آقای دکتر بدون همسرش به پارتی شبانه می رفت ! / دکتری که سیلی خورد !
سایر منابع:
سایر خبرها
یک پا ایستادیم و توانستیم
همه کم سن وسال تر بودم. مادرم می گفت دوست ندارم با آن ها همبازی شوی. از زینب اصرار و از مادر انکار؛ اصرارها و عشق و علاقه زینب به والیبال، بالاخره توانست مادر را قانع کند: البته وارد شدن به یک محیط ناآشنا برای خودم هم سخت بود؛ ولی کنجکاو بودم و می خواستم خودم را محک بزنم که آیا می توانم از پس کار برآیم یا نه. درست است که شرایط جسمی خوبی نداشتم؛ اما همیشه بچه شیطون مدرسه بودم و معلم ها نمی ...
شوهرم می گفت دختران دبیرستانی را به خانه بیاور
مادر مرا مدام به رخم می کشید و مرا دختری سیاه بخت و درمانده می خواند. پدر و مادر فرشید هم با یک حالت دلسوزی و ترحم گونه می گفتند تو در یک خانواده فقیر به دنیا آمده ای و پدر و مادری هم نداشتی که تو را به طور صحیح تربیت کنند با این تحقیرها و سرزنش ها آن قدر سرشکسته می شدم که فقط اشک هایم با من همراهی می کردند. اکنون نیز مدتی است همسرم مرا به باد کتک می گیرد و از من می خواهد تا تعدادی از ...
خوابیدن دختر15ساله در کنار پنج مرد جوان
فرار کردم و در خیابان با جوان 17 ساله ای به نام سپهر آشنا شدم و با یکدیگر به همان پاتوقی رفتیم که قبلا دو شب را در آن جا خوابیده بودم ولی آن خانه پلمب شده بود و کسی در آن جا نبود.سپهر به ناچار مرا با خودش به یک پاتوق دیگری برد که پنج مرد جوان آن جا بودند ولی هنگام صبح ناگهان ماموران کلانتری از راه رسیدند و همه ما را دستگیر کردند. حالا هم با مشاهده سرگذشت دختران فراری متوجه اشتباه بزرگ خودم شده ام و قصد دارم نزد خانواده ام بازگردم. ...
بگذارید با پسر مقتول حرف بزنم
ضمن ابراز ندامت خواستار بخشش ولی دم شد و گفت: 12 سال از عمرم را در زندان گذرانده ام و از سوی همه رانده شده ام و هیچ کسی را ندارم. 3 سال پیش پدرم فوت کرد و مادرم هم تنها شد اما من نتوانستم حتی در مراسم ختم پدرم شرکت کنم چون خانواده ام معتقدند که من باعث شدم تا پدرم بمیرد. 2 سال پیش هم همسرم طلاق گرفت و رفت. دیگر هیچ امیدی ندارم و مردن برایم راحت تر است فقط نگران مادرم هستم و می دانم که اگر اعدام ...
اسیدپاشی تکان دهنده مرد خشمگین روی خانواده / جمجمه پسرش سوراخ شد
.... نزدیک به یک ماه و نیم قبل از حادثه او یک روز دوباره به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد. آن قدر سرم را به زمین کوبید که بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم که در بیمارستان بودم. نزدیک به دو هفته در بیمارستان بستری بودم و بعد که به خانه آمدم شوهرم در را باز نکرد. به خانه دخترم رفتم. من، پسرم، دخترم و دامادم با هم زندگی می کردیم. 40 روز در خانه دخترم بودم، در این مدت شکایت کردم و پزشکی قانونی هم ...
فارس من| مصائب مادران شاغل در پایان دورکاری
گروه زندگی : در همان سال اول کرونا متوجه بارداری ام شدم، با همه استرس های زیادی که دکتر رفتن ، سونوگرافی و مسائل مربوط به درگیر نشدن با ویروس داشت، این 9 ماه گذشت و فرزندم به سلامت بدنیا آمد. چندین ماه از مرخصی زایمانم گذشته بود که با اوج گرفتن کرونا از طرف محل کارم خانم های شاغل دورکار شدند و تا زمانی هم که دختر من 10 ماهه شد ، این دورکاری ادامه داشت، منتها تنها برای خانم های با فرزند کمتر از شش سال! ...
از پایان رابطه پنهانی با قتل تا سرقت 3 کیلو طلا از خانه پدر برای فرار از ازدواج
حکم اعدام اجرا شود. با شنیدن صحبت های وکیل، کیارش اشک پشیمانی ریخت و به پای وکیل افتاد تا اولیای دم را راضی به گذشت کند. کیارش گفت: 9 سال بعد از بازداشتم، پدرم فوت کرد و مادرم زمین گیر شد و هیچ کدام از اعضای خانواده به جز مادرم با من رابطه ندارند. همسرم هم بعد از 10 سال از من جدا شد، من هزار برابر کاری که انجام داده ام، تاوان پس داده ام. در زندان ظرف زندانیان را می شویم تا پولی گیرم بیاید ...
سرقت 3 کیلو طلا از خانه پدر برای فرار از ازدواج اجباری
شدت نادم و پشیمان بود به سرقت طلاها اعتراف کرد اما مدعی شد که همه طلاها را از او دزدیده اند. وی روز گذشته با حضور در دادسرا به بازپرس پرونده گفت: من نمی خواستم به ازدواج اجباری تن بدهم. از سوی دیگر به تازگی در فضای مجازی با دختری به نام مینا آشنا شده بودم و او وقتی متوجه شد که خانواده ام قصد دارند به اجبار مرا به خانه بخت بفرستند پیشنهاد فرار از خانه را داد. اما گفت باید پول همراهم باشد و من همه ...
پریناز ایزدیار با لباس اسپورت تنگ در دل جنگل + عکس
اصطلاح روح باعث شد چهره و توانایی هایش نسبت به قبل برای ایرانیان شناخته تر و ملموس تر شود. در دوران کودکی به شدت شیطان بودم. اغلب اوقات خرابکاری می کردم و روی در و دیوار نقاشی می کشیدم و اصولا کوچه را برای بازی انتخاب می کردم تا به خانه آوردن من، امری مشکل برای خانواده محسوب شود. چون تمام مدت، در حال حرکت بودم و به همراه برادرم فوتبال بازی می کردم. به یاد دارم، در آن زمان ...
متهم: به خاطر بی تابی های مادرم مرا ببخشید
مهتاب آشنا شدم. فکر می کردم مجرد است تا بعد از مدتی فهمیدم ازدواج کرده و یک پسر خردسال دارد. می خواستم این رابطه را به هم بزنم، اما به او علاقه مند شده بودم، به همین خاطر از او خواستم از شوهرش طلاق بگیرد تا بتوانیم با هم ازدواج کنیم. متهم ادامه داد: مهتاب نه تنها پیشنهادم را قبول نکرد، بلکه با حرف هایش مرا هم تحقیر می کرد. این شرایط ادامه داشت تا اینکه بین ما اختلاف پیش آمد و چند بار با هم ...
تاوان سنگین قتل زن جوان در پی رابطه ممنوعه
دیگر جواب تلفن من را نمی دهند چون مرا مقصر مرگ پدرم و وضعیت مادرم می دانند. من خیلی تنها هستم و کسی پیگیر کارم نیست. در زندان ظرف زندانی ها را می شویم تا به اندازه کارت تلفن پول دربیاورم و بتوانم با مادرم صحبت کنم. آقای قاضی، من صد برابر یک مرگ در این سال ها تاوان پس داده ام. اولیای دم فکر می کنند من چون آن زن را کشتم به آنها ضربه زدم در حالی که ضربه اصلی به من خورده است. خانواده ام به طور کامل ...
قتل زن خائن توسط مرد خائن / پسر 7 ساله صحنه قتل مادر را دید !
چیزی برای از دست دادن ندارم . بعد از 10سال همسرم از من طلاق گرفته و جدا شد. اما می دانم اگر شوم مادرم یک روز هم زنده نمی ماند .او امیدش به این است که هر روز از زندان با او تماس بگیرم و صحبت کنم. اما خواهر و برادرهایم مرا عامل مرگ پدر و زمین گیر شدن مادرم می دانند.من از قضات دادگاه کمک میخواهم تا به خاطر مادر پیرم به من کمک کنند. در پایان جلسه و با توجه به درخواست متهم قضات ادامه جلسه ...
حال خوش مژده لواسانی /مژده لواسانی در باغی بکر
ترسم گویا بچه که بودم، یک بار گربه روی کالسکه ام پریده است ، هنوز هم کابوس های شب من گربه است آشپزی ، سوسک و لوس ! این خیلی بد است که بگویم آشپزی بلد نیستم ، از سوسک نمیترسد ولی میگوید اهل مطالعه کتاب است و پدر و مادرم خیلی سخت گرفتند که لوس نباشم و نیستم پوشش چادری برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود همیشه چادر را دوست ...
تبلیغ دینی به سبک قیچی تیز / حکایت مردی که از چاقوکش ها، معلم اخلاق درست می کرد
و از جرم و جنایت بود روحیه ی جنگجویی و بزن بهادری از خصلت های اصلی مردم این منطقه بود. فرد مضروب یا به طور کامل از شدت جراحات ضربه فنی می شد و دار فانی را وداع می گفت یا با سر و دست شکسته به خانه بر می گشت. چاقوی تیز در کنار کتاب های مدرسه جا خوش کرده بود حتی در مدرسه آنچه در شان یک مدرسه نبود را می دیدیم کیف مدرسه را که می بستم قبل از برداشتن دفتر و کتاب، اول از همه چاقو ...
برای تو می نویسم پدر؛ اشک ها اگر بگذارند
...، اما خدا می داند سهم ما همان نیش و کنایه هایی بوده و هست که دائم در همه جا نثارمان می کنند بدون اینکه بخواهند از رنج ها، مصیبت ها و سختی هایی که در نبود پدر کشیدیم، چیزی بشنوند و بپرسند و بدانند. صحبت ها، حرف ها، خاطرات، اشک ها و گلایه های این خانواده مرا به یاد حال و روز عباس انداخت، همان عباسی که قرار بود با او مهربان تر باشیم، الان متوجه می شوم منظور و حرف دل شهید سیف الله حسین پور ...
هر روز طعم شهادت را می چشیم
می شد؛ چرا که مادرم پای کار بود. الحق که همراهی می کرد. من هم که مسئول هیئت بودم. البته مدیر مدرسه مرا برای این کار انتخاب کرده بود. چه حال و هوایی داشتیم. روحیه بسیجی در تک تک ما موج می زد . کمک های شبانه مدتی بعد از شکل گیری هیئت، سیدمحمد به این فکر افتاد که نامی نیکو برای هیئت شان انتخاب کنند. در یکی از روزها همه دوستان دور هم جمع شدند. هر کس اسمی را پیشنهاد داد تا اینکه نام دو ...
نرگس محمدی در جشن تولد مادرش+عکس
اتفاقا از حضورم در عرصه هنر استقبال هم می کردند.نرگس محمدی می گوید مادرم کارمند صدا و سیما بود و با محیط های هنری آشنایی داشت، از طرفی تمام اعضای خانواده ام به فیلم علاقه مند بودند.اما موضوعی که وجود داشت این بود که خانواده ام اصرار داشتند اول درسم تمام شود و بعد به طور جدی وارد عرصه بازیگری شوم که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد. نرگس محمدی و مادرش مادر نرگس محمدی می گوید: من ...
مارسلو: احساس نمی کنم که مادرید را ترک می کنم / با سری بالا می روم
کاپیتان سابق رئال مادرید می گوید با افتخارات و خاطرات بزرگی از این تیم جدا می شود. به گزارش ایلنا، مارسلو در مراسم خداحافظی از رئال مادرید پس از 16 سال اظهار داشت: "می خواهم از همسرم تشکر کنم که فرزندانم را به من داده است، بچه های فوق العاده. زمانی که برزیل را ترک کردم، در فکر بازی در یک تیم بزرگ و بازی در لیگ قهرمانان اروپا بودم. وقتی با مادرید قرارداد بستم، در ذهنم فکر می کردم که می ...
توهین زشت احسان علیخانی با داور خانم | داور معروف برنامه عصر جدید را ترک کرد
از همه کو چکتر هستم با خانواده زندگی میکنم وطبیعتاً مجرد هستم. مدیریت بازرگانی کجا و اجرا کجا؟! الف:من خیلی به کارگردانی و بازیگری علاقه داشتم اما در مقطع پیش دانشگاهی که بودم خیلی مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که به مقوله ی هنر به عنوان شغل دوم نگاه کنم بنابر این خوب درس خواندم و مدیریت بازرگانی قبول شدم . اما در کنار آن در این زمینه هم فعالیت میکردم. با این وجود در حال ...
فرزند شهید: پدرم را از عکس ها و بوی پیراهنش می شناسم
...: موضوع را با عبدالوهاب، برادر همسرم در میان گذاشتم و او نیز اظهار کرد، برای انجام ماموریتی عازم جبهه است و حتما جویای حال عبدالحسین هم خواهد بود و از من خواست نگران نباشم. 'موقع برگشت وقتی جویای احوال همسرم شدم، گفت او اسیر شده و باید تا پایان جنگ منتظر بمانی تا از او خبری دریافت کنی. حال و هوای خانه سنگین بود ولی به خاطر بارداری من خانواده همسرم مدت ها خبر شهادت اش را از من پنهان کردند تا خدای ...
همسرم به خاطر اینکه پنیر در یخچال نبوده می خواهد طلاقم بدهد
محل اقامت دچار اختلاف شدیم. لطفعلی دوست داشت در تهران بماند و در آن جا کار کند، اما من حاضر نبودم از خانواده ام جدا شوم به همین دلیل وقتی پسرم به دنیا آمد لطفعلی او را برداشت و با خودش به تهران برد به طوری که من حتی نتوانستم چهره فرزندم را ببینم. از آن روز به بعد خیلی به دنبال پسرم گشتم، ولی نتوانستم او را پیدا کنم. در همین حال همسرم مرا طلاق داد و من به ناچار به خانه پدرم بازگشتم. وی ...
فارس من| آیا خسارت روانی کودکان در فضای مجازی جبران پذیر است؟
اول انکار کردم اما بعد که یواشکی سر گوشی او رفتم متوجه شدم که همینطور است. بعد هم که سعی کردم با دعوا و ناراحتی و قهر گوشی را از او بگیرم، موفق نشدم چرا که بشدت یاغی شده بود و اصلا چنین اجازه ای به من نمی داد و مدام مرا که مادرش بودم تهدید می کرد. من هم که به همسرم می گفتم او به من می گفت خودت کردی و باید درستش کنی! الان دو سال است که سهیل را نزد یک روانشناس می برم، او هم تشخیص داده که ...
امام جمعه خیرآباد ورامین:ایثار شهیدان اقتدار و امنیت را نصیب ایران اسلامی کرد
که هر بدی از من دیده اند مرا ببخشند و از پدر زن و مادر زنم تقاضا می کنم که بدی از من دیده اند مرا ببخشند، از همسرم می خواهم که در این که زندگی کردیم و هر گونه ناراحتی از من دیده است مرا ببخشد، عفت ( تنها دختر شهید) تنها یادگار من است، پس پدر و مادرم و همسر عزیزم نگذارید که عفت دلتنگ شود و از هر نظر مواظبش باشید. در خاتمه وصیت آرزوی موفقیت برای شما دارم و امیدوارم که همیشه در نزد خداوند مهربان موفق و پیروز باشید. ورامین با 300 هزار نفر جمعیت در 35 کیلومتری جنوب شرق تهران واقع شده است. دشت ورامین در طول دوران 8 سال دفاع مقدس یکهزار و 400 شهید تقدیم اسلام کرده است. ...
ادعای عجیب خانم پرستار خانگی در قتل مرد پیرمرد / او قصد آزار مرا داشت! + عکس
خودم واقعیت را به آنها گفتم . این زن ادامه داد: چون او آن روز حالش بد بود و مدام می کرد و حتی به همسایه ها هم فحش میداد قرص ها را به او دادم. وی در پاسخ به اینکه چرا تعداد زیادی قرص خواب آور همراه داشته گفت: من قبل از این ماجرا معتاد بودم و وقتی مواد را ترک کردم و در کمپ بستری شدم تعدادی قرص خواب آور مصرف میکردم. به همین خاطر همیشه چند بسته قرص همراه داشتم و آن روز هم برای آرام کردن پیرمرد قرص ها را به او خواندم .من پشیمانم و از خانواده فریبرز تقاضا دارم مرا ببخشند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
تباهیدردناک یک دختر توسط خانواده اش ! + نظر کارشناس
خسته و ناتوان شده ام همیشه از سمت خانواده مورد سرزنش و مقایسه قرار می گرفتم. دو برادر دارم وخودم فرزند دوم خانواده هستم. با توجه به طرز تفکر خانواده و پسر دوست بودن خانواده ام، هیچ وقت من مورد توجه قرار نگرفتم و همیشه از سمت خانواده مورد سرزنش و مقایسه قرار می گرفتم و طرد شده بودم . زمانی که وارد کلاس هشتم شدم حسی به من می گفت برای جلب توجه و اثبات خودم به خانواده ...
بیوگرافی لیندا کیانی و همسرش
...، جلوی دوربین هم رفتم و یک ماه روی نقش خودم تمرکز کرده بودم و مرتب به دادگستری می رفتم تا با کار وکالت و حقوق آشنایی پیدا کنم اما در آخر حسن فتحی گفت که بازی مرا دوست ندارد و من خیلی از دست او دلخور شدم اما بعدها که زمان گذشت ناراحتی ام از بین رفت. صفحه اینستاگرام خانم لیندا کیانی lindakiani4@ او در اینستاگرام خود بالغ بر 1.7 میلیون فالوور دارد، او تاکنون بیش از 1200 پست ...
بیوگرافی رضا مرادخانی بوکسوری که تیر خورد + تصاویر
...> همین که دیدم رضا تیر خورده، من هم خودم را که مأمور ها من را گرفته بودند، رها کردم و بدو بدو به سمتشان رفتم. دیدم مأمور بالای سر رضا رفت و کُلت هم دستش بود؛ ناگهان خودم را روی مرد (که روی همسرم روی زمین بود) پرت کردم و او را هل دادم و او هم به زمین خورد. زمین که خورد، دستم را مقابل لوله تفنگش گذاشته بودم. با خودم می گفتم اگر به دستم تیر بزند که نمی میرم؛ ولی حداقل تیری به سر یا قلب رضا برخورد نکند ...
پژمان جمشیدی برای تولد داور عصرجدید سنگ تمام گذاشت | تبریک جانانه تمام بازیگران به داور عصرجدید
تیم ملی دعوت شدم و تک گل ملی خودم را مقابل تیم ملی کشور گرجستان زدم . در سال 90 از فوتبال خداحافظی کردم البته بعدش دو سال مربی گری هم کردم ولی بعد ها که بحث بازیگری پیش اومد کلا فوتبال را بیخیال شدم. مصاحبه با پژمان جمشیدی مربیگری در فوتبال را دوست دارم دیگر نمی توانم فوتبال بازی کنم اما خیلی دوست دارم با یک موقعیت خوب به دنیای فوتبال برگردم. کلاس های مربیگری را تا ...
از شیفت های طاقت فرسای دختران پرستار تا محدودیت های ورزشکاران دختر
مینا صادقی، از دختران پرتلاش همدانی و کارشناس پرستاری شاغل در بیمارستان سینا در دیداری که با معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی همدان داشت، اظهار کرد: ابتدا از پرستاری می ترسیدم و از بیمارستان فراری بودم فقط چون این رشته را قبول شدم وارد این رشته شدم اما در دوران دانشگاهی یکی از اساتید مرا به این رشته علاقمند کرد. وی تصریح کرد: پرستاری ازخودگذشتگی و روحیه بالا می خواهد و باید بیمار را جزئی از ...
انتشار کتابی از برگزیده نوبل 2021/ تاملی در باب مهاجرت و ظلم استعمارگران
مشکل روبه رو می کند. در بخشی از کتاب می خوانیم: من خودم را به شدت مغلوب این درد یافته ام. در ابتدا تلاش کردم آن را مجبور به سکوت کنم؛ زیرا فکر می کردم خیلی زود فروکش می کند و مرا با دل پرآشوب و بی قرارم راحت می گذارد. اینکه تا یک فصل از زندگی درنگ کرده و اکنون سر برآورده بود، یادآوری روشنی از ناآرامی ها و بی قراری هایی بود که زیر پوسته به ظاهر رضایت بخش زندگی ما لولیده و به کمین ...