سایر منابع:
سایر خبرها
پیروانی: پرسپولیس قصابی شد
.... به نظر من تو همه این سال ها کم توجهی صورت گرفته و حتی تیم ملی هم به دردسر افتاده است. من هم به سهم خودم تبریک می گویم به خاطر پیروزی تیم ملی مقابل قطر، اما واقعیت این است که قطر حریف ما نیست و ما باید به ژاپن، کره، عربستان و استرالیا فکر کنیم. من با افشین صحبت کردم و به من گفت که تیم با اتوبوس به قزوین می رود، خیلی ناراحت شدم، در این شرایط بچه ها اصلاً آمادگی لازم را برای بازی ...
پیش بینی قیمت دلار 30 مهر 1402؛ آرامش قبل از طوفان یا کف سازی اجباری؟
در روز جاری روند معاملات در بازار ارز در تعادل قرار داشت. اما برگشت به کف کانال 50 هزار تومانی به ترس از افت شدید قیمت دلار در میان معامله گران دامن زد و افراد بیشتری را فروشنده کرد. گفتنی است برخی معامله گران در روز جاری با تاکید بر اینکه روند کاهشی قیمت دلار استراحت در مسیر صعودی است به موضوع بیانیه روز سه شنبه حفظ تحریم های پیشین سازمان ملل علیه ایران در زمینه تسلیحاتی و موشکی اشاره ...
حملات جنجالی افخمی پس از خنده های عجیب: بیکاران مفت خور پولدار وقتشان را در فضای مجازی می گذرانند | ارزش ...
شروع کنی باید تبلیغات کنی دیگر. این ها هم همه فن من هستند و با من تماس می گیرند و می گویند حتی اگر شده بخواهیم خودمان را نابود کنیم دوست داریم اسم تو سر زبان ها بیفتد و روی بورس باشی! بعد من خودم به آنها یاد می دهم، می گویم می خواهم فیلم جدید بسازم و به من فحش بدهید! این ها قرار است منتشر شوند... بنویس من که می شناسمت. این بازی هایی که شما خبرنگارها در می آورید برای ...
مقایسه طوفان الاقصی با جنگ های دیگر مقاومت از منظر توان تهاجمی
غزه را به اجرا می گذاشت. از آن زمان با وجود ادامه حملات محدود و مقطعی اسرائیل به اهداف و اعضای حماس، این گروه به منع راکت پراکنی از غزه به اسرائیل ادامه داد که در چند مورد نیز به بازداشت اعضای گروه های کوچک تر فلسطینی منجر شد. در این جنگ خم گردان های القدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی و هم گردان های القسام شاخه نظامی جنبش حماس از موشک های فجر 5 برای حمله به شهر تل آویو استفاده کردند. گردان های ...
دیوانه ای که تصاویر همسرش را منتشر کرد
چنین کاری خواسته،چی فکر می کنند؟نمیگی ممکنه بچه ها موقع تماس تصویری سر برسند؟! با مخالفت من،شوهرم حرفی نزد و ادامه نداد تا اینکه دو سه روز بعد همان تقاضا را این دفعه طور دیگری مطرح کرد که من از خودم براش فیلم بگیرم بفرستم! کلافه شده بودم وعصبی،طوری که چند روزی تماس هاش و جواب نمی دادم!تا اینکه..... خانم الف در ادامه ی نامه نوشته بود؛علیرغم میل باطنی ام وقتی دیدم اصرارهای همسرم از خواهش ...
نگاهی به نقش زنان در جریان مقاومت و جنگ در لابه لای روایت کتاب ها
نمی گذاشت تصمیم بگیرم. اگر قبول می کردم این اولین بار بود که غسل دادن جنازه را تجربه می کردم. با هزار تردید و ترس پذیرفتم. می خواستم هرطور شده از این مرحله هم بگذرم. تابه حال در زندگی ام اینقدر احساس ضعف نکرده بودم. خودم را شماتت کردم که بس کن هناء! تو روزهای سختی را پشت سر گذاشتی. اما فقط چند دقیقه کافی بود تا دوباره برای این ترس ها و دلهره ها به خودم حق بدهم. مگر یک انسان چقدر توان و قدرت تجربه ی مرگ و درد را دارد؟ ما همه زن های جنگ دیده بودیم، مرگ عزیز را لمس کرده بود اما هنوز آدم دیدن قیامت نبودیم و آنجا در بیمارستان محشر کبری بود... انتهای پیام/ ...
ورمزیار: حجازی برایم تمام استقلال بود اما کنارم گذاشت/ به پرسپولیس باختم، فوتبال را کنار گذاشتم
از فوتبال بدشان می آمد. آن زمان بازی ها روز سه شنبه بود و به هر طریقی شده به بازی ها می رفتیم. یک معلم ورزش داشتیم به نام آقای نظری که فکر می کنم همین چند وقت پیش به رحمت خدا رفتند. ایشان ما را به هر ترتیبی که شده بود از مدرسه خارج می کرد تا در سال 11 به محل بازی برسیم. مثل الان نبود که شب قبل از مسابقه به اردو برویم، همان حدود ناهار روز مسابقه در یک از رستوران های تهران قرار می گذاشتیم و بعد از ...
شخصیتی که جایگزین اوشین شد!
کم نمی کند. به نظرم هرقدر درباره برخی موضوعات حرف بزنیم، باز هم کم است. این مدل قصه ها هشداری است به مخاطب که بیشتر مراقب گفتار و اعمالش باشد و با زبان و رفتارش دل دیگران را نشکند. شما طی سال ها فعالیت در عرصه بازیگری در سریال های ماندگار و خاطره انگیز زیادی مثل عقیق، خانه ای در تاریکی، مدرس، دوران سرکشی و... بازی کرده اید. خودتان کدام یک از این سریال ها را بیشتر دوست دارید؟ همه ...
بدرود مرد با معرفت هنر
عنوان می کند: آقای قدمی رفاقتش پیگیرانه بود و با گذشت زمان از بین نمی رفت. او بسیار آدم عزیز، محترم و شریفی بود. در کارش هم توانمند و منظم بود. درست مثل بچه های قدیم که در کار قانونمند بودند. خاطرم هست سر سریال دختران، نیم ساعت قبل از ساعت آفیش سر صحنه بود و به کارش عشق می ورزید. کار هم که تمام می شد، برای سکانس های بعد با بازیگران مقابلش ارتباط می گرفت تا برای کار روز بعد آماده شود. به تعبیری می ...
ستارخان؛ مردی که نگذاشت امید و مقاومت بمیرد
که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف... علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن... با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته... اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم... خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم... اونجا بود که اشکم دراومد. تحلیلی بر ...
افخمی: بی سوادهایی که درباره خنده من حرف مفت می زنند جمله فیلسوفانه 40 سال مهرجویی را سیاسی می کنند!/ ...
، گفتیم بپرسیم ببینیم راهمان می دهند که دیدیم شلوغ است. خبرنگارها را هم راه نداده اند. گفتیم برویم خانه را از نزدیک ببینیم که دیدیم نمی شود. خبرنگارها ریختند دورم ، سئوال پرسیدند من هم جواب دادم. بعد هم چند تا لندکروز پلیس آمد و فهمیدیم که قاتلین را برای بازسازی صحنه آوردند. ما را هم راه ندادند. این را که قرار نیست مرجان بنویسد. من خودم می خواهم داستانش را بنویسم چون به این نتیجه رسیدم ...
شب های جمعه، تکیه شهدا یادت نره !
...> توی این فکرها بودم که ماشین عروس نزدیک میدان شهدا خراب شد. همه پیاده شدند و راننده دستش به تعمیر بند شد. توی دلم گفتم: ببین... خودش اسباب رفتن منو جور کرد! بهشان گفتم: من میرم شهدا سر مزار حسین و برمی گردم. آن روز هم گذشت. فردا که می خواستم بروم سر مزار، شوهرم گفت: باز که می خوای بری...! خب دیروز رفتی! گفتم: چیکار کنم... این بچه از من خواسته! آن روز به خاطر حرف شوهرم نرفتم ...
فلسطینی ها خطاب به خبرنگار CNN آمریکا: تو دروغگویی!
اجتماعی ایکس به نوعی عذرخواهی کرد، اما همین روایت کذب او و رسانه های دیگری از آمریکا تأثیرات منفی خود را بر جای گذاشت و پس گرفتن ادعا در شبکه ایکس هم به اندازه انتشار آن از طریق شبکه سی ان ان دیده نشد. به همین خاطر، روز گذشته فلسطینی ها در رام الله او را در حین تهیه گزارش و پخش زنده دروغگو خطاب کردند که او هم مجبور به ترک مکان و توقف فیلمبرداری شد. فلسطینی ها این روزها شب و روز ...
فلسطینی ها خطاب به خبرنگار CNN آمریکا: تو دروغگویی!
عذرخواهی کرد، اما همین روایت کذب او و رسانه های دیگری از آمریکا تأثیرات منفی خود را بر جای گذاشت و پس گرفتن ادعا در شبکه ایکس هم به اندازه انتشار آن از طریق شبکه سی ان ان دیده نشد. به همین خاطر، روز گذشته فلسطینی ها در رام الله او را در حین تهیه گزارش و پخش زنده دروغگو خطاب کردند که او هم مجبور به ترک مکان و توقف فیلمبرداری شد. فلسطینی ها این روزها شب و روز ندارند، آسمان غزه تاریک ...
درخشش برگشتی ها در ترکیب سرخابی
استقلال و پرسپولیس با درخشش خریدهای فصل جدید خود هفته ششم را با برتری پشت سر گذاشتند. به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات ؛ دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس در هفته ششم لیگ برتر به مصاف دو تیم تهرانی هوادار و پیکان رفتند و هر دو با زدن سه گل و کسب سه امتیاز از این دربی ها خارج شدند. پرسپولیس عملکرد خوبی مقابل پیکان از خودش به نمایش گذاشت و سه بار دروازه شاگردان رسول خطیبی را باز کرد و در ...
واکنش منفی کاپیتان آبی ها به این خبر | استقلال جایی نمی رود
خوب است. مطمئن باشید ما اگر بخواهیم اکباتان هم بازی کنیم، مثل بازی بیرون از خانه می شود. مطمئن باشید ما هیچوقت بیرون آزادی بازی نمی کنیم. دروازه بان استقلال در خصوص کیفیت چمن استادیوم آزادی توضیح داد: به نظرم چمن نسبت به چند هفته گذشته خیلی بهتر بود و هفته آینده هم اینجا بازی می کنیم. حسینی در پاسخ به اینکه آیا باشگاه استقلال با او درباره کاهش قرارداد صحبت کرده است، گفت: سقف ...
نگاهی به زندگی نامه یکی از شهدای اطلاعات عملیات سپاه
...، سال 1359 عضو بسیج شد و در پایگاه های مقاومت فعالیت هایش را شروع کرد. سال 1360 به عضویت پیمانی سپاه درآمد و راهی جبهه های حق علیه باطل شد. ابتدا در جزیره مینوی آبادان، همراه با دوستانش مقابل دشمن بعثی ایستادند. بعد از این مأموریت به عضویت رسمی سپاه درآمد و راهی لشکر علی بن ابیطالب شد. پدر و برادرانش نیز با تشویق علیرضا تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه ها حضور داشتند.وی در چند عملیات بزرگ ...
رفتن به مدرسه با پشت خمیده| این کتاب ها قصد کمک دارند؟
خواستم آنها را توی کوله پشتی من بگذارد. کوله پشتی خیلی سنگین شده بود، اما توی راه به خودم دلداری می دادم که فقط امروز که همه کتاب ها روی دوشم است، این سنگینی را تحمل می کنم و روزهای دیگر مثل صبح سبکبار و آسوده به مدرسه می آیم. بعد از پایان مدرسه ما به خانه نرفتیم و همراه مادرم به چند کتاب فروشی سر زدیم تا فهرست عریض وطویلی را که خانم معلم سفارش داده بود تهیه کنیم. وقتی دیدم مادرم یکراست به ...
خطیب جمعه قم: شعار امروز همه مردم جهان، مرگ بر آمریکا و اسراییل است/ جهان شاهد یک شکست بزرگ و شکست رژیم ...
فریاد می زد، پیامبر در همین لحظه به وی گفت که من به تو گفتم که در فقر شکیبا باش و صلاح تو نیست که ثروتمند شوی، لاجرم به این روز افتادی. وی گفت: ثعلبه برای حفظ آبروی از دست رفتن خود پس از چند روز بعد که پیامبر رحلت کردند، به سراغ حاکمان بعدی رفت و حاکمان نیز زکات او را نپذیرفتند. عضو خبرگان رهبری در پایان بیان کرد: وجوه شرعیه برای تطهیر مال و جان و زندگی آنها است. قرار است که این زکات و وجوه شرعی جامعه اسلامی را به صلاح و تطهیر برساند. ...
اسباب بازی هایی که راه خانه را گم کردند!
دیروز خانه و خیابان های نوار غزه بودند... . نفسم بالا نمی آید! نه سر سفره، نه پشت لپ تاپ، نه وقتی روی بالکن رخت پهن می کنم. تقریباً هیچ جا. تصویر جنگ همه جا با من است این روزها. کلمه ظالم و مظلوم... می خواهم برگردم به 10 روز پیش و مثل همیشه از دغدغه های روزمره بنویسم... اما نمی شود. نمی شود وقتی کلی مسلمان بی گناه دارند در ساحل شرقی مدیترانه جان می دهند. اخبار را بی خیال شده ام اما خبرها ...
عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنید
منافقین و ملحدین نهاده و در مقابل فرزند برومندت امام خمینی خودنمایی و اعلام جنگ می کنند؛ به خدا هرگز این ننگ را پذیرا نیستم. حسین جان اگر کوفیان تو را دعوت کردند ولی به عهد خود وفا نکردند و تو را تنها گذاشتند، ما فرزند عزیزت، امام خمینی را که در فرودگاه ندا دادیم قلب ما باند فرودگاه تو است خمینی و گفتیم ما همه سرباز توئیم خمینی تنها نخواهیم گذاشت و تا آخرین قطره خون خود سر بیعت خود باقی ...
پاتوق هایی که مزاحمتشون به داخل شهر هم رسیده
صدامو صاف کردم و گفتم: پراید مال شماست؟ صدای تمسخرآمیز مردانه ای از زیرزمین به گوش رسید که: مال شما قابلی نداره!!! اونقدر خسته بودم که به زور پاهامو رو زمین می کشیدم به نفع خودم دیدم که شوخی را نشنیده بگیرم دوباره بلندتر از دفعه قبل گفتم: آقا پراید مال شماست؟ و باز همون صدا با شیطنت بیشتری گفت: گفتم که قابلی نداره مال شما!!! دیگه کاردم میزدن خونم نمیومد ...
دیده بانی جهان، از این قلعه در ایران
نامفهمومی برلب داشت؛ از آن نوع که موجب حدس و گمان می شود و در کلمات نمی گنجد. اتوبوس ساعت ده از ترمینال زد بیرون. پرشتاب و در آهنگی قدیمی اما فاقد حسرت و نوستالژی از تهران دور شد. شاگرد راننده دریچه سقف اتوبوس را باز کرد و هوای خنکی زد تو. معلوم شد داریم به منطقه ییلاق نزدیک می شویم. شاگرد راننده گفت می توانیم سر جاده، نرسیده به قزوین پیاده شویم. مسافری که اهل الموت بود، گفت این وقت روز ...
روایتی پیچیده از ماجرایی ساده
تباه را به صندلی رساند و تکیه داد به کرسی چرمی تدریسش. تا خواست سلامی بدهد، ناگهان خواننده ای شروع به خواندن کرد و در بیانات ارزشمند خود اصرار داشت این شبی که می گوید، شب نیست و اگر هم شب هست، مثل دیشب نیست و بعد هم در آخر تصریح نمود که اصولا هیچ شبی مثل این شب نیست. هنوز موسیقی به جای حساسش نرسیده بود که استاد جواب تلفنش را داد. دستش را روی بلندگوی گوشی گذاشته بود و نمی گذاشت متوجه عرایض ...
آزار زنان در خانه های 24 ساعته اجاره ای / عکس و فیلم از شکارچی زنان
زنگ می زد و می گفت به یک پرستار یا کارگر برای نظافت نیاز دارد، اما از قبل یک خانه ساعتی مجردی اجاره می کرد. خانم بخت برگشته که برای کار می آمد، با تهدید چاقوی این مردم مواجه می شد و در ادامه مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. سایت رکنا نوشت متهم سابقه دار است، درست به خاطر همین اتهام سال گذشته دستگیر شد اما به دلیل عدم اثبات آزادش کردند، اما این دفعه هم خودش اقرار کرده و هم فیلم و عکسی که از ...
(تصاویر) زیبایی باورنکردنی تخم حشرات !
در همه جا رها کنند، چون به واسطه تخم، از زنده ماندن آن ها مطمئن هستند. تخم سِن بدبو؛ آن ها معمولاً تخم های خود را به صورت دسته ای می گذارند. تخم های جداگانه نه تنها به یکدیگر بلکه به برگی که روی آن گذاشته شدند نیز چسبانده میشوند. برجستگی های ظریف ممکن است مانند لوله تنفس غواصی به تنفس آنها کمک کنند. صدها میلیون سال است که حشرات از تخم ها بیرون می آیند. امروز هم این اتفاق می ...
روایت جهان جنگ از زبان یک عکاس/عکس ها یادآور ارزش های فراموش شده اند
مردم شهر آغاز می کند. در همین زمان جنگ تحمیلی آغاز و پدر ماجد اسیر می شود. جنگ ادامه می یابد و ماجراهایی پدید می آید. محور اصلی داستان بر روی چند روز آغازین جنگ تحمیلی است. جنگ عکاسان در جهت ثبت تصاویری بود که برای خیلی ها امکان دیدن آن صحنه ها و وقایع نبود جلالی در مورد ایده نگارش کتاب نور چشمی تاکید کرد: فارغ التحصیل رشته عکاسی هستم و در حال انجام پژوهشی درباره اوایل جنگ هشت ساله ایران ...
مبارزی در حصار فَنس اسرائیلی ها
.... ده ماه منتظرش ماندیم که بیاید و سایه اش بالای سر من و خواهر ها و مادرم باشد؛ که صدای مردانه اش بپیچد توی این خانه. آخر بعد از فوت پدر، او مرد خانه ما بود. اما .... راستی می دانی ده ماه می شود چند روز؟ چند ساعت؟ چند ثانیه؟ می دانی چشم هایت به در خشک شوند یعنی چه؟ می دانی مادری که شب ها روی زمین دراز می کشد تا اگر یکدفعه خوابش برد با نور چراغ ماشین ها که از درز زیر در، توی خانه می پاشد بیدار ...