سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه سیاه جاری بی آبرو برای زن جوان
که پانیذ مورد توجه اطرافیانم قرار گرفته بود و او نیز با غرور خاصی از این همه تعریف و تمجید لذت می برد تا این که یک سال بعد در حالی که ترم پایانی تحصیلاتم را می گذراندم اعتماد به خواستگاری ام آمد. او پسر یکی از دوستان پدرم بود و شخصیتی مهربان و مودب داشت. بالاخره در حالی که دوست داشتم زودتر ازدواج کنم به اعتماد پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم. این در حالی بود که همواره خودم را حقیرتر از دیگران ...
بیوگرافی رضا یزدانی خواننده و بازیگر ایرانی
که بعد از اینکه فهمید به انگلیسی می خوانم ازم برای گروهش دعوت کرد به همین صورت کارم در موسیقی بصورت حرفه ای شروع شد و بعد از مدتی مستقل ادامه دادم. بازیگر از سینما تا تلویزیون مدتی به پیشنهاد یکی از دوستان در تئاتر کار کرده ام در سال 83 با فیلم حکم وارد سینما شدم و تا الان در بیش از 17 اثر سینمایی حضور داشتم. سال 1396 هم ابتدا با سریال تعطیلات رویای و سپس ...
زن 26 ساله: شوهرم دختر همسایه را به خانه می آورد
از بین رفته و تصوراتم از هم پاشیده بود. به همین دلیل دست فرزندانم را گرفتم و با حالت قهر راهی شهرستان شدم اما حدود 2 هفته بعد مراد پیش ما آمد و نزد خانواده ام طوری رفتار می کرد که همه مرا به خاطر بدبینی و سوءظن مقصر می دانستند به این دلیل دوباره به تهران بازگشتم و در حالی به زندگی با مراد ادامه دادم که دیگر همه وجودم لبریز از ظن به خیانت بود. در همین حال متوجه شدم که همسرم رفتارهای زشت ...
گفتگو با جوان ترین بانوی قاضی کشور
...؛ تا اینکه زمان کنکور فرا رسید و من رتبه 171 کشوری را کسب کردم. پس از اعلام رتبه به توصیه مادرم با یک خانم روانشناس و یک خانم وکیل گپ و گفت کردم که نتیجه این مشورت انتخاب رشته حقوق به عنوان رشته دانشگاهی بنده بود و سال 1393 وارد دانشگاه الزهرا(س) شدم. وقتی وارد فضای دانشگاه شدم، دیدم که اتفاقا چقدر به رشته حقوق علاقه دارم و چقدر این فضا با روحیه من همخوانی دارد. علاوه بر آن در ...
زن 28 ساله: شوهرم مچم را موقع خیانت گرفت
آوردم و بدین ترتیب مجوز ورود به دانشگاه را گرفتم. آن قدر از این موضوع خوشحال بودم که فقط به درس و دانشگاه می اندیشیدم و آرام آرام از اوضاع زندگی مشترک دور شدم نمراتم در حد عالی بود و توسط استادان دانشگاه همواره تشویق و ترغیب می شدم تا در یکی از رشته های اقتصادی ادامه تحصیل بدهم. این گونه بود که دوره های کارشناسی ارشد و دکترا را نیز پشت سر گذاشتم و تحصیلاتم را به پایان رساندم اما در این ...
ناگفته های مردی که اولین غنی سازی را در ایران انجام داد
دلچسب درس فیزیک را تدریس می کرد و من را علاقه مند به درس و تحصیل کرد. سال 70 کنکور دادم، در کلاسمان نفر اول شدم و با رتبه 1033 رشته شیمی دانشگاه صنعتی قبول شدم. چرا شیمی؟ همه انتخاب های شیمی را زده بودم. به شیمی خیلی علاقه مند بودم و تصمیم داشتم در این رشته ادامه تحصیل دهم. در دانشگاه جزو نفرات برتر بودم با اینکه خودم را خیلی درگیر گرفتن نمرات بالا نمی کردم. برای من فهمیدن درس ...
درخواست قصاص برای داماد خطاکار
کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی علی دلداری تشکل شد ابتدا مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کرد و گفت حاضر به گذشت نیست. در ادامه متهم به درخواست قاضی در جایگاه حاضر شد و اتهامش را قبول کرد. او گفت: من همسرم را دوست داشتم و قصد کشتن او را نداشتم. روز حادثه عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم که ناخواسته مرتکب قتل شدم، از اولیای دم درخواست گذشت دارم. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم و وکیل مدافع وی وارد شور شد. ...
دام زن رزمی کار برای شمشیرزن سامورایی
اینکه برای جلسه سوم به خانه اش رفتم. آن روز وقتی وارد خانه شدم قبل از شروع آموزش دایی برای من یک لیوان نسکافه آورد و من هم نوشیدم، اما لحظاتی بعد سرم سنگین شد و بیهوش شدم. اخاذی وی در پایان گفت: ساعتی بعد وقتی به هوش آمدم، دیدم دست و پایم با طناب بسته شده و علاوه بر فتانه و دایی اش، دو مرد جوان دیگر هم بالای سرم ایستاده اند. آن ها فیلم سیاهی که از من تهیه کرده بودند را نشانم دادند و با ...
خاطرات جالب عمو کاووس نون خ از روز های جنگ ؛ شهید شیرودی صدای خوبی داشت
هنر داشته، دوره های آموزش بازیگری را هم گذرانده و سپس وارد گروه نمایش فرهنگ و هنر کرمانشاه شده است. خودش درباره شروع فعالیت های هنری اش از دوره نوجوانی می گوید: ماجرا برمی گردد به سال 1337 یا 1338 که من در کرمانشاه با تئاتر آشنا شدم. آن موقع شور و شوق زیادی داشتم و سینماروی قهاری هم بودم یعنی دلبستگی زیادی به فضای هنری داشتم. البته همه انسان ها به هنر علاقه دارند و من هم این شدت علاقه را ...
سردار آزمون از خرید گران ترین اسبش می گوید/ قیمت اسب هایم یک راز است+عکس
؟ من اولین اسبم را از آقای حمید رادان که یکی از پرورش دهنده های بزرگ اسب در ایران است هدیه گرفتم. راستش را بخواهید باید اعتراف کنم که این هدیه بهترین هدیه ای بود که در طول عمرم گرفته بودم. از همانجا عاشق اسب شدم. و بعد شروع کردید به خریدن اسب های قدرتمند؟ دقیقا، از همان زمان شروع کردم به خرید اسب های گوناگون. چند سال است که وارد حیطه ی اسبدوانی شده اید ...
وقتی لباس خدمت بر قامت عشق به میهن می نشیند
و کار حفظ را از جزء یک آغاز کرده و در مسابقات دانشگاه ها در رشته حفظ یک جزء شرکت کردم. این علاقه رفته رفته بیشتر شد تا اینکه در سال بعد از آن در رشته حفظ سه جزء شرکت کرده و صاحب رتبه اول شدم و این فعالیت تا امروز که حافظ 29 جزء هستم ادامه دارد. ایکنا آیا در کنار حفظ در رشته های تربیت مربی نیز شرکت کرده اید؟ بله. پس از ورود تخصصی در رشته حفظ، فعالیت خود را در رشته های تربیت ...
بازگشت به صف اعدام بعد از بی گناهی در جنایت خونین / نمی زدم کشته می شدم!
.همان موقع ناخواسته تیغه چاقو به گردن او برخورد کرد و من اصلاً متوجه این ماجرا نشدم. وی ادامه داد: باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم .من فرار کردم و صبح روز بعد در بیمارستان متوجه شدم مهراد کشته شده است. با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند. کدخبر: 885950 1402/01/30 09:35:50 لینک کپی شد ...
آشنایی با قاری خوش خوان نزاجا سروان عرفان اکبری + صوت و عکس
مسابقات قرآن دانش آموزی را شرکت می کردم. از سال 1385 و 1386در جلسات خود مرکز استان، شرکت کردم؛ نخستین جلسه، جلسه حاج محمد ابوطالبی از قاریان خوب و بنام کرمانشاه بود و سپس از محضر سایر اساتید، کسب فیض کردم. در مقطعی نیز (حدود چند ماهی) از استاد فرهاد اکبریان که به شهرستان صحنه آمده بودند و کارگاه آموزشی صوت و لحن برگزار می کردند، بهره مند شدم. سپس که در دانشگاه افسری مشغول به تحصیل شدم و به ...
مصلا در آغوش فرشتگان/ روایتی از نخستین ارتباط دخترانه رسمی با خدا
خبرگزاری فارس_تبریز؛ کتایون حمیدی: خانم شما معلمی یا مربی؟اصلا مال کدوم ناحیه ای؟ گردن کج کردم و گفتم: هیچ کدام! خبرنگارم . خُب پس چرا از این در وارد شدی؟ برو درب اصلی، این درها برای بچه هاست. دست از پا درازتر یک دور کامل مصلای اعظم امام خمینی(ره) را زدم و از در بزرگترها وارد شدم، خانمی جلوی در ایستاده بود و داشت کارت برای کادر اجرایی می داد، یکی را هم گردن من انداختند که مثلا کادر اجرایی هستم ...
بی حیثیت شدن زن پلید | جریان چه بود؟
... یکی از آنها برای دیگری تعریف کرد که پرستاری استخدام کرده و پرستار با آبمیوه مسموم او را بی هوش کرده و طلاهایش را سرقت کرده است. حرف های زن میانسال، جرقه ای در ذهن من زد و با خودم گفتم می توانم به این شیوه و شگرد پولدار شوم. از طریق یکی از دوستانم، مردی را پیدا کردم که مدارک جعلی می فروخت. مدارک هویتی را از او خریداری کردم و با همان مدارک به عنوان پرستار مشغول به کار شدم. به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، پرستار جوان در اختیار پلیس قرار داده شد و تحقیقات در خصوص شناسایی سایر مالباختگان احتمالی، ادامه دارد. ...
مجبوریم هفته ای سه بار فیلترشکن عوض کنیم تا بتوانیم کار را تبلیغ کنیم
صحنه برده بودم. یک شب در خرداد ماه گذشته که سیدعلی موسویان برای تماشای کار به یزد آمد، حادثه قطار مشهد-یزد اتفاق افتاد که در آن چهل نفر از هموطنانمان جانشان را از دست دادند. همان زمان ایده نوشتن این متن به ذهن آقای موسویان آمد. متن را برای ما در سی روز نوشت و همان 5 ماه پیش در یزد آن را اجرا کردیم و به عنوان نمایش برگزیده استانی به جشنواره فجر معرفی شد، اما نتوانستیم در فجر حضور داشته باشیم و حالا در ...
حکم قصاص برای زنی که راننده آژانس را با همدستی شوهرش کشت
گردنش انداختم و همسرم 2 ضربه چاقو به گردنش زد. من که ترسیده بودم طناب را رها کردم و از ماشین پیاده شدم. همان لحظه دیدم که دست راست فرید تکان می خورد؛ او زنده بود و از گردنش خون جاری بود. این زن ادامه داد: من قصد کشتن فرید را نداشتم. از ترس همسرم طناب را دور گردنش انداختم. من اگر قاتل بودم همسرم را می کشتم، چون سال ها مقابل چشمان من و 2 فرزندم مواد مخدر مصرف می کرد و سرکار نمی رفت. باور ...
دلم می خواست راننده لیموزین می شدم
شوند از آسیایی ها تا سیاه پوستان و سفیدپوستان و افرادی را که حاصل ترکیب های نژادی هستند، می توان امروز روی صحنه دید.این بازیگر در پاسخ به این سوال که اگر موفقیتی در هالیوود پیدا نمی کرد ممکن بود چه شغلی داشته باشد، گفت: نمی دانم. شاید رانندگی لیموزین! اما من در جامعه تئاتر ماندم. بازیگری کردم و در کنار جرات، شانس هم داشتم. برای موفقیت به شجاعت و شانس جدی نیاز دارید. من شغلم را مدیون هر دوی اینها هستم. ...
این زن با دوچرخه به دور دنیا سفر کرد | جهانگردی برای کمک به کودکان یتیم مناطق محروم
.... می خواستم از صلح بگویم و ملت های دنیا را به دوستی و آشتی دعوت کنم. همین شد که 1 فروردین 1382 سوار دوچرخه ام شدم و با 350 دلار پول قرضی، چند ساعت بعد از تحویل سال، سفرم را از محله سعادت آباد تهران شروع کردم. کوهنوردی، صعود به توچال و ارتفاعات اطراف تهران یکی از ورزش های مورد علاقه من بود. 6 سال هم سابقه ورزش رزمی داشتم. بنابراین به لحاظ توانایی بدنی در شرایط مطلوبی بودم. اما مشکلی ...
چاپ شانزدهم "در هاله ای از غبار"
از این کتاب می خوانیم: ... ساعت ها از رفتن شان می گذشت و ما هیچ خبری از آن ها نداشتیم. ترسیده بودم؛ ترسی مثل کابوس ناراحت کننده آزارم می داد. هر چه فکر می کردم، نمی دانستم علّت این همه نگرانی و هراس چیست. مدّتی را در حالت گیجی گذراندم. یک دفعه موضوع تازهای تمام صفحة ذهنم را اشغال کرد. از همان جا به یاد صحبت های حاجی افتادم. صحبت های آن شب او، مثل پتکی محکم بر سرم می کوبید. موضوع چنان ...
ادعای عجیب دزد تن ماهی در شرق تهران
گرفت و بعد هم که فرار کرد . درادامه فهمیدم او کارش فریب مردها و پول گرفتن از آنهاست . دیگر نتوانستم او را پیدا کنم . گرفتار اعتیاد شدم و کارفرمایم مرا اخراج کرد . متهم ادامه داد: چند ماه بود به عنوان مشتری وارد فروشگاه ها و مغازه ها می شدم و در یک چشم برهم زدنی سمت قفسه ها می رفتم و مواد خوراکی و غذایی کم حجم را در لباس و جیبم می گذاشتم و فرارمی کردم. برخی اقلام را می خوردم و برخی را می فروختم تا با آن پول خرید شیشه جور شود . آخرین بار هم رفتم تن ماهی سرقت کنم که بدشانسی آوردم و گرفتار شدم. پرونده این سارق در شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران در دست بررسی است. ...
تلاش 12 ساله قهرمان المپیک برای استخدام
.... از دوم دبیرستان به هنرستان رفتم و گرافیک را ادامه دادم. * سال 91 عضو تیم ملی تکواندو شدم از سال 90 که هنرستان را به اتمام رساندم، 91 وارد تیم ملی تکواندوی ناشنوایان شدم و از سال 92 نیز در رشته تربیت بدنی در دانشگاه ادامه تحصیل دادم. گرافیک را نیز دوست داشتم اما چون وارد تیم ملی شده بودم امکان ادامه تحصیل در این رشته وجود نداشت و ترجیح دادم در رشته تربیت بدنی درسم را ...
ماجرای بُر خوردن محمدعلی کشاورز با لوطی های تهران
علی از بچه هایی بود که از اداره هنرهای دراماتیک بیرون آمد و در رشته ادبیات دراماتیک تحصیل می کرد و در بعضی کلاس ها با هم بودیم. فیلم های خوبی هم ساخته بود مثل سوته دلان و ستارخان و در واقع فیلمنامه نویس ماهری بود و هنوز کسی روی دست او در دیالوگ نویسی به خصوص در زمان قاجار بلند نشده است. سر هزاردستان به من گفت: حالا دیگر باید با من کار کنی. او فیلمنامه اش را به کسی نمی داد البته اینکه می گویند چیزی آماده ن ...
دور دور بهنوش طباطبایی با ماشین میلیاردی اش | خانم از وقتی دکتر شده چه پزی با پولش میده
ش طباطبایی در نهایت سال 1379 وقتی 19 ساله بود با سریال یونس کنار سیدجواد هاشمی و رضا توکلی جلوی دوربین رفت و یکسال بعد سریال کوی دامون را بازی کرد بیشتر شهرت ایشان از سال 1381 وقتی 22 ساله بود با سریال مسافری از هند در نقش کتی کنار شیلا خداداد و سروش گودرزی شروع شد. او بعد از بازی در سریال عشق گمشده سال 1383 و سریال پیله های پرواز 1384 توانست با فیلم مصائب دوشیزه ساله 1385 وارد سینما شود . ...
نجات جان قاتل قبل از خودسوزی در خیابان
ها به قتل همسرش اقرار کرد. وی گفت:در تعطیلات عید به شهرستان سفر کرده بودیم اما به دلیل اینکه حال پدر همسرم بد بود به تهران برگشتیم و بعد به همسرم گفتم کاش در شهرستان مانده بودیم. بر سر این موضوع جر و بحثمان شد و من که با چاقو در حال خرد کردن گوجه بودم عصبانی شدم و ضرباتی به همسرم زدم که باعث مرگش شد، اما بعد به شدت پشیمان شدم. فرار کردم و در این مدت عذاب وجدان داشتم و می خواستم به زندگی ام پایان بدهم اما مردم به دادم رسیدند و نتوانستم. آخرین اخبار حوادث تهران را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید. صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید. ...
از راه اندازی کارخانه های تولیدی تا ساخت خوابگاه های دانشجویی/ عمر دوباره ای که اشک های دخترانه به پدر ...
اندازی می کنم. فارس: چه طور شد که وارد کارهای خیرخواهانه و مسؤولیت های اجتماعی شدید؟ حمیدی: حدود 29-28 سال پیش عمر دوباره ای از خداوند گرفتم. آن زمان من و همسرم خارج از کشور بودیم که آپاندیس دخترم می ترکد و برادرم، دخترم را به بیمارستان می رساند و جراحی می شود که یک هفته بعد از جراحی دخترم باید برای کشیدن بخیه به بیمارستان می رفت و دست برقضا همان روز باید به مشهد برمی گشتم، این ...
راز شاه دزدی پسر خانواده لاکچری تهران
روز 31 مرداد ماه سال 1379 به دنیا آمد، روزی که گرمای خورشید، تهران را تبدیل به جهنم کرده بود. اما این نوزاد به دلیل داشتن پدری محضردار و پدربزرگی بازاری باعث شد اولین روز خود را در بهشت پشت سر بگذارد. اما بدون شک در بهشت ماندن یا جهنمی شدن، تماماً به تصمیم همین نوزاد مربوط است و او وقتی که تنها 13 سال داشت، تصمیم گرفت تا جهنم را انتخاب کند. همان طور که خودش می گوید: آن زمان پدربزرگ من ...
مادر سنگدل جسد دخترش را هشت ماه در یخچال پنهان کرد!
جهانی آماده می کردم که با فوت پدرم همه چیز در زندگی مان به هم ریخت. هر روز در خانه مان بلوا به پا می شد و اوضاع روحی من خیلی بد بود. با این حال در رشته کامپیوتر قبول شدم و لیسانسم را گرفتم. در همان روزهای دانشجویی بود که پدر باران به خواستگاری ام آمد. برادرم می گفت مرد خوبی است و من سرنوشتم را به حرف برادرم سپردم و با او ازدواج کردم. مادر باران کنار افشین روی صندلی های شعبه ...