سایر منابع:
سایر خبرها
عشق به دختر مسافر مرا به خاک سیاه نشاند ! / متنفر شدم !
کرده بودند و برادرم نیز عازم خدمت سربازی شده بود. در این میان من تحصیلاتم را تا پایان مقطع راهنمایی ادامه دادم، ولی رابطه خوبی با ناظم مدرسه نداشتم؛ چرا که او تصور می کرد من با رفتارهایم قصد تمسخر یا تحقیر او را دارم. متاسفانه در همین روزها بود که برای شکستن یک خودکار با یکی از همکلاسی هایم درگیر شدم و کار به کتک کاری کشید. این ماجرا دستاویزی شد تا ناظم مدرسه همه رفتارهای زشت و ناهنجار مرا یک جا جمع ...
رابطه نامشروع دختر و پسر نوجوان دردسرساز شد و...
نوجوان 15 ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر 17 ساله به کلانتری احضار شده بود، در میان بهت و ناباوری به تشریح چگونگی آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: هنوز هم باورم نمی شود چه اتفاقی افتاده است من قصد برقراری روابط نامشروع را نداشتم و تنها به خاطر حس کنجکاوی که بر اثر بازی های رایانه ای مستهجن پیدا کرده بودم، با آن دختر دوست شدم. وی در ادامه ...
اعتراف قاتلی که دکتر ضیایی و همسرش سرشناسش را به قتل رساند
مدعی بودند فقط برای دفن اجساد با سروش همراهی کرده بودند؛ اما سروش مدعی شد قتل دکتر و همسرش کار همان پدر و پسر است. به این ترتیب هیچ یک از 11 متهم دستگیرشده ارتکاب قتل را نمی پذیرفتند و مظنونان اصلی که پدر و پسر و سروش بودند یکدیگر را به قتل متهم می کردند. کشف راز مفقود شدن پزشک و همسر اقتصاددانش زمانی در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت که در چهاردهمین روز اردیبهشت ماه مرد جوانی ...
این مرد قانون اعدام در انگلیس را منحل کرد
بازداشت کرد. پلیس بعد از اظهارات تیموتی ایوانز، از کریستی نیز بازجویی کرد و او به عنوان یک شاهد مهم در دادگاه حاضر شد اما به پلیس گفت که تیموتی همسرش را به قتل رسانده است و او از هیچ کدام این اتفاقات خبری ندارد. در نهایت، ایوانز که کاملا گیج شده بود و در جلسات بازجویی تحت فشار شدیدی قرار گرفته بود، به قتل همسرش بریل و دختر کوچکش جرالدین اعتراف کرد. تیموتی اعتراف کرد که بعد از ...
عکس مادر 97 ساله پوتین / روایت شرارت های ولادیمیر کوچک
. پدر و مادرم نمی خواستند او برگردد و گفتند خودشان از وُوا مراقبت می کنند. این آخرین باری بود که پسرم را دیدم. تا روز مرگم این بزرگ ترین پشیمانی ام خواهد بود که اجازه دادم پسر کوچکم را از دستم درآورند. به گفته ی ورا، پسرش دیگر هرگز پیش او بازنگشت چرا که پدر روس ورا از ازدواج او با یک مرد گرجی عصبانی بود. ورا گفته بود: آن ها هیچوقت مرا به خاطر این موضوع نبخشیدند. وقتی پدرم از ...
خاطرات گیل بانو از روز رحلت امام
نقل کردند، پدرم چنان سرش را بر دیوار کوبید و همچون پدرمرده ها اشک می ریخت که صاحب خانه آمد تا پدر را دلداری دهد و کمی او را آرام کند اما انگار دلداری جواب نمی داد، آخر او سرباز خمینی(ره) بود و عاشق مکتب حسینی، او رزمنده بود و پای در میدان، و وای از فراق پیر جماران! پدرم آرام و قرار نداشت، مادرم که خود بی تاب از این فراق بود می گوید: اشکهای از صمیم قلبِ پدر را که ترنم بهاری عاشقی بود و ...
همسرم باعث شد با دختران دم بخت طرح دوستی بریزم...
شاکی ادامه داد: ما چندبار با هم به سینما و رستوران رفتیم تا اینکه پس از آخرین ملاقات مان وقتی در راه بازگشت به خانه بودم، فرزاد با شگردی خاص، طلاهایم را به سرقت برد. وی گفت: فرزاد خودش را طلافروش معرفی کرده بود و چندی قبل از من خواست تا طلاهایم را برای سرمایه گذاری در اختیار او قرار بدهم. من از همه جا بی خبر طلاهایم را در کیفم قرار دادم و فرزاد به بهانه اینکه می خواهد کنار خیابان پارک ...
زنی که در مهمانی های شرم آور شوهرش اسیر شد...
خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و ...
دردسر خوردن قرص های نازایی و زندگی در کنار هوو در یک ساختمان + جزییات
اش قصد ازدواج مجدد دارد، ولی به روی خودم نمی آوردم. چند ماه گذشت و محمدعلی به بهانه های مختلف نزد هوویم می رفت که پنهانی با او ازدواج کرده بود. بالاخره همسرم ماجرای ازدواجش را آشکار کرد و به من گفت: مانند همان نقشه قبلی بعد از به دنیا آمدن فرزند، او را طلاق می دهد. یک سال بعد پسر هوویم به دنیا آمد و من خیلی از این موضوع خوشحال بودم. حالا دیگر همه فامیل ماجرای تجدید فراش همسرم را می دانستند و ...
پرنده آسیا چگونه سقوط کرد؟
از 50 سال از عمرم گذشته است. او درباره علت ارتباط نداشتن با دنیای بسکتبال، می گوید: زده شده بودم. با هیچ کدامشان هیچ کاری نداشتم. نمی خواستم کسی از من خبری داشته باشد. او درباره خاطرات ورزشی اش می گوید: تا چند وقت پیش همه چیز را داشتم. روزنامه ها و مجلات، همه راداشتم. اما دوستان همه چیز را بردند. حتی عکس هایم را هم بردند. قهرمان محله داود کیانی از بچه محل های قدیمی سلسبیل ...
وارد خانه که شدم صحنه ای دیدم که تمام بدنم به لرزه افتاد / امیدوارم آن چه من دیدم هیچ زنی شاهد آن نباشد!
.... به نقل از خراسان، پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من بزرگ تر بود ولی قلب مهربانی داشت و به من ابراز محبت می کرد آن زمان به دلیل علاقه ای که به تحصیل داشتم ...
وصال عاشق و معشوق در 14 خرداد 65
کارهای فنی داشت، روزها می رفت کنار مغازه الکتریکی و دست اوستا را نگاه می کرد، البته شدت علاقه اش باعث شد تا خیلی زود یاد بگیرد. مادرش در این باره می گوید: 10-11 ساله که بود اصرار می کرد به دیدار خانواده های شهدا برویم، اگر کار تعمیرات تلویزیون یا برق داشتند، برایشان انجام می داد.کلاس سوم بود که پدرش را از دست داد و چون ته تغاری بود انس بیشتری با او داشتم و مرد خانه صدایش می کردم. پشتیبانی ...
ثروتمندترین زن تاریخ آمریکا کیست؟
. وقتی هتی 20 ساله شد، پدرش تعداد زیادی پیراهن گران قیمت و مُد روز برای او خرید، تا دخترش بتواند توجه یک پسر ثروتمند را به خود جلب کند. اما هتی پیراهن ها را فروخت و پول آن را سرمایه گذاری کرد. پول برای پول هدف زندگی هتی شد. او در 30 سالگی پول پدرش را به ارث برد و با وجود همه اعتراض ها، کل پول (7.5 میلیون دلار) را روی اسکناس هایی سرمایه گذاری کرد که برای تامین مالی جنگ داخلی ...
با لباس مغول ها گیر پلیس افتادیم!/ باورم نمی شد سکته مغزی کرده ام
. ساربان درباره واکنش های مردم در کوچه و خیابان نسبت به خود گفت: در مدت زمان بیماری غالباً در منزل بودم و با مردم عادی مواجهه نداشتم البته دوستان از خانه تئاتر، وزارت ارشاد و صندوق هنر برای احوالپرسی به ملاقاتم آمدند. وقتی کمی بهبود پیدا کردم با همین عصایی که در دست دارم به تئاتر رفتم و مورد محبت مردم هم قرار گرفتم. واقعیت هم این است که بعد از عارضه ای که برایم به وجود آمده، به گونه ای ...
داستان سرنوشت شوم دختر فراری در خانه مرد شیرینی پز
زن 32 ساله درباره داستان عبرت آموز خود گفت: همه چیز از 17 سال قبل زمانی شروع شد که زن برادرم شماره تلفن ناشناسی را از جیب شوهرش پیدا کرد. آن زمان ما در روستا زندگی می کردیم و پدرم از طریق کارگری در زمین های کشاورزی هزینه های ما را تامین می کرد.زن برادرم شماره تلفن را به من داد تا با آن شماره تماس بگیرم تا راز خیانت برادرم فاش شود چرا که زن برادرم تصور می کرد شوهرش به او خیانت می کند و آن شماره هم ...
اولین چادرم را برادرم علی برایم هدیه خرید
فاطمیون تا جایی که می توانست کار کرد و اولین نشریه در مورد شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) را تدوین و منتشر نمود. حاج علی آبان 1394 برای بار سوم به سوریه اعزام شد و به جنوب غربی حلب رفت. روز 15 آبان بعد از آنکه در مقر فاطمیون واقع در باغ مثلثی زیتون، همه نماز صبح را به امامت او اقامه کردند، آنجا زیر آتش سنگین تکفیری ها قرار گرفت. مشغول عقب کشیدن همرزمان مجروح خود بود که بر اثر اصابت گلوله ...
خودم اراده کردم، خدا هم کمک کرد...
چه مشکلاتی دارند؟ من فکر می کنم زنان مشکلی ندارند و این مرد ها هستند که اعتماد به نفس زنان را پایین می آورند. عقیده دارم هرکس بخواهد هر کاری انجام دهد، می شود. - تحت پوشش بهزیستی هستید؟ وام کم سود برای اشتغال به شمادادند؟ تحت پوشش بهزیستی هستم. برای شروع کار به من 50 میلیون تومان وام با سود چهار درصد دادند که خیلی کمکم کرد. هر چند از مسئولان تقاضا دارم بازار فروش برایم پیدا ...
نسخه صوتی تنها گریه کن منتشر شد
؛ محبتشان را به دل می گیرد. ما این شکلی بودیم. من هرچه از شأن دیدم، خوبی و صمیمیت بود. همراه دوتا جاری دیگرم و مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی می کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می گذشت. نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروسِ ده ماهه بودم که ...
نمی توانی جلو حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند
ولی روی پای خودم ایستادم: پدرم از هفده سالگی تا کنون یک قران به من پول نداده. آن وقت ها وقتی می خواستم عکاسی کنم، یک فریم فیلم به من نمی داد. تاریک خانه عکاسی داشتند، ولی یک دفعه به من اجازه عکاسی نمی دادند. در همان سال برای اینکه پول دربیاورم، در یک استودیوی فیلم سازی تبلیغاتی کار می کردم و پول نداشتم وسیله کارم را تهیه کنم. رفتم یک تانک ظهور فیلم از بازار سیداسماعیل خریدم که ترک داشت و آب ...
پایان وحشت کوچولوها از 3 زورگیر خشن
مالخران و خریداران اموال مسروقه، با متهم این پرونده نیز برخورد جدی صورت خواهد گرفت. آنژیو به خاطر یک گوشی شاید یک گوشی قاپی ساده به نظر برسد و وقتی بشنویم که مأموران پلیس آگاهی در کمتر از 24 ساعت از آخرین شکایت موفق به شناسایی و دستگیری اعضای باند شده اند؛ نفس عمیقی بکشیم و بگوییم به خیر گذشت. لابد بعد هم با خودمان فکر می کنیم که موضوع مهمی نبود! اما همین ...
فارس من| این جنایت آلمان با عذرخواهی پاک نمی شود+تصاویر
اش هادی از روستا به شهر آمده تا مایحتاج خانه اش را بگیرد. رحیم پسر بچه پنج ساله همراه با مادر و خواهر کوچکش در مغازه میوه فروشی پدرش ایستاده و حواسش به مغازه است تا پدرش از مغازه کاک محمد با کوپن مرغ و تخم مرغ برگردد. میدان سرچشمه سردشت زمانی بیش تر به ساعت 16 باقی نیست. در گوشه گوشه شهر زندگی عادی مردم برقرار است و صدای بوق ماشین ها با صدای هیاهوی خرید بازار درهم آمیخته است ...
قتل بی رحمانه مادربزرگ به دست نوه سنگدل در تهران + فیلم گفتگو و عکس
...> مشاهدات اولیه حکایت از این داشت که مادربزرگ خفه شده بود و رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد رضا صاحب جمعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. تحقیقات برای یافتن ردی از عامل جنایت آغاز شد تا اینکه چند روز قبل نوه این زن به عنوان متهم به بازداشت شد و به قتل مادربزرگ خود اعتراف کرد. ادامه این گزارش را در گفتگوی خبرنگار ما با عامل جنایت بخوانید. قرار نبود کسی بمیرد ...
روایت شهیدی که برای مخفی سازی رساله امام زمین را کند و حمام ساخت!
.... خلاصه با هر زحمتی که بود خودم را به خانه مادرم رساندم. به مادرم گفتم این گونی را جایی مخفی کن تا فردا صبح پدرم به بیابان ببرد و در زمین دفنش کند؛ اما از آنجایی که برادرم را هم شناسایی کرده بودند و به او مشکوک بودند، تصمیم طور دیگری شد. داستان جالب گونی و تنور داغ! فارس: قرار شد چه کار کنید؟ احسانی: تصمیم گرفتیم تا مادرم گونی را به خانه همسایه مان ...
قرار ازدواجی که به مرگ ختم شد | ماجرای قتل دختر جوان با چاقو توسط مرد افغان
بازداشت شد. رحمان بعد از دستگیری و در همان بازجویی های اولیه به قتل پروانه اعتراف کرد و گفت: من و پروانه چند ماه قبل در خیابان آشنا شدیم. از همان ابتدا با او روراست بودم و صادقانه گفتم که هم افغانستانی هستم و هم کارگرساختمان. پروانه هم قبول کرد که باهم دوست باشیم.بعد از چند هفته به خاطر علاقه به او پیشنهاد ازدواج دادم که قبول کرد.از آنجا که به پروانه اعتماد داشتم پول هایم را به ...
افشای راز شخصی امین حیایی+ عکس همسر اول و دوم / کدام زیباتر اند؟
.... پدر و مادر امین حیایی اهل هنر نیستند، پدرش شغل آزاد و مادرش خانه دار بود، پس از بازنشستگی از دانشگاه به سربازی رفت و از همان زمان فعالیت خود را در عرصه هنر آغاز کرد. در سال 1370 در تئاتری به مدیریت ثریا قاسمی بازی می کرد که امین حیایی با استعدادش توجه خانم قاسمی را به خود جلب کرد و این آغاز راه جدی او در عرصه سینما بود. امین حیایی با سریال همسایه ها شناخته شد، او در ...
باردار شدن عمه عروس از داماد خیانتکار! | ناراحتی عروس جوان از همسر و عمه صیغه ای اش!
به گزارش سلام نو، زن جوان باردار شکایت خود را از یک مرد جوان به اتهام تجاوز ، در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران به ثبت رساند. این زن 37 ساله به نام نسیم در طرح شکایت خود گفت: چند سال قبل از همسرم جدا شدم و با دختر 13 ساله خود در یک خانه ویلایی در شهریار زندگی می کردم. قصد مهاجرت داشتم و می خواستم به همراه دخترم از کشور خارج شویم و برای ادامه زندگی به کانادا برویم.تا اینکه یک شب در ...
رابطه نامشروع خواهرزاده جوانم با شوهرم دیوانه ام کرد/ فکرش هم نمی کردم ...!+جزییات
این ماجرا بسیار عصبانی شد و کارمان به مشاجره کشید. بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
کم هزینه ترین و مشهورترین مراسم ازدواج کشور
ناخوانده کمی از نیمه شب می گذشت که موتور عروس وارد روستا شد. هنوز عروس و داماد از موتور پیاده نشده بودند که برق روستا رفت. اهالی روستا که از ساعت ها پیش منتظر محسن و کبری بودند، آنها را تا در خانه همراهی کردند. هر چند داماد فقط 40 تا مهمان دعوت کرده بود ولی با ابتکار آقا داماد، توجه همه اهالی روستا جلب شد و همه آنها راهی مراسم عروسی شدند؛ من دوست داشتم به تمام روستا شام بدهم اما بضاعتم کم ...
این فرد گیرنده یک میلیون نامه عاشقانه بود! + تصویر/ مروری بر کتاب روحی جان سلام
....م من خیلی شما را دوست دارم و یک خواهر دو ساله به نام فاطمه دارم که هر موقع عکس شما را در تلویزیون می بیند شما را می بوسد. امام من خیلی دوست دارم به جبهه بروم. پدرم به من قول داده که سه ماه تعطیلی که مدرسه تعطیل است مرا با خود به جبهه ببرد. امام من خیلی دوستت دارم... من هم شهید می شوم تا شما پیش امام بروید خدمت امام عزیز، پس از عرض سلام و دعا... غرض از مزاحمت عرض مطلبی ...
درباره شاری لاپنا؛ یکی از نویسندگان مشهور جنایی نویس/ از وکالت و معلمی تا نویسندگی
آن ها دارم پس تصمیم گرفتم از نوشتن آثار ادبی دست بکشم و بدون آنکه به کسی بگویم، کاملا مخفیانه شروع به نوشتن یک رمان هیجانی کردم؛ می خواستم خودم را در معرض یک آزمون بگذارم ، ببینم می توانم یا نه؟! درباره رمان های معروف خانم نویسنده زن همسایه یکی از رمان های پرفروش شاری لاپناست که مورد اقبال جهانی قرار گرفته و جوایز معتبر ادبی را هم نصیب نویسنده اش کرده است. این رمان توسط چند ...