سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی سیاه دختر جوان بعد از فرار از خانه
من آنها را فراموش کردم. *چرا با خانواده ات رابطه خوبی نداری؟ مادرم که مرد پدرم ازدواج کرد. دیگر زندگی خودش را داشت من یک روز خانه عمو بودم یک روز خانه دایی. زن بابایم از من خوشش نمی آمد پدرم هم من را مزاحم زندگی اش می دانست. او پنج بچه دارد؛ یعنی تا جایی که من بودم پنج بچه داشت حالا نمی دانم چه خبر است، ولی به هر حال سر نخواستن ما دعوا بود (می خندد). *چطور فرار ...
قتل همسر به بهانه پیامک بازی با دوستان
بیرون بودند. همسرم مثل همیشه سرش با گوشی اش گرم بود، برای همین به او اعتراض کردم به هر حال دقایقی بعد با هم درگیر شدیم و من هم او را کتک زدم. او با چاقو به من حمله کرد و وقتی خواستم چاقو را از او بگیرم. دستم زخمی شد. خیلی عصبانی شده بودم که گردنش را گرفتم و فشار دادم وقتی رهایش کردم دیدم نفس نمی کشد. قصد کشتن او را نداشتم و خیلی پشیمان شدم، اما از ترس فرار کردم. در این مدت در کارواشی مشغول به کار بودم که ماموران مخفیگاهم را شناسایی و دستگیرم کردند. متهم پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی ساسان غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. ...
پای دختر کردستانی در کفش مردها/ لیمو چهار مهندسی مردانه دارد
ذکرش درس خواندن بود. می گوید: کتاب زندگی ام بهار به بهار ورق می خورد و وجودم را خزان نرسیدن به این آرزوی دیرینه سخت در چنگال می فشرد. سال ها یکی از پس دیگری می گذشت و من همچنان چشم انتظار بودم، در اوایل انقلاب خانم ها به دلیل شرایط و تفکر حاکم بر خانواده ها اجازه تحصیل نداشتند و بیشتر پسرها حق رفتن به مدرسه داشتند حق ما انجام کارهای خانه و خانه داری بود، دختر بزرگ خانواده بودم به همین ...
همسر و مادری که همسفر خوبی برای اُنس با قرآن بود
در همین راه هم جان خود را از دست داد. پارسال در موج پنجم یا ششم کرونا بود که صدا و سیما قرار بود از یک قاری بین المللی که شاگرد جلسه ام بود، مستند تهیه کند. این قاری تمایل داشت ضبط فیلمبرداری در منزل پدرم انجام شود و معتقد بود که این خانه مکتب رشد او بوده است؛ بنابراین این مطلب را با مادرم در میان گذاشتم و او هم با کمال میل استقبال کرد و گفت: همه ماسک می زنیم بگو بیایند . 15 نفری در منزل پدرم برای ...
سلفی جدید فریبا نادری با شال پلنگی+عکس
ویژه ای دارد و هرگاه که در منزل است، وقت خود را صرف آشپزی می کند. فریبا نادری می گوید: در سال 1363 به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم. در دوران کودکی بسیار شیطون و بازیگوش بودم، از آنجایی که با برادرم حمید ...
رتبه عجیب زندانی اعدامی در کنکور امسال
خانواده ام خوب نبود در کنار درس خواندن سر کار هم می رفتم و کمک خرج خانواده ام بودم. من در خانواده ای بزرگ شدم که 6 فرزند دارند و اوضاعی مالی شان اصلاً خوب نبود. من برای قبولی در کنکور لیسانس فقط 40 روز درس خواندم و در رشته عمران قبول شدم، اما همیشه دلم می خواست ادامه تحصیل بدهم و زمانی که به زندان افتادم و با آن وضعیت مواجه شدم تصمیم گرفتم که باز هم درس بخوانم. چطور از شما امتحان گرفتند ...
قتل دختر جوان؛ پایان یک عشق پوشالی
تلفنش را جواب می دهد. با حضور ماموران پلیس و آتش نشانی در خانه رویا، با دستور قضایی در ورودی منزل باز شد و سپس پلیس جسد رویا را پیدا کرد. جسد رویا را دوستش شناسایی کرد. این دختر جوان رازی بزرگ را که در زندگی مقتول وجود داشت به ماموران گفت. رابطه عاشقانه؛ آغاز یک جنایت دختر جوان به ماموران گفت: مدتی قبل رویا با پسری به نام سیامک آشنا شده بود و می گفت سیامک از او ...
سرقتی که به قتل کشیده شد | اعتراف تلخ دوست پسر مقتول
بودم و حالت طبیعی نداشتم که با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. اما او شروع به داد و فریاد کرد. من که ترسیده بودم همسایه است سر برسند، پارچه ای را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم.سپس شش النگوی طلا، زنجیر، سکه و گوشی موبایلش را دزدیدم و گریختم. من همان شب به یزد رفتم و زندگی مخفیانه در پیش گرفتم. تصمیم داشتم به ترکیه بروم که بازداشت شدم . به دنبال اعتراف های پسر جوان وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد. قرار است وی به زودی در دادگاه محاکمه شود . این در حالی است که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواسته اند. ...
وقتی به پدرم گفتم عاشق یک دختر شده ام، با کمریند، بدنم را سیاه و کبود کرد / از لج او دنبال کار خلاف رفتم
، ولی نمرات تحصیلی ام نیز خوب نبود و همین موضوع بهانه ترک تحصیل را به دست پدرم داد وقتی برای رفتن به مدرسه با پدرم به مشاجره پرداختم او حتی تا یک هفته مرا به خانه راه نداد، دراین مدت به منزل خواهرم رفتم و پس از آن با کمک شوهر خواهرم شاگرد سنگ کاری شدم تا این حرفه را بیاموزم. هنگامی که در پایان هفته کارفرما دستمزدم را می پرداخت بلافاصله پدرم درآمدم را می گرفت و به حساب خودش واریز می کرد به ...
بازنشستگی، فرصت شکوفایی ( قسمت اول)
گفتگو با این خانم خستگی ناپذیر است. بیشتربخوانید: نگاهی متفاوت به دوران بازنشستگی از اولین سال های زندگی چه خاطراتی دارید؟ در سال 1332 در اصفهان در یک خانواده معمولی به دنیا آمدم. با وجود آنکه دو برادر داشتم و تک فرزند دختر خانواده بودم، اما هرگز مادرم اجازه نمی داد که دختری لوس و ناتوان باشم. مادرم از همان دوران کودکی، روش های گوناگون خانه داری را به من می آموخت و به ...
خیانت عروس 14 ساله قبل از ازدواج با داماد خیانتکار
هرجور که شده راضیش کنم که کاری کنه، برای همین بهش گفتم خانواده ام میخواهند به زور شوهرم بدهند اگه ازدواج نکنم منو خواهند کشت. به مشعل نگفته بودم نامزد دارم و در جریان مراسم عروسی من نبود با دیدن شرایط روحی ام و گریه هایی که تمامی نداشت، به من پیشنهاد داد که با هم فرار کنیم و به منزل خاله اش برویم، قبول کردم و به هر ترفندی که شده خواهرم را تنها به خانه فرستادم و گفتم با صابر قرار دارم برای ...
نقشه ای شوم و تجاوز گروهی چهار پسر به دختر نوجوان در پارک!
کرد و مرا لو داد. متهم گفت: من قصدی برای آزار این دختر نداشتم و اصلا نمی دانستم این کار جرم است. دختر نوجوان که چند ماه قبل شکایت خود را به مأموران ارائه داده بود، به قضات شعبه 4 که از او بازجویی می کردند، گفت: من در راه مدرسه با متهم آشنا شدم و آن روز هم قرار بود با هم فقط حرف بزنیم، اما او من را به پارک برد و دوستانش را خبر کرد که بیایند و من را مورد آزار قرار دهند. من جثه ...
انگیزه عجیب راننده پراید برای دزدیدن دختر 12 ساله: می خواستم با او ازدواج کنم
رویداد24 چند روز قبل دختری 12ساله به همراه پدر و مادرش راهی اداره پلیس شد تا از راننده خودروی پرایدی به اتهام آدم ربایی شکایت کند. وی گفت: روز حادثه بعد از آنکه کلاسم تمام شد به خانه دوستم رفتم. غروب بود که از آنجا خارج شدم تا به خانه خودمان برگردم و درحالی که منتظر تاکسی بودم، خودروی پرایدی بوق زد و من مسیرم را گفتم. به گمان اینکه مسافرکش است سوار ماشین وی شدم و راننده که پسری جوان ...
ماجرای شفای فرزند شیخ عباس قمی با روضه حضرت رقیه(س)
حرم حضرت رقیه (س) و به ایشان متوسل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم رانجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانه ام را به تو تقدیم می کنم. مدتی مشغول توسل بودم، بعد به بیمارستان رفتم و دیدم همسرم روی تخت نشسته و بچه دربغلش سالم است. همسرم گفت: کجا رفتی؟ گفتم رفتم جایی کاری داشتم. گفت: نه، رفتی متوسل به دختر امام حسین (س) شدی؟ گفتم از کجا ...
زن: با سوپر مارکتی محله وارد رابطه شدم و به شوهرم خیانت کردم
شده بودیم و به هم علاقه مند بودیم. مخالفت های پدر بازنشسته ام هیچ فایده ای نداشت. آن قدر تیپ و قیافه فرشید چشمانم را گرفته بود که فقط او را مرد آرزوهایم می دانستم و به چیز دیگری فکر نمی کردم. خلاصه، من و فرشید هفت سال قبل پای سفره عقد نشستیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. اوایل زندگی آن قدر در احساسات و هیجانات جوانی غرق بودم که هیچ مشکلی را در زندگی ام احساس نمی کردم، از سوی دیگر نیز کمک ...
جنگ همسایه ها | نزاع جمعی که به جنایت تبدیل شد!
.... پدر و مادر و خواهرش اما وضعیت خوبی داشتند. گرچه چند زخم عمیق برداشته بودند اما جراحات کاری نبود. بعد از مرگ جوان بیست وپنج ساله سالن اورژانس بیمارستان مهرگان مشهد پر شد از کادر پزشکی و پرستار و مأموران سبزپوش پلیس که برای بررسی این ماجرا آمده بودند. گزارش های اولیه کادر درمانی اورژانس بیمارستان از ضربات چاقوی بزرگ یا قمه حکایت داشت که همین امر موجب مرگ پسر این خانواده ...
نقشه سیاه خواستگار مست برای دختر زیبای مشهدی
معتاد الکلی تبدیل شدم و آینده ام را به نابودی کشاندم. با پایان تحصیلات دبیرستان و در حالی که گواهی نامه رانندگی گرفته بودم، دیگر به سربازی هم نرفتم چرا که از خماری می ترسیدم و بهترین راه را در فرار از سربازی دیدم، اگر چه می دانستم سرنوشتم تغییر می کند و در دره فلاکت و بدبختی سقوط می کنم. پدرم که شرایط را این گونه دید با یک تعهد کتبی خودروی پرایدش را در اختیارم گذاشت تا با آن مسافرکشی کنم و درآمدی ...
دسیسه سیاه برای لیلای 17 ساله
خودم در آن وضعیت نامناسب آرزو کردم ای کاش می مردم. چطور می توانستم با خانواده ام روبه رو شوم. مطمئن بودم پدر و مادرم با دیدن من در این وضعیت دق می کردند. تنها راه را فرار از این شهر می دیدم. برای همین با اندک پولی که داشتم بلیت اتوبوس گرفتم اما قبل از سوار شدن به اتوبوس از حال رفتم. ظاهراً خانواده ای که مرا بی هوش در ترمینال دیده بودند با پلیس تماس گرفته و مرا به کلانتری منتقل ...
مادر ثریا قاسمی کیست؟ / بیوگرافی کامل
ل شو دادن نبودیم و همیشه از جاهای شلوغ نمایش دادن خودمان پرهیز می کردیم و من بسیار مخالف این هستم که این دوستان وفات یافته مان را برای نشان دادنِ خودشان ببرند دور تالار وحدت بچرخانند و یک عده بیایند و عکس بگیرند و بخشی از مردم که کمتر مرا دوست دارند، به اندوه ما بخندند. من ترجیح می دهم مراسم را بسیار مدیریت شده برگزار کنم. اصلاً گریه و سوگواری نکردم ثریا قاسمی درباره ی فوت ...
شهید کوهستانی عمل به دستورات قرآن کریم را سرلوحه زندگی خود کرده بود
خواهر شهیدِ قرآنی حسن کوهستانی در گفت وگو با خبرنگار تهران پرس از خاطرات این شهید بزرگوار گفت: از اول ابتدایی شاگرد قرآن برادرم بودم، وی زمان طاغوت در منزل کلاس قرآن برگزار می کرد و برای جذب شاگرد آگهی آموزش قرآن را با دست می نوشت و به در، دیوار و تیرهای چراغ برق می زد. شاگردانش به قدری زیاد بود که در اتاق 12 متری کلاس قرآن جا نمی شدند، درها را باز می کردیم که در حیاط بنشینند و از آموزش ها ...
خانوادگی در حوالی بلندترین آبشار مازندران
گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: این هفته حوصله رفتن و گشتن آخر هفته ام ته کشیده و ذهنم خالی از ایده های خفن برای گردش و دور دور خانوادگی است، ولی دلم نمی خواهد خانه هم بمانیم. غرق در افکار زل زده به سقف اتاق هستم که خواهر و برادر کوچکم با ذوق و هیجان سراغم می آیند و همزمان می گویند: خواهرجون، این دفعه قراره ما رو کجا ببری؟ هنوز جواب نداده، برادر کوچکم شروع می کند به سخنرانی و می گوید: ما کل ...
دستگیری مرد کرو لال هنگام ربودن دختر 6 ساله
آنها مرد میانسال دستگیر و تحویل پلیس شد. با حضور مأموران در محل، دختربچه که تعداد زیادی النگو در دست داشت، گفت: داخل کوچه در حال بازی بودم که ناگهان مرد ناشناسی به سراغم آمد و بدون هیچ حرفی دستم را کشید و مرا به زور به سمت خیابان کشاند. هرچه التماس کردم مرا رها کند بی فایده بود. در ادامه مرد ناشناس که کر و لال است در تحقیقات اولیه با زبان اشاره گفت: قصد سرقت طلاها و ربودن ...
از قتل؛ پایان خودنمایی در مهمانی شبانه تا شلیک گلوله به جمجمه پسر 16 ساله
آغاز کردند. از سوی دیگر صاحب خانه که به نظر می رسید حقایق را کتمان و اظهارات عجیب و غیرواقعی را مطرح می کند، بازداشت شد. طولی نکشید که محل سکونت متهم به قتل که فرشاد نام داشت و 20 ساله بود، شناسایی شد، اما او پس از جنایت فرار کرده بود و در این شرایط ردیابی ها به شکل ویژه برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری ادامه داشت تا اینکه او دو روز قبل راهی اداره پلیس شد و خود را تسلیم کرد. وی در بازجویی ...
اعتراف مرد 50 ساله به قتل همسر32 ساله اش
و سر همین مسأله دعوایمان شد. همسرم با چاقو به من حمله کرد و حتی دستم زخمی شد، من که خیلی عصبانی شده بودم همسرم را با دست خفه کردم. بعد هم از خانه فرار کردم و به اطراف تهران رفتم و در این مدت در یک کارواش کار می کردم.با اعتراف متهم به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات ادامه دارد. به گزارش مردم فردا ،با ...
مادر: خون بهای شوهرم را گرفتم اما پسرم به خاطر پول می خواهد مرا آتش بزند!
زن 52 ساله با بیان این که پسرم قصد داشت مرا آتش بزند که توسط همسایگان نجات یافتم، درباره سرگذشت خود و شکایت از فرزند بزرگش، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 17 ساله بودم که با پسر عمه ام ازدواج کردم. موسی کارواش داشت و از همان دوران کودکی روی پای خودش ایستاده بود تا دست نیاز به سوی کسی دراز نکند. همسرم مرد زحمتکشی بود و از نظر مالی هیچ کمبودی نداشتیم اما رفیق بازی های او تنها ...
داشتن خانواده ای همراه اصلی ترین دلیل موفقیت ماست/مسئولان ورزش به جای تبریک حمایت کنند!
اشتیاق کلاس و حرکات ورزشی کاراته به آن علاقه مند شدم و در همان باشگاه شروع به ورزش کردم و این ماجرا ادامه دار شد. از مدال هایی که در مسابقات آسیایی به دست آورده اید صحبت کنید. شرایطتان برای شرکت در مسابقات آسیایی چگونه بود؟ پس از دو سال که همه مسابقات حضوری لغو شده بود و تنها به صورت آنلاین در مسابقات شرکت کرده بودم، برایم حضور در مسابقات آسیایی سخت بود. با توجه به اینکه در این ...
ماجرای علاقه مند شدن یک خانم به شغل پر زحمت تعمیرکاری اتومبیل
به گزارش سینماخانه و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سیما، مطهره سادات غزنوی، بانوی موفق گفت: من تعمیرکار خودرو هستم و به کارهای فنی بسیار علاقه دارم؛ مسیری که برای یادگیری این حرفه طی کردم بسیار دشوار بود اما به دلیل علاقهای که داشتم توانستم در این شغل موفق شوم. حوزه فعالیت من در زمینه برق خودرو است و علاقه به آن از زمان کودکی شکل گرفت. من با پدرم ارتباط بسیار صمیمانه ای داشتم و از ...