سایر منابع:
سایر خبرها
روایت روزی که قهستانی از ماموریت برنگشت/سال هاست اسمی از ما نیست
کردید ولی در دومی دیدید نمی شود رد شد. بله. این ماموریت ناتمام ماند. * دفعه دوم رفتید و... و تلافی اش را درآوردیم. * دفعه دوم 19 دی 59 بود. بار اول روزهای اول جنگ بود که احتمال خوردن را 100 درصد دیدید و برگشتید. بار اول، دفعه اولم بود سمت بغداد می رفتم. زمین را که نگاه می کردی، مثل آب که جوش می آید و پلق پلق می کند، همین جور گرد و خاک بلند می شد ...
بزن بریم کشور آزادی زنان؛ اینجا آمریکاست
اتوبوس امانیه نقطه ی وصلی است که آن ها را با جیغ و داد و حرکات ناموزون به هم می رسانَد و همیشه صدای بزرگ ترهایی که منتظر اتوبوس اند را درمی آوَرد. یکی از پیرمردها که سبد خریدش را جلوی پایش گذاشته و به میله ی تابلوی ایستگاه تکیه زده بود با کلافگی به طرف دخترها برگشت و دست هایش را توی هوا تکان داد: افسار پاره کردین؟ والله حیا هم خوب چیزیه؛ چتونه اینجوری به جون هم افتادین؟! ...
جهانگیری: دلیل عدم موفقیت ها خارج کردن مدیران موفق از میدان است / وارد یک چالش بد شده ایم؛ ایران در خطر ...
جهاد سازندگی این بود که بچه های جهاد به روستاها رفتند و با عملکردشان و کارهایی که انجام دادند، بذر انقلاب را در دل هر روستایی و هر محروم کاشتند و امروز نهال های تنومندی شکل گرفته است. وی اذعان کرد: به نظر من امام اطلاعات دقیقی از اوضاع کشور داشت که چنین موضوعی را به موضوع اصلی تبدیل کرد که باید به عمران و آبادی کشور و محرومان رسید و تغییر داد و نهادسازی کرد و ما هم به هرحال به این فرمان ...
جهانگیری: ایران در خطر است/برخی مدیران مسائل کشور را حل نمی کنند تا گردن رهبری بیفتد/از ابتدا عادت کردیم ...
نهادی هم که باز در خرداد سال 58 امام تشکیل دادند، جهاد سازندگی بود. جهاد سازندگی اصلی ترین نهادی بود که امام درست کردند، با این انگیزه که مناطق و روستاهای محروم و محرومین که در روستاها هستند به آنها توجه شود. بر همین اساس، بعد از یک مقطعی امام تعریفشان از جهاد سازندگی این بود که بچه های جهاد به روستاها رفتند و با عملکردشان و کارهایی که انجام دادند، بذر انقلاب را در دل هر روستایی و هر محروم کاشتند ...
جهانگیری: وارد یک چالش بد شده ایم؛ ایران در خطر است
، جهاد سازندگی بود. جهاد سازندگی اصلی ترین نهادی بود که امام درست کردند، با این انگیزه که مناطق و روستاهای محروم و محرومین که در روستاها هستند به آنها توجه شود. بر همین اساس، بعد از یک مقطعی امام تعریفشان از جهاد سازندگی این بود که بچه های جهاد به روستاها رفتند و با عملکردشان و کارهایی که انجام دادند، بذر انقلاب را در دل هر روستایی و هر محروم کاشتند و امروز نهال های تنومندی شکل گرفته است. ...
قتل 4 زن به دست شوهر در 3 هفته گذشته
دامادشان بسپارد. حسین زاده، داماد بزرگ خانواده در مورد قتل مایفت به اعتماد می گوید: مایفت اسم کردی است و همه هم او را با این اسم می شناختند. اعلامیه ای که برای ترحیم او منتشر شده، نوشته: مایفت ؛ ولی اسم اصلی اش زیبا است. زیبا متولد 70 بود. هفت سال پیش با یکی ازدواج کرد و رفتند ارومیه چون خانواده شوهرش اهل ارومیه بودند. حاصل ازدواج شان هم یک دختر 6 ساله است. حسین زاده به سوالاتی که درباره ...
سجده شکر روی جاده آسفالته فاو- البحار
ها با آمدن ترکش ها به سمت بچه ها همراه شد. گرد و خاک و بوی دود و باروت همه جا را فرا گرفت. همه بچه ها روی زمین خیس دراز کشیدند. با قطع شدن صدای انفجار گلوله ها، بچه ها مجدد از زمین بلند شده و به راه خود ادامه دادند، اما چندین نفر از نیروها، هنوز روی زمین آرام خوابیده بودند! حسن و رسول شهید شدند حسن زمانی و رسول باقری دقیقاً نفرات جلوی من بودند. به طرف آن ها رفتم و کتف حسن ...
مایه های یک نویسنده به نام هادی خورشاهیان
مالی داشته باشی و به کسی غیر از خودم بگویی. این روحیه خیلی خوب بود. یکبار هم سال 77 که آمده بودم تهران رفتم روزنامه اطلاعات دیدن سهیل، پرسید: چه کارها می کنی؟ جواب دادم: خوابگاه دارم. گفت: هادی برویم بانک این ماه برای من 35 هزار تومان ریخته اند، باهم نصف کنیم. گفتم: من مشکل مالی ندارم. و بعد هم آن شب من را برد منزل مادرش و شب همانجا ماندم. هنوز هم این منش هست بین اهالی ادبیات؟ ...
روایت پوتین های لنگه به لنگه در خط مقدم جنگ/ شبی نبود که موش ها روی ما رژه نروند!
بیا بریم، اما اونجا کار مناسب حالت رو انجام بده . دودل بودم. سریع به خانه رفتم. کسی در خانه نبود. یک نامه نوشتم و روی طاقچه جلوی آینه گذاشتم. ساکم را برداشتم و خود را به محل اعزام رساندم. از سمنان، مستقیم به پادگان تیپ 21 امام رضا (ع) در نزدیکی شهر ایلام رفتیم. آموزش و آمادگی رزمی نیروهای شروع شد و من از برخی از آموزش ها معاف بودم. چند روزی که از مأموریتمان گذشت، مقداری از ورم پای چپم ...
طاغوت ستیزی امام موسی بن جعفر از سایر ائمه بیشتر بود
، عنوان لقب خاص وجود مقدس امام موسی بن جعفر بود، خاطرنشان کرد: آنی که در شخصیت فردی امام هفتم علیه السلام از دوران کودکی و طفولیت از نظر مردم مدینه جلوه داشت، شخصیت عبادتی و بندگی موسی بن جعفر بود؛ روزی ابوحنیفه آمد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض کرد یابن رسول الله، رفتم مسجد نماز بخوانم، دیدم مردم جمع شدند و یک آقا پسر سه ساله ای دارد نماز می خواند و مردم دارند او را نگاه می کنند، دیدم این آقا ...
محمد حسین لطیفی : هیات داوران شجاعت داشته باشد و بگوید چرا بابک حمیدیان کاندید نشد؟
این کار را درست در بیاوریم. جنس کار طوری بود که اگر که حواس نویسنده پرت می شد به خصوص زمانی که این باید فیلمنامه از سریال به سینمایی باید لاغر می شد فضای درام از بین می رفت. آن وقت بود که خدای ناکرده مثل یک عمل جراحی که دیدید می روند کلیه چپ را بردارند طحال را برمی دارند و یا دندان سمت چپش درد می کند دندان کناری آن را می کشند و اتفاقات این گونه در درام ما هم می افتد و چون خودمان درداخل ...
دیداری از بزرگ ترین شهرستان استان بوشهر
روح الله چشم جهان هم فرمانده دسته بود. اما متاسفانه نتوانستیم برویم. استان های دیگر پارتی داشتند و رفتند، و استان ما پارتی نداشت و ما جاماندیم. فرماندهان سپاه ما نفوذ زیادی در پایتخت نداشتند. از بچه های خوزستان و مازندران و تهران و سمنان زیاد استفاده شد، اما از بچه های بوشهر نه. چند بار هم آماده شدیم؛ اما فایده ای نداشت. سفر به 90 درصد کشورهای جهان من در کشتیرانی شرکت نفت ...
گفت وگوی احمد زیدآبادی و رضا کیانیان/ با محوریت شرایط فعلی جامعه و سیاست ایران
... خب سلبریتی را تبدیل به فحش کردند و مفاهیم دیگر هم همین طور، شبیه گفت وگو. خب چرا گفت وگو تبدیل به فحش می شود؟ به خاطر اینکه جامعه دوقطبی شده؛ یعنی یا این طرف هستیم یا آن طرف و حد وسطی وجود ندارد. ما نمایشی روی صحنه به نام پدر داشتیم که اجرای بیستم بودیم و ناآرامی ها و اعتراضات شروع شد، ما در تئاتر شهر بودیم و یکباره یکسری از بچه های جوان توی تئاتر شهر ریختند که از دست پلیس فرار کنند، پلیس ...
حدادعادل هم متوجه نشد عکاس آن جلسه عماد مغنیه است!
آدم های صبور و باحوصله بود. چون می دانست دشمن با حوصله کار می کند. هیچ وقت هم دشمن را دست کم نگرفت و معتقد بود دشمن می داند هرکدام از ما ممکن است سهواً اشتباه کنیم و دقیقاً هم منتظر همان لحظه اشتباه سهوی است. ناشناخته بودن به مغنیه امکان مانور گسترده می داد و می توانست وارد اماکن مختلف، جشن ها، هتل ها، تظاهرات ها و نشست ها شود و از تاکسی استفاده کند. او همیشه یک تپانچه در کیف قهوه ای ...