابی شرکت ها می ...
کاش گرد و غبار به این خانه نرسد!/ چند روایت از حال و هوای شهر در یک روز غبارگرفته
...، گلو و بینی آدم می سوزد چه برسد به بدون ماسک. مردم توی خیابان و پیاده رو راه می روند و از هر دری با هم صحبت می کنند. متروپلی که خاطره تلخ پلاسکو را دوباره در ذهن ها زنده کرده اما روایت غالب و مشترک خیلی هاست با چاشنی بغض هایی در گلو. چند خانم اما با حال و هوای متفاوت از کنارم عبور می کنند، آراسته و مرتب هستند و بچه های کوچشکشان هم همراهشان است. یکی با صدایی نسبتاً بلند به دیگری می گوید: منیژه ...
اتفاق دردناک برای مهران غفوریان | بی تابی دختر مهران غفوریان برای چیست؟
گوشیمو از دستم گرفت بعد یه خودده رفت اونطرف اومد گوشیمو داد دستم گفت مرسی بعد فهمیدم شماره خودشو گرفته که شمارمو داشته باشه 3ماه بعد اون ماجرا باهم دوست شدیم و 2سال بعد نامزو سال بعدش عروسی تمام. ما همه با هم هستیم (کمال تبریزی) داش آکل (محمد عرب) خالتور (آرش معیریان) ما خیلی باحالیم (بهمن گودرزی) آس و پاس (آرش معیریان) ارادتمند ...
حال مهران غفوریان وخیم شد | گریه های دختر مهران غفوریان برای پدرش
بعد اون ماجرا باهم دوست شدیم و 2سال بعد نامزو سال بعدش عروسی تمام. نمونه کارهای سینمایی مهران غفوریان ما همه با هم هستیم (کمال تبریزی) داش آکل (محمد عرب) خالتور (آرش معیریان) ما خیلی باحالیم (بهمن گودرزی) آس و پاس (آرش معیریان) ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا (عبدالرضا کاهانی) ناردون (فریدون حسن پور) 50 ...
دل نوشته احساسی بهرام رادان برای زهرا امیرابراهیمی
. بهرام رادان با انتشار استوری ای در واکنش به این مساله نوشت: بعدازظهر گرم تابستان چند سال پیش، در کافه ای تو یک شهر غریب دیدمت، از همه جا گفتیم، بخصوص از آنچه بر تو گذشت، در اون دوران تلخ و سیاه دوست مشترکی داشتیم که مدام از حال تو خبر میاورد، ترس از آنچه جامعه بر سر تو آوار میکرد، تن آدم رو میلرزوند، و تو تعریف کردی چه کردند با تو در تمام اون سالها... و حالا تو بر قله جهان ...
زایمان طبیعی بهتر است یا سزارین؟
. تکه ای از پر من را هم روی زخم بمال. زخم همان روز خوب خواهد شد چون پر من فرّ دارد و رودابه دردی را احساس نخواهد کرد. تو باید از این پیشامد شاد باشی و خدا را بستایی که چنین فرزندی به تو بخشیده است. آنگاه یک پر از بال خود کند و به زال داد. زال هر چه سیمرغ گفته بود، انجام داد. همه مردم منتظر بودند ببینند چه پیش خواهد آمد. سیندخت مادر رودابه نگران بود، گریه می کرد و می گفت: آخر چگونه ممکن ...
از حجره تا هلی کوپتر کبری!
رها کردم و وارد هوانیروز شدم؛ هرچند پدرم به شدت مخالف بود. چرا؟ پدرم همیشه می گفت تو بچه من هستی، من تو را بهتر می شناسم. تو فقط به درد روحانیت می خوری. خودم هم به طلبگی علاقه داشتم. یک سال به حوزه رفتم، ولی بعد به دلایلی وارد هوانیروز شدم. چه دلایلی؟ دلایل خداپسندانه. برای سرپرستی تعدادی بچه، نیاز مالی داشتم؛ به همین دلیل وارد ارتش شدم. پدرم می گفت ارتش ...
هشتگ روز
انجامشون شانس زنده موندن نوزاد رو بالا ببرن. یا خبرهایی که بر سر آدم هَوار، نه، آوار می شوند... یا نتیجه ممنوعیت استفاده از وسایل پیشگیری بارداری میشه 5000 نوزاد رها شده در جامعه! تا کی باید ضربه و ضرر تصمیمات غیرمنطقی رو متحمل بشیم؟ یا هیچ حیوانی به جز انسان! نوزاد تازه متولد شده خودش رو رها نمیکنه. ایران دچار انحطاط اخلاقی شده و دیگه نمیشه کاری براش کرد. این بچه ها دچار بحران هویتی میش. یا تا حالا ساعت 3 صبح پلیس تو اورژانس، نوزاد یک روزه پارچه پیچ شده رو ننداخته تو بغلت که بدونی چه حس غریبیه. ...
تعهد و قبول مسئولیت به مثابه امانت الهی
به همین دلیل تکاملی در آن وجود ندارد. تنها موجودی که قوس صعودی و نزولی اش بی انتها است و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوی قله تکامل است و تمام این کارها را با اراده و اختیار انجام می دهد انسان است و این است همان امانت الهی که همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به میدان آمد و یک تنه آن را بر دوش کشید! لذا در آیه بعد می بینیم انسانها را به سه گروه تقسیم می کند: مؤمنان، کفار و منافقان. ...
5 حکایت کوتاه از کلیله و دمنه | حکایتهای جالب و خواندنی
بکش و از جلوی خانه ی راسو تا لانه ی مار بیفکن، راسو یکی یکی می خورد و چون به مار رسد او را هم می بلعد و تو را از رنج می رهاند. قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد. چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همه ی بچه هایش را خورد. این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است. آورده اند بازرگانی ...
راز مرموز خانواده سالاریها
حال خود می گذاشت. این یک سنتی بود. از این گذشته ضروری نبود به چادر به سران خبر بدهد که نامحرمی دارد می آید. مهمان ها فرضاً که محرم نبودند، زنانشان از مردان خانواده رو نمی گرفتند. خویشان هرشب جمعه در تالار پنج دری روی حوض خانه سالار، در بیرونی، گاهی تنها و گاهی همراه زن و بچه شان، جمع می شدند. همه بابا را می شناختند. او دیگر جزو اثاث خانه شده بود. همه شان روزهای عزت و جلال او را دیده بودند و هم ...
بینی بزرگم اعتماد به نفسم را بشدت پایین آورده" چه کنم؟
بینی ت به صورتت میاد. نمیخوام ناشکری کنم ولی کاش بینی م کوچک تر بود کاش اعتماد بنفسم بالا بود. همش خیال و فکر میکنم که چقد بینی م خوبه چقد همه میگن زیبام چقد خوشبختم. امکان عملم ندارم خانواده م بشدت سختگیرن. خیلی دلم گرفته کاش بینی م خوب بود. کاش منم مثل بقیه بودم خیلی کمبود دارم منم دلم میخواد مثل بقیه دخترا عاشق بشم و عشقمو ببینم بدون خجالت. بینی بزرگم به بابام رفته تو رو خدا بگید ...
علی اکبرم در مسیر آزادی خرمشهر حسینی شد
انداختم و دیدم که علی اکبر سر جایش نیست. پریدم داخل حیاط، اما پیدایش نکردم. شب ها حکومت نظامی بود و هر که را می دیدند، به رگبار می بستند. خیلی از شب ها تا صبح نمی خوابیدم و نگران منتظرش می ماندم. صدای تیر این بار خیلی نزدیک بود. با خودم گفتم نکند به طرف علی اکبر شلیک کرده باشند! صدای تپش قلبم را می شنیدم. حتماً خودش بود. از پشت بام می پرید داخل مدرسه و روی دیوار ها شعار می نوشت. وقتی صدای ...