سایر منابع:
سایر خبرها
شوهر صیغه ابم با عروس جوانم رابطه نامشروع دارد/ آنها را تعغیب کردم تا به...
را می پرداخت کسی به ازدواجش معترض نشد و حتی همسرش نیز بی خیال ازدواج مجدد شوهرش بود. با وجود این از چند ماه قبل به رفتارها و رفت و آمدهای کیومرث مشکوک شدم و پس از کنکاش های فراوان دریافتم که او با عروس کوچک ترم نیز ارتباط دارد. پسرم کارگر یکی از کارخانجات است و دختری 6 ساله دارد. البته از حدود 2 سال قبل با پسرم دچار اختلافات خانوادگی شدند ولی من تصور نمی کردم که این اختلافات ...
مرگ شوکه کننده دختر 18 ساله در غفلت والدین
تا این که چند روز قبل من و همسرم تصمیم گرفتیم برای دیدار با خانواده شوهرم به یکی از روستاهای اطراف گلبهار برویم. این بود که دست دختر دیگرم را گرفتم وبا خودروی سواری خودمان راهی روستا شدیم ولی لادن بازهم به بهانه درس خواندن با ما نیامد. او که گوشه گیر شده بود و مدام با خودش خلوت می کرد به هیچ وجه دوست نداشت در جمع خانوادگی یا فامیلی ظاهر شود. من و همسرم نیز نه تنها اهمیتی به این موضوع نمی دادیم بلکه ...
ازدواج پنهانی مرد متاهل با دختر خاله مطلقه اش/پایان هوس غم انگیز شد
حامد با وجود مخالفت های شدید خانواده او ازدواج کردیم. با آن که روزگار سختی را می گذراندم اما بلافاصله باردار شدم تا پایه های زندگی ام را مستحکم تر کنم. حامد هم عاشق من بود و به حرف ها و نصیحت های دیگران توجهی نداشت تا این که خانواده اش به خاطر فرزندم سینا مرا هم پذیرفتند و من و حامد به زندگی مشترکمان در طبقه بالای منزل پدر شوهرم ادامه دادیم. در همین روزها دخترم سهیلا نیز به ...
پدر بی آبرو دخترش را در مشهد فروخت!
این ها بخشی از اظهارات زن 26 ساله ای است که سراسیمه و هراسان در حالی خود را به مرکز انتظامی رساند که دختر خردسال ی را در آغوش داشت. این زن جوان با بیان این که همزمان با تجمع مردم دخترم را از چنگ شوهرم رها کردم و به کلانتری آمدم، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: 5 سال قبل هنگامی که 21 سال بیشتر نداشتم احساس کردم رفت وآمدهای خانواده خاله ام به ...
بلوایی که عروس سمج برای خانواده داماد به پا کرد
به گزارش رکنا ، اکنون که 11 سال از ماجرای عروسم می گذرد هنوز هم نتوانسته ام از شر او و نوه ام خلاص شوم. آن روز که پسرم به خاطر یک عشق پوشالی با دختری ازدواج کرد که در یکی از کارخانه های من مشغول کار بود، این روزهای تلخ را پیش بینی می کردم چرا که ... مرد 70 ساله در حالی که دادخواست شکایت از عروس سابق و نوه اش را به دست گرفته بود، در تشریح ماجرای شکایت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم ...
زن مردی شدم که 25 سال از من بزرگتر بود
انتخاب همسر نداشتم و به خواست پدرم پای سفره عقد نشستم. ♥ کلیک کنید: موضوعی مهم در سند خودرو که برخی ها نمی دانند ♥ خلاصه 3 سال بعد و در حالی که به تازگی وارد 15 سالگی شده بودم پا به خانه بخت گذاشتم و مجبور شدم مانند دیگر هووهایم کار کنم. با آن که خودم صاحب فرزندی خردسال بودم، ولی در این شرایط باید از 9 فرزند قد و نیم قد هووهایم نیز مراقبت و نگهداری می کردم تا آن ها هم بتوانند ...
سخت تر از سخت؛ قصه پرغصه "من، حمید و زینب"
.... مهر 64 دخترم به دنیا آمد؛ طبق وصیت پدرش نام اش را زینب گذاشتیم. چندین سال بدین منوال گذشت، کنار مادر داغ دیده ام بودم که حالا شهادت داماد هم به غم شهادت امیرحسین جوان اش اضافه شده بود و دخترش با یک فرزند جلوی چشم های اش ذره ذره آب می شد. ولی با کمک خداوند بلند شدم و شروع به تلاش کردم، شغل آموزگاری را برگزیدم و با پشتوانه مادر مشغول به تدریس شدم. شروع به ادامه تحصیل کردم و در مقطع ...
به خاطر جنون، شوهرانم را کشتم!
...، نکا، محمودآباد، آمل، ساری و بابل بودند. چقدر مهریه به دست آوردی ؟ 75میلیون، 240میلیون یا 14سکه بهار آزادی. قصد داشتی تا چه زمانی به قتل ها ادامه بدهی؟ تا وقتی که دستگیر می شدم یا می مردم. شوهرانت را چطور می کشتی ؟ به آنها قرص قند می دادم ، بعد حوله را جلوی صورت شان می گرفتم و خفه می شدند. قرص را می خوردند بی حال می شدند. ...
قتل اشتباهی مرد جوان / تعمیرکار به اتهام رابطه غیر اخلاقی کشته شد
خانه نبود. با تعمیرکار تماس گرفتم و گفتم بیاید. مردی که وارد خانه من شد تعمیرکار آبگرمکن بود. تحقیقات پلیس هم نشان داد سحر درست می گوید و مقتول با او رابطه ای نداشته است. بنا بر این گزارش، این پرونده در دست رسیدگی است. اعتماد بیشتر بخوانید قتل هولناک برادر به خاطر یک نخ سیگار / درگیری خونین پسر جوان با پدر جزییات قتل دردناک مهیا؛ دختر 12 ساله به دست پدر، عمو و برادرش در سرپل ادعای شوم آزار دسته جمعی پسر جوان/قتل در مستی قتل زن سرایدار در مدرسه غیرانتفاعی تهرانسر توسط همسرش ...
قتل مرد همسایه در جاده / زن جوانم را آزار داده بود
کنار جاده توقف کند، بعد من طناب را از پشت دور گردنش انداختم و شوهرم هم او را باچاقو زد. با دیدن این صحنه من پیاده شدم و فرار کردم. سپس نادر به جایگاه رفت و گفت: همسرم پیشنهاد قتل را داد، اما من فقط دو ضربه چاقو زدم. طناب را همسرم دور گردنش انداخت و خفه اش کرد. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده، مریم را به خاطر قتل به قصاص و همسرش را به خاطر ...
ام الاسرا نماد زن مبارز ایرانی
. به سختی سعی می کرد خودش را کنترل کند. آن خانم که شوهرش مفقود بود، به آرامی شروع کرد به صحبت کردن. گفت: چند شب پیش خواب شوهرمو دیدم. صبح که از خواب پاشدم برای دختر سه ساله ام خوابمو تعریف کردم و گفتم بابا اومده به خوابم. دخترم هم مرتب از من می پرسید: مامان بابا چه شکلی بود؟ چی پوشیده بود؟ چطوری اومد به خوابت. منم با حوصله به تموم سؤال هایش جواب دادم. آماده اش کردم و بردمش مهدکودک. خودم هم رفتم ...
همه رنج های ننه علی؛ از مواجهه با اقوام شاهدوست تا شوهر بداخلاق
؛ وحشت زده چشمانم را محکم بستم و روی هم فشار دادم. در تمام عمرم چنین نوری ندیده بودم. نور شمشیر ذوالفقار همه جا را گرفته بود. از خواب پریدم. تمام تنم خیس عرق بود. آبی به دست و صورتم زدم و به خانه دایی رفتم. زن دایی مرا با آن حال که دید، هری دلش ریخت. در بخش دیگر می خوانیم؛ بیا بریم تو. چرا رنگ و روت زرد شده دختر؟ ناهار خوردی یا نه؟! با بی حالی جوابش را دادم: نه زن ...
جنایت عجیب در خانه زن بلاگر
جنازه به سمیرا کمک کردم. سمیرا نیز با تکرار اظهارات قبلی اش گفت: من قاتل شوهرم نیستم و دستور قتل او را نداده بودم. وقتی شوهرم از خواب بیدار شد، بهنام او را کشت و من از ترسم ناچار شدم به او در حمل جسد کمک کنم. با آخرین دفاع متهمان قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
2 نوزادم را فروختیم !
! شیشه مصرف می کرد! در واقع اختلاف ما هم بیشتر به این خاطر بود! پولی را که از فروش نوزادان تان به دست آوردید چه کردید؟ شوهرم پول ها را گرفت با فروش پسرم یک دستگاه موتورسیکلت خرید تا درپیک موتوری کار کند و با فروش دخترم نیز خانه رهن کردیم و باقی مانده آن هم صرف مخارج روزانه شد. الان چه احساسی داری؟ عذاب وجدان دارم! فقط می خواهم بازگردم و درکنار دو فرزندم باشم! یعنی نمی خواهی دنبال ...
قتل هولناک در تهران | پسرجوان دست به قتل پدر و پسرعمویش زد
سیگار می کشیدم. روز حادثه برای کشیدن سیگار به گوشه حیاط رفته بودم که شاهرخ من را دید و با لحن تندی اعتراض کرد. خواستم از خانه خارج شوم که یقه ام را گرفت و یک سیلی به صورتم زد من هم به یکباره از کوره در رفتم و چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم در همین حین پدرم سر رسید و از ترسم یک ضربه هم به او زدم و بعد هم مهران آمد و ناچار شدم او را هم بزنم تا بتوانم ...
فرار داماد فریبکار پس از سرقت طلا های همسر بیمار
مرد فریبکار پس از آشنایی اینستاگرامی با دختر جوان او را مجبور کرد با سرقت طلا از خانه اش فرار کند و سپس او را به صورت پنهانی به عقد خودش در آورد. متهم پس از اینکه متوجه شد تازه عروسش از بیماری دو قطبی رنج می برد با سرقت طلا های او فرار کرد. به گزارش جوان ، اوایل شهریور ماه زن میانسالی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی دختر 25 ساله اش به نام ساناز شکایت کرد. وی گفت: دخترم ...
آدم ربایی هولناک 5 میلیاردی برای انتقام از کارفرما
کارگر اخراجی یک کارگاه برای انتقام از کارفرمای خود، پسرش را ربود تا دست به اخاذی 5 میلیاردی بزند اما 90 میلیون تومان دستش را گرفت و از ترس دستگیری ناچار شد 24 ساعت بعد گروگانش را رها کند. به گزارش عرشه آنلاین،گروه سرنخ: یکی از روزهای اسفند پارسال زن و مرد میانسالی قدم در اداره پلیس گذاشتند و خبر از ربودن پسر24 ساله شان دادند. پدر توضیح داد: من یک کارگاه تولیدی بزرگ دارم و پسرم هم در ...
گفت وگو با مادر شهید سلطانی در آستانه سالگرد تولد پسرش؛ داود که شهید شد از خواب پریدم
شهادت داود، پسرم سعید بی قرار بود. آرام و قرار نداشت و هر روز با اصرار او به مزار پسرم می رفتیم. تسنیم: مادر شما چند فرزند دارید؟ مادر شهید: پنج پسر و یک دختر دارم. یکی از آن ها شهید شد و در حال حاضر چهار پسر و یک دختر. تسنیم: پسرتان چه روزی و کجا شهید شد؟ مادر به خاطر کهوت سن، تاریخ دقیق شهادت یادش نیست. فقط گفت که چند هفته قبل از عید پسرم شهید شد. ...
اهل بیت (ع) جواب اشک های پوریا را با اجر شهادت دادند
کمی از خودتان و شهید بگویید، او متولد چه سالی بود، چه شغلی داشت؟ من متولد 1359 و کارمند بیمارستان هستم و همسرم پوریا احمدی متولد 1357 بود که در 30 شهریور سال گذشته، در جریان اغتشاشات بر اثر اصابت چاقو مصدوم شد و در 12 مهر ماه به شهادت رسید. پوریا شغل آزاد و یک برادر داشت. مادرش هم سوپر وایزر بیمارستان شهید دکتر معیری بود و الان بازنشسته است. پدرش هم در سال 1378 به رحمت خدا رفته است. خانواده همسرم بسیار ساده زیست و اهل هیئت و علاقه مند به اهل بیت (ع) هستند. ...
کبوتری سپید در کوچه ای بن بست
...> به انگشت های استخوانی و حنا بسته اش که از دهانه باز دمپایی نارنجی، بیرون زده بود، نگاه کردم. انگشت هایش از سرما کبود شده بود. پیرزن آهی کشید، سرش را تکان داد و زیر لب گفت: منو این طور نبین دختر جون. منم یه روز شوهری داشتم و پسری. شوهر خدابیامرزم خیلی زود از دنیا رفت. من موندم و تنها پسرم رضا؛ پسر که نبود... یه دسته گل بود... هر چی ازش بگم کم گفتم. - خدا بیامرزدشون، روح هر دوشون شاد ...
مسلم در دفاع از پرچم ایران به شهادت رسید
اخلاقی داشت که لایق شهادت شد؟ خیلی آرام و با ایمان بود. آدم خوبی بود. سه شب قبل از اینکه به شهادت برسد به خانه مان آمد. ما در روستا ساکن هستیم و مسلم ساکن قوچان بود. وقتی مسلم آمد حرف زدیم، با دخترم که خواهر نا تنی اش بود شوخی می کرد، برایش کیف خرید، بعد خداحافظی کرد و رفت، نمی دانستم این دیدار آخر است. شب حادثه رفته بود برای خانه اش نان بخرد که در آن شلوغی، اغتشاشگر ها او را زدند. صبح آمدند ...
دوباره زندگی کن...
ادامه داد: در حال حاضر فقط در بیمارستان گلستان اهواز هر روز یک مرگ مغزی اتفاق می افتد که در صورت افزایش آمار رضایت اهدای عضو در زمان مناسب، لیست انتظار کاهش پیدا می کند. این فوق تخصص جراحی پیوند با اشاره به اینکه پیوند قلب شرایط حساس تری نسبت به سایر ارگان ها دارد اظهار کرد: بسیاری از بیماران بعد از مرگ مغزی دچار ایست قلبی می شوند بنابراین قلب همه آنها قابل استفاده نیست و تا بازه سنی ...
می گفت: نمی توانم بگذارم چادراز سر ناموس مان بکشند
...، آمدیم دستش را گچ بگیریم می آییم خانه. کمی خیالم راحت شد. دختر بزرگ ترم آمد و بعد دیدم یکی یکی اقوام می آیند. با تعجب گفتم: چیزی شده؟ گفتند: نگران محمدحسین شدیم. گفتم: محمدحسین که اتفاق خاصی برایش نیفتاده چرا نگرانید؟ آرام آرام گفتند: تیر خورده. من دیگر چیزی نفهمیدم. کمی که حالم جا آمد، بلند شدم بروم بیمارستان، اما نگذاشتند، گفتند: محمدحسین را می آورند خانه. آنجا فهمیدم پسرم شهید شده است. ...
سرقت طلاهای همسر بعد از افشای راز بیماری
شکایت زن میانسال، تحقیقات برای یافتن دختر 25 ساله به دستور بازپرس جنایی پایتخت آغاز شد. در بررسی های صورت گرفته از سوی کارآگاهان پلیس آنها دریافتند که هلیا با پسری به نام شهرام در رابطه بوده است. با این احتمال که وی از سرنوشت دختر گمشده مطلع باشد، تحقیقات برای یافتن مرد جوان ادامه یافت و مأموران متوجه شدند شهرام حدود دو هفته قبل خانه ای در جنوب پایتخت اجاره کرده است. وقتی مأموران راهی خانه ...
با دوست پسرم توی اتاق خواب بودیم، شوهرم اومدم روی سرمون /خیلی اشتباه کردم ولی...
که شرمم می گیرد... نرگس 30 ساله به قاضی دادگاه خانواده گفت: چند سال قبل با مهدی ازدواج کردم او مرد پرتلاشی بود و برای خوشبختی من بسیار فعالیت می کرد، تولد مینا نیز انگیزه ما را در زندگی بیشتر کرد. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم شاگرد مجردی را برای فروشگاه استخدام کرد. او جوانی 30ساله و خوش چهره بود و در مدت کوتاهی توانست اعتماد همسرم را به خود جلب کند ب ...
ازدواج زوری دختر 14 ساله بخاطر خون بها | زندگی مهتاج سیاه شد
همان شبی که به خانه اش رفتم شروع به کشیدن مواد کرد آن روز زندگی برایم سیاه شد دیگر از همان روز متوجه اعتیاد همسرم شدم چه نعشه بود و چه خمار برایش فرقی نمی کرد به هر بهانه ای مرا مورد ضرب و شتم قرار می داد تا به خودم آمدم متوجه بارداریم شدم که بعد از زایمان خواهر شوهرم بچه ام را از من گرفت و کم کم خودم هم با همسرم مواد مصرف می کردم و اعتیاد شدید پیدا کرده بودم و زندگی برایم معنایی نداشت و مجددا ...
زندگی متفاوت یک مادر و دختر
...: خوشبختانه از این دست آدم ها در شهرری کم نداریم اما وقتی به سراغ فاطمه کردستانی دختر 24ساله ای که عنوان بانوی موفق منطقه را هم از آن خود کرده است رفتیم فکرش را هم نمی کردیم که زندگی او تا این حد جذاب و آموزنده باشد. اینکه یک مادر می تواند دختر 10ساله اش را حافظ قرآن کند و خودش هم پابه پای او حافظ کتاب آسمانی شود؛ با دخترش درس بخواند و کنکور دهد و وارد دانشگاه شود؛ ورزش کند و طوری برای ...
آشوبی که از یک دروغ شروع شد /آشوبی که با کشته سازی ادامه یافت/دروغ هایی که یکی پس از دیگری فاش می شود
زاده جوان 28 ساله بوکانی با شلیک نیروهای امنیتی در روز 25 آبان 1401 را روی خروجی خود بردند. با انتشار ادعای کشته شدن این فرد، پدر و برادر محمد حسن زاده نیز با سوار شدن بر این موج، ادعای کشته شدن او را در مراسم خاکسپاری اش تکرار کردند. سرانجام بعد از 10 ماه در 7 شهریور فردی به نام فردین کریمی به اتهام قتل محمد حسن زاده دستگیر شد. طبق تحقیقات بازپرس پرونده، ماجرای قتل محمد حسن زاده ...