سایر منابع:
سایر خبرها
طرح ملی تلاوت ؛ از خلق ایده تا کشف استعداد
طرح ملی تلاوت از جمله طرح های قرآنی است که در قالب مسابقات در دو گروه دختران 10 تا 15 سال و پسران 8 تا 14 سال در سبک های اساتید مصطفی اسماعیل، عبدالباسط و منشاوی برگزار می شود. این طرح در استان مرکزی با حضور 110 قاری نوجوان برگزار شده است و ایکنا در همین رابطه گفت وگویی با مجتبی سعیدی، مدیر مهد قرآن رهروان ولایت اراک و دبیر طرح ملی در استان و والدین برخی از شرکت کنندگان داشته است که در ادامه می ...
رهایم نکن...
! تعجب کردم! اصلاً کسی خانه نبود تا آن را پاک کند! شال را به حالت عربی روی سرم بستم، طوری که حتی یک تار از موهایم بیرون نباشد. چشم هایم برق شادی داشتند، انگار تازه متولدشده بودم. حالا از آن روز و آن خواب سال ها می گذرد و مادر هنوز دنبال پیکسل سردار سلیمانی می گردد... اما چه می داند که تا آن را نداشته باشم، خوابم نمی برد. حال و هوای این روزهایم با همیشه فرق می کند؛ عالمی دیگر دارم. عالمی که از یک رژلب قرمز شروع شد و به آیه ای از قرآن ختم... داستان بر اساس واقعیت است ...
تهران به روایت نواده مظفرالدین شاه | ماجرای جالب اولین آدامسی که دست تهرانی ها رسید | روایت قحطی، بیکاری ...
بدهم و روزی که دانشگاهم تمام شد، غصه دار بودم که چرا تمام شد. بعد از چند سال که بچه هایم بزرگ شدند، به فکر افتادم که دکترا بگیرم و چون انگلیس درس خوانده بودم، راحت تر می توانستم بروم و دکترایم را همان جا بگیرم. برای همین بچه ها را پیش مادرم و پدرشان گذاشتم و دوباره ایران را ترک کردم و این بار با دکترا برگشتم. موقع بازگشتم انقلاب اسلامی پیروز شده بود و دانشگاه ها ملتهب بود. اما به هر حال کار من در ...
از داستان اسباب بازی 4 تا سرانجام استاد ایپ در شبکه های تلویزیونی
های خروشان سیل، او را کیلومترها از خانه دور می کند. آرلو در راه بازگشت به خانه، با یک پسر بچه (انسان اولیه) آشنا می شود و سفر ماجراجویانه ای را آغاز می کند تا با ترس هایش کنار آید ... فیلم تلویزیونی نردبان به کارگردانی ولی باقری و افسانه آقانژاد ، چهار شنبه 21 تیر ماه ساعت 14 از شبکه کودک پخش خواهد شد. در این فیلم خواهیم دید: نرگس دختری است که امسال سال به تکلیف رسیدن اوست و قرار ...
آرزویی که با شهادت برآورده شد
را در خانه داریم. به نوعی برادرم زندگی من را رقم زد، در خانه بودم و درس می خواندم رفتار برادرم باعث آرامش و حرف گوش کن بودن من شده بود. بعد از شهادتش هم به من کمک کرد و کاری که دارم از خون برادرم دارم و این کار، در زندگی ام خیلی تاثیر داشته است. با کسانی که در زندگیم تاثیر داشته اند خیلی صحبت می کنم؛ با برادرم، پسرم با آنکه دو سال است فوت کرده خیلی صحبت می کنم؛ گاهی تشکر می کنم و گاهی می خواهم در ...
پویش هدیه اسباب بازی و حماسه ای که کودکان رقم زدند!
شان می گوید: از ساعت ها قبل از شروع مهمانی ده کیلومتری بچه ها اسباب بازی هایشان را می آوردند و تا همین حالا هم استقبال و لطف بچه ها همچنان ادامه دارد. سال گذشته از روز عید قربان 21 هزار عروسک و اسباب بازی جمع شد که 13 هزار تای آنها از دل همین سازه و در مهمانی ده کیلومتری بود. خداراشکر استقبال همچنان ادامه دارد. بعضی ها هم می آیند و وقتی متوجه چند و چون پویش می شوند حسرت می خورند که چرا از قبل ...
قصه گویی که آرزوی قصه خواندن داشت!
گاهی قصه و مسیر زندگی ادم ها انجایی که فکرش را هم نمی کنند، عوض میشود. قصه مهدی اذریزدی هم همینطور بود. در مقطعی وارد حرفه جوراب بافی شد و این اتفاق سرآغاز آشنایی او با کتاب، قلم و قصه شد. زندگی او به طرف کتاب اینگونه جریان یافت که صاحب کارگاه بافندگی که مهدی در آنجا مشغول شده بود، تصمیم گرفت تا دومین کتابفروشی یزد را راه اندازی کند و بعد هم مهدی را جهت کار به آنجا معرفی کرد. کار در حوزه کتاب همانا و آشنایی با نویسندگان، شاعران و اهالی ادب همانا، اتفاقی که مسیر او را به کلی تغییر داد و گویی تولدی دوباره برای او بود. ...
نجات زندگی از پشت خط تلفن!
.... ویدئوی مکالمه او با پدری که نوزادش مشکل تنفسی پیدا کرده است و بعد از تماس با اورژانس با راهنمایی های اپراتور، نوزاد با گریه خود به زندگی برمی گردد در فضای مجازی بسیار دیده و باعث برانگیخته شدن احساسات مردم شد. آقاجری 40 ساله است، در پایگاه های جاده ای و شهری اورژانس هم کارکرده، ولی از سال 86 علاوه بر ستاد، در اتاق فرمان اورژانس مستقر بوده است و به قول خودش آن جا خانه اول اوست. با این اپراتور ...
حکایت راننده ای که اهالی یک روستا را نجات داد | خودم به جای نفتکش آتش گرفتم
بد بود و باران شدیدی می بارید. بعد از ظهر تلفن خانه زنگ خورد و پسرم که با پدرش رفته بود تا او در جاده تنها نباشد، پشت خط بود. فقط این جمله را شنیدم که با نگرانی گفت: بابا سوخته چه کار کنیم؟ سراسیمه گفتم او را به تهران بیاور. آسمان بر سرم خراب شد. تا به تهران برسند من و دخترم جان به لب شدیم. همه چیز به هم ریخته بود. آژانس ماشین نداشت. مجبور شدیم با دخترم ماشین دربستی بگیریم که هنوز به بیمارستان ...
تخم مرغ چشم چین!
...، مزه اش می کند. قیافه اش را در هم می کند و انگار از طعمش خوشش نمی آید. دوباره کمرم تیر می کشد. هوا هم گرم شده و هر دو عرق کرده ایم. راسته خیابان را از سر می گیرم و برمی گردم خانه. توی راه پله همسایه کناری را می بینم. حال و احوال می کنیم. کمی قربان صدقه سیدعلی می رود و با کنایه می گوید: چرا اینقدر گریه می کنی خاله؟ صدات همش تو خونه ماست. سرخ وسفید می شوم و از این بابت ...
ازدواج آقای مدیرعامل با دختر پرحاشیه+ جزئیات
... نمی دانم مرض بود که نمی گذاشت آب خوش از گلوی این شوهر پاک پایین برود. وقتی به سن جوانی رسیدم، پدرم موسفید و مادرم غرغرو شده بود، پیرمرد فقط می خندید، زودتر از آنچه که باید پژمرده شده بود. خواستگارها پاشنه در خانه را شکسته بودند، اما من می خواستم روی پای خودم بایستم به خاطر همین با جدیت درس می خواندم و پس از دوره دانشگاه شرکتی پیدا شد و پذیرفت در آنجا حسابدار باشم. مدیرعامل شرکت یکی ...
کمرنگی آموزش و برنامه ریزی برای اوقات فراغت دانش آموزان در مدارس
دوست فرزندم شنیدم و زمان ثبت نام را می دانستم بنابراین دخترم را برای تفریح و یادگیری به این پایگاه می فرستم و در رشته خوشنویسی تلاش می کند. وی افزود: همچنین خودم هم سعی می کنم که در خانه او را با آموزش آشپزی و شیرینی پزی مشغول کنم اما فرزندم هنوز نتوانسته علاقه و استعداد خود را تشخیص دهد، کمک به دانش آموزان در این موضوع از وظایف معلمان است اما در مدارس توجه چندانی به این موضوعات نمی شود ...
بازیگر معروف سریال های طنز: نباید یک لکه سیاه در زندگی ام باقی بماند
عبداللهی . اما یکی از آدم هایی که هنوز برای من خیلی جذاب است و بعد از سال ها می روم ساعت ها با او می نشینم و حرف می زنم، رامین ناصرنصیر است. با کدام رفیقتان آن قدر صمیمی هستید که حتی از او پول دستی گرفته اید؟ سعید آقاخانی توی این زمینه خیلی دست ودل باز است. امیر جعفری ، عباس جمشیدی و رامین ناصرنصیر هم هستند. جواد عزتی که اصلا دست به خیر هم دارد. می دانم که در زندگی شخصی اش برای ...
سپند امیرسلیمانی: کارکردن در تلویزیون دشوار شده است
قابل درک باشد که نگویم چرا من؟ نپرسیدم از خودم که چرا من این بیماری را گرفتم چون در همان بیمارستان من تنها کسی بودم که همه می شناختند و لطف داشتند و جایی خدا می دهد و جایی می گیرد. وی افزود: اتفاق دیگری که تحولی در من ایجاد کرد کلبه عموپورنگ بود؛ پیش از آن اصلا تجربه کار کودک و بنابراین مخاطب کودک نداشتم. زمان ضبط و پخش برنامه همزمان شد با یکماه بستری بودن من در بیمارستان. پیام هایی از ...
بزرگ ترین جشن غدیرِ تاریخ در مهمونی 10 کیلومتری/ حاشیه نگاری از یک رخداد بی نظیر +تصاویر
...، نه مدیون موسیقی های زنده و سرودهای گوش نواز و نه مدیون بلندگوهای پرتوان. هرچه شور و نشاط بود، مدیون بچه ها بود؛ و بس! نوش جان شان؛ حلال معصومیت شان، همه اینها به یک یاعلی گفتن شان می ارزد. فقط کاش همه این جمعیت شب که به خانه رفتند به بچه هایشان حقیقت را بگویند: این شهربازی و این همه خوراکی های خوشمزه از طرف علی (ع) بود. ما انسان هستیم و اکثراً فراموش کار؛ درست! اما یادمان نمی رود ...
سر بر آستان غدیر امیرالمؤمنین
...: از سال 1396 بود که وام غدیر را نیز در اولویت های خیریه قرار دادیم. زمانی که به فکر چنین برنامه ای افتادم، اتفاقا همان سال فعالیت شغلی خود را نیز به طور موقت کنار گذاشته بودم و هیچ درآمد مستقلی نداشتم. به یاد دارم که 100 هزارتومان از همسرم قرض گرفتم و در این روز به گروه خیریه مان وام دادم. کمتر از یک سال بعد نه تنها این مبلغ، بلکه یک میلیون به حساب من برگشته بود و همین طور این رقم ...
هشدار به والدین ؛ بیماری هایی که بچه ها در مهد یا مدرسه به آنها دچار می شوند
تهیه کنید که در مدرسه یا مهد بتواند مرتب دست هایش را بشوید. دوره استراحت در خانه تشخیص طول درمان برای هرکدام از این بیماری ها به عهده پزشک معالج کودک است، اما به طور متوسط کودکان در صورت ابتلا به این بیماری ها 3-5 روز باید در منزل استراحت کنند. توصیه به خانواده دانش آموز بیمار برای جلوگیری از انتقال بیماری فرزندتان به خواهر و برادرهایش یا خودتان تا حد ...
کاش آن 500 تومان را به آقای معلم می دادم
پا انداخته بود و داشت با آقای مدیر در مورد چیز مهمی حرف می زد. چرا می گویم مهم چون عین وقت هایی که به طور جدی سر کلاس مبحث کسر را برایمان توضیح می داد دست هایش را در هوا می چرخاند و بعد به هم چفتشان می کرد. گفتم: آقا اجازه؟ آقا نگفتی چرا باید پول بیاریم. زد روی پای معلم کلاس پنجمی ها و گفت: آقای شیراوند اصلا کاش این ابوالفتحی رو ببری برای خودت و بجاش کل دانش آموزان پایه پنجم را بدی به م ...
گزینه مدیرعاملی استقلال بی خبر از همه جا مشغول آشپزی
میرشاد ماجدی گفت: خبر را خودم شنیده ام اما زمانی که در خانه مشغول آشپزی بودم. وی افزود: به تازگی هم دوستان به من زنگ زده و می گویند فلان جا مصاحبه کردی که می گویم اصلا صحبتی نکردم در شرایطی که از زبان من خیلی دقیق و شکیل مصاحبه ای نوشته می شود. عضو اسبق هیات مدیره استقلال در مورد اینکه مدتی قبل پیشنهاد مدیریت این باشگاه مطرح شد، توضیح داد: بله چندین بار به من گفته بودند برای ...
حتی مستند قرائتی هم سانسور شد: چگونه شیخ شوخ کاشی شد شرح شیخ کاشان ؟
ا انجام دهی. از همان زمان من به مدت دو سال با دوربین و تجهیزات صدا، به صورت انفرادی همراه حاج آقا بودم. همه اطرافیان حاج آقا هم به من اعتماد پیدا کرده بودند. وی افزود: طی این دو سال در سه نوبت حاج آقای قرائتی نسبت به فعالیت و حضور من معترض شد و من هم می پذیرفتم و می رفتم. بعدها هم خودم مستند فیه ما فیه را با همین موضوع ساختم که چرا روحانیت با دوربین مشکل دارد!؟ خلاصه بعد از دو سال ...
علت مخالفت شهید نوید صفری برای خرید ماهواره/ واکنش طنز شهید به دزدی ماشینش
... نوید چندین بار به سوریه رفت. از آنجایی که در وزارت دفاع کار می کرد، سال 1393 از آنجا استعفا داد و به نیروی قدس رفت که بیشتر به سوریه برود. از همان سال 93 به سوریه رفت و چند بار دیگر هم رفت و آخرین بار در سال 1396 به سوریه رفت. نوید در سوریه کار اطلاعات می کرد و به من می گفت: من پشت خط نیستم؛ بلکه جایی کار می کنم که بعد از اتمام عملیات، به جایی که جنگ شده است، می روم و در مورد آنجا ...
نکونام: شرایط استقلال خوب نیست
اتفاق بد از بین برود، اما مردم ما باهوش هستند و این اتفاقات را می دانند. *آن شروع روز اول بود که متاسفانه سبب ناراحتی کل تیم شد. خودم فردای آن روز عذرخواهی کردم، اما با عذرخواهی هیچ چیزی درست نمی شود، زیرا آبی است که ریخته شده و دیگر نمی شود جمعش کرد. *شرایط تیم را هم که می دانید. تنها تیمی هستیم که سال گذشته در این مقطع 20 بازیکن داشتم، اما همیت الان حساب کنید امسال 7 بازیکن ...
واکنش گزینه مدیرعاملی استقلال به حضور در این تیم
به گزارش وانانیوز، میرشاد ماجدی عضو هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال که در برنامه ورزشگاه شبکه پنج سیما حضور یافت، در مورد شایعه حضورش در وزارت ورزش و جوانان برای مدیرعاملی باشگاه استقلال گفت: خودم هم چنین خبری را شنیدم و درست نبود. در خانه و مشغول آشپزی بودم که این خبر را شنیدم! قبلاً چندین بار گفته بودند که برای این سمت همکاری کنیم، اما باید ابتدا ببینید می توانید کمک کنید یا خیر. کسی می ...
تنها حاج احمد نبود که آرزوی جنگ با اسرائیل را داشت
راهی سوریه شود. (همپای صاعقه، ص 776) حاج احمد رسم و سنت نیکویی داشت که بعد از هر عملیات وقتی به تهران می آمد به دیدار خانواده شهدا می رفت. در آن روز ها هم حاج احمد با تعدادی از بچه ها با مینی بوس به اصفهان رفت. بچه ها ابتدا از مجروحان عملیات بیت المقدس عیادت کردند و بعد هم به دیدار خانواده شهید حسین قجه ای فرمانده گردان سلمان در عملیات الی بیت المقدس در زرین شهر رفتند. مقاومت جانانه او ...
عیدی خاص مولا در عید غدیر
عید غدیر به ما می گفت "بچه ها یادتون باشه به سیدها بگید: یابن رَسُول الله عیدی بده! خوششون میاد بیشتر عیدی میدن" و بهترین عیدی را از جد سادات محمد(ص) خواستم. همسرم چند ماه بعد توانست به تنهایی کمی در خانه راه برود 2 سال بعد اولین پسرم به دنیا آمد اسمش را محمد عطا گذاشتم چون پسرم را عطای غدیر می دانستم. محمد عطا بهترین عیدی از طرف حضرت محمد(ص) بود به خاطر نیتم از ازدواج با دختری سیده، محمد عطا 5 ...
زن جوان: هوس بازی های هر روزه شوهر کثیفم من را هم به جایی رساند که...!
... در این 5 سال تقریبا سالی 3 یا 4 بار به خانه من آمده است. من به خاطر اینکه زندگی دوستم خراب نشود و تصمیم به جدایی نگیرد، هیچ وقت ناراحتی ام را بروز نمی دهم. ایشان یک بچه دارند و شاید مثل من برخورد نکنند، تکلیف بچه شان چه می شود؟ من باید خیلی مراقب باشم. مخصوصا اینکه خودم انتخابش کردم. هر دو هوای هم دیگر را داریم همسر اول: بچه هایم مخالف ازدواج دوم پدرشان بودند ...
معلمی که سرطان هم او را از رسالتش دور نکرد
راه را با توکل به خدا و دعای خیر عزیزانم ادامه دادم. وی همچنین اضافه کرد: دیدن چهره های معصوم و دوست داشتنی بچه ها و دعاهای دلنشین آنها به هنگام شیمی درمانی و تزریق داروها و حرف های کودکانه اما پر از مهرشان در کنار همکارانی که دعا گو بودند، نگاه پر از دلهره و نگرانی دخترم که تنها پشتوانه اش بعد از خدا من بودم و دستان گرم پدر و مادرم که با دیدن من در آن شرایط چندین سال پیر تر شدند، همه و ...
نوشتن این کتاب، رزق بی نظیری بود که نصیبم شد
استاد بصیری متوجه شدم کنگره بنا بر نوشتن چهل کتاب، ویژه شهدای قم دارند، خیلی دوست داشتم همراه بچه ها اثر بنویسم. ولی استاد گفتند به دلیل دوری راه نمی توانم مصاحبه بگیرم و این کار من را خیلی سخت می کند. خیلی ناراحت بودم. دیدن یک خواب و بعد از آن نشانه هایی که یک به یک از راه رسیدند و کمک کردند تا نوشتن کتاب را شروع کنم. لطف شهدا من را از شهرکرد به قم و کردستان وصل کرد. در حین نگارش رمانِ ...
این دختر بدون قلب زندگی کرد ؛ ماجرای انسان هایی که معجزه را به چشم دیده اند
قسمت های مختلف بدن انتقال دهد و خون رسانی مختل می شود. به این ترتیب قرار شد تا طی یک عمل جراحی، قلب دیگری را به بدن دیژانا پیوند بزنند. وضعیت بیمار بعد از عمل باز قلب به نظر پزشکان عالی بود و همه چیز خوب پیش می رفت اما دو روز بیشتر از عمل جراحی نگذشته بود که بدن دیژانا قلب پیوندی را پس زد و پزشکان مجبور به خارج کردن آن شدند. از یک طرف شرایط دیژانا بسیار بحرانی بود و از طرف دیگر هنوز هیچ ...