پیکر برادرم را بی آنکه بشناسم تحویل معراج شهدا دادم!
سایر منابع:
سایر خبرها
اصرار داشتم به عملیاتی بروم که قسمتم اسارت بود!
خیلی خاکی بود و اصلاً هیاهو نداشت. رفاقت من و ایشان از زمان حضور در کمیته تا شهادت شان ادامه داشت. البته حاج محمد چند سالی از من بزرگ تر و حکم استادی ما را داشت. سال 61 که در جریان عملیات الی بیت المقدس مجروح شدم و دوران نقاهت را می گذراندم یک شب ایشان را در محله دیدم. پرسیدم چه کار می کنی؟ در جواب گفت یک جزوه با موضوع نبرد با استحکامات نوشته است. بعد توضیح داد که ما در شب های عملیات کلی زمان و ...
از مکتب الصادق تا مرصاد؛روایتی از زندگی شهید مجتبی محبی فر
بسیار خوشحال و راضی است. طوری که من هم به این فکر افتاده بودم که بروم جبهه. دست آخر در عملیات مرصاد شهید شد و حسرت حضورش را به دل ما گذاشت. بعد از 30 سال هنوز هر وقت می روم قطعه 40 بهشت زهرا (س)، قرآن کوچک و جیبی مجتبی در قاب بالای مزارش خاطرات شیرین سال های 1365 تا 1367 را برایم زنده می کند. منبع: اشتری، علیرضا-داود عطایی کچویی، یاران دبیرستان (خاطرات شهدای مکتب امام صادق (ع) دبیرستان سپاه تهران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ اول 1401، صفحات 740، 741، 742، 743 انتهای پیام ...
داداش کایکو به آرزویش رسید
عبدالله 29 فروردین ماه سال 1361 در تهران دیده به جهان گشود، از پاسداران سپاه انصارالمهدی (ع) و اعضای تیم حفاظت بود که به همراه برادرش داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به سوریه رفت و 27 مهر سال 1394 مصادف با شب تاسوعا به دست تروریست های تکفیری در حومه شهر حلب به فیض شهادت نائل شد از این شهید والامقام، 2 فرزند دختر به نام های محدثه و زینب به یادگار مانده است. مجید باقری نیارکی ...
سربندی که نشانه شهادت رزمنده نوجوان شد+ عکس
...> راوی: منوچهر محبی فر؛ برادر شهید مجتبی متولد 27 فروردین 1350 بود. او از طریق پایگاه شهید بهشتی اعزام گرفت. قبل از اینکه بتواند مادرمان را برای اعزام به جبهه راضی کند، من چند بار به جبهه رفته بودم. هربار که می رفتم و برمی گشتم، مادرم می پرسید: شما در جبهه چه کار می کنید؟ چرا چیزی تان نمی شود؟ چرا سالمید؟ بنابراین وقتی مجتبی برای اولین بار با وجود سن و سال کمش از مادر خواست ...
آخرین نگاه
دوستانشان در مورد مسائل سیاسی یا پخش اعلامیه و... صحبت می کردند. بعد از پیروزی انقلاب، جنگ شروع شد. علی اکبر و علی اصغر عازم جبهه شدند. علی اصغر فرمانده بود و بعثی ها برای سرش جایزه گذاشته بودند. این ها را بعدها فهمیدم وگرنه پسرم خیلی اهل تعریف از کارهایی که در جبهه انجام می داد نبود. علی اصغر از وقتی که به جبهه رفت تا لحظه شهادتش یازده بار مجروح شد. یک بار که رفت روی مین و دستش قطع شد. مدتی در ...
این دانش آموزان، غواصان جنگ بودند+تصاویر
کربلای 4 حضور داشت. این شهید 16 ساله در اروندرود به همراه جمعی از غواصان حرکت می کرد که تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده و خون زیادی از زخم هایش می رفت. او برای تسکین درد هایش یاحسین (ع) و یا زهرا (س) می گفت. شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمی توانست از اروندرود زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت نگران این بود که مبادا فریاد زدن دردهایش موجب لو رفتن عملیات شود. سرش را زیر آب کرد و به شهادت ...
محسن همه بهانه ها را برای رفتن به جبهه کنار زد
متواضع بود. برادر شهید نیز درباره حضور برادرش در جبهه بیان کرد: محبوب، برادرم آن زمان مجروح شده بود و مادر پدر نگران بودند که با مجروحیت محبوب، حداقل محسن نرود، برای همین از من خواستند به او بگویم نرود. با یکی از دوستانم صحبت کردم که واسطه شود که محسن جواب داده بود این ها همه اش بهانست وقتی امام دستور داده برویم نباید کوتاهی کنیم. هرچه دوستش گفته بود مملکت که فقط رزمنده نمی خواهد، تو هنوز ...
روایت عکاس جنگ از رزمنده 13 ساله ای که کنار تانک خوابیده بود
این عکاس، مربوط به شهید 13 ساله علیرضا محمودی ، نوجوان رزمنده ای بوده که اسلحه به دست کنار تانک خوابیده است. این عکس، غیرت یک نوجوان نسبت به ناموس و مملکتش را نشان می دهد. با اینکه او می توانست در این سن وسال در کلاس درس بنشیند، اما داوطلبانه راهی جبهه شد. علیرضا 13 ساله در 27 بهمن ماه 1361 در فکه با اصابت خمپاره 60 به شکم مجروح شد و 29 بهمن ماه در بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان به شهادت ...
آن قدر دنبال هادی رفت که از داوود چیزی باقی نماند!
سریع رفتم یکی از جبهه های ایلام پیش بچه محل های مان که آنجا مسئولیت داشتند. در واقع آن ها پارتی بازی کردند تا بتوانم در مناطق عملیاتی ایلام حضور پیدا کنم. اوایل جنگ هم بود و هنوز تیپ های سپاه تشکیل نشده بودند. اعزام ها هم سر و شکل کاملی نگرفته بودند. خلاصه رفتم و سه ماه آنجا ماندم و بعد به خانه مان برگشتم. پدر و مادرتان شهرستان بودند و شما در همین فرصت به جبهه رفتید. وقتی از منطقه برگشتید ...
سید شهیدانِ روز دانش آموز
دانشگاه تهران برای شرکت در تظاهرات می رفت. 13 آبان سال 1357 هم مثل چند روز قبل از آن، کاپشنش را پوشید و بعد از خوردن ناهار به سمت دانشگاه حرکت کرد. هوا کم کم تاریک می شد و هنوز خبری از سید مهدی نبود، اخبار وحشتناکی در محله مبنی بر شهادت دانش آموزان و دانشجویان معترض در دانشگاه تهران پیچیده بود. می گفتند ده ها نفر به شهادت رسیده اند اما کسی از هویت شان اطلاعی نداشت. برادر بزرگ ترش برای ...
همیشه گوش به فرمان رهبر باشید
خداوند اجر زیادی به شما خواهد داد. و شما ای همسر عزیزم، از شما می خواهم بعد از شهادت من زیاد ناراحت نباشید، همچون کوهی استوار در مقابل مشکلات و ناملایمات زندگی مقاومت نمایی و همچون حضرت زینب(س) پیام رسان خون شهیدتان باشید. بچه ها را صحیح تربیت نمایید و مواظبت بیشتری از آنها به عمل آورید و آنها را بعد از خدا به شما می سپارم و امیدوارم به گونه ای تربیت شوند که راه مرا ادامه دهند. ...
شهید شهناز حاجی شاه؛ اولین بانوی شهید مقاومت خرمشهر
، بهترین لباس هایش را می پوشد، من چنین حالی دارم. بعد هم به بچه ها می گوید: بیایید چند عکس یادگاری بگیریم، چون شاید این آخرین عکس ها باشد . و آخرین عکس یادگاری فردا صبح اتفاق می افتد. روز موعود فرا می رسد؛ هشتم مهرماه 59 شهناز به همراه دوستش شهناز محمدی در حال انتقال مواد خوراکی به رزمندگان بودند. در بین راه با دیدن یک رزمنده مجروح که در چهارراه گل فروشی خرمشهر بر زمین افتاده بود از خودرو ...
حکم عجیب صهیونیست ها برای یک اسیر!
این دلیل او را امیر الاسرا نامیدند. سمیر سرانجام توسط حزب الله و به تدبیر سید حسن نصرالله آزاد شد و چند سال بعد از آزادی به سوریه رفت تا در کنار دیگر مجاهدان با تکفیری ها مبارزه کند و همانجا بود مزد جهاد را گرفت و توسط صهیونیست ها به شهادت رسید. بسام قنطار برادر سمیر بعد از شهادتش نوشت: با عزت و افتخار شهادت فرمانده مجاهد سمیر قنطار را اعلام می کنیم و پیوستن ما به قافله خانواده های شهی ...
خون سرخی که بر تخته سیاه مدارس نشسته است
کودکان سمیرم اختصاص داد، فعالیت های ابراهیم و دوستانش در سازمان مهدویون در روشنگری عمومی و پیروزی انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشت. البته ماجرای معلمان به همین جا ختم نمی شود و فقط شامل شهدا و همسرانشان و یا والدین آنها نیست. گاهی معلمی که در زندگی یک شهید بزرگ تأثیر داشته است برادر او و یا یکی از اعضا خانواده بوده است، مثلاً در مورد سردار شهید محمد علی شاهمرادی که در جبهه به شیر شب های ...
روایتی از رفاقت شیرین شهید طوسی و سیدحبیب حسینی جانباز مازندرانی
.... پرستار غذا آورد. طوسی کنار دستم نشست. گوشت را مثل یک مادر با دستش می داد به دهانم. همین که سیر شدم، داروهایم را داد و گفت دارم می روم، تو کی می آیی؟ گفتم تو می دانی؟ گفت من می روم بعد از بهبودی ات ماشین می فرستم دنبالت. گفتم باشد. دوباره برگشت و سه هزار تومان پنجاهی به من داد و گفت این ها را بده به خانه، خرج خانه باشد. ایشان که رفت پرستار آمد و گفت این شخص کی بود؟... دیدم خانم پرستار می گوید ...
دختر 13 ساله فلسطینی در غزه : پاهایم را می خواهم
...: وقتی مرا به اینجا آوردند، از پرستاران خواستم که کمکم کنند تا بنشینم و آنگاه متوجه شدم که پایم قطع شده است. من درد زیادی را متحمل شدم اما خدا را شکر می کنم که هنوز زنده ام. لاما می گوید اجازه نمی دهد که مصدومیت هایش بر آینده اش تاثیر بگذارند. او می گوید: من یک پای مصنوعی می گیرم و تحصیلاتم را ادامه می دهم تا بتوانم به آرزویم که پزشک شدن است، برسم. من برای خودم و خانواده ام قوی خواهم ...
شهادت 46 خبرنگار در بمباران جنگنده های رژیم صهیونیستی
به گزارش گروه بین الملل دفاع پرس به نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین، کمیته حمایت از خبرنگاران (CPJ) اعلام کرد که جنگ اسرائیل علیه غزه خونین ترین جنگ برای خبرنگاران از بیش از 30 سال پیش بوده است. دفتر رسانه ای دولت فلسطین در نوار غزه در تازه ترین آمار اعلام کرد که از آغاز نبرد طوفان الاقصی در هفتم اکتبر تا به امروز، 46 خبرنگار در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. اسامی ...
بچه زرنگ!
را دادند؛ اولین کسی هم که باخبر شد، من بودم. آن روز، روز خواستگاری برای برادر بزرگمان بود. من برای مسابقات والیبال که روز تاج گذاری شاه برگزار شده بود، باید می رفتم ورزشگاه تختی. این مسابقات همه ساله با تمرین در رشته های مختلف برگزار می شد . مادرم به من سفارش کرد: ممکن است بعد از خواستگاری دو تا خانواده همدیگر را پسند کنند و امکان دارد پدرت آنجا صیغه عقد را بخواند. شما آمادگی داشته باش ...
عروج شهادت گونه یادگار سال های دوران دفاع مقدس
1361 در منطقه عملیاتی رمضان بر اثر اصابت ترکش به سر، دوم آبان سال 1362 در عملیات والفجر 4 بر اثر ترکش از ناحیه سر، سینه، پا و دست، 21 بهمن سال 1364 در عملیات الفجر هشت بر اثر اصابت ترکش از ناحیه گردن و کمر، 25 خرداد سال 1363 در عملیات قدس 1 بر اثر اصابت گلوله از ناحیه دست چپ و 10 اسفند سال 1365 در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پای چپ مجروح شد. مجموعه خبر صداوسیمای مازندران نیز برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، گزارشی از دیدار همرزمان و همسنگران سید حبیب الله حسینی جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی در منزلش با او تهیه و پخش کرد. دانلود فیلم اصلی ...
پدر شهیدی که پای پسرش را بوسید + فیلم
به سوریه بروم؛ در خواب دیده ام که حضرت زینب (س) می فرمایند برگرد به سوریه چون من ناراحتی قلبی داشتم پسرم به من نگفته بود. حسینی تشریح کرد: بعد از آخرین باری که محمد به سوریه رفت؛ هر جمعه منتظر برگشت محمد بودم تا یک روز جمعه همه اقوام در خانه ما جمع شدند؛ گفتند که محمد شهید شده است. در آن لحظه خدا را شکر کردم. گفتم هرچه مصلحت خداوند باشد و امیدوارم مقبول حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س ...
دوستش پرسید می خواهی چه کاره شوی؟ گفت می خواهم شهید شوم!
عمادی دیده بودم. آنچه می خوانید حاصل همکلامی ما با سیدعسگری عمادی و سید حمزه عمادی برادران شهید مدافع حرم سید روح الله عمادی است. سید عسگر عمادی قبل از برادر شهیدتان، در خانواده سابقه رزمندگی وجود داشت؟ پدرم کارمند جهاد سازندگی بود و از طریق پشتیبانی جهاد به جبهه می رفت. بابا در چند عملیات حضور داشت. چون در خانواده روستایی و مذهبی بزرگ شدیم، طبعاً روح الله هم گرایش مذهبی ...
گل های حیاط خانه پدری عطر و بوی شهید دارد!
اتمام مأموریت زمان برگشت به یگان وقتی سوار موتورسیکلت و در حال حرکت بود، سطح زمین آغشته به گازوئیل بود و اغتشاشگران به سمت او و مأموران دیگر نارنجک دستی پرتاب می کنند، به همین علت تعادلش را از دست می دهد و تصادف می کند. از ناحیه سر آسیب می بیند و بلافاصله شهید می شود. شما چطور از شهادتش اطلاع پیدا کردید؟ من بروجرد خانه پدرم میهمان بودم که صبح از یگان با من تماس گرفتند و گفتند آقا مهدی تصادف کرده است. نزدیک های ظهر بود که به واسطه پدرم فهمیدم شب قبل همسرم به شهادت رسیده است و این خبر را از من پنهان کرده اند. آن روز بدترین روز زندگی ام بود. ...
دانش آموز بسیجی که روی زانوی برادرش شهید شد
به سر برادرم اصابت کرد و برادرم درواقع روی زانوی من شهید و همه دنیا مقابلم تیره و تار شد. باوجود اینکه مجروح شدم اما به سختی با جراحت پیکرش را عقب آوردم، تنها چیزی که مرا آرام می کند، راهی است که برادرانم رفتند و بالاترین درجه را گرفتند؛ راهی درست و پرافتخار و در ادامه مسیر انبیای الهی.... برادر دو شهید دانش آموز می گوید: باوجود اینکه مجروح شدم اما نگران مادرم بودم، به هر ...
کتاب هنوز برادرم هست منتشر شد
سعی دارد با زبانی ساده و شیوا، زندگی و دلتنگی های برادری را در فراق برادر دوقلوی خود به مخاطب نوجوان و جوان ارائه دهد. کتاب دارای تصویر هایی زنده و جذاب از شیطنت ها و اتفاقات هیجان انگیز از زندگی دو برادر است. هنوز برادرم هست نمونه ای از کتب خاطره پژوهی خانوادگی و حاصل گفتگو با عباس رستمی است که به کمک اعضای خانواده، مکتوبات و اسناد و مدارک مرتبط با شهید گردآوری شده است. این ...
جنگ اسرائیل علیه غزه، خونین ترین جنگ برای خبرنگاران است
رسانه های فلسطینی در تازه ترین آمار اعلام کردند که تاکنون 46 خبرنگار در بمباران جنگنده های رژیم صهیونیستی در نوار غزه به شهادت رسیدند.
رژیم صهیونیستی قاتل رویای دانش آموزان فلسطینی
...، دو ماه قبل از شهادت دستگیر شد و پس از پایان امتحانات آزمایشی آزاد شد، او تلاش زیادی کرد و معلمانش برای جبران دروس تحصیلی با او همکاری کردند. او با مادرش عهد کرده بود که او را سربلند کند و به بالاترین نتیجه برسد. شهید دراغمه و رویای مهندسی احمد دراغمه یکی دیگر از شهدای دانش آموز فلسطینی است که نتوانست آرزوی خود را محقق کند، زیرا پیش از رسیدن به ضرب گلوله صهیونیست ها به شها ...
مهربانی مردم، داغ دل پدر و مادر روح الله را آرام کرد
از سرشان می کشند. خانم ها را نجات می دهد، وقتی که بر می گردد از پشت با چند ضربه چاقو او را می زنند در ابتدا زمین نمی خورد بعد با سنگ از گیجگاه سید می زنند و زمین می خورد، زمین که می خورد می ریزند سر سید و هر کس هر طور که می توانست می زد. اینقدر تعداد افرادی که روح الله را دوره کرده بودند زیاد بود که نوبت به خیلی هایشان نرسید جلو بیایند و بزنند. بعد از شهادت برادرتان مردم موجی در کرج ...