زودتر از همیشه از سرکار به خانه رفتم و مردم وقتی در اتاق شوهرم را با...!
سایر منابع:
سایر خبرها
چرا این روحانی سرشناس پسرش را لو داد؟
رفت و آمد داشتند دستگیر شدند. هدف ساواک از دستگیری این افراد فقط شناسایی مخفیگاه من بود. در همان زمان پدرم برای آنکه دوستانمان را آزاد کنند و آنها به خاطر ما شکنجه نشوند مخفیگاه مرا اطلاع داد. یک سالی زندان بودم و بعد آزاد شدم. سال 1354 دوباره بازداشت شدم و تا زمان انقلاب در زندان بودم. سیدحسن می افزاید: پدر در همه حال به فکر مردم بود و نمی خواست آنها دچار نقصان یا ضرر شوند و به همین ...
زن بلاگر اینستاگرامی: همسرم را خواستم آرایش کنم که ناگهان...
ازدواج کرد و حالا هم یک دختر دارند. پسر و عروسم هر دو در شبکه های مجازی فعالیت دارند و از این طریق امرار معاش می کنند. الان 5 ماه است پسرم ناپدید شده هربار از همسرش پیگیر شدم. می گوید بهروز به خاطر مشکلات مالی ناچار شده به کشور امارات سفر کند. البته من چند پیامک از یک شماره خارجی دریافت کردم که برایم نوشته حالش خوب است و در اولین فرصت با من تماس می گیرد. اما وقتی خودم به آن ...
چه شد که مادر، قاتل دخترش را بخشید؟
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین؛ ظهر هجدهم تیر امسال مردی 55 ساله و تبعه افغانستان راهی کلانتری شهرک ولیعصر شد و گفت که دخترش خودکشی کرده است. او سپس شروع به خودزنی کرد تا وانمود کند از مرگ ناگهانی دخترش ناراحت است. سپس ماموران پلیس و بازپرس ویژه قتل راهی خانه مرد افغان شدند و جسد مریم دختر 19 ساله خانواده را در اتاق خواب دیدند که پدرش ادعا می کرد خودش را حلق آویز کرده است. ...
دیگه برای ترک های پاهات آرایشگاه نرو| فقط با سه قلم ماند پاهات اسکراب کن | معجزه ای از خمیر دندون
پدر حناز اتهام دخترکشی را رد کرد و گفت فقط میخواستم دخترانم را تنبیه کنم اما به قتل غیرعمد ختم شد در ادامه برای اطلاع از جزئیات دخترکشی پدر حناز با ما همراه باشید. پس از گذشت سه ماه از وقوع قتل واقعاً تراژیک دختر جوان به دست پدرش، مادر خانواده به دادسرای جنایی تهران آمد و تصمیم به بخشیدن به شوهرش گرفت.این ماجرا در تاریخ 18 تیر ماه امسال آغاز شد، زمانی که یک مرد افغانستانی به نام 55 ...
هرز بودن های هر روزه شوهرم مرا را به جایی رساند که خودمم...!
شوهرش می گوید: 20 سالگی ازدواج کردم. کسی شوهرم را به ما معرفی کردند و ایشان به همراه خانواده به منزل ما آمدند و با چند جلسه صحبت، رفت و آمد و مشورت با پدر و مادرم انتخاب شان کردم. در جلسات خواستگاری به ایشان علاقمند شدم و در واقع تصمیم نهایی با خودم بود. روزی که عقد کردیم، شناخت نسبی از ایشان داشتم، ولی بعد از عقد و ازدواج این شناخت بیشتر شد. من از همان اوایل ازدواج متوجه شدم که ...
اعتراف دختر پرحاشیه: مشروب خوردم، ترک تحصیل کردم، اما داریوش...
سوء استفاده کرد و با وعده دروغین و پوچ ازدواج، فریبم داد. بعد از این ماجرا بود که فهمیدم او با دختران دیگری هم ارتباط دارد. به همین دلیل با گریه و مشاجره از او جدا شدم و موضوع را برای مادرم بازگو کردم. این بود که با شکایت من و مادرم پرونده ای در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی تشکیل شد. و مادرم به پیگیری این شکایت پرداخت، اما هنوز پدرم از این ماجرا چیزی نمی داند. به همین خاطر خیلی می ترسم که اگر متوجه موضوع شود مرا زنده نخواهد گذاشت و... منبع: خراسان ...
بخشش یک تبعه خارجی که دخترش را به قتل رسانده بود
...> مشخص شد این دختر جوان شب قتل وقتی به خانه آمده دیده پدر و دو خواهرش در اتاق هستند و وقتی دلیل را از بقیه پرسیده گفته اند: پدرم آن ها را برای تنبیه و کتک زدن به اتاق برده، اما کم کم شدت فریاد ها زیاد شد. در نهایت او و پشت سرش بقیه اعضای خانواده وارد اتاق شده اند و پدر را بر پیکر یکی از دختران نشسته بود هل داده بودند و دختری که جثه بزرگتری داشت در همان لحظه فرار کرد. وقتی دختر گریخته از مرگ ...
بی حیایی شوهرم حد و مرز ندارد/توی چشمانم نگاه کرد و گفت با دختران درارتباط است!
... خلاصه شاهین دادخواست طلاق داد و من درحالی در 12سالگی از او جدا شدم که هنوز نمی فهمیدم چرا ازدواج کردم و به چه دلیل جدا شدم. با آن که در آغاز دوره نوجوانی ضربه سختی بر روح و روانم وارد شده بود باز هم مادرم به سرزنش های خشم آلود خودش ادامه می داد و مرا مقصر این زندگی فلاکت بار می دانست. من هم متاسفانه با افکار و تصمیم های اشتباه و برای فرار از این شرایط با پسر جوانی آشنا شدم که در زمینه تهیه و ...
یک روز یواشکی وارد خانه شدم و صدای زنم را از اتاق شنیدم که...!
قرار دادم تا حقیقت ماجرا را بگوید. او هم که دیگر چاره ای نداشت در حالی که می گفت غلط کردم، ادعا کرد با آن جوان از حدود دو ماه قبل آشنا شده است . تنها یک بار آن جوان غریبه را ملاقات کرده است و ... با این حرف های همسرم دنیا روی سرم خراب شد و ناخودآگاه به یاد چگونگی آشنایی خودم و فرشته افتادم . با خودم فکر می کردم وقتی سرآغاز عشقی در خیابان باشد عاقبتی جز این ...
سرگذشت تلخ دختری که از خانه فراری شد؛ دوست پسرم توزیع مواد را گردن من انداخت
زندگی خرابی داشتیم. *چرا در خانه همیشه درگیری بود؟ پدرم دو زن داشت و تا مدت ها هر دو زن را در یک خانه نگه می داشت. مادر من زن دوم بود. من سه برادر از مادر خودم دارم و سه برادر از همسر اول پدرم. ما همگی در یک خانه بودیم و همیشه دعوا و درگیری بین ما جریان داشت. وقتی یکی از برادرهایم مُرد، مادر من دیگر حاضر نشد با پدرم زندگی کند و همین اختلافات را بیشتر کرد: ...
عاشقی خطرناک/ عشق دختر 16 ساله از پسر 17 ساله هیولا ساخت
زن 48 ساله که از دختری 16 ساله و پسر بیمارش به اتهام ضرب و جرح عمدی شکایت کرده بود، درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت:14سال قبل به دلیل ازدواج مجدد شوهرم از او طلاق گرفتم و سرپرستی پسر 3 ساله ام را عهده دار شدم؛چراکه بعد از سال ها تلاش در زندگی مشترک، همسرم به من خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت. با وجود این در منازل مردم کارگری ...
دختری بی ارزش و بی آبرو هستم/به اشک های پدرم توجه نکردم زندگیم تباه شد
مقابل پدر و مادرم ایستادم؛ فریاد می زدم شما با خوشبختی و سعادت من بازی می کنید. من تا آن روز اشک های پدرم را ندیده بودم اما او اشک ریزان مرا نصیحت می کرد که زندگی ام را تباه خواهم کرد چرا که فردین پسری بی بند و بار است و اعتیادش روزگارت را سیاه خواهد کرد اما من در کنار فردین ایستادم و به خانواده ام پشت کردم. آن شب بعد از یک دعوای شدید خانوادگی همه چیزم را در خانه پدرم گذاشتم و تنها با لباس هایی که ...
شگرد مخوف دانشجوی قلابی برای شکار سالمندان؛ سرقت و تهیه فیلم سیاه
می زدم که نیما به سراغم آمد و گفت اگر تنها هستید باهم قدم بزنیم من هم چون فکر می کردم جوان موجهی است پذیرفتم و دو ساعتی باهم قدم زدیم و صحبت کردیم و بعد از آن چون ماشین نداشت او را به خانه اش رساندم اما با اصرار از من خواست تا چند دقیقه ای به خانه اش بروم و چای میهمانش باشم. وقتی به خانه اش رفتم و چای خوردم بیهوش شدم. چند ساعت بعد به خودم آمدم و متوجه شدم در داخل خودروام هستم اما دستبند و ...
نقشه شوم دختر جوان به همراه عشقش به سبک فیلم های خارجی!
کرد اما وقتی پدرم با ازدواجمان مخالفت کرد دنبال راهی برای راضی کردن او بودم. یک شب در حال تماشای فیلمی خارجی در رابطه با آدم ربایی بودم. از همان فیلم الگو گرفتم و سناریوی آدم ربایی را اجرا کردم فکر می کردم اگر به پدرم بگویم آدم ربایان برای آزادی من یک میلیارد می خواهند او از سهیل کمک می خواهد و سهیل هم این پول را می دهد و بدین ترتیب پدرم به ازدواج ما رضایت می دهد. اما به چند ساعت نکشید که راز این آدم ربایی ساختگی برملا شد. ...
فیلم شرم آور مرد 3 زنه ایرانی در تلویزیون / سرگرمیه دارم عشق می کنم !
ازدواج متوجه شدم که قبل از ازدواج مان ایشان ازدواج موقت داشت. البته وقتی ازدواج کردیم هم همسر صیغه ای داشت. برای اینکه از بودنش با هر زنی جلوگیری کنم و اینکه خسته شده بودم از بس به من گفته بود برایم زن دوم بگیر، تصمیم گرفتم برایش زن بگیرم. یادم می آید که یک روز بلند تابستانی بود، من تنها در خونه بودم و بچه ها تهران منزل پدرم بودند و همسرم یک خانمی را به خانه آورد و به من گفت: برو بیرون ...
درخواست طلاق از زنی که خانه پنهانی دارد
فهمید به دادگاه خانواده رفت و پس از درخواست طلاق، به قاضی دادگاه گفت: یک سال است که با ترانه زندگی می کنم، ولی به تازگی فهمیدم که او چیزی را از من پنهان می کند که می توانست زندگی مان را تغییر دهد. احساس می کنم همسرم به من اعتماد ندارد. وقتی تا این حد به من بی اعتماد است و تصور می کند می خواهم اموالش را بالا بکشم، پس نیاز نیست که با او زندگی کنم. ما در این یک سال با هزار بدبختی پول پیش خانه مان را ...
خودکشی مرد زباله گرد جلوی چشمان دخترش!
داشته است. دختر متوفی به بازپرس علیمردان گفت: پدرم چند روزی بود از مرگ صحبت می کرد و شب قبل هم به من گفته بود که قصد پایان دادن به زندگی خودش را دارد، اما من باور نمیکردم ولی صبح با صدای بلندی که انگار چیزی به زمین افتاده بود از خواب بیدار شدم وقتی وارد اتاق پدرم شدم دیدم خودش را از سقف دیوار آویزان کرده است برای همین با ماموران کلانتری تماس گرفتم. بازپرس علی مردان بعد از شنیدن اظهارات دختر متوفی دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرده و گفت: تحقیقات در خصوص این مرگ تلخ ادامه دارد . منبع: رکنا ...
رنگ و بوی تغییر در سبک ازدواج
به گزارش سدید ؛ تغییر در الگوی ازدواج موجب شده کمتر به اختلاف سنی مناسب زن و مرد با یکدیگر توجه شود و ازاین رو تمایل جوان ها به ازدواج با مسن تر ها یکی از گونه های ازدواج است که در جامعه رایج شده است و بالطبع پیامد ها و آسیب های فردی و اجتماعی دارد. ازنظر هیچ روانشناسی این نوع ازدواج ها موفق نخواهد بود و با هنجار ها و سنت های جامعه ایران سازگاری ندارد. طبیعتا در این شرایط، خانواده ...
اعتراف کثیف به 8 سال خیانت: روزها وقتی شوهرم از خانه می رفت سریع..!
احساس گیر افتاده ام. این ها بخشی از اظهارات مرد 45 ساله ای است که در پی یافتن راهکاری قانونی وارد کلانتری سیدی مشهد شده بود. او که ادعا می کرد زندگی اش در آستانه فروپاشی قرار دارد، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم اوضاع اقتصادی مناسبی نداشت . به همین دلیل همواره داشتن بسیاری از امکانات رفاهی ...
متهم: پدرم معتاد بود، من دزد شدم
مهرداد در یک تعویض روغنی کار می کرد که دزد شد! او پسری است که روزهای سختی را گذرانده، دیگر به خانه برنگشته و معتاد شده است. مهرداد از زندگی اش می گوید: به اتهام حمل مواد بازداشت شدی. چرا مواد همراه داشتی؟ من معتادم. مواد را برای مصرف خودم و دوستانم گرفته بودم. از کی معتاد شدی؟ نمی دانم اولین بار کی بود. یادم نمی آید. یعنی الان یادم نیست. ولی ...
شیما برای این که سرکیسه ام کند، مرا هووی خودش کرد...
جوان پی بردم به طور پنهانی از خانه بیرون زدم. ابتدا به محل کار آن زن رفتم و ماجرا را برای مسئولان آن جا بازگو کردم. آن ها زمانی که به حقیقت موضوع پی بروند هوویم را از محل کارش اخراج کردند و به من قول دادند تا همه حق و حقوقم را از او بگیرند! از طرف دیگر خودم به تنهایی یک سوئیت نقلی اجاره کردم و به همراه دخترم به پرستاری از یک زن سالمند مشغول شدم. ولی شیما و همسرش ...
زن و دختر رئیس بانک برای قتل او آدمکش اجیر کردند/ متهم: دختر مقتول گفت از ارث پدرم 2میلیارد تومان به شما ...
گیل خبر/ به نقل از ایران؛ 13شهریور امسال، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت برادرم رئیس یکی از بانک های دولتی است و صبح امروز از محل کارش با من تماس گرفتند و اعلام کردند او به بانک نرفته است. هر چه با تلفن همراهش تماس می گیرم پاسخ نمی دهد. من خبری از برادرم نداشتم اما غیبت ناگهانی منصور مرا نگران کرد و باعث شد بلافاصله خودم را به خانه اش در شهرزیبا برسانم. خودروی برادرم داخل پارکینگ است اما کسی در ...
روزهایی که بدون شهید قاسمی می گذرد
سال از من بزرگتر بود که با هم ازدواج کردیم. وی گفت: او از سربازی هم معاف شده بود، چند روز بعد از عروسی اکبر دوباره به تهران رفت و من به عنوان عروس خانواده در خانه عمویم زندگی می کردم و اکبر تا هفت ماه به خاطر کار و درس به ما سر نزد و من هم چون سن کمی داشتم خیلی احساس دلتنگی نمی کردم و در کنار خانواده عمویم مثل دختر آن خانواده بودم و روزگار می گذراندم. سفارش لباس زنانه نمی ...
هوسبازی های دختر 17 ساله بعد 3 طلاق: من هر وقت مردی را می بینم...!
تصمیم درستی بگیرد. ولی مدتی بعد با درخواست مهسا از یکدیگر به صورت توافقی جدا شدیم و او با پسر دیگری ازدواج کرد اما با شوهرش اختلافات زیادی پیدا کرد و مدام با یکدیگر درگیر بودند تا این که کارشان به طلاق کشید. پس از این ماجرا، باز هم با دخالت اعضای خانواده ام قرار شد من و مهسا بار دیگر با هم ازدواج کنیم. یک ماه بعد از ازدواجمان مهسا باردار شد. این خبر تمام اعضای خانواده را به وجد ...
رمز و رازهای یک ازدواج موفق از دید دیوید بکام/ بروکلین به نصیحت های پدرش گوش می دهد؟
...> بروکلین 24 ساله و نیکولا پلتز 28 ساله سال گذشته در پالم بیچ فلوریدا با هم ازدواج کردند. بروکلین ادامه داد: من با بهترین دوستم ازدواج کردم بنابراین خوش گذراندن با او آسان است. او همیشه در کنارم است و از من حمایت می کند. من هم از او حمایت می کنم. او بهترین است و واقعا احساس خوشبختی می کنم. اما این فقط ازدواج شاد بروکلین نیست که تحت تأثیر پدرش قرار گرفته. او برای انتخاب مسیر شغلی خود ...
فکرشو نمی کردم مردی که با صورت پوشیده به من تعرض کردن همان..!
حاضر شد و جانش را گرفت. زمان حادثه مادرم در خانه نبود که ناگهان در را زدند. پس از آنکه در را باز کردم با فرهاد روبه رو شدم. او یک راست بالای سر پدرم رفت. چاقو داشت و جان پدرم را که در خواب بود گرفت. مادر این دختر( همسر مقتول) پاسخ می دهد: من بیرون بودم. رفته بودم خرید. مادر: من به گربه های خیابانی غذا می دهم، بخشی از آثار ضرب و جرح به خاطر این است که گربه ها به دستانم چنگ ...
شکار بی رویه برکت زندگی را می برد/ میراث ارزشمند جنگل باید حفظ شود
های آتش بیرون زده با چشمانی سرخ که سوسوی سبزی را پنهان کرده بود از موتور پیاده شد و با رییس اداره حیات وحش گیلان سلام و احوالپرسی کرد، کمی آن سوتر زنی بار علوفه را بر جثه باریک و زنانه اش می کشید. در آن خلوتی که تردد کم بود احساس کردم این زن و مرد به هم بی ربط نیستند. جلوتر رفتم و آقای علی نژاد رئیس حیات وحش اداره کل گفت: غلام جنگل نشین است و خانم پرتویی همسر اوست. هر چقدر نزدیک تر می شدم ...
عشق و حیات ممنوعه برای شیعیان اردن
و نمی توانم وابستگی مذهبی خود را اعلام کنم، بنابراین فقط در خانه ام احساس امنیت می کنم و خارج از آن، شخص دیگری هستم. احمد طه از خانواده ای است که در دهه هفتاد قرن گذشته به تشیع گرویده و معتقد به مکتب اثنا عشری، هستند. او می گوید: در طول زندگی دانشگاهی ام با مشکلاتی مواجه شدم که نشان دهنده تهدید و آزار همکلاسی هایم بود؛ در یک مرتبه مورد تعرض و ضرب و شتم قرار گرفتم و مجبور شدم در فیس بوک ...
خانه عمه بوی سنگر های خط مقدم را می داد
.... آنجا چه دیدید؟ خانه عمه در مرکز شهر یکی از محله های قدیمی اهواز بود. یک ساختمان دو طبقه که پایین آن مغازه بود. به خاطر همین مغازه، وقتی وارد آن می شدی باید یک طبقه بالا می رفتی. طبقه فوقانی دو واحد داشت. هر واحد هم دو الی سه اتاق داشت. هر خانواده در یک اتاق اسکان می گرفت. هال خانه مثل یک سالن کوچک مشترک بود. آشپزخانه و وسایل پخت و پز مختصری هم که وجود داشت، بین خانواده ها مشترک بود. یکی ...
پشت پرده کشتن یک هیولا در کرج
دستانش می لرزد و چندان تاب ایستادن روی پاهایش را ندارد 35 سال سن دارد ولی چهره اش، بیشتر از سنش نشان می دهد در بازسازی صحنه جنایت می گوید توهم زده بودم نمی دانستم چه کار میکنم نیمه شب وقتی بیدار شدم پسر جوان را هیولا دیدم ترسیده بودم به او حمله کردم و کشتم بعد که به خودم آمدم متوجه شدم که جنایتی را مرتکب شد. تازه فهمیدم چه کار کردم از ترس یخ کرده بودم درست مانند جسد مقتول سرد بودم نمی ...