سایر منابع:
سایر خبرها
حمله تند وحید قلیچ به یحیی گل محمدی، ناصر محمدخانی و علیرضا دبیر
یک بنده خدایی حرف بزنی! و من اصلا گوش نمی دادم چه می گفتید. خودم را به آن راه می زدم. من تو را از آلمان آوردم همه می خواستند در آلمان بگردند و شادی کنند اما من به خاطر تو از آلمان برگشتم که تنها نیایی. *خانه شما در حال حاضر کجاست؟ ما مرزداران هستیم. خانه ای آنجا هست که پول پیش نداده ایم اما ماهی 12 میلیون اجاره می دهیم. صاحب خانه فرد مشهدی و بسیار خوبی است. این انسان از خیلی ...
این مرد در دادگاه خانواده فهمید پدر شده است/ دسته گل با متن عاشقانه را چه کسی برای تولد زن جوان فرستاده ...
خب برای من توضیح بده پسرم که من بدانم داستان زندگی شما چیست. میلاد من من کنان گفت پروانه راست می گوید اوایل زندگی مشترکمان همه چیز خوب بود، من به عشق بچگی ام رسیده بودم و این برایم معجزه خدا بود، اما بعد کم کم همه چیز سرد شد و الان فکر کنم پنج ماه است که همه چیز در خانه ما یخ زده است. قبلش با هم دعوا می کردیم، بحث می کردیم و مشکلی اگر بود با گفت وگو و کوتاه آمدن من یا پروانه مسئله را ...
دادخواست طلاق دختر جوان به خاطر سکوت همسر
چیز خوب بود، من به عشق بچگی ام رسیده بودم و این برایم معجزه خدا بود، اما بعد کم کم همه چیز سرد شد و الان فکر کنم پنج ماه است که همه چیز در خانه ما یخ زده است. قبلش با هم دعوا می کردیم، بحث می کردیم و مشکلی اگر بود با گفت وگو و کوتاه آمدن من یا پروانه مسئله را حل می کردیم. اما از آن شب تولد دیگر همه چیز سرد شد، آن کادوی عجیب ساعت هوشمند از طرف یک فرد ناشناس وارد زندگی ما شد و زندگی ما را ...
خاطره معلم سمنانی و شاگرد اوتیسمی/ اردویی که خاطره ساز شد
آمدند چون نگران بودند که سینما را به هم بریزد. از آنها خواهش کردم که به محل کار خود بروند و مثل روزهای قبل به کارشان برسند اگر مشکلی ایجاد شد با پدرام به مدرسه برمی گردم. وقتی همۀ بچّه ها در سینما نشستند پدرام را کنارم نشاندم و دستش را گرفتم صورتش را با دستم چرخاندم و چشم در چشم، به او گفتم پدرام به من گوش کن و همه جا را با بازی به او نشان دادم و بعد گفتم الآن تاریک می شود تا فیلم ببینیم. ...
نوادگان کسانی که مرگ بر چمران می گفتند، الان روی سر مردم سطل ماست می ریزند/ از عکس انداختن کنار گوگوش تا ...
. نکته بعد اینکه اسراف چیزی بود که در آن جا بسیار دیدم و حتی موقع خروج هم به آقای فروغی تبریک گفتم و گفتم نمی دانم شما چگونه توانستید تا این اندازه آدم بی خودی را دور هم جمع کنید و این خودش یک هنر است. گفت نه این جا همه می دوند و زحمت می کشند، گفتم در مترو هم همه مردم می دوند. نثر کتاب خیلی ساده، سریع و روان پیش می رود. این مناسب آدم هایی است که خیلی علاقه ی به تکلف یا داستان های ...
شما از خاطرات مدرسه نوشتید| از نون خامه ای تا دسته گل عروس در مدرسه؛ جوراب سفید ممنوع/ مدرسه صحنه ...
ما دوران خوبی نبود . اوایل دهه هفتاد مدرسه می رفتیم . جوراب سفید ممنوع . کاپشن رنگی ممنوع. هر از گاهی می ریختند توی کلاس ها و کیف بچه ها رو می گشتند . آینه ممنوع . شانه و عطر و کرم و ... ممنوع . خلاصه همه چیز ممنوع . هر چیزی که سبب بشه کمی حس بهتری داشته باشی. مدرسه ما این گونه گذشت. اما ماجد از خاطره عیادت همکلاسی هایش نوشته است: یادم میاد سوم ابتدایی بودم بیماری خیلی سختی گرفتم که ...
شکایت گروهی از پیمانکار استقلال / داستان عجیب مدرسه فوتبال آبی ها + اسناد
برای هر جلسه می دهیم. نیک سیرت گفت: دومین مشکل این بود که بچه های مردم را بیمه نکردند. شما 14 میلیون می گیرید بیمه نمی کنید؟! یک دست لباس دادند که آرم یک شرکت روی آن حک شده، یک عقاب قرمز به سمت پایین کنار لوگوی استقلال! بازیکنی که در کمپ حجازی رفت و آمد می کند فقط یک دست لباس داشته باشد در حالیکه 14 میلیون پول پرداخت کرده؟ حتی به بچه ها کوله یا ساق هم داده نشد، لباس دوم هم ...
عبدی: اوایل انقلاب، همه مردم از حداقل های زندگی برخوردار بودند
برترین ها تیپ تینیجری نرگس محمدی تو اینستاگرام غوغا کرد | خانم با این حرکت شده عین 20 ساله ها طناز طباطبایی هم عمل زیبایی کرد | چهره جدید طناز طباطبایی بعد از عمل بینی همه رو مات و مبهوت کرد تغییر 180 درجه ای مریم مومن بعد از عمل زیبایی اش | عمرا اگر تو این عکس مریم مومن رو بشناسید رونمایی ملیکا شریفی نیا از تیپ بهاری اش | خانم با این پیراهن گل گلی و کفش سیندرلایی تو خیابون همه رو مات کرد ...
عده ای که با سرمربی درگیر شدند هوادار بودند/ روز بازی با هوادار گلر دوم تیم قهر کرد و رفت!
، افزود: روز بازی دروازه بان دوم تیم وقتی متوجه شد در ترکیب نیست، جلسه آنالیز را ترک کرد و به خانه برگشت. بعد ابتدای بازی مجدد با او تماس گرفتند که برگرد و 10 دقیقه روی نیمکت بنشین و به تو قول می دهیم نیمه دوم درون دروازه باشی. جالب است کادرفنی برای بازی با خیبرخرم آباد هم همین کار را کرد و بازیکنی که دو ماه در خانه و به دنبال کارهای مراسم ازدواجش بود را روز بازی آورد و حق مروانی بازیکن جوان و آینده ...
واکنش سازمان لیگ به تهدید باشگاه پرسپولیس/ من ارادت دارم خدمتشان اما...
بودند و نظراتش برای ما قابل احترام است. ما هم پیشنهاد همزمانی را دادیم منتها بنا به شرایط، کفایت موضوع بود. خوشبختانه الان پایین و بالای جدول طوری است که تقریبا حداقل رقابت بین چند تیم را داریم و عین پارسال خیلی نزدیک هم نیستیم. سالهای قبل با یک گل سرنوشت قهرمان مشخص شد. وی درباره بازی پرسپولیس – پیکان بدون تماشاگر گفت: ما تصمیم گیرنده در این باره نیستیم و اعلام خواهند کرد. منتظر دستورات ...
قتل پسرسرکش به دست پدر عصبانی در تبریز / حکم پدر صادر شد
اصلا دست بردار نبود، از خانه بیرون رفت و اندکی بعد دوباره برگشت و باز تقاضای پول کرد. این بار مادرش گفت: "به خدا چیزی نداریم که به تو بدهیم، ولی صبر کن ببینم می توانم از همسایه ها یا کسی پول قرض کنم و به تو بدهم" مادرش چادر سر کرد و همراه علی از پله ها پایین رفتند. دیدم سر و صدایشان زیاد شد، چرا که علی اصلا زیر بار نمی رفت و می گفت الا و بلا باید پول بدهی؛ از علی خواهش کردم ساکت شود ...
پرواز معصومانه از بین الحرمین | شهید سلیمی درباره مقام معلم چه می گفت؟
بیاید و نداند در ایران هم با خبر هجرت و جسم عاشق بی تاب دخترش مواجه خواهد شد و این بار باید جای خالی دو فرزند را تاب بیاورد. مادر وقتی حرف از دردانه اش محمد به میان می آید، اشک و لبخندی ناخواسته سراغش می آید. گاهی از شیرینی و شیطنت محمدرضا می گوید و گاهی از دلتنگی های مادرانه اش: خدا بعد از 3دختر محمدرضا را به ما داد، عزیزکرده بود. همه فامیل دوستش داشتند. پسرم خیلی تودار بود. سنش کم ...
کافه کات نمایش نسل امروز است، همه باید صدایش را بشنوند/ در جامعه مردم و دولت چنان به هم گره خورده اند که ...
. اصلا بگذارید بگویم من از زمانی که فهمیدم تئاتر چیست، عاشق کارهای حسین کیانی بودم، خیلی کارهایش را دوست داشتم و دارم. یک روز به او گفتم خیلی دوست دارم در کارهایش هرگونه همکاری-از هر نوعی باشد- داشته باشم. یادم می آید یکبار گفت اگر یک نقش زن پوش داشته باشم حاضری بازی کنی و من بی معطلی گفتم شما بگو جرز دیوار! -در نمایش پروین- کار پیشین آقای کیانی- اما شما و خانه هنر کاج که موسسه فرهنگی و هنری ...
واکنش موسوی به کاهش وزنش: معتاد شده ام!
ادامه افزود: سال گذشته گفتم مکمل نیست و همه گفتند به خاطر مکمل رفت اما اینگونه نبود و خیلی چیزهای دیگر وجود داشت. خودم همه نوع مکمل دارم و شاید اصلا مکمل های فدراسیون را مصرف نکنم. اگر فدراسیون همکاری کند و شرایط بهتری در نظر بگیرد خوب است. الان در مورد هتل همکاری کرده اند. سال گذشته در هتل فدراسیون بودیم که شرایط خوبی برای استراحت نداشتیم. الان شرایط بهتر است و گام هایی برداشته می شود. الان حس می ...
علل کم فروشی و گرانفروشی نانواییها
می افتد، شما الان کارگر نانوایی این را صادقانه می گویم اصلا شما کارگر نانوایی نمی توانید گیر بیاورید نه اینکه نمی خواهد کار کند شاید شغل های دیگر برایشان جذاب تر باشد. سوال: این ها دلیل نمی شود واقعا برای اینکه ما بیاییم گرانفروشی کنیم، من نمیگویم قیمت مصوب، قیمت درستی است از آن طرف هم نمی گویم قیمت نادرستی است، من می گویم این ها دلیل نمی شود ما جنس را گران بدهیم یا کم فروشی داشته باشیم ...
فال حافظ امروز پنج شنبه 14 اردیبهشت ماه/ کز آتش درونم دود از کفن برآید
امروز شما نشان می دهد خوشحال باش و غصه و غم را کنار بگذار. تا دوری نکشی به وصال نمی رسی و تا رنج نبینی به خوشی هم نمی رسی. به خدا توکل داشته باش.نودادبرتر امیدوار باش که از صبر تو گل حاجت روئیده است. شکایت نکن که در عین ظلمت نور بر تو می تابد. گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ...
در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مهجوریت زدایی از قرآن تحولی به وجود بیاورید
. کسی جرأت نمی کند دستش را بالا ببرد و بگوید من قرآن را جدی گرفتم. معاونت تهذیب در حوزه هست. بنده به همه آقایان حوزه گفتم قرآن کتاب تهذیب نیست. چرا آیات اخلاقی قرآن را تفسیر و تهذیب نمی کنید. البته بحث تفسیر تکان خورده است و طلبه ها هم به فکر افتادند. 42 سال در تلویزیون هستم و یک شب جمعه تعطیل نشده است ما باید چه کتابی داشته باشیم که از آن حرف بزنیم و تمام نشود. از یک دعایی متوجه می شویم ...
تختی گفت فقط در مدح مولا بخوان
می کنم این بزرگ ترین میراث به یادگار مانده از پدر برایم است. بعد از مرشدی در زورخانه نیروشادی به زورخانه های دیگر تهران هم رفتید؟ شاید جالب باشد که بدانید اصلا در زورخانه ها مرشدی نکردم. کار مرشد زورخانه خیلی سخت و مشقت بار است و شرایط خاصی را می طلبد. یک مرشد باید 4ساعت ضرب بزند و بخواند تا مردم ورزش کنند. اگر در همه این سال ها می خواستم در زورخانه بخوانم و ضرب بزنم الان چیزی از من ...
13 دی؛ پرواز در شب
ابوباقر فردا صبح برویم پیش سیدجواد؛ اما حالا با آمدن بدون اطلاع شما، همه ما شوکه شده ایم و منتظر دستور هستیم. از جاده فرودگاه وارد اتوبان اصلی شهر دمشق شده بودیم که حاجی بدون مقدمه به سیدرضی گفت: ببینم، سید، الان اگر تو شهید بشوی، چه اشکالی دارد؟ من شهید بشوم، چه اشکالی دارد؟ حامد شهید بشود، ابوباقر و سیداکبر هم شهید بشوند، چه اشکالی پیش می آید؟ حاجی این سؤال ها را طرح کرد و بعد بدون آن که منتظر پاسخ ...
احزاب در ایران/ ضربه ی حاکمیت به فعالیت حزبی با حزب زدایی
، فضا را برایشان باز می کنیم، دوست داریم احزاب در مسائل حضور داشته باشند. بسیار استقبال کردند. آقایانی هم که آمدند من به ایشان گفتم آقای وحیدی، ما شما را وزیر عبور بحران می دانیم. شما از وقتی آمدید پشت س رهم زلزله، سیل و غیره آمده است. ولی یک باقیّات و الصالحات برای خودتان بگذارید و برای اولین و آخرین بار یک کمیته تشکیل دهید. همه دوستانی هم که اینجا نشستند، ما همه را می شناسیم. آقای دکتر غلامرضا ...
جزئیات دستور شبانه و فوری امام (ره) برای برچیدن پرده کشی میان دانشجویان دختر و پسر
اول انقلاب فرهنگی بود و همه بچه های مذهبی بودند، طرح این مسایل اصلاً خیلی جایی نداشت و دانشجویان هم معمولاً افرادی بودند که سن شان معمولاً چهار یا پنج سال از دانشجویان عادی بزرگتر بودند چون انقلاب فرهنگی شده بود و چندسال دانشگاه ها به تعطیلات خورده بود. دیگر دانشجویان 19 ساله نبودند معمولاً آدمهای کمی پخته تری بودند. پسرها عموماً مذهبی، دخترها هم عموماً چادری و مذهبی بودند. جو اصلاً یک ...
رشته توییتی مهم و قابل تأمل از یک خیاط درباره بازار لباس زنانه
کیفیت تر اما به روز تر.با توجه به اوضاع اقتصاد و مجازی ، کیفیت برای خیلی از مردم مطرح نیست و در مرحله اول قیمت کالا و بعد مد بودن آن مطرح است.. اینگونه میشود که می آیند در فضای مجازی مد فصل را در ذهن شما جا میندازند که مانتوهای پارسالت دیگر مد نیست، بعد میگویند عیب ندارد که پولش را ندارید بخرید ، پارچه های جایگزین ارزانی هست که با آنها میشود روی مد بود...و در ذهن شما با تبلیغات مجازی اصل را مد ...
آن سویِ دیوارِ مدرسه؛ معلمِ زندگی
...> ساعت 3 صبح بود که تلفن من شروع به زنگ خوردن کرد، اول فکر کردم مزاحم هست، جواب ندادم و با خودم گفتم آخه کی این نصف شب با من کار داره؟، تا اینکه دیدم این تماس ها ادامه داره، بعد نگران شدم و جواب دادم. فقط یک جمله شنیدم خانم ابراهیمی ما از بیمارستان فارابی ارغوانیه تماس می گیریم، پسر شما تموم کرده خودتونو برسونید بیمارستان من اصلا نمی فهمیدم چی شده، اون لحظه پا شدم و نماز خوندم، درصورتی که به من می ...
حسن روشن: خوشحالم در فضای مجازی فحشم می دهند!
می خورید. گفتم باعث خوشحالی ام است که در آن فضا فحشم بدهند. الان هم تاکید می کنم که این سرمربی به درد تیم های درجه دو می خورد. وی در پایان درباره جنجالی که حضور وحید قلیچ در تمرین استقلال ایجاد کرده گفت: او آدم خوبی است و در دوران خودش بازیکن بزرگی بوده و اشکالی هم ندارد که در تمرین استقلال حاضر شده اما آنهایی که می گویند چرا پیشکسوتان استقلال در تمرین تیم شان حاضر نمی شوند، بد نیست ...
سمی ترین قرارهای عاشقانه چند جوان تهرانی سوژه شد
کره ای بود و اصلا صداش در نمیومد کافه که خلوت بود میشد شنید چی میگه کافه شلوغ شد کلا هیچی نمیشنیدم گفتم بریم بیرون تو خیابون هر چی کافه و بار بود یا موزیک داشت یا شلوغ بود کلا هیچ جا نمیشد بردش کلا اون شب رو قدم زدیم بعد برای قرار بعدی خواستم یه جا بریم که پیتزا و برد گیم داره کلی ذوق کرد گفت عه بستس بعد گفت نه من با رفقام قرار دارم بعد دیگه جواب نداد. من چک کرده بودم و رستوران باز بود منم تو روش ...
نزدیک به نیم قرن تدریس به کلاس اولی ها/ سید ابراهیم امیری : زمانی که یک معلم احساس کند یک بچه از او می ...
خود کرده است ، گفتم خدایا به امید تو و ماندم و واقعا عاشق کلاس اولی ها شدم. دو سه سالی طلحه بودم و بعدش آمدم دویره که آن زمان زیر نظر آموزش و پرورش برازجان بود. بعدش هم عیسوند ، بعد چاه خانی ، بعد هم آب طویل . در هر کدام از روستاها دو، سه یا چهار سالی بودم و بعدش هم آمدم روستای خیرآباد که الان روبروی اولین پلیس راه است و آن جا هم چند سالی ماندم تا این که برازجان مرا خواست. فکرشهر ...
آیا مرگ ناصر حجازی مشکوک است؟
... پیام عاشقانه زیاد داشت. حالا نمی دانم آقا بودند یا خانم ، ولی پیام های احساسی و شدید می آمد. *رفقای قدیمی هم بودند؟ بله خیلی بودند. *پیامی بود که هنوز در یادتان مانده باشد؟ چیز های زیادی می نوشتند. گاهی اوقات اشعار خیلی قشنگی بود، ولی الان اصلا یادم نمی آید چه بودند. جالب بود که بعد از این همه سال هنوز این همه پیام می آمد. *این ایده روشن ...
امام (ره) چگونه از شهادت آیت الله مطهری باخبر شدند؟
احمد خمینی می گوید: "اواخر شب بود کسی آمد به من گفت دم در با شما کار دارند. من از اتاق بیرون آمدم. معلوم شد چون پیش امام بودم نمی خواستند بگویند چه کسی با تو کار دارد. می خواستند امام متوجه نشوند. بیرون از اتاق آقای اشراقی بودند که به من گفتند: می دانی قصه چیست؟ گفتم: نه. گفت: آقای مطهری را به شهادت رساندند. گفتم: کی گفته و قصه چیست؟ اصلا باور نکردم چنین چیزی باشد. بلافاصله از آنجا ...
منش و شیوه مصطفی ملکیان در دوره تدریس: حضور و غیاب نمی کردم
مصطفی ملکیان* هیچ گاه حضور و غیاب نمی کردم از سال 1365 که وارد دانشگاه شدم، چه زمانی که در مقطع لیسانس تدریس می کردم چه زمانی که در مقطع فوق لیسانس تدریس می کردم و چه الان که چند سال است در مقطع دکتری فقط درس می دهم هیچ گاه حضور و غیاب نکردم، هرچه قدر دانشگاه پافشاری می کرد، می گفتم ؛ من اهل حضور و غیاب نیستم. استدلال من این بود که اگر درس استاد جذابیت علمی یا معنوی برای ...