سایر منابع:
سایر خبرها
جدال نابرابر رزمندگان ایرانی با یگان های تا دندان مسلح سپاه چهارم ارتش بعثی
سنگینی درحال تبادل بود. از طرف دیگر؛ چون یگان ها و گردان های عمل کننده در چپ و راست حدّ گردان ما نتوانسته بودند به عمق مواضع دشمن و پشت کانال سوّم نفوذ کنند، برادر حاجی پور؛ فرمانده تیپ عمّار در تماس بیسیم با فرمانده گردان ما، به ایشان دستور عقب نشینی داد. وقتی دستور عقب نشینی به گردان ما ابلاغ شد، برادر محمود ثابتنیا؛ فرمانده گردان به بچّه ها گفت: باید تا جایی که جان پناهی برایمان مهیا ...
روزهای سخت کربلای 5 به روایت "گیل مانا" : قسم خوردیم که همگی دفن شویم
جنگ افتاده بودند. برخی بدن ها تکه تکه، یکی دل و روده اش بیرون بود؛ یکی فریاد می زد؛ یکی در حال جان دادن بود؛ با این حال همه گوش به فرمان محمد بودند چون به عنوان فرمانده ای شجاع و با تدبیر قبولش داشتند. به فرماندهان گروهان ها و دسته ها دستور داد که نیروهای غیر ضروری داخل سنگرها بروند و تنها نگهبان ها بیرون باشند. بقیه نیروها در سنگرهای اجتماعی آماده باشند و هر وقت دشمن پاتک کرد به ...
شیرینی کلام به یاد جبهه و به افتخار جانبازی روزهای جنگ
و در ذهنم همراه با دردی که داشتم شروع کردم به خواندن در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من با دو چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود. آمبولانس در جاده ای که پر از چاله های انفجار توپ و خمپاره بود راه افتاد. نمی دانم چقدر دور شده بودیم که با یک انفجار شدید، ماشین به خاکریز کوبیده شد؛ با شدت از روی برانکارد پرت شدم و به سقف آمبولانس خوردم و دوباره افتادم کف آن. بعد از چند کیلومتر طی مسافت ...
دویدن تا بعد از هرگز
...؛ یک روز گرم تابستان بود که از سنگ هایی که به طرفش می آمد، گریخت. دوستانش هم دویدند اما هرکدام یکی دو تا سنگ نصیب شان شد. بچه ها به عبدالعلی گفتند: پسر مثل موشک دررفتی، سربازا بد دمق شدن. جت سوار بودی انگار . همان روز گرم تابستان برای اولین بار فهمید بهتر و بیشتر از دیگران می دود. خیلی زود دوست و دشمن فهمیدند عبدالعلی توانایی ویژه ای دارد اما نه آن روز و نه هیچ وقت دیگر تصور ...
شهید بروجردی با مردم بود و برای آینده کردستان برنامه داشت / فیلم غریب حق مطلب را ادا کند
خبر است. از ماشین که پیاده شدم تا گردن وارد برف شدم. در چنین شرایط سختی شهید بروجردی دست از انجام عملیات برنمی داشت و خود را کنار نمی کشید. وقتی هم قرار بود که شهید بروجردی از قرارگاه حمزه برود محسن رضایی می خواست او را به تهران بیاورد. فروردین سال 1362 بود. فرماندهان گفتند اگر بروجردی را از اینجا ببرید ما هم نمی مانیم. رضایی می گفت به بروجردی در تهران نیاز است و می خواهیم او را جانشین عملیات کل ...
پیش بینی رهبر معظم انقلاب از اغشاشات اخیر
ساده هم باید بفهمد که ایرانی ها چه جور شخصیتی دارند؟ چه چیزی آنها را دور هم جمع می کند؟ چه چیزی باعث وحدتشان می شود؟ اینها را طبیعتاً می دانستند ولی اقدام کردند. یعنی علی رغم این آمدند جلو و مثل آن ضرب المثلی که می گوید مرگ یک بار شیون هم یک بار گفتند می رویم تمام می کنیم ولی حرکتشان انصافاً دیوانه وار بود. آقای دکتر در سال های اخیر ما قضایای فتنه 88 را داریم، آشوب های سال ...
تغییر خط بزرگ ترین شکاف فرهنگی را در ایران به بار می آورد
شکاف فرهنگی مهمی شده اند. اگر این اتفاق نمی افتاد امروز همۀ ما فینگلیش می نوشتیم. وی افزود: جا دارد که مستندی دراین باره و اینکه چه کسانی مانع این شکاف فرهنگی شدند، ساخته شود. صالحی در ادامه با اشاره به تحول در آموزش خط خوشنویسی توسط انجمن خوشنویسان نوین ایران به ماجرای مقابلۀ انجمن خوشنویسان سنتی با انجمن خوشنویسان نوین ایران پرداخت و با ابراز تأسف گفت: اتفاق هولناکی که افتاده ...
لحظات آخر حیات مادی شهید سعید سعاده در بیمارستان /او در آخرین لحظه چه کسی را دید ؟
شهدای ایران :علی موجودی/این روایت را در شب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و در خلوت بخوانید؛ بی نام و نشان بچه های دزفول عمدتا در قالب گردان های بلال و عمار سازماندهی می شدند، اما او با بچه های بهبهان اعزام می شد. روزی از او پرسیدم: سعید! چرا با تیپ امام حسن مجتبی (ع) بهبهان اعزام می شی؟ گفت: می خوام کسی منو نشناسه. . . اینطوری راحت ترم! شیمیایی در ...
شهیدی که مزارش بار ها با اشک چشم حاج احمد متوسلیان شسته شد
. با این وجود، زمانی که خبر کمین زدن به نیرو ها در تنگه گاران و اینکه تعداد شهدا قابل توجه است در شهر پیچید، اصلا به فکر محمد و اینکه ممکن است برای او اتفاقی افتاده باشد، نیفتادم. وقتی وانتی که حامل شهدا و مجروحین بود سر رسید، خود را به بیمارستان رساندم تا برای تخلیه و انتقال آنان کمک کنم. منظره جان سوزی بود. شهدا و مجروحین را با عجله روی هم انداخته بودند و خون از قسمت بار وانت سرازی بود ...
شهیدی که راه کربلا را باز کرد
در کربلا. در عملیات والفجر 1 هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و در جواب فرمانده اش که می خواهد او را به عقب بیاورد می گوید، شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند. علیرضا در حالی که روی زمین افتاده و به سختی می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک.های عراقی به سرعت به سمت وی رفته و از روی پاهایش رد می شود. در اینجا او فقط 16ساله بود. اما ...
افشین زی نوری از دوبله انیمیشن سلام بر ابراهیم می گوید
که حتی به طور مثال در یک روستای دورافتاده که سریال پخش می شود عده ای نوجوان جمع شده اند و به صورت گروهی سریال را می بینند. این اتفاقی نبود که ما هماهنگی اش را انجام داده باشیم هیچ سهمی در برگزاری آن هم نداشته ایم و فقط یک اطلاع رسانی نسبت به پخش ساعت و روز سریال از شبکه ها بوده است. یا زمانی خواستیم مخاطبان با 162 تماس بگیرند و یک جریان راه افتاد و یا درخواست کردیم با پخش سریال استوری ...
موثرترین فرمانده بیت المقدس ذخیره ای برای الی بیت المقدس
....... نارسایی قلبی آن قدر کار کرده بود که تمام بندهای انگشتانش زمخت شده بود، طوری که در عکس ها هم پیداست. سانیج روستایی در شهر تفت یزد، زادگاه مادرم است، روستایی بسیار زیبا که ما در ایام عید و تابستان به طور مرتب آنجا ساکن می شدیم. به یاد دارم که یک استخر سیمانی وسط خانه ما قرار داشت. پسرها ابتدا استخر را می شستند، بعد با یک سطل پلاستیکی که به آن دلو می گفتند، از چاه آب می ...
جنایات آمریکا در اقصی نقاط ایران
میان اپوزیسیون مسلح نوشت حکومت ایران یعنی شاهنشاهی که دست نشانده و نوکر مستقیم آمریکا ست، به طور ضمنی اجازه چنین کاری را داده است: آتش سوزی اندکی پس از شروع فیلم آغاز شد و طبق گزارش ها، آتش افروزان دور تا دور ساختمان را گازوئیل ریخته اند و منتظر شده اند تا گازوئیل به داخل ساختمان نفوذ کند و سپس آن را شعله ور کرده اند اما برخی از بازماندگان می گویند پیش از شروع آتش سوزی، صدای انفجار شنیده ...