همیشه آرزوی شهادت داشت و پیرو امر رهبری بود
سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل گوش بُر به اعدام محکوم شد ؛ پای یک زن در میان بود | همدستی 18 نفر در قتل یک نفر
ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند. پس از آن کریم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش عنوان کرد: من کسی را نکشتم. آن شب غلام شلیک کرد و من رفاقتی قتل را گردن گرفتم اما بعد از مدتی پشیمان شدم و حالا هم واقعیت را می گویم. حتی بعد از قتل اکبر یک شب دوستانش برای انتقام از من به مقابل خانه پدرم رفتند و برادرم را با گلوله کشتند که پرونده اش در حال رسیدگی است. با اینکه من کسی را نکشته بودم ...
عکس | تصادف و ضربه مغزی جوان گرگانی | اعضای بدن او جان چند نفر را نجات داد
توانستم به پسر یکساله علیرضا که تازه یاد گرفته بود پدرش را صدا کند، نگاه کنم. به آنها گفتم که در بیمارستان گفته اند اگر راضی شوید می شود اعضای بدن علیرضا را به بیماران نیازمند اهدا کرد. آنها هم موافقت کردند و بعد به خانه پدری علیرضا رفتیم. آن شب وقتی پدر و مادرش ماجرا را فهمیدند، آنجا غوغایی شد. علیرضا تنها پسر خانواده بود و از دست دادنش برای آنها خیلی سخت بود. با این حال وقتی با آنها درباره شرایط ...
وقتی حاج محمدعلی، قصاب گران فروش را ادب کرد
کنید و خرج را ادامه بدهید. بعد از 25 سال ارث را تقسیم کردیم. مادرم گفت من دلم رضا نیست خرجی که پدرتان بنیان گذاشته را ندهیم. مادر این کار را تا زمانی که زنده بود ادامه داد. بعد از او هم فرزندانش نذر پدر را ادامه دادند. منبع: همشهری
بانوی استقامت بعد از 31 سال با فرزندش دیدار کرد
صبوری هم ایستاد. یک سال بعد، او را در کنگره شهدای منطقه دیدم. صحنه شهادت رزمنده گروه تئاتر کنگره بغضش را ترکاند و سخت گریه کرد. سال 1391 دوباره او را دیدیم، همچنان منتظر بود. بارآخر هم درنمایش اختصاصی فیلم شیار 143 برای خانواده شهدا، تصویر و حرف هایش پخش شد. مدتی بعد این مادر خبرساز شد؛ بانوی استقامت، بعد از 31 سال انتظار با فرزند شهیدش دیدار کرد. خبری که اعضای تحریریه قدیمی مان را که حالا هرکدام ...
تصاویر پنت هاوس لوکسی که ستاره همیشه عصبانی قرمزها در پایتخت خرید/ ماجرای عجیب اولین قرار با همسر در ...
چشایر ساکن است و با خانواده اش در عمارت 880 متر مربعی در هیل زندگی می کنند. این مرد ایرلندی از سال 1997 با همسرش ازدواج کرده و دارای پنج فرزند و دو نوه است. اما کین که به ندرت در مورد زندگی شخصی خود صحبت می کند، اعتراف کرد که اولین قرار ملاقات او و همسرش به طرز وحشتناکی بد پیش رفت. او گفت: روز اول او را به جنگل بردم و با هم چرخی زدیم. به او گفتم دوست داری به سینما برویم؟ چون حداقل در ...
پدر 80 ساله ایرانی، عاشق فرزند آوری
. سعیده که حالا دیگر سیزده سالش است، حتی به مدرسه دینی هم نمی رود و خانه خواهرش زینب زندگی می کند. زینب هفده ساله که دو، سه سالی است شوهر کرده. حوا با آب و تاب می گوید شوهر زینب مرد خوبی است. کار و بار دارد. بنا است. چهل سال هم بیشتر ندارد. دستش به دهانش می رسد. زینب بچه دار هم شده. پسرش مسلم، یکماه و نه روزش است. تازه! شوهرش گذاشته، سعیده هم سر سفره آن ها باشد. آن روز هم که رفته بوده نانوایی و ...
داعشی ها همسر این زن ایرانی را زنده زنده سوزاندند | از بوی گوشت سوخته حالم به هم می خورَد | به اسم مشهد ...
هم گفتم نه حلالت نمی کنم بار آخر سرش را تکان داد و گفت: پس خداحافظ وقتی رفت پشیمان شدم. هنوز منتظر بودم برگردد. بخندد. دورمان بچرخد. اما برنگشت. خودم را آرام کردم. گفتم جای دوری که نرفته. می رود پابوس آقا علی بن موسی الرضا (ع) و برمی گردد. ولی طاقت نیاوردم. یک ساعت بعد نشستم وسط خانه و زار زار گریه کردم. علیرضا که حالم را دید تلفنم را آورد. شماره منصور را گرفتم. با خنده گوشی را جواب داد: چی شد ...
به نام مادر؛ شهیدی که مثل حضرت زهرا(س) شهید شد
شهید خرازی همیشه می گفت: گردان یا زهرا ویژگی خاصی دارد و من به نیروهایش غبطه می خورم . تورجی برای آن ها هم فرمانده و هم مداح بود. وقتی فرمانده دلیر لشکر 14 امام حسین علیه السلام شهید خرازی احساس دلتنگی می کند از پشت بیسیم درخواست می کند که به محمد بگویید برایم روضه بخواند و بعد از چند لحظه زمزمه دربین دیوار و در زهرا صدا می زد پدر فضای جبهه ها را معطر می کند. ...
چارلز پادشاه بریتانیا شد
.... انتظار نمی رفت او به سلطنت برسد چون سومین فرد وارث تخت و تاج بود. پس از مرگ جورج پنجم، ادوارد هشتم شاه جدید شد اما برای ازدواج با والیس سیمپسون زن مطلقه آمریکایی از سلطنت کناره گیری کرد. با استعفای ادوارد هشتم، پدر الیزابت با عنوان جورج ششم پادشاه بریتانیا شد و تا سال 1952 سلطنت کرد. ...
وخامت اوضاع ستاره هالیوود پس از حادثه
برف زیادی که جلویش بود متوقف شد. در آن زمان اعلام شد رنر از ناحیه ی قفسه سینه به ترومای غیرنافذ دچار و متحمل صدمات ارتوپدیک شده است و پس از جراحی، در شرایط وخیم اما پایداری به سر می برد. با این حال، دوستانش حالا می گویند جراحات وارد شده به رنر شدیدتر از چیزی است تصور می شود و زمانی که منتظر بود تا به او کمک برسد، بر اثر خونریزی تا پای مرگ رفت. منبعی به رسانه ها گفته ...
وقتی مهندس مکانیک، درس و دانشگاه را برای رفتن به جبهه رها کرد
صادقون هستند و به دلیل این صدق شهادت نصیبشان می شود و هم خدا از آنها راضی است و آنها هم از خدا راضی هستند. هشت سال قبل بود که با جمعی از فعالان قرآنی خدمت این خانواده عزیز رسیدیم و آن زمان پدر شهیدان به توصیف فرزندانش پرداخت، اما امروز این پدر عزیز در میان ما نبود و به فرزندانش پیوسته بود. اما مادر شهیدان که هنوز از نعمت حضورش بهره مند بودیم درباره فرزندانش گفت: این جوان ها خودشان راه را ...
جرأت شیشه ای
برای سوزاندن امتحان می کنم. خودم می دانستم دروغ می گویم اما او مادر بود و حس اش دروغ نمی گفت. اول سعی کرد با زبان خودش مرا سربه راه کند اما من سرکش بودم. نمی دانست مواد چه هیولایی از من ساخته است. این بار بداخلاقی و حتی سعی کرد با تهدید کاری کند تا دست از مصرف مواد بردارم اما من نمی خواستم تسلیم شوم. مادر که ناامید شده بود، دست از پسر شست. مصرف حبیب روزبه روز بالا می رفت و دیگر از شکل و هیبت ...
راز بزرگ زنی بعد از مرگ شوهرش فاش شد
و خودش وارد فعالیت های ساخت و ساز مسکن شد. خلاصه چند روز بعد از خواستگاری مراسم عقدکنان به راه افتاد و من علاقه عجیبی به آرمان پیدا کردم. البته من هم مانند دیگران او را در زندگی مشترک حجی صدا می زدم چرا که مادرش هنگام عزیمت به حج او را باردار بود ولی آرمان همیشه مرا با لفظ خانم یا عزیزم خطاب می کرد به طوری که علاقه و احترام ما به یکدیگر زبانزد فامیل بود. بالاخره چند سال بعد از ازدواج تصمیم گرفتیم ...
ورزیده رفت، یک پلاک و چند استخوان برگشت
...، دلتنگی مثل پیچک بین حرف هایش می پیچد. از روزی که ناصر برگشت، می گوید؛ 9 سال گذشت. یک روز از بنیاد تماس گرفتند و گفتند: ناصر پیدا شده است، موقعی که خبر پیدا شدن ناصر را دادند، پدرم دیگر در قید حیات نبود. طاقت این همه بی خبری از پسرش را نداشت. یک پلاک و چند تکه استخوان آوردند. به تابوتش که رسیدیم، حال و هوای خودمان را نمی فهمیدیم... نفس های مادر، برکت خانه است، صدایش نور است و حرف ...
قتل آتشین زن تهرانی توسط شوهرش / دختر 11 راز جنایت پدرش را فاش کرد+ جزییات
در حال کار بود که ناگهان ذغال آتشینی روی پارچه های آغشته به بنزین و تینر افتاد و خانه آتش گرفت. من تلاش کردم آتش را خاموش کنم، اما خودم هم دچار سوختگی شدم. متهم در حالی این ادعا را مطرح می کند که دخترش در تحقیقات پلیسی گفته است: پدر و مادر روز حادثه با هم دعوا کردند و پدرم از خانه بیرون رفت، اما وقتی به خانه برگشت، مادرم در حال قلیان کشیدن بود که پدرم مایعی را از داخل ظرفی به طرف مادرم پاشید و مادرم آتش گرفت. بنا بر این گزارش؛ تحقیقات از متهم در اداره 10 پلیس آگاهی تهران ادامه دارد. کدخبر: 862201 1401/10/28 07:45:37 لینک کپی شد ...
خون زخم هایش چون زمرد می درخشید
صدای بلند فریاد می زد: ای وای برادرم ... تا این جمله را شنیدم، چشمانم سیاهی رفت و از هوش رفتم و در بیمارستان چشم گشودم؛ و نگو آن وعده دیدار در ساعت 8 صبح، همان ساعت وداع و تشییع جنازه با فرزندم بود که دیشب آن پسر جوان به من گفته بود. مادر شهید دیگر طاقت نمی آورد و با گذشت 39 سال از آن روز باز چنان ابر بهاری گریه می کند که گویا روز نخست است که فرزندش را از دست داده است، حسرت ندیدن سلمان ...
پسرم هر روز برای زیارت به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف می شد
بتوانند در اردوهای جهادی شرکت کنند. روز حادثه نیز هر دو رفته بودند از پایگاه بسیج برگه مأموریت گرفته و به محله حرعاملی اعزام شدند که این رفاقت دیرینه تا شهادت شان ادامه داشت. خبرگزاری رضوی آزیتا ذکاء؛ چهار سال بیشتر نداشت که به مادرش اصرار می کرد، می خواهم رهبر را ببینم و با ایشان حرف بزنم. پیگیری خانواده راه به جایی نبرد. روزی از مدرسه به خانه رفت و به مادر گفت: شنیدم عضو بسیج شوم، می ...
دختر 12 ساله؛ تنها شاهد جنایت قتل مادر | 3 روایت متناقض مرد جوان درباره مرگ همسرش
تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، برادر متوفی راهی اداره پلیس شد و ابعاد تازه ای از این حادثه مرگبار را فاش کرد. وی گفت: خواهرزاده 12ساله ام به من گفته که روز حادثه پدرش، خانه را به آتش کشیده و باعث مرگ مادرش شده است. با اظهارات این مرد، مأموران سراغ دختر 12ساله خانواده رفتند و به تحقیق از او پرداختند. دختر نوجوان گفت: مدت ها می شد که پدر و مادرم با هم دچار اختلافاتی شده ...
شهید نواب صفوی؛ مردی که با چشمان باز تیرباران شد
عمر نواب را درک کرد. این زندانی کمونیست در گفت وگو با محمدمهدی عبدخدایی ، آخرین ساعات حیات نواب را این طور ترسیم می کند: آن شب سرد زمستانی که نواب را می خواستند اعدام کنند، من هم زندانی بودم. من هنوز هم وقتی صدای آژیر آمبولانس را می شنوم یاد آن شب می افتم... روز 26 دی ماه سال 1334 من تلاش کردم نواب صفوی را ببینم. وقتی به دستشویی می رفت و استغفرالله می گفت من هم به سرباز اتاقم گفتم می خواهم بروم ...
مراسم آشتی کنان با قتل مادر پایان یافت
من با پدر و مادرش صحبت کردم و آنها از من خواستند که پسرشان را راضی کنم تا به خانه برگردد. با پیمان خیلی حرف زدم و در نهایت او قبول کرد که به دیدن پدر و مادرش برود. روز حادثه همراه پیمان به خانه آنها رفتیم تا آشتی کنند اما هنوز چند دقیقه از حضورمان نگذشته بود که دوباره سر همان مسائل قبلی باهم دعوایشان شد. پیمان که خیلی عصبانی شده بود به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به آنها ...
عارف جبهه ها
.... ابتدا با کمک حجت الاسلام احدی به حوزه علمیه مسجد امام و بعد از سه سال به حوزه علمیه قم رفت تا درس طلبگی بخواند. در مدت تحصیل در حوزه علمیه مصطفی چندین بار برای تبلیغ و ارشاد به جبهه رفت و بارها مجروح شد. مصطفی به دوستانش خیلی علاقه داشت و اکثر مواقع وقت خود را با آنها می گذراند و آنها را در طبقه سوم منزل جمع می کرد و با هم زیارت عاشورا می خواندند و خودش هم مداحی می کرد. ...
روایت زندگی جوان روستایی که زمان شهادتش به او الهام شده بود
میدان شد زیرا فشار جامعه، تسلط روابط بر ضوابط و فاصله طبقاتی را می دید و این ها برای دانش آموزان قابل رؤیت بود. آقا محسن، بسیار مهربان، شوخ طبع و خانواده دوست بود و وقتی که به خانه می رفت همه را می خنداند و فضای شادی را در خانه به وجود می آورد اما علاوه بر این به نمازش نیز خیلی اهمیت می داد. اما انگار شهادت محسن به او الهام شده بود زیرا دو روز قبل از شهادت وقتی به خانه رفت، سرش ...
شهید غوابش مدافع حرمی که از مسجد رشد کرد/بابا عاقبت به خیر شد
نگو سوریه ام بگو رفته تهران و کسی را نگران نکن . وقتی حاجی رفت و خودم تنها شدم از اعماق وجود گریه کردم، احساس کردم دلم را از جا کند و با خود برد، در حالی که حاجی پیش از این بارها به مأموریت های سخت و دور در مرز رفته بود ولی این بار واقعاً مثل همیشه نبود. 19 خردادماه 94 اعزام شد و دو روز بعد تماس گرفت با صدای شاد و بشاشی از پشت تلفن داد می زد: نایب الزیاره شما هستم. در تمام ...
نگاه نافذ و کلام محکم سید ملک حسین را مبهوت کرد!
، چون به آنان ملاقات داده نمی شود! در آن زمان فاطمه، 10 11 ماهه بود. او را به یکی از خانم ها سپردم و بنا کردم به صحبت کردن و گفتم: شما شیران بیشه اسلام را به زنجیر کشیده اید و رهبر بزرگ فدائیان اسلام را دست گیر و زندانی کرده اید، از ترس ابتدا مردان را متفرق می کنید و بعد به خانم ها که برای ملاقات عزیزانشان آمده اند، اجازه ملاقات نمی دهید؛ اما قسم به خدا اگر 10 روز هم که شده، پشت این بیغوله ظلم و ستم ...
برگزاری کنسرت ها به روال برگشت/ امید جهان در وحدت خواند
دولتی و محمدرضا بهروز (گیتار)، مهدی محبی (ویلن)، وحید بحرینی ( سازهای کوبه ای) و حسین صالحی (دایره زنگی) نوازندگان این اجرا بودند. کنسرت موسیقی نواحی امید جهان شامگاه 26 دی در تالار وحدت برگزار شد. به گزارش مهر برگزاری کنسرت موسیقی امید جهان در حالی صورت گرفته که طی ماه های گذشته غیر از چند اجرای ارگانی و سازمانی و مرتبط با رویدادهای ملی موسیقایی، کنسرت دیگری برای مخاطبان ...
یک بار نگفت به فکر بچه من باش
! نپذیرفت. بعد از مدتی گفت: خدا رساند. خرید را حل کردم. حاج قاسم نسبت به تربیت بچه هایش حساس بود. هر عصر جمعه، توی خانه اش مراسم روضه داشت؛ یک مجلس روضه خانوادگی مخصوص خودش، خانمش و بچه هایش! تک و توک بعضی رفقا هم می آمدند. توی این روضه ها، دنبال تربیت خودش و خانواده اش بود. واعظ مجلس، بیشتر حاج آقا رضایی امام جماعت مسجد امام علی(ع) شهرک شهید محلاتی بود. گاهی هم من صحبت می کردم. سخنران ...
جشن تولد ویژه دختر پریانکا چوپرا!
بیمارستانی در لوس آنجلس به دنیا آمد. مالتی تا زمانی که به سلامتی کامل برسد در بخش مراقب های ویژه بیمارستان باقی ماند. او 100 روز پس از تولدش برای اولین بار به همراه مادر-پدرش به خانه رفت. نیک در این مصاحبه تولد اولین فرزند خود را یک معجزه خواند. مالتی تک است. او زیباست. بهترین است. نیک جوناس خواننده اهل آمریکا در پاسخ به این سوال که آیا تصمیمات جدیدی برای سال نو گرفته است؛ گفت ...