دسیسه سیاه برای لیلای 17 ساله / مرد تنومند عفتش را در رستوران متروکه برد !
سایر منابع:
سایر خبرها
فرار نو عروس 16 ساله با دوست پسرش/ در خانه ویلایی چه گذشت؟!
این زندگی خسته شده بودم، احساس تنهایی و بی کسی به سراغم آمده بود، نمی توانستم خودم را به کاری مشغول کنم، نیاز به کسی داشتم که در کنارش احساس آرامش کنم این در حالی بود که از عزیز متنفر بودم، او هر کاری می کرد که دل مرا به دست آورد من هر روز از او دورتر می شدم. یک روز در مدرسه از طریق دوستانم و به پیشنهاد آنها برای اینکه از این حالت کسالت بار رها شوم با شبکه مجازی لاین آشنا شدم. ابتدا نمی ...
از شوهرم جدا شدم و مخفیانه صیغه پسر جوان درآمدم
تنهایی خارج شوم. کیومرث پسری احساسی و خوش سر و زبان بود به گونه ای که خیلی زود با حرف های فریبنده و عاشقانه اش مرا وابسته خودش کرد. او با آن که جوانی بیکار و رفیق باز بود اما من در همین مدت کوتاه آشنایی دل باخته اش شدم و به طور مخفیانه به عقد موقت او درآمدم. حالا دیگر هرچه پول و طلا داشتم در اختیار او قرار می دادم تا کاری برای خودش دست و پا کند. هر روز که می گذشت ...
ضرب شست پلیس به تبهکاران پایتخت
را دوست دارم. خودم هم نمی دانم چرا این کار را انجام می دادم. شاید هم دلم می خواست یک روز مرا به اینجا یعنی میان متهمانی که در جریان طرح رعد پلیس دستگیر شده اند، بیاورند و تمام دوربین ها مقابلم قرار بگیرند و خبرنگارها پای صحبت هایم بنشینند. تصور می کنم آدم معروفی هستم و از این همه توجه خوشحال می شوم! چه عجیب که نام طرح های پلیس را خوب می دانی؟ من روزنامه خوان هستم، لیسانس مکانیک دارم و ...
بررسی صدا و تصویر آدم ربا را گرفتار کرد
خاطر من با موتورسیکلتم به محل قرار رفتم. رهگذران به دادم رسیدند وی ادامه داد: در محل حادثه، وقتی بهروز مرا دید با عصبانیت از خودرویش پیاده شد و در حالی که وسیله ای شبیه به چاقو در دست داشت به من نزدیک شد و همان جسم برنده را به پهلویم گذاشت و تهدید کرد سوار خودرویش شوم. خیلی ترسیده بودم و احتمال دادم با توجه به تهدید های قبلی اش بلایی سرم بیاورد که شروع به داد و فریاد و از رهگذاران ...
حمله شبانه مردان نقابدار به ویلایی در کردان
6مرد نقابدار وارد ویلا شدند و ابتدا سرایدار و بعد مرد جوان و همراهانش را گروگان گرفتند تا دست به سرقت بزنند. اما در جریان این سرقت، مرد جوان با ضربات قمه مهاجمان زخمی و در بیمارستان بستری شد. وی دیروز در گفت وگو با همشهری جزئیات بیشتری از ماجرای این سرقت را توضیح داد و گفت: ساعت حدود 3بامداد بود. من داخل ویلا بودم و بقیه همراهانم در حیاط که ناگهان با 6مرد نقابدار مواجه شدم. تا چند دقیقه ...
آدم ربایی و تهدید به قتل برای دفاع از خواهر
ایران نوشت:چند روز قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس گفت چند وقت قبل با یکی از دوستانم به نام پرهام اختلاف مالی پیدا کردیم و همین مسأله باعث درگیری بین ما شد. در این میان یکی از دوستان مشترکمان به پرهام گفته بود که من پشت سر خواهرش حرف نامربوطی زده ام ،او هم یک روز به مادر بزرگم که همسایه اش بود زنگ زده و تهدید کرده بود که مرا می کشد. او افزود:وقتی مادربزرگم به من گفت پرهام به او تلفن ...
همه قیافه این زن ایرانی را مسخره می کردند ! / او زیباترین چهره جهان شد ! + فیلم
.... این دعوت برایم به منزله ی بزرگ ترین جایزه بود. چون برنامه های تلویزیونی من به دانشجویان ایران راه پیدا کرده و تأثیر خودش را گذاشته بود. من قبل از آن در روزنامه هم کار کرده بودم و صفحه ی هنری روزنامه ی آیندگان را اداره می کردم. پیش ترها هم منتقد صفحه ی هنری روزنامه ی کیهان بودم و نخستین نقد هنری ایران را نوشتم. اعتقاد داشتم قبل از آن که در مملکتم شناخته شوم باید مخاطبم از هنر شناخت داشته باشد ...
روایت ماه عسل و اربعینی به یادماندنی/ اینجا ریسمان زندگیتان محکم می شود
بینی که بساط ماه عسلمون جور شده، وسایلت رو جمع کن با دهان باز نگاهش می کردم و مانده بودم که در این زمان کوتاه باید چه کنم. تازه داشت باورم می شد که انگار طلبیدن یعنی چی؟ از آن چند روز باقیمانده تا رفتن هاله ای از خاطرات یادم است، کوله های سنگینی که بستیم و در میانه راه نیمی از آنها را از بساطمان بیرون ریختیم، خداحافظی با فامیل و دوستان و خانواده، شلوغی مرز زمینی و در نهایت خاک کربلایی که ما را به ...
حقایق جنگ را باید آنطورکه هست به نسل جوان معرفی کنیم
کم بود. چند بار درخواست اعزام به جبهه دادم، اما موفق نشدم و سرانجام سال 61 در سن 15- 16 سالگی به جبهه رفتم. چه عاملی باعث شد در آن سن کم به جبهه بروید؟ انگیزه ام معنوی بود. عاشق دفاع از کشور و حضور در جبهه بودم. من آن موقع وضعیت مالی نسبتاً خوبی داشتم. 3 هزار متر زمین و خانه ای دو طبقه شخصاً به من تعلق داشت. می خواهم بگویم وضع مالی ام خوب بود و نیازی نبود به خاطر مسائل مادی به ...
زیرکی دختر دانشجو سارقان حرفه ای را به دام انداخت
چند روز قبل دختر دانشجویی در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و اطلاعاتی از یک باند سرقت در اختیار مأموران پلیس قرار داد. وی گفت: دقایقی قبل در یکی از خیابان های شمالی تهران در حال عبور بودم که سروصدای چند مرد جوان از داخل سواری پژو نظرم را به خودش جلب کرد. خیابان خلوت بود و صدای مشاجره لفظی چند مرد از داخل خودرویی که در گوشه ای پارک بود به وضوح به گوش می رسید. کنجکاو شدم و خودم را به ...
دو هم زبان و خاطرخواهی امام رضا (ع)
دست گذاشت روی شانه ام. در حال و هوای خودم بودم. سخنران بعد نماز ظهر و عصر، از کرامات امام رضا (ع) می گفت. من وسط محبت های بی حدوحصر آقاجانم به خودم بودم و داشتم با همراه نکات سخنران، حمایت و الطاف پدرانه امام را در زندگی ام می شمردم و شکر و همراه با کمی اشک. دستش گرم بود و خواهرانه. از وسط صفحه ای که با حرف های سخنران برای خودم باز کرده بودم پریدم. هنوز صورتش را ندیده گفتم: جانم؟! توی چشم ها و ...
از قتل با ضربات چاقو تا کشف استخوان انسان در کوه های امامزاده داوود
شده بود. این مرد که تاجری ثروتمند بود در توضیح ماجرای سرقت به مأموران گفت: قرار بود یکی از دوستانم به همراه دو نفر دیگر به خانه ام بیایند تا درباره مسائل کاری صحبت کنیم. وقتی مهمانانم رسیدند سرگرم پذیرایی از آنها شدم. ناگهان یکی از آنها چاقویی زیر گلویم گذاشت و مرا تهدید به قتل کرد. شوکه شده بودم. ابتدا تصور کردم یک نمایش عجیب است، اما وقتی با چاقو ضربه ای به دستم زد و دچار خونریزی شدم ...
مهمانان مرد تاجر سارق از آب درآمدند
حادثه 24 - مرد تاجر وقتی در را به روی مهمانانش باز کرد، خبر نداشت که قرار است قربانی نقشه شوم آنها شود. چند روز قبل مردی با پلیس 110تماس گرفت و گفت که 3نفر به خانه او دستبرد زدند و وی را زخمی کرده اند. پس از این تماس مأموران پلیس راهی خانه وی در حوالی نیاوران شدند و مردی را دیدند که با ضربات چاقو زخمی و دچار خونریزی شده بود. این مرد که تاجری ثروتمند بود در توضیح ماجرای سرقت به مأموران ...
زن16ساله: بخاطر سنم اهل شیطنت هستم
... .در این سن و سال بیشتر از همیشه به ظاهر خودم می رسیدم و اوقات زیادی را صرف آرایش و پوشش خودم می کردم. حالا دیگر خانه داری و شوهرداری را هم به فراموشی سپرده بودم و حتی زمانی که اسحاق اعتراض می کرد به روی او دست بلند می کردم و به خانواده اش ناسزا می گفتم او هم بیشتر سخت گیری می کرد و اجازه نمی داد از خانه خارج شوم . او حتی در پی یک مشاجره لفظی ضربه ای به صورتم زد که بینی ام شکست و ...
پیشنهاد کتاب اینگرید برگمن – داستان زندگی من – در زادروز اینگرید برگمن
براقی که تا افق دوردست و سحرانگیز به چشم می خورد، شگفت انگیزترین چیزی بود که تا آن زمان دیده بود. از این که قبول شده بودم به قدری خوشحال بودم که حتی به ذهنم نرسید بپرسم چرا وقتی روی صحنه ظاهر شده بودم، داوران آن قدر بی ادب و بی توجه بودند. چند سالی گذشت تا موفق شدم این موضوع را بفهمم؛ وقتی با آلف سیوبرگ – یکی از داوران آن روز – مواجه شدم، در رم بودم. سرانجام می توانستم حس کنجکاوی ام را ارضا ...
زندانی شدن سحر قریشی در دبی | سحر قریشی فرزندش را از دست داد
امروز وقتی با خانواده ام بیرون می روم، مادرم دیگر نسبت به علاقه و واکنش مردم عادی رفتار می کند ولی گاهی اوقات خیلی کلافه و خسته می شود؛ مثلا زمانی که برای صرف شام به رستوران می رویم، آنقدر که من از جایم بلند می شوم تا با مردم عکس بیندازم یا جواب سلام و احوالپرسی آنها را بدهم، خانواده ام کلافه می شود؛ به همین خاطر ترجیحا زیاد با من بیرون نمی آیند یا مثلا زیاد نمی توانم به خانه اقوام بروم و معمو ...
نقشه شوم برای ربودن دختر زیبای مشهدی
بیشتر از همیشه مشروب می خوردم و مدام برای آن دختر و خانواده اش ایجاد مزاحمت می کردم. امروز هم در حالی که مست بودم سوار بر خودرو به محل سکونت خانواده آناهیتا آمدم و منتظر ماندم تا آن دختر از خانه بیرون بیاید. تصمیم داشتم او را به زور سوار خودرو کنم. وقتی او قدم به خیابان گذاشت، عربده کشان و ناسزاگویان به طرفش هجوم بردم که ناگهان خودروی گشت کلانتری از راه رسید و مرا دستگیر کردند و... با صدور دستوری از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) پرونده این جوان مشروب خوار به مراجع قضایی ارسال شد. ...
تجاوز پسر جوان به دختر نقاش
این اتاقک زندانی و از من سوءاستفاده و تجاوز کرد تا اینکه یک روز که از باغ خارج شده بود، به سختی طناب دست و پایم را باز کرده و از آنجا فرار کردم. اما به دلیل تزریق آمپول بیهوشی بی رمق بودم و وقتی خودم را به کنار جاده رساندم از هوش رفتم. پس از آن متوجه شدم که خانواده ای مرا نجات داده و به بیمارستان منتقل کرده اند. دختر جوان می گفت که داروهایی که ایرج به عنوان قرص لاغری به او می داده مخدر ...
سارقان مرا به تعرض تهدید کردند
. من هر روز با اتوبوس به محل کارم می روم اما آن روز با سواری رفتم، چون دیرم شده بود. وسط راه متوجه شدم راننده مسیر را عوض کرد. ترسیدم، گفتم نگه دار پیاده می شوم. نگاه بدی در آینه به من کرد و نگه نداشت. دو مرد هم در ماشین بودند. دوباره داد زدم نگه دار پیاده می شوم. راننده به طرف خاکی راند، دو مرد با چاقو من را تهدید کردند. *می خواستند تو را بزنند؟ تهدیدم کردند که اگر داد بزنم به ...
27 آدم ربایی و زورگیری توسط 5 بچه محل در تهران / با خودروی مادر امید در شهر جولان می دادند
وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنم. آنها مرا در بیابانی رها کردند که هیچ کسی آنجا نبود و هیچ کس مرا سوار ماشین نمی کرد. من با سختی خودم را به یک گلخانه در همان حوالی رساندم. صاحب آنجا گفت من اولین نفری نیستم که به این روش به دام افتاده ام و پلیس را خبر کرد . این شاکی گفت: مادرم همان روز از شنیدن این خبر بیمار شد و به بیمارستان رفت و چند روز در بیمارستان بستری بود. اما هنوز به حال عادی برنگشته ...
اعضای باند خشن زورگیری در انتظار رأی دادگاه
اما آنها مرا تهدید به مرگ کردند و گوشی موبایل و پول های نقدی را که همراه داشتم دادم و آنها مرا از ماشین بیرون انداختند و گریختند. دومین شاکی که کارمند بانک بود گفت: عصر روز حادثه از محل کار به خانه ام در اسلامشهر می رفتم که سوار خودرو سورن شدم؛ اما راننده یکباره به سمت اتوبان قم رفت. مردی که روی سر صندلی شاگرد بود صندلی را به عقب فشار داد. همان لحظه مردی که کنار دستم نشسته بود چاقو را ...
روایت 4 مددجوی کمیته امداد گلستان که کارآفرین شدند/ این همه موفقیت فقط در یکسال!
گوناگون را گذراندم. در ابتدا خواستم یک رستوران کوچک تاسیس کنم اما پولی برای این کار نداشتم . زمانی که کاملا از آینده ام ناامید شده بودم با مشورت یکی از دوستانم، راه آموزش را در پیش گرفتم. ابتدا آموزش را از خانه و با نزدیکانم شروع کردم و کم کم متوجه شدم می توانم این کار را گسترش دهم. تصمیم دارم برای توسعه کارهایم از ادارات شروع کنم برای همین به سراغ کمیته امداد، بنیادشهید، آموزش ...
پیدا کردن زن صیغه ای در سایت همسریابی
تصمیم گرفتم که از حمیرا جدا شوم. بنابراین تمامی حق و حقوقی که با او قرار گذاشته بودم پرداخت کردم و از او جدا شدم، اما حمیرا اصرار داشت که دوباره صیغه نامه را تمدید کنم که قبول نکردم، بنابراین وقتی فهمید قبول نمی کنم مرا به بهانه ای به خانه اش کشاند. حبس در خانه زن صیغه ای وی ادامه داد: آن روز گفت که دخترش حالش بد است و از من خواست برای او دارو تهیه کنم و به خانه اش بروم. دلم ...
پسر 22 ساله خواهان ازدواج با شوگر مامی 54 ساله/ مادر داماد راضی نیست
او نداشتم و تنها از دیدن برق شادمانی در چشمان خانواده ام لذت می بردم. بعد از پایان مراسم عقدکنان و با اصرار خانواده نامزدم به منزل آن ها رفتم. صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم که همسرم در حال گفت و گو با فرد دیگری بود با تعجب به اطراف نگاه کردم ولی هیچ کس را ندیدم ناباورانه از الیاس پرسیدم با چه کسی حرف می زنی؟ پاسخ داد: با برادرم صحبت می کنم مگر او را نمی بینی؟ حیرت زده گفتم کسی که داخل اتاق ...
درخواست قاتل پدر از خانواده اش
سالی بود که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همیشه با پدرم به خاطر پول مواد درگیر بود و در آخر هم به همین خاطر پدرمان را بی گناه کشت. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم . ندامت قاتل معتاد بعد از قتل پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من چند سال معتاد بودم و اختیارم دست خودم نبود. از صبح که بیدار می شدم فقط همه فکر و خیالم مواد و تهیه آن بود و هیچ وقت هم فکر نمی ...
داستان رابطه زن شوهردار با پسر جوان
جسد خونین یک مرد 30 ساله به نام سعید در حاشیه اتوبان پیدا شد. راننده خودروهای عبوری که متوجه جسد شده بودند با پلیس تماس گرفتند و جسد خونین با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. کارشناسان وجود 19 بریدگی را روی بدن قربانی تایید کردند. پلیس در نخستین گام از بررسی ها به شناسایی خانواده سعید پرداخت و همسر 25 ساله وی به نام سوگند گفت :شوهرم پیک موتوری بود و شب ها به ...
رابطه جنسی کثیف زن شوهردار با مرد راننده | حکم این دو صادر شد + جزئیات
پرسیدم فهمیدم مرد راننده ای به نام ساسان که از همسرم عکس و فیلم تهیه کرده ، او را مجبور میکند تا تسلیم سلطه گری های شیطانی اش شود. با این شکایت زن جوان تحت بازجویی قرار گرفت . او درباره رابطه نامشروع گفت :مدتی قبل به خانه مادرم می رفتند که سوار یک پژو شدم و با راننده جوان درد دل کردم.من به او گفتم همسرم سرایدار است و وضع مالی خوبی ندارد .ساسان می گفت همسر و فرزندش در شهرستان هستند ...
تجاوز دو مرد بوالهوس به 17زن و دختر جوان تهرانی +عکس
.... من سه روز گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد گوشی موبایلم را بررسی کردم و متوجه شدم اثری از شماره تلفن امیر و پیامک های او نیست. دختر جوان بعد از طرح این شکایت به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت او را تأیید کردند. درحالی که تلاش پلیس برای ردیابی پسر آزارگر و دوستش آغاز شده بود، شکایت مشابه دیگری به پلیس رسید. این شاکی نیز گفت پس از آشنایی اینستاگرامی با پسری ...
شوق حضور در آزادی
زمان حضور در پارکینگ تا سکوی ورزشگاه هواداران آقا ما را تشویق می کردند و به ما خوشامد می گفتند. همه چیز عالی بود و پنجشنبه، یک روز رؤیایی برای من و سایر خانم هایی بود که در ورزشگاه حضور داشتند. کرمانی، هوادار 40 ساله استقلال هم در فضای مجازی تصاویری از حضورش در ورزشگاه منتشر و عنوان کرد سرانجام سحر رسید . او به خبرنگار ایران گفت: من سال ها بود که حسرت حضور در ورزشگاه را داشتم که خوشبختانه ...