روایتی عجیب از تصادف نابود کننده ستاره پرسپولیس
سایر منابع:
سایر خبرها
دعوا سر نگاه چپ با حکم اعدام پایان یافت!
کنید من خصومتی با جواد نداشتم و اصلا او را نمی شناختم. من آن روز مشروب خورده و قرص مصرف کرده بودم. به همین خاطر حال طبیعی نداشتم که با ساسان درگیر شدم. ساسان و یک دخترجوان از مقابل میوه فروشی عبور می کردند که من ناخواسته به آنها نگاه کردم. ساسان از این ماجرا ناراحت شد و به خاطر نگاه چپ درگیری را شروع کرد.درگیری با وساطتت شاهدان تمام شد. اما چند دقیقه بعد ساسان با دوستانش بار دیگر برگشتند و دعوا را ...
ملکه مجروحان؛ پرستار جنگ از عملیات محرم می گوید
ساله بودم که زندگی مستقل ام آغاز شد و راهی شهری شدم که می دانستم قرار است در آن شهر بزرگ تر شوم. البته آن زمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران متقارن شد و من و برادرم فعالیت های انقلابی زیادی انجام دادیم زیرا همیشه می خواستم تا یک فرد اثرگذار باشم. خانم ارتقایی بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، در بیمارستان نیکوکاری تبریز استخدام شده است و تمام خدمت پرستاری خود را نیز در این بیمارستان ...
تجاوز به زن جوان در قبرستان | متهم اتهام را رد کرد+ جرئیات
من را به کمپ ترک اعتیاد بردند و ترک کردم. آنها دختری برایم در نظر گرفتند تا ازدواج کنم. روز حادثه سر مزار مادرم بودم که یک بار دیگر زن جوان را اتفاقی دیدم و با هم صحبت کردیم. بعد راه خودم را رفتم و این زن هم راه خودش را رفت. ما هر دو از اینکه مادرمان را از دست داده بودیم، ناراحت بودیم و فقط درباره مادران مان حرف زدیم. متهم ادامه داد: این زن با شکایتی که مطرح کرده، آینده من را خراب کرده ...
قربانی: بهترین پرسپولیس تاریخ را بردیم
به گزارش ورزش سه، علی قربانی مهاجم سابق تیم های استقلال و سپاهان پس از دو فصل دوری از لیگ برتر به ایران بازگشت تا در لیگ بیست و دوم در فولاد و زیر نظر جواد نکونام توپ بزند. این بازیکن که سابقه گلزنی در دربی را هم دارد در گفت وگویی با برنامه فوتبال برتر درباره بازگشتش به فوتبالی ایران صحبت کرد. قربانی در ابتدا درباره بازگشتش به لیگ برتر ایران گفت: بعد از دو سال غیبت با تیم خوب فولاد به ...
آزار جنسی دختر جوان توسط مشاور خانواده
این زن جوان گفت: از روزی که به دنیا آمدم به طور مادرزادی دچار بیماری حسی و حرکتی بودم. از همان زمان تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتم اما 10 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم را در یک سانحه تصادف از دست دادم و این گونه سرنوشت من تغییر کرد. از آن روز به بعد عموی پیرم سرپرستی من و برادر کوچکم را به عهده گرفت، به همین دلیل در همان دوران کودکی درس و مدرسه را رها کردم تا بتوانم به مخارج زندگی ...
7 خراسانی در جمع برترین های کنکور 1401
...> این دانش آموز مشهدی گفت: من تیزهوش بودم و می توانستم به رشته های ریاضی و تجربی بروم، اما واقعا عاشق علوم انسانی بودم. با این که واقعا سال سختی را پشت سر گذاشتم و این لحظه خیلی نیاز به صبوری، تحمل سختی و دوری از همه خوشی ها و تفریحات و هر آرامشی داشت، اما به دلیل علاقه ای که به رشته ام داشتم همه را تحمل کردم. او ادامه داد: واقعا لحظه ای نبود که با آرامش بنشینم و مثلا تلویزیون تماشا کنم ...
پشت نوازندگی باید فکر باشد تا از تقلیدات کورکورانه پرهیز کنیم
یک از این استادان بزرگ و خردمند درس های فراوانی بگیرم. من دست بوس و قدردان زحمات بی دریغ استادان خودم هستم که بی شک علاوه بر درس موسیقی به من درس درست زیستن و درس زندگی آموختند. در 9 سالگی به کلاس استاد مهدی سادات رفتم و ابتدای یادگیری ساز تنبک را در کلاس ایشان تجربه کردم و از آن تاریخ سفر من در راه پر تلاطم موسیقی آغاز شد. پس از چند سال با استاد جعفر قاضی عسگر آشنا شدم و ایشان تاثیر زیادی در ...
سرنوشت اتاقم کم کم آبی می شود
خیابان به کوچه برگشتم به خانه دویدم به چهرهٔ خودم در آینه نگریستم: دو رُزِ صورتی بر دو گونه ام شکفتگی می کرد بر قلبم دست گذاشتم: اسبی سفید، یالش را در یورتمهٔ علفزار جولان می داد و علفزار، شقایق در شقایق می شکفت باد می رقصید، مست بوی علف من یکباره از کودکی به بلوغ رسیده بودم و آن "دوستت دارم" پروانه وار دور سرم می چرخید کجا می شد ...
ده چشمه خون در برابر یک چاه + فیلم
دیدم و نزدیک که شد متوجه شدم مولایم علی(ع) است. وقتی حضرت نزدیک شد گفت ابونیزر گرسنه ام آیا غذایی داری؟ من با شرمندگی گفتم نه چیزی ندارم. حضرت فرمود مطمئنی چیزی نداری؟ من روز قبل مقداری کدو را با چربی شتر پخته بودم که چند لقمه خورده بودم و بسیار بد مزه بود لذا بقیه آن را کنار یک نخل گذاشته بودم تا طعمه پرندگان شود لذا به یاد آن افتادم و رفتم آن را تمیز کردم و با شرمندگی جلوی مولا گذاشتم. مولا سه لقمه ...
گفت و گو با جوان یاسوجی، ناجی مادر و فرزندانش از سیل
بویراحمدی است، داستان این فداکاری را اینگونه برای خبرنگار ایسنا توضیح می دهد: با خودروی خودم در حال رفتن به مرکز شهر بودم که متوجه گرفتاری یک مادر و سه فرزندش در خودروی 206 صندوق دار مقابل کلینیک تامین اجتماعی یاسوج شدم که خودرو آنها را آب می برد و در نهایت با برخورد با یک خودرو دیگر متوقف شد که سریع دست بکار شدم و برای نجات آنها تلاش کردم. وی اضافه می کند: همسر این خانم برای گرفتن نوبت به ...
محرم تکرار می شود اما تکراری نیست
اولیه را ندارد برایم. ولی برای جنگی بود، جنگی نبود بنیاد شهید یک سهمیه سفر حج به من داد خیلی لذتبخش بود. خیلی کیف کردم اصلا تا مدتها در آن حال بودم. حال عجیبی داشتم با خودم می گفتم کجا رفته بودم من؟ چه جایی بود؟ و سال بعد پول قرض کردم و به حج عمره رفتم. نمی توانستم از آن فضا دل بکنم. برای رسیدن به این جایگاه ادبی چه مسیری را طی کردید؟ من یک مجموعه داستان داشتم به نام صلح ، رفتم ...
اکبر میثاقیان: تمام مربیان ایران ادای من را در می آورند!
...،اما همان اکبر هستم.اصلا هم آدم ساده ای نیستم.اتفاقا خیلی هم سیاست مدار هستم . علم مربیگری تان هم همان است یا خودتان را به روز کردید؟ ببینید من در زندگی هرچه دارم از فوتبال است.من بافوتبال خواهم مرد.شک نکنید.هرچقدر من فوتبال را جادو کردم،فوتبال هم من را خواهد کشت.این ها را میگویم که بدانید چقدر به فوتبال وابسته هستم.به همین خاطر من مجبورم که علم خودرا به روز نگه دارم. ...
ماجرای تلخ خودکشی دختر 16 ساله
و مرا در اتاق زندانی کرد در این هنگام بود که با یک تصمیم احمقانه و به قصد خودکشی خراش کوچکی روی دستم ایجاد کردم و اندکی خون از آن بیرون آمد چرا که خودم فهمیدم کار احمقانه ای می کنم. به همین دلیل این ماجرا را مخفی نگه داشتم تا کسی متوجه موضوع نشود اما سال گذشته وقتی روز تولدم فرا رسید لباس زیبایی پوشیدم و منتظر رفتارهای محبت آمیز و تبریک اطرافیانم بودم ولی همان روز وقتی پدرم از سرکار به ...
معجزه در دقیقه 90 سیل وحشت آور فیروزکوه / غم سیل زده ها را لمس می کنید
آمدم و سوار موتور شدم که به سر کار بروم. همان لحظه باران شروع شد. آنقدر شدید بود که برای فرار از خیس شدن توقف کردم و به مغازه پسرعمویم رفتم. شدت باران هر لحظه بیشتر می شد. طوری که تا شعاع یک متری به زور دیده می شد. همان موقع دلواپس زن و بچه ام شدم. موبایلم را برداشتم و به همسرم زنگ زدم. فقط چند کلمه گفت که می ترسد و بعد جیغ بلندی کشید و تلفن قطع شد. وحشت کرده بودم. از مغازه بیرون آمدم که سیل را ...
گفتگو با کوچک ترین همیاران پلیس راهور
کردن او تاثیرگذار باشیم. خطر تصادف از آنچه فکر می کنید به شما نزدیک تر است عماد 17 ساله دوست دارد به زودی رانندگی را آموزش ببیند و یک راننده و کاربر خوب ترافیکی باشد، می گوید: همیشه کنار دست پدرم در حین رانندگی می نشینم، خوشبختانه پدرم جزء رانندگان خوب است و تمام قوانین رانندگی را به خوبی پیاده می کند، خودم از همیاران پلیس هستم و از زمانی که عضو همیاران پلیس شده ام، متوجه شدم ...
معجزه نجات 14نفر با دستان خالی
و نجات پیدا می کنند، اما نگرانی امانش را بریده بود. می گوید: همان لحظه حسی به من گفت که باید به آنجا بروم. شام نخورده، خانه را ترک کردم و به سمت محل حادثه راه افتادم. 22کیلومتر تا آنجا فاصله داشتم. از شهر که بیرون رفتم، متوجه شدم سیل جاده را مسدود کرده است. با این حال مسیری برای رسیدن به آنجا پیدا کردم و حدود 40دقیقه طول کشید که به محل حادثه رسیدم. جایی که 11مرد و زن گرفتار سیل بودند، در ...
پل گاسکوئین: زمانی که منچستریونایتد مرا می خواست، تاتنهام خیلی از آن ها بهتر بود
ولی همان بازیکنی می شدم که بودم. او در یک جمع بندی خاطرنشان کرد: بیشتر به خاطر این پیشنهاد منچستریونایتد را رد کردم که اسپرز به پدر و مادرم یک تلفن خانگی، 20 هزار پوند، یک ماشین برای پدرم و یک تخت کنار استخر برای خواهرم پیشنهاد داده بود. در آن زمان اسپرز از منچستریونایتد بهتر بود، خیلی بهتر. تازه یک سال پس از امضای قراردادم با تاتنهام بود که فرگی، بکس (دیوید بکام) و (پل) اسکولز را به تیم اضافه کرد و آن ها شروع کردند به فتح تمامی عناوین قهرمانی. آن موقع است که پیش خودت می گویی: ای وای! . ...
اتفاق عجیب برای کارشناس برنامه های تلویزیون : این خانم برای اینکه مرا وادار به ازدواج با خودش کند فرزندم ...
شکایت کرده به بازپرس جنایی گفت: شکایت نکردم چون می ترسیدم بلایی سر خودم و خانواده ام بیاورد. از طرفی چون من آدم معروفی هستم اگر تصاویرم با این زن در فضای مجازی منتشر می شد، آبرویم می رفت. من به قدری از او و افراد اجیر شده توسط او می ترسیدم که حتی ربوده شدن فرزندم و آسیب هایی را که به من زده بود نیز گزارش نکردم تا بلایی سرم نیاورد. تا اینکه چند روز قبل برادرم از من پرسید چرا شکایت نمی کنم و وقتی ...
میهمان امام حسین (ع) دست خالی برنمی گردد
سرم گرم شد به دسته های عزاداری که در میدان امام حسین (ع) برپا شده بود و اصلاً متوجه گذر زمان نشدم، چشمم که به ساعت افتاد، یکهو دلشوره گرفتم، چطور باید در این زمان کوتاه خودمان را می رساندیم به مسجد محله مان؟! بغض کرده بودم، انگار یک تعهد نانوشته و بی امضا با خودم داشتم که هر سال نماز عاشورا را زیر آسمان آنجا بخوانم، نمی دانم باورپذیر است یا نه، ولی برای من آسمان مسجد محله مان در ظهر عاشورا آبی تر ...
پرده سوم: جَون بن حُوَی؛ غلامِ سیاهی که پیکر بی جانش بوی مُشک می داد!
آزادی ام را بنویسد اما خودم را به پای مبارکش انداختم و التماس شدم: نه سرورم، من از هنگامی که چشم به این دنیا گشودم برده بودم و حال آمده ام تا در کنار شما طعم آزادی را بچشم، اجازه بدهید همین جا بمانم و ماندم، در خانه ی امیرالمؤمنین، بعد در خانه ی مولایم حسن و در پایان در خانه ی سرورم حسین. کوچ نور من با سرورم حسین بودم و معنای آزادی را با گوشت و پوست و استخوانم زندگی می کردم ...
اشعار روز سوم محرم / به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
یک موی سیاه بین گیسویم نیست سنی نگذشته از من و پیر شدم از نَسل علی بودنِ من باعث شد در طیِّ سفر بسته به زنجیر شدم ******************** اشعار شب سوم – کاظم بهمنی دختر لحظه ی غم بغض مرا می ماند گرچه خود می شکند ناله رها می ماند دختر لحظه ی غم ساعت عمرش خالیست زود می ریزد و یک کوه بلا می ماند دختر لحظه ...
شرط عجیب زن جوان برای شوهر مخفی
کردم مورد تحقیر دیگران قرار می گیرم، نمی توانستم با دوستانم فوتبال بازی کنم یا همپای آن ها به ورزش ادامه بدهم، این بود که در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به دست فروشی روی آوردم. اگرچه درآمدم بد نبود اما به همراه دوستانم و به صورت تفننی شروع به مصرف مواد مخدر کردم چرا که به دلیل نقص جسمانی همواره احساس حقارت داشتم و در واقع می خواستم از این طریق ضعف خودم را جبران کنم. خلاصه در همین روزها به پیشنهاد ...
توطئه ای که در حوالی 22 بهمن ناکام ماند
بود و در ستاد لشکر فعالیت می کردم و خودم هم معمولاً در عملیات حضور داشتم. در عملیات فتح المبین خدمه موشک میلان بودم که این موشک ضد تانک بود و وظیفه من هم زدن تانک بود. تا پایان عملیات فتح المبین در جبهه بودم و بعد از عملیات چند روزی به مرخصی آمدم و بلافاصله دوباره برگشتم به جنوب. عملیات بیت المقدس که شروع شد، سازماندهی گردان ها و نظارت بر تشکیل گروه ها با من بود که همراه گردان ها خودم در عملیات ...
به خاطر جلب رضایت همسر اولم قاتل شدم
همسر و فرزندش زندگی می کند. به این ترتیب او بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت و در همان بازجویی اولیه به ازدواج پنهانی با نسرین اعتراف کرد. متهم در ادامه گفت: چند ماه قبل با نسرین آشنا و به او علاقه مند شدم به همین خاطر او را صیغه کردم. رابطه ما خیلی خوب بود تا اینکه همسرم متوجه این ارتباط شد و می خواست خودکشی کند، اما نجات پیدا کرد و بعد از آن درخواست طلاق داد. من هم به خاطر ...
وعده صدام به رجوی به ازای کشتار کردها
او حتماً برخورد می شد. در این حال وهوا، من به لحاظ مذهبی سست شده بودم، باید واقعیت ها را گفت، دیگر آن نماز خواندن را در خود نمی دیدم، یا پیش از آن، من تلویزیون عراق را نگاه نمی کردم، اما بعد از ورود به این اردوگاه کم کم مخاطب آن شدم. در این فضا، قطعنامه پذیرفته شد و جنگ به اتمام رسید. اگر از دوستان آزاده بپرسید، حتماً تأیید خواهند کرد که دوران آتش بس یکی از سخت ترین دوران زندگی ما بود، ما همگی حالت ...
بهاره رهنما داره چی کار میکنه؟ | فیلم زایمان خانم بازیگر هم در اینترنت پخش شد
رهنما امیرخسرو عباسی بوده که با او هم متارکه کرده است. بهاره رهنما به مناسبت تولد دخترش پریا ویدیوی در بیمارستان و لحظه بدنیا آمدنش ذر اتاق عمل را منتشر کرد و بعد از گذاشتن استوری بهاره رهنما آقای پیمان قاسم خانی همسر اول بهاره رهنما و پدر پریا ایشان هم همان استوری و لحظه بدنبا آمدن دخترش را در پست اینستا گرامش گذاشت و همه کاربران را شوکه کرد. بهاره رهنما با انتشار یک فیلم از ...
رسوایی زن خیانت کاری که از داماد خانواده باردار شد
هم براش زحمت کشیده بودیم می آید. هر بار که صحبت هایم با سمیرا تمام می شد بلافاصله این افکار به ذهن من خطور می کرد اما بعد چند ساعت وقتی شماره و یا پیام سمیرا را در گوشی خودم می دیدم همه چیز از یادم می رفت. چند وقتی بود مریم به من شک کرده بود و هر چقدر که تلاش می کردم خود را علاقه مند از قبل به مریم نشان دهم اما فایده ای نداشت و حس کنجکاوی همسرم کار دستم داد و وقتی که من به کاری مشغول ...
مومنی: به دنبال حضور در المپیک 2024 هستم/ برای مدال کشورهای اسلامی تلاش می کنم
بودم و به مقام اول رسیدم، از همانجا استارت آسیایی را زدم. در آسیایی اولانباتور بد آوردم و به کشتی گیر مغول باختم، اما در ادامه در آسیایی جوانان دوم شدم و حالا هم قرار است در مسابقات کشورهای اسلامی کشتی بگیرم. قهرمان وزن 57 کیلوگرم کشور خاطرنشان کرد: در وزن اول کشتی گیران خوبی داریم. من به دنبال اول شدن در مسابقات کشورهای اسلامی هستم، علیرضا سرلک هم که قرار است در مسابقات جهانی کشتی بگیرد ...