سایر منابع:
سایر خبرها
عاقبت تلخ زنی که خود را بدست پیکرتراش سپرد
روده شدم ولی باز هم معالجه نشدم! دوباره 6 ماه دیگر در بیمارستان مرا بستری کردند. دخترم آواره منزل اطرافیانم بود و از تحصیل بازماند. همه پس اندازهای مالی همسرم هزینه شد و او اکنون با قرض و اقساط بانکی مخارج درمانی مرا می پردازد! دیگر حساب و کتاب روزهای بستری در بیمارستان را فراموش کرده ام حالا نه تنها سلامتی ام را از دست دادم بلکه در آرزوی روزهای گذشته فقط گریه می کنم! و نمی توانم هیچ غذایی را مصرف کنم! چرا که ... ...
افتادن کلاه گیس هویت دختر سارق را فاش کرد
ها یکسان بود اما شاکی ها برخی از زنی میانسال و برخی دیگر از یک پیرزن شکایت کرده بودند. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، مرد طلافروشی با پلیس تماس گرفت و گفت: دو هفته قبل زن سالخورده ای به مغازه طلافروشی دوستم رفته و از او سرقت کرده است. دوستم تصویر زن سالخورده را برایم فرستاد و از من خواست برای دیگران ارسال کنم و ماجرای سرقت را هم تعریف کرد. امروز همان زن به مغازه ام ...
گفت و گو با چهره موفق دکتر فائزه محمودی از شهر نودژ
دانشگاه بم، به بم نقل مکان کردند. چه شد که در سال نهم به فکر شرکت در آزمون تیزهوشان افتادی؟ ششم دبستان هم دوست داشتم وارد مدرسه ی تیزهوشان شوم؛ اما در شهر ما، نودژ، چنین مدرسه ای نبود. ششم دبستان در آزمون نمونه دولتی پذیرفته شدم؛ اما چون باید به کهنوج می رفتم، از این کار منصرف شدم و در شهر خودم ماندم. با قبولی خواهرم در رشته ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهر بم، چون در آن شهر مدرسه ی ...
سرقت های طلایی با کلاه گیس
سرگردان بودم تا اینکه با زن خلافکاری آشنا شدم. او از طلافروشی ها به شیوه کش روی سرقت می کرد و مرا هم آموزش داد و سرقت های سریالی من شروع شد. در هر سرقت بابت آموزش مقداری به او پول می دادم. برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم، در هر سرقت از کلاه گیس و گریم مخصوص استفاده می کردم. یک روز کلاه گیسم را رنگ سفید می زدم تا شبیه پیر زن ها شوم و در سرقت دیگر رنگ قهوه ای یا آبی می زدم تا شبیه زنان میانسال یا جوان شوم، اما در نهایت شناسایی و بازداشت شدم. تحقیقات از متهم ادامه دارد. ...
ماجرای تلخ آزار و اذیت دختر غیرایرانی توسط دو مرد جوان!
پلیسی بازداشت شدند و هر دو به آزار دختر جوان اعتراف کردند. دختر جوان افغانستانی سه ماه قبل به پلیس شکایت برد و گفت: در خیابان منتظر تاکسی بودم که سوار یک پراید نقره ای شدم. خودرو دو سرنشین داشت و من فکر می کردم یکی از آنها مسافر است. او ادامه داد: پس از طی مسافتی راننده یکباره تغییر مسیر داد و به سمت حاشیه تهران رفت. اعتراض کردم اما راننده و سرنشین دیگر درها را ...
یک بار هم با زیرپیراهن و لباس راحت ندیدمش!
اما می گفت شما از همه واجب تری. می آمد سر می زد و خیلی کمکم می کرد. * جای خالی آقارضا را احساس می کنم جای خالی آقارضا را احساس می کنم اما وقتی عکسش را می بینم، می گویم خدا را شکر که جای خوبی رفت. من مادرم و مادر همیشه فکر و خیال دارد و اما می گویم الحمدلله اگر زحمت کشیدی و زخمی شدی، خیلی جنگ رفتی و مجروح شدی، اقل کم آخرش خوب شد و به آنچه می خواستی از خدا، رسیدی... *سید احمد معصومی نژاد ادامه دارد... ...
عموزاد: برای حضور در جام جهانی فقط 15 روز تمرین کردم
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تسنیمف رحمان عموزاد در مورد همراهی تیم ملی کشتی آزاد کشورمان در سفر به جام جهانی 2022 آمریکا اظهار داشت: بعد از مسابقات جهانی بلگراد آمادگی جسمانی خوبی نداشتم. برای جام جهانی کلاً 15 روز تمرین کردم و خدا را شکر با شرایط نسبتاً خوبی در جام جهانی کشتی گرفتم و خوشحالم که مبارزه هایم را با برد پشت سر گذاشتم. وی در مورد اینکه رقابت با دیاکو میهالیس در جام جهانی ...
بخشیدن مهریه به خاطر اثبات عشق
زن 33 ساله که مدعی بود همسرش او را از خانه بیرون انداخته تا نزد پدر و مادرش بازگردد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: وقتی در رشته رایانه (نرم افزار) وارد دانشگاه شدم در پوست خودم نمی گنجیدم. بالاخره در رشته ای که سال ها آرزویش را داشتم پذیرفته شده بودم و بین فامیل زبانزد شدم . از همان ترم اول که تحصیل در دانشگاه را آغاز کردم جذب نگاه های بهروز شدم. او به هر بهانه ای سر صحبت را با ...
ماجرای ترک سیگار علامه جعفری چه بود؟
: مباح است. علت سوال شما چیست؟ آن خانم گفت: من پسر جوانی دارم که سیگار می کشد و وقتی به او می گویم سیگار نکش، در پاسخ می گوید: اگر سیگار بد بود، آقای جعفری سیگار نمی کشید. با شنیدن این سخن، انگار که دیوار زندگی شکاف بردارد و ابدیت را نشان دهند، احساس عجیبی مرا فرا گرفت که: خدایا! این جوان به علت اینکه من سیگار می کشم، دست به چنین کاری می زند و از این بابت در پیشگاه تو نمی توانم جوابگو ...
گفتگو با جوانی تهرانی که قرار بود چشمش به حکم دادگاه کور شود! / نجات معجزه آسا
کردم که کارگرم گفت می رود سیگار بخرد. چند لحظه نگذشته بود که صدای درگیری شنیدم و خودم را به خیابان رساندم. آنطور که از دعوایشان متوجه شدم، کارگرم می خواسته از خیابان رد شود که یاسر، راننده خودروی سمند جلوی او می پیچد و سر همین مسأله دعوایشان می شود. آنها را از هم جدا کردم و راننده را داخل خودرواش نشاندم. یکی از کارگرها دسته تی آورده بود آن را گرفتم که به کسی آسیب نزند. اما راننده سمند دست بردار ...
قالی ایرانی قصه رنگ هاست
شادروان استاد رحمت الله شادمان شدم و از افتخاراتم است که در خدمت این استاد بودم. آیا تحصیل در رشته ادبیات روی هنر شما یعنی نقاشی قالی نیز تأثیرگذار بود؟ آن سه سال که رشته ادبی خواندم و دیپلم ادبی گرفتم باعث شد که به قالی نگاه ادبی داشته باشم، یعنی توانستم در کار نقش قالی نگاه فرهنگی داشته باشم و در آن به جنبه های شعر و ادبیات بپردازم و این موضوع به دلیل تأثیر دیپلم ادبی است ...
عروس 4 روز پس از ازدواج پشیمان شد!/ از داماد خوشم نمی آید
مراسم عقدمان سپری نشده بود که با بی تفاوتی های مهسا روبه رو شدم. او خیلی سرد با من برخورد می کرد و با حرکات و رفتارش چنین نشان می داد که اصلاً مرا دوست ندارد! چند روز بعد هم مادر مهسا به مادرم گفته بود که دخترم طلاق می خواهد و می گوید نامزدم را دوست ندارم و از او خوشم نمی آید! ابتدا این حرف ها را به خاطر سن کم مهسا جدی نمی گرفتم و تصورم این بود که او هنوز نمی تواند تصمیم درستی بگیرد ولی ...
بخشش مردی که محکوم به قصاص چشم بود
در آخرین لحظات فردی وارد اتاق شد و گفت حکم متوقف شده است. نمی دانستم گریه کنم یا بخندم. چه زمانی خیران وارد پرونده ات شدند؟ سال 99 بود. همان سال مرا بردند برای اجرای حکم که خوشبختانه شاکی به من مهلت داد و من الان بینایی ام را مدیون بخشش شاکی هستم. البته در مدتی که در زندان بودم با خانم شهسواری که زنی خیر و از اعضای صلح یار است، آشنا شدم. او خیلی به من کمک کرد، حتی قبل از اجرا به ...
ماجرای مرد جوانی که قصاص چشم نشد
لحظه که قصاص نشدی، چه احساسی داشتی؟ وقتی از روی تخت بلند شدم و دکتر گفت فعلا حکم اجرا نمی شود، بلندبلند اشک ریختم. من خیلی اهل گریه کردن نیستم. ولی آن روز به پهنای صورت اشک می ریختم. هم خوشحال بودم و هم از اینکه پرونده ام تمام نمی شود، ناراحت و کلافه بودم. نمی دانستم باید چه احساسی داشته باشم. در این مدت خیلی عذاب کشیدم. چه شد که رضایت گرفتی؟ سال 99 بود که آخرین بار ...
ناگفته های عروس 10 ساله مشهدی از ازدواج با مرد 40 ساله
خانه اش بیرون انداخت و گفت: تو به اندازه مصرف و مخارج زندگی ات نمی توانی مواد بفروشی! از آن روز به بعد به زنی کارتن خواب تبدیل شدم و در پارک ها به خرده فروشی مواد مخدر پرداختم تا روزگارم را بگذرانم. اکنون نیز درحال فروش مواد مخدر به یک دختر نوجوان بودم که توسط ماموران گشت کلانتری نجفی دستگیر شدم و... به گزارش مشهدفوری به نقل از خراسان این ها بخشی از اظهارات زن 25 ساله ای است که در اجرای ...
قتل؛ جواب مهربانی دخترمعلول
دانم چرا آن کار کثیف را انجام دادم. من قتل را انجام دادم و سزاوار اعدام هستم، نمی دانم چطور دست به چنین کاری زدم. عذاب وجدان خفه ام کرده، من آن روز راحله را نکشتم، خودم را کشتم. وسوسه شدم گرچه خیلی با خودم کلنجار رفتم که این کار را نکنم اما قدرت شیطان قوی تر بود. او ادامه داد: از روز اول که راحله را دیدم برق طلاهایش مرا مجذوب خود کرد و به فکر سرقت افتادم اما اگر طلاهایش را سرقت می کردم باید او ...
افشاگری جنجالی همسر سابق لادن طباطبایی درباره طلاقشان!
تهرانی پس از سال ها سکوت خود را شکسته از مسائلی که با لادن طباطبایی در زمان ازدواجشان داشته از نگاه خود صحبت کرده است. جریان واقعی زندگی شما با لادن طباطبایی چه بود؟ تهرانی:در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای اولین بار آشنا شدم. با توجه به این که 70 واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و ...
سرقت مزدا3 به راحتی آب خوردن!
... گفتی فقط مزدا 3 سرقت می کردی . چرا؟ به خاطر این که از نوجوانی عاشق این مدل ماشین بودم. اصلا از کنارم رد می شود مرا صدا می کند و فریاد می زند که تو باید راننده من باشی، نه شخص دیگری. به تیپ و سر وضعم هم می آید که مزداسوار باشم. وقتی نوجوان بودم شب ها با رویای مزدا 3 می خوابیدم. اما وقتی بزرگ شدم دیدم حتی نمی توانم یک موتورسیکلت بخرم به همین دلیل به فکر افتادم که از دیگران خودروهای ...
شکستن توبه سارق با وسوسه های دختر عمویش
ام را شکستم. به کمک همبندی سابقم که آزادشده بود، ابتدا به خانه مادر نوعروس رفته طلا ها را سرقت کردیم و بعد به سرقت طلا از خانه های مردم در تهران به طور سریالی ادامه دادیم. با فروش طلا های نوعروس هم سهمی به دختر عمویم دادم. با اعتراف این متهم و همدستش تحقیقات از آن ها ادامه دارد. باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی ...
مرد رمال طلاهای زن جوان را بر باد داد
به گزارش جهان نیوز به نقل از روزنامه ایران، چند روز قبل، زن میانسالی همراه دخترش وارد خانه شان در یکی از مناطق شمالی تهران شدند اما با دیدن به هم ریختگی خانه و سرقت وسایل و در ورودی بالکن که شکسته شده بود شوکه شده و بلافاصله با پلیس تماس گرفتند. در تحقیقات اولیه مأموران از آنها خواستند چنانچه به کسی شک دارند، معرفی کنند که دختر جوان گفت: هنوز یک سال نمی شود که ازدواج کرده ام، اوایل ...
نسخه شوم مرد رمال برای تازه عروس
احساس می کردم زندگی ام طلسم شده است. برای همین با مشورت یکی از دوستانم نزد یک رمال رفتم. مالباخته ادامه داد: رمال مدعی شد که در خانه ما اشباح خبیثی زندگی می کنند و تنها راه بیرون راندن آنها، دور کردن همه فلزات گرانبها در خانه ام است. رمال می گفت که نباید هیچ طلا یا نقره ای در خانه ام باشد و من که پول زیادی بابت نسخه اش پرداخت کرده بودم، همه جواهراتی که در خانه داشتم را به خانه مادرم بردم اما درست ...
وقتی که با لباس و اسب تعزیه و نذورات مردم رفتم مواد خریدم!
حتماً یک نفر دلش سوخته و روی من پتو انداخته؛ چون زیر مشمع خیلی گرم بود. گوشه اش را که بالا دادم، دیدم همه جا سفید است! فهمیدم که این برف است که روی من نشسته. هروقت برف و باران می آمد، پیداکنندگی مان کم می شد. نمی شد ضایعات پیدا کنی و از طرفی خمار بودی. آن روز به سختی توانستم مواد پیدا کنم. روز عاشورا به خودم گفتم داری چیکار می کنی؟ یکبار هم چند روز بعدش پشت شمشادها خوابیده بودم ...
قتل هولناک زن جوان / رابطه ممنوعه منجر به مرگ او شد!
ظرف زندانی ها را می شویم تا به اندازه کارت تلفن پول دربیاورم و بتوانم با مادرم صحبت کنم. آقای قاضی، من صد برابر یک مرگ در این سال ها تاوان پس داده ام. اولیای دم فکر می کنند من چون آن زن را کشتم به آنها ضربه زدم در حالی که ضربه اصلی به من خورده است. خانواده ام به طور کامل متلاشی شد. پدرم سکته و فوت کرد و مادرم زمین گیر شده است؛ من ضربه اصلی را به خودم و خانواده ام زدم. زنم رفت و تنها شدم. هیچ روز ...
بازگشت به مدرسه، بعد از 2 سال ترک تحصیل
. پنج روز یک بند برف می بارد و 4 هزار نفر در ایران کشته می شوند! من ششم بهمن به دنیا آمدم و آن برف در همان روز ها شروع شد. همه این قصه های تونل در کوچه ها و این حرف ها مربوط به همان سال بوده است. به همین دلیل، من بیشتر اوقات سرما خورده بودم. نصف بیشتر سال، دماغم آویزان بود و خل وفش می کردم. عادت کرده بودم با کف دستم، دماغم را بکشم بالا؛ برای همین نوک دماغم بیشتر اوقات سیاه بود. ...
مجازات موتورسواری که در اتوبان همت به دختران تعرض می کرد!
شاکی ها که زن تحصیل کرده ای بود گفت: من با خانواده ام زندگی می کنم و مجرد هستم. مدتی قبل یک ماشین شخصی خریدم و با ماشین به محل کارم رفت وآمد می کردم. 4 روز به پایان سال 98 مانده بود و از محل کارم به خانه برمی گشتم . اتوبان همت شلوغ بود که مرد موتور سوار به من نزدیک شد و گفت ماشینم دود می کند و آتش گرفته است. من که ترسیدم بودم با هدایت او به سمت گاردریل رفتم و از ماشین پیاده شدم. ...
رنج های بزرگ و آرزوهای کوچک حافظ قرآن مبتلا به ام اس
طح شهر سنندج سخت مشغول کار بودم و دغدغه ای جز تأمین مایحتاج زندگی خود و خانواده ام نداشتم اما با وجود شرایط سخت زندگی هیچگاه لب به ناسپاسی نگشودم و همواره شکرگزار بودم. در 26 سالگی یک شب با احساس درد عجیبی از خواب بیدار شدم و این درد تمام عضلاتم را درگیر کرده بود و با تصور اینکه سرماخوردگی ساده گرفته ام تحمل درد را برای خودم آسان کردم اما کم کم بیماری تاب و توان حرکت کردن را از من گرفت. تا اینکه ...
اعتراف به درگیری خونین بر سر گرفتن خسارت
. باور کنید اگر برادرانم نمی رسیدند او مرا می کشت. حالا هم قبول دارم با او درگیر شدم، اما ضربه ای به مسعود نزدم. در ادامه دیگر برادر او به نام حامی به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم با مقتول درگیر شدم، اما او چاقو داشت، به همین خاطر مجبور شدم برای دفاع از خودم چند ضربه به او بزنم، اما فکر نمی کنم ضربه ها کاری و کشنده بود. پشیمانم و درخواست گذشت دارم. سومین برادر هم به جایگاه رفت و با رد اتهام قتل عمد گفت ضربه ای به مقتول نزده و در قتل نقشی نداشته است. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. ...
نقشه های شوم دو جوان پلید برای دختران و زنان جوان/ آنها به 7 نفر تجاوز کردند!+جزییات
.... وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم او و دوستش به من تعرض کرده اند بعد هم با تهدید کارت عابر بانک و رمز آن را گرفتند و از ماشین پیاده ام کردند. چند روزی گیج بودم و پس از اینکه کمی بهتر شدم به سراغ تلفن همراهم رفتم اما نه اثری از پیام های سینا بود و نه شماره او. پس از آن وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این مرکز صحت حرف های او را مورد تأیید قرار دادند. در ادامه 6 شکایت ...
نقشه پلید سه شیطان صفت برای دو دختر جوان/ آنها خاله و خواهرزاده را شکنجه کردند/ مرگ غم انگیز خاله در اثر ...
حدود یک ماه قبل دختری جوان ناپدید سپس خبر قتل او فاش شد. خواهر این دختر می گوید که او 6 مرداد از خانه خارج و ناپدید شد تا اینکه خبر قتل او برملا شد. قتل این دختر جوان با دستگیری 3 مرد شرور فاش شد. ظاهراً پیش از قتل این دختر جوان شکنجه شده است. تحقیقات در مورد جزئیات این قتل ادامه دارد. مرداد زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن خواهر 26ساله اش خبر داد. او گفت: 6 مرداد امسال ...
مصاحبه با زنی که با رویای پولدار شدن وارد رابطه نامشروع شد!
زندگی اش را به اینجا کشاند می گوید. من خیانت نکردم، من از شوهرم جدا و بعد با مردی وارد رابطه شده بودم. شهرام به همسرش خیانت کرد. زندگی من خراب شده بود. زنی وارد زندگی من شد و باعث شد شوهرم من را طلاق بدهد در حالی که یک دختر دارم، من هم باید زندگی می کردم و با مردی وارد رابطه شدم. شهرام پول زیادی داشت، می توانست همه آنچه من در زندگی نداشتم به من بدهد. فقط پول ...