سایر منابع:
سایر خبرها
عجیب ترین دروغ های بچه های ایرانی به خانواده ها چیست ؟
! تو راهنمایی یکی از نمره هام خیلی کم شد با چسب اون نمره و معدل رو پاک کردم یه کپی از کارنامه گرفتم یه سری عدداشو قیچی کردم گذاشتم جاشون و کپی گرفتم دادم به مامانم! امان از دل ساده مادرها: کارنامه ثلث دوم گرفتم افتضاح بود، عمدا فرداش دم در خونه که می خواستم برم مدرسه و دیرم هم شده بود به مامانم نشون دادم. وقتی نمره هارو دید بهش گفتم اینا ضربدر 2 می شه. زود باش امضا کن دیرم شده. بنده خدا باور کرد! این یکی عجیب پایان غم انگیزی داشت: یه بار می خواستم آشتی شون بدم. خودمو زدم به مریضی که چند روز بیان پیشم بمونن. همون روز اول دعواشون بالا گرفت و مستقیم رفتن محضر واسه طلاق! ...
اگر بزرگسالان کتاب کودک بخوانند اتفاق های بهتری برای جامعه می افتد
تحقق این هدف، انگار حاضر بود هر کاری انجام دهد. شما براساس همین اشتیاق زیاد پسران نوجوان این سوژه را برای درون مایه تان انتخاب کردید؟ بله ، دقیقا کار پسرم را روی کاغذ پیاده کردم. چرا آموزه های اخلاقی این اجازه را به انسان ها بخصوص بچه ها نمی دهد که در صورت نداشتن کالا یا امتیازی، دست به هر کاری بزنند؟ این برمی گردد به تربیت خانواده ها؛ البته این حرفی که شما زدید درباره خیلی ...
جهیزیه گران؛ دلیل طلاق زوج جوان قبل از عروسی
همین مسأله باعث دعوای سختی میان آنها شد تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتند. خرید جهیزیه گران آنها راهی دادگاه خانواده شدند و وقتی در مقابل قاضی قرار گرفتند، زن جوان رشته کلام را در دست گرفت و گفت: یک سال پیش من و مجتبی به عقد یکدیگر درآمدیم. در این مدت همیشه متوجه عصبی بودن و خودخواهی اش می شدم. با این حال حرفی نمی زدم. همه چیز از وقتی که برای خرید جهیزیه اقدام کردم، شروع شد. ...
بغض ستاره طلایی پرسپولیس و استقلال ترکید؛2هفته بعد باید بروم زندان! | خیلی ها را میلیاردر کردم اما...
...> فوتبالی ها کجا هستند؟ چه اشکالی دارد، بعد از سی سال چهل سال یک نفر گیر افتاده است. نمی گویم به من بدهید، کمک کنید، کار می کنم و به شما برمی گردانم، من نمی خواهم زیر دین کسی باشم. 9 ماه است که دادگاه می روم و می آیم، به خاطر کاری که نکردم، به خاطر چکی که خرج نکردم.آقای دکتر حمید سجادی، وزیر محترم مگر بنده شما را مربی بدنساز بزرگسالان سایپا نکردم. 6 ماه بعدش مگر نگفتی میبرمت امیدها؟ مگر من ...
بازار بیمارِ مانتو و لباس/ تولیدکنندگان: طراح نداریم! فقط از مدل پر فروش کپی می کنیم
کنم اما با دیدن همان چند مغازه اول پشیمان شدم چون بلااستثناء همه مانتو کوتاه و جلو باز و یا حتی آستین کوتاه بود. با چند نفری هم که مثل من دنبال مانتو بودند صحبت کردم یکی از اون خانوم ها می گفت الان چند روز است برای یک مراسم دنبال مانتو مناسب است و همه مغازه ها را زیرورو کرده اما مانتو مناسبی پیدا نکرده است حتی به فکر این افتاده که برود و خیاطی یاد بگیرد. چند عکس از داخل گوشی ام ...
زن خائن به قصاص محکوم شد
که محسن نام دارد لب به اعتراف گشود و به قتل مرد راننده با همدستی همسرش به نام الناز اعتراف کرد. تشریح قتل راننده محسن گفت: فرید همسایه ما بود که متوجه شدم چند ماه است با همسرم رابطه پنهانی دارد. آن روز از همسرم خواستم تا با او قرار ملاقات بگذارد. به همین خاطر سر قرار رفتیم. همسرم طناب را دور گردن او پیچید و من او را با چاقو زدم. وقتی می خواستیم ماشین را ترک کنیم مأموران پلیس ...
مثلث عشقی به جنایت ختم شد!
حالت عصبانیت و قهر از خانه خارج شده و دیگر به خانه بازنگشته است، گفت: به گفته پدر این فرد، او دیگر هیچ تماسی با خانواده اش نگرفته و تلفن همراهش نیز خاموش شده است. نثاری افزود: رسیدگی به این پرونده ادامه داشت تا اینکه در اواخر بهمن ماه سال 1401 یکی از اهالی روستایی در شهرستان دماوند، با جسد سوخته شده ای روبرو شده و موضوع را از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 به پلیس گزارش کرد. با انتقال جسد ...
ماجرای پیچی که گرای رزمندگان را می داد
، بریم کنار آب بشینیم. از قضا پیرمردی بالای دست ما نشسته بود و لباس می شست. به آقای ریاحی گفتم: بلند شو بریم کمی بالاتر بشینیم؛ چون اینجا آب کف آلوده. کمی بالاتر آمدیم و زیر سایه درختی نشستیم. غذا را باز کردیم و هنوز یکی دو لقمه بیشتر نخورده بودیم که ناگهان هواپیمای عراقی آمد و در یک لحظه گویی همه جا تاریک شد! آن روز چه روز سختی شد! با بمب های خوشه ای بمباران کرد. بچه ها اصلاً ...
اعتراف تلخ و تکاندهنده 2 دانش آموزان مشهدی که زود تبهکار شدند!
ها دستبرد بزنیم و هر چه اسکناس از داخل آن بیرون کشیدیم با یکدیگر تقسیم کنیم. این گونه بود که بعد از تعطیلی مدرسه راهی خیابان ها می شدیم و از صندوق صدقات سرقت می کردیم ولی بعد از مدتی با خودم فکر کردم این مبالغ کافی نیست و اگر بتوانیم به منازل و انباری های مردم دستبرد بزنیم، پول بیشتری گیرمان می آید. امیر هم که مانند من فرزند طلاق بود و خانواده ای آشفته داشت، نقشه ام را ...
گرانی قیمت مانتو مناسب در تعارض با رویکرد حجاب / یارانه تولید پوشاک اسلامی؛ ضرورتی که قابل بررسی است
. به خیام وسط که تمرکز جمعیت در این منطقه است رسیدم. سری به مغازه های سمت راست و مغازه های سمت چپ این مسیر زدم. در تعدادی از مغازه ها مانتوهای مناسب و بلند وجود داشت. بیشتر مدل ها تکراری بود و طراحی خاص نداشت. بعد از مشاهده ویترین فروشگاه ها و ناامیدی از پیدا کردن مانتوی مناسب تصمیم گرفتم وارد تعدادی از مغازه ها شوم تا به گفت و گو با فروشندگان و مشتریان بپردازم و نظرات آن ها را ...
گفت و گو با مردی که اولین غنی سازی را در ایران انجام داد
کوچکتر بودند. یعنی ما کار را با مهندسین حدود 25 سال جلو می بردیم. سه روز یک تک ماشین را گازدهی کردیم و بعد رفتیم سراغ زنجیره ده تایی. بعد سمپل می گرفتیم که بخاطر حساسیت، کار بسیاری سخت بود. نهایتا سراغ زنجیره 164 تایی رفتیم. کار را شبانه روز جلو می بردیم. در همین شرایط مدیرعامل نطنز آمد و به بچه ها یک تیکه انداخت که اگر فکر می کنید کار شاقی می کنید بگید تا نیرو های خودم را بیارم. ناگهان احمدی روشن ...
روزی که حاج قاسم بردست یک مدافع حرم بوسه زد
که خستگی و ضعف به من غلبه کرده بود. در کوچه و پس کوچه نمی شد محلی برای استراحت پیدا کرد، چون احتمال وجود نیرو های دشمن در خانه ها می رفت. به همین خاطر هر طور شده خودم را سرپا نگه داشتم تا اینکه به جاده اصلی شهرک رسیدیم. پشت سرمان هرچه بود را پاکسازی کرده بودیم و روبه رو هنوز نبرد ادامه داشت. در اینجا فرصتی پیش آمد تا بتوانم دقایقی استراحت کنم. مسئولیت چند نفر از بچه ها با من بود، تقسیم ...
مصلا در آغوش فرشتگان/ روایتی از نخستین ارتباط دخترانه رسمی با خدا
؛ جلوی هر شبستان چند نفری نشسته بودند و به بچه ها قرآن رنگی رنگی می دادند؛ من هم جلو رفتم و از یکی از خانم ها قرآن خواستم، چپ نگاهم کرد و با همان نگاهش بهم فهماند که برای گرفتن این قرآن ها بیست و اندی سال از روزه اولی بودنم گذشته است. همه ستون های مصلا را با تورهای صورتی و ریسه آویزهای براق به همه وصل کرده اند؛ خبری از آن مصلای سرسنگین و موقر که من سال هاست برای مناسبت ها و نوشتن خطبه های ...
شیرینی پزی پس از قتل استاد دانشگاه
عصر روز 26 اذر سال گذشته مردی در تهران به اداره پلیس رفت و اعلام کرد پسر و عروسش به طرز مرموزی گم شده اند. وی در توضیح ماجرا گفت: پسرم سعید دکترای مدیریت دارد، ورزشکار، بادیگارد و استاد دانشگاه هم هست. او همراه همسرش زندگی می کرد و تلفنی هم با من و مادرش ارتباط داشت و گاهی هم به دیدن ما می آمد. از شب قبل خبری از او و همسرش نداریم و به تلفن های ما هم جواب نمی دهند و الان نگرانشان هستیم و ...
نقشه سیاه جاری بی آبرو برای زن جوان
که پانیذ مورد توجه اطرافیانم قرار گرفته بود و او نیز با غرور خاصی از این همه تعریف و تمجید لذت می برد تا این که یک سال بعد در حالی که ترم پایانی تحصیلاتم را می گذراندم اعتماد به خواستگاری ام آمد. او پسر یکی از دوستان پدرم بود و شخصیتی مهربان و مودب داشت. بالاخره در حالی که دوست داشتم زودتر ازدواج کنم به اعتماد پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم. این در حالی بود که همواره خودم را حقیرتر از دیگران ...
ماه عسلی از کیش تا علقمه / مادر جان! زمانی گریه کن که مردها غیرت را فراموش کنند و زن ها عفت را !
زیارت مردهای واقعی بودم نه هم کیش شدن با اون نامردی که تو ایستگاه مترو و به اسم آزادی به ناموس مردم فحش می داد. یادمه با هق هق چادرمو رو سرم مرتب کردم و دویدم سمت خونه، در حالی که از پشت تلفن فقط یه جمله رو داد می زدم: نه آقا مرتضی، ریشاتو نزن تو رو خدا؛ فقط به من بگو راهیان نور دقیقا کجاست؟ 21220 21220 منبع: khabaronline-1756385 ...
عروسی در بیابان های آبادان!
برایشان بگویم. مثلا شهدایی داشتیم که بقیه را اذیت می کردند. نیمه شب بیدار می شدند و داخل پوتین بقیه گل می ریختند. یا با نخ و سوزن، لباس رزمنده ها را به پتو و لحافشان می دوختند!... این بچه ها وقتی می خواستند بروند معلوم بود که تغییر کرده اند. من سال ها پیش هم بچه های کانون اصلاح و تربیت را به یادمان شلمچه بردم که هنوز هیچ سازه ای نبود و ما معبری باز کرده بودیم تا به محل یادمان برسیم. هفت سری ...
هدفم بالا بردن معنویت در وزرشکاران است ، ضد انقلاب خودش را بکشد + توئیت عبدالرضا داوری
...: انتخاب علیرضا دبیر به عنوان رئیس فدراسیون کشتی در سال 1398، انقلابی در این رشته المپیکی بود. بازسازی خانه کشتی، نوسازی کمپ تیم ملی و تجهیز 2 سالن شهید ابراهیم هادی و شهید مصطفی صدرزاده، ساخت و تجهیز ساختمان جدید فدراسیون کشتی و بازسازی سالن شهدای هفتم تیر تهران و بازسازی کامل سالن جهانبخت توفیق تنها بخشی از کار های زیرساختی اوست. سازماندهی کارت های مربی گری، بیمه مربیان سازنده، نظارت کامل بر عملکرد هیئت های استانی و رایزنی با استانداران و مسوولان استانی برای کمک به کشتی بخش دیگری از عملکرد دبیر طی این چند سال بود. دبیر همچنین در بخش فنی با ایجاد طرحی نو در انتخابی های تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی در رده های مختلف سن ...
فرار تانک های بعثی با تنها موشک آر. پی. جی
، از ما جداشده بودند. من به همراه گروهان یکم گردان کمیل، داخل کانال اصلی بودم. فقط از همین قسمت می شد، تانک جلو بیاید. عراقی ها نیز همین کار را کردند. چندین دستگاه تانک و پشت سر آن ها نیروهای پیاده شان به سمت ما هجوم آوردند. بدبختانه حتی یک موشک آر. پی.جی در گروهان نداشتیم. فریاد زدم: بروید و از گروهان های دو و سه، موشک آر.پی.جی بیاورید. دو نفر از نیروها بلند شدند و ...
رفتار جالب میوه فروش در برخورد با یک جانباز
شد و یواش گفت: از اول می گفتی و رفت. یه لحظه بعد شاگردش اومد و گفت: چی می خواین آقا؟ فهرست اجناسی که می خواستم رو به اون دادم. کاغذ رو گرفت و پرسید: جانبازی؟ سرم رو به نشونهٔ تأیید تکان دادم. رفت و چند دقیقه بعد اومد و گفت: میوه ها رو کجا بذارم؟ دکمۀ صندوق عقب رو زدم و گفتم: لطفاً بذارین داخل صندوق. بعد هم اومد و پولش رو گرفت و رفت که بقیه ش رو بیاره. دقایقی بعد مرد میوه فروش اومد و در ...
جنازه دخترم 8 ماه توی یخچال بود/ کنار یخچال دراز می کشیدم و برایش لالایی می خواندم/ من نفر دوم المپیاد ...
.... بعد از افشین خواستم جسد را داخل یخچال بگذارد تا در موقعیت مناسب دفنش کنیم. چه مدت طول کشید تا دستگیر شدید؟ 8 ماه جسد داخل یخچال بود و من شب ها کنار یخچال می خوابیدم. برای باران شعر و لالایی می خواندم و.... چه شد که یک مادر دست به چنین جنایتی زد؟ من نمی خواستم بچه خودم را بکشم اما مصرف مواد مخدر باعث شده بود که حال خوبی نداشته باشم. ...
قهرمان قصه های کودکی ام در سوریه آسمانی شد
پلیس شجاع محبوبه سادات توکلی می گوید: من دو سالی از برادرم، شهید سیدمحمد بزرگ تر هستم و با ایشان همبازی بودم. او برادر، دوست و همراه خیلی خوبی برای من بود. ما اصالتاً اهل افغانستان و جمعاً شش برادر و شش خواهر هستیم که سیدمحمد به شهادت رسید و افتخار خانواده ما شد. ایشان متولد 20 آذر ماه 1376بود. با توجه به شرایط آن زمان ابتدا ما اجازه تحصیل نداشتیم بعد از آن هم برادرم علاقه ای به درس نشان نداد. ...
مسلمانان کاتماندو و روزه داری در نپال
بالای فروشگاه قرار دارد. برادر شوهر صاحب مغازه، محمد فخر الهدی، مردی با ریش بلند و دستار که رفتاری ملایمی دارد، مرا به سمت مصلی راهنمایی کرد. سه پله از پله های سیمانی بالا رفتیم تا به ورودی مصلی رسیدیم، اتاقی کوچک با دیوارهای سبز رنگ و فرشی مخملی به رنگ سبز. کفش هایمان را درآوردیم و داخل رفتیم. پنجره های بزرگ فضا را روشن و تقویم های رمضانی روی دیوارها را در کنار نسخه هایی از ترجمه های ...
سارق فراموشکار دو بار سراغ یک طعمه رفت!
قاپی می کردیم اما از بخت بدم دستگیر شدم و 2سال زندان بودم. بعد از آزادی توبه کردم و دور خلاف را خط کشیدم اما بلندپروازی ام کار دستم داد. چند سال قبل با دوستانم رفتیم گنج پیدا کنیم. یک هفته تمام منطقه ای را گشتیم، حفاری کردیم و خیلی اذیت شدیم اما به چیزی نرسیدم. من همیشه می خواستم به پول کلان برسم. چه شد که بعد از 10سال توبه ات را شکستی و دوباره دست به خلاف زدی؟ یک شب داشتم برنامه ...
حادثه دردناک در زیرزمین حوزه هنری تهران؛ ریه هایی که بر اثر اسید سوخت! +عکس
به گزارش تازه نیوز، شامگاه بیست وهفتم فروردین، به قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که 2نفر از کارکنان حوزه هنری در حادثه سقوط به چاه جانشان را از دست داده اند. جایی که حادثه رخ داده بود، زیرزمین منفی3 ساختمان حوزه هنری بود. بررسی ها نشان می داد که 2نفر از کارکنان به داخل چاه فاضلاب رفته بودند که هر دوی آنها دقایقی بعد از چاه بیرون کشیده شدند اما جان شان را از دست داده بودند. اجساد ...
جنایت مرد افغانستانی به دستور برادرش
چند سال است در ایران زندگی می کنی؟ من 13 سال قبل همراه همسر و مادرم به ایران آمدم و شروع به کار کردم. *به چه کاری مشغول بودی؟ من در مغازه مرغ و ماهی فروشی کار می کردم و کارم قطعه قطعه کردن مرغ و ماهی بود. *مقتول را می شناختی؟ مقتول و خانواده اش در افغانستان همسایه ما بودند، اما او را زیاد ندیده بودم و آشنایی با او نداشتم. *چرا روز ...
دبیر: به خاطر نماز خواندن مسخره شدم / ضد انقلاب برای زدن من حقوق می گیرد
چارتر برای ما سخت است. ضد انقلاب علیه کشتی دست به کار شده و به هیچ کسی هم رحم نمی کند دلیل این کار چیست؟ ضد انقلاب با عوامل داخلی ها لینک شدند کسانی در داخل با ضد انقلاب لینک شدند که قبلا در کشتی مسئولیت داشتند. این ها دوست ندارند کشتی و ورزش ایران موفق شود. من آمدم گفتم بچه در هیچ حوزه ای حق اظهار نظر ندارید مگر کشتی گیران متخصص حوزه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند؟ ما یاد ...
دبیر: به خاطر نماز خواندن مسخره شدم / ضد انقلاب برای زدن من حقوق می گیرد
کارهای زیربنایی و فنی به پشتوانه بودجه دولتی است؟ نه اصلا اینگونه نیست، در سال 1401 بیش از 270 میلیارد تومان هزینه کردیم که 43 میلیارد آن تنها متعلق از سوی وزارت ورزش است. بقیه این بودجه از بخش خصوص و کمک های مردمی تامین شد. یکی آمده بود و ادعا کرد که دولت و نظام به کشتی کمک می کند. من هم می گویم دست دولت و نظام درد نکند که پول را در اختیار ما می گذارد. دولت و حکومت پول مردم و امام زمان عج ...