سایر خبرها
شبحی در پشت بام روایتی از ماجرای کشف حجاب
.... سرش داد بلندی زدی. - زود باش ضعیفه لعنتی! مشت لرزانش را طرف تو گرفت. ماتت برد به آن و زود خشکت زد. یک جفت گوشواره خونی کف دستش بود. با التماسی که از عمق جانش به تو داشت، بریده بریده و بغض آلود گفت: این گوشواره های طلا برای تو. حلال حلالت؛ اما چادر و چارقدم را از سرم برندار. بگذار بروم. به خدا آبرو دارم. مانده بودی چه بگویی. لب هایت به لرزه افتاد. نبض شقیقه ات هم تند و تند می ...
آنتن گوشی ام پرید، چه بهتر!
به رخ مان بکشد... شانه هایم را تکان می دهند: وقت رفتن است... دلم توی چادر می ماند و بی حواس به سمت راه برگشت قدم برمی دارم. می نشینم توی جیپ و سیاه چادر پرینازخانم را نگاه می کنم تا آن جا که کوچک و دور می شود و هم زمان با قرص زرد خورشید پشت کوه نقطه می شود و ناپدید می شود. هنوز چند دقیقه نگذشته، دلم تنگ می شود برای نشستن زیر سقف سیاه چادر، برای لبخندها و ...
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم یک صلای آشنا به رهگذر نمی زند دل خراب من دگر خراب تر نمی شود که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند چه چشم پاسخ است از این دریچه های ...
دلباخته هم بودند و جانباخته دفاع از امنیت شدند
کمی بعد از شهادت سرهنگ علیرضا شهرکی و همسرش نرجس صیاد تصمیم گرفتم با خانواده شهید همکلام شوم. میان همه تصاویر و فیلم های موجود از شهدا چهره معصوم و مظلوم ریحانه شهرکی فرزند شهیدان علیرضا شهرکی و نرجس صیاد دل مان را می لرزاند. منتظر ماندم تا اوضاع و احوال کمی آرام تر شود و همین چند روز پیش بود که با ریحانه شهرکی تماس گرفتم و قرار مصاحبه مان را با او هماهنگ کردم. فکرش را هم نمی کردم یک روز دختر 16 ...
کتاب مثل سمیه زندگینامه کاملی از زنان شهید استان کرمان است
... نویسنده کتاب یک قدم سهم من عنوان کرد: کتاب دیگری در خصوص خاطرات و روایات شهید فرج الله زمزم به نام کتاب چادر طوبی به روایت همسر شهید فاطمه السادات حسینی نوشتم که بعد از اتمام متن زمانی که کار را ارسال کردم گفتند شما همه جای زندگی من بودید و من خوشحال شدم از این که توانستم حرف دل همسر شهید را بزنم. ملازاده گفت: در استان کرمان 47 شهید زن داریم و من در این زمینه به به نگارش خاطرات ...
طوفان شن و بحران آب، مرگِ زندگی در سیستان
شن فرو می رود. آنطرف تر زمین بازی کودکان را می بینم. در طوفان محو شده، اما معلوم است که کسی آن حوالی نیست. این هوا را چه به بازی کودکانه؟ خیرات نباشد، نان هم ندارم قدم می زنیم. بالاخره چند نفری را با فاصله می بینیم. از حرف زدن گریزانند. آن طرف تر چند زن با لباس های محلی در صف نانوایی ایستاده اند. با آن ها شروع به گپ زدن می کنم. سلام مادر خوبید؟ چه می کنید با این ...
عروس و داماد های غدیری در پایتخت مقاومت جهان اسلام
همگان اعلام دارند که با ساده ترین چیزها و ازدواج آسان اما پر برکت ترین ازدواج می شود زندگی را آغاز کرد. آن هایی که به این مکان عزیز و مقدس قدم گذاشتند می دانند و درک می کنند که دنج ترین فضا و صفامندترین لحظات زندگی را می توان اینجا به دست آورد. شادی و هلهله عروسی در دل های پر از امید مومنین، مسلمانان و افرادی که روز عید غدیر مکان ِ همراه با عطر شهدا را انتخاب کردند تا شادی شان ...
شهیدی که به میهمانی امیرالمومنین(ع) رفت
مادر آقا مهدی، آتش می کشد به دل های داغ دیده. حال مادر که قابل وصف نیست چادر کشیده روی صورتش و به زبان مازنی با پسر رشیدش، درد و دل می کند اما همسر شهید، مدام دست می کشد روی تصویر آن لبخند. انگار از همین حالا دلدادگی و سپردگی اش، حرف زدن و چشم دوختن به عکس های آقامهدی را تمرین می کند تا یک عمر جای خالی اش را با عکس ها پر کند. هر میهمانی که از راه می رسد و چشم های خیره همسر شهید به عکس ...
هدیه سبز آقا میکائیل به اهالی صفائیه
.... عمو، چرخ دستی را که به خانه می رساند تازه کارش شروع می شود. دبه ها را یک به یک و با سختی برمی دارد و پای درخت های کنار خیابان خالی می کند و بعد قامت راست می کند و زل می زند به برگ های درخت های نارون و توت، گویی با آنها حرف می زند. می گوید: درخت ها را خیلی دوست دارم. در بین این همه آجر و آهن اگر همین چند تا دار و درخت هم نباشد که دل مان می پوسد. عمومیکائیل، هفته ای 2بار تا باغ سنگ می ...
انتظارات مردم از سالن انتظار را برآورده کنید
می نشست، چند متر این طرف تر امّا پیش روی ما که اشرف مخلوقات خطابمان کرده اند نرده های آهنی کشیده شده و حق ورود به محوطه فرودگاه را هم نداشتیم. دیروز علی رغم اینکه یک گربه برای ما انسان های جهان سومی که چه عرض کنم،انسان های نخستین دل می سوزاند من نیز به آزادی یک گربه غبطه خورده و بی ارزش شدن جماعتی را نظاره گر بودم که در خاک و وطن خود بدین سان تبدیل به کالاهایی! بی ارزش شده اند... دیروز ...
شمیم خوش آسودگی بر پریشان احوالی خسته دلان
... وی ادامه داد: جایی که حضور در محل نگهداری دام ، خود بر گرمای آفتاب شدت می دهد اما امروز آن دانشجویی که نمی گذاشت خاک بر روی لباسش بنشیند، در حال معاینه دام های روستایان است و طی دو روز به بیش از 2 هزار راس دام و بیش از 8 هزار مترمربع جایگاه نگهداری دام ارائه خدمات می کند. غلامی گفت: همه در حال تلاش هستند تا با خدمت رسانی بتوانند بذر امید در دل مردم بکارند و در آن عید بزرگ، باعث ...
بخشیدن دیگران چه فوایدی برای سلامتی تان دارد؟
، بی اعتمادی به خود و دیگران، اعتیاد، بی قراری و بی خوابی و ... . این لیست، بلند و پُر از منفی هاست. آیا واقعا می خواهید همه اینها را با خود نگه دارید؟ با احتمال زیاد نه! در این مطلب به شما می گوییم بخشیدن دیگران چه اثری بر سلامتی تان می گذارد. بخشیدن دیگران در واقع تمرینی است که با توجه به ارتباط عمیق جسم و روان، تاثیر بزرگی بر قلب و ذهنتان می گذارد. محققان زیادی علاقمند به ...
بکرترین روستای کهکیلویه و بویر احمد
زیبایی دارد و مشتمل بر دستمال لاکی یا چارقد لاکی به رنگ مشکی، لچک، دستمال دور سر، دلک (آرخالیق و کت زنانه)، جومه (پیراهن پرچین، و بلند) تنبان، مناگیر (دستبند) و چادر است. پاپوش معمول زنان، نعلین، کفش و گیوه است. رسم ما ایرانی ها بر این است تا به هر جایی که سفر می کنیم برای خود یادگاری بگیریم که در این خصوص نزدیکان خود را هم فراموش نمی کنیم و همیشه دنبال سوغاتی خریدن برای آن ها هستیم. ...
نامزدم را در کافه کنار پسر غریبه ای دیدم / وقتی قهقه زد وجودم آتش گرفت
....برمی گردم به انتهای کوچه خیره می شوم و قدم هایم آهسته تر می شود.یاد وقتی می افتم که تمام همسایه های این کوچه تا کمر از پنجره خانه شان آویزان می شدند و کتک خوردن مادرم و خواهرهایم وسط کوچه را تماشا می کردند. خدا آن تیر برق وسط کوچه را برای من کاشته بود! پشت آن پنهان می شدم و بدنم مثل بید می لرزید.گاهی از چک و لگدهای بابا چیزی هم نصیب من می شد.وقتی مست می کرد دیگر چیزی جلودارش نبود. ...
تماشای قدیمی ترین درختان خاور میانه در این پارک ملی ایران
همراهی شان می کنند. کوه های سر به فلک کشیده و فرش سبز شده این منطقه را هرکدام به نامی می خوانند؛ قورقون، تنگه گل، شاخا و با دره های عمیق توصیف ناپذیر از کمال زیبایی، مثل دره های آلمه یا همان بهشت حیوانات؛ به نام های آلدالی و قیزقلعه. اما د رکنار این همه زیبایی، یک زشتی هم خفته است؛ جاده. جاده ای که روزی فقط چند اسب با گاری و ماشین های قدیمی از آن عبور می کردند، امروز شاهد تردد هزاران ...
بیانیه باشگاه پرسپولیس پس از محرومیت خبیری و پیروانی: چرا وقتی علیه پر سپولیس و خود فدراسیون اتهام زنی ...
لیگ می دانند که اصلا نباید بر خلاف میل ایشان سخن گفت. آن چه در بالا آمد زمانی بیشتر نمود پیدا می کند که عضو هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس با چنین حکمی روبه رو شده است در حالی که عدم اجرای درست این قانون را چالش اصلی آن می داند و مهر تایید بر خود قانون می زند. ایشان کلیت قانون سقف بودجه را در صورت وجود ابزار اجرا برای همه باشگاه ها، تایید هم می نماید و با این وجود با حکم تعلیق روبه رو شده است. در ...
شگفت انگیزترین پدیده طبیعی ایران
که این همه برف در این آفتاب سوزان چه می کند، به تعجب وامی دارد. غافل از اینکه این تازه قسمت کوچکی از آن همه اعجاز و زیبایی است که در دل کوه نهفته و هر یک برای خود فصلی برای به تماشا نشستن و لذت بردن است. در تمام این 3666 هکتار پهنه گنبد نمکی، از همان دامنه های پایین تا بالاترین ارتفاعاتش، که به 1350 متر هم می رسد، قدم به قدم، آفریننده اش جلوه ای از زیبایی و شکوه رقم زده است. انگار سقف ...
راهکار امام کاظم (ع) در مواجهه با شیطنت بچه ها
شما با کودک، مشکلات روحی است که برای او به وجود می آید. کودکان به خصوص در سنین پایین از همه نظر به شما وابسته هستند. به علاوه آن ها درکی از این موضوع ندارند که شما برای تربیت شان با آنها قهر کرده اید و دیریازود شرایط به حالت عادی برمی گردد. آنها قهر شما را موضوعی بسیار جدی در نظر می گیرند و این شرایط باعث ترس و نگرانی بیش از حد آن ها می شود. در واقع کودک ناگهان احساس می کند که تمامی امنیت و حمایت ...
چشمان شهیدِ سراوانی، آبرویم را خرید
از دور صدایم کرد: خانم، خانم...، اول به روی خودم نیاوردم و دیدم نزدیک تر شد، خانم همسرتونه؟ با اخم و لحن خشک و بی حوصله گفتم نه! گفت: خواهرشی؟ دلم می خواست در آن لحظه بگویم بله اما با حسرت گفتم نه نیستم. ستایش گفت: موتورسوار سکوت کرد و از پشت آرام آرام قدم برداشت به سمت من، دستش روی شانه های من آمد، شوکی به من وارد شد که نمی توانستم حتی فریاد بزنم، آن همه آرامش و سکوت یکباره به یک حس ترس ...
معنویتِ هیژده چرخ بوی نای شعار نمی دهد
، برایم جایی بود که زن عرب، صحن امام رضا(ع) در حرم حضرت معصومه(س) را با حرم امام رضا(ع) اشتباه می گیرد و ذوق زده، به جای خواهر، دنبال برادر می گردد. و البته حسرت برانگیزترین جای کتاب هم همین جاست؛ چرا که خادم می رود دنبال اصلاح این اشتباه. مگر دل منِ خواننده موقع خواندن کتاب مسافت جغرافیایی را طی نکرد و زائر برادر نشد؟ حالا تو هم بگذار زن عرب، خیالش بکشد هزار کیلومتر آن طرف تر و به جای خواهر، برادر ...
نگاهی به فیلم "نگهبان شب"| روایت مقاومت یک نجابت در هزارتوی فقر و فریب
...> تلفیق ترس و سادگی و تردید و مهلکه و رستگاری در کشاکش یکی از مهم ترین عناصر روانشناختی انسان مدرن که مقوله انتخاب میان بودن و شدن است، مضمون غنی، کهن و در عین حال مبتکرانه نگهبان شب را تدارک می بیند. رسول از دل کهن الگوی سادگی و نجابت دست نخورده سنت وارد میدان مین جهان مدرن امروزی می شود و اصل موضوع داستان و نقطه شروع واقعی اش همانجایی است که این ورود کلید می خورد و او خود را در مصاف با دنیایی دیگر ...
ناگفته هایی از فتنه های سه دهه اخیر/بی بصیریتی خودی ها یکی از علل ایجاد فتنه ها
مه ی عناصر فتنه بودند و هم از هیچ جا حمایت چندانی از آن ها صورت نمی گرفت. چند روزی گذشت و گمانم در شب 23 تیر کار تقریباً از دست برادران نیروی انتظامی خارج شده بود و پنج شبانه روز بود که فتنه گران هم هرکاری که دل شان خواسته بود کرده بودند. نهایتاً در شورای عالی امنیت ملی مصوب شد که مسئولیت امر به سپاه و قرارگاه ثارالله محول شود. وقتی نظر شورای عالی امنیت ملی به تصویب فرمانده معظم کل قوا ...
بازار خودرو؛ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! / شورای راهبردی روابط خارجی و روابط با امریکا / چالش های آموزش ...
دفاع از حقوق مصرف کننده به محاق رفته تا مصرف کننده ایرانی یا مجبور به استفاده از تولیدات داخلی شود که کیفیت شان چنگی به دل نمی زند و یا سراغ خودرو های مونتاژی چینی موجود در بازار ایران را بگیرد. خودرو هایی که به گفته یک نماینده مجلس قیمت واقعی شان 300 تا 350 میلیون تومان است، اما با قیمت 800 میلیون تومان وارد می شود و به قیمت 3 میلیارد تومان به مصرف کننده عرضه می شود؟! البته مافیای واسطه ...
طرح ها و نقشه های به کار رفته در دستباف های رضوی به همت شرکت فرش آستان قدس رضوی کتاب می شود/ قدم زدن در ...
قالیچه را با تن بی جان قدم خیر، با هم از دار قالی پایین آوردند. قالیچه نقش مردی را داشت که یک شو به کوه و دشت رفت و برنگشت... . سال بعد پسرهایش قالیچه را آوردند جایی که قدم خیر آرزو داشت ببیندش و حسرت به دل ماند. * رحیم داد بچه اش نمی شد. زنش ماه گل هر چه دارو دوا به خوردش می داد افاقه نمی کرد؛ پچ پچه ها بلند شده بود؛ چرا مرد و زنی که بچه شان نمی شود باید بمانند و ...
فال روزانه شخصی/ 18 تیر ماه + فیلم
طرفی دل تان آزادی می خواهد و از طرف دیگر کارهای نیمه تمامی دارید که انتظارتان را می کشد، به همین خاطر احساس خوبی ندارید و ناآرام به نظر می رسید. مثل این است که اکنون در گردابی از مشکلات گیر افتاده اید و باید از همه جهت گوش به زنگ باشید. فعلا نمی توانید یک مسیر مشخص را انتخاب کنید، در عوض سعی کنید تعادل را برقرار کنید. اگر آستین ها را بالا بزنید تا بالاخره به این مشکلات حل نشده رسیدگی کنید، می ...
ماجرای بهترین کتابخانه جهان برای تفکر
. اولین قدم را برمی دارم، اولین پله. بسم الله الرحمن الرحیم یا علی مددی. پله هایی است قاچ خورده و نامنظم با ارتفاعی متغیر. ساخته شده از سنگ های صابونی و سیمان و البته لیز. جماعت در حال بالا رفتن اند. کم کم شهر مکه می آید زیر پاهامان و دوردست ها پدیدارترند. مکه یک صندوقچه دیده می شود که کَفَش را طلا و جواهر ریخته اند و برق می زند؛ یک پاتیل بزرگ که تویش طلای سرخ عربی ذوب کرده اند ...
پنج فریم از کودکانه های مهمونی 10 کیلومتری
فرآیند اجتماعی شدن را در بستری اسلامی فراهم می کند. این گزارش، متن های دیگر، عکس ها، تصاویر و هر محتوای دیگری از این رویداد، تنها حاصل چند دقیقه قدم زدن در یکی از بزرگترین اجتماعات مذهبی شاد در ایران و گوشه ای از این شب به یادماندنی است که بعد از این تجربه موفق، همه انتظار دارند هر ساله بهتر از قبل برگزار شود. منبع: mehrnews-5831392 ...
نشانی گنج های پنهان در ایران
می روم ممکن است شکلی یا موجودی انسانی یا حیوانی را در کلیت یک سنگ ببینم؛ به همین دلیل آن سنگ را برمی دارم و با خودم به خانه می آورم. اما اگر آن سنگ یک صخره بزرگ باشد، در همان محل آن را حجاری می کنم تا در طبیعت باقی بماند . با این حال سنگ های زیادی هم هستند که او آرزوی حجاری روی آن ها را دارد؛ گاهی وقت ها حسرت حجاری روی تمام سنگ های یک دره را دارم، گاهی وقت ها هم حسرت حجاری روی یک کوه ...