سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی از مرگ ناباورانه کیومرث پوراحمد
کار نیست و مرگ آغاز زندگی در فکر و ذهن دیگران است. " سپس مهدی صباغ زاده که در فیلم خواهران غریب با او همکاری داشت در سخنانی ضمن تسلیت گویی ادامه داد: چندین سال آقای پوراحمد را ندیده بودم اما الان یک خبر خوش دارم. من دیشب خواب ایشان را دیدم. من خواب دیدم یک جمع بزرگی دور هم نشستیم و پوراحمد وسط ایستاده است. نزدیک شدم و او را بغل کردم، گفتم جات خوبه؟ گفت آره! رسول صدرعاملی هم ...
تیپ ورزشی لیلا بلوکات همه را میخکوب کرد | لیلا بلوکات با این تیپ عجیبش حسابی سوژه شد
.... البته چنتا انتخاب بد هم داشتم که خوب میزارم به حساب بی تجربگیم چرا همه جا هستید، تو افتتحایه , اختتامیه , خیریه ، کنسرت و جشن و عزا؟ من نمیدونم الان این بد یا خوب ! ولی من هرجا که خیره باشه میرم و حضور دارم . ولی تو کنسرت ها به ندرت مگه اینکه منو دعوت کنند که اونم وظیفمه باشم . تو افتتاحیه و اختتامیه هم چون سال های ساله که خودم دوست دارم برم رو استیج و جایزه بگیرم و بقیه ...
مردی که به یک دلیل عجیب رابطه جنسی با همسرش را متوقف کرد
که من برای تحقق جشنِ رویاییِ او 16 ساعت در روز کار می کردم، دقیقا در آن زمانی که من برای خریدن لباس عروس مورد علاقه اش زیر قرض می رفتم، او با شخص دیگری رابطه داشته است. همان طور که در ابتدا گفتم آن وقت ها من خیلی جوان بودم و وضعیت روحی مناسبی هم نداشتم و وقتی از این قضیه باخبر شدم انگار دچار فروپاشی روانی شدم و سعی کردم به زندگی خودم پایان دهم. البته خوشبختانه من زنده ماندم اما علاوه بر آن خودکشی ...
قهرمان محله | 2جوان، حامی 80پیرمرد و پیرزن بی سرپناه
بمانم و هرلحظه که به کمک احتیاج داشتم، کنارم ماندند. فرزندی ندارم، اما آنها باعث شدند تا طعم فرزندداری را بچشم چون مثل پدرشان از من نگه داری می کنند. عطا هم که چندماهی خیابان خواب بوده و عنوان می کند کسی را در این دنیا ندارد، می گوید: وقتی گرسنه می شدم، در سطل های زباله دنبال غذا می گشتم، اما حالا سروقت غذا می خورم، لباس هایم را زود به زود می شویند و اتو می کنند. اگر مریض شوم، من را به ...
بی غیرت ترین مرد ایران را بشناسید/ آخه به تو هم میگن مرد؟ بی حیایی به اوج رسید!
به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود ...
سکان کشتی دست من است
گرفتم و اذیت شدم. به گفته طهماسبی، هیچ وقت کسی در عرصه دریانوردی به او کمک نکرده است. با وجود این، او به موفقیت های بسیاری در دنیای دریانوردی دست یافته است: سال 96به عنوان دریانورد نمونه اسکله شهید رجایی انتخاب شدم. سال 97نیز به همایش چهره نامی بانوی ایرانی دعوت و در آنجا به عنوان بانوی ماندگار انتخاب شدم. او ادامه می دهد: از سال 96دوره تدریس دریانوردی را هم شروع کردم. در یک دوره آموزش ...
حرف های بازیگر زن سینما و تلویزیون درباره مراقبت از همسر بیمارش | پشیمان نیستم اما...
برای شروع به کار می گیری، حالت یک فرد مبتدی را پیدا می کنی. این بازیگر درباره حضور پررنگ تر خود در کارهای تلویزیونی به نسبت کارهای سینمایی توضیح داد: من کار در هر دو حوزه را دوست دارم و خیلی برایم تفاوتی ندارد اما معمولاً در این سال ها پیشنهادهای تلویزیونی بیشتری به نسبت پیشنهادهای سینمایی داشته ام. از طرف دیگر ما جزو گروهی هستیم که با تلویزیون شناخته شدیم و جزو اولین گروه هایی بودیم ...
عکس چهره عملی نیوشا ضیغمی عقل از سر همه پروند | این عکس نیوشا ضیغمی رو ببین عمرا اگر بشناسیش
دختر روستایی شمالی را ایفا کرد. صحبتهای نیوشا ضیغمی وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی آن دید مادرانه نسبت به آینده من را در نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولا کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر! وقتی وارد این عرصه شدم و با کار آقای جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وار ...
آدم هایی که سفر می کنند، آسان گیرند
فرزندانشان متصور نبودند. من هم در آن دوران به دانشکده پزشکی رفتم و دو سال در آنجا درس خواندم و بعد از دو سال متوجه شدم که به درد این کار نمی خورم و از من دکتر درنمی آید! دوباره کنکور دادم و در رشته سینما تحصیل کردم و هم زمان به مطبوعات رفتم و در همان زمان سفره ایم را شروع کردم. به گزارش ایسنا، او افزود: به یاد دارم اولین بار که در زندگی ام به تنهایی سفر رفتم سال 1372 بود که برای اولین بار تصمیم ...
این مرد پس از اجرای حکم اعدام در حال انتقال به سردخانه دوباره زنده شد | از لحظه اعدام هیچ چیزی یادم نمی ...
...> بیست ساله. در این سال ها ندیدمش. نمی دانم چه کار می کند و چه کاره است. دخترات چند سالشونه؟ نمی دانم. کسی به ملاقاتت می آید؟ هیچ کس. پدر و مادرت یا برادرت به ملاقاتت می آیند؟ نه. اصلا پدرومادرت زنده هستند؟ نمی دانم. خبر ندارم. تماس نگرفتم با آن ها. فقط به خاطر دارم با خانواده ام در آبعلی بودیم و در بجنورد دستگیر ...
برچسب ضد زن بودن به من زدند
را در کنار چند داستان کوتاه دیگر در کتابی با عنوان حرف منتشر کرده است. آنچه در ادامه می خوانید، گفت وگویی است با این نویسنده درباره حرف . با فیلمت شروع کنیم؛ فیلم کوتاه حرف که شنیدم شهرام مکری هم از آن تعریف کرده است. چه سالی این فیلم را ساختی؟ فیلم حرف را، که چهارمین فیلم کوتاه من بود، سال 90 ساختم و بلافاصله به بیست وهفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا کرد. در همین جشنواره ...
بیوگرافی آتیلا پسیانی به مناسبت روز تولدش+ آثار، تصاویر
از سال 1357 با فیلم کوتاه سکوت و سلام ، همکاری شاهرخ غیاثی تجربه کرد و همینطور بازی در سینما را از سال 1360 با عفریت ، همکاری فرشید فلک نازی آغاز کرد. مصاحبه با آتیلا پسیانی او در ابتدا درباره مادرش مرحومه جمیله شیخی گفت: خانم شیخی در قالب نقش هایش شاید سختگیر و با جذبه یا جدی به نظر می رسید، اما در واقعیت اصلاً اینطور نبود و بسیار مهربان بود. کنایه به فیلم جنجالی ...
روایت جدایی یک دوقلوی همسان در سایه ناتمام
و یکی دو مرتبه نیز در طی این سال ها اقداماتی برای نوشتن کتاب انجام شده بود اما به هر دلیل نگارش کتاب به سرانجام نرسیده بود. البته در ابتدا از من خواستند که به عنوان مشاور این مصاحبه ها را مطالعه کنم تا ببینم امکان نوشتن کتاب درباره این مطالب گردآوری شده و شهید عزیز وجود دارد یا خیر. در آن زمان برادر من تازه شهید شده بودند و من درصدد نوشتن کتاب ایشان بودم. بنابراین گفتم که فعلا نمی توانم به ...
موفقیت هایی از جنس خودباوری برای دانشمند محجبه
معمولی نبود. شما باید آن را به عنوان بخشی از رشته پزشکی می خواندید. یک سال پزشکی خواندم اما آن را دوست نداشتم. می خواستم دانشمند شوم. بنابراین مجبور شدم خانواده ام را متقاعد کنم که مرا به انگلیس بفرستند. در ابتدا گفتند راهی نیست، اما من آنها را متقاعد کردم. پدرم خیلی حمایت می کرد، اما نگران بود چون من انگلیسی نمی دانستم. سخت کوشی برای موفقیت سندی توانست به سرعت مهارت های زبانی را ...
رضا رضایی نونهالی که در 16 ماه حافظ کل قرآن شد
مراحل حفظ قرآن، گفت: مطمئنا هیچ اتفاق زیبایی، بی زحمت و بدون سختی و مشقت اتفاق نمی افتد ولی با تدبیر و خلاقیت می توان این سختی ها را آسان و دلنشین کرد؛ برای نمونه پسر بچه ها غرور خاصی دارند و از طریق همان احساس کودکانه و غرورش وارد می شدم و به اصطلاح تحریکش می کردم. می گفتم این صفحه را که حفظ نکردی پس من مجبورم خودم حفظ کنم چون قرآن دوست داره هر روز تلاوتش کنیم، چون رضا مصحف الحفظ را متعلق به خودش می ...
لغو عضویت رییس یکی از انجمن های خانه سینما در صندوق هنر!
...: به من گفتند اگر خیلی سریع مدارک دال بر سینماگر بودن ارائه نکنم، خدمات بیمه ای هم قطع میشود. فعلا پرونده من در مرحله بررسی است و دیگر هم پیگیری نمیکنم چون بیشتر شبیه طنز است! تهیه کننده فیلم های جشن دلتنگی و گل به خودی ادامه داد: سی سال است در سینمای حرفه ای فعالیت میکنم، پانزده سال است که فعالیت صنفی دارم و هم اکنون رییس انجمن مدیران تولید سینما هستم، حدود شش سال عضو هیئت مدیره خانه ...
شکایت دختر جوان تهرانی از دو پسر/آنها مرا ربودند و به من تعرض کردند+جزییات
ملیکا به بهانه خرید شارژ تلفن از خانه خارج می شد. من متوجه شدم که او با پسری ارتباط تلفنی دارد و چند بار سر کوچه همدیگر را دیده بودند. چند روز قبل از حادثه دوباره دخترم از خانه خارج شد و با یک کتانی برگشت که من فهمیدم آن کتانی را همان پسر جوان برای او خریده بود.فردای آن روز باز هم می خواست از خانه خارج بشود که این بار چون من موضوع را فهمیده بودم؛ به او اجازه ندادم. یک ساعت بعد آن پسر به ...
دعوت قاتل به خانه مجردی دختر تنها
روز متوجه شدم طلا و سکه های زیادی در خانه اش دارد. به همین خاطر به فکر سرقت طلا هایش افتادم، چون کار درست و حسابی نداشتم این فکر رهایم نمی کرد. تا اینکه نیمه شب 21 اسفند ماه وسوسه شدم ، مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم که با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. اما او شروع به داد و فریاد کرد. من که ترسیده بودم همسایه ها سر برسند، پارچه ای را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. سپس شش النگوی طلا، زنجیر، سکه و گوشی موبایلش را دزدیدم و گریختم. من همان شب به یزد رفتم و زندگی مخفیانه در پیش گرفتم. تصمیم داشتم به ترکیه بروم که بازداشت شدم. ...
بیوگرافی فرشته سرابندی بازیگر نقش مه لقا در سریال تب و تاب
کردید؟ ابتدا قصد ورود به این کار را نداشتم تا این که یک سری شرایط مهیا شد. البته از فیلمنامه خیلی خوشم می آمد و از ابتدای شروع فیلمنامه هم در جریان شخصیت ها و قصه ها کنار آقای مختاری بودم. فیلمنامه این سریال جزو معدود فیلمنامه هایی بود که من واقعا شیفته آن شدم. * زمانی که آقای مختاری مشغول نگارش فیلمنامه بود و شما هم در جریان کار قرار گرفته بودید، دوست داشتید شخصیت مه لقا را بازی ...
سلام فاطمه را در اوج بلوای زن زندگی آزادی سرودم
.... در مداحی حس من این است، هرچند طی 50 تا 60 سال گذشته خیلی اقتباس داشتیم، اما در 20 سال گذشته این روند برعکس شده و مداحی فارسی تأثیرگذار و جریان ساز بوده است، نه فقط در فرم و محتوا، بلکه به لحاظ ساختاری ما مداحان موفق خوبی داریم که هر کدام به تنهایی ستاره هستند و می توانند این خلأ را به طور شایسته پر کنند. کراماتی هم از اهل بیت (ع) دیده اید؟ بسیار زیاد. از همان ابتدا ...
قتل در اندیشه / دعوت قاتل به خانه مجردی دختر تنها در اندیشه! / 3 شب در آن خانه چه گذشت؟
پسر جوان که به خانه مجردی دختر تهرانی دعوت شده بود پس از3 شبانه روز برق طلاها او را وسوسه کرد دست به قتل زده و سناریوی هولناکی را در پایتخت رقم زد. عصر 23 اسفند ماه سال 1400 دختر جوانی با مأموران کلانتری 12 شهرک اندیشه شهریار تماس گرفت و گفت: دوست 22ساله ام به نام شیرین که به تنهایی در خانه مجردی اش زندگی می کند در را باز نمی کند و گوشی موبایلش نیز خاموش است. من نگران او هستم و می ترسم ...
هالند اولین بازیکن جهان با ارزش یک میلیارد دلار!
کار هستم، گاهی اوقات بیش از حد در این مورد احتیاط می کنم. در مورد پسرهایم (من بازیکنان را با این لقب صدا می کنم) توصیه می کنم که همیشه به یاد داشته باشید که همانطور که دوست دارید با خواهرانتان رفتار شود با نامزد خود رفتار کنید. من بی ادبی نسبت به زنان و مسائلی فراتر از این دست را قبول ندارم." پیمنتا همچنین در این مورد صحبت کرد که چگونه اولین بار با مینو رایولا در دوران جوانی اش ملاقا ...
اگر دستگیر نمی شدم 200 کودک را می کشتم | لحظه به لحظه از ساعت ها بازجویی خون آشام معروف ایران | خیلی ...
به گزارش همشهری آنلاین، سرنخ های مأموران پلیس هربار به بیجه می رسید و پسر جوان تنها مظنون پرونده بود اما هر بار با منحرف کردن روند تحقیقات پرونده از دست مأموران پلیس قسر در رفت. اما همان سال با مفقود شدن همزمان سه کودک زیر هشت سال در محدوده ی قیامدشت، روند رسیدگی به این پرونده شکل دیگری به خود گرفت و پرونده به دست بسابی، که آن زمان بازپرس شعبه ی سوم دادسرای عمومی و انقلاب شهرری بود، افتاد. ...
تیپ برگ ریزون متین ستوده بعد از طلاقش همه رو مات کرد | خانم با این کن و شلوار میلیونی چه فخری میفروشه
بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم. جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟ وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای ...
دعوت قاتل به خانه مجردی دختر تنها در تهران! / 3 شب در آن خانه چه گذشت؟
... وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من در خیابان با شیرین آشنا و به او علاقه مند شدم. بعد از چند روز به خانه مجردی او رفتم و سه شبانه روز را آنجا ماندم. وقتی فهمیدم در خانه اش طلاهای زیادی دارد به فکر سرقت افتادم اما باور کنید نمی خواستم او را بکشم. وی ادامه داد: آن روز مشروب خورده بودم و حالی طبیعی نداشتم که با چاقو به جان شیرین افتادم و سپس او را خفه کردم. می دانم اشتباه کرده ام و حالا پشیمان هستم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند. ...
توجه شوهرم به حمیرا غیر متعارف بود/ وقتی متوجه رابطه نامشروع آنها شدم که دیگه بیچاره شده بود!/ خواهرم ...
بدجوری دل باخته فیروز شده بودم به گونه ای که خنده ها و لبخندهای نابه جایش را ناشی از خوش اخلاقی او می دانستم و اغراق ها و غلوهای او درباره درآمدهای میلیونی و قراردادهای میلیاردی با شرکت های معتبر را به تیزهوشی او ارتباط می دادم اما تازه فهمیدم که در مخمصه عجیبی افتاده ام و ... بیشتر بخوانید: شوهرم به خواهر 15 ساله ام تجاوز کرد| او خودش را کشت! عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد ...
گفتگوی اختصاصی سینماسینما با کیانوش عیاری/ اگر این سینما فروش داشته باشد غیرطبیعی است
. چند روز پیش از فوتش با او تماس گرفتم و گفتم دوست دارم فیلم کاناپه را ببینی. کیومرث در جواب گفت: یکی از آرزوهایم دیدن این فیلم است. او رشت بود و برنامه این بود که تا 3 روز دیگر به تهران بازگردد اما 3 روز بعد خبر فوتش را شنیدم. اواخر آذر ماه یک هفته کنار ما بود. او در فیلم ویلای ساحلی نقش کارگردانی را به نام کیومرث پوراحمد بازی می کرد . اکثر شب ها را پیش هم بودیم. یک شب گفت: ممکن است طرحی برای ...
اینجا خانه ما|صدای سنگین سکوت در خانه چندفرزندی!
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! بر خلاف معمول، هیچ ظرف نشُسته ای در سینک ظرفشویی نیست. نگاهم را برمی گردانم سمت اجاق گاز. کار آماده سازی غذا تمام شده، دیگ زودپز موسیقی آرامی می نوازد و بوی تاس کباب در خانه پیچیده است. چرا دنیا این طوری شده؟ نکنه من مُردم؟! دور و بر خانه را دید می زنم. یعنی هیچ لیوان پلاستیکی رنگارنگی این طرف و آن طرف ولو نیست و همه با نظم ...
فراموش نشدنی ترین مادربزرگ های ایرانی انتخاب شدند
کارگردان نمی شد آیا مسیرش به عرصه بازیگری می افتاد یا نه، اما خودش هم شیفته سینما و فیلم دیدن بود و این علاقه مندی قطعا در شکل گیری هویت حرفه ای اش به عنوان یک بازیگر دوست داشتنی بی تأثیر نبوده است. پروین دخت یزدانیان مادر زنده یاد کیومرث پوراحمد کارگردان جریان سازی سینمای ایران در دهه 60 بود که وقتی این کارگردان برای ایفای نقش مادربزرگ مجید در اثر ماندگارش یعنی قصه های مجید به دنبال گزینه ای خاص ...