روایت یک دیدار از عاشقان وفادار ایران
سایر منابع:
سایر خبرها
سلول زندان الرشید یا کارخانه تکثیر شپش؟!
اسرا را شکنجه می کردند و می زدند. یک روز عراقی ها برای جارو کردن حیاط خاکی اردوگاه، دو صف مقابل همدیگر ایجاد کردند. یک صف از بالا، جلوی آسایشگاه 4و یک صف هم از پایین، مقابلش و با یک سوت همه نشسته و شروع کردند با کف دست، زمین را جارو کردن. خاک جمع شده هم به صورت تپه شده بود و چند نفر دیگه هم کارشان این بود که با یک گونی، خاک ها را جمع می کردند و کنار باغچه می ریختند. بعد هم اسرا به صورت ...
حسرت روز اول مدرسه
به پایان رسیده و حالا جوانی موفق است هنوز بغض و خاطرات دوران تلخِ مدرسه او را همراهی می کند. با توجه به سوژه گزارش مان و گفت وگو پیرامون مشکلات دانش آموزان مهاجر افغانستانی، پای درد دل این دانش آموز سابق نشسته ایم. بدون روپوش مدرسه رفتم امری که تا سال ها انگار برایم عقده شده بود، این بود که من روز اول مدرسه، به مدرسه نرفتم. چون معمولا در آن سال ها باید منتظر بخشنامه آموزش و ...
مهسا مسعودی، افسر دومی که به علت زن بودن، روی دریا به او کار نمی دهند/ به من گفتند هیچ کس دریانورد خانم ...
شیفت شان را با من جابه جا کنند. من هنوز از آنها ممنونم که همراهی کردند که بتوانم دوره را بروم. دریافت مدرک پس از یک سال و نیم دوندگی بنابراین او و همکارش در آن سه ماه، هر روز از ساعت 6 صبح تا 2 و نیم بعدازظهر روی کشتی کار می کردند و بعد از روی اسکله برای گذراندن دوره افسری و دریانوردی به آموزشگاه می رفتند تا ساعت 7 و نیم غروب. مسعودی بعد از آن دوره ها هم تا ساعت 10 شب به کلاس ...
اصلاحات ارضی، حق رای زنان وقایع خرداد 42 از زبان هوشنگ نهاوندی
امینی می گویم که این ماجرا اینجوری شده و درست می کنم این کار را. دو روز بعد دیدم که مرحوم منصور مرا خواست و گفت، آقا شما شکایت کردید به نخست وزیر؟ گفتم که نه، من دستم که به نخست وزیر نمی رسد شکایت کنم. فی الواقع این ماجرا را نگفتم. گفت، بله ایشان به من تغیّر کردند. من که چیزی نکردم. در هر حال تصویب نامه شما را فرستادیم. تصویب نامه من فرستاده شد و بنده چند روز بعد بانهایت عجله خانه ام را کرایه دادم ...
عشق زمینی در دل عارف سیاسی
فرقی نمی کند که تو در خلوت های شبانه ات به چه می اندیشی، اهمیتی ندارد که با خیره شدن به آسمان و دیدن عظمت خلقت خداوند، دلت برای بزرگی او غنج بزند و با زبان بی زبانی بگویی الله اکبر و چنان روحت شوق پرواز به سویش را داشته باشد که خود را میان ستارگان ببینی، در همان حال یاد آن تکه از کلیپ سخنان فلان عارف بیفتی که می گفت: ذرات عالم همه ذکر حق می گویند و ناگهان ذوق به شناختن حق، تمام ذرات وجودت را بگیرد و ...
زمان ورود هواپیمای رونالدو و تیم النصر به تهران | کدام فردوگاه میزبان رونالدو خواهد بود
به گزارش شهرآرانیوز، سفر تیم فوتبال النصر به ایران در امنیتی ترین حالت ممکن انجام می شود و هنوز زمان دقیقی از ساعت پرواز این تیم ارائه نشده است، اما شنیده ها حاکی از آن است که جت اختصاصی این تیم فرودگاه ریاض را به سمت تهران ترک کرده است. به این ترتیب احتمالا پرواز این تیم بین ساعت 12 تا 13 ظهر امروز (دوشنبه 27 شهریور ماه 1402) روی باند فرودگاه به زمین خواهد نشست. همچنین نکته مهم این ...
پرواز سپاهان با چیدن بال شاهین ها
مرضیه غفاریان: شکست ناپذیران لیگ برتر ایران باید امشب برای دفاع از این عنوان و حفظ پیروزی های پی درپی خود هر طور شده با دست پر اربیل را ترک کنند. ارتش طلایی سپاهان از ساعت 19 و 30 دقیقه امشب در ورزشگاه 40 هزارنفری فرانسو حریری این شهر باستانی در نخستین گام در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در منطقه غرب و در گروه سوم این رقابت ها در برابر گردان آبی پوش نیروی هوایی عراق صف آرایی خواهد کرد. ...
انقلاب خمینی کبیر؛ راهبر وارثان عالم
...> نامش محمدباقر بود، هنوز وارد دانشگاه نشده بود اما علاقه مند به رشته کامپیوتر بود. به بهانه خرید بسته اینترنتی سراغ من آمد. هزاره بود که توانستیم هم کلام بشویم. احتمالا به خاطر مسائل اقتصادی محمدباقر تنها و از مسیر زمینی وارد خاک ایران شده و مابقی اعضای خانواده قرار بود دو روز دیگر با هواپیما به تهران بیایند و بعد در قم به همدیگر بپیوندند و عازم مرز چذابه شوند. بعد از هزار مکافات برای تهیه بسته ...
خانه زوج سبزواری چطور هتل زائران امام رضا(ع) شد؟
به گزارش بلاغ به نقل از خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ موقع خداحافظی به مهمانان می گویم: هر وقت خواستید به مشهد بروید، یادتان باشد که اگر خانه ما نیایید، اصلاً زیارتتان قبول نیست. این روحیه را اول از پدرم و بعد از همسرم به ارث بردم. حاجی، عاشق مهمان بود. از بخت بلندش، سبزواری شده بود و خانه مان در مسیر زائران امام رضا (ع) قرار گرفته بود. اینطور بود که وقت و بی وقت می رفت در خیابان ها دنبال ...
قلبم که درد می گیرد، زیر زبانم می گذارمش
...> آیا جنگل را به خانه اش آورده بود..؟! و آن که پرنده شده فکر رهایی داشت.. راستی او که اقیانوس شده کدام ما بوده..؟! و آن جمعیت نهنگ ها ازدست کدام اقیانوس خودکشی کرده اند.. هزار سال بعد این همه درد ابر می شوم تا ببارم بر زمینی که جز درخت، هیچ آدمی نروید.. -------------------(4)------------------------- ...
برای رونالدو نه! برای مردم ایران هم دلتان نسوزد، دوره فیلترینگ تمام شد
سکوهای فضای مجازی فعلا عمومیت نیافته باشد، ولی زمان آن دیر نیست. همان طور که اینترنت آمد، تلویزیون ماهواره ای آمد همه خواب بودند، اینترنت نسل سوم حرام شد، حالا با اینترنت 5G کار می کنیم. آن هایی که آن کردند که نباید می کردند، حال باید افسوس همان روزنامه هایی را بخورند که مردم برای خرید روزنامه صف می کشیدند، منتظر خبر ساعت 14 می شدند. هر چه بود مرجعیت هم چنان دست خودمان و در داخل بود نه حالا که ...
اسارت در ایران من را شیعه کرد/ هنوز آرامش سخن آن سپاهی در گوشم است نترس تو برادر ما هستی
این بود که می توانستیم جزو گارد ویژه صدام و محافظ او باشیم. در آن زمان چهار گردان با وظیفه ای متفاوت وجود داشت. گارد چهارم که من جزو آن بودم، وظیفه اش این بود که اگر صدام می خواست به جایی برود ما باید چند روز زودتر به آنجا رفته و امنیت را برای حضور او برقرار می کردیم. حیات: در جریان همین آماده باش ها به اسارت درآمدید؟ العزاوی : یک بار به ما اعلام آماده باش کرده و سپس ما را به ...
سفر عاشقانه اربعین
حسین موسوی که در تمامی سفرها همراه هم بودیم و لذت سفر را سخاوتمندانه تقسیم کردیم. با اینکه گذرنامه ام هنوز چند وقتی اعتبار داشت ، اما با اعلام اداره گذرنامه برای صدور گذر زیارتی ، تصمیم گرفتیم این گذرنامه را گرفته و ان شاالله سفرهای بعدی هم در آنجا درج شود و بشود کارنامه ای برای ارائه به ارباب. با حاج حسین رفتیم و گذر زیارتی را گرفتیم و اصرار و شوق سفر ، همان روز در دلمان بیشتر گره خورد ...
اینزاگی: هنوز راهی بسیار طولانی در پیش داریم
می گویم و خوشحالم که تا اینجای کار توانسته ایم هواداران اینتر را شاد کنیم، اما روند بازی های سخت ما تازه از حالا شروع می شود، پس باید آماده باشیم. بی نهایت برای هواداران، شهرمان و رئیس باشگاه خوشحالم. ما فصل پیش چهار دربی را بردیم و با یکی از آنها به جام هم رسیدیم و با دو تای دیگر توانستیم به فینال لیگ قهرمانان برویم. این پیروزی اما یک قدم دیگر در آغاز فصل است و هنوز کلی راه تا رسیدن به پایان فصل ...
هنوز من را آقای صندلی داغ صدا می کنند/ شبیه هارون الرشید بودم
ر اجرای برنامه هایی همچون صندلی داغ هم گفت: در زمینه اجرا هم یک طرح را ارائه کرده ام اما متأسفانه بعد از یکسال هنوز جوابی به آن نداده اند و همچنان منتظرم تا نتیجه اش مشخص شود. این طرح بیشتر نگاه اقتصادی و اجتماعی داشت و چارچوبش مانند صندلی داغ بود اما باید توجه کنیم که شرایط امروز ما دیگر شرایط زمان تولید صندلی داغ نیست. تصمیم گرفتیم بیشتر توجه مان را به سمت استان ها توسعه دهیم و مناطق دیگر را ...
شبی که مشهدی ها به خانه شان نمی روند!
مهمان کرد. جز خادمان آستان قدس رضوی، زائرانی که لباس خدمت هنوز بر تن شان ننشسته، استکان جمع کردند و چای دست زائر دادند و بی نام و نشان خدمت کردند. شاید تازه 20 ساله شده، پسر جوانی که استکان جمع می کند و خادمی. استکانی را به دستش می دهم و از حس و حال این صحن می پرسم از خادم بی نام و نشانی که از تبریز آمده. او هم از راز دلش می گوید: این چند روز بعد از سلام به آقا و زیارت امام رضا، هر شب ...
فشار وارد شده از خارج کشور بر نظام یک بازی کثیف سیاسی است
مرا به دسته های زنجیرزنی بازار ببرد و زنجیر بزنم. وی افزود: بعد از چند روز سختی بیماری، حالم کم کم رو به بهبود رفت و مادرم نذرش را ادا کرد. زنجیر کوچکی برایم خرید که هنوز بعد از 70 سال آن را دارم. بعد ها که بزرگ تر شدم جذب این جریان عاشورایی شده بودم. مادرم با فرهنگی که داشت این نذر را کرد. آینده ام را تعریف کرد و در اختیار این آیین بزرگ عاشورایی قرار داد. همسر فریده سپاه منصور ...
وقتی امام رضا ع به عیادت خادمش آمد!
حساب و کتاب سال هایی که خانه را آب و جارو زده. اتاق کوچک شان را مرتب کرده و دیگ غذا روی اجاق گذاشته. آن وقت بچه هایش را فرستاده تا دنبال زائر بروند و چند روزی مهمان های امام رضا علیه السلام، مهمان خانه شان باشند از دستش در رفته. از همان سال های دور اتاق بزرگ تر و بهتر خانه همیشه سهم زائران بوده و سهم خودشان همان اتاق کوچک 12 متری گوشه خانه! ...
موشک سوم که زیر هواپیما خورد با صندلی ام پرتاب شدم
این ها... به پدر و مادر همه فحش داد! [می خندد] خب من چه بگویم؟ گفت تو داری می میری! گفتم مرگ و زندگی دست خداست! گفت می دهم اعدامت کنند. ما در تلویزیون اعلام کرده ایم یک اف پنج را زده ایم و خلبانش کشته شده. حالا دست ماست که تو را تیرباران کنیم یا نه. گفتم دست تو نیست. من لج می کردم، او لج می کرد. بعد یک روز اسم گردان ما را گفت. می گفت فلانی کیه؟ گفتم نمی شناسم. حالا اسم طرف در فهرست گردان ما بود ...
پاویون عمه ملوک و دامادش رونالدو
هومن جعفری، خبرنگار: شاید اگر نخستین بازی پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا به النصر و میزبانی از رونالدو مربوط نمی شد، این همه ایراداتی که در تمام این سال ها زیر فرش جارو می کردیم یا کم اهمیت تر جلوه می دادیم، این طور توی صورت مان نمی خورد و توی ذوق نمی زد. چیزهایی مثل اینترنت عادی دنیا که برای شهروندانی ایرانی، ممنوع یا محدود شده و با یک نسخه اینترنت نیمه وطنی نیمه جهانی طرفیم که نه می ...
ماجرای دعوت نامه امام برای یک زائراولی
به محض اینکه چشمش افتاده به گنبد آقا، بلند شد و ایستاد و دست روی سینه گذاشت، بعد تا کمر خم شد و چند دقیقه سلام خودمانی داد، انگار تمام زحمت های من و امیرآقا ثمر داده و دلش را همین اول کاری سپرد به حضرت. از گفت و شنود و راز و نیازش خبر ندارم، نمی دانم بین او و آقاجون چه گذشت؟ اما به گمانم کیانوش هم دلداده شد و گرفتار مهربانی حضرت، آخر از آن روز کیانوش، کیانوش دیگری شد و حدیث حضرت در دل و جانش ریشه داده بود. پایان پیام/89033/ ...
تمام افتخار فرمانده مقاومت، خادمی حرم امام رضا(ع) بود
. ارتشی که افتخار فرماندهانش این است که خادم الرضا باشند، آنها جان می دهند تا لحظه ای را تی و جارو بدست بگیرند و حرم آقا را شست وشو دهند. مثل همین حاج قاسم خودمان! همه ابهت و شجاعت و زندگی خاصش یک طرف! حضور خاضعانه و اشکبارش در حرم امام رضا(ع) یک طرف دیگر! او برای یک لحظه حضور در کنار مرقد خورشید هشتم جان می داد، وقتی لباس خادمی حرم مطهر امام را می پوشید و خدمت می ...
زیر یک سقف اما سال ها دور از هم
به زمان قبل از ازدواج بوده تأثیری نداشت. مدام شاکی بود و گلایه مند... هر روز بحث، هر روز دعوا و بدتر از همه این بود که شده بودم آش نخورده و دهان سوخته... حالا که تصمیم گرفته بودم آدم باشم و مثل آدم زندگی کنم، نمی شد... گاهی فکر می کردم آه و نفرین تمام دختر هایی که با آن ها دوست بودم مرا گرفته. هر چه بود باعث شده بود در خانه آرامش نداشته باشم... سعی می کردم طوری رفتار نکنم که الهه حساس ...
ذوالنوری: آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در تدوین لایحه بودجه 1403 مؤثر است
حجت الاسلام مجتبی ذوالنوری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور در برنامه تلویزیونی صف اول به پرسش ها درباره برنامه ها و عملکرد مجلس پاسخ داد. سوال: مجلس شورای اسلامی طی چند روز گذشته در کمیسیون تلفیق موضوع مربوط به برنامه هفتم را مورد بررسی قرار داد و از بیست و ششم وارد صحن علنی می شود و در آن صحن راجع به بند بند آن نمایندگان مجلس اظهارنظر می کنند و سرانجام تصویب می شود، آیا مشخص است ...
مرد 37 ساله: زنم را با لباس خواب در کنار دو مرد دیدم
مخالفت کردم و به او گفتم بهتر است همه وقت خود را صرف تربیت الینا کند و به خانه داری مشغول شود .اما هنوز پسرم قدم در این جهان نگذاشته بود که آرام آرام اوضاع اقتصادی من ضعیف شد و به همین دلیل تصمیم گرفتم بعد از پایان ساعت کارم در کارگاه تولیدی ظروف یکبار مصرف، با خودروی پرایدم مسافرکشی کنم. اگرچه حالا تا پاسی از شب کار می کردم ولی زندگی توام با آسایش و رفاه برای همسر و دو فرزندم ساخته بودم ...
آنچلوتی: از عملکرد بلینگام شگفت زده نشدم/ بیشتر از سیستم چرخشی استفاده خواهم کرد
. وینیسیوس بابت قرار نگرفتن نامش در لیست نامزدهای کسب جایزه THE Best فیفا، (باخنده) سه، چهار ساعت گریه کرد. کارلتو در خصوص هافبک کرواتش گفت: ما خوشحالیم که او قراردادش را تمدید کرد. او حالا بیشتر بازی خواهد کرد چون بازی های زیادی در پیش داریم. لوکا هنوز هم بازیکن مهمی برای ما است و در این مورد همیشه با او صحبت می کنم. ما نیاز به دیدن بازیکنان جوانتر در ترکیب مان داشتیم، اما به کیفیت بازی ...
نه سر جنگ داریم نه از برجام کوتاه می آییم/ غرب جرزنی می کند/ 26 مهرماه که برسد ما فروش سلاح مان را ...
برساند که دولت بتواند تا آذرماه از این استفاده کند و برنامه بودجه سال آینده را لایحه بودجه سال 1403 را براساس برنامه هفتم تحویل دهد. تلاشی که ما داریم فعلاً این سرعت است که زودتر نتیجه دهد یک قدری کمیسیون تلفیق غیر متعارف طولانی شد، تلاش بر این است که ما مجلس را سه نوبته کنیم یعنی 4 ساعت نوبت صبح، 4 ساعت نوبت بعدازظهر و 2 ساعت هم شب ما ادامه بدهیم، همه روزهای هفته هم روزهای غیر تعطیل ما جلسه ...
آقای رونالدو این نامه ای است از مردم ایران! بخوانید
.... به قولی، فدای همه نداشته مان؛ چهار ستون بدن سالم باشد! هر چند همه این موارد هیچ ربطی به رونالدوی فرضی یا واقعی نوشته ندارد و آن بنده خدا چه می داند از آزادی تا تهرانپاس چه سینه چاکانی دارد که شاید محله های فقیرنشین لیسبون با آن برابری کند! تکلمه این نوشته هم برای دلداری ذهنی که در بالا آمد؛ یادی از امام قلی خان و جزیره هرمز باشد و بس! و قصه تمام و پیاده شدن مسافران پرواز ریاض- تهران! پ ...
بهرام هم شوهرم من بود هم شوهر دخترم / وقتی راز رابطه پنهانی شان لو رفت آنها را برای همیشه تنها گذاشتم!
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم، من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و خرمی ...