انتقاد احمد نجفی از کیمیایی؛ می توانست پدیده باشد اما درگیر حواشی شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
وسوسه های شیطانی سراغم آمد و احساس کردم به فردین وابسته شدم
وجودم را فرا گرفت و به دختری تبدیل شدم که شیطنت زیادی داشتم و هر کاری را که دلم می خواست انجام می دادم. به نقل از خراسان، پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من ...
وضعیت جسمانی پیشکسوت سینما
است در جهت فراهم کردن فضای شادی و نشاط برای مردم تلاش کرده است، با همان زبان طنز معمول خود گفت: این کرونای بی پدر دست از سر ما بر نمی دارد و من دوباره درگیر کرونا شدم و شرایط بدی داشتم چند روزی در بیمارستان بستری بودم اما خداراشکر در حال حاضر وضعیت نسبتا خوبی دارم و مرخص شده ام. او این روزها مشغول ضبط برنامه صبح جمعه با شما و همچنین اجرای نمایش خانه سالمندان بانوان بوده و حالا به گفته ...
اشک پشیمانی قاتل اشتباهی| مرد کارتن خواب را به جای برادرم کشتم
. حتی همان شب بعد از قتل وقتی با برادرم روبه رو شدم، هنوز شوکه بودم و تازه واقعا باورم شد اشتباهی یک نفر دیگر را کشته ام. خیلی ترسیده بودم و عذاب وجدان داشتم. به همین خاطر دست به خودکشی زدم اما معجزه آسا زنده ماندم.وی ادامه داد: اولیای دم بهروز که می دانستند من عمدی او را نکشته ام، حاضر به گذشت شدند و به حرمت میلاد حضرت علی(ع) و برای رضای خدا از قصاص گذشتند. مادرم خانه اش را فروخت تا توانست رضایت ...
انصراف از رویارویی با نماینده رژیم صهیونیستی یک تصمیم دلی بود
63 کیلوگرم یکی از حریفان از رژیم صهیونیستی است تلاش کردم وزن کم کنم ؛ وارد گرجستان شدیم وزن ها ثبت شد من 4 سال منتظر این روز بودم دقیقاً روز مسابقه اعلام کردند جدول تغییر کرده بازی اول من با اسرائیل بود احساس بدی داشتم؛ زیرا شرایط سختی بود زحمات زیادی کشیده بودم. رضایی عنوان کرد: من تصمیم خودم را گرفتم و حتی وارد زمین مسابقه نشدم که بعد از ورود به زمین بخواهم انصراف بدهم هزینه های شخصی ...
هراس از دست دادن کلمات!
دیوانه وار از دست دادن کلمات. انگار حالا جهان مدرن مرا به عضویت خودش پذیرفته بود. خرسند بودم از اینکه من هم فوبیایی برای گفتن و نوشتن دارم. من هم یک آدم عادی بودم با ترسی دیوانه وار و بیمارگونه از چیزی فاقد اهمیت.
همسر شهید زنجانی با 16 فرزند، 100 نوه و 10 نتیجه: نباید از فرزند دار شدن ترسید
شما بگویم؛ مرحوم همسرم خیلی بچه دوست داشت، موقع اعزام به جبهه از او خواسته بودند اسم بچه ها را بگوید: مکثی کرده بود و گفته بود: باید حاضر غایب کنم تا بدانم چند فرزند دارم. مرحوم همسرم خیلی بچه دوست داشت، موقع اعزام به جبهه از او خواسته بودند که اسم بچه ها را بگوید: مکثی کرده بود و گفته بود: باید حاضر غایب کنم تا بدانم چند فرزند دارم؛ حالا امروز نیز همین است، وقتی دور هم جمع می شویم؛ حاضر غایب می ...
پایان خونین حرف زدن مرد 40 ساله تهرانی با در و پنجره! / مسعود چطور چاقو خورد؟!
شهرستان رفته بودند و من و برادرم در خانه تنها بودیم .عصر من در پذیرایی خواب بودم که مسعود با لگد مرا بیدار کرد. او می گفت باید به اتاق بروم و آنجا بخوابم . چون می دانستم تحت تاثیر مواد مخدر حالش خوب نیست حرفش را گوش دادم و به اتاق رفتم اما دوباره سراغم آمد و از من خواست تا ظرف های کثیف را بشورم، به آشپزخانه رفتم و مشغول شستن ظرف ها بودم که ناگهان مسعود با به من حمله کرد و چند ضربه به من زد ...
واکنش جالب مدافع مغضوب ساپینتو به جدایی او
بعد از این اتفاق به حالت عادی برگردم. چون یکی از اهدافم رفتن به جام جهانی بود. من خیلی برای این اتفاق زحمت کشیدم انتظار داشتم مربیان پشتم باشند و به من کمک کنند ولی این اتفاق نیفتاد. * فصل قبل یکی از ارکان قهرمانی بودی. در دربی برگشت جلوی یک تک به تک محض را گرفتی و نگذاشتی بازی 0 - 2 شود و پاس گل تساوی را به ژستد دادی. چرا امسال نتوانستی همانی باشی که می خواستی؟ آقا فرهاد همیشه به ...
فلاویو لوپز: همیشه یک چیزی برای قهرمانی کم بود/ از پیوستن آلوز به تراکتور خیلی خوشحال شدم
پیشنهاد این تیم به شما رسید چه تحقیقاتی انجام دادید و با کسی مشورت کردید یا خیر؟ به یاد دارم وقتی پیشنهاد تراکتور رسید، در اینترنت جستجو کردم که ببینم چگونه باشگاهی است. اولین چیزی که یافتم، استادیوم بود که باعث شد توجهم به هواداران جلب شود و متوجه شدم هواداران تراکتور فوق العاده اند. این یک دلیل خوب برای قبول پیشنهادی بود که به من شده بود. آناج: فکر می کردید که در این تیم ...
روایتی از دختر 12 ساله مریوانی که نویسنده شد/ آنیا با معلم خوب به دوست خوب رسید
کتاب علاقه دارد، من در این زمینه به او کمک می کنم. از شنیدن این حرف ها خیلی خوشحال شدم . اینها روایت کودکانه آنیا رشیدی، نویسنده کتاب به دنبال دوست خوب دختر بچه 12 ساله است که توانست با همراهی و راهنمایی معلمش اولین کتابش را به چاپ برساند. این نویسنده کوچک در گفت گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سنندج گفت: نویسنده شدن آرزویی بود که همیشه داشتم و عشق به نوشتن تنها ...
پرنده ی سیاه بزرگ نگاه من را به مقوله مرگ تغییر داد
منصفه نوجوان را، اتفاقی تقریباً نادر است که هر سال روی نمی دهد. کنجکاو شدم بدانم این چه اثری است که توانسته هم منتقدپسند باشد و هم مخاطب پسند. خواندنش را شروع کردم. از قضای روزگار، زمانی که مشغول خواندن این اثر بودم، دوستی برایم فراخوان شرکت در یک کارگاه ترجمه ادبی آلمانی به فارسی را فرستاد و من تصمیم گرفتم در این کارگاه شرکت کنم و برای نمونه کار بخشی از این کتاب را هم ترجمه و به عنوان ضمیمه ...
درگذشت فخری خوروش در 94 سالگی در لس آنجلس + شرح مختصر زندگی
...، چون علی حاتمی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، محمدرضا اصلانی و بهمن فرمان آرا را در کارنامه داشت. خوشنامی و توانمندی خوروش باعث شد او از معدود بازیگران زن سینمای ایران باشد که در دوران پس از انقلاب هم راهش را در سینما ادامه دهد. خوروش پیش از انقلاب هرگز در سریالی بازی نکرد ، اما در مجموعه های تلویزیونی متعددی در سال های بعد از انقلاب بازی کرد که از آن جمله می توان به امیرکبیر و ...
برادرکشی به دلیل توهم مواد مخدر
پسر جوان در درگیری با برادر معتادش او را کشت و اولیای دم از شکایت صرف نظر کردند.
من را فرشته صدا نزنید ؛ گفت وگویی متفاوت با یک ترنس | وقتی گفتند تغییر جنسیت بده باور نکردم | مادرم نفسش ...
. من همیشه دوست داشتم جسمی پسرانه داشته باشم و حالا این آرزو برایم محال نبود. پزشکم گفت به این راحتی ها که فکرش را می کنم نیست و راه دور و درازی پیش رو دارم. من با آگاهی تصمیمم را گرفتم و می دانستم که می خواهم جسمی داشته باشم که با مغز و روحیه ام همراه باشد. او با کمک پزشک سعی کرد به اعضای خانواده اش بگوید که یک ترنس است : با ش صمیمی تر بودم. او اولین کسی بود که از این موضوع با خبر شد. ...
هالند: سیتی پارسال من را کم داشت
به گزارش "ورزش سه"، هالند در فصل اول حضورش در منچسترسیتی 36 گل در لیگ برتر زد و رکورد بیشترین گل زده در یک فصل این رقابت ها را شکست. این مهاجم 22 ساله در گفت وگو با ریو فردیناند تاکید کرد به قابلیتش در زدن ضربات آخر افتخار می کند و درباره نقشش در حملات سیتی توضیح داد: این خوب است که در زدن تقه آخر خوب باشی. فصل قبل بارها دیدم که سانترهای آن ها از کل 18 قدم رد می شود و هیچکس آنجا نیست ...
می توانیم یک مخترع باشیم
نمی کنم و از استاد عزیزم آقای امید هنرمندی نیز که در این راه مشوّق من بودند تشکّر می کنم. مهم ترین پیروزی یا شکست را کی تجربه کردی؟ به یادماندنی ترین و مهم ترین پیروزی که داشتم شرکت در بزرگ ترین تئاتر دانش آموزی با نام هم نشین ماه بود که بدون هیچ گونه سابقه ی بازیگری توانستم در کنار استادان گرامی به موفّقیّت دست یابم و گواهی نامه دوره ی آموزش تئاتر را دریافت کنم اما تجربه شکست هم ...
ماجرای قتل تاجر آهن فاش شد
هم نبود، چون ترسو بود من را به خانه اش دعوت می کرد تا نزدش بمانم. آخرین بار کی میهمان او بودی؟ خیلی وقت پیش برایش یک جعبه موز آورده بودم، می گفت میهمان دارد، در آن شب در این خانه خوابیدم و صبح سر کار رفتم. دیشب کجا بودی؟ یک خانه مجردی در جنوب شهر دارم، آنجا بودم. کسی تو را در خانه ات دیده است؟ فکر نمی کنم، خانه ام آپارتمانی است و من تنهایم. مجید، چه نوع ...
افشای راز زندانی فراری قبل از عروسی اش/ به عشق جدیدت رسیدی؟
انجام می دادم و در همه سرقت ها روی قرص بودم که شجاعت پیدا می کردم دست به دزدی بزنم. یکبار نامزد کردم که به هم خورد و داشتم به تازگی دوباره ازدواج می کردم که دستگیر شدم. همدیگر را خیلی دوست داشتیم اما بعد از اینکه نامزد کردیم فهمیدم او به یکی دیگر علاقه دارد و خودم هم به یکی از دختران فامیل علاقه پیدا کرده بودم به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که نامزدیمان را به هم بزنیم و هر ...
فخری خوروش هم در غربت دارفانی را وداع گفت
فخری خوروش با نام اصلی فخری آسودی متولد دهم خرداد 1309 امروز در امریکا دار فانی را وداع گفت. خوروش که یکی از مطرح ترین هنرپیشه های سینما و تئاتر ایران است، سهم بزرگی در فیلم های کلاسیک و تئاترهای هنری دارد. او که از سال 1384 و پس از حضور در فیلم یک بوس کوچولو ساخته بهمن فرمان آرا، در هیچ فعالیت بازیگری حضور نداشت، به امریکا مهاجرت کرد. خوروش نخستین تجربه بازیگری در سینما را در سال 1334 و با باز ...
کابوس ایرانی ها برمی گردد/ جردن آماده پوشیدن لباس تیم ملی
. آزادکار مطرح جهان در این باره اظهارداشت: ما درباره آخرین باری که در نیوجرسی کشتی گرفتم صحبت می کردیم. من در واقع از خروجی 38 اتوبان آتلانتیک سیتی بزرگ شدم اما از سال 2008 در نیوجرسی کشتی نگرفتم. 15 سال از زمانی که در خانه ام کشتی گرفتم می گذرد، بنابراین در مورد آن هیجان زده هستم. قهرمان جهان خاطرنشان کرد: زمانی که 16 ساله بودم هدف من این بود که یک ژاکت بخرم و نامم را در ...
بازیگر معروف کرمانشاهی الاصل در آمریکا درگذشت
رخ داد از کرمانشاه به تهران آمدم. به همین خاطر از طرف پدر و مادرم طرد شدم. آن هم به مدت 9 سال، به طوری که وقتی پدرم بیمار شد و برای معالجه به تهران آمد، اجازه ندادند او را ببینم و من مجبور شدم از پشت شیشه های اتاقی که در آن بستری بود او را ببینم. پس بازیگری شما از نگاه آنان یک خطای بزرگ بود؟ - بله، اما خودم یقین داشتم که مرتکب هیچ خطایی نشده ام چرا که من ازدواج کرده بودم و از آن به بعد ...
حجاب هیچ محدودیتی در زندگی شخصی و حرفه ای برایم نداشت
می گوید: بنده با حجاب چادر در اجتماع ظاهر شدم و با توجه به ارتباط خوبی که با هنرجویان خود دارم، آنها نیز گاهی به این حجاب و پوشش تشویق شدند. با مباحث جذاب مخاطبین را به حلقه های صالحین جذب می کردم بانوی بسیجی قزوینی یادآور می شود: در سال های قبل بعنوان مربی حلقه های صالحین، این حلقه ها را با بحث های زیبا و جذاب برای نوجوانان و جوانان در کلاس برگزار می کردم مطالبی درباره ظهور ...
مسی: رویای من بازگشت به بارسلونا بود/ اگر پول برایم مهم بود به عربستان می رفتم
ستاره آرژانتینی فوتبال گفت: از چند تیم اروپایی پیشنهاد داشتم، اما آن ها را ارزیابی هم نکردم، چون می خواستم در اروپا فقط برای بارسلونا بازی کنم.
زندگی تلخ مردی که به جای برادر معتادش یک کارتن خواب را کشت
شوکه بودم و تازه واقعا باورم شد اشتباهی یک نفر دیگر را کشته ام. خیلی ترسیده بودم و عذاب وجدان داشتم. به همین خاطر دست به خودکشی زدم اما معجزه آسا زنده ماندم.وی ادامه داد: اولیای دم بهروز که می دانستند من عمدی او را نکشته ام، حاضر به گذشت شدند و به حرمت میلاد حضرت علی(ع) و برای رضای خدا از قصاص گذشتند. مادرم خانه اش را فروخت تا توانست رضایت قطعی آنها را جلب کند. حالا مادر پیرم مستأجر است و روزهای ...
بنزما در مراسم معارفه تیم الاتحاد: دوست داشتم در کشور مسلمان زندگی کنم
.... مهم ترین چیز این است که عربستان کشوری مسلمان، دوست داشتنی و زیباست و من اینجا هستم، برای من اینجا جایی است که می خواهم باشم چون برای من مهم است که در کشوری مسلمان باشم، جایی که حس کنم مردم شبیه من هستند و دوستم دارند. این به من اجازه می دهد زندگی جدیدی داشته باشم و بی صبرانه منتظر شروع زندگی ام در این کشور هستم. دوست دارم عربی را روان صحبت کنم و برای من مهم است. مکه در این کشور است که بسیار به من نزدیک است و به عنوان یک معتقد و یک فرد باایمان برای من مهم است. اینجا جایی است که بهترین حس را خواهم داشت. وقتی با خانواده ام در مورد انتقال به عربستان صحبت کردم، آن ها نیز بسیار خوشحال بودند. ...
بنزما: به عربستان آمدم چون کشوری مسلمان است
را بیشتر از قبل بالا خواهد برد. حضور او می تواند ثابت کند که فوتبال عربستان می تواند تاثیری جهانی داشته باشد”. بنزما در ادامه صحبت هایش در پاسخ به سوالهای دیگری درباره باشگاه الاتحاد گفت:” دوست دارم به بالا بردن سطح این باشگاه کمک کنم. ما استادیوم خیلی خوبی داریم و همانطور که گفته ام و دوباره تکرار می کنم هواداران الاتحاد واقعا پرشورند. یک تیم خوب همیشه به هوادار نیاز دارد. حضور هواداران پرشور به ما انگیزه می دهد تا در زمین بهترین نمایش ممکن را ارائه بدهیم”. 258258 ...
نوشتن لاینز 4 سال زمان برد
تاکنون انجام دادم، به جز اولین کتابم که استاد صحرایی به عنوان کارشناس و ارزیاب در کنار پروژه بودند، بقیه بدون اعمال نظر و نظارت ایشان بوده است. -الگوی نویسندگی شما در حوزه ادبیات پایداری و جنگ کیست؟ سبک خودم را دارم و زمانی که وارد این حوزه شدم الگویی نداشتم چون ساکن ایران نبودم و با نویسندگان این حوزه آشنایی نداشتم. بخاطر علاقه به این موضوع واردش شدم، تحقیق و مطالعه ...
دخترفراری به پلیس پناه برد / تولد دوباره باران بعد از باغ شوم
، می روم خانه اما راهم نمی دهند، با صدای سرباز به خودم می آیم می پرسم آقا بهزیستی جای خوبی نیست من را قبول می کنند به خدا هیچکس من را نمی خواهد، اجازه می دهد وارد کلانتری بشوم ازهمین لحظه باران گذشته فراموش می کنم من امروز دوباره متولد شدم. چند سال داری؟ 14سال چی شد که ازخانه فرار کردی؟ من فرار کردم، چون دائم کتک می خوردم اذیت می شدم و هیچ حامی نداشتم... چند ...
با خاطرات محمد نیک که تاریخ زنده ادبیات شهرمان در نیم قرن اخیر و یکی از موسپیدکرده های مشهدی است | شاعری ...
. قرآن را که یاد گرفتم، این بی بی جان به پدرم خبر داده بود که: درس این پسر تمام شده است و بیایید ببریدش . پدرم گفته بود: این، هنوز یک سال دیگر تا مدرسه رفتنش مانده . پیرزن جواب داده بود: خب، چکارش کنم؟ پدرم گفته بود: چیز دیگری یادش بده . بی بی جان گفته بود: چی یادش بدهم؟ سعدی و حافظ یادش بدهم؟ پدرم گفته بود: بله . من قبل از هفت سالگی در مکتب خانه، گلستان سعدی و دیوان حافظ را ...
داستان وحشتناک و عجیب آدمخوار ژاپنی +تصاویر
باعث شد اون از صحنه فرار کنه...اما بعدا به جرم تلاش برای تجاوز به زن دستگیر شد. که البته پدر ایسی هم چون پولدار بود،به زن پول داد تا شکایت نکنه.علاقه ی ایسی به زنهای ژرمن یا نوردیک از همون سالها معلوم بود ولی کسی نمیدونست اون قراره چه فاجعه ای رقم بزنه. ایسی چند سال بعد از ژاپن به فرانسه مهاجرت کرد تا توی دانشگاه سوربن ادامه تحصیل بده. با ورودش به فرانسه فریادهای درونیش رو ...