سایر منابع:
سایر خبرها
جشن تولد مادر مهران غفوریان | کیک تولد بچگانه مادر مهران غفوریان
گفت : ما در یک مرکز خرید با هم آشنا شدیم و آرزو من را نمیشناخت!!! و بعد از آشنایی به او گفتم که من بازیگرم و بعدا متوجه شد او میگوید که همسرش فقط شبکه آی فیلم را تماشا میکند. او درباره اینکه آیا پدر خوبی میباشد یا نه گفت اهل بزرگ کردن بچه در ناز و نعمت نیستم. دوست دارم با به دست آوردن هر چیزی ذوق کند نه این که برایش فرقی نداشته باشد. خودم از 17 سالگی در یک کاغذفروشی در ظهیرالاسلام کار ...
این مرد خیلی جوان بیش از 100 زن و کلی بچه دارد! / عکس
اگر نمی توانید خانواده ای برای روزهای خاص زندگیتان داشته باشید، به راحتی یک خانواده اجاره کنید. برای بسیاری از افراد، این یک راه حل مناسب بود. آغاز سفر طولانی همه چیز با دوست یویچی آغاز شد که توضیح داد: من 12 سال نقش پدر را برای یک مادر مجرد بازی می کردم. دختر این زن را در مدرسه اذیت می کردند، چون پدر نداشت، بنابراین مادرش من را استخدام کرد. از آن زمان تاکنون من نقش پدر دختر ...
چطورکودکی را که فیلم مبتذل دیده آرام کنیم؟/ خشم، عصبانیت و تهدید را فراموش کنید!
فضای مجازی و اینترنت را محدود کنند طبق تحقیقات محققان، بچه ها عموما به طور خودانگیخته دست به جستجوی محتوای خاصی در اینترنت نمی زنند مگر اینکه چیزی دیده یا شنیده باشند و حساسیتشان تحریک شده باشد. داوری دراین باره می گوید: بهترین حالت این است که شما گوشی های همراه و سرچ لب تاپ و رایانه خود را محدود کنید و اگر سوالی برای بچه ها پیش آمد خودتان پاسخگو باشید . در همه جای دنیا والدین برای ...
روایت هایی از عاشقانه های شغل غسالی/ فوق لیسانسه های غسال
سازمان بهشت زهرا باشد. *روز دختر و میهمانی در حرم حضرت معصومه (س) روزدختر، حال و هوای دختران تطهیرکننده خریدنی است. زهرا می گوید: همه ما امروز میهمان لطف حضرت معصومه ایم. شک نکنید. من امروز در سالن تطهیر بارها خودم را رو به روی حرم حضرت معصومه تصور کردم. وقتی می پرسیم چرا؟ در پاسخ روایت های شنیدنی از فضای معنوی حاکم بر لحظه لحظه سالن تطهیر می گوید؛ این رسم سالن تطهیر است. ما ...
عنایتی: با این شرایط بدون انجام بازی به تهران برمی گردیم
. الان که با شما صحبت می کنم، ساعت 11 صبح روز بازی است و دیشب پرواز ما تاخیر داشت و حدودا ساعت 12 شب به آبادان رسیدیم. بچه ها خوابیدند و الان که می خواستیم برویم، می بینیم نه اتوبوسی است و نه هماهنگی انجام شده، حتی تکلیف بلیت برگشت مان مشخص نیست و هیچ کدام از دوستان پاسخگو نیستند. عنایتی در ادامه گفت: این جزو اتفاقاتی است که فکر می کنم فقط در لیگ ایران می افتد و همه بچه ها سردرگم هستند. ما چهار ...
حمله تند و مبهم محرم به (سرمربی) تیم ملی؟
ه نبودند. فکر می کنم حرف زدن ما بیخودی است و هواداران هم بیخودی خودشان را خسته می کنند. بازی قبل مقابل پدیده گفتم اما هیچ تفاوتی نمی کند و نمی دانم چه بگویم. سرمربی سپاهان در خصوص بازی امروز برابر آلومینیوم گفت: من کلا یازده بازیکن داشتم که یکی هم آسیب دیدگی داشت و فقط خواستیم همراه تیم باشد و در 3-4 دقیقه آخر وقتی کار گره خورد او را به زمین فرستادیم ولی بچه های جوان هم خیلی خوب با ...
جانباز شیمیایی : امام راحل در آخرین لحظات زندگی خود سفارش رزمندگان را کرد
شدیم با قطره های آبهایی که رویمان می پاشیدند دوباره فریاد عزا عزاست امروز مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز سر می دادیم. صداها در هم پیچیده شده بود و هر گروه برای خودش نوحه و نغمه ها ی عزا می خواند انگار حس گرسنگی وتشنگی وخواب و غذا رامتوجه نبودیم و همه وجودمان فقط وفقط تو را فریاد می زد .چندین روز وشب وروزها وهفته ها ولی باورمان نمی شد که تو از میان ما رفته ای فرمانده کل قوا و ای رهبر وپیر فرزانه ما ...
نویدکیا: اشتباه کردم به تیم ملی کمک کردم!
سوم در مورد هوادارانمان است که دوباره امروز نبودند. فکر می کنم حرف زدن ما بیخودی است و آن ها هم بیخودی خودشان را خسته می کنند. بازی قبلی گفتم ولی تفاوتی نمی کند. * تمام تلاشم را در این دو سال برای سپاهان انجام دادم سرمربی سپاهان در خصوص بازی امشب عنوان کرد: کلا 10 بازیکن داشتم. 11 تا بود که به خاطر آسیب دیدگی خواستیم فقط همراه ما باشد و وقتی محکم کار به مشکل خورد سه چهار دقیقه ...
بلافاصله پس از مراسم نامزدی به جبهه بازگشت
درود بیکران بر شما خانواده ام با و سلام بر تو ای پدر بزرگوارم تو گردن من خیلی حق داری تو زحمت ها کشیدی و عرق ها ریختی و رزق حلال برای ما بدست آوردی که وجود ما با نانی حلال رشد کند دست های پینه بسته تو گواهی بر آن میدهد. من دستهای تو را می بوسم و گرد لباس تو را سرمه چشم خود میکنم. پدر جان هر چه بدی از من دیدی مرا ببخش و برای من طلب مغفرت بنما و شبهای جمعه قرآن را فراموش نکن و اما توی مادر مهربان هیچ ناراحتی به خود راه نده که فرزندانت در راه اسلام به شهادت رسیده اند. این بسی مایع افتخار. والسلام کوچک شما حسین کاشانی/ به امید دیدار در روز جزا ...
پدرها چطورقهرمان زندگی دخترانشان می شوند؟
گروه زندگی از روزی که به دنیا اومدی،مجبورت نکردم کاری که دوست نداری رو انجام بدی ، لباسی که دوس نداری تنت نکردم، موهاتو به زور نبستم، کلاس های جور واجور نفرستادمت که اونجا چرت بزنی و خسته بشی و نهایتا همه چی از یادت بره، تلاش کردم آنقدر نوازشت کنم و دوست داشته باشم که عزت نفست بالا بره ؛ تا وقتیکه جوون شدی با اولین مردی که دیدی، دلت نلرزه! یادت دادم تا آروم و مودب باشی و همیشه توکلت به خدا باشه ...
کانال های فروش سوالات کنکور؛ دکانی برای بازی با احساسات کنکوری ها
هستند و سوالات را می خرند، چرا فکر می کنی مشکلی ایجاد می شود؟ سوالات را بخر و راحت باش. موضوع خرید سوالات کنکور برای من که از دور شاهد مکالمه این دو داوطلب کنکور بودم هم جالب شد و قضیه را دنبال کردم که به چند کانال در فضای مجازی رسیدم. یکی از کانال ها که به زعم خودش کلاهبرداران این حوزه را هم معرفی می کند، در پیام هایی از داوطلبان می خواهد که مدارک و پول های خود را سریع تر ...
پدر دختر آبی: به دخترم ظلمی نشده | فدای نظام و اسلام شد
. اولین کامپیوتر برای این خریدم، اولین تلویزیون را تبدیل به احسن کردیم برای این. اتاق خودش را داشت و من هیچ کمبودی برای اون نگذاشتم. حتما دیدید که این سخنان شما و این نوع نگاه با انتقادات فراوانی روبه رو شده است؛ که شما پیگیر حق دخترتان نشدید و حتی در جهت مخالف آن هم حرف می زنید. انتقاد بکنند. من خودم وظایفم و آن مصاحبه را با تمام وجود انجام دادم و هیچ فشاری نبوده است. میل ...
تضاد منافع، دو گانه و سه گانه!
صداقت فعالیت می کرد و محبوبیت زیادی در بین خود جانبازان آن زمان داشت و حتی پیش می آمد که خودم نیاز به وجه نقد داشتم نزد ایشان می رفتم و این فرد همان روز این مبلغ را از محل تنخواه پرداخت کرد و موظف بودیم طبق تاریخ مقرر این مبلغ را مسترد نمائیم و از این دست اقدامات را به نحوی که مشکل امثال ما حل شود و خودش درگیر مشکلی نشود، انجام می داد. بیاد دارم روزی که بخاطر یک موضوع در آن زمان با یکی از ...
فال امروز / فال روزانه 12 خرداد 1401
خواهید برد. در رابطه عاطفی تان بهتر است با خودتان همان قدر مهربان باشید که با طرف مقابلتان هستید. خواسته ای شما هم باید در نظر گرفته شود، وگرنه روز به روز از هم دورتر می شوید. در محیطی دوستانه بیش از حد در مورد خودتان و نگرانی هایتان صحبت نکنید و بیش از اندازه به دیگران اطلاعات ندهید. فال روزانه متولدین آذر آیا ایجاد تغییرات در زندگی شما در حال حاضر کاری عاقلانه است؟ جواب این ...
کتاب تنها گریه کن به چاپ یکصد و دوازدهم رسید
مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی می کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می گذشت. نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروسِ ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ تری اش هم فقط به سن وسال و ریشِ سفیدش نبود؛ آن ...
احمد مدرس زاده:پاسپورت قطری داشتم ولی توسط ایران تحت تعقیب بودم/به واسطه یاسر عرفات امام خمینی راملاقات ...
یک دکان کوچک داری، تمام انبارها و شرکت من در اختیارت است. اینجا پای من محکم شد؛ در همین حال، وکیل شیخ علی که مغازه را به من کرایه داده بود، آمد و گفت من که به این کارها نمی رسم؛ این مغازه ها را تو می توانی کرایه بدهی و پول کرایه ها و اجاره ها هم می آمد به حساب من. همین دو مورد باعث شد که اعتباری هم برای من در بانک ایجاد شود و تجارتم شروع شد. در همان زمان، با ماشین های کمپرسی، دریا پر می ...
داستان کامل قسمت 501 سریال ترکی روزگاری در چکوروا بدون سانسور
ه مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد 5/5 (1 نظر) 5/5 (1 نظر) برچسب ها سریال ترکی روزگاری در چکوروا برچسب ها
دختر نوجوان مانه و سملقانی از باشگاه رزمی تا حفظ قرآن: حجاب هیچ گونه مانعی برای فعالیت هایم نبوده است
زمان کاراته و بعد هم کنگفو را ادامه داد. مادر نرگس با اشاره به اینکه مربی ورزشی دخترم، علاوه بر موضوع ورزش در بحث قرآنی هم با بچه ها فعالیت دارد، گفت: شروع کلاس ورزشی دخترم با دعای فرج و اتمام کلاس با صلوات است و اسم تیم شان را نیز الزها گذاشته اند. وی خاطرنشان کرد: دخترم مایه افتخار ماست و تا اینجا که گام برداشته با کمک های خدا، مربی و تلاش خودش بوده است. انتهای پیام/ ...
نقش آفرینی دختران در اقتصاد را دست کم نگیریم !
با لبخند برایمان روایت کرد. خانم مدیر گفت: تا من هستم، این بچه جایی در مدرسه ندارد! تا 6، 7 سالگی همه چیز عادی بود. با اینکه می دیدم برخلاف بچه های دیگر، پاهایم حس ندارد و نمی توانم راه بروم، اما مشکل چندانی برای انجام کارهایم نداشتم. گرچه دست هایم هم معلولیت داشت، اما کفش به دست می کردم و به صورت چهار دست و پا روی زمین حرکت می کردم. ماجرا از وقتی شروع شد که باید به مدرسه می ...
استقبال از کتابی که رهبر انقلاب آن را شگفتی ساز توصیف کردند
مبارزه است و خانواده باید با این موضوع کنار بیاید و اشکالی ندارد که یک روز بچه ها غذا ندارند. بارها تأکید می کند که در این مسیر، رضایت همسر برایم اهمیت بالایی دارد. بسم الله الرّحمن الرّحیم با شوق و عطش، این کتاب شگفتی ساز را خواندم و چشم و دل را شست وشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت ...
از دست دادن جنین؛ توقف مادری در ابتدای راه
همسرش و اطرافیانش چنین اسمی ندارد و حتما خواست خدا بوده و حتما خیری داشته است ولی او چطور می تواند خودش را راضی کند؟: هنوز واهمه تکرار دوباره این اتفاق را دارم؛ هنوز به آن روز عجیب فکر می کنم و هنوز نتوانسته ام دست و پای کوچکی که دیدم را فراموش کنم! اما مشاورش راضی اش کرده است که شاید تجربه دوباره مادری زیر نظر متخصص و با اطمینان کامل، بتواند تلخی روزهای قبل را از بین ببرد. تو مادر خوبی ...
حاجی رئوف دشتی/معنی واقعی دوست داشتن
سنگ بخوره. هیچی نگم و تماشا کنم! اما باز هم دلش نیامد. توی همین فکرها بود که حس کرد دستی روی شانه اش است. عشرت خانم بود. زن سبزه روی و پر سر و زبان و مهربان اش. چرت اش پاره شد و کمی مکث کرد. عشرت خانم که انگار فکر حاجی را خوانده باشد، گفت: حاج آقا می دونم خیلی اذیت شدی واسه این بچه.. اما راهش این نیس! _پس راهش چیه زن؟ شما بگو! _راهش اینه که باهاش حرف بزنی با هردوشون... میدونی ...
احمد مدرس زاده: آقای شیخ عبدالحسین اعتصامی گفت کِلِکو چه کرده ای؟ / در زندان کریم خانی، دکتر صدیقی، دکتر ...
رسیدم شما همه بلند شدید اما فردا که می روید در مجلس، کسی جواب سلام ما را هم نمی دهد. کار سیاسی من از آنجاها شروع شد و بعد هم که دیگر در شیراز مستقر شده بودم، یک شبی دیدم طرفداران حزب برادران که سید نورالدین مسوولش بود، سنگ می زدند به ساختمان حزب ایران . شیشه هایش را شکستند و...؛ من همیشه دلم می خواست طرفدار مظلوم باشم. صبح رفتم ساختمان حزب ایران که سنگ خورده بود. دکتر حبیب اله پیمان هم آن زمان بچه و ...
لزوم توجه به انتشار و حمایت از آثار تولیدی با موضوع خانواده شهدا
به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت خودش را به جبهه رساند. او هم در 10 بهمن 1365 در منطقه شلمچه بر اثر برخورد ترکش، از ناحیه دست مجروح و پای راستش هم قطع شد و تا چندین سال رنج جانبازی را به دوش کشید تا در نهایت به برادران شهیدش پیوست. آخرین فرزندم مسعود، حدود 6 سال پیش از طرف صدا و سیما در یک دوره آموزش غواصی فیلم برداری در اعماق آب در سواحل جزیره قشم شرکت کرده بود که دچار سانحه شد و او را نیز از دست دادم. در این دیدار ساجده تقی زاده نویسنده دفاع مقدس نیز با حضور در منزل این مادر شهید، گزارشی از روند نگارش خاطرات رقیه رحیمی پور مادر این 3 شهید دفاع مقدس ارائه کرد. ...
دشمن در حال روایت دفاع مقدس از نگاه خودش است
، فرزند شهید از نگاه پدر به او نگاه می کند و فرمانده نیز از نگاه خودش او را می بیند. من یک مثال این جا بزنم. مثلاً در مورد شهید اسکندرپور، مادر می گوید یک بار من را مدرسه خواستند و به من گفتند پسر شما هنوز زنگ مدرسه نخورده داد می زند حمله، همه می ریزند توی حیاط. این را خیلی شیرین بیان می کند که این کلمه و عملکرد حمله از بچگی در سر این شهید بوده است. این خیلی شیرین و جذاب است. این را در نظر داشته باشید ...
عکاسی که عاشورای برادرانش را به تصویر کشید
شد که ایشان از بیماری سختی رنج می برد. این اواخر که حال شان بدتر شده بود، پیام داده بودند که بگویید فلانی (نوری پور) به دیدنم بیاید. من آن موقع مشهد بودم. وقتی خودم را به تهران رساندم، چند روز به فوت شان باقی مانده بود. شرایطی پیش آمد که یک بامداد به همراه همسرم درِ خانه شان رفتیم. آنجا دو دختر و همسرشان گفتند وضعیت ایشان طوری است که اصلاً نمی توانند حرف بزنند. متأسفانه نتوانستیم ایشان را ببینیم ...
شهیدی که آخرین پیامک همسرش را ندید!
خوشحال بود از دیدن محمدحسین چون همه می گفتند کپی برابر اصل خودش است. خیلی از دیدنش خوشحال بود. حالا چون آن بچه دخترم از بین رفته بود همیشه می گفت که خیلی آرزو دارم بچه ام را ببینم. بعد از تولد محمدحسین هر روز ظهرها برمی گشت خانه و خیلی مشتاق بود همیشه ببیندش. در خانه سعی می کرد همه اش کنار محمدحسین باشد. **: دوستان آقاجواد از نحوه شهادتش برای شما چیزی تعریف کردند؟ همسر شهید: چون ...
اعتراف تلخ مسی بعد از پایان فصل/ رئال بدترین ضربه را به ما زد/ چه کسی از نگاه لئو شایسته توپ طلاست؟
. لئو در مورد فصل ضعیف خودش با پی اس جی گفت: من در پی اس جی کارم را دیر شروع کردم زیرا دیر به باشگاه رسیدم، سپس ضربه ای به زانویم خورد که باعث شد مدتی از میادین دور باشم و نتوانستم خود را تطابق دهم. نمی توانستم سه یا چهار بازی پشت سر هم بازی کنم. بعد با خودم گفتم در سال جدید با تمام انرژی می آیم و شرایط را تغییر می دهم اما به کرونا مبتلا شدم و در نهایت به آن چه هدفم بود، دست نیافتم. ...